دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
بررسی عملکرد سیستم مخازن ذخیره منفرد با استفاده از شاخصهای عملکرد (مطالعه موردی: سد مخزنی لار)
795
809
FA
مونا
احمدیان
دانشگاه ارومیه
مجید
منتصری
دانشگاه ارومیه
m.montaseri@urmia.ac.ir
10.22067/jsw.v33i6.77839
سیستم مخازن ذخیره برای کنترل و تنظیم رژیم جریان رودخانهها جهت تأمین تقاضا برای مصارف مختلف شرب، کشاورزی و . . . طراحی و احداث میگردند. در این مطالعه سد مخزنی لار بهعنوان یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب تهران با استفاده از روش شبیهسازی مونتکارلو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور با بهکارگیری مدل استوکاستیک AR(1)، دادههای جریان سالیانه تولید و سپس مقادیر جریان سالیانه با استفاده از مدل توزیعی والنسیا-شاکی در ماههای مختلف سال پخش یا توزیع شده است. در مرحله بعد، دادههای ماهیانه تولیدی بهعنوان جریانات ورودی به مخزن ذخیره برای شبیهسازی رفتار سد مخزنی لار با استفاده از روش 3Modified-SPA و با اعمال شاخصهای عملکرد سیستم مخازن بهکار گرفته شد. نتایج مطالعه نشان میدهد که حجم ذخیره علاوه بر تقاضا، تابعی از تلفات ناشی از تبخیر و ضرایب اعتماد زمانی و آسیبپذیری بوده و از یک رابطه نمایی بهازای تقاضا تبعیت میکند. علاوه بر این در هر سه گونه (version) SPAهای اصلاح شده (SPA-I, SPA-II, and SPA-III) دو شاخص عملکرد مخزن، یعنی؛ اعتمادپذیری زمانی و آسیبپذیری قابل کنترل در تحلیل بوده و تحلیل سیستم ذخیره برای مقادیر معلوم یا مشخص شاخصهای مذکور انجام میپذیرد. همچنین در روشهای SPA-II و SPA-III امکان استفاده از رابطه غیرخطی یا رابطه واقعی سطح-حجم در برآورد حجم تلفات ناشی از تبخیر در سیستم ذخیره است. کنترل دو شاخص عملکرد مخزن و بهکارگیری رابطه واقعی یا غیرخطی سطح-حجم مخزن در تحلیل سیستم مخازن ذخیره بههمراه جواب یکتا بهعنوان مزیتهای اساسی و بسیار مهم روشهای مذکور نسبت به روش آنالیز رفتاری (فرض خطی بودن رابطه سطح-حجم مخزن و کنترل تنها شاخص اعتمادپذیری در محاسبات) است.
تولید داده,روش SPA,سد مخزنی لار,شبیهسازی مخزن,مدل استوکاستیک
https://jsw.um.ac.ir/article_38769.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38769_2ec4225b68b66500d3aa86c92c2f0665.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
تعیین بهرهوری آب و نیاز آبی خیار گلخانهای در قزوین
811
822
FA
رقیه
نجفی پور
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
najafipourroghieh@gmail.com
هادی
رمضانی اعتدالی
0000-0002-4840-0201
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
ramezani@eng.ikiu.ac.ir
بیژن
نظری
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
binazari@ut.ac.ir
10.22067/jsw.v33i6.69882
کشتهای گلخانهای نقش ویژهای در تولید محصولات کشاورزی دارند. آگاهی از میزان دقیق نیاز آبی در برنامهریزی توسعه گلخانهها از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این پژوهش ارزیابی و ارایه مدلی برای برآورد تبخیر و تعرق خیار در شرایط گلخانهای با استفاده از دادههای هواشناسی و مطالعه بهرهوری آب در تولید این محصول در قزوین است. در طی تحقیق، تغییرات دما، رطوبت، تشعشع، ارتفاع گیاه و رطوبت خاک اندازهگیری شد. با بررسی مدلهای ریاضی مختلف، یک مدل توانی با پارامترهای دما، رطوبت نسبی و ارتفاع گیاه و با ضریب همبستگی 86/0 به عنوان بهترین مدل برای برآورد تبخیر و تعرق خیار گلخانهای انتخاب شد. همچنین مقایسه تبخیر و تعرق اندازهگیری شده با روابط متداول تعیین تبخیر و تعرق نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد بین تبخیر و تعرق اندازهگیری شده و تبخیر و تعرق برآورد شده با روش فائو پنمن مانتیث همبستگی وجود دارد. روش فائو پنمن مانتیث با ضریب تبیین 42/0 از دقت بیشتری نسبت به سایر روشها برخوردار بوده و روش بلانی کریدل اصلاح شده با ضریب تبیین 24/0 کمترین دقت را دارد. همچنین بهرهوری آب در گلخانههای کشت خیار فعال در استان قزوین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داده بهرهوری آب خیار در گلخانهها از 23/9 تا 44/22 کیلوگرم بر متر مکعب متغیر است. این دامنه تغییرات مساله اهمیت مدیریت و بهرهبرداری در ارتقای بهرهوری آب در گلخانهها را خاطر نشان میسازد. طبق برآوردهای انجام شده در این تحقیق اگر میزان تولید فعلی خیار در استان در فضای آزاد در گلخانهها کشت شود، به 117 هکتار گلخانه نیاز خواهد داشت و با این عمل نزدیک به 15 میلیون متر مکعب آب صرفهجویی خواهد شد. با بررسی سایر جوانب اقتصادی و اجتماعی توسعه گلخانهها میتواند در تسکین مشکلات کم آبی در استان کمکساز باشد.
تبخیروتعرق,فائو-پن من-مانتیث,کم آبیاری,بهره وری
https://jsw.um.ac.ir/article_38770.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38770_9ada699d686d844f30a50a7db6c09a27.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان تحت تأثیر پتانسیل آب در خاک
823
832
FA
تهمینه
رئیسی نژاد
دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان
najmeyazdanpanah@yahoo.com
نجمه
یزدان پناه
دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران
najmeyazdanpanah@yahoo.com
10.22067/jsw.v33i5.79871
با اعمال مدیریت صحیح آب در مزرعه میتوان از منابع آب، خاک و کود استفاده بهینه نمود و تولید محصولاتی با کمیت و کیفیت بالا را امکانپذیر ساخت. در این راستا و بهمنظور مدیریت آبیاری گیاه آفتابگردان با استفاده از تنظیم پتانسیل آب خاک، سه سطح مکش (40=1I، 55=2I و 70=3I سانتیبار جهت شروع آبیاری) و دو سیستم آبیاری قطرهای (سطحی =1S و زیرسطحی =2S) بهترتیب بهعنوان عوامل اصلی و فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. این آزمایش در قالب طرح کرتهای نواری یکبار خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی، با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شهرستان جیرفت در سال زراعی 1396 اجرا شد. نتایج پژوهش نشان داد که صرفهجویی 6/153 میلیمتری آب (5/21 درصد) بین نقاط مکش 55 و 40 سانتیبار، باعث کاهش 5/12 درصد عملکرد دانه، 8/12 درصد تعداد دانه در طبق و 11 درصد ارتفاع بوته شد که افزایش 3/10 درصد در بهرهوری آب را درپی داشت. این در حالی بود که اعمال سطح مکش 70 سانتیبار در مقایسه با سطح مکش 55 سانتیبار باعث کاهش 4/33 درصد عملکرد دانه، 9/22 درصد تعداد دانه در طبق و 5/22 درصد ارتفاع بوته شد و تنها افزایش 7/4 درصدی بهرهوری آب را بهدنبال داشت. از طرف دیگر، عملکرد دانه در آبیاری زیرسطحی بهمقدار 499 کیلوگرم در هکتار بیشتر از آبیاری سطحی بود. این در حالی بود که با وجود صرفهجویی 10 درصدی مصرف آب در آبیاری زیرسطحی نسبت به آبیاری سطحی، بهرهوری آب در این سیستم 5/21 درصد بیشتر بود. صفات ارتفاع بوته و تعداد دانه در طبق در آبیاری قطرهای زیرسطحی بهترتیب 2/8 و 7/8 درصد نسبت به آبیاری سطحی بیشتر بود. لذا انجام آبیاری قطرهای زیرسطحی در سطح مکش 55 سانتیبار برای کشت گیاه آفتابگردان در شهرستان جیرفت میتواند راهکاری مناسب برای صرفهجویی در مصرف و افزایش بهرهوری آب در دورههای خشکسالی باشد.
آبیاری قطرهای,بهرهوری آب,تنش رطوبتی,مدیریت آبیاری,مکش خاک
https://jsw.um.ac.ir/article_38771.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38771_736f2d270ddf23d5e1012c3504e8c352.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
مدلسازی جذب کادمیم و سرب توسط سپیولیت با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM)
833
844
FA
مرضیه
پیری
ارومیه
ma.piri@urmia.ac.ir
ابراهیم
سپهر
دانشگاه ارومیه
e.sepehr@urmia.ac.ir
عباس
صمدی
دانشگاه ارومیه
a.samadi@ac.ir
خلیل
فرهادی
دانشگاه ارومیه
محمد
علیزاده خالد آباد
ارومیه
m.alizadeh@urmia.ac.ir
10.22067/jsw.v33i6.68143
فرآیند جذب و استفاده از جاذبهای ارزان قیمت برای حذف فلزات سنگین یکی از روشهایی است که در سالهای اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. در این تحقیق به منظور مدلسازی و بررسی اثر فاکتورهای pH، غلظت و قدرت یونی بر جذب فلزات سنگین سرب و کادمیم از محلولهای آبی توسط رس سپیولیت، از روش سطح پاسخ بر مبنای مدل باکس بنکن استفاده شد. برای این منظور آزمایشات ناپیوسته جذب، با در نظر گرفتن دامنههای متفاوتی از این سه متغیر شامل pH (6-3)، قدرت یونی محلول (mol L-1 06/0-01/0) و غلظت فلز (mg L-1 200-0) اجرا گردیدند. نتایج نشان داد میزان جذب سرب و کادمیم با افزایش غلظت اولیه فلز و pH، افزایش و با افزایش قدرت یونی محلول کاهش یافت. آنالیز واریانس یک طرفه (0001/0>p) نشان داد مدل درجه دو بهترین مدل برای تعیین برهمکنش متغیرهای مورد مطالعه میباشد، این مدل حاکی از آن است که غلظت موثرترین عامل در حذف کادمیم و سرب به وسیله سپیولیت است. با توجه به مقادیر ضریب تعیین (99/0=R2) وR2 متعادل شده (98/0=R2adj) میتوان گفت مدل بدست آمده برای تحلیل دادهها مناسب میباشد. شرایط بهینه برای جذب حداکثر سرب و کادمیم از محلولهای آبی در pH=6، غلظت فلز (mg L-1) 200 و قدرت یونی محلول (mol L-1) 02/0 است. مقادیر پیشبینی شده جذب برای شرایط بهینه ذکر شده برای جذب سرب و کادمیم نیز به ترتیب 4/44 و (mg g-1) 28/34 بدست آمد. بطور کلی میتوان گفت سپیولیت میتواند به عنوان یک جاذب ارزان قیمت و قابل دسترس برای جذب کادمیم و سرب از آب های آلوده استفاده شود.
کلید واژگان: مدل باکس بنکن,عناصر سنگین,سپیولیت,آلودگی آب
https://jsw.um.ac.ir/article_38772.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38772_e8348e66a792b2490843b302a6eb45b7.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
برآورد میزان فرسایش خاک با استفاده از مدل RUSLE و دادههای سنجش از دور در حوضۀ آبخیز سد گاوشان
845
856
FA
محمد علی
محمودی
0000-0002-1513-869X
دانشگاه کردستان
a.mahmoodi@uok.ac.ir
سیده پریا
نقشبندی
دانشگاه کردستان
p.naghshbandi.91@gmail.com
10.22067/jsw.v33i6.76446
فرسایش خاک یک تهدید زیستمحیطی جدی است. یکی از مدلهای تجربی پرکاربرد برای تخمین فرسایش خاک معادلۀ جهانی فرسایش خاک بازنگری شده موسوم به مدل RUSLE میباشد. هدف از انجام این پژوهش تلفیق دادههای بدست آمده از پیمایش صحرایی با دادههای سنجش از دور جهت برآورد میزان فرسایش خاک با استفاده از مدل RUSLE در حوزۀ آبخیز سد گاوشان در استان کردستان بود. مقدار عامل فرسایندگی سالیانۀ باران با استفاده از دادههای بارش ماهانۀ 11 ساله در 7 ایستگاه در اطراف حوضه محاسبه شد. سپس تغییرات مکانی آن با استفاده از کریجینگ معمولی برآورد شد. شاخص فرسایشپذیری خاک از نقشۀ خاک، که خود با استفاده از پیمایش صحرایی و دادههای سنجش از دور تهیه شد، بدست آمد. عامل توپوگرافی از مدل رقومی ارتفاع با قدرت تفکیک مکانی 30 متر استخراج شد. عامل پوشش گیاهی سالیانه نیز از دادههای سنجش از دور برآورد شد. از آنجایی که در حوضة مورد مطالعه عملیات حفاظت خاک ناچیز است، مقدار عامل حفاظت خاک در سرتاسر حوضه 1 در نظر گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که متوسط مقدار فرسایش سالیانۀ خاک در این حوضه 35/2 تن در هکتار است. با اینحال در نیمی از مناطق حوضه مقدار فرسایش سالیانه از 92/0 تن در هکتار کمتر است. نواحی با فرسایش خیلی زیاد در حدود 4 درصد از حوضه را در بر میگیرند که عمدتاً در شیبهای زیاد در قسمتهای جنوب غربی حوضه واقع شدهاند. بر اساس نتایج بدست آمده درجۀ شیب مهمترین عامل کنترلکنندۀ شدت فرسایش خاک در این حوضه است.
حوضۀ آبخیز سد گاوشان,سنجش از دور,فرسایش خاک,مدل RUSLE
https://jsw.um.ac.ir/article_38773.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38773_bc3d8281dd750522d698859c84c95e2b.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
تأثیر تنش همزمان خشکی و شوری بر جذب آب و پتانسیل آب برگ درخت بادام در شرایط نیمهخشک
857
871
FA
اژدر
عُنّابی میلانی
سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
a_o_milani@yahoo.com
محمد
زرین بال
سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
mohammadzarrinbal@trzcianka.com.pl
10.22067/jsw.v33i6.76735
درخت بادام تحمل خوبی به کم آبی دارد و مناسب کاشت در مناطق خشک و نیمهخشک نظیر ایران است اما حساسیت آن به شوری، مدیریت آبیاری آن را با چالشهایی مواجه کرده است. این مطالعه با هدف بررسی تأاثیر تنش همزمان خشکی و شوری بر جذب آب، رشد رویشی و پتانسیل آب برگ درخت بادام در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار شوری آب، شامل آب چاه با شوری dS/m2 (T1)، و آبهای شور شده با نمکهایی با همان ترکیب آب چاه dS/m4 (T2) و dS/m5 (T3) در سه تکرار در خاکی با بافت شن لومی اجرا شد. در طول فصل رشد، دما و رطوبت نسبی هوا، پتانسیل آب برگ (LWP) و رطوبت خاک (SWC) تا عمق 70 سانتیمتر اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که شوری تأثیر معنیداری (P<0.01) بر LWP، رشد رویشی و مقدار آب باقیمانده خاک دارد. متوسط فصلی رشد طولی سرشاخه و رشد قطری تنه در درخت بدون تنش بهترتیب 104 سانتیمتر و 53 درصد بود که در تیمار تنش همزمان خشکی و شوری (T3) بهترتیب به 62 سانتیمتر و 18 درصد کاهش یافت. متوسط فصلی LWP برای تیمارهای T1 تا T3 بهترتیب 78/1-، 93/1- و 16/2- مگاپاسکال بدست آمد. ارتباط معنیداری بین LWP با کمبود فشار بخار هوا و SWC حاصل شد. حد آستانهای LWP برای شروع تنش، 78/1- مگاپاسکال بدست آمد. براساس پتانسیل آب برگ آستانهای تنش، کمینه رطوبت حجمی خاک برای تیمارهای T1 تا T3 برای اجتناب از تنش بهترتیب 1/10، 8/11 و 5/13 درصد تعیین شد.
پتانسیل آب ساقه,رطوبت خاک,قطر تنه,کمبود فشار بخار
https://jsw.um.ac.ir/article_38774.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38774_117abf05a48100264082f23676d99ea5.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
اثر اسید هیومیک بر فراهمی کود فسفر و برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه کلزا
873
884
FA
آمنه
جهاندیده
علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
ajahandideee@gmail.com
مجتبی
بارانی مطلق
0000-0003-0934-710X
گرگان
mbarani2002@yahoo.com
اسماعیل
دردی پور
علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
dordipour@gmail.com
رضا
قربانی نصرآبادی
علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
rgnasr@yahoo.com
10.22067/jsw.v33i6.77449
فسفر در مقایسه با دیگر مواد مغذی ضروری، دارای تحرک و قابلیت دسترسی کمتر برای گیاهان است. اگر چه فسفر به اشکال آلی و غیر آلی در خاکها فراوان است، اما اغلب عامل مهم یا حتی محدود کننده اصلی برای رشد گیاه است. در این پژوهش اثرات مصرف همزمان اسید هیومیک و کود فسفر و روشهای کاربرد آن بر صفات فیزیولوژیک و فراهمی فسفر در گیاه کلزا (رقم هایولا 50) مورد بررسی قرار گرفت، بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار بهصورت گلدانی به اجرا درآمد. تیمارهای شامل فسفر در سه سطح (0، 50 و 100 میلیگرم کود سوپرفسفات تریپل بر کیلوگرم خاک)، اسید هیومیک در سه سطح (0، 5/0 و 1 گرم بر کیلوگرم خاک) و روشهای کاربرد همزمان اسید هیومیک و فسفر بود. اثرات متقابل اسید هیومیک و فسفر و روشهای کاربرد آن بر تمام صفات اندازهگیری شده در سطح یک درصد معنیدار شد. نتایج اثرات متقابل سهجانبه سطوح اسید هیومیک، سطوح فسفر و روشهای کاربرد نشان داد که بیشترین مقادیر در انواع کلروفیل (a، b و ab) و کارتنوئید در تیمار کودی 100 میلیگرم بر کیلوگرم فسفر و سطح 1 گرم بر کیلوگرم مصرف همراه با آب آبیاری اسید هیومیک بهدست آمد. بیشترین مقدار غلظت فسفر اندام هوایی با میانگین 30/0 درصد در تیمار یک گرم بر کیلوگرم اسید هیومیک همراه با آب آبیاری با سطح 100 میلیگرم بر کیلوگرم فسفر مشاهده شد هر چند با تیمار 5/0 گرم بر کیلوگرم اسید هیومیک همراه با آب آبیاری از لحاظ آماری اختلاف نداشت. بیشترین مقدار فسفر عصارهگیری شده به روش اولسن با میانگین 16/41 میلیگرم بر کیلوگرم و روش سلطانپور و شواب با میانگین 24/5 میلیگرم بر کیلوگرم مربوط به تیمار 100 میلیگرم برکیلوگرم فسفر و مصرف خاکی یک گرم بر کیلوگرم اسید هیومیک بود. همچنین همبستگی بالا و معنیداری بین فسفر عصارهگیری شده به روش اولسن و سلطانپور و شواب با صفات مورد مطالعه مشاهده شد. بهنظر میرسد که استفاده از فسفر همراه با اسید هیومیک، بیشتر از کاربرد فسفر بهتنهایی، میتواند باعث افزایش فسفر قابلدسترس در خاک و نیز غلظت فسفر در گیاه کلزا (هایولا 50) شود.
اندام هوایی,کلروفیل,کارتنوئید,وزن تر و خشک
https://jsw.um.ac.ir/article_38775.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38775_ac5e279fc92ce2f958917fd031bd4d22.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
تأثیر آبیاری زیرزمینی با پساب شهری تصفیهشده بر عملکرد گیاه برنج
885
896
FA
لیلی
قربانی مینائی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
leily.ghorbani.minaei@gmail.com
مهدی
ذاکری نیا
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
a_zakerinia@yahoo.com
عباس
رضاییاصل
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان
abrezaeiasl@gmail.com
حمیدرضا
میرکریمی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
rezamirkarimi21@gmail.com
10.22067/jsw.v33i6.79542
با توجه به محدودیت منابع آب در کشور، استفاده از شیوههای نوین آبیاری برنج با مصرف کمتر آب امری بدیهی خواهد بود. یکی از راههای افزایش بهرهوری آب، استفاده از روش آبیاری زیرزمینی است. همچنین برای مقابله با بحران آب میتوان از آبهای نامتعارف و به عبارت دیگر آبهای با کیفیت نامطلوب استفاده نمود. به منظور بهبود کیفیت آب مصرفی در کشاورزی روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها استفاده از میدانهای مغناطیسی است. در پژوهش حاضر اثر مغناطیسیشدن پساب تصفیه خانه شهری گرگان و آب معمولی به روش آبیاری زیرزمینی در پردیس کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بر صفاتی همچون عملکرد شلتوک، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، کارایی مصرف آب، بهرهوری فیزیکی آب و بهرهوری اقتصادی آب مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 بلوک، از اردیبهشت تا شهریور ماه سال 1397 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل فاکتور نوع آب آبیاری در دو سطح شامل آب معمولی (C) و پساب تصفیه شده شهری گرگان (W) و فاکتور دوم شامل روش اصلاح آب در دو سطح شامل مغناطیس (M) و عدم مغناطیس (O) بود. نتایج مقایسه میانگین فاکتور نوع آب نشان داد که بین تیمار پساب و آب معمولی در پارامترهای اندازهگیری تفاوت معنیداری مشاهده نشد. فاکتور روش اصلاح آب نشان داد که تیمار غیرمغناطیس در پارامترهای عملکرد شلتوک، کارایی مصرف آب، بهرهوری فیزیکی آب و بهرهوری اقتصادی آب نسبت به تیمار مغناطیس معنیدار بود اما در پارامترهای عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اثر معنیدار مشاهده نشد. همچنین مقایسه میانگین اثرات متقابل نوع آب و روش اصلاح بر همه پارامترهای اندازه گیری شده حاکی از برتری پساب غیرمغناطیس نسبت به بقیه تیمارها درسطح 5 درصد بود. براساس نتایج این تحقیق میتوان گفت که کشت برنج از نظر آبیاری نیازی به ایجاد یک لایه ایستابی در سطح خاک ندارد و همچنین استفاده از پساب تصفیهخانه شهری گرگان به عنوان آب آبیاری، علاوه بر امکان کاهش برداشت از منابع آبی با کیفیت بالا، هزینههای مصرف کود (شیمیایی و آلی) در تولید محصول را نیز کاهش داد.
آبیاری زیرزمینی,پساب تصفیه شده شهری,پساب مغناطیس,زهکشی کنترل شده,عملکرد برنج
https://jsw.um.ac.ir/article_38776.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38776_4ad082b225eb9537a67045a645ba4623.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
اثر تلقیح باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزی گونه گلوموس موسهآ با نخود بر پایداری ساختمان خاک و توزیع اندازه خاکدانهها در دو شرایط گلخانهای و مزرعهای
897
911
FA
لادن
حیدری
دانشگاه بوعلی سینا-همدان
heydarii1370@gmail.com
حسین
بیات
.
h.bayat@basu.ac.ir
جواد
حمزه ئی
دانشگاه بوعلی سینا-همدان
j.hamzei@basu.ac.ir
تهمینه
قیطاسی رنجبر
دانشگاه بوعلی سینا-همدان
tg.ghytasi@yahoo.com
سمیه
بهرامیان راغب
دانشگاه بوعلی سینا-همدان
sb.ragheb264@gmail.com
فاطمه
مدینه خرمی
دانشگاه بوعلی سینا-همدان
fmkhorrami@gmail.com
10.22067/jsw.v33i6.79810
علیرغم تأثیر قابل توجه قارچها و باکتریها بر پایداری ساختمان خاک، تأثیر قارچ مایکوریزا گونه گلوموس موسهآ و باکتری ریزوبیوم بر ساختمان خاک، بهندرت مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو مرحله گلخانهای و مزرعهای با کشت نخود اجرا شد. در شرایط مزرعه تیمارهای آزمایشی شامل قارچ مایکوریزا گونه گلوموس موسهآ، باکتری ریزوبیوم، ترکیب تیمار اول و دوم (مایکوریزا-باکتری ریزوبیوم) و شاهد (بدون تلقیح) و در شرایط گلخانه علاوه بر چهار تیمار فوق تیمار ماده زمینه سترون شده قارچ مایکوریزا و تیمار بدون گیاه، تیمارهای آزمایشی بودند. مقدار کربن آلی و پایداری خاکدانهها در حالت تر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج گلخانهای نشان داد که تیمار مایکوریزا نسبت به تیمار شاهد و شاهد بدون گیاه باعث افزایش معنیدار میانگین وزنی قطر خاکدانهها (بهترتیب 6/51 و 1/189 درصد) شد. در شرایط گلخانه مقدار کربن آلی دارای همبستگی بالا با میانگین وزنی قطر خاکدانهها (53/0R2=) بود و تیمار حاوی مایکوریزا باعث افزایش کربن آلی از 73/0 درصد در شاهد بدون گیاه به 02/1 درصد شد. در شرایط گلخانه تیمارمایکوریزا باعث افزایش خاکدانههای درشت و کاهش خاکدانههای ریز شد. همچنین استفاده همزمان باکتری و قارچ تأثیر کمتری بر پایداری خاکدانهها نسبت به اثرات جداگانه آنها داشت، زیرا استفاده همزمان، تأثیری بر رشد گیاه نداشت. در شرایط مزرعه تیمارها تأثیر معنیداری بر سایر کلاس اندازه خاکدانهها نداشتند. نتایج نشان داد که همزیستی میکوریزی و باکتری ریزوبیوم بهعنوان یک روش بیولوژیک و پایدار باعث ارتقای کیفیت ساختمان خاک شد.
کود بیولوژیک,کربن آلی,میانگین وزنی قطر خاکدانهها
https://jsw.um.ac.ir/article_38777.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38777_9554046a5ada8db3d0067d5a917e735d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
اثر آتش بر برخی ویژگیهای شیمیایی خاک جنگل در نزدیک تنه و مرز تاج بلوط ایرانی (.Quercus brantii Lindl)
913
922
FA
الهام
یزدانی
دانشگاه کردستان
elhamyazdani620@gmail.com
وحید
حسینی
دانشگاه کردستان
v.hosseini@uok.ac.ir
کیومرث
محمدی سمانی
0000-0001-9874-9543
دانشگاه کردستان
k.mohammadi@uok.ac.ir
10.22067/jsw.v33i6.80914
آتش میتواند طیف گستردهای از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، کانیشناسی و زیستی خاک را بسته به شدت خود تغییر دهد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و مقایسه اثر آتش بر ویژگیهای شیمیایی خاک جنگلی در موقعیتهای متفاوت در زیر گونه درخت بلوط ایرانی (برودار) (.Quercus brantii Lindl) در شهرستان مریوان بود. برای انجام این تحقیق، دامنهای که در مرداد ماه سال 1396 آتشسوزی رخ داده بود، انتخاب شد. سپس ترانسکتی بر روی خطوط تراز به طول 250 متر پیاده شد و در فواصل 30 متری نزدیکترین درخت برودار انتخاب شد و در نهایت دو نمونه خاک در عمق 5-0 سانتیمتری و در دو فاصله نزدیک تنه (50 سانتیمتری) و مرز تاج برداشت شد. در مجاورت این دامنه؛ منطقه شاهد انتخاب و به همین ترتیب عمل شد. در نهایت 32 نمونه خاک سوخته و نسوخته، برداشت و پس از انتقال به آزمایشگاه برخی ویژگیهای شیمیایی شامل کربن، نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، پتاسیم تبادلی، pH و EC اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش فاصله از تنه درخت، مقدار کربن و نیتروژن خاک افزایش یافت. فسفر، کلسیم، منیزیم و پتاسیم با حرکت به سمت مرز تاج درختان کاهش معنیداری داشتند. pH و هدایت الکتریکی نیز با افزایش فاصله از تنه درختان کاهش معنیداری داشتند. به طور کلی میتوان گفت با حرکت از موقعیت نزدیک تنه به طرف مرز تاج خصوصیات خاک سوخته متفاوت بوده است که به دلیل تفاوت در مقدار مواد قابل اشتعال تجمعیافته، احتمالا شدت آتش کمتر شده و در نتیجه اثرات متفاوتی بر خاک گذاشته است.
تاج درخت,جنگل بلوط زاگرس شمالی,خاک جنگل,شدت آتش
https://jsw.um.ac.ir/article_38778.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38778_ccaf9fb302bcf8b739b3b7fa756fb573.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
توانسنجی کشت درخت انگور در ایران براساس شرایط اقلیمی
923
942
FA
طیبه
شجاعی
دانشگاه حکیم سبزواری
t.shojaee21@gmail.com
غلامعباس
فلاح قالهری
دانشگاه حکیم سبزواری
ab_fa789@yahoo.com
عبدالرضا
کاشکی
.
r.kashki@yahoo.com
10.22067/jsw.v33i6.74900
با توجه به کمبود منابع آبی در کشور و دگرگونی اقلیمی، شناخت نواحی مستعد کشت درختان میوه براساس شرایط اقلیمی به منظور استفاده بهینه حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف توانسنجی شرایط اقلیمی ایران برای کشت درخت انگور کشمشی براساس تکنیکهای چند معیاره و سامانه اطلاعات جغرافیایی بررسی شده است. در این راستا از آمار 200 ایستگاه هواشناسی عمده در سطح کشور در مقیاسهای زمانی ساعتی، روزانه و ماهانه برای تعیین لایههای اطلاعاتی زیر معیارهای اقلیمی استفاده شد. آستانههای رشد و نمو درخت انگور براساس مطالعات کتابخانهای مشخص شد. برای تعیین انباشت سرمایی مناطق مختلف کشور از مدل ساعات سرمایی CH استفاده شد. در ادامه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، معیارها و زیرمعیارهای اقلیمی لازم تعیین گردید. نتایج نشان داد که انباشت سرمایی دوره رکود که نیاز سرمایی را برطرف میکند، مهمترین زیر معیار اقلیمی برای سنجش قابلیتهای کشت درخت انگور محسوب میشود. همچنین در ایران 42195637.8 هکتار دارای قابلیت نامناسب و 42721336.2 دارای قابلیت ضعیف و 75492510 هکتار از قابلیت مناسب برای کشت انگور در گستره ایران برخوردار میباشد. مناطق مناسب کشت درخت انگور منطبق بر دامنههای مناطق کوهستانی و نسبتاً مرتفع در نیمه غربی، شمال غرب، شمال شرق و مناطق پراکنده مرکز، شرق و جنوب شرق قرار دارد. محدوده مناسب کشت درختان انگور 42 درصد از سطح مساحت کشور را شامل میشود. نتایج و دستاوردهای مطالعه حاضر به عنوان الگویی برای کشت درختان خزان کننده سردسیر بر مبنای توان اقلیمی و جغرافیایی در جهت استفاده بهینه از منابع طبیعی حائز اهمیت میباشد.
ایران,توان سنجی,درخت انگور,شرایط اقلیمی
https://jsw.um.ac.ir/article_38779.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38779_9a48fce0fa6ca8705af4222a5ad709cc.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
2423-396X
33
6
2020
02
20
توسعه یک مدل پیشبینی ریسک خشکسالی هواشناسی (مطالعه موردی: زیرحوضه آبریز افین)
943
958
FA
غزاله
کواکبی
دانشگاه فردوسی مشهد
gh_kavakebi@yahoo.com
محمد
موسوی بایگی
0000-0001-9434-2885
فردوسی مشهد
mousavib@um.ac.ir
امین
علیزاده
0000-0002-6139-3376
فردوسی مشهد
alizadeh@um.ac.ir
ابوالفضل
مساعدی
0000-0002-9698-5005
فردوسی مشهد
mosaedi@um.ac.ir
مهدی
جباری نوقابی
دانشگاه فردوسی مشهد، گروه آمار
jabbarinm@um.ac.ir
10.22067/jsw.v33i6.81650
خشکسالی به عنوان پیچیدهترین، اما کمتر شناخته شدهترین خطر در میان تمام خطرات طبیعی است که نسبت به هر خطر طبیعی دیگر، درصد بیشتری از مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. خشکسالی یکی از پدیدههای طبیعی و مکرر اقلیمی است؛ تجزیه و تحلیل ریسک خشکسالی ترکیبی از تجزیه و تحلیل خطر خشکسالی و تجزیه و تحلیل آسیبپذیری خشکسالی است. در این مطالعه سعی شده است چشمانداری از تغییرات ریسک خشکسالی هواشناسی در آینده نشان داده شود. مطالعه بهصورت موردی برای زیرحوضه افین (واقع در استان خراسان جنوبی) انجام شده است. دوره آماری استفاده شده برای دوره پایه 33 سال (2015-1983) میباشد. دادههای آینده براساس سه مدل از پروژه CORDEX بدست آمده است. دوره آتی، به سه دوره 27 ساله شامل، آینده نزدیک (2046-2020)، آینده میانی (2073-2047) و آینده دور (2100-2074) تقسیم شده است. به منظور محاسبه ریسک خشکسالی، مخاطره خشکسالی براساس سه شاخص خشکسالی SPI، SPEI و eRDI برای دوره پایه و دورههای آتی و پس از آن آسیبپذیری تعیین شد. افزایش شدت خشکسالیها در دورههای آتی از دیگر نتایج حاصل از این مطالعه است. خروجیهای ریسک بدست آمده از روش مستقیم محاسبه ریسک که با دادههای CORDEX و نیز روش استفاده از مدل پیشبینی ریسک که در این مطالعه بدست آمد، نشان از افزایش تعداد وقایع خشکسالی و بدنبال آن افزایش وقایع ریسک خشکسالی در منطقه دارد. همچنین، مشاهده شد شدت ریسک خشکسالیها براساس سناریوی انتشار RCP8.5 بیشتر از RCP4.5 میباشد
آسیبپذیری خشکسالی,ریسک خشکسالی,مخاطره خشکسالی,ARIMA,CORDEX
https://jsw.um.ac.ir/article_38780.html
https://jsw.um.ac.ir/article_38780_0f0e0d5c7cc19436a254927b56b15bec.pdf