علوم خاک
حجت امامی؛ مهسا معمارزاده
چکیده
ذرات گردوغبار یکی از راههای بسیار مهم ورود عناصر سنگین به خاک میباشند. رسوبات دانه ریز نقش مهمی در انتقال آلودگی هوا به دلیل وجود فلزات سنگین و آفت کشها را دارا میباشند.به دلیل خشکی و وجود بادهای فرساینده در شهر طبس و زیاد بودن شدت فرسایش بادی در این منطقه، حجم زیادی از رسوبات بادی همراه با این بادهای فرساینده وارد این شهر میشوند. ...
بیشتر
ذرات گردوغبار یکی از راههای بسیار مهم ورود عناصر سنگین به خاک میباشند. رسوبات دانه ریز نقش مهمی در انتقال آلودگی هوا به دلیل وجود فلزات سنگین و آفت کشها را دارا میباشند.به دلیل خشکی و وجود بادهای فرساینده در شهر طبس و زیاد بودن شدت فرسایش بادی در این منطقه، حجم زیادی از رسوبات بادی همراه با این بادهای فرساینده وارد این شهر میشوند. بنابراین فلزات سنگین از طریق ذرات گرد وغبار در هوا به صورت معلق در آمده و همراه با باد به مناطق مسکونی و شهری منتقل شده و سبب به وجود آمدن خطراتی برای سلامتی انسان شوند. با توجه به اطلاعاتی که از گذشته در مورد جهت طوفانها و بادهای فرساینده وجود داشت سه تله رسوبگیر در هر یک از مبادی ورودی شهرستان طبس (در جهتهای شمال، شمال غرب، شمال شرق، غرب و جنوب غرب) نصب شد. علاوه بر این یک تله رسوب گیر هم در مرکز این شهرستان تعبیه و مقدار رسوبات معلق در ماهای مختلف سال جمعآوری شد. تا میزان گرد و غبار وارد شده به شهرستان از بهمن سال 1399 تا دی ماه 1400 اندازهگیری شود. در رسوبات بادی، غلظت بعضی از فلزات سنگین مختلف شامل منگنز، آهن، مس و روی پس از عصارهگیری با محلول تیزاب سلطانی (اسید نیتریک و اسید کلریدریک به نسبت 3 به 1) توسط دستگاه جذب اندازهگیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین و کمترین مقدار رسوبات بادی به ترتیب از جهت شمال شرق و جنوب غرب به میزان 56/85 و 30/29 گرم بر متر مربع در ماه وارد شهر طبس شده است. با مقایسه گلباد و مقدار رسوبات بادی، میتوان گفت تطابق نسبی بین رسوبات بادی با گلباد این شهرستان وجود دارد. تغییرات ماهانه دبی رسوبات نیز نشان داد که بیشترین مقدار رسوبات بادی در شهریور 1400 از جهت شمال غرب (125 گرم بر متر مربع در ماه) وارد شهر طبس شده است. به طور کلی مقدار عناصر سنگین وارد شده به شهر طبس از طریق رسوبات معلق به صورت Fe > Mn > Zn > Cu بود. مجموع منگنز وارد شده به شهر طبس (7528 میلیگرم بر کیلوگرم در سال) در جهت غرب بیشترین مقدار است. تغییرات زمانی عنصر منگنز نشان داد، در بازه زمانی فروردین تا خرداد 1400 به طور قابل توجهی بیشتر از سایر ماههای سال است. مجموع آهن وارد شده به شهر طبس در مدت یک سال در جهت شمال غرب بیشترین مقدار است. تغییرات زمانی غلظت عناصر سنگین نشان داد که بیشترین مقدار این عناصر در رسوبات بادی در فرودین 1400 در جهت غرب (برای آهن) و شمال غرب (برای منگنز) مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار مس (5/92 میلیگرم بر کیلوگرم) و روی (6606 میلیگرم بر کیلوگرم) در رسوبات بادی نیز در جهتهای شمال شرقی و جنوب غربی در فرودین 1400 دیده شد. با توجه به گلباد سالانه شهر طبس، سرعت وزش باد در محدوده شمال غرب تا شمال شرق بسیار شدید است که با وزش باد و فرسایش بادی و احتمالا به دلیل سازندهای زمین شناسی و فعالیتهای انسانی مثل معدن زغالسنگ در منطقه، عناصری مثل آهن، منگنز، مس و روی از طریق رسوبات بادی وارد شهر طبس شدهاند.
یاسمن عطایی؛ محمد رضا نیک پور؛ امین کانونی؛ یاسر حسینی
چکیده
تخمین بار معلق در طیف وسیعی از مسائل از قبیل طراحی مخازن سدها، برآورد میزان فرسایش و رسوبگذاری اطراف پایههای پل و مدیریت حوضههای آبخیز بهکار گرفته میشود. در این پژوهش بهمنظور تخمین بار معلق حوضه درهرود، مقادیر دبی و بار معلق در 16 ایستگاه هیدرومتری طی دوره مشترک آماری 15 ساله (94-1380) جمعآوری گردید. پنج الگوی مختلف ...
بیشتر
تخمین بار معلق در طیف وسیعی از مسائل از قبیل طراحی مخازن سدها، برآورد میزان فرسایش و رسوبگذاری اطراف پایههای پل و مدیریت حوضههای آبخیز بهکار گرفته میشود. در این پژوهش بهمنظور تخمین بار معلق حوضه درهرود، مقادیر دبی و بار معلق در 16 ایستگاه هیدرومتری طی دوره مشترک آماری 15 ساله (94-1380) جمعآوری گردید. پنج الگوی مختلف بر اساس میزان تأثیرگذاری متغیرهای دبی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضهها شامل مساحت، شیب، ضریب شکل و شماره منحنی بر بار معلق حوضه تعریف شد. ضمناً با در نظر گرفتن پارامترهای مساحت و شیب، زیرحوضهها به دو گروه اول و دوم تقسیمبندی شدند. عملکرد مدلهای شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) در پیشبینی بار معلق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تخمین بار معلق با بهکارگیری الگوی ترکیبی شامل کلیه خصوصیات فیزیوگرافی و دبی با بیشترین دقت همراه بود. در بین مدلهای هوشمند بهترین عملکرد متعلق به مدل GEP بود. در گروه اول، این مدل بیشترین ضریب تعیین (68/0=R2)، کمترین مقدار ریشه میانگین مربعات خطا ( ton/day69/7=RMSE) و بیشترین ضریب نش-ساتکلیف (55/0=NS) را در مقایسه با سایر مدلها به خود اختصاص داد. در خصوص گروه دوم نیز مدل GEP با دارا بودن مقادیر R2، RMSE و NS بهترتیب برابر با 72/0، 26/975 و 43/0 برتری محسوسی داشت. با استفاده از مدل GEP برای گروههای اول و دوم مدلهای منطقهای رسوب استخراج شد. طبق نتایج، طی سالهای 94-1380 سالانه بهطور میانگین 33/6 میلیون تن رسوبات معلق توسط شبکه آبراههها در کل حوضه درهرود جابهجا شده و بهطور متوسط سهم هر کیلومتر مربع حوضه، حدود 1000 تن بوده است.
ابوالحسن فتح آبادی؛ حامد روحانی
چکیده
به منظور مدیریت حوضه جهت کاهش اثرات فرسایش خاک نیاز است تا میزان رسوب معلق خروجی حوضه برآورد گردد. بدین منظور روش منحنی سنجه متداولترین روش آماری برای برآورد رسوب معلق در زمانی که دادههای رسوب معلق برداشت نشده است می باشد. با توجه به خطاهای دادههای برداشتی و محدود بودن این دادهها مقدار رسوب برآوردی با استفاده از روش ...
بیشتر
به منظور مدیریت حوضه جهت کاهش اثرات فرسایش خاک نیاز است تا میزان رسوب معلق خروجی حوضه برآورد گردد. بدین منظور روش منحنی سنجه متداولترین روش آماری برای برآورد رسوب معلق در زمانی که دادههای رسوب معلق برداشت نشده است می باشد. با توجه به خطاهای دادههای برداشتی و محدود بودن این دادهها مقدار رسوب برآوردی با استفاده از روش منحنی سنجه دارای عدم قطعیت هایی است. بدین منظور در این تحقیق با استفاده از روش های گلو و خودگردانساز اقدام به برآورد عدم قطعیت روش منحنی سنجه در چهار ایستگاه حوضه قزل اوزن گردید. در ایستگاه موتور خانه و میانه تول شماره 7 تابع سیگموئید در ایستگاه استور تابع چند جمله ای مرتبه دوم و در ایستگاه گلینک تابع خطی بهترین برازش را به دادههای مشاهداتی داشتند. نتایج برآورد عدم قطعیت نشان داد که دامنه عدم قطعیت حاصل از روش خودگردانساز نسبت به روش گلو بزرگتر بود و تعداد بیشتری دادههای مشاهداتی را در بر گرفت. همچنین میزان عدم قطعیت برآورد رسوب با استفاده از روش منحنی سنجه تابعی از تراکم دادههای برداشتی و نوع تابع مورد استفاده بود. نتایج آنالیز حساسیت روش گلو نشان داد با کاهش مقدار آستانه دامنه عدم قطعیت بیشتر می شود اما همچنان دامنه عدم قطعیت بدست آمده کمتر از دامنه عدم قطعیت بدست آمده با استفاده از روش خودگردانساز بود.