تهمینه رئیسی نژاد؛ نجمه یزدان پناه
چکیده
با اعمال مدیریت صحیح آب در مزرعه میتوان از منابع آب، خاک و کود استفاده بهینه نمود و تولید محصولاتی با کمیت و کیفیت بالا را امکانپذیر ساخت. در این راستا و بهمنظور مدیریت آبیاری گیاه آفتابگردان با استفاده از تنظیم پتانسیل آب خاک، سه سطح مکش (40=1I، 55=2I و 70=3I سانتیبار جهت شروع آبیاری) و دو سیستم آبیاری قطرهای (سطحی =1S و زیرسطحی =2S) بهترتیب ...
بیشتر
با اعمال مدیریت صحیح آب در مزرعه میتوان از منابع آب، خاک و کود استفاده بهینه نمود و تولید محصولاتی با کمیت و کیفیت بالا را امکانپذیر ساخت. در این راستا و بهمنظور مدیریت آبیاری گیاه آفتابگردان با استفاده از تنظیم پتانسیل آب خاک، سه سطح مکش (40=1I، 55=2I و 70=3I سانتیبار جهت شروع آبیاری) و دو سیستم آبیاری قطرهای (سطحی =1S و زیرسطحی =2S) بهترتیب بهعنوان عوامل اصلی و فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. این آزمایش در قالب طرح کرتهای نواری یکبار خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی، با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شهرستان جیرفت در سال زراعی 1396 اجرا شد. نتایج پژوهش نشان داد که صرفهجویی 6/153 میلیمتری آب (5/21 درصد) بین نقاط مکش 55 و 40 سانتیبار، باعث کاهش 5/12 درصد عملکرد دانه، 8/12 درصد تعداد دانه در طبق و 11 درصد ارتفاع بوته شد که افزایش 3/10 درصد در بهرهوری آب را درپی داشت. این در حالی بود که اعمال سطح مکش 70 سانتیبار در مقایسه با سطح مکش 55 سانتیبار باعث کاهش 4/33 درصد عملکرد دانه، 9/22 درصد تعداد دانه در طبق و 5/22 درصد ارتفاع بوته شد و تنها افزایش 7/4 درصدی بهرهوری آب را بهدنبال داشت. از طرف دیگر، عملکرد دانه در آبیاری زیرسطحی بهمقدار 499 کیلوگرم در هکتار بیشتر از آبیاری سطحی بود. این در حالی بود که با وجود صرفهجویی 10 درصدی مصرف آب در آبیاری زیرسطحی نسبت به آبیاری سطحی، بهرهوری آب در این سیستم 5/21 درصد بیشتر بود. صفات ارتفاع بوته و تعداد دانه در طبق در آبیاری قطرهای زیرسطحی بهترتیب 2/8 و 7/8 درصد نسبت به آبیاری سطحی بیشتر بود. لذا انجام آبیاری قطرهای زیرسطحی در سطح مکش 55 سانتیبار برای کشت گیاه آفتابگردان در شهرستان جیرفت میتواند راهکاری مناسب برای صرفهجویی در مصرف و افزایش بهرهوری آب در دورههای خشکسالی باشد.
سمیرا زمانی؛ مجید محمودآبادی؛ نجمه یزدان پناه؛ محمد هادی فرپور
چکیده
فرسایش بادی یکی از پدیدههای مخرب و مؤثر در بیابانیشدن اراضی است که در اثر وزش بادهای فرساینده بر سطح خاکهای حساس و سطوح هموار رخ میدهد. برای شناخت بهتر این پدیده، تحلیل دادههای بادسنجی هر منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل فرسایش بادی در استان کرمان بصورت فصلی و بر اساس دادههای بادسنجی طی ...
بیشتر
فرسایش بادی یکی از پدیدههای مخرب و مؤثر در بیابانیشدن اراضی است که در اثر وزش بادهای فرساینده بر سطح خاکهای حساس و سطوح هموار رخ میدهد. برای شناخت بهتر این پدیده، تحلیل دادههای بادسنجی هر منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل فرسایش بادی در استان کرمان بصورت فصلی و بر اساس دادههای بادسنجی طی سالهای 2006 تا 2010 انجام شد. به این منظور، هشت ایستگاه سینوپتیک دارای دادههای معتبر انتخاب و گلباد و گلماسه هر یک با نرمافزارهایWR Plot View.8 و Sand Rose Graph 3 ترسیم شد. کلاس سرعت بادهای فرساینده، جهت غالب بادهای هر ایستگاه و همچنین شاخصهای گلماسه شامل پتانسیل توان حمل ماسه، دبی رسوب و شاخص همگنی به صورت فصلی و نیز برای کل دوره مورد مطالعه تعیین شد. نتایج بررسی بادهای فرساینده نشان داد که کلاس سرعت متوسط 8/9-7/7 متر بر ثانیه با جهت غربی و جنوب غربی بیشترین فراوانی را در بیشتر ایستگاههای مورد مطالعه داشت. بیشترین بادهای فرساینده در فصلهای زمستان و تابستان و کمترین آن در فصل پاییز رخ داده است. در بین ایستگاههای مورد مطالعه، بیشترین مقادیر پتانسیل حمل ماسه و دبی رسوب مربوط به ایستگاه رفسنجان بهترتیب با 1637 واحد برداری و 6/102 کیلوگرم بر متر در ثانیه برآورد شد. بررسی شاخص همگنی نیز نشان داد که در فصلها و مناطق مختلف استان، رژیم بادخیزی متفاوت است. مقایسه جهت بردار برآیند توان حمل ماسه بادی نشان داد که جهت حرکت ماسه در ایستگاههای کرمان، جیرفت، سیرجان، رفسنجان و شهربابک از غرب به شرق، در ایستگاه لالهزار از جنوب غربی به شمال شرقی، در ایستگاه بم از شمال به جنوب و در ایستگاه زرند از شمال غربی به جنوب شرقی است. یافتههای این پژوهش اهمیت بررسی دادههای بادسنجی را به منظور شناخت بهتر فرسایندگی بادها و مکانیسم حمل ذرات رسوب ناشی از فرسایش بادی برای مناطق مختلف استان کرمان نشان داد.
نجمه یزدان پناه
چکیده
آلودگی و انتقال آلایندهها از طریق فاضلاب یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی است. مطالعه وضعیت فاضلاب حاصل از تصفیه در مناطق روستایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر به بررسی و ارزیابی کارایی چند سیستم تصفیه فاضلاب روستایی در کاهش آلودگی ناشی از فاضلاب و عناصر سنگین می پردازد. نمونه برداری از فاضلاب قبل و بعد از چهار سیستم ...
بیشتر
آلودگی و انتقال آلایندهها از طریق فاضلاب یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی است. مطالعه وضعیت فاضلاب حاصل از تصفیه در مناطق روستایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر به بررسی و ارزیابی کارایی چند سیستم تصفیه فاضلاب روستایی در کاهش آلودگی ناشی از فاضلاب و عناصر سنگین می پردازد. نمونه برداری از فاضلاب قبل و بعد از چهار سیستم تصفیه فاضلاب در روستاهای اطراف زرند هر یک در 10 مرحله و در فواصل زمانی یک هفته ای (در مجموع تعداد 80 نمونه) انجام شد. مقدار BOD، COD، TOC، EC، TSS، TDS، DO، TKN، TP، pH، درجه حرارت، کدورت و قلیاییت و همچنین غلظت عناصر سنگین کادمیوم، روی، سرب، نیکل و مولیبدن با روش های استاندارد اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بعد از تصفیه، بین مقادیر DO، کادمیوم و مولیبدن مربوط به چهار سیستم تصفیه تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی سایر خصوصیات تفاوت معنی داری در بین چهار سیستم تصفیه نشان داد. از طرفی، مقدار فسفر کل در همه سیستم ها نسبت به حد مجاز افزایش و مقدار کدورت کاهش یافت. در مقابل، در همه سیستم ها، مقدار اکسیژن محلول بیشتر از حد مجاز بود. در همه سیستم ها بعد از تصفیه، غلظت کادمیوم و سرب کاهش و غلظت نیکل افزایش یافت با این وجود، غلظت همه عناصر سنگین مورد مطالعه غیر از مولیبدن، در ورودی و خروجی کمتر از حد مجاز بود. بنابراین، ادامه انجام تحقیقات در خصوص منشأیابی مولیبدن با توجه به اثرات سمی ناشی از آن (40 برابر حد مجاز) در مناطق روستایی ضروری است.
نجمه یزدان پناه؛ مجید محمودآبادی
چکیده
وضعیت نامطلوب حاصلخیزی و فعالیت های زیستی از جمله محدودیت های مهم خاک های شور و سدیمی محسوب می شود. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی می پردازد. آزمایش ها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ ...
بیشتر
وضعیت نامطلوب حاصلخیزی و فعالیت های زیستی از جمله محدودیت های مهم خاک های شور و سدیمی محسوب می شود. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی می پردازد. آزمایش ها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ شاهد، کود گاوی، تفاله پسته، گچ، ترکیب کود گاوی با گچ و ترکیب تفاله پسته با گچ، 2 تیمار آب آبیاری (با و بدون اسید سولفوریک) و 3 تکرار بود که در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از ستون خاک اجرا گردید. چهار مرحله آبیاری به روش متناوب با فواصل زمانی یک ماه هر کدام به میزان یک حجم تخلخل انجام شد. در طول مدت آزمایش های آبشویی، تنفس میکروبی و در پایان دوره، غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم در عمق های مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که هر دو ماده آلی به طور یکسانی مقادیر نیتروژن بیشتری نسبت به تیمارهای شاهد و گچ به خاک افزوده اند. در پایان عملیات اصلاح، برای تمام تیمارها به جز تیمار گچ، مقدار فسفر قابل جذب با عمق کاهش یافت. نتایج همچنین دلالت بر این داشت که در بین تیمارهای مورد مطالعه، تیمار شاهد و گچ کمترین و تیمار تفاله پسته بیشترین کارایی را در افزایش فراهمی سه عنصر پرمصرف مورد مطالعه داشته-اند. همچنین با مصرف اسید سولفوریک همراه با آب آبیاری، فسفر و پتاسیم قابل جذب نسبت به آبیاری با آب معمولی افزایش یافت. بررسی تنفس میکروبی نشان داد که سرعت تنفس در تیمار شاهد کمترین و در تیمار کود دامی بیشتر از سایر تیمارها می باشد. یافته های این تحقیق روشن ساخت که تفاله پسته، کارایی مطلوب تری نسبت به سایر اصلاح کننده ها در افزایش فراهمی سه عنصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم داشته است.