ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی اقدامات آبخیزداری با استفاده از برنامه WOCATدر حوزه آبخیز دژکرد استان فارس
عدم استفاده از یک روش استاندارد در ارزیابی اقدامات آبخیزداری در ایران سبب گردیده تا نتوان نتایج حاصل از ارزیابی اقدامات متنوع آبخیزداری را مقایسه و نتیجه گیری نمود. این تحقیق در نظر دارد تا نتایج کاربرد برنامه استاندارد WOCAT در ارزیابی فن آوری های انجام شده در عرصه حوضه آبخیز دژکرد در استان فارس را ارائه نماید. این برنامه اطلاعات کاملی از ویژگی های فیزیکی آبخیز، اقدامات بکار رفته، محیط انسانی، نگهداری اقدامات و مشکلات موجود را تهیه می کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با ایجاد تعاونی آبخیزداری و اجرای فن آوری های متنوع حفاظت آب و خاک، نظیر کشت درختان مثمر بادام و سیب به جای دیم گندم و جو بر روی تپه های با شیب 8 تا 30 درصد، کنترل انواع فرسایش با روش های بیولوژیک و سازه ای وهم چنین توانمند سازی مردم روستائی از سال 1377، پروژه آبخیزداری از موفقیت قابل قبولی برخوردار شده است. اولین نشان موفقیت این پروژه، کاهش قابل ملاحظه رواناب سطحی و فرسایش خاک می باشد. با اجرای این فن آوری ها، عرصه ای به وسعت 15000 هکتار از اراضی تخریبی منابع ملی با کشت دیم گندم و جو تبدیل به باغ دیم و آبی بادام (10000 هکتار) و سیب (5000 هکتار) گردیده است. برای اجرا و مدیریت این فن آوری ها یک تعاونی آبخیزداری با 8000 عضو تشکیل شده است. نسبت سود به هزینه پس از اجرای این فن آوری ها معادل 2/5 و نسبت درآمد حاصل از فن آوری جدید (کشت درختان مثمر) به فن آوری قبلی (کاشت گندم و جو دیم) معادل 15 برابر است. از آثار دیگر این پروژه، معکوس شدن روند مهاجرت و برگشت بسیاری از جوانان بومی به منطقه بوده است. موفقیت این پروژه، سبب ترویج فن آوری های بکار رفته برای بسیاری از سکنه آبخیزهای مجاور گردیده است. از آخرین موفقیت های این پروژه، حمایت مردم از شهرداری منطقه برای مدیریت پایدار روستا و شهر است. فراهم بودن بستر اطلاعاتی دقیق و مفصل سبب گردید تا کاربرد برنامه جهانی بررسی فن آوری های حفاظت آب و خاک با سهولت بیشتری صورت گیرد و بتوان موفقیت فن آوری های متنوع به کار رفته در پروژه آبخیزداری دژکرد را بررسی و مطرح نمود. لذا توصیه می گردد تا اطلاعات مورد نیاز این برنامه در مطالعات سطوح مختلف آبخیزداری و آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی گنجانده شود تا بتوان به ارزیابی اقدامات اجرا شده در سطح آبخیز های ایران پرداخت و به دلیل استفاده از یک روش استاندارد می توان مقایسه آن ها را به خوبی انجام داد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35729_420e5eed95c9e0dac2fd61ce3aaa5d7a.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13624
M.
Rahimi
maryam.rahimi26@yahoo.com
1
Watershed Management Department Natural Resource in Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran
LEAD_AUTHOR
M.
Soufi
soufi@farsagres.ir
2
Research Center for Agriculture and Natural Resource of Fars Province
AUTHOR
H.
Ahmadi
ahmadi@nrf.ut.ac.ir
3
Watershed Management Department Natural Resource in Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر فشردگی خاک بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم آگریا
برای بررسی تأثیر سطوح مختلف فشردگی خاک بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی(Solanum tuberosum L.) رقم آگریا، یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان انجام شد. در این آزمایش غده های بذری گیاه سیب زمینی در خاکی با بافت لوم و با سه سطح فشردگی خاک، در جعبه های مخصوص کشت شدند. سطوح فشردگی خاک به گونه ای بود که دانسیته های 3/1 (شاهد)، 56/1 و g/cm3 8/1 را برای توده خاک ایجاد نمودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که عملکرد گیاه و غلظت عناصر غذایی در برگ و غده سیب زمینی با افزایش میزان فشردگی خاک کاهش یافت و این کاهش غلظت برای سه عنصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم بیشتر بود. مقایسه میانگین ها نشان داد که میانگین عملکرد غده تیمار شاهد 32/6 کیلو گرم در متر مربع و میانگین عملکرد تیمار های با فشردگی بیشتر (سطح دوم و سوم فشردگی خاک) به ترتیب 87/5 و 13/5 کیلوگرم در متر مربع بود که به ترتیب 7 و 19 درصد، نسبت به تیمار شاهد کاهش عملکرد داشتند. بالاترین میانگین تعداد غده نیز از تیمار شاهد به دست آمد و میانگین های این صفت در سطح دوم و سوم فشردگی خاک به ترتیب 1/46 و 5/47 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش داشتند؛ ولی بین سطح دوم و سوم فشردگی خاک از لحاظ تعداد غده اختلاف معنی داری وجود نداشت. در مورد اندازه غده نیز بیشترین میانگین طول و قطر غده در تیمار شاهد اندازه گیری شد و طول و قطر غده با افزایش فشردگی خاک کاهش یافت. غلظت عناصر غذایی برگ در تیمار با فشردگی کم (شاهد) بیشتر از تیمارهای با فشردگی بالا بود و کاهش غلظت برای عناصر غذایی پرمصرف بیشتر از عناصر کم مصرف بود. غلظت عناصر غذایی غده سیب زمینی نیز با افزایش فشردگی خاک کاهش یافت و ماکزیمم این کاهش برای عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم به ترتیب 3/52، 7/34 و 6/45 درصد بود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که فشردگی خاک، با محدود کردن رشد و توسعه ریشه سیب زمینی، جذب مواد غذایی توسط آن را کاهش داده و باعث کاهش عملکرد، اندازه غده و غلظت مواد غذایی در برگ و غده می شود.
https://jsw.um.ac.ir/article_35740_97802ca8bacfddc853fc115ff778b8b8.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13625
M.
Behbood
mohammad.behbod@gmail.com
1
College of Agriculture, Zanjan University
LEAD_AUTHOR
A.
Golchin
agolchin2011@yahoo.com
2
College of Agriculture, Zanjan University
AUTHOR
H.
Besharati
besharati1350@yahoo.com
3
Soil and Water Research Institute, Karaj
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تطبیق آزمایشگاهی مدل هیدرودینامیکFLDWAV برای کاربرد در کانالهای آبیاری و زهکشی
مدلهای هیدرودینامیک، ابزار مناسبی برای فهم رفتار هیدرولیکی در شبکههای بزرگ و پیچیده میباشند که میتوانند عملکرد شبکهها را مورد ارزیابی قرار داده و بهرهبرداری و مدیریت آنها را بهبود دهند. مدل FLDWAV یک مدل هیدرودینامیک با توانمندی بسیار گسترده بوده که اساساً برای کاربرد در رودخانهها توسعه یافته است؛ اما شمول شیوههای مختلف روندیابی، تنوع شرایط مرزی قابل بررسی و در دسترس بودن کد مدل، کاربری آن را در بررسی جریانهای غیرماندگار شبکههای آبیاری و زهکشی میسر میکند. هدف از تحقیق حاضر، آزمون و تطبیق نتایج مدل FLDWAV با دادههای آزمایشگاهی بوده که به این منظور کانال ذوزنقهای طویلی احداث گردید و به کمک دادههای جمعآوری شده از آن، عملکرد مدل و امکان کاربری آن در شبکههای آبیاری و زهکشی بررسی گردید. دو هیدروگراف با ویژگیهایی متفاوت تولید و دادههای آن با نتایج آزمونهای متعدد مدل، برای شبیهسازی جریان غیرماندگار ایجاد شده در کانال، در شرایط بدون واسنجی و انجام واسنجی، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بدست آمده از انجام آزمونها نشان داد که مدل FLDWAV قادر به شبیهسازی مناسب جریان غیرماندگار با دقت مطلوب بود و باز بودن کد مرجع این مدل امکانی را فراهم نمود تا بتوان مدل را برای شرایط مختلف موجود در مجموعهی آزمایشگاهی تطبیق داد و با توجه به مزایای متعدد آن، کاربری آن در بهرهبرداری، بهسازی و بازسازی شبکههای آبیاری قابل توصیه میباشد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35747_e4a39855d13d537ebd3a81d5c7822458.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13626
H.
Moghimzadeh
moghimzadeh@ut.ac.ir
1
Department of Irrigation and Reclamation Engineering, Faculty of Agricultural Engineering and Technology, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
LEAD_AUTHOR
S.
Kouchakzadeh
skzadeh@ut.ac.ir
2
Department of Irrigation and Reclamation Engineering, Faculty of Agricultural Engineering and Technology, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
AUTHOR
A.
Parvareshrizi
parvarsh@ut.ac.ir
3
Department of Irrigation and Reclamation Engineering, Faculty of Agricultural Engineering and Technology, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی کارایی روی در ارقام مختلف لوبیای چیتی
به دلیل کمبود روی در اراضی کشاورزی و مشکلات کاربرد کودها، استفاده از ارقام با کارایی روی بالا برای مقابله با این کمبود و افزایش عملکرد محصولات کشاورزی، یکی از روش های مناسب به شمار می رود. در این پژوهش کارایی روی هشت رقم لوبیای چیتی، بر اساس عملکرد دانه در دو تیمار کود روی (صفر و 10 میلی گرم روی در کیلوگرم خاک)، در شرایط گلخانه ای بررسی گردید. غلظت و جذب عناصر کم مصرف (روی، آهن، مس، منگنز) و فسفر و همچنین اجزای عملکرد ارقام مختلف لوبیا، در دو سطح کودی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که رقم 01437G با 93 درصد و رقم کاردینال با 46 درصد، به ترتیب بیشترین و کمترین کارایی روی را داشتند. ارقام با کارایی روی بیشتر در تیمار کمبود روی، وزن دانه، تعداد دانه و تعداد غلاف بیشتری داشتند؛ درحالی که پاسخ ارقام با کارایی روی کمتر به عرضه کود روی، بیشتر بود. در تیمار کفایت روی، این صفات اختلاف کمتری در بین ارقام مختلف داشتند. غلظت و جذب روی با اضافه کردن کود روی در تمامی ارقام افزایش یافت. این افزایش در ارقامی که کارایی روی بالاتری داشتند بیشتر بود. غلظت سایر عناصر با عرضه کود روی کاهش، اما جذب آنها، به جز در ارقامِ با کارایی روی بالاتر، افزایش یافت. در مجموع به دلیل توانایی تولید عملکرد بیشتر در شرایط کمبود روی خاک، استفاده از ارقام با کارایی روی بالاتر یک راهکار مناسب برای مقابله با کمبود روی در اراضی زراعی است.
https://jsw.um.ac.ir/article_35782_d40daf84d036e053b6fb56487f7ff61b.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13627
M.
Beygi
mohsenbeygi63@gmail.com
1
Department of Soil Science Engineering, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
LEAD_AUTHOR
Gh.
Savaghebi
2
Department of Soil Science Engineering, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
AUTHOR
B.
Motesharezadeh
moteshare@ut.ac.ir
3
Department of Soil Science Engineering, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جذب سطحی کادمیم روی کانی مونت موریلونیت در حضور سیدروفور دسفرال
سیدروفورها مولکول های آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، به وسیله میکرو ارگانیزم های خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح، و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش می دهند. این ترکیبات علاوه بر آهن، با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس می دهند و بر زیست فراهمی و حرکت آن ها در خاک اثر می گذارند. این پژوهش به منظور بررسی اثر سیدروفور دسفرال (DFOB) بر جذب سطحی کادمیم توسط کانی مونت موریلونیت انجام شد. مطالعات جذب سطحی وابسته به pH در محدوده pH 3 تا 6/7 و در غلظت کادمیم و سیدروفور به ترتیب 1 میلی گرم در لیتر و 250 میکرومولار انجام گردید. همچنین همدماهای جذب سطحی در محدوده غلظت کادمیم 1/0 تا 1 میلی گرم در لیتر در حضور سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH 5/4 و 5/6 انجام گردید. نتایج نشان داد که سیدروفور باعث کاهش مقدار جذب کادمیم بر روی کانی مونت موریلونیت درpH های بالاتر از 5 می گردد. همدماهای جذب سطحی کادمیم در هر دو pH مورد مطالعه، تحت تأثیر سیدروفور قرار گرفتند. سیدروفور جذب سطحی کادمیم را کاهش داد. مدل های فروندلیخ و لانگمویر جذب کادمیم را درتمامی سیستم های مورد مطالعه به خوبی توصیف کردند. مقادیر ضرایبKF مدل فروندلیخ وKL مدل لانگمویر در سوسپانسیون های حاوی سیدروفور،کمتر از سیستم های بدون سیدروفور بود که نشان دهنده ی رقابت مونت موریلونیت و سیدروفور برای تشکیل کمپلکس با یون کادمیم می-باشد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35795_ba84df1c4b22daba4cca2b01a5386d16.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13628
M.
Hamidpour
mohsen_hamidpour@yahoo.com
1
Department of Soil Science, Agriculture College, Vali-e-Asr University of Rafsanjan
LEAD_AUTHOR
H.
Shirani
shirani@vru.ac.ir
2
Department of Soil Science, Agriculture College, Vali-e-Asr University of Rafsanjan
AUTHOR
A.R.
Akhgar
arakhgar@yahoo.com
3
Department of Soil Science, Agriculture College, Vali-e-Asr University of Rafsanjan
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی الگوی گسترش مکانی بارش در سطح استان گلستان با استفاده از مدلهای قطعی و زمینآماری
بارندگی یکی از مهمترین عوامل اقلیمی است که از تغییرپذیری زمانی و مکانی بسیار زیادی برخوردار است. از طرف دیگر، تعیین مقدار بارندگی در موقعیتهای مکانی مختلف، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. در این تحقیق به منظور تخمین بارندگی در مناطق مختلف، از روشهای متعدد درونیابی استفاده شده است. به این منظور، دادههای بارندگی 32 ایستگاه بارانسنجی با طول دوره آماری 26 سال (62-1361 الی 87-1386) در سطح استان گلستان انتخاب شدند. بعد از بررسی دادهها از نظر صحت و همگنی با استفاده از آزمونهای آماری، به منظور تعیین بهترین الگوی توزیع مکانی بارندگی سالانه در سطح استان گلستان، از شش روش درونیابی مکانی فاصله وزنی معکوس (IDW)، چندجملهای جهانی (GPI)، چندجملهای محلی (LPI)، تابع پایه شعاعی (RBF)، کریجینگ (Kriging) و کوکریجینگ (Co-Kriging) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در بین روشهای قطعی و زمینآماری، به ترتیب روش زمینآمارکریجینگ و کوکریجینگ با مدل بیضوی و با میزان خطای 49/60 و 46/64 نسبت به روشهای قطعی برتر بوده است. همچنین در بین روشهای قطعی دو روش RBF و IDW با میزان خطای 86/66 و 20/77 نتایج نسبتاً دقیقتری را در مقایسه با دو روش LPI و GPI داشتهاند. ضمن آنکه کمترین مقدار میانگین مربعات خطا در روش کریجینگ با مدل بیضوی (49/60) و بیشترین آن در روش GPI با توان 5 (به مقدار96/288) به دست آمده است.
https://jsw.um.ac.ir/article_35801_01f3c461a2466154e089b9024b396a48.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13629
M.
Eivazi
masoomeh.eivazi@gmail.com
1
Department of Water Engineering, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources
AUTHOR
A.
Mosaedi
mosaedi@um.ac.ir
2
Faculty of Natural Resources and Environment, Ferdowsi University of Mashhad
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثرات شوری و سدیمی بودن آب آبیاری بر شاخص های کیفیت فیزیکی خاک
دامنه رطوبتی با کمترین محدودیت (LLWR)، به عنوان شاخصی از کیفیت فیزیکی خاک، دامنه ای از رطوبت است که در آن رشد گیاه در ارتباط با پتانسیل ماتریک، تهویه و مقاومت مکانیکی خاک با کمترین محدودیت روبرو است. شیب در نقطه عطف منحنی رطوبتی (Si) نیز به عنوان یک شاخص کیفیت مطرح است و بسیاری از رفتارهای فیزیکی مهم خاک را کنترل می کند. هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیرپذیری دو شاخص مذکور از EC و SAR آب آبیاری در دو خاک لوم رسی و لوم شنی در شرایط آزمایشگاه بود. تیمارهای آزمایش شامل محلول هایی با سه سطح EC (5/0، 4 و dS m-1 10) و چهار سطح SAR (1، 5، 15 و 25) بودند. ستون هایی از هر دو خاک تهیه و به مدت 16 هفته، در معرض شش سیکل تر و خشک، با استفاده از محلول های مذکور آبشویی شدند. پس از این مدت شاخص های LLWR و Si و همچنین شاخص های پایداری خاکدانه شامل میانگین قطر خاکدانه (MWD)، پایداری مرطوب خاکدانه (WAS)، رس قابل پراکنش (DC) و هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر بافت، SAR و EC بر LLWR معنی دار (01/0 ≥P) گردید و مقدار آن با افزایش SARو EC آب آبیاری کاهش یافت. در مورد شاخص Si، تنها اثر SAR معنی دار (01/0 ≥P) گردید و مقدار آن با افزایش SAR به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت که بیانگر افت کیفیت فیزیکی خاک است. شاخص های DC، WAS و Ks نسبت به دو شاخص LLWR و Si بیشتر تحت تأثیر EC و SAR قرار گرفتند.
https://jsw.um.ac.ir/article_35807_08663cf15c5d5ea226b1bca23c551241.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13630
H.
Ghafari
heidar_ghafari@yahoo.com
1
Soil Science Department, Faculty of Agriculture, Tabriz University
LEAD_AUTHOR
M.R.
Neyshabouri
neysh@hotmail.com
2
Soil Science Department, Faculty of Agriculture, Tabriz University
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر نوبتی بارش های پاییز و زمستان بر عملکرد سالانه دیم با استفاده از شاخص زمان – بارش
با توجه به محدودیت منابع آب و این موضوع که حدود 40 درصد از اراضی جهان به صورت دیم اداره می شوند، بهبود مدیریت زراعت دیم، از جایگاه ویژه ای در جهان برخوردار است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرات و تغییرات بارش بر میزان عملکرد سالانه گندم دیم، بر پایه ی حداقل تعداد بارش می باشد. منطقه مورد مطالعه استان همدان بوده و برای پوشش بارش های کل استان، 4 ایستگاه هواشناسی واقع در نقاط تحت زراعت دیم، انتخاب شده است. برای بررسی دقیق هر یک از بارش ها، شاخصی جدید تحت عنوان شاخص زمان- بارش معرفی می گردد که قابلیت بررسی تغییرات توأم هر دو عامل زمان و مقدار بارش را بر عملکرد سالانه دیم دارد. با استفاده از شاخص و روابط مولتی رگرسیونی بر پایه آن، میزان تأثیر هر یک از بارش های نوبتی بر عملکرد سالانه گندم دیم محاسبه می شود. نتایج حاکی از این بود که استفاده از شاخص زمان- بارش، اثر و تفاوت بین بارش های نوبتی را بهتر نشان می دهد و نیز بر اساس حداقل تعداد بارش در منطقه، بارش های صورت گرفته در دو فصل پاییز و زمستان، قابل اعتمادتر و اطلاع از وضعیت و تأثیر بارش های نوبتی در این دو فصل، کاربردی تر می باشد. هم چنین میزان اهمیت بارش ها بر عملکرد سالانه دیم در فصل پاییز و زمستان به اقلیم منطقه بستگی دارد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35812_d680c7ddbbe91248a2060f4eb565a25d.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13631
S.
Sohrabie Mollayousef
ssohrabi77@yahoo.com
1
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Tabriz, Iran
LEAD_AUTHOR
A.
Fakheri Fard
fakheri@tabrizu.ac.ir
2
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Tabriz, Iran
AUTHOR
O.
Bozorg Haddad
obhaddad@ut.ac.ir
3
Department of Irrigation and Reclamation Engineering, Collage of Agriculture and Natural Resource, University of Tehran, Karaj, Iran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر بستر زبر ذوزنقه ای قائم بر خصوصیات پرش هیدرولیکی و استهلاک انرژی
یکی از سازه های مؤثر بر کاهش انرژی در پایاب سازه های هیدرولیکی، حوضچه آرامش می باشد که با داشتن ضمائم سازه ای خاص و تشکیل پرش هیدرولیکی، در آرام کردن جریان خروجی از سازه ها ایفای نقش می نماید. زبر نمودن بستر، عامل مؤثری در استهلاک انرژی و کنترل پرش هیدرولیکی به شمار می رود. در این مقاله نتایج بررسی آزمایشگاهی مشخصات پرش هیدرولیکی در حوضچه آرامش با بستری با زبری های عرضی و یکپارچه ذوزنقه ای قائم، گزارش شده است. تعداد 126 آزمایش در محدوده اعداد فرود 9/3 تا 7/13 انجام شد. زبری های انتخابی با سه ارتفاع مختلف مورد بررسی قرار گرفتند و در هر ارتفاع چهار فاصله متفاوت بین بلوک ها در نظر گرفته شد. آنالیز داده ها نشان می دهد که پروفیل سطح جریان در پرش هیدرولیکی را می توان با یک منحنی میانگین نشان داد. همچنین مقایسه نتایج به دست آمده با داده های حاصل از پرش هیدرولیکی بر روی بستر صاف نشان داد که مقادیر عمق ثانویه، طول پرش هیدرولیکی و طول غلطاب، در بستر زبر نسبت به بستر صاف به طور قابل ملاحظه-ای کاهش می یابند؛ در حالی که تنش برشی کف و افت انرژی، افزایش پیدا می کنند. روند این تغییرات با افزایش عدد فرود و ارتفاع و فاصله بین زبری ها، شدت می یابد. مقادیر تنش برشی کف، بر روی بسترهای زبر بین 2/3 تا 6/9 برابر بستر صاف است. در نهایت روابطی برای به دست آوردن عمق مزدوج نسبی، افت نسبی انرژی و تنش برشی کف بر حسب عدد فرود جریان فوق بحرانی ورودی برای پرش های تشکیل شده بر روی بسترهای زبر، ارائه گردید.
https://jsw.um.ac.ir/article_35817_d093abd2f213d6b45dda31e9f53e8ea1.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13632
Z.
Ravar
ze6482@gmail.com
1
Department of Water Engineering, Agricultural Engineering and Technology College, University of Tehran, Karaj
LEAD_AUTHOR
J.
Farhoudi
jfarhoudi@ut.ac.ir
2
Department of Water Engineering, Agricultural Engineering and Technology College, University of Tehran, Karaj
AUTHOR
A.
Najandali
najand_a@yahoo.com
3
Department of Water Engineering, Agricultural College, Ferdowsi, University of Mashhad
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر کاربرد گوگرد کشاورزی حاوی عناصر کم مصرف در یک خاک آهکی
با توجه به تولید بیش از دو میلیون تن گوگرد در سال و به منظور ایجاد زمینه های کاربردی گوگرد در تغذیه گیاهان و اصلاح اراضی زراعی، پژوهشگاه صنعت نفت ایران گوگرد کشاورزی حاوی عناصر کم مصرف آهن، روی و منگنز را در مقیاس آزمایشگاهی تولید کرده که اطلاعات کمی از خصوصیات کیفی و واکنش این ترکیبات در خاک و افزایش گوگرد قابل استفاده گیاه وجود دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کیفی این کودها و رهاسازی گوگرد در خاک و تأثیر در تغییر میزان حلالیت عناصر کم مصرف و غلظت سولفات در یک خاک آهکی انجام گرفت. نمونه خاک از اطراف شهر کرج انتخاب شد و گوگرد کشاورزی در مقادیر صفر، 300 و 600 کیلوگرم در هکتار همراه با مایه تلقیح تیوباسیلوس به طور یکنواخت با نمونه-های یک کیلوگرمی از خاک مخلوط شد. نمونه ها در سه تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی در دمای ◦C25 و رطوبت ظرفیت مزرعه، به مدت 180 روز نگه داری شدند و در فواصل زمانی (45، 90، 135 و 180 روزه) از آنها نمونه گیری شد. مقدار سولفات، آهن، روی و منگنز در زیرنمونه های فرعی تیمارها اندازه گیری شدند. بررسی روند تغییرات نشان داد که عامل زمان تأثیر معنی داری بر تغییرات سولفات و آهن، روی و منگنز قابل جذب داشت. افزایش میزان مصرف کود، صرف نظر از نوع کود، منجر به افزایش گوگرد، روی و منگنز قابل جذب شد. نوع کود تنها بر میزان روی تأثیر معنی داری داشت؛ به طور میانگین گوگرد کشاورزی حاوی روی، میزان روی قابل جذب خاک را تا 2/3 برابر افزایش داد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35823_520acc3214dca96dbce96609b75d8e88.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13633
S.
Najafi
sadegh83sham@gmail.com
1
Department of Soil Science, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
LEAD_AUTHOR
H.
Mirseyed Hosseini
mirseyed@ut.ac.ir
2
Department of Soil Science, College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
AUTHOR
E.
Alaee
3
Chemical Fertilizer and Minerals, Research Industry Petroleum Iran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر سیستمهای مختلف خاکورزی و کوددهی بر تودة زنده میکروبی و فعالیت آنزیمی خاک در زراعت آفتابگردان
به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف کوددهی و خاکورزی بر توده زنده میکروبی، فعالیت آنزیمی خاک و صفات زراعی آفتابگردان، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، در شهرستان سنندج اجرا گردید. روشهای خاکورزی شامل خاکورزی متداول (T1)، خاکورزی حداقل (T2) و سیستم بدون خاکورزی (T3) به عنوان عامل اصلی و روشهای کوددهی شامل کاربرد 15 تن کود دامی در هکتار (N1)، 10 تن کمپوست زباله شهری در هکتار (N2)، کود شیمیایی شامل 75 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل + 150 کیلوگرم اوره و 50 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار (N3)، 5 تن کمپوست زباله شهری + 10 تن کود دامی (N4)، 5 تن کمپوست زباله شهری + 10 تن کود دامی + 25 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل + 75 کیلوگرم اوره + 25 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار (N5) و تیمار شاهد (N6)، به عنوان سطوح عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد بیشترین تعداد باکتری (106× 1/109) در هر گرم خاک خشک، در سیستم بدون خاکورزی وجود داشت. همچنین کاربرد همزمان کود دامی و کمپوست، تعداد باکتری و فعالیت آنزیمهای اورهآز، فسفاتاز، کاتالاز و سلولاز را افزایش داد. کود شیمیایی نیز به طور معنیداری فعالیت کلیه آنزیمهای مورد مطالعه را کاهش داد. فعالیت فسفاتاز اسیدی (51 درصد)، قلیایی (27 درصد) و سلولاز (83 درصد) در تیمار بدون خاکورزی افزایش آماری معنیداری نسبت به سیستم خاکورزی متداول داشت. بالاترین عملکرد دانه و روغن در تیمار N5تولید گردید. خاکورزی حداقل نیز بیشترین عملکرد دانه (3201 کیلوگرم در هکتار) را به همراه داشت
https://jsw.um.ac.ir/article_35828_c20db838421f10ae3f0c41471470a826.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13634
Kh.
Mohammadi
kh.mohammadi@modares.ac.ir
1
Agronomy Department, Faculty of Agriculture, Sanandaj Branch, Islamic Azad University
LEAD_AUTHOR
Gh.
Heidari
g.heidari@uok.ac.ir
2
Agronomy Department, Faculty of Agriculture, University of Kurdistan, Sananda
AUTHOR
M.
Javaheri
3
Agronomy Department, Faculty of Agriculture, Sanandaj Branch, Islamic Azad University
AUTHOR
M.
Aghaalikhani
4
Agronomy Department, Faculty of Agriculture, Tarbiat Modares University, Tehran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پیش بینی وقوع یخبندانهای تابشی با استفاده از حداقل دادههای هواشناسی
در بخش کشاورزی از میان انواع یخبندانها یخبندان تابشی، به لحاظ فراوانی وقوع و امکان حفاظت مؤثر توسط روش های فعال، از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین پپشبینی دقیق دمای حداقل، با استفاده از یک مدل پیش بینی تجربی با امکان کالیبره شدن برای شرایط محلی و کاربری آسان و همچنین برآورد ساعتی میزان تغییرات دما (روند) طی شبهایی با رخداد یخبندان تابشی، جهت تعیین زمان شروع و پایان روشهای حفاظت فعال ضروری به نظر می رسد. در این راستا، هدف این تحقیق پیش بینی دمای حداقل با استفاده از یک مدل ساده رگرسیونی و برآورد روند تغییرات دما طی چنین شبهایی است. در این پژوهش با استفاده از دادههای ساعتی ایستگاه سینوپتیک مشهد در ماههای ژانویه، فوریه و مارس طی دوره ی آماری 2010-1999، ضمن تفکیک یخبندانهای تابشی از فرارفتی، با استفاده از دمای نقطه شبنم، دمای خشک دو ساعت بعد از غروب خورشید و دمای حداقل روز بعد، مدل پیش بینی دمای حداقل ارایه گردید. سپس روند تغییرات ساعتی دما طی این شبها پیش بینی شد. مقدار ضریب همبستگی مربوط به داده های دمای حداقل مشاهده شده و پیش بینی شده توسط مدل (93/0)، حاکی از اطمینان معنیدار در سطح 99 درصد می باشد. همچنین مقدار ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) برای مدل ارایه شده، 63/1 درجه سانتیگراد و میزان پیش بینی مجاز این مدل 76 درصد به دست آمد. در بررسی پیش بینی روند دما طی یخبندان های تابشی سال 2010، مقدار RMSE به طور متوسط 7/0 درجه سانتی-گراد و ضریب همبستگی نیز در سطح 01/0 معنی دار بوده است.
https://jsw.um.ac.ir/article_35836_bafb13a46e1154527d796fcf038fb19a.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13635
H.
Ansari
ansary@um.ac.ir
1
Water Engineering Department, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad,
LEAD_AUTHOR
M.
Kohi
man_koohi@yahoo.com
2
Water Engineering Department, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad,
AUTHOR
N.
Salehnia
3
Water Engineering Department, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه روشهای زمین آمار، توابع انتقالی و توابع پیشبینی فضایی خاک و ترکیب آنها برای برآورد مقاومت برشی لایه رویین خاک
مقاومت برشی لایه رویین خاک، از جمله پارامترهای مهم و مورد نیاز برای برآورد یا شبیهسازی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز است. اغلب به دلیل نبود داده های مقاومت برشی لایه رویین خاک، شبیهسازی خاک در حوزههای آبخیز با مشکل مواجه میگردد. به دلیل تغییرپذیری بالای مقاومت برشی خاک و در نتیجه نیاز به نمونهبرداری فراوان، اندازهگیری آن پرهزینه، دشوار و زمانبر میباشد. بنابراین، استفاده از روشهای غیرمستقیم برای اندازهگیری آن ضروری بهنظر میرسد. هدف از این پژوهش مقایسه روشهای کریجینگ، توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک و ترکیب آنها برای برآورد این پارامتر است. بدین منظور، منطقهای به مساحت 23562 هکتار (دارای کاربری مرتع و مرتع تخریب شده) در زاگرس مرکزی و مستعد به فرسایش آبی انتخاب گردید. در این منطقه، بر اساس نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی و کاربری و قابلیت اراضی، 14 واحد کاری ایجاد شده است. در کل 90 نمونه در سه تکرار به منظور تعیین تغییرپذیری در هر واحد کاری از عمق 10-0 سانتیمتری برداشت گردید. ویژگیهای زودیافت و دیریافت مورد نیاز برای پیریزی توابع انتقالی و پیش بینی فضایی برآوردکنندهی مقاومت برشی لایه رویین، اندازهگیری شد. ویژگیهای زودیافت اندازهگیریشده شامل توزیع اندازه ذرات، کربن آلی، کربنات کلسیم لایهی رویین خاک به انضمام خواص توپوگرافی و پوشش گیاهی از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) بود. تغییرپذیری مکانی پارامترها با استفاده از تغییرنماها و نسبت اثر قطعهای به کل تغییرنما بررسی و برای تهیه نقشههای کریجینگ مورد استفاده قرار گرفت. در روش ترکیبی، ویژگیهای زودیافت میانیابی شده به روش زمینآمار، به عنوان ورودی توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک، برای برآورد مقاومت برشی لایه رویین خاک مورد استفاده قرار گرفتند. از ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، متوسط خطای مطلق (MAE)، میانگین هندسی خطا (GMER) و انحراف معیار هندسی خطا (GSDER) برای ارزیابی کارایی روشهای یادشده استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی عملکرد توابع ترکیبی کریجینگ- توابع انتقالی در مقایسه با توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک مشابه بود و همه پارامترها دارای وابستگی مکانی متوسط میباشند.
https://jsw.um.ac.ir/article_35840_cfd5fbaa5cfb921a5b803039373965d0.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13636
B.
Khalil Moghadam
moghaddam623@yahoo.ie
1
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Khuzestan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Ahvaz
LEAD_AUTHOR
Sh.
Ghorbani Dashtaki
shoja2002@yahoo.com
2
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Shahrekord University
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برآورد تبخیر– تعرق مرجع با استفاده از داده های محدود هواشناسی در شرایط اقلیمی مختلف
تبخیر تعرق گیاه مرجع یک پارامتر مهم هواشناسی کشاورزی در مطالعات هیدرولوژی و هواشناسی و همچنین در برنامه ریزی آبیاری است. معادله فائو پنمن- مانتیث (FAO-56 PM) به عنوان یک روش استاندارد برای تعیین تبخیر- تعرق گیاه مرجع، از طرف سازمان خوار و بار جهانی (FAO) توصیه شده است. این روش پارامترهای زیادی را در رابطه با تبخیر- تعرق بررسی می کند؛ تشعشع خالص (Rn)، درجه حرارت هوا (T)، کمبود فشار بخار (VPD) و سرعت باد (u). در این مقاله دقت معادله فائو پنمن مانتیث برای برآورد تبخیر- تعرق مرجع در اقلیم های مختلف، در شرایطی که داده های هواشناسی محدود باشند، بررسی شده است. برای این مطالعه داده های کامل هواشناسی از نه ایستگاه هواشناسی در اقلیم های مختلف در ایران، انتخاب شدند. تفاوت برآورد تبخیر- تعرق مرجع به روش فائو پنمن در حالت داده کامل و کاهش داده عموماً با کاهش پارامترهای برآورد شده، کاهش می یابد. مدل های کاهش داده فائو پنمن مانتیث، اغلب نتایج بهتری نسبت به مدل های ترک، هارگریوز سامانی و شبکه عصبی مصنوعی ارائه دادند و این حقیقت استفاده از معادله فائو پنمن مانتیث را تاکید می کند؛ حتی در حالتی که داده های کامل هواشناسی در دسترس نباشند. حداقل داده لازم برای برآورد دقیق تبخیر- تعرق مرجع به روش فائو پنمن- مانتیث در اقلیم های مرطوب و گرم و نیمه خشک، داده های حداکثر و حداقل دما و سرعت باد محله ای می باشد و در اقلیم بسیار خشک حداقل داده لازم، داده های حداکثر و حداقل دمای روزانه و سرعت باد روزانه می باشند.
https://jsw.um.ac.ir/article_35844_45f3c48b6426c30fd2d34b327070e050.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13637
A.
Soltani
asad.soltani@gmail.com
1
, Department of Irrigation and Drainage Engineering, Faculty of Agriculture, Tarbiat Modares University, Tehran
AUTHOR
S.M.
Mirlatifi
mirlat-m@modares.ac.ir
2
, Department of Irrigation and Drainage Engineering, Faculty of Agriculture, Tarbiat Modares University, Tehran
AUTHOR
H.
Dehghanisanij
dehghanisanij@yahoo.com
3
Department of Irrigation and Drainage, Agricultural Engineering Research Institute, Karaj
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مدل ریاضی شبیه سازی جریان غیرماندگار در شبکه های آبیاری با وجود شرایط مرزی داخلی (مطالعه موردی شبکه دربند کرمانشاه)
جریان های غیرماندگار بهره برداری بهینه از شبکه های آبیاری را با مشکل مواجه می سازند؛ بنابراین شناخت دقیق آنها ضروری است. از این رو در این مقاله مدلی کامپیوتری تهیه شده است که در یک شبکه آبیاری، جریان غیرماندگار ایجاد شده به دلیل تحویل و توزیع آب و تغییرات ناگهانی جریان ورودی به سیستم را شبیه سازی می کند. در مدل مذکور معادلات جریان غیرماندگار یک بعدی در حالت کلی (معادلات سنت- ونانت)، با روش تفاضل های محدود منفصل شده اند. رقوم جریان در محل انشعاب کانال فرعی از اصلی، با استفاده از روش خط تأثیر و به صورت کاملاً ضمنی در هر گام زمانی تعیین می گردد. با سه مثال موردی، مدل مذکور مورد صحت سنجی دقیق قرار گرفت و نشان داده شد که می تواند موج مثبت بالارونده در اثر بسته شدن ناگهانی دریچه و همچنین جریان متغیر تدریجی در یک شبکه حلقه ای پیچیده را به خوبی شبیه سازی نماید. علاوه بر این، تطابق خوبی بین نتایج مدل حاضر با نتایج مدل ICSS، در شبیه سازی جریان غیرماندگار در یک کانال منفرد (کانال E1R1 شبکه دز) با انواع سازه های آب گیر و آب بند وجود دارد. پس از صحت سنجی مدل، کانال انتقال شبکه دربند کرمانشاه به طول 14 کیلومتر با 5 کانال درجه دو منشعب شده از آن، به صورت یکپارچه شبیه سازی گردید. نتایج شبیه سازی نشان داد در اثر کاهش 25 درصدی دبی کانال انتقال (از71/17 به 28/13 مترمکعب بر ثانیه) به صورت ناگهانی، دبی آب گیری کانال های فرعی درجه دو بین 68/18 تا 15/26 درصد تغییر می نماید. علاوه بر این در محل آبگیر کانال درجه دو SC5 حداکثر 42/4 ساعت شرایط جریان غیرماندگارباقی می ماند.
https://jsw.um.ac.ir/article_35850_d3ebe8b17653cac0d05309e2d1aa14ab.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13643
R.
Ghobadian
rsghobadian@gmail.com
1
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Razi University, Kermanshah
LEAD_AUTHOR
S.
Gholzari
2
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Razi University, Kermanshah
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
روندیابی تغییرپذیری مکانی کربن آلی خاک در کاربریهای مختلف یک حوزه نیمه خشک
کربن آلی خاک کلیدیترین عامل در باروری و کیفیت خاک و حفاظت محیط زیست، به ویژه در مناطق نیمهخشک بوده و تنها ابزار شناخته شده برای اصلاح تغییرات اقلیمی و کاهش گازهای گلخانهای در جو زمین میباشد. مدیریت کربن آلی خاک مستلزم شناخت ساختار تغییرپذیری آن در زمان و مکان است. این پژوهش با هدف مقایسه کارایی روشهای مختلف درونیابی کربن آلی خاک در کاربریهای مختلف یک حوزه نیمهخشک در غرب کشور انجام شد. نتایج نشان داد که روشهای کریجینگ معمولی، کوکریجینگ با متغیر کمکی درصد آهک و روش RBF با تابع اسپلین، به ترتیب دارای بیشترین کارایی در درونیابی بودند. با تفکیک کاربریها و درونیابی مجزا در آنها، روش مناسب درونیابی عبارت بود از کوکریجینگ معمولی با متغیر کمکی درصد سنگریزه سطحی، درصد آهک و کلاس فرسایش، به ترتیب برای مرتع، زراعت و جنگل بود که تفاوت زیادی با روش RBF نداشت. مدل مناسب برای کلیه روشهای درونیابی زمینآماری در کلیه کاربریها، مدل نمایی با گام حدود 750 تا 1000 متر و خطای اندازهگیری متوسط (35 تا 65 درصد) بود. استفاده از روش درونیابی پلیگونال کریجینگ توانست اثر نوع کاربری را در تغییرات مکانی کربن آلی خاک نشان دهد؛ اما تغییر چندانی در شاخصهای کارایی درونیابی ایجاد ننمود. ضمن آنکه خطای برآورد در دامنه جنوبی بخش مرتع، به دلیل تفاوت زیاد در جهت ناهمسان گردی و روند نسبت به واریوگرام پایه، در روش پلیگونال کریجینگ بیشتر بود.
https://jsw.um.ac.ir/article_35857_a895affa121e05e4c8edda63d29500e6.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13644
Y.
Parvizi
yparvizi1360@gmail.com
1
Agriculture and Natural Resource Research Center of Kermanshah
LEAD_AUTHOR
M.
Gorji
mgorji@ut.ac.ir
2
Department of Soil Science Engineering, Faculty of Agricultural Engineering and Technology, University of Tehran
AUTHOR
M.H.
Mahdian
mahdian.mhossein@gmail.com
3
AEERO, Tehran
AUTHOR
M.
Omid
omid@ut.ac.ir
4
Department of Agriculture Machinery, Faculty of Agricultural Engineering, University of Tehran
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه سه روش صحرایی اندازه گیری هدایت آبی اشباع در برخی خاک های ورتیسول و انتیسول
هدایت آبی اشباع مزرعه یکی از مهمترین خصوصیات فیزیکی خاک است که در تعیین سرعت نفوذ آب به خاک، طراحی سیستمهای آبیاری و زهکشی و دیگر فرایندهای هیدرولوژیکی دارای اهمیت است. هدف از این پژوهش مقایسه هدایت آبی اشباع مزرعه، اندازهگیری شده به روشهای بار افتان سادهسازی شده (SFH)، بار ثابت چندگانه (MCH) و نفوذسنج مکشی (TI) است. بدین منظور، هدایت آبی اشباع مزرعه در رطوبتهای اولیه خشک و مرطوب، در برخی خاکهای ورتیسول و انتیسول اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در حالت رطوبت اولیه خشک خاک، به دلیل جریان ترجیحی حاصل از باز بودن درز و ترکها، اندازهگیری هدایت آبی اشباع مزرعه با استفاده از روش SFH و روش MCH امکانپذیر نبود؛ درحالی که نفوذسنج مکشی با جلوگیری از جریان ترجیحی، امکان اندازهگیری این پارامتر را فراهم کرد. در رطوبت اولیه مرطوب، مقادیر اندازهگیری شده هدایت آبی اشباع مزرعه به روش های SFH و MCH بزرگتر از مقادیر اندازهگیری شده آن به روش نفوذسنج مکشی بود. از دیگر سو، همبستگی بین هدایت آبی اشباع مزرعه اندازهگیری شده با استفاده از هر سه روش مثبت و معنیدار بود. به طوری که بیشترین همبستگی بین روش بارثابت چندگانه و روش بار افتان سادهسازی شده (97/0=r) و کمترین همبستگی بین روش بار افتان سادهسازی شده و روش نفوذسنج مکشی (73/0=r) به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل آماری به دست آمده با استفاده از آزمون t نشان داد در رطوبت اولیه مرطوب، بین مقادیر هدایت آبی اشباع مزرعه به دست آمده از سه روش اندازهگیری، درسطح احتمال 5 درصد اختلاف معنیداری وجود نداشت. با توجه به مزایای روش بار افتان سادهسازی شده و نفوذسنج مکشی، میتوان آنها را به عنوان روشی مناسب در اندازهگیری هدایت آبی اشباع مزرعه در خاکهای سنگین بافت توصیه کرد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35865_3e2f4faf132a0becacb2668dd818a0dc.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13646
حسین
مرادی باصری
shoja2002@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
شجاع
قربانی دشتکی
shoja2002@yahoo.com
2
AUTHOR
جواد
گیوی
jgivi@yahoo.com
3
AUTHOR
H.
Khodaverdiloo
h.khodaverdiloo@urmia.ac.ir
4
Department of Soil Science, Urmia University, Urmia, Iran.
AUTHOR
بیژن
خلیل مقدم
moghaddam623@yahoo.ie
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تغییرات ضریب زبری مانینگ در پیشبینی هیدرولیکی سیلاب (مطالعه موردی: اترک میانی)
روشهای متفاوتی برای کنترل خسارات سیل وجود دارد که یکی از آنها مشخص کردن حریم سیلاب (پهنهبندی سیل) میباشد. در این روش پهنه سیل به وسیله شبیهسازی رفتار هیدرولیکی رودخانه برای دورههای بازگشت مختلف مشخص میشود؛ به عبارت دیگر خاک و به خصوص پوشش گیاهی بیشترین تأثیر را در تشخیص پارامتر ضریب زبری مانینگ ایفا میکند. بنابراین انتظار میرود که تغییرات پوشش فصلی گیاه روی ضریب زبری مانینگ و همچنین پیشبینی رفتار هیدرولیکی سیل، تأثیرگذار باشد. ضریب زبری مانینگ در زمستان و تابستان مشخص شده است و نتایج کمی و کیفی مربوط به آن نشان میدهد که فصل در تشخیص تأثیر ضریب زبری و تغییرات آن در ساحلهای چپ و راست رودخانه مؤثر بوده و برای تعیین پهنه سیل، تغییرات پوشش گیاهی تأثیرگذار بوده است. این امر موجب تغییرات در نواحی سیلگیر، سرعت آب، عمق و تنش برشی و توزیع حجم سیل در داخل رودخانه و پهنه سیل برای دورههای بازگشت مختلف میگردد
https://jsw.um.ac.ir/article_35871_b94520ec527193660775d8d22530674e.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13647
S.M.
Mousavi Baygi
mousavi_2049@yahoo.com
1
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
LEAD_AUTHOR
A.
Faridhoseini
farid-h@um.ac.ir
2
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
A.
Alizadeh
alizadeh@um.ac.ir
3
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
M.
Inanlou
4
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برآورد عددی مقدار نشت از کانالهای خاکی منطقه نازلو ارومیه و اصلاح ضرایب روابط تجربی برآورد نشت
بررسی نشت از کانالهای خاکی بهدلیل تلفات آب، تنزل کیفیت اراضی و خاک اطراف کانالها و توجیه فنی پوشش کانالها همواره مورد توجه بوده است. در این تحقیق مدلی کامپیوتری نوشته شده است که میزان نشت از کانالهای خاکی به هر مقطع دلخواه را با حل عددی معادله عمومی جریان آب در خاک همگن اشباع در شرایط همسان و غیرهمسان با روش احجام محدود و الگوریتم گوس- سایدل محاسبه میکند. موقعیت خط نشت آزاد با روش شبکه تغییر شکل یافته به همراه سعی و خطا تعیین میگردد. همچنین میزان نشت با استفاده از رابطه دارسی و با کمک مقادیر بار آبی محاسبه شده در گرههای مرزی محاسبه میشود. به منظور بررسی دقت مدل از نقطه نظر برنامهنویسی مقدار دبی نشت و مکان هندسی خط نشت آزاد از یک کانال با مقطع دایرهای شکل با نتایج روش تحلیلی نگاشت کانفرمال مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد مکان هندسی خط نشت آزاد و عرض نشت در هر دو روش بر هم منطبق میباشند. همچنین با افزایش فاصله سطح آب زیرزمینی از بستر کانال اختلاف دبی نشت بین دو روش کمتر میشود. علاوه بر این به منظور واسنجی مدل دو کانال به نامهای لولهام و شیخ سرمست در منطقه نازلو ارومیه انتخاب شد و مقدار تلفات آب در این دو کانال با اندازهگیری صحرایی برآورد گردید. همچنین نتایج آزمایش نفوذپذیری با بار افتان نشان داد مقدار ضریب نفوذپذیری بستر نهرهای لولهام و شیخ سرمست به ترتیب 5/3 و 77/1 متر بر روز میباشد. سپس با وارد کردن مختصات مقطع عرضی کانال و ضریب نفوذپذیری بستر کانال بهعنوان تنها دادههای ورودی به مدل مقدار نشت محاسبه شد که با مقدار بهدست آمده توسط آزمایشات صحرایی اختلافی کمتر از 5 درصد را نشان میدهد. پس از اطمینان از دقت مدل با استفاده از نتایج اجرای مدل ضرایب چهار رابطه تجربی برآورد نشت برای نهرهای لولهام و شیخ سرمست اصلاح گردید.
https://jsw.um.ac.ir/article_35879_e6f2af9752c7d6767c6d181212d181bc.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13648
R.
Ghobadian
rsghobadian@gmail.com
1
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Razi University, Kermanshah
LEAD_AUTHOR
M.
Khalaj
2
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Razi University, Kermanshah
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تغییرات عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک شور و سدیمی
وضعیت نامطلوب حاصلخیزی و فعالیت های زیستی از جمله محدودیت های مهم خاک های شور و سدیمی محسوب می شود. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی می پردازد. آزمایش ها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ شاهد، کود گاوی، تفاله پسته، گچ، ترکیب کود گاوی با گچ و ترکیب تفاله پسته با گچ، 2 تیمار آب آبیاری (با و بدون اسید سولفوریک) و 3 تکرار بود که در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از ستون خاک اجرا گردید. چهار مرحله آبیاری به روش متناوب با فواصل زمانی یک ماه هر کدام به میزان یک حجم تخلخل انجام شد. در طول مدت آزمایش های آبشویی، تنفس میکروبی و در پایان دوره، غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم در عمق های مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که هر دو ماده آلی به طور یکسانی مقادیر نیتروژن بیشتری نسبت به تیمارهای شاهد و گچ به خاک افزوده اند. در پایان عملیات اصلاح، برای تمام تیمارها به جز تیمار گچ، مقدار فسفر قابل جذب با عمق کاهش یافت. نتایج همچنین دلالت بر این داشت که در بین تیمارهای مورد مطالعه، تیمار شاهد و گچ کمترین و تیمار تفاله پسته بیشترین کارایی را در افزایش فراهمی سه عنصر پرمصرف مورد مطالعه داشته-اند. همچنین با مصرف اسید سولفوریک همراه با آب آبیاری، فسفر و پتاسیم قابل جذب نسبت به آبیاری با آب معمولی افزایش یافت. بررسی تنفس میکروبی نشان داد که سرعت تنفس در تیمار شاهد کمترین و در تیمار کود دامی بیشتر از سایر تیمارها می باشد. یافته های این تحقیق روشن ساخت که تفاله پسته، کارایی مطلوب تری نسبت به سایر اصلاح کننده ها در افزایش فراهمی سه عنصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم داشته است.
https://jsw.um.ac.ir/article_35885_4ef34078956b21485a3d962ca0b27b74.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13649
N.
Yazdanpanah
najmeyazdanpanah@yahoo.com
1
Dep. of Water Eng., Kerman Branch,Islamic Azad University,Kerman, Iran.
LEAD_AUTHOR
M.
Mahmoodabadi
mahmoodabadi@uk.ac.ir
2
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Shahid Bahonar University of Kerman
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر تراکم بر ویژگی های فیزیکی و هیدرولیکی یک خاک لوم
ارزیابی کمی تراکم خاک به منظور بهبود روش های مدیریتی کشاورزی جهت کاهش مشکلات ناشی از تراکم در محیط زیست و سیستم های تولید محصول ضروری می باشد. تراکم خاک با تغییر خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک، نفوذ آب به خاک و قابلیت دسترسی گیاهان به آب و هوا را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش داده که مجموع اثرات مذکور باعث کاهش کیفیت خاک می گردند. بنابراین این مطالعه به منظور بررسی اثر تراکم بر خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی یک خاک لومی در استان خوزستان صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با پنج تیمار (شاهد (بدون عبور)، یک بار، دو بار، چهار بار و هشت بار عبور تراکتور) و در سه تکرار انجام شد. پارامترهای فیزیکی از قبیل جرم مخصوص ظاهری، تخلخل کل، شاخص میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (MWD)، منحنی مشخصه رطوبتی در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. پارامترهای هیدرولیکی شامل هدایت هیدرولیکی (اشباع و غیراشباع)، تعداد منافذ، درصد جریان عبوری از منافذ و تخلخل مؤثر با استفاده از دستگاه نفوذسنج صفحه ای در چهار پتانسیل (0، 3-، 5- و 15- سانتیمتر آب) در مزرعه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در اثر تراکم ویژگی های فیزیکی و هیدرولیکی خاک بهطور معنیداری تغییر یافتند (p
https://jsw.um.ac.ir/article_35892_fd0f7bc3254fc5694f3508fe0a58770f.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13650
N.
Ramezani
ramezani_nooshin@yahoo.com
1
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Ahwaz University
LEAD_AUTHOR
G.
Sayyad
gsayyad@gmail.com
2
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Ahwaz University
AUTHOR
A.R.
Barzegar
3
Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, Ahwaz University
AUTHOR
Gh.
Haghnia
ghaghnia@um.ac.ir
4
Soil Science Department, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
Y.
Mansuri
5
Machinery Agriculture, Faculty of Agriculture, Ahwaz University
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر محلول پاشی متانول و مقدار آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود (Cicer arietinum L.)
تحقیقات اخیر نشان می دهد که محلول پاشی متانول موجب افزایش رشد و نمو گیاهان زراعی سه کربنه در مناطق خشک می شود. به همین منظور آزمایشی به صورت اسپلیت پلات بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آبیاری با سه مقدار 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی و محلول پاشی متانول در چهار سطح بدون محلول پاشی (M0)، محلول پاشی 20 درصد (M1)، 40 درصد (M2) و 60 درصد حجمی متانول به ترتیب عوامل اصلی و فرعی آزمایش بودند. محلول پاشی متانول در طی فصل رشد سه مرتبه با فواصل 10 روز بعد از شروع غلاف دهی بر روی شاخساره بوته های نخود محلول پاشی شد. نتایج نشان داد که محلول پاشی متانول اثرات معنی داری بر روی عملکرد و اجزای عملکرد داشت. به طوری که محلول پاشی متانول با غلظت 60 درصد حجمی بیش از سایر تیمارها بر عملکرد و اجزای عملکرد موثر بود. محلول پاشی 60 درصد ارتفاع بوته، تعداد شاخه، تعداد غلاف ساقه اصلی، تعداد غلاف ساقه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، وزن دانه در بوته و عملکردهای بیولوژیک و دانه را افزایش داد.
https://jsw.um.ac.ir/article_35900_89ebe920583635c9fb0f7a0a25661ffd.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13651
Sh.
Taherabadi
sh_taherabadi2009@yahoo.com
1
Department of Agronomy and Plant Breeding, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
LEAD_AUTHOR
M.
Parsa
2
Department of Agronomy and Plant Breeding, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
A.
Nezami
nezami@um.ac.ir
3
Department of Agronomy and Plant Breeding, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی و واسنجی روشهای مختلف برآورد تبخیر- تعرق گیاه مرجع در شرایط محدودیت دادههای اقلیمی (مطالعه موردی: استان خراسان رضوی)
تبخیر- تعرق گیاه مرجع (ETo)، یکی از پارامترهای کلیدی در مطالعات هیدرولوژی، منابع آب و همچنین مدیریت و برنامهریزی آبیاری میباشد. روشهای مختلفی برای تخمین ETo وجود دارد؛ اما عملکرد این معادلات در شرایط اقلیمی مختلف، متفاوت میباشد. بیش از یک دهه است که روش فائو- پنمن- مانتیث (FAO PM) به عنوان یک روش استاندارد جهانی برای تخمین ETo توسعه داده شده است. در بعضی شرایط، استفاده از روش FAO PM به دلیل عدم وجود متغیرهای ورودی، دارای محدودیت میباشد. در این موارد، گزینه محاسبه تبخیر- تعرق با روش FAO PM با متغیرهای ورودی برآورد شده مطرح میباشد و توسط نشریه شماره 56 فائو نیز توصیه شده است. بر این اساس، هدف از این تحقیق ارزیابی عملکرد روش FAO PM به منظور تخمین ETo با دادههای مفقود سرعت باد، تابش خالص و کمبود فشار بخار اشباع، در استان خراسان رضوی میباشد. روشهای تجربی پریستلی- تایلور، هارگریوز و ترنت وایت نیز به دلیل نیاز به داده های ورودی کمتر، برای منطقه واسنجی شدند. داده های هواشناسی مورد نیاز 10 ایستگاه سینوپتیک استان خراسان رضوی، برای مقایسه تبخیر- تعرق برآورد شده با روش FAO PM در شرایط دادههای کامل و دادههای مفقود، جمعآوری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد وقتی که دادههای تابش خالص و سرعت باد مفقود باشند، روش FAO PM گزینه خوبی برای برآورد تبخیر- تعرق در استان خراسان رضوی میباشد؛ به طوری که مقدار RMSE کمتر از 71/0 میلیمتر در روز میباشد. همچنین روش پریستلی- تایلور، زمانی که دادههای سرعت باد و کمبود فشار بخار مفقود میباشند، گزینه خوبی برای تخمین ETo میباشد؛ خصوصاً وقتی که این روش به صورت محلی واسنجی گردید (RMSE= 0.56 mm/day). وقتی که تنها دادههای درجه حرارت موجود باشد، روشهای هارگریوز و ترنت وایت اصلاح شده گزینه مناسبی برای تخمین ETo نسبت به روش FAO PM میباشند؛ به طوری که مقدار RMSE (به ترتیب 57/0 و 63/0 میلیمتر در روز) کمتر از روش FAO PM (RMSE= 0.88 mm/day) محاسبه گردید.
https://jsw.um.ac.ir/article_35908_c757bf6aa6b458427be6c1f1b0c89450.pdf
2012-04-20
10.22067/jsw.v0i0.13652
H.
Dehghan
dehghan63.ha@gmail.com
1
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
LEAD_AUTHOR
A.
Alizadeh
alizadeh@um.ac.ir
2
Department of Water Engineering, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad
AUTHOR