بیژن قهرمان؛ کامران داوری
چکیده
به علت کمبود آمار و اطلاعات همیشه امکان استفاده از تحلیل فراوانی مکانی جهت تخمین چندک های سیلاب وجود ندارد. از آن جاکه استفاده از یک روش واحد برای ناحیه ای کردن معمولاً نتایج قابل قبولی را به دست نمی دهد، لذا معمولاً چندین روش منطقه ای به طور توأم مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه سه الگوریتم خوشهای هیبرید که هر یک به طور جداگانه ...
بیشتر
به علت کمبود آمار و اطلاعات همیشه امکان استفاده از تحلیل فراوانی مکانی جهت تخمین چندک های سیلاب وجود ندارد. از آن جاکه استفاده از یک روش واحد برای ناحیه ای کردن معمولاً نتایج قابل قبولی را به دست نمی دهد، لذا معمولاً چندین روش منطقه ای به طور توأم مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه سه الگوریتم خوشهای هیبرید که هر یک به طور جداگانه فرایند خوشهای کردن را برای تعیین نواحی مشابه به کار میبرند، مورد بررسی قرار گرفت. از الگوریتم های خوشه ای سلسله مراتبی متراکمی از روش های پیوند تکی، پیوند کامل و وارد، و از الگوریتم خوشه-ای تفکیکی، از الگوریتم K- میانگین استفاده شد. تأثیر تحلیل خوشه ای هیبرید در ناحیه ای کردن با استفاده از آمار روزآمد شده ی 68 حوضه ی آبریز استانهای خراسان مورد بررسی قرار گرفت. از چهار شاخص آزمون خوشه ای شامل ضریب کوفنتیک، متوسط عرض سیلهوت، نمایه های دان و دیویس- بولدین جهت تعیین تعداد بهینه ی خوشه ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که روش های پیوند تکی و کامل برپایه ی نمایه های اعتبارسنجی ضریب کوفنتیک و متوسط عرض سیلهوت بهتر بودند ولی منجر به تشکیل خوشه هایی نامتجانس (یک خوشه ی بزرگ و تعدادی خوشه ی بسیار کوچک) گردید که در تحلیل فراوانی سیلاب مناسب نمی باشد. گرچه تحلیل خوشه ای هیبرید در حداقل سازی تلاش لازم جهت نیل به نواحی همگن مؤثر بود ولی درجه ی موثر بودن به تعداد خوشه ها بستگی داشت. معیارهای ناهمگنی هاسکینگ منفی بود که بیانگر همبستگی سیلاب در ایستگاه ها بود. نهایتاً هیبرید الگوریتم وارد و K- میانگین برای استفاده در ناحیه ای کردن پیشنهاد گردید. چهار ناحیه همگن تشخیص داده شد.
علیرضا فریدحسینی؛ آتنا روشنی؛ مریم عرفانیان؛ محمد بنایان اول؛ امین علیزاده
چکیده
برای مدیریت موثر کشاورزی و برنامه ریزی جهت استفاده بهینه از منابع آب و خاک، داشتن اطلاعات کافی از چگونگی وقوع دوره های خشک ضروری می نماید. بدین منظور، در تحقیق حاضر تداوم و تواتر روزهای خشک استان خراسان بر اساس آمار روزانه بارش 12 ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری ابتدای تاسیس هر ایستگاه تا سال 2007 مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا فراوانی ...
بیشتر
برای مدیریت موثر کشاورزی و برنامه ریزی جهت استفاده بهینه از منابع آب و خاک، داشتن اطلاعات کافی از چگونگی وقوع دوره های خشک ضروری می نماید. بدین منظور، در تحقیق حاضر تداوم و تواتر روزهای خشک استان خراسان بر اساس آمار روزانه بارش 12 ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری ابتدای تاسیس هر ایستگاه تا سال 2007 مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا فراوانی وقوع نسبی دوره های خشکی بر اساس آمار موجود در هر ایستگاه به دو صورت سالانه و فصلی مشخص شده و سپس احتمال وقوع این دوره ها با استفاده از زنجیره مارکوف مرتبه اول نیز محاسبه شده است. نتایج حاصله از بررسی مقادیر به دست آمده از دو روش فوق در دوره فصلی نشان دهنده آن است که کارایی زنجیره مارکوف در برآورد دوره های خشک در فصل زمستان و پائیز بیشتر از دو فصل بهار و تابستان و همچنین دوره سالانه است. همچنین کارایی این روش در بررسی دوره های خشک بلند 30-20 روزه، بیشتر از دوره های خشک متوسط و کوتاه (کمتر از 20 روز) است. علاوه بر این جهت بررسی تغییرات مکانی دوره-های خشک و تر، مقدار اختلاف میانگین فراوانی های نسبی و مارکوف بر روی کل استان در دوره های فصلی و سالانه پهنه بندی شده است. نتایج حاصله نشان دهنده آن است که روش مارکوف، روشی توانمند در بررسی دوره های خشک بوده و نتایج بسیار نزدیکی به واقعیت ارائه نموده است. به طور کلی نتایج نقشه های پهنه بندی نشان دهنده اختلاف کمتر نتایج حاصله از مدل مارکوف با مشاهداتی در قسمتهای شمالی استان بوده که به تدریج به سمت جنوب به این اختلافات افزوده می شود.