علوم آب
محمد رضا آلاشتی؛ مجتبی خوش روش؛ فردین صادق زاده؛ هازی محمد عظمت الله
چکیده
نیترات یکی از مهمترین آلایندهها در منابع آبی میباشد که سبب بروز مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی میشود. این پژوهش با هدف بررسی همدماهای جذب لانگمویر و فروندلیچ، در توصیف جذب نیترات توسط اشکال مختلف زغالهای زیستی انجام شد. در این پژوهش پس از انجام پیشآزمایشات بهینهسازی دوز جاذب در نسبتهای 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 1 گرم از جاذب و 40 میلیلیتر ...
بیشتر
نیترات یکی از مهمترین آلایندهها در منابع آبی میباشد که سبب بروز مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی میشود. این پژوهش با هدف بررسی همدماهای جذب لانگمویر و فروندلیچ، در توصیف جذب نیترات توسط اشکال مختلف زغالهای زیستی انجام شد. در این پژوهش پس از انجام پیشآزمایشات بهینهسازی دوز جاذب در نسبتهای 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 1 گرم از جاذب و 40 میلیلیتر محلول نیترات، غلظتهای 20، 45، 80، 100، 150 و 200 میلیگرم در لیتر محلول نیترات (از منبع نیترات پتاسیم) مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل زغال زیستی (B)، زغال زیستی و اولتراسونیک (BU)، زغال زیستی با پوشش آهن(III) (BF)، زغال زیستی با پوشش آهن(III) و اولتراسونیک (BFU)، زغال زیستی با پوشش روی (BZ) و زغال زیستی با پوشش روی و اولتراسونیک (BZU) و تعداد تکرار 3 عدد بود. نتایج نشان داد تیمارهای BF و BFU بهترتیب با مقادیر جذب 34/3 و 66/3 میلیگرم بر گرم دارای ماکزیمم ظرفیت جذب بود. همدمای فروندلیچ، با توجه به مقادیر ضرایب تعیین بالاتر و RMSE کمتر برازش بهتری را برای دادههای جذب نشان داد. در بررسی همدمای فروندلیچ، مقادیر n (درجهی همگنی سطوح جذبکننده)، برای تیمارهای BF و BFU (با مقادیر بین 2 تا 10) نشاندهندهی همدما از نوع مطلوب بود. مقادیر بالای ظرفیت جذب (KF) بهدست آمده برای BF و BFU که بهترتیب 414/1909 و 22/1484 ((mg g-1)(L mg-1)1/n) است، نشاندهندهی ظرفیت جذب بالای این جاذبها برای نیترات است. مقایسهی مقادیر بهدست آمده برای درصد حذف نیترات از محلول، ضریب تعیین همدماها و نیترات جذبشده در واحد وزن مادهی جذبکننده (qe)، نشان داد اولتراسونیک اثرات مثبتی بر فرآیند جذب نیترات توسط بیوچار دارد.
حسین شکری پور؛ منا گلابی؛ هادی معاضد؛ نعمت اله جعفرزاده حقیقی فرد
چکیده
در این تحقیق، اثر جاذب اصلاح شده سراتوفیلیوم دمرسوم بر حذف فلز سنگین کادمیم بررسی گردید. با استفاده از آزمایشهای جذب ناپیوسته اثر اسیدیته (pH)، زمان تماس، مقدار جاذب و غلظت اولیه کادمیم بر میزان حذف کادمیم، همچنین مدلهای سینتیک و همدمای جذب بررسی شدند. با افزایش pH از سه تا هشت، راندمان حذف ابتدا از 93% تا 97% افزایش، سپس به 85% کاهش ...
بیشتر
در این تحقیق، اثر جاذب اصلاح شده سراتوفیلیوم دمرسوم بر حذف فلز سنگین کادمیم بررسی گردید. با استفاده از آزمایشهای جذب ناپیوسته اثر اسیدیته (pH)، زمان تماس، مقدار جاذب و غلظت اولیه کادمیم بر میزان حذف کادمیم، همچنین مدلهای سینتیک و همدمای جذب بررسی شدند. با افزایش pH از سه تا هشت، راندمان حذف ابتدا از 93% تا 97% افزایش، سپس به 85% کاهش یافت. ظرفیت جذب نیز از 04/7 تا 35/7 افزایش سپس تا 44/6 میلیگرم بر گرم کاهش و pH بهینه هفت بهدست آمد. با افزایش زمان تماس از 5 تا 240 دقیقه، راندمان حذف از 67% تا 98%، تا زمان 180 دقیقه افزایش و سپس اندکی کاهش یافت. ظرفیت جذب نیز از 25/6 تا 13/9 میلیگرم بر گرم افزایش و سپس اندکی کاهش یافت و زمان تعادل 60 دقیقه بهدست آمد. با افزایش مقدار جاذب از 02/0 تا 4 گرم بر لیتر، راندمان حذف 37% تا 99% افزایش یافت، ظرفیت جذب از 5/169 به 35/2 میلیگرم بر گرم کاهش یافت و مقدار جاذب یک گرم بر لیتر بهعنوان مقدار بهینه به دست آمد. با افزایش مقدار غلظت اولیه کادمیم از 10 تا 200 میلیگرم بر لیتر، راندمان حذف از 96% به 31% کاهش، ظرفیت جذب از 18/9 به 7/59 افزایش و غلظت ده میلیگرم بر لیتر بهعنوان غلظت اولیه بهینه انتخاب گردید. مدل سینتیک شبه درجه دوم با ضریب تعیین 99/0 و مدل لانگمویر نیز با ضریب تعیین 99/0، از برازش بهتری نسبت به سایر مدلها برخوردار بود. نتایج تحقیق قابلیت بالای سراتوفیلیوم دمرسوم را، بهعنوان جاذب زیستی برای حذف کادمیم، تأیید نمود.
سمانه عبدالرحیمی؛ نسرین قربان زاده؛ حسن رمضانپور؛ محمدباقر فرهنگی
چکیده
افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی پیامد جاذبهای طبیعی و اصلاح شده در ناپویاسازی ...
بیشتر
افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی پیامد جاذبهای طبیعی و اصلاح شده در ناپویاسازی کادمیوم در خاک آلوده و پیامد آن بر برخی ویژگیهای زیستی و شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک در قالب طرح کاملا تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل بنتونیت (B)، بنتونیت اصلاح شده با آهن (B-Fe)، بنتونیت اصلاح شده با منگنز (B-Mn)، بنتونیت اصلاح شده با آهن و منگنز (B-Fe Mn)، شلتوک برنج (RH)، شلتوک برنج اصلاح شده با اسید فسفریک (RH-P)، هرکدام در دو سطح 2 و 5 درصد و تیمار شاهد بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تنفس پایه میکروبی و فعالیت آنزیم فسفاتار در تیمار RH-P 5% به ترتیب به 6/2 و 25/2 برابر تیمار شاهد رسید. تنفس برانگیخته با سوبسترا و فعالیت آنزیم اورهآز در تیمار RH-P 5% بیشترین مقدار بود. فعالیت آنزیم دهیدروژناز نیز در تیمارهای RH-P 5% و 5% و B-FeMn 2 بیشترین مقدار را نشان داد. نتایج همچنین نشان داد که مقدار کادمیوم محلول و تبادلی با افزودن جاذبها کاهش یافت و در تیمار RH-P 5% نسبت به شاهد 5/2 برابر کاهش مشاهده شد. شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک نیز که از شاخصهای سلامت و کیفیت خاک میباشند در حضور جاذبها بهبود یافتند، به گونهای که سهم متابولیک در تیمارهای همراه با جاذب بنتونیت و شلتوک برنج بیشترین مقدار بود. بنابراین کاربرد جاذبها میتواند یکی از راهکارهای مدیریتی موثر برای ناپویاسازی کادمیوم و بهبود شرایط زیستی خاک باشد.