دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Comparing the effects of integrated and conventional fertilization systems on canola (Brassica napus) yield and chemical properties of soil
مقایسه تأثیر روشهای تلفیقی و متداول کوددهی بر عملکرد کلزا و ویژگیهای شیمیایی خاک
27480
10.22067/jsw.v0i22.977
FA
حسین
صباحی
دانشگاه شهید بهشتی
امیر
قلاوند
دانشگاه تربیت مدرس
علی محمد
مدرس ثانوی
دانشگاه تربیت مدرس
احمد
اصغرزاده
موسسه تحقیقات خاک و آب
Journal Article
2009
04
06
Abstract
To compare the canola yield and chemical characteristics of soil under integrated and conventional fertilization systems, an experiment was conducted in Savadkooh region for 2 years. The fertilizer treatments concluded 0, 50,100, 150, 200 kg.N.ha-1 urea (F0 to F4), 150 kg.N.ha-1 urea + 50 kg.N.ha-1 manure (MF1), 100 kg.N.ha-1 urea + 50 kg.N.ha-1 manure (MF2), 50 kg.N.ha-1 urea + 100 kg.N.ha-1 manure (MF3), 150 kg.N.ha-1 manure (M). The results showed that for both years the highest yield was obtained from integrated system of 150 kg.N.ha-1 urea + 50 kg.N.ha-1 manure (MF1). For the first year no difference between seed yield of integrated and chemical treatments was observed, however, the integrated treatments seed yield was significantly higher than the chemical treatments for the 2nd year. In addition, in organic system (M) yield was lower than inorganic system (F3) for the first year, while this was reversed for the second year. The application of manure increased available phosphorus significantly. For example, in organic system the available phosphorus increased 115% as compared with chemical system. In both systems the organic carbon content increased, but this increase was 12% and 35% for the chemical and integrated systems, respectively. Total nitrogen had a similar trend and the correlation coefficient was very significant (R2=0.93). According to the results it can be concluded that the integrated fertilization can be suggested as a suitable strategy to increase the available phosphorus in soil and to obtain a sustainable yield of canola.
Key words: Manure, Integrated fertilization system, Nitrogen, Phosphorus, Canola, Yield.
به منظور مقایسه عملکرد کلزا و خصوصیات شیمیایی خاک در سیستم کوددهی تلفیقی و متداول آزمایشی دو ساله در منطقه سواد کوه انجام گرفت. تیمارهای کودی شامل:
(0 ، 50 ، 100 ، 150 ، 100درصد کود شیمیایی) و 200 کیلوگرم نیتروژن از منبع اوره (F0 تا F4 )،
kg N ha-1150 از منبع اوره + kg N ha-1 50 از منبع کود دامی MF1) – 100درصد شیمیایی + 35درصد آلی)،
kg N ha-1100 از منبع اوره +kg N ha-150 از منبع کود دامی MF2) – 65درصد شیمیایی + 35درصد آلی)،
kg N ha-150 از منبع اوره + kg N ha-1 100 از منبع کود دامی MF3) – 35درصد شیمیایی + 65درصد آلی)،
kg N ha-1150 از منبع کود دامیM) ) . نتایج نشان دادند که در هر دو سال بیشترین عملکرد دانه از تیمار تلفیقی150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره بههمراه 50 کیلوگرم از منبع دامی (MF1 ) بهدست آمد. در سال اول، اختلافی بین عملکرد کلزا در دو سیستم تلفیقی و شیمیایی مشاهده نشد ولی در سال دوم عملکرد کلزا در تیمارهای تلفیقی بهطور معنی داری در مقایسه با تیمارهای شیمیایی بیشتر بود (p < 0.05 ). در سال اول عملکرد دانه در تیمار 100درصد شیمیایی، 200 کیلوگرم بیشتر از 100درصد آلی بود ولی در سال دوم بر عکس 300 کیلوگرم کمتر بود. مصرف تلفیقی کود بهطور چشمگیری خصوصیات شیمیایی خاک را بهبود بخشید. بطوریکه بعداز دو سال کشت کلزا، میزان فسفر قابل دسترس خاک در تیمار 100درصد آلی (M)نسبت به تیمار 100درصد شیمیایی (F3)، 115درصد افزایش یافت. در هر دو سیستم شیمیایی و تلفیقی ماده آلی خاک افزایش یافت ولی این افزایش در سیستمهای شیمیایی 12درصد و در سیستمهای تلفیقی 35درصد بود. میزان نیتروژن کل هم روندی مشابه ماده آلی داشت بهطوریکه ضریب همبستگی این دو بسیار معنی دار (R2=0.93 ( شد. با توجه به این نتایج مصرف تلفیقی کود دامی و شیمیایی میتواند بعنوان یک راه موثر جهت بهبود فسفر قابل جذب و پایداری عملکرد کلزا پیشنهاد شود.
واژههای کلیدی: سیستم کوددهی تلفیقی، کود دامی، کلزا
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Plasmid diversity of Sinorhizobium (Ensifer) bacteria
تنوع پلاسمیدهای باکتریهای سینوریزوبیوم (انسیفر)
27497
10.22067/jsw.v0i22.980
FA
اسماعیل
کریمی
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
امیر
لکزیان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0003-3972-5802
کاظم
خاوازی
موسسه تحقیقات خاک و اب تهران
اصغر
اصغر زاده
موسسه تحقیقات خاک و آب تهران
Journal Article
2009
04
06
Abstract
Genetic evidences have shown that the rhizobium bacteria nodulate the legume plants because of nod, sym and fix genes. Almost all members of rhizobaceae family harbor large plasmids, which are highly variable in number and size. Representative of nif, fix and nod genes have been located on the symbiotic plasmids of different rhizobium species. Therefore, the size and numbers of plasmids of bacterial isolates (by the plasmid profile technique) could be used as a diversity index in ecological studies. In this investigation, the diversity of 196 isolates of sinorhizobium sp isolated from Hamada soils was evaluated by using Plasmid profile technique. The results showed that the number of plasmids among all isolates varied from 1 to 4 and totally 13 different plasmids were identified. The size of plasmids varied from 50 to 200 kb. Isolates with 1, 2, 3 and 4 plasmids formed 63, 21, 13 and 2 percentage of the population. Isolates of sinorhizobium with 2 and 3 plasmids were clustered into 8 and 15 groups, respectively, based on plasmid patterns. Four isolates which contained 4 plasmids were grouped in four different clusters and finally all isolates of Sinorhizobium (196) were grouped in 28 different groups.
Key words: Plasmid profiles, Sinorhizobium
چکیده
شواهد ژنتیکی نشان داده است که باکتریهای ریزوبیوم بدلیل داشتن ژنهای nod گیاهان لگوم را گره دار میکنند. تقریباًًًً تمام خانواده باکتریهای ریزوبیاسه دارای پلاسمیدهای بزرگ هستند که از لحاظ اندازه و تعداد بسیار متغیر میباشند. معمولاًً ژنهای nif و nod بر روی پلاسمیدهای همزیست(Psym) قرار دارند. مطالعه تعداد و اندازه پلاسمیدها از طریق تکنیک پروفیلهای پلاسمیدی میتواند بهعنوان شاخصی از تنوع باکتریهای ریزوبیوم در مطالعات اکولوژی استفاده شود. در این مطالعه تنوع پلاسمیدی 196 جدایه سینوریزوبیوم (انسیفر) جدا شده از خاکهای استان همدان با استفاده از تکنیک پروفیل پلاسمیدی مورد ارزیابی و مطالعه قرارگرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تعداد پلاسمیدها در بین جدایهها بین 1 تا 4 پلاسمید تغییر میکند. بهطور کلی 13 نوع پلاسمید مختلف در بین جدایهها شناسایی شدند که اندازه آنها از 50 تا 200 کیلو جفت بازآلی متغیر بود. جدایههایی با 1، 2، 3 و 4 پلاسمید به ترتیب 63، 21، 13 و 2 درصد کل جدایهها را تشکیل میدادند. جدایههای حاوی 2 و 3 پلاسمید به ترتیب 8 و 15 گروه مختلف پلاسمیدی گروه بندی شدند. چهار جدایه سینورزیوبیوم که دارای 4 پلاسمید بودند و در 4 گروه پلاسمیدی متفاوت قرار گرفتند. کل جدایهها جمعادر 28 گروه پلاسمیدی گروه بندی شدند.
واژههای کلیدی: سینوریزوبیوم (انسیفر) ، پروفیل پلاسمیدی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Influence of aeration, soil and sugar beet molasses on growth and reproduction of earthworm Eisenia fetida in cow manure
تأثیر هوادهی، خاک و ملاس چغندر قند بر رشد و نموکرم خاکی Eisenia fetida) (در بستر کود گاوی
27541
10.22067/jsw.v0i22.981
FA
آتنا
میربلوک
دانشگاه ارومیه
امیر
لکزیان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0003-3972-5802
غلامحسین
حق نیا
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
06
Abstract
Some species of earthworms have great ability to breakdown the organic wastes and transform them to vermicompost. It is very important to optimize the growth conditions and earthworms reproduction to achieve high efficiency in vermicompost production. In this study the effect of aeration, soil and sugar beet molasses on the number of adult and juvenile worms, cocoons and earthworm biomass were studied in a completely randomized design with 8 treatments. Sugar beet molass had the highest influence on the number of adult and juvenile earthworms, cocoon and biomass. Aeration had a significant effect on the number of juvenile worms, cocoons, and earthworm biomass, although it had negative effect on adult worms. Treatments with soil increased the number of cocoons and biomass significantly, however, had no significant effect on the number of adult and juvenile earthworms. The highest amount of earthworm biomass was obtained during the seventh and eighth weeks of experiment and decreased afterwards. The earthworm growth rate in treatments with sugar beet molass was much higher than control.
Key words: Earthworm, biomass, growth rate, sugar beet, molass, vermicompost
چکیده
بعضی از گونه های کرمهای خاکی توانایی فوق العادهای برای تجزیه ضایعات آلی و تبدیل آنها به ورمی کمپوست دارند. بهینه سازی شرایط رشد و تولید مثل کرمهای خاکی به منظور دستیابی به راندمان بالا در تولید ورمی کمپوست از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق تأثیر هوادهی، خاک و ملاس چغندر قند روی تعداد کرمهای بالغ و نوزاد، تعداد کپسولها و بیومس کرمهای خاکی در یک طرح کاملا تصادفی با هشت تیمار مطالعه شد. ملاس چغندر قند بیشترین تأثیر را روی تعداد کرمهای بالغ و نوزاد، تعدا کپسول و بیومس داشت. هوادهی تأثیر معنی داری روی تعداد کرمهای نوزاد،کپسولها و بیومس کرمهای خاکی داشت ولی روی کرمهای بالغ تأثیر منفی نشان داد. تیمارهای دارای خاک تأثیر معنی داری روی تعداد کرمهای بالغ و نوزاد نداشتند ولی تعداد کپسول و بیومس کرمها را به طور معنی داری افزایش دادند. بیشترین بیومس کرمهای خاکی در هفته های هفتم و هشتم از زمان شروع آزمایش بهدست آمد و بعد از آن کاهش یافت. نرخ رشد کرمها نیز در تیمارهای دارای ملاس چغندر قند چندین برابر بیشتر از شاهد بود.
واژه های کلیدی: ورمی کمپوست، بیومس کرمهای خاکی، کپسول، نرخ رشدکرم خاکی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
The Effect of aspect ratio (d/w) of narrow tillage tools on draft, soil disturbed area and soil loosening efficiency
تأثیر نسبت عمق کار به پهنای تیغههای باریک(d/w) بر نیروی کشش، سطح مقطع خاک بههم خورده و بازده نرم سازی خاک
27565
10.22067/jsw.v0i22.982
FA
محمد
لغوی
دانشگاه شیراز
حسین
عزیزی علیآبادی
دانشگاه شیراز
Journal Article
2009
04
06
Abstract
Narrow tines are among the most important tillage tools, which are used in chisel plows, cultivators and subsoilers. The draft of these blades is highly dependent on their geometric shape and working depth. The most important geometric specifications of these blades are their aspect ratio (depth/width ratio) and rake angle. Researchers’ efforts have been aimed at minimizing energy consumption and maximizing soil-loosening efficiency in using these types of blades. The objective of conducting this research was to investigate the effect of narrow tine aspect ratio on draft force; soil disturbed area and loosening efficiency. The tests were conducted in the soil-bin facilities of the Agricultural Machinery Department at Shiraz University. The experiment was conducted using a complete randomized block design with factorial arrangement in three replications. The tools had the same rake angle (30 degree) with four aspect ratios (2, 3, 4 and 5) and three blade widths (2.5, 5 and 7.5 cm). Draft force was measured by a recording load cell, and the soil-disturbed area was measured by using a profilemeter and developed by using Curve Expert and Matlab Ver. 5.6 softwares. The soil loosening efficiency was calculated by dividing the soil disturbed area by the draft force. The results showed that the effect of aspect ratio (d/w) on draft force was highly significant (p
چکیده
تیغههای خاک ورز باریک از مهم ترین ادوات خاک ورزی میباشند که در گاوآهنهای قلمی، کولتیواتورها و زیرشکنها مورد استفاده قرار میگیرند. نیروی مقاومت کششی این تیغهها وابستگی زیادی به شکل هندسی و عمق کار دارد. مهم ترین ویژگی هندسی این تیغهها نسبت عمق کار به پهنا (d/w) و زاویه حمله تیغه است. تلاش پژوهشگران بر آن است تا با توجه به نوع و شرایط هر منطقه، از این نوع تیغهها به نحوی استفاده گردد که مصرف انرژی کمینه گشته و بیشینه بازدهی را در نرم سازی خاک داشته باشد. دراین تحقیق، تأثیر نسبت عمق کار به پهنای تیغه (d/w) در چهار سطح (2، 3، 4 و 5) و پهنای تیغه در سه سطح (5/2، 5 و 5/7 سانتی متر) بر نیروی مقاومت کششی، سطح مقطع خاک بههم خورده و بازده نرم سازی خاک با استفاده از آزمایش فاکتوریل 3×4 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نیروی مقاومت کششی جهت حرکت تیغهها با استفاده از یک لودسل ثبات اندازهگیری شد و مساحت سطح مقطع خاک بههم خورده توسط پروفیلمتر و نرم افزارهای Curve Expert و Matlab5.6 تعیین گردید. بازده نرم سازی خاک نیز از تقسیم مساحت سطح مقطع خاک بههم خورده بر نیروی کشش محاسبه گردید. نتایج نشان داد که نسبت عمق کار به پهنای تیغه(d/w) به احتمال 99درصد بر نیروی کشش موثر است. بالاترین نیروی مقاومت کششی برای همه تیغهها در نسبت d/w برابر 5 واقع گردید. برهمکنش پهنای تیغه و نسبت d/w نیز به احتمال 99درصد در تغییرات نیروی مقاومت کششی معنی دار بود. میانگین نیروی مقاومت کششی در نسبتهای d/w مشابه، با افزایش پهنای تیغه افزایش یافت. همچنین نتایج حاصل از این آزمونها نشان داد که تأثیر نسبت عمق کار به پهنای تیغههای باریک(d/w) و بر همکنش پهنای تیغه و نسبت (d/w) به احتمال 99درصد بر سطح مقطح خاک بههم خورده معنی دار است. در نسبتهای d/w مشابه، با افزایش پهنای تیغه سطح مقطع خاک بههم خورده افزایش یافت. آزمایشها نشان داد که تأثیر نسبت d/w به احتمال 99درصد بر بازده نرمسازی خاک تأثیر معنی دار است و تیغههای با پهنای 5/7 سانتی متر در نسبت d/w برابر 3 به بالاترین بازدهی میرسند، در حالی که تیغههای با پهنای 5 سانتی متر و 5/2 سانتی متر به ترتیب در نسبتهای d/w برابر با 4 و 5 به بالاترین بازده نرم سازی خاک میرسند. میانگین بازده نرم سازی خاک در نسبت عمق کار به پهنای تیغه(d/w) برابر با 3 حداکثر و در نسبت 2 حداقل بود. لذا توصیه میشود که تیغههای باریک در نسبتd/w برابر 3 و یا بالاتر و قبل از رسیدن به عمق بحرانی بهکار گرفته شوند. میانگین بازده نرم سازی خاک در تیغه با پهنای 5/7 سانتی متر بالاترین و در تیغه با پهنای 5/2 سانتی متر کمترین مقدار بود. این نتیجه نشان می دهد که تیغههای پهن تر دارای بازده نرم سازی خاک بالاتری میباشند.
واژههای کلیدی: تیغههای باریک ،مقاومت کششی، سطح مقطع خاک بههم خورده، نرم سازی خاک، عمق بحرانی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Studying salinity and land use changes for Roodasht region in Isfahan Plain using Landsat TM and MSS satellite data
بررسی تغییرات شوری و کاربری اراضی منطقه رودشت در دشت اصفهان با استفاده از اطلاعات ماهوارههای لندست TM و MSS
27609
10.22067/jsw.v0i22.984
FA
مهدی
نادری
دانشگاه شهرکرد
احمد
کریمی
دانشگاه شهرکرد
Journal Article
2009
04
06
Abstract
In case the performance of irrigation and drainage systems could be monitored by using satellite data, which are taken in short intervals, the problems concerning these systems could be corrected. Roodasht region which is located in the lower part of the Zayanderood River Basin was considered as a pilot plain. The basin is struggling with salinity and waterlogging which started by construction of the Zayanderood Dam and consequently, doubling the share of irrigation water of the area. For this purpose the satellite images of Landsat MSS and TM of 1976 through 1990 were used. Modifications was performed after field works, reviewing the available reports and maps from the area, and then, the satellite data were classified. Temporal analysis of the satellite images showed that by doubling the irrigation water share during 14 years, soils with severe and no salinity risk were decreased by 5 and 16%, respectively, while 20% was added to the land with moderately salinity risk. During this time the area of waterlogged lands has been doubled. The images of 1990 showed that new waterlogged lands were developed in the vicinity of the drainage and irrigation canals.
Key words: Satellite images, Landsat MSS and TM, Temporal analysis, salinity, Waterlogging
چکیده
اگر بتوان به کمک اطلاعات سنجش از دور که در دورههای زمانی کوتاه مدت برداشت میشوند عملکرد سازههای آبیاری و زهکشی را پایش2 کرد امکان اصلاح و رفع عیوب سیستمها فراهم میگردد. یک نمونه مطالعاتی وضعیت منطقه رودشت در دشت اصفهان در قسمت پایینی حوضه آبخیز زایندهرود میباشد که نمونهای از وضعیت بسیاری از دشتهای کشور است. مسئله مبتلابه این دشت گسترش شوری و آبگرفتگی3 اراضی است که به نظر میرسد با دو برابر شدن سهمیه آب آبیاری در پی احداث سد زایندهرود شروع شده است. برای بررسی گستره شوری و آبگرفتگی اطلاعات ماهوارهایLandsat TM و Landsat MSS مربوط به سالهای 1976 و 1990 مورد استفاده قرار گرفتند، پس از اصلاحات طی کار میدانی، بررسی گزارشها و نقشههای تهیه شده از منطقه اطلاعات ماهوارهای طبقهبندی شدند. تجزیه و تحلیل زمانی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که طی 14 سال با دو برابر شدن آب اختصاص یافته زایندهرود به آن دشت، اراضی با خطر شوری شدید و اراضی بدون مسئله شوری به ترتیب 5 و 16 درصد کاهش یافتند درحالیکه 20 درصد به اراضی با شوری متوسط افزوده گردیده است. در طی این مدت اراضی با محدودیت زهکشی دو برابر شدهاند. تصاویر 1990 نشان میدهند که اراضی آبگرفته جدید تحت تأثیر کانالهای آبیاری و زهکشی بوجود آمدهاند.
واژههای کلیدی: Landsat MSS ، Landsat TM، شوری، غرقاب
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Determining the estimating error of USLE erodibility factor in calcareous soils of Northwestern Iran
تعیین خطای برآورد عامل فرسایش پذیری USLE در خاک های آهکی شمالغربی ایران
27637
10.22067/jsw.v0i22.985
FA
علیرضا
واعظی
دانشگاه زنجان
حسینعلی
بهرامی
دانشگاه تربیت مدرس
سیدحمیدرضا
صادقی
دانشگاه تربیت مدرّس
0000-0002-5419-8062
محمدحسین
مهدیان
سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
Journal Article
2009
04
06
Abstract
In the Universal Soil Loss Equation (USLE), soil erodibility factor K can be estimated by using a regression equation that has been presented based on field erosion plots in relatively non-calcareous soils. Therefore, it seems necessary to determine the estimating error of the regression equation in calcareous soils of Iran. This study was conducted in an agricultural area with a dimension of 30 km in Hashtrood province, northwest of Iran during March 2005-2006. The studied soils had about 1.1% organic matter and 13% lime (TNV). In order to investigate the soil erodibility, 36 regular grids of 5×5 km were considered on the study area. On each grid, three standard plots with 1.2 m intervals were established in dryland farming area having a 9% south hill slope. The actual soil erodibility value of the plots was determined as the annual soil loss per annual rain erosivity factor under natural rainfall events. The K value was estimated using the USLE regression equation. Soil physical and chemical properties were measured in samples taken from 0 to 30 cm depth. The results indicated that mean actual value of the soil erodibility factor in the study area was 0.004258 Mg.h.MJ-1.mm-1 which is 10.75 times smaller than the estimated K-factor. There was a poor correlation (R2= 0.16) between the actual and estimated soil erodibility factor. The estimating error values of the soil erodibility varied from 3.173 to 39.298 with a mean error of 9.984. There was a significant correlation between the calcareous soil erodibility and the amount of coarse sand, silt, organic matter and lime (TNV) of the soil. Regression analysis showed that the calcareous soil erodibility significantly (R2= 0.80, p
چکیده
فرسایش پذیری خاک در معادله جهانی فرسایش خاک (USLE)، از رابطه ای رگرسیونی که بر اساس آزمایش های صحرایی فرسایش در خاک های تقریبا غیرآهکی به دست آمده است، برآورد می شود. از این رو تعیین خطای برآورد آن در خاک های آهکی ایران ضروری است. این پژوهش در منطقه ای کشاورزی به ابعاد 30 کیلومتر در شهرستان هشترود واقع در شما ل غرب ایران طی سال 1384 انجام گرفت. خاک های مورد مطالعه دارای حدود 1/1 درصد ماده آلی و 13 درصد آهک هستند. در سطح منطقه مورد بررسی، 36 شبکه مربعی به ابعاد 5 کیلومتر در نظر گرفته شد. در هر شبکه سه کرت استاندارد با فاصله 2/1 متر در یک دیمزار واقع روی شیب جنوبی 9 درصد احداث شدند. مقدار واقعی فرسایش پذیری، از نسبت مقدار رسوب سالانه بر عامل فرسایندگی باران سالانه تحت رخدادهای باران طبیعی و مقدار برآوردی آن، از رابطه رگرسیونی USLE به دست آمد. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در نمونه های برداشت شده از عمق صفر تا 30 سانتی متر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میانگین مقدار فرسایش پذیری واقعی در منطقه برابر 004258/0 تن ساعت بر مگاژول میلی متر می باشد که 75/10 برابر کمتر از مقدار برآوردی است. همبستگی ضعیفی (16/0=R2) بین فرسایش پذیری واقعی و برآوردی برقرار بود. مقدار خطای برآورد فرسایش پذیری از 173/3 تا 298/39 تغییر کرد و میانگین آن در منطقه 984/9 بود. فرسایش پذیری خاک همبستگی معنی داری با شن درشت، سیلت، ماده آلی و آهک داشت. تجزیه رگرسیونی نیز نشان داد که فرسایش پذیری خاک آهکی تحت تأثیر معنی دار (001/0p
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Comparison of artificial neural networks (ANN) simulation of rainfall-runoff process with HEC-HMS model in Kardeh watershed
شبیهسازی فرآیند بارش ـ روانآب با شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و مقایسه با مدل HEC-HMS در حوزه معرف کارده
27669
10.22067/jsw.v0i22.986
FA
علیرضا
جهانگیر
دانشگاه مازندران
محمود
رائینی
دانشگاه مازندران
میرخالق
ضیاتبار احمدی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری
Journal Article
2009
04
06
Abstract
Flood is one of the destructive natural phenomena and being able to forecast it is of great importance. Simulation of rainfall-runoff and flood is difficult due to influence of several factors. So far, different methods have been suggested for their analysis. The aim of this study was to compare the efficiency of artificial neural networks (ANNs) in simulating rainfall-runoff process with HEC-HMS model. For this purpose, the Kardeh watershed which is located in northeast part of Great Khorasan province was chosen and based on several precipitation hyetographs and their runoff hydrographs (total of 450 data from 30 selected phenomena) the study was performed. Back-Propagation (BP) algorithm ANN was learnt to the data using sigmoid activation function. The criterion for selecting the network parameters in learning stage was producing the least RMSE in ANN outputs. Based on the SCS method and curve number (CN) the HMS model was performed. To evaluate the ANN performance, the simulated and observed data of total discharge and volume of runoff, peak discharges and peak times were compared. The results showed that based on Delta learning rule the multi layers Perceptron (MLP) network with 29 neurons, simulated the rainfall-runoff process with a high accuracy only in the middle (hidden) layer. The correlation coefficients of the total discharge and volume of runoff were found to be highly significant (r=0.98 and 0.99, respectively). The ANN model could significantly simulate the peak discharge and peak time values (r =0.98 and 0.83, respectively). By analyzing the HMS model performance, the correlation coefficients of the observed and simulated discharges and volumes of runoff were found to be 0.82 and 0.98, respectively. Also, the correlation coefficients of simulated peak discharges and peak times with this model were 0.97 and 0.70, respectively. By performing the T-test analysis at 99% confidence level no significant differences between observed and predicted data was observed. It can be concluded that although no significant differences was found between the two methods, however, the results of evaluated parameters showed that ANN predictions were more precise in comparison with those of HMS model.
Key words: Simulation, hydrologic model, Rainfall-runoff, artificial neural network, HEC-HMS model, Kardeh watershed.
چکیده
سیل یکی از پدیده های ویرانگر طبیعی است که پیش بینی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. برآورد بارش-روانآب و سیل، بهدلیل تأثیرگذاری عوامل مختلف، دشوار است. تا کنون روشهای مختلفی برای تحلیل این پدیده ها پیشنهاد شده است. هدف این پژوهش مقایسه کارآمدی شبکههای عصبی مصنوعی (ANNs) در شبیهسازی فرآیند بارش ـ روانآب با نتایج مدل HEC-HMS است. به این منظور حوزه کارده واقع در شمال شرقی خراسان برگزیده شد و باراننمودهای چندین پیشامد بارندگی و آبنمودهای روانآب آنها (مجموع450 داده مربوط به 30 پیشامد گزینش شده) مبنای کار قرار گرفت. سپس شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پسپراکنش و استفاده از تابع تبدیلS-شکل آموزش داده شد. معیار گزینش پارامترهای شبکه در مرحله آموزش، تولید کمترین مقدار ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) در خروجی های آن بود. مدل HMS به روش پیشنهادی SCS اجرا گردید. برای ارزیابی کارایی ANN، داده های شبیه سازی شده و مشاهده ای مربوط به کل دبی و حجم روانآب، دبیهای اوج و زمان های اوج مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بر پایه قانون آموزش دلتا، شبکه پرسپترون چندلایه (MLP) با تعداد 29 نرون در تنها لایه میانی (پنهان)، فرآیند بارش ـ روانآب را با دقت خوبی شبیهسازی می نماید. ضریب همبستگی کل دادههای دبی و حجم روانآب شبیه سازی شده و مشاهده ای، به ترتیب 98/0 و 99/0 به دست آمد. ANN اندازه و زمان دبیهای اوج را نیز به خوبی (به ترتیب، 98/0 و 83/0 = r) برآورد کرد. با بررسی عملکرد مدل HMS، ضریب همبستگی کل دادههای دبی و حجم روانآب 82/0 و 98/0 به دست آمد. همچنین ضریب همبستگی مربوط به اندازه و زمان دبیهای اوج روانآب برآورد شده با مدل به ترتیب 97/0 و 70/0 برآورد شد. در آزمون t با سطح اعتماد 99درصد، اختلاف معنی داری میان اندازه های مشاهده ای و شبیه سازی شده مربوط به همه پارامترهای مورد نظر دیده نشد. در نتیجه، گرچه تفاوت معنی داری میان دو روش یافت نشد، ولی مقایسه عملکرد شبکه و مدل به کار رفته نشان می دهد که در تمام پارامترها، دقت ANN بیشتر از مدل HMS بوده است.
واژههای کلیدی: شبیهسازی، مدل هیدرولوژیکی، بارش _ روانآب، شبکه عصبی مصنوعی، مدل HEC-HMS، حوزه کارده
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Water use efficiency and yield of sugar beet under conventional
بررسی راندمان کاربرد آب در آبیاری معمولی و یک در میان نواری-قطرهای(Tape) و جویچهای و تاثیر آن بر عملکرد کمی و کیفی چغندرقند
27712
10.22067/jsw.v0i22.987
FA
علی اصغر
قائمی
دانشگاه شیراز
زهره
مهدی حسین آبادی
دانشگاه شیراز
علیرضا
سپاسخواه
دانشگاه شیراز
Journal Article
2009
04
06
Abstract
Microirrigation has the potential to minimize water droplet evaporation and wind drift losses associated with sprinkler irrigation, improving the irrigation control by frequent applications, providing the needed nutrients for crops through the system, minimizing deep percolation and improving crop yield. This study was conducted to evaluate sugar beet yield under conventional and alternate tape and furrow irrigation. The sugar beet pp22 was cultivated with 0.3 m row spacing. There were four treatments of tape irrigation (tapes from Iranian and foreign manufacturers) and two treatments of furrow irrigation. In each treatment four rows of sugar beet were grown. Alternate and every row irrigation was applied for both tape and furrow irrigation treatments. The amount of water used, irrigation application efficiency (Ea), water use efficiency (WUE), coefficient of uniformity (CU) of applied water and fertilizer in tape irrigation, white sugar percentage, gross sugar percentage, root yield, white sugar yield, gross sugar yield, the WUE of root yield, and the WUE of white sugar and gross sugar were assessed in a field experiment near the College of Agriculture of Shiraz University. The results showed that the amount of water used in tape irrigation treatments was 50 percent less than furrow irrigation treatments. The average Ea of tape and furrow irrigation was 90.7% and 52%, respectively. The CU of Iranian and foreign tape was 97% and 98%, while the CU of applied fertilizer was 97.5% and 94.5%, respectively. The highest white sugar percentage was found in alternate tape irrigation; however, the highest gross sugar percentage belonged to alternate furrow irrigation treatment. The highest root yield was obtained from Iranian tape irrigation treatment of all rows. The highest gross sugar yield was found in furrow irrigation; however, there was no significant difference among all treatments for white sugar yield. The amount of water used in tape irrigation was 58% of furrow irrigation, while the highest WUE of root yield, white sugar yield and gross sugar yield was found in the alternate tape irrigation. These values were the least for conventional furrow irrigation.
Key words: Tape irrigation, yield, furrow irrigation, sugar beet,Uniformity coefficient
چکیده
با توجه به موقعیت اقلیمی کشور و نیز با عنایت بر مشکل آب و آبیاری، نیل به اهداف خودکفایی در تولیدات کشاورزی با استفاده از مهار هر چه بیشتر منابع آبی قابل استحصال موجود، با روش هایی که موجب افزایش بازده آبیاری و میزان محصول تولیدی میشود، امکان پذیر است. به همین منظور تحقیقی پیرامون عملکرد چغندرقند رقم PP22 (مولتی ژرم) در آبیاری نواری-قطرهای و جویچه ای در اراضی جنوب غربی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه باجگاه، انجام شد. در این طرح 4 تیمار مربوط به Tape که شامل نوارهای قطرهای ایرانی و خارجی بودند و2 تیمار مربوط به جویچه ای در نظر گرفته شد و در هر تیمار چهار ردیف چغندرقند کشت گردید. در این تیمارها آبیاری به صورت یک در میان و معمولی انجام شد. تیمارها از نظر میزان آب مصرفی، راندمان کاربرد آب ، ضرائب یکنواختی آب و کود در نوارها، عیار قند سفید، عیار قند ناخالص، عملکرد چغندر قند(ریشه)، عملکرد قند سفید، عملکرد قند ناخالص، بازده مصرف آب (WUE) عملکرد ریشه، بازده مصرف آب قند سفید و بازده مصرف آب قند ناخالص مقایسه شدند. نتایج بررسیها راندمان کاربرد در تیمارهای آبیاری نواری-قطرهای و آبیاری جویچه ای را به طور متوسط و به ترتیب7/90 درصد و ./52 درصد نشان میدهد. ضریب توزیع یکنواختی آب در Tapeهای خارجی و ایرانی به ترتیب 98 و 97 درصد مشاهده شد در حالیکه ضریب توزیع یکنواختی کود در Tape های خارجی و ایرانی به ترتیب و به طور متوسط، 5/94 و 5/97 درصد به دست آمد. بیشترین عیار قند سفید در تیمارهای آبیاری قطرهای یک ردیف در میان مشاهده گردید در حالیکه بیشترین عیار قند ناخالص در تیمار آبیاری جویچه ای یک ردیف در میان دیده شد. بیشترین عملکرد ریشه مربوط به تیمارهای آبیاری قطرهای ایرانی معمولی بود. بیشترین عملکرد قند ناخالص در تیمار جویچه ای معمولی مشاهده شد اما بین عملکرد قند سفید در تیمارها تفاوت معنی داری از لحاظ آماری مشاهده نگردید. میزان آب مصرفی در آبیاری قطرهای 58 درصد آبیاری سطحی بود در حالیکه WUE عملکرد غدهها، WUE عملکرد قند سفید و WUE عملکرد قند ناخالص در تیمارهای آبیاری قطرهای یک ردیف در میان بیشترین مقدار و در تیمار آبیاری جویچه ای معمولی کمترین مقدار را داشته است.
واژههای کلیدی : آبیاری نواری-قطرهای (Tape)، عملکرد، آبیاری جویچه ای، چغندر قند، ضرائب یکنواختی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Determining the optimal cropping patterns of farmlands using irrigation planning model (IPM)
تعیین الگوی بهینه کشت در کانالهای آبیاری با استفاده از مدل IPM
27745
10.22067/jsw.v0i22.998
FA
محمدکاظم
شعبانی
دانشگاه شیراز
تورج
هنر
دانشگاه شیراز
Journal Article
2009
04
12
Abstract
Due to limitation of available water and soil resources in Iran, the challenge of optimizing the utilization of these resources has become more significant. In this study it was attempted to maximize the project benefit, estimating crop water requirements at different growth stages, and optimizing the cropping pattern and irrigation management. In order to achieve these objectives mathematical model was solved with simple genetic algorithm (GA) and linear programming (LP) methods. The proposed model was applied to an irrigation project with 7000 ha of farmland irrigated by the main canal network of Doroodzan dam (Fars province). Comparing the optimal cropping pattern proposed by this model (IPM) with those practiced by the farmers showed that the model had a good consistency with farmers’ decisions for cultivating different crops. The results of this model also indicated that optimal planting pattern (in the 1st and 2nd growing season) was the same for GA and LP models. To find the best response from GA in this study the number of generations of 800, population size of 100, probability of crossover of 0.6, and probability of mutation of 0.02 was considered.
Key words: Genetic algorithm, linear programming, Cropping pattern, Optimizing, Fars province, Irrigation planning model (IPM)
چکیده
محدودیت منابع آب و خاک به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور از یک سو و ضرورت تحقق پذیری آرمان خود کفایی در امور زیربنایی از سوی دیگر، موجبات بهره برداری بهینه از منابع آب و خاک موجود در سطح کشور را امری اجتناب ناپذیر میسازد. این تحقیق جهت حداکثر نمودن سود، تخمین آب مورد نیاز گیاه در دورههای زمانی مختلف، بهینه کردن الگوی کشت و مدیریت آبیاری درکانال اردیبهشت در سطح زیر کشت 7000 هکتار از شبکه اصلی سد درودزن (استان فارس) انجام پذیرفت که برای نیل به اهداف فوق از برنامهریزی خطی (LP) و الگوریتم ژنتیک (GA) به عنوان یک روش بهینهیابی تصادفی استفاده گردید. مقایسه الگوی بهینه کشت حاصل از مدل با الگوی کشت فعلی زارعین (بهرهبردار نماینده) نشان داد که مدل ارایه شده در این تحقیق که به اختصار2 IPM نام گذاری شد، با تصمیمهای زارعین برای کشت گیاهان مختلف به خوبی انطباق دارد. همچنین نتایج نشان داد که الگوی بهینه کشت (در فصل اول و دوم کشت) حاصل از الگوریتم ژنتیک (GA) شبیه برنامهریزی خطی (LP) میباشد شایان ذکر است که برای بهدست آوردن بهترین جواب در الگوریتم ژنتیک، تعداد تکرار 800، اندازه جمعیت 100، احتمال تقاطع 6/0، احتمال جهش 02/0 در نظر گرفته شد.
واژههای کلیدی : مدیریت آبیاری، الگوریتم ژنتیک، الگوی بهینه کشت، استان فارس
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Determining the index and optimal irrigation depths to maximize benefit of early maturing corn
تعیین عمق شاخص و بهینه آبیاری در ذرتهای زودرس با هدف احتساب حداکثر سود
27767
10.22067/jsw.v0i22.999
FA
حسین
انصاری
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
12
Abstract
To calculate the index and optimal depths of crop water use, and maximizing the profit under deficit irrigation practices, this study was performed using a split plot design. In this experiment three cultivars of early maturing corns (301, 303 and 315) were set as the main treatments with 3 replications, while the irrigation levels were considered to be the minor treatments. A line source irrigation method (after Hanks) with 6 irrigation levels on both sides of the line was used. In this research, three sub-functions such as yield Y(w), cost C(w), and benefit B(w) were developed initially. Then, the optimal depths of irrigation were extracted from these functions. The results indicated that: a) although the complete irrigation had the maximum yield, however, the marginal net profit was not maximum because of the cost rise, b) with deficit irrigation under land restriction conditions and aiming to maximize the use of unit land, the optimized water depth for all cultivars was 3% less than the complete irrigation, and c) using deficit irrigation under water limitations and aiming to maximize the use of unit volume of water, the optimized irrigation depth would be 19% less than the complete irrigation practices. Also, the results showed that the net benefit was the same for the equivalent depth and the maximum water depth; therefore, it is logical to use the equivalent depth. Meanwhile, applying 17.5% deficit irrigation for cultivar 301, 20.4% for cultivar 303 and 19.1% for cultivar 315, the highest earning return (Rials per m3 of water) will be 1011.2, 1206.1 and 1543.6 Rials, respectively. It can be concluded that with the savings of water under deficit irrigation practices, the planting area would increase and ultimately the marginal net profit increases substantially. Also, the most net profit among the cultivars was obtained for cultivar 315.
Key words: Deficit irrigation, Optimal irrigation depth, Early maturing corn, Yield function, Benefit, Earning return
چکیده
به منظور محاسبه عمقهای شاخص و بهینه آب مصرفی و با توجه به هدف کسب سود حداکثر در اثر کم آبیاری، تحقیقی در قالب یک طرح آماری با آرایش کرتهای خرد شده بر روی سه رقم ذرت زودرس ارقام 301 ، 303 و 315 انجام شد. در این آزمایش ارقام ذرت بهعنوان تیمار اصلی با سه تکرار و سطوح آبیاری بهعنوان تیمار فرعی بود که با استفاده از سیستم آبیاری تک شاخهای مدل هنکس اقدام به ایجاد 6 سطح آبیاری در دو طرف لوله گردید.
با استفاده از نتایج تحقیق براساس مقادیر مختلف آب مصرفی توابع تولید Y(W) ، تابع هزینه C(W) و تابع درآمد B(W) برای هر سه رقم تعیین و بر اساس تحلیل ریاضی و اقتصادی این توابع عمقهای شاخص و بهینه آبیاری مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص گردید که: الف) با وجود اینکه آبیاری کامل بالاترین میزان عملکرد را به دنبال دارد اما به دلیل بالا رفتن هزینهها سود خالص نهایی حداکثر نیست، ب) با کم آبیاری در شرایط محدودیت زمین، با هدف استفاده از حداکثر واحد اراضی، عمق بهینه آب مصرفی برای ارقام مختلف، کاهش حدوداً 3درصد را نسبت به آبیاری ماکزیمم نشان میدهد، و ج) با کم آبیاری در شرایط محدودیت آب، با هدف استفاده حداکثر از واحد حجم آب، عمق بهینه آب مصرفی نسبت به آبیاری ماکزیمم بطور متوسط 19درصد کاهش خواهد یافت. نتایج همچنین نشان دادند که سود خالص در دو حالت با بهکارگیری یک عمق آب مصرفی معادل با عمق آب مصرفی ماکزیمم برابر میباشد، پس منطقی است که عمق آب مصرفی معادل که بهطور متوسط 90درصد عمق آب مصرفی ماکزیمم است، بکار رود. ضمناً با کم آبیاری 5/17درصد برای رقم 301 ، 4/20درصد برای رقم 303 و 1/19درصد برای رقم 315، به ترتیب بالاترین بازده ریالی برای یک مترمکعب آب معادل 2/1011 ، 1/1206 و 6/1543 ریال عاید خواهد شد. با آب صرفه جویی شده از محل کم آبیاری، سطح زیر کشت افزایش یافته و در نهایت سود خالص نهایی افزایش قابل ملاحظهای خواهد داشت. همچنین بیشترین سود خالص در بین ارقام فوق، مربوط به رقم 315 است.
واژههان کلیدی: کم آبیاری، عمق بهینه آبیاری، ذرت زودرس، سود، بازده ریالی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Transport of some elements to depth of a soil following irrigation with raw and treated municipal wastewaters under continuous and intermittent flood conditions
بررسی انتقال برخی عناصر به عمق خاک پس از آبیاری با فاضلابخام و پساب شهری در دو شرایط غرقاب پیوسته و متناوب
27776
10.22067/jsw.v0i22.1010
FA
اعظم
حسین پور
دانشگاه فردوسی مشهد
غلامحسین
حق نیا
دانشگاه فردوسی مشهد
امین
علیزاده
استاد آبیاری، زهکشی و هواشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، امشهد، ایران
0000-0002-6139-3376
امیر
فتوت
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-5551-7002
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Due to the necessity of wastewater reuse in arid regions and the necessity of investigation on the fate of added materials into the soil, a greenhouse experiment was carried out with polyethylene columns (150 cm in length and 11 cm in diameter) filled with a sandy loam soil during 7 periods of 15 days. A statistical factorial design was used. Raw and treated wastewaters from Parkandabad treatment plant were applied to the columns under continuous and intermittent flood irrigations. The results showed that PO4-P and Cd were retained by the soil while a large portion of soluble cations and anions, NO3-N and TOC as well as a part of Ni were leached out. The type of wastewater had a significant effect on transport percentage of elements except K and Mg. The transport percentage of all elements (with the exception of NO3-N and PO4-P) was higher for treated as compared to raw wastewater. Ca, HCO3 and Ni were significantly affected by the mode of application. For the intermittent flood conditions more Ca was leached out, while a reverse case was observed for the other two elements. Due to relatively rapid leaching of soluble cations especially Ca and Mg, NO3-N and TOC from the soil, and also high amount of heavy metals and TOC in raw wastewater, disposal of wastewaters (especially raw wastewater) should be managed carefully.
Key words: Column study, Raw and treated wastewater, Continuous flooding, Intermittent flooding,Transport perecentage
چکیده
با توجه به لزوم استفاده مجدد از فاضلاب در مناطق خشک و همچنین اهمیت تحقیقات در زمینه سرنوشت مواد اضافه شده به خاک توسط فاضلاب از نظر انتقال به عمق خاک، آزمایشی در ستونهای پلیاتیلنی به ارتفاع 150 و قطر 11 سانتیمتر در 7 دوره 15 روزه در قالب طرح فاکتوریل انجام شد. فاضلابخام و پساب تصفیهخانه پرکندآباد به ستونهای پر شده از خاک لومشنی در دو شرایط غرقاب پیوسته و متناوب بهکار برده شدند. نتایج بهدست آمده بیانگر توانایی خوب خاک در نگهداری دو عنصر فسفر و کادمیم است اما درصد زیادی از کاتیونها و آنیونهای محلول، نیتروژن-نیتراتی، کربنآلیکل و همچنین بخشی از نیکل به زهآبهای خروجی انتقال یافتند. نوع فاضلاب نیز تأثیر معنیداری بر درصد انتقال تمام پارامترها (بجز پتاسیم و منیزیم) گذاشت بهطوری که درصد انتقال هر یک از آنها (بجر نیتروژن-نیتراتی و فسفر-فسفاتی) در اثر کاربرد پساب بیشتر از فاضلابخام گردید. نحوه کاربرد فاضلاب نیز تنها بر درصد انتقال کلسیم، بیکربنات و نیکل اثر معنیداری داشت. بهطوری که کلسیم بیشتری در شرایط غرقاب متناوب منتقل شد و برای بیکربنات و نیکل عکس این حالت مشاهده شد. با توجه به درصد نسبتاً زیاد آبشویی کاتیونهای محلول بهویژه کلسیم و منیزیم، نیتروژن-نیتراتی و کربنآلیکل از خاک، تخلیه فاضلابها از لحاظ پارامترهای فوق با مدیریت صحیحی باید صورت گیرد. از طرفی با توجه به مقدار زیاد فلزات سنگین و همچنین کربنآلیکل در فاضلابخام و خطراتی که انتقال آنها به دنبال دارد باید در دراز مدت دقت ویژهای در استفاده از فاضلابخام مبذول گردد.
واژههای کلیدی: مطالعه ستونی، فاضلابخام، پساب، غرقاب پیوسته، غرقاب متناوب و درصد انتقال
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Comparison of different methods for determining the Zn critical level of dryland wheat in the Northwest of Iran
مقایسه روشهای مختلف تعیین حد بحرانی روی در خاکهای زیر کشت گندم دیم
27799
10.22067/jsw.v0i22.1011
FA
ولی
فیضی اصل
استادیار موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
0000-0002-7220-4649
Journal Article
2009
04
14
Abstract
In order to determine the critical level and classify the soil Zn in Western Azerbaijan, Eastern Azerbaijan, Kurdistan and Kermanshah dryland areas, a study was conducted in a complete randomized block design having 4 treatments (0, 5, 10 and 15 kg.ha-1 of zinc sulfate) with three replications for four years (1998-2002).When the experiment ended, the crop and soil data uniformity test were performed for all experimental sites. The results of these experiments were interpreted by different methods including: Cate-Nelson graphical method, Cate-Nelson two and three classes ANOVA models, Mitshcherlich equation, plant response column order procedure and interaction chi-square methods. The results showed that the Zn critical levels using the mentioned methods were 0.75, 0.55, 0.65, 0.61, 0.80 and 0.66 mg.kg-1, respectively. Different Zn critical levels calculated by different soil testing interpretation methods were compared by using contingency table. The results showed that Cate-Nelson two classes ANOVA model with 0.55 mg.kg-1 Zn and 0.47 predictability value was a better model for determining the Zn critical level than all other models for Northwestern dryland region of Iran. Using different soil testing interpretation methods for determining the Zn critical levels it was concluded that all the values were to some extent similar; however, Cate-Nelson two classes ANOVA model seemed to be more suitable for this purpose.
Key words: Zn critical level, dryland wheat, Western Azerbaijan, Eastern Azerbaijan, Kurdistan, Kermanshah.
چکیده
به منظور تعیین حد بحرانی و کلاسبندی مقادیر روی در خاکهای زیر کشت گندم دیم در استانهای آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، کردستان و کرمانشاه آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تیمار 0، 5، 10 و 15 کیلوگرم روی خالص در هکتار از منبع سولفات روی، در 3 تکرار و به مدت چهار سال زراعی (81ـ1377) به اجرا در آمد. نتایج این پژوهش پس از آزمون یکنواختی دادههای به دست آمده از مکانهای اجرای آزمایش، با استفاده از روشهای تصویری کیتـنلسون، مدلهای دو و سه کلاسه تجزیه واریانس کیت ـ نلسون، میچرلیخ، ترتیب ستونی پاسخ گیاه و مربعکای اثرات متقابل تفسیر و حد بحرانی روی در خاک با روشهای یاد شده به ترتیب 75/0، 55/0، 65/0، 61/0، 80/0 و 66/0 میلیگرم در کیلوگرم تعیین گردید. با استفاده از جدول توافقی اعداد به دست آمده از روشهای مختلف تفسیر نتایج آزمون روی در این پژوهش مورد مقایسه قرار گرفت و حد بحرانی به دست آمده از مدل دو کلاسه تجزیه واریانس کیت ـ نلسون (55/0 میلیگرم در کیلوگرم) با احتمال پیشبینی یا احتمال استقلال 47/0 به عنوان مناسبترین روش مورد استفاده در تعیین حد بحرانی روی در خاکهای زیر کشت گندم دیم در شمال غرب کشور تشخیص داده شد. در مجموع میتوان چنین استنباط نمود که با استفاده از روشهای مختلف، مقادیر حد بحرانی روی در خاک تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند.
واژههای کلیدی: حد بحرانی روی، گندم دیم
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Multivariate regression models for predicting sediment yield of the northern watersheds in the Great Khorasan province
ارائه مدلهای رگرسیونی چند متغیره برآورد رسوب درحوضه های شمال استان خراسان
27833
10.22067/jsw.v0i22.1013
FA
سعید رضا
خداشناس
دانشگاه فردوسی مشهد
بیژن
قهرمان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-8201-5060
کامران
داوری
دانشگاه فردوسی مشهد
حسن
ناظریان
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Sediment load-discharge data of hydrometric stations in the north of Great Khorasan province were studied. Twenty nine stations were selected and the mean annual sediment yield was computed using sediment rating curves. The total annual sediment yield for these catchments (61.5 to 16800 km2) varied between 4.8 to 19500 M ton/year and the specific sediment yield varied between 62 to about 4000 ton/year/km2. Due to large variations in the total and specific sediment yield, 29 selected catchments were divided in two groups: 17 large catchments (area>500 km2) and 12 smaller ones (area
چکیده
امروزه استفاده از داده های رسوب ایستگاههای هیدرومتری نقش اساسی در پروژه های آبی دارد. در این مطالعه دادههای همزمان بار رسوبی معلق- دبی جریان در ایستگاه های هیدرومتری در شمال استان خراسان بزرگ مورد بررسی قرار گرفته اند . 29 ایستگاه رسوبسنجی انتخاب و سپس بار رسوب متوسط سالیانه با استفاده از منحنی سنجه دبی- رسوب برای ایستگاه های منتخب محاسبه شد. مقدار بار رسوبی کل برای این حوزه های با مساحت بین 5/61 تا 16800 کیلومتر مربع از8/4 هزارتن تا 5/19 میلیون تن در سال و مقدار بار رسوبی ویژه از62 تن تا 3956 تن در سال در کیلومتر مربع متغیر بود. به علت تغییرات زیاد بار رسوبی ویژه و کل، 29 حوزه مورد بررسی به دو گروه 17 حوزه بزرگ (بیش از 500 کیلومتر مربع ) و12 حوزه کوچک (کوچکتر از 300 کیلومترمربع) تقسیم شدند. سپس خصوصیات مختلف حوزهها (خصوصیات ژئومورفولوژیکی، اقلیمی، هیدرولوژیکی، پوشش اراضی و زمین شناسی) برای بررسی تغییرات زیاد بار رسوبی ویژه وکل در این حوزهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آنجا که هیچکدام از پارامترهای مستقل فوق نتوانستند به تنهایی تمام تغییرها بار رسوبی کل و ویژه را در حوزه های مورد بررسی بیان کنند، مدلهای رگرسیونی چند متغیره بین پارامترهای مستقل و حالتهای مختلف بار رسوبی ایجاد شد. نتایج نشان داد با تقسیم 29 حوزه به دو دسته حوزه های کوچک وبزرگ افزایش قابل توجهی در ضریب تبیین و کفایت مدل برای مدلهای به دست آمده برای برآورد بار رسوبی ویژه ایجاد میشود و همچنین ضریب تبیین برای مدلهای برآورد بار رسوبی کل نسبت به بار رسوبی ویژه در تمام حالات بالاتر میباشد. بهترین مدل ایجاد شده متشکل از 5 پارامتر ارتفاع متوسط حوزه، شیب متوسط حوزه، دبی متوسط جریان در کل سال، بارندگی متوسط و دبی حداکثر روزانه با دوره بازگشت 2 سال برای برآورد بار رسوبی کل در 12 حوزه کوچک در حالتی بود که دادههای بار رسوبی در کل سال در نظر گرفته شد (79/0ME= و85/0 =R2).
واژههای کلیدی: بار رسوبی، معادلات رگرسیونی، منحنی سنجه، استان خراسان
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Developing a thermodynamic model to predict minimum temperature due to cold air accumulation over a complex terrain
طراحی و اجرای یک مدل ترمودینامیکی به منظور پیش بینی دمای حداقل ناشی از تجمع هوای سرد در مناطق کوهستانی (مطالعه موردی در ارتفاعات دربند تهران)
27869
10.22067/jsw.v0i22.1014
FA
محمد صادق
غضنفری مقدم
دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان
محمد
موسوی بایگی
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0001-9434-2885
سید حسین
ثنایی نژاد
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-4013-4359
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Topography is the most important parameter which produces minimum temperatures in complex terrain. Radiative inversion occurs in the mountains and produces radiative freezing. When the land surface is cooled, a boundary layer forms. Since cold air is heavier than warm air, therefore, it flows toward the down slope, which is named Katabolic flow. When Katabolic flows are formed, cold air accumulates in the valleys and thereafter in places which do not have a good drainage of air. Based on thermodynamic equations a model was developed to consider the accumulation of cold air in each point of a complex terrain. Minimum temperature prediction model (MTPM) was developed and used to predict the minimum temperature in complex terrains. This thermodynamic model uses digital elevation model to produce minimum temperature maps. Running MTPM for North Mountains of Tehran showed a good correlation between modeled and actual minimum temperatures.
Key words: Katabolic flow, Minimum temperature, Freezing ponds, Complex terrain, Thermodynamic models
چکیده
در مناطق کوهستانی وضعیت توپوگرافی زمین عامل ایجاد دماهای پایین میباشد. سرما زدگی در این مناطق از نوع تشعشعی بوده و در درهها به اوج خود میرسد. در طول شب با سرد شدن ارتفاعات در اثر تابش طول موج بلند، هوای سرد نزدیک زمین بعلت سنگینی به سمت پایین شیب حرکت مینماید. این نوع جریان، جریان باد کاتابولیک 2 نام دارد. (1) در نتیجه این فرآیند، گودالهای یخ بندان (چاله یخبندان) در این مناطق شکل میگیرد.
بر اساس قوانین تابشی میتوان میزان تابش طول موج بلند از سطح زمین را در هر نقطه با داشتن خصوصیات آن محاسبه کرد. در این میان با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی3 منطقه میتوان به مدل سازی حرکت جریانهای همرفتی در منطقه پرداخت. نهایتا با داشتن اطلاعات دشت که از نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی بهدست میآید، میتوان میزان کاهش دما را در دره ها و مناطق کوهستانی را به دست آورد. به منظور بررسی دینامیکی این موضوع و کمی کردن مقدار افت دما و همچنین پیش بینی دمای حداقل برای ترسیم نقشه هم دمای حداقل (4MTPM ) مدلی با همین نام تدوین شد. نتایج حاصل از این مدل و مقایسه آن ها با داده های میدانی اندازه گیری شده در منطقه ارتفاعات دربند واقع در شمال تهران روند گرادیان دمای حداقل را به خوبی نشان داده است.
واژههای کلیدی : جریان کاتابولیک، دمای حداقل، چاله یخبندان، مناطق کوهستانی، مدل های ترمودینامیکی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Availability of Nitrogen and Iron in blood meal amended soil and its effect on corn plant growth
فراهمی نیتروژن و آهن از خاک غنی شده با پودر خون و تأثیر آن بر رشد گیاه ذرت
27911
10.22067/jsw.v0i22.1015
FA
نسرین
قربان زاده
دانشگاه فردوسی مشهد
غلامحسین
حق نیا
دانشگاه فردوسی مشهد
امیر
لکزیان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0003-3972-5802
امیر
فتوت
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-5551-7002
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Blood meal contains large amount of nitrogen and iron that can be supplied to plants instead of chemical fertilizers. Nitrogen is the most important nutrient for corn plant. The main objective of this study was to determine the capability of blood meal to release nitrogen and iron and its consequence effect on corn growth. An experiment under laboratory and greenhouse conditions was conducted in the form of a completely randomized design with 6 treatments and 3 replications. The treatments included 3 levels of blood meal (1.5, 3 and 6 ton/h), urea fertilizer (200 kg/h), Fe EDDHA (5 kg/h), and the control. The results of soil incubation demonstrated that release of iron from blood meal was similar to Fe EDDHA and the amount of iron reached to its highest level after 30 days of adding to the soil. Nitrogen was released from all levels of blood meal slower than urea, and the amount of inorganic nitrogen in blood meal was less than urea. The results of corn growth showed that the application of blood meal one month before planting could provide the needed nitrogen and iron and have a positive effect on its growth.
Key words: Blood meal, Nitrogen, Iron, Corn
چکیده
پودر خون دارای مقادیر زیادی آهن و نیتروژن است که میتواند به منظور تأمین نیاز گیاهان به جای کودهای شیمیایی استفاده شود. نیتروژن مهمترین عنصر غذایی در رشد گیاه ذرت میباشد. از این رو به منظور بررسی توان پودر خون در آزادسازی نیتروژن و آهن و تأثیر آن بر تأمین مواد غذایی مؤثر در رشد گیاه ذرت آزمایشی در قالب طرح کاملاَ تصادفی با 6 تیمار شامل سه سطح پودر خون (5/1، 3 و 6 تن در هکتار)، کود اوره به مقدار 200 کیلوگرم در هکتار، کود سکوسترین آهن به مقدار 5 کیلوگرم در هکتار و شاهد، با 3 تکرار در شرایط آزمایشگاه و گلخانه انجام شد. نتایج حاصل از انکوباسیون خاک نشان داد که آزادسازی آهن از پودر خون مشابه کود سکوسترین آهن بود و مقدار آهن فراهم پس از گذشت 30 روز از افزودن آن در خاک به بیشترین مقدار رسید. آزادسازی نیتروژن از تیمارهای حاوی پودر خون در تمامی سطوح کاربردی روندی کندتر از کود اوره داشت و مقدار افزایش نیتروژن معدنی با گذشت زمان در آنها کمتر بود. نتایج کشت گیاه نیز حاکی از آن بود که کاربرد پودر خون یک ماه قبل از کاشت گیاه ذرت میتواند نیازهای نیتروژن و آهن ذرت را تأمین و بر رشد آن تأثیری مثبت داشته باشد.
واژههای کلیدی: پودر خون، آزادسازی، نیتروژن، آهن، ذرت
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Studying the effects of irrigation regimes, plant density and cultivation method on spinach yield (A case study: Bushehr province)
بررسی اثرات رژیم آبیاری ، تراکم بوته و روش کشت بر عملکرد گیاه اسفناج
27952
10.22067/jsw.v0i22.1016
FA
مرتضی
پوزشیرازی
مرکز تحقیقات کشاورزی استان بوشهر
مجید
رخشنده رو
مرکز تحقیقات کشاورزی استان بوشهر
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Due to good climatic condition for producing spinach during autumn in Bushehr province, a study was carried out in Borazjan Agricultural Center during 2001–2002 to determine the effects of irrigation regimes, plant density and cultivation method on spinach. The experiment was based on a complete randomized block design having split factorials with three replications with the following treatments: three methods of cultivation (plant rows in basin (B1), ordinary bed and furrow (B2), and on upper part of furrow (B3) ); three plant densities (40×15 (C1), 50×15 (C2), and 60×15 (C3) centimeters); and three irrigation intervals (I1=25mm, I2=35mm, and I3=45mm based on cumulative evaporation from a class A pan). Results showed that the effects of all main factors and their interactions were significant at P
چکیده
با توجه به شرایط مطلوب کشت اسفناج دراستان بوشهر و بهمنظور دستیابی به مناسبترین روش کشت و تراکم این گیاه و همچنین مناسبترین دور و عمق آب آبیاری اسفناج، این آزمایش به صورت اسپلیت – فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار دور آبیاری I1= 25 , I2 = 35 , I3 = 45 (بهصورت میلیمتر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاسA ) درکرتهای اصلی و سه تراکم کشت 40×15C1=، 50×15 C2=و 60×15 C3=سانتیمتر و سه روش کشت کرتی- ردیفی (B1 )، جوی و پشته معمولی (B2) و جوی و پشته روی خط داغاب (B3) در کرت فرعی جمعاً 27 تیمار در 3 تکرار طی دو سال زراعی (81-1380) در مرکز تحقیقات کشاورزی استان بوشهر به اجرا در آمد. در هر کرت، چهار خط به طول 4 متر و به فاصله بوتهای 15 سانتیمتر کشت شد. برای انجام محاسبات آماری، برداشت از دو خط وسط صورت گرفت و تجزیه واریانس ساده و مرکب انجام شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که کلیه اثرات اصلی فاکتورهای مورد بررسی در طرح و همچنین اثرات متقابل دو گانه و سه گانه آنها در سطح یک درصد معنی دار گردید. در ضمن، بیشترین عملکرد به میزان 06/39 تن در هکتار نیز مربوط به تیمار I1B3C1 (25 میلیمتر تبخیر تجمعی، روش کشت جوی و پشته روی خط داغاب و تراکم 40 سانتیمتری ) بود. مقدار کل آب مصرفی در تیمارهای مختلف آبیاری به ترتیب 5016 ، 4552 و 4266 متر مکعب در هکتار در سال بود. بهترین دور آبیاری در منطقه نیز به صورت سه روز یکبار در طول فصل رشد تعیین گردید.
واژههای کلیدی: اسفناج ، دور آبیاری ، تراکم بوته ، روش کشت ، رقم ویرو فلی ، بوشهر
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Flow analysis on lateral intake in the bend channel using a physical model
تحلیل جریان برروی آبگیر جانبی در آبراهه قوسی با استفاده از مدل فیزیکی
27995
10.22067/jsw.v0i22.1017
FA
محمدرضا
پیرستانی
دانشگاه آزاد تهران-جنوب
محمدرضا
مجدزاده طباطبائی
دانشکده صنعت آب و برق شهید عباسپور
ندا
برخورداری
دانشگاه آزاد تهران-جنوب
Journal Article
2009
04
14
Abstract
The diversion flow pattern is quite 3-D and nonuniform. In general, diversion flow occurs either naturally like streams or artificially like lateral intakes. According to the performed investigations the intake location affects the rate of diversion discharge and entry of sediments to the diversion channel. Since the main purpose of lateral intakes is to facilitate water transfer without sediments, and most rivers are zigzagged through their path, therefore, more research on the location of the lateral intake and its angle in the bending channels seems necessary. For this purpose, to determine the velocity and secondary flow fluctuations caused by hydraulic parameters changes in domain of lateral intakes with no diversion dam in winding channels a U-shaped flume with rectangular cross section was built. A straight channel with rectangular cross-section was used as a diversion channel. Based on the past researches, water intake was performed from the outer bend with 60˚ diversion angle at different locations (40˚, 75˚, 115˚) and with Froude numbers 0.27, 0.41, and 0.55, respectively. The obtained results of velocity distribution, secondary flow strength and radial flow momentum in a bend channel with diversion channel showed that the maximum variation of the above hydraulic parameters occur in the intake entrance.
Key words: Bend channel, lateral intake, Velocity distribution, Secondary flow
چکیده
الگوی جریانهای انحرافی کاملا سه بعدی و غیریکنواخت میباشد. انحراف جریان یا بهصورت طبیعی (مانند رودخانههای شریانی) و یا بهصورت مصنوعی (مانند آبگیرهای جانبی) اتفاق میافتد. مطابق تحقیقات انجام شده، موقعیت آبگیری بر روی میزان آبگیری و ورود رسوبات به داخل کانال انحرافی مؤثر است. ازآنجا که هدف اصلی آبگیرهای جانبی تسهیل انتقال آب بدون رسوب بوده و اکثر رودخانهها در بیشترین مسیر خود دارای پیچ وخم میباشند، بنابراین ضرورت تحقیقات بیشتر در زمینه انتخاب موقعیت و زاویه آبگیرهای جانبی در مسیرهای قوسی شکل لازم بنظر میرسد.
به همین منظور جهت بررسی تغییرات سرعت و جریان ثانویه ناشی از تغییرات پارامـترهای هیـدرولیکی جریـان در محدوده آبگیرهای جانبی بدون بند انحرافی در کانال های قوسی، فلومیU شکل با مقطع مستطـیل با بستر ثابت طراحی و ساخته شد. از یک کانال مسـتقیم با مقطع مستطیلی بهعنوان کانال انحرافی استفاده گردید. با توجه به تحقیقات گذشته، آبگیری از قوس خارجی تحـت زاویه 60 درجه در موقعیتهای مختلف (40، 75، 115 درجه) و با اعـداد فـرود (27/0، 41/0، 55/0) انجام گرفت. با استفاده از دادههای برداشت شده در محدوده آبگیر، تغییرات سرعت، قدرت جریان ثانویه و مومنتم جریان عرضی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بیشترین تغییرات سرعت و قدرت جریان ثانویه و مومنتم جریان عرضی در طول دهانه آبگیر اتفاق میافتد . نیری (2) و دهقانی (1) در تحقیقات خود به چنین موضوعی اشاره کرده اند.
واژههای کلیدی:کانال قوسی شکل،آبگیر جانبی،توزیع سرعت،جریان ثانویه،قدرت جریان ثانویه
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Study of flow characteristics in curved open channels having erodible bed and rigid walls
مطالعه برخی از پارامترهای هیدرولیکی جریان در مجاری روباز انحناءدار
28027
10.22067/jsw.v0i22.1018
FA
مجتبی
صفرپور
دانشگاه تهران
ابراهیم
امیری تکلدانی
گروه آبیاری و آبادانی دانشکده مهندسی وفن آوری کشاورزی دانشگاه تهران
منصور
ابوالقاسمی
مرکز تحقیقات آب وزارت نیرو
عبدالحسین
هورفر
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران. گروه مهندسی آبیاری و آبادانی
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Naturally, rivers are rarely straight and more likely to take a winding course, called meandering. Because of presence of strong secondary currents in meanders, flow in river meanders is a complicated phenomenon, making it interesting for many researchers and engineers to investigate the equations governing this kind of flow. Many studies have been carried out by different researches during the last 45 years, and consequently, different relations have been published to determine the hydraulic parameters of the flow. In this research, a laboratory trapezoidal channel with a central radius curve of 5 m and central angle of 94 degrees was used to measure the hydraulic parameters for 120, 180, and 230 l/sec flows over a sandy movable bed having rigid walls. The results of this experiment were compared to the results of different models developed to estimate the flow characteristics. Finally, the most suitable model to determine the flow characteristics was introduced.
Key words: Meander, Erodible bed, River engineering, Secondary currents, Sandy bed, Numerical models
چکیده
مجاری طبیعی بندرت دارای مسیر مستقیم بوده و معمولا بهصورت پیچانرود می باشند. بواسطه وجود جریانهای ثانویه قوی در پیچانرودها، مطالعه ویژگیهای جریان در این گونه مجاری دارای پیچیدگی فراوان بوده که این امر به نوبه خود باعث ایجاد علاقهمندی برای محققان و مهندسین بخش مهندسی رودخانه برای تعیین روابط حاکم بر جریان در پیچانرودها شده است. در این خصوص تاکنون مطالعات فراوانی بهعمل آمده و روابط متعددی برای تعیین پارامترهای هیدرولیکی جریان در پیچانرودها منتشر شدهاند. در این تحقیق با استفاده از یک کانال آزمایشگاهی با شعاع انحنا خط مرکزی 5 متر و مقطع عرضی ذوزنقهای با زاویه مرکزی 94 درجه که دارای یک پیچانرود کامل بوده، پارامترهای هیدرولیکی جریان برای دبیهای 120، 180و230 لیتر بر ثانیه برروی یک بستر ماسهای متحرک اندازهگیری و نتایج حاصله با نتایج برخی از روابط ارایه شده، مقایسه شده و مناسبترین مدل برای تعیین پارامترهای جریان در یک قوس با مشخصات ذکر شده، ارایه شده است.
واژههای کلیدی: پیچانرود، بستر متحرک، مهندسی رودخانه، جریانهای ثانویه، بستر ماسهای، مدلهای عددی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Comparing the sediment variation with hillside direction and plot length in storm wise soil erosion
مقایسه تغییرات رسوب با جهت دامنه و طول کرت در برآورد فرسایش خاک ناشی از رگبارها
28058
10.22067/jsw.v0i22.1019
FA
سیدحمیدرضا
صادقی
دانشگاه تربیت مدرّس
0000-0002-5419-8062
مهدی
بشری سه قلعه
دانشگاه تربیت مدرّس
عبد الصالح
رنگ آور
مرکز تحقیقات کشاورزی استان خراسان رضوی، مشهد
Journal Article
2009
04
14
Abstract
In this study the role of hillside direction and plot length of experimental plots on the accuracy of soil erosion estimation was studied. For this purpose 12 experimental plots with length of 2, 5, 10, 15, 20 and 25 meters were established on the north and south facing hillside of Sanganeh watershed having sandy loam soil texture and mean slope of 30%, located in the northeastern part of Khorasan Razavi province. The sediment of Sanganeh watershed having an area of about 1 ha was collected in concrete ponds and was used for comparison with the test plots. During the research period (November 2006 to June 2007), 12 storms causing runoff occurred and the sediments were collected in metal containers and were analyzed later. The results revealed that the amount of sediment per unit area collected from the south hillside plots was nonlinearly and adversely dependent on the plot length. However, the variation among sediment collected from the north hillside plots was not significant due to difference in crop cover and soil type. In addition, the variation in soil loss was reduced as the plot length increased. According to statistical analyses, the 20 meter plot length was found as the optimal plot length for estimation of soil erosion in the studied watershed.
Key words: Soil erosion, hillside direction, Sediment, Sanganeh watershed, Khorasan Razavi province
چکیده
در تحقیق حاضر سعی شد تا نقش جهت دامنه و طول کرت های آزمایشی در دقّت برآورد فرسایش خاک مورد بررسی قرار گیرد. جهت انجام تحقیق، تعداد 12 کرت آزمایشی با طول های 2، 5، 10، 15، 20 و 25 متر در دو دامنه شمالی و جنوبی حوزه آبخیز سنگانه واقع در شمال شرقی استان خراسان رضوی با شیب متوسط حدود 30 درصد و خاک لوم شنی مستقّر گردید. به منظور کنترل عملکرد کرت های مورد بررسی، مقادیر رسوب خروجی از حوزه آبخیز سنگانه به مساحت حدود 1 هکتار به وسیله حوضچههای سیمانی، اندازه گیری و برای مقایسه مورد استفاده قرار گرفت. در طول مدت تحقیق از اواخر آبان 1385 تا خرداد 1386 به عنوان دوره بارندگی منطقه، 12 رگبار منجر به روانآب به وقوع پیوست که کلّیه داده های رسوب در محل خروجی با استفاده از منبع های فلزی جمع آوری و در نهایت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نتایج حاصل دلالت بر ارتباط منفی غیرخطی و معنی دار تغییرپذیری رسوب در واحد سطح کرت های مستقّر در دامنه جنوبی داشته است. حال آن که اختلاف مقادیر حاصل از کرت های مختلف با خروجی در دامنه شمالی به دلیل اختلاف در خاک و پوشش گیاهی غیرمعنی دار ارزیابی شد. هم چنین اختلاف عملکرد کرت های مستقّر بر دامنه جنوبی در برآورد میزان رسوب با افزایش طول آنها تا حدود 20 متر کاسته شد. نتایج تحقیق حاضر ضمن تأیید عملکرد کرت های آزمایشی در بررسی تولید رسوب، بر ضرورت بهینه سازی ابعاد و جهت دامنه کرت های مزبور در دست یابی به نتایج قابل تعمیم به سطوح بزرگ تأکید داشته است.
واژه های کلیدی: فرسایش خاک، کرت آزمایشی، تولید رسوب، حوزه آبخیز سنگانه، خراسان رضوی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
A model for predicting the bed load in ephemeral rivers
مدل پیش بینی بارکف در رودخانه فصلی
28107
10.22067/jsw.v0i22.1020
FA
کاظم
اسماعیلی
دانشگاه فردوسی مشهد
0000000153540949
محمود
شفاعی بجستان
دانشگاه شهید چمران اهواز
سیدمحمود
کاشفی پور
دانشگاه شهید چمران اهواز
Journal Article
2009
04
14
Abstract
To investigate the effective parameters and simulate the conditions under which sediments are transported in ephemeral rivers and compare it to perennial rivers a series of experiments were performed in a laboratory flume. The hydrodynamic equations were solved for initial and boundary conditions using numerical method. Triangle hydrographs with time duration of 40, 60 and 80 seconds and five different flow rates for each situation were considered. Three slopes of 0.006, 0.014 and 0.018 were selected. A fine and uniform sand with d50 of 1.5, 2.1 and 3 mm from river materials was used as the mobile bed. Clean water (with no sediment) was used. The results of 85 experiments showed that the bed slope was the most important parameter in sediment transportation and it could be used for predicting the sediment transport. The base time of hydrograph was also found to have an effective role in sediment transport, and the results showed that by increasing the base time the transported sediment was decreased. The bed form had a big role on the flow resistance and also affected the sediment transport. The sediment ratio of unsteady to steady flow found in this research was found to be similar with those of Tun Lee.
Key words: Ephemeral rivers, Perennial rivers, Bed load, Sediment
چکیده
با هدف بررسی عوامل مؤثرو شبیه سازی شرایط انتقال رسوب در رودخانه فصلی و مقایسه آن با رودخانه دائمی مجموعهای از آزمایشات در یک کانال آزمایشگاهی انجام گرفت. جهت برآورد پارامترهای هیدرولیکی جریان در کانال، معادلات هیدرودینامیکی جریان با توجه به شرایط هندسی بستر وشرایط اولیه ومرزی جریان به روش عددی حل گردید. هیدروگراف های مثلثی با زمان دوام 40،60و80 ثانیه و5 دبی متفاوت در هرحالت تولیدگردید. شیب کف 006/0، .014/0و.018/0 انتخاب شد سه نوع دانه بندی با قطر ذرات 5/1، 1/2و3 میلیمتر از مواد رودخانهای تهیه گردید. در این آزمایشها از آب تمیزاستفاده شد وتغذیه رسوب از بالا دست وجود نداشت. نتایج حاصل از 85 آزمایش رسوب در حالات مختلف نشان داد. شیب کف مهمترین عامل در انتقال رسوب است، و جداسازی روابط پیش بینی رسوب براساس آن امکان پذیر میباشد. زمان پایه هیدروگراف نیز نقش موثری برمیزان رسوب انتقالی دارد، و با افزایش زمان پایه دبی رسوب انتقالی کاهش مییابد. فرم بستر نقش زیادی در مقاومت ایجادشده در برابر جریان داشته وجریان انتقال رسوب را تحت تأثیر قرار میدهد. نسبت دبی رسوب در حالت غیر دائمی به دبی رسوب در حالت دائمی در این مطالعه با نتایج لی کان تون Leekwan.tun هماهنگی خوبی نشان میدهد. (4)
واژه های کلیدی: جریان غیر دائمی، بار کف، سیلاب ناگهانی، رودخانه فصلی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
The effects of land use change on physical properties and water repellency of soils in Lordegan forest and Freidunshar pasture
تاثیر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات فیزیکی و آبگریزی خاک در مراتع فریدون شهر و جنگلهای لردگان
28153
10.22067/jsw.v0i22.1021
FA
علی اصغر
ذوالفقاری
دانشگاه صنعتی اصفهان
محمدعلی
حاج عباسی
دانشگاه صنعتی اصفهان
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Converting the forests and pastures to cultivated land results in loss of soil organic matter, deteriorating the soil structure, lowering hydraulic conductivity and increasing soil bulk density, which all cause increase in surface runoff and soil erosion. One of the soil physical properties which intensify runoff is soil water repellency. To examine the effects of land use change on water repellency, soil samples were taken from two areas of central Zagros (e.g. pasture in Fereydunshar and forest in Lurdegan). In each area two different land uses were selected. One under cultivation and the other was unaltered and for each land use three sites were randomly selected. The effects of organic matter and soil water content on water repellency were investigated during January and July. The degree of water repellency of a soil was measured by using the water drop penetration time (WDPT) test. There was a strong relationship between soil water repellency and percentage organic matter in surface soils under forested areas. In January when the soil water content was between 18 to 22%, no actual water repellency was found in the forest. However, in July the water drop penetration time in sites 1, 2 and 3 in the 5 cm of the top soil was 130, 50 and 150 second, respectively, when the soil water content was only 5%. No soil water repellency was found in cultivated forest and pasture (cultivated pasture and undisturbed pasture). Changes in land use induced negative effects on water repellency. In this study, changing forest to cultivated land decreased organic matter content; mean weight diameter of soil aggregates, total porosity and hydraulic conductivity by 23, 55, 11 and 40%, respectively. Changing pasture to cultivated land decreased organic matter content; mean weight diameter and total porosity by 22, 40 and 9%, respectively. Changing forest and pasture to cultivated land increased bulk density of soil by 7 and 6%, respectively.
Key words: Changing land use, pasture, forest, water repellency
چکیده
تغییر در کاربری اراضی مرتع و جنگل سبب هدر رفت کربن آلی، تخریب ساختمان خاک، کاهش هدایت هیدرولیکی و افزایش چگالی ظاهری خاک میگردد. تغییر در کاربری اراضی همچنین سبب کاهش نفوذ آب در خاک و افزایش رواناب و فرسایش میگردد. از ویژگیهای فیزیکی برخی از خاکها که رواناب را در مناطقی که این پدیده در آن وجود دارد، افزایش میدهد آبگریزی خاک میباشد. در این پژوهش نمونهبرداری از دو عرصه مرتع و جنگل صورت گرفت. هر دو عرصه در 25 سال اخیر تحت تأثیر تغییر کاربری اراضی قرارگرفتهاند. در هر عرصه، دو کاربری دست خورده و دست نخورده انتخاب شد، سه ایستگاه در هر کاربری و در هر عرصه بهطور تصادفی انتخاب شد. در این مطالعه تاثیر دو عامل رطوبت خاک و میزان مواد آلی خاک بر آبگریزی خاک مورد بررسی قرار گرفت و آبگریزی خاک به روش زمان نفوذ آب در خاک بهدست آمد. در این مطالعه یک رابطه مثبت بین مواد آلی خاک و شدت آبگریزی خاک بهدست آمد. آبگریزی واقعی خاک در دی ماه، که رطوبت خاک حدود 22 -18 درصد بود، در جنگل دست نخورده مشاهده نشد. در حالی که در تیرماه که رطوبت خاک 5 درصد بود، زمان نفوذ آب در خاک درایستگاه 1،2 و 3 و در 5 سانتی متری بالایی خاک به ترتیب 130،50 و 150 ثانیه بود. آبگریزی خاک در جنگل دست خورده و در مرتع (دست خورده و دست نخورده) مشاهده نگردید. تغییر در کاربری اراضی جنگل سبب گردید که خاکهای آبگریز خاصیت خود را از دست داده و به خاکهایی با قابلیت مرطوب شدن تبدیل شوند که البته این پدیده همیشه در تمام موارد صحیح نمیباشد. در اثر تبدیل جنگل به زمین کشاورزی کاهش 23، 55، 11 و 40 درصدی به تریبت در مواد آلی خاک، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، تخلخل خاک و هدایت هیدرولیکی خاک و در اثر تبدیل مرتع به زمین کشاورزی کاهش 22، 40 و 9 درصدی به ترتیب در مواد آلی خاک، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و تخلخل خاک مشاهده گردید. در اثر تغییر کاربری جنگل افزایش 7 درصدی و در اثر تغییر کاربری مرتع افزایش 6 درصدی در چگالی ظاهری خاک مشاهده شد.
واژههای کلیدی : کاربری اراضی، مرتع، جنگل، آبگریزی خاک
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Storm-Wise sediment yield prediction using rainfall and runoff variables
مدل سازی رسوب ناشی از رگبارها با استفاده از متغیّرهای باران و روانآب
28195
10.22067/jsw.v0i22.1022
FA
لیلا
غلامی
دانشگاه تربیت مدرس
سیدحمیدرضا
صادقی
تربیت مدرّس
0000-0002-5419-8062
عبدالواحد
خالدی درویشان
تربیت مدرس
عبدالرسول
تلوری
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Application of empirical models is a must owing to complexity of process, different features, spatial and temporal variation of soil erosion and non-existence or lack of pertaining data. In this study, the efficiency of rainfall and runoff variables of 11 storms during winter 2006 and spring 2007 in explanation of storm-wise sediment yield in Chehelgazi watershed of Gheshlagh Dam basin in Kurdistan province was evaluated with the help of bivariate and multivariate regression models by using different transformed data. The models’ efficacy was then assessed by using coefficient of determination, error of estimation and verification. The results showed that bivariate regression models, using different transformed data with determination coefficient of beyond 66%, and respective error of estimation and verification of below 40 and 30%, had a better efficiency in estimation of storm-wise sediment yield than multivariate regression models. The results also verified that the rainfall variables could explain storm-wise sediment yield variations better than runoff relating factors with overall contribution of some 80%.
Key words: Sediment yield, regression models, Gheshlagh dam, Chehelgazi watershed, Kurdistan province, Iran
چکیده
پیچیدگی فرآیند و اشکال مختلف فرسایش، پراکنش مکانی و زمانی آن و همچنین نبود و یا کمبود آمار و اطلاعات در اغلب حوزه های آبخیز، استفاده از مدل های تجربی مبتنی بر متغیّرهای در دسترس را ضروری می نماید. در این تحقیق کارایی متغیّرهای باران و روانآب در برآورد تولید رسوب رگبارها در حوزة آبخیز چهل گزی استان کردستان با استفاده از انواع رگرسیون دو و چند متغیّره و با تغییر شکل مختلف داده های باران، روانآب و رسوب متعلق به یازده رگبار در طی دوره مطالعاتی آبان 1385 تا اردیبهشت 1386 ارزیابی و مدل های بهینه با استفاده از معیارهای ضریب تبیین و خطای نسبی تخمین و تأیید تفکیک و ارائه گردید. نتایج حاصل از این تحقیق در مجموع نشان داد که مدل های رگرسیونی دومتغیّره در اشکال مختلف تغییر شکل یافته با ضریب تبیین بیش از 66درصد و خطای تخمین و تأیید به ترتیب کم تر از 40 و 30درصد در مقایسه با چند متغیّره از کارایی بالاتری برخوردار هستند. همچنین نتایج بر عملکرد بیش تر متغیّرهای باران با سهم مشارکت مجموع حدود 80درصد نسبت به متغیّرهای رواناب در تبیین رسوب ناشی از رگبارها در منطقه مورد بررسی دلالت دارد.
واژههای کلیدی: تولید رسوب، مدل های رگرسیونی، سدّ قشلاق، حوزة آبخیز چهل گزی، استان کردستان
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Computer model for computation of the parameters of furrow geometry functions
برنامه کامپیوتری برای محاسبه پارامترهای توابع هندسی جویچه
28215
10.22067/jsw.v0i22.1023
FA
فاطمه
سروش
دانشگاه صنعتی اصفهان
بهروز
مصطفی زاده فرد
دانشگاه صنعتی اصفهان
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Furrow irrigation is one of the oldest methods of irrigation in which soil surface is used to convey and infiltrate water. The furrow geometry data are used for design, evaluation and simulation of furrow irrigation. With furrow geometry data, the furrow infiltration, irrigation efficiency and furrow erosion and sedimentation can be estimated more precisely. Furrow geometry is expressed with some power functions and the coefficients of these functions are used as input for surface irrigation models. In this article, a computer program with Matlab version 7 was written to calculate the furrow cross section functions. The functions are power functions and second order polynomial. To evaluate the model, two cross section data of a furrow irrigation field were used. The model predictions were compared with the two-point method of Elliott and Walker and the results showed that the coefficients of furrow cross section equations obtained by the Elliott and Walker are different with the model output. The results showed that the model is capable to predict the field cross-sectional data with high accuracy. The comparison of coefficient of determinations of the fitted power function and second order polynomial function to the field data showed that both functions can predict the field data closely.
Key words: Furrow cross section, Simulation, Geometry functions, Surface irrigation
چکیده
آبیاری جویچهای یکی از روشهای قدیمی آبیاری است که در آن از سطح خاک برای انتقال و نفوذ آب استفاده میشود. اطلاعات سطح مقطع هندسی جویچه برای طراحی، ارزیابی و شبیهسازی آبیاری جویچهای ضروری است. با استفاده از اطلاعات مقطع هندسی جویچه میتوان نفوذ آب به جویچه و در نتیجه بازده آبیاری را با دقت بیشتری تخمین زد و تخمین دقیقتری از پدیدة فرسایش و رسوبگذاری جویچه به عمل آورد. هندسه جویچه به وسیله یک سری معادلات توانی بیان میشود و ضرایب این معادلات به عنوان ورودی مدلهای آبیاری سطحی مورد استفاده قرار میگیرند. در این مقاله یک برنامه کامپیوتری با کد برنامهنویسی Matlab7 برای محاسبه مقطع هندسی جویچه نوشته شد که هندسه جویچه را به صورت توابع توانی و چند جملهای درجه دو بیان میکند. برای ارزیابی نتایج مدل از دادههای دستگاه مقطعسنج جویچه دو مزرعه آبیاری جویچهای استفاده شد. ضرایب معادلات توانی مقطع هندسی جویچه با روش معمول دو نقطهای الیوت و واکر محاسبه و با نتایج برنامه مقایسه شد و نتایج نشان دهنده اختلاف میان این دو بود. نتایج نشان داد که مدل با دقت بالایی قادر به پیشبینی ارقام صحرایی است. بررسی ضریب تعیین برازش معادلات توانی و چند جملهای درجه دو بر دادههای مقطع جویچه نشان دادکه این معادلات برتری خاصی از لحاظ برازش بر دادهها بر یکدیگر ندارند.
واژه های کلیدی: مقطع هندسی جویچه، شبیه سازی، معادلات شکل جویچه
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Effect of treated wastewater on uptake of some elements by Turf grass in different soil textures
تأثیر پساب تصفیه شده بر جذب برخی عناصر توسط چمن در بافتهای مختلف خاک
28247
10.22067/jsw.v0i22.1024
FA
فاطمه
سروش
ولی عصر رفسنجان
سید فرهاد
موسوی
دانشگاه صنعتی اصفهان
خورشید
رزمجو
دانشگاه صنعتی اصفهان
بهروز
مصطفی زاده فرد
دانشگاه صنعتی اصفهان
Journal Article
2009
04
14
Abstract
There is a gradual decline in the availability of fresh water to be used for irrigation in Iran. As a consequence, the use of treated wastewater and other unconventional sources of water for landscape irrigation are on the rise in arid and semi arid areas. Irrigation with wastewater changes the soil properties. Hence, a case study was performed to assess the effects of treated wastewater irrigation on nutrient and heavy metal absorption of a turf cover (DALZJ1 variety). In this research, the advanced treated wastewater (TW) of Shahinshahr Wastewater Treatment Plant was used and the effects of different percentages of water and TW (100% water, 50% water and 50% TW, and 100% TW) on three soil textures (sandy loam, loam and clay loam) for a period of 10 months was studied. Statistical design was based on a completely randomized design with factorial arrangement, with three replications. The results indicated that using TW for irrigating turf grass increased plant uptake of N and Cd. The maximum amount of K, Ni, Co and Pb was absorbed by turf grass from soils irrigated with 50% TW. Also, the absorption of P, Fe and Zn was not affected by TW in the irrigation water. Analysis of variance showed that there was no significant difference between soil textures on plant uptake of N, P, K, Cd, Co, Ni, Fe and Zn. The comparison of means showed that there was significant difference in grass Pb content among soil textures. The interaction effects of soil texture and percent TW showed that variation of uptake with increasing TW percentage in irrigation water was not linear and soil texture had no effect on the uptake of elements by this Zoysia variety.
Key words: Wastewater, Plant uptake, soil texture, Turf grass, Zoysia grass
چکیده
منابع آب شیرین برای آبیاری در ایران به صورت تدریجی رو به کاهش است. در نتیجه استفاده از پساب فاضلاب و دیگر آب های نامتعارف برای فضای سبز در مناطق خشک و نیمه خشک رو به افزایش است. آبیاری با پساب خصوصیات خاک را تغییر میدهد. بنابراین یک مطالعه موردی برای ارزیابی اثر آبیاری با پساب روی میزان جذب عناصر مغذی و فلزات سنگین یک پوشش چمنی (رقم Dalzj1 از گونه زوشیاگراس) انجام شد. در این تحقیق اثر تیمارهای مختلف آبیاری با پساب ثانویه تصفیهخانه شاهین شهر، با درصدهای مختلف آب و پساب (100درصد آب، 50درصد آب و 50درصد پساب، و 100درصد پساب) در سه بافت خاک (لوم شنی، لوم و لوم رسی) بررسی شد. آزمایش در قالب طرح آزمایشی فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که استفاده از پساب برای آبیاری چمن باعث افزایش جذب گیاهی N و Cd میشود. بیشترین مقدار K، Ni، Co و Pb از خاکهای آبیاری شده با 50درصد پساب جذب چمن شد. غلظت P، Fe و Zn تحت تأثیر درصد پساب در آب آبیاری قرار نگرفت. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که بین تیمارهای خاک از لحاظ جذب گیاهی N، P، K، Cd، Co، Ni، Fe و Zn اختلاف معنیداری وجود ندارد. مقایسه میانگینها، اختلاف معنیداری را در محتوای Pbچمن کشت شده در تیمارهای مختلف خاک نشان داد. اثرات متقابل بافت خاک و درصد پساب نشان داد که در کل، تغییر جذب با افزایش درصد پساب در آب آبیاری خطی نبود و بافت خاک تأثیری در جذب عناصر توسط این رقم زوشیاگراس نداشت.
واژههای کلیدی: پساب، جذب گیاهی، بافت خاک، زوشیاگراس
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Determination of water production functions and yield response factor for three cotton cultivars in Gorgan area
تعیین تابع تولید و ضریب حساسیت محصول به آب برای سه رقم پنبه در منطقه گرگان
28298
10.22067/jsw.v0i22.1025
FA
احمد
امامی
دانشگاه فردوسی مشهد
بیژن
قهرمان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-8201-5060
کامران
داوری
دانشگاه فردوسی مشهد
سیدمجید
هاشمی نیا
دانشگاه فردوسی مشهد
سکینه
تمسکی
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
14
Abstract
Deficit irrigation is a method to promote water use efficiency (WUE) in a farm under water shortage conditions, however, the consequences is that yield per area decreases. To determine production functions for three cotton cultivars, an experiment was conducted during 1381 growing season on a silty clay loam soil in HashemAbad Agricultural Research Station in Gorgan. This study was performed using a split-plot design with 3 replications on three cotton cultivars. A line-source sprinkler irrigation system was used with 54 plots in each side of the line (3cultivars* 6treatments* 3replications). To estimate root zone water deficit, climatic data and cotton crop coefficients during the growing season were used. For each cultivar second order equations were derived to relate yield and applied water. However, linear relationships were established to relate yield and evapotranspiration. In addition, based on Doorenbos and Kassam formula yield response factors were found to be 1.02, 0.96 and 1.01 for Sahel, Say Ocra, and 818-312 cultivars, respectively. Such yield response factors can be used to optimize irrigation planning under water shortage conditions.
Key words: water production function, yield response factor, line source irrigation, Gorgan
چکیده
کم آبیاری روشی برای افزایش بهره وری آب(WUE) است که اولین پیامد آن کاهش محصول در واحد سطح است. به منظور بررسی وتعیین توابع تولید سه رقم پنبه ( ساحل، سای-اکرا و312-818 )، آزمایشی روی یک خاک لوم رسی سیلتی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی هاشم آبادگرگان اجرا شد. دراین آزمایش 6 تیمار آبیاری در سه تکرار به صورت طرح کرت های یکبار خرد شده به کار گرفته شد. از سیستم آبیاری بارانی تک شاخه ای استفاده شد بهطوری که 54 کرت (3 رقم*6تیمار*3تکرار) در هر طرف خط لوله قرار داشت. به منظور برآورد کمبود رطوبت ناحیه ریشه، داده های آب وهوایی وضریب گیاهی پنبه درطول فصل رشد مورد استفاده قرار گرفت. رابطه توان دوم بین عملکرد و آب داده شده و رابطه خطی برای عملکرد وتبخیر تعرق به صورت فصلی برای ارقام تحت مطالعه به دست آمدند. هم چنین با توجه به فرمول دورنبوس وکاسام، ضرایب حساسیت سه رقم ساحل، سای-اکرا و 312-818 به ترتیب 02/1، 1 و01/1 به دست آمد. از این مقادیر میتوان در بهینه سازی آبیاری در شرایط محدودیت آب استفاده کرد.
واژههای کلیدی : تابع تولید، ضریب حساسیت محصول به آب ، سیستم خطی، گرگان
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Effect of limited irrigation with saline water on forage of two local populations of Kochia scoparia L. Schrad
تاثیر کم آبیاری بر عملکرد علوفه دو توده بومی گیاه شورزیست کوشیا در شرایط آبیاری با آب شور
28336
10.22067/jsw.v0i22.1028
FA
محمدرضا
سلیمانی
دانشگاه فردوسی مشهد
محمد
کافی
دانشگاه فردوسی مشهد
مسعود
ضیایی
دانشگاه فردوسی مشهد
جواد
شباهنگ
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
14
Abstract
In order to evaluate the effects of limited irrigation on forage of two local populations of Kochia scoparia a field experiment was conducted in Research Field of Center of Excellence for Special Plants at Ferdowsi University of Mashhad during 2007 growing season. The experiment was performed as a split plot design based on complete randomized block arrangement. In the main plots four irrigation levels were applied including complete irrigation, 80%, 60% and 40% of water plant requirements. Two local populations of Kochia including Sabzevar and Borujerd were used in the subplots with 3 replications. The plant characteristics were studied in terms of plant height, branch number, fresh and dry matter weight, green area index (GAI), and leaf and stem dry weight. Results indicated that the different irrigation regimes had a significant effect on all plant characteristics. Maximum forage yield was obtained from complete irrigation with 13.22 t/ha dry matter and 31.81 t/ha fresh materials. Sabzevar's local population represented a better performance on all of the characteristics; however, there was no significant difference among the two populations on dry matter per plant. The interaction effects of limited irrigation and variety showed a significant difference on fresh matter weight, stem dry weight, leaf dry weight, and green area index. The stem dry weight and green area index showed the highest correlation with dry matter and fresh matter weight, respectively. It can be concluded that due to high Kochia’s resistance in the presence of drought, salinity and other desert stresses such as high temperatures this plant has the potential to be used as a forage crop in harsh environmental conditions.
Key words: Limited irrigation, Kochia scoparia, Forage yield, Saline water
چکیده
کوشیا گیاهی یک ساله، شورزیست و مقاوم به خشکی است که میتواند با آب شور آبیاری شده و منبع ارزشمندی از علوفه در اکوسیستمهای تحت تنش شوری و خشکی تولید نماید. به منظور بررسی اثر کم آبیاری بر عملکرد علوفه دو توده بومی گیاه کوشیا تحقیقی در سال زراعی 1386 در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی انجام شد. کرتهای اصلی شامل چهار رژیم آبیاری 40، 60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه و کرتهای فرعی شامل دو توده بروجرد و سبزوار با سه تکرار قرارگرفتند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخههای جانبی، وزن تر و وزن خشک بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ و شاخص سطح سبز 2( (GAIبود. نتایج حاصله نشان داد که تیمارهای مختلف آبیاری تاثیر معنی داری بر کلیه صفات مورد مطالعه داشت و تیمار شاهد (100درصد نیاز آبی گیاه) با تولید 22/13 تن علوفه خشک و 81/31 تن علوفه تر در هکتار از نظر کلیه صفات مورد مطالعه نسبت به تیمارهای تحت تنش دارای برتری بود. توده بومی سبزوار نیز در مقایسه با توده بومی بروجرد از نظر کلیه صفات مورد مطالعه برتری داشت ولی از لحاظ وزن خشک بوته اختلاف معنی داری بین دو توده مشاهده نشد. اثر متقابل آبیاری و رقم بر صفاتی چون وزن تر بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ و شاخص سطح سبز تفاوت معنی داری نشان دادند. ضرایب همبستگی صفات نشان داد که وزن خشک ساقه و شاخص سطح سبز به ترتیب بیشترین همبستگی را با وزن خشک و وزن تر بوته دارند. در آخر به دلیل مقاومت بالای کوشیا به خشکی وشوری و دیگر تنشهای بیابانی مانند گرما، این گیاه توانایی آن را دارد تا به عنوان یک گیاه علوفه ای در این مناطق مورد استفاده قرار گیرد.
واژههای کلیدی: کم آبیاری، کوشیا، عملکرد علوفه و آب شور
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Estimation of required area for controlling saline drainage water by using evaporation ponds (Case study: Mirza Kuchak Khan project in Khuzestan)
تخمین سطح مورد نیاز برای کنترل زه آب های شور با استفاده از حوضچه های تبخیری (مطالعه ی موردی: واحد میرزاکوچک خان در خوزستان)
28377
10.22067/jsw.v0i22.1032
FA
هادی
رمضانی
دانشگاه تهران
0000-0002-4840-0201
عبدالمجید
لیاقت
دانشگاه تهران
0000-0002-3224-6529
عبدعلی
ناصری
دانشگاه شهید چمران اهواز
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Drainage water created from irrigation and drainage projects in south of Khuzestan province are saline and its disposal to rivers such as Karoon river is faced with certain constraints. One of drainage water disposal strategies is using evaporation ponds, in which the most important outlet is evaporation. Evaporation rate of saline water of these ponds is lower than fresh water. In this study the evaporation rate of implicit ponds for drainage water control in Mirza Kuchak Khan Project was estimated by adjusting the saturation vapor pressure equation of saline water with regard to pure water and by using of Penman equation. Finally, using the evaporation and the annual drain water volume, the required area of evaporation ponds was determined. By evaporation of water from ponds the salinity of water increases. This increase of salinity continues until the salt saturation threshold is reached, and then salts precipitate. The most common salt in drainage water of Khuzestan province is NaCl which has a saturation threshold of 300 g/lit. The results showed that the average annual evaporation of water with 300 g/lit salt is 1903 mm. The drainage water volume produced from Mirza Kuchak Khan Project (12,000 ha area), requires evaporation ponds as big as 7740 ha. This study showed that disposal of the drainage water of sugarcane projects is impossible if only evaporation ponds are used, and therefore, other management options should be considered for reducing the volume and salinity of drainage water.
Key words: Evaporation ponds, Drainage water, Khuzestan, Salinity
چکیده
زه آب های تولید شده در پروژه های آبیاری و زهکشی جنوب استان خوزستان با مشکل شوری همراه میباشد و تخلیه آنها به منابع آب پذیرنده مثل رودخانه کارون با محدودیت هایی روبرو است. یکی از راهکارهای دفع زه آب، استفاده از حوضچه های تبخیری است. مهمترین مؤلفه جریان خروجی این حوضچه ها، تبخیر است. تبخیر از این حوضچه ها با توجه به شوری بالای زهآب، کمتر از آب خالص است. در این مطالعه با اصلاح رابطه فشار بخار اشباع آب شور نسبت به آب خالص و با استفاده از معادلهی پنمن، میزان تبخیر از حوضچه های تبخیری فرضی برای کنترل زه آب در واحد میرزا کوچک خان برآورد شده است. در نهایت با مقادیر تبخیر و حجم زه آب سالانه، سطح حوضچه های تبخیری لازم برای دفع زه آب تعیین شده است. با تبخیر از آب درون حوضچه ها، شوری آب درون حوضچه ها افزایش می یابد. افزایش شوری تا حد اشباع نمک در آب ادامه پیدا می کند و پس از آن نمک ها رسوب می کنند. نمک غالب زه آب ها در خوزستان NaCl است و حد اشباع این نمک در آب 300 گرم بر لیتر می باشد. نتایج نشان می دهد میانگین تبخیر سالانه از آب با شوری300 گرم بر لیتر برابر با 1903 میلی متر می باشد. با توجه به حجم زه آب تولیدی در واحد میرزا کوچک خان با سطح 12000 هکتار، به حوضچه هایی به وسعت 7740 هکتار نیاز می باشد. این مطالعه نشان می دهد که دفع زه آب های تولیدی در واحد های تولید نیشکر تنها به صورت حوضچه های تبخیری امکان پذیر نبوده و باید مدیریت هایی در جهت کاهش حجم زه آب و شوری صورت گیرد.
واژههای کلیدی: حوضچه های تبخیری، زه آب، فشار بخار آب اشباع
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Comparison of some crop reference evapotranspiration models in a cold semi-arid climate to optimize the use of radiation models
مقایسه چند مدل برآورد تبخیر-تعرق گِیاه مرجع در یک اقلیم سرد نیمه خشک، به منظور استفاده بهینه از مدلهای تابش
28424
10.22067/jsw.v0i22.1033
FA
علی اکبر
سبزی پرور
دانشگاه بوعلی سینا همدان
فرزین
تفضلی
دانشگاه بوعلی سینا همدان
حمید
زارع ابیانه
دانشگاه بوعلی سینا همدان
محمد
موسوی بایگی
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد.
0000-0001-9434-2885
محمد
غفوری
دانشگاه فردوسی مشهد
سید اسدالله
محسنی موحد
مرکز حفاظت خاک و آبخیزداری کشور
زهره
مریانجی
مرکز هواشناسی اصفهان
Journal Article
2009
04
15
Abstract
The estimation of reference evapotranspiration (ETo) is of great importance due to its applications in water resource management as well as irrigation scheduling. Difficulties associated with using lysimeters have encouraged researchers to use various ETo models, while the shortage of actual radiation data seems the main obstacle for users of radiation-based models. In this research the output of four radiation-based evapotranspiration models including: Penman-Montieth-FAO56 (PMF56), Penman-Montieth FAO-Irmak (PMFI), modified Jensen-Haise (JH1), and Jensen-Haise (JH2) are evaluated for a cold semi-arid climate. The daily ETo values were generated for 16 different scenarios and the results were compared against a two-year lysimeter data during the growing season (May to November). Deviations of model results were investigated using mean of R2, RMSE, MBE and t-test criteria. The results indicated that the JH2 model which uses radiation model of Daneshyar, can generate the most accurate ETo values (R2>0.85, P
چکیده
با توجه به ضرورت برآورد تبخیر- تعرق در مدیریت منابع آب، برنامه ریزی آبیاری و ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی بر روی بازده وتأمین نیاز آبی گیاهان، تعیین دقیق تبخیر-تعرق گیاه مرجع بسیار مهم و حیاتی میباشد. با توجه به مشکلات متعددی که در بهکارگیری لایسیمترها وجود دارد، استفاده از مدلهایی که بتواننداین فرآیند را با دقت نسبتاً مطلوبی شبیه سازی و برآورد نمایند، امری ضروری بنظر میرسد. در این راستا، مدلهای تبخیر-تعرقی که به مولفههای تابش نیاز دارند، به دلیل عدم دسترسی به دادههای واقعی تابش، کمتر مورد استقبال کاربران قرار گرفته است. در این تحقیق، 4 مدل تبخیر-تعرق گیاه مرجع: جنسن هیز اصلاح شده (JH1)، جنسن-هیز (JH2)، پنمن-مانتیث فائو 56 (PMF56)، و پنمن-مانتیث فائو با تابش ایرماک (PMFI) برای تخمین تبخیر-تعرق مرجع روزانه چمن (ETo) در اقلیم سرد نیمه خشک مورد ارزیابی قرار گرفت. تابش کل(Rs) مورد نیاز با 4 مدل شامل: آنگستروم، پاتریج، دانشیار و صباغ محاسبه شد. در مجموع، 16 سناریوی مختلف تولید و تحت بررسی قرار گرفتند. واسنجی نتایج ETo بدست آمده با دادههای چهار لایسیمتر زهکش دار در دوره رشد (اردیبهشت آبان) برای دو سال و با استفاده از معیارهای آماری R2، RMSE، MBE، و t انجام گرفت. نتایج بررسی نشان داد که از 16 سناریوی مطالعه شده، مدل جنسن-هیز که معادله تابش دانشیار در آن بهکار گرفته شده است، در مقایسه با سایر مدلها، مقدار ETo را در سطح معنیدار (5 % p< ) و با دقتی بهتر از مدل PMF56 در اقلیم سرد نیمه خشک همدان برآورد مینماید (85./ 0R2 >). نتایج برآورد مدل PMF56 با تابش کل (Rs) محاسبه شده به روش پاتریج و تابش خالص محاسبه شده به روش ایرماک، از نظر دقت برآورد در جایگاه بعدی قرار گرفت. اگر چه استفاده همه گیر از مدل تابش آنگستروم، در اغلب سناریوهایی که از مدل تابش آنگستروم استفاده شده بود، نتایج مطلوبی بهدست نیامد. این تحقیق نشان داد، در صورتی که مدل مناسب تابش بهکار برده شود، میتوان مدلهای سادهتر ETo را جهت تخمین مقدار تبخیر-تعرق مرجع روزانه جایگزین مدلهای ترکیبی نظیر PMF56 نمود. تکرار این تحقیق برای محاسبه ETo ، با هدف استفاده بهینه از مدلهای تابش در سایر اقلیمها نیز توصیه میگردد.
واژههای کلیدی: مدلهای تبخیر- تعرق گیاه مرجع، لایسیمتر زهکشدار، مدلهای تابش ، اقلیم سرد نیمه خشک.
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Study the effect of stockosorb super absorption polymer on the flow advance time and infiltration parameters in furrow irrigation
بررسی تاثیر پلیمر سوپرجاذب استاکوسورب بر زمان پیشروی و پارامترهای نفود خاک در روش آبیاری جویچه ای
28463
10.22067/jsw.v0i22.1034
FA
علی اصغر
منتظر
دانشگاه تهران
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Efficient water use in agriculture is a priority in arid and semi-arid regions where water for irrigation is scarce. Super absorption polymers (SAP) could be considered as an approach to increase water productivity in rainfed and irrigated farming. The present study was carried out to evaluate the effect of stockosorb super absorption polymer on the Kostiakov-Lewis Equation parameters and the flow advance curve in the furrow irrigation method. The experiment was conducted based on a randomized block design with factorial arrangement having 3 replications. The main plots included four levels of SAP included 0 (control), 5, 7, and 9 g m-2 polymer into 25 cm of soil depth, and two levels of inflow rate included 0.5 and 0.7 l/s as sub main plots. The data were collected during four irrigation events. The results showed that applying SAP had a significant effect on the flow advance time and cumulative infiltration depth. Flow advance time and cumulative infiltration depth values were increased because of using SAP. Using SAP may have suitable effects on infiltration rate especially after the first irrigation event that reduces the cumulative infiltration substantially. Hence, the performance of surface irrigation methods and its water productivity can be improved. The results of statistical analysis also indicated that the effect of SAP and inflow rate levels on the improvement of infiltration was significant at 1% level. Using 9 g.m-2 SAP into 25 cm of soil with inflow rate of 0.5 l/s in plots having 90 m length increased the cumulative infiltration by 67% as compared to the control treatment. In addition, decreasing of inflow rate increased cumulative infiltration.
Key words: Flow advance time, Furrow irrigation, Cumulative infiltration, Performance assessment, Stockosorb, Super absorption polymer
چکیده
فراهم نمودن زمینه افزایش بهره وری آب کشاورزی، به عنوان منطقی ترین رویکرد مدیریتی منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک عنوان می گردد. استفاده از پلیمرهای سوپرجاذب در کشاورزی دیم و فاریاب از جمله راهکارهای دستیابی به این مهم بوده که نه تنها شرایط بهبود عملکرد کیفی محصول را فراهم نموده، باعث افزایش قابل توجه کارایی مصرف آب نیز می گردد. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر پلیمر سوپرجاذب استاکوسورب بر مقدار و روند تغییرات ضرایب معادله نفوذ کوستیاکوف و منحنی پیشروی جریان در آبیاری جویچه ای انجام گردید. آزمایش در شرایط بدون کشت و در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران واقع در شهرستان پاکدشت انجام شد. آزمایش در قالب آزمون فاکتوریل با طرح بلوک تصادفی با استفاده از چهار سطح ترکیبی پلیمر سوپرجاذب استاکوسورب با خاک به عنوان تیمار اصلی و برای دو میزان شدت جریان به عنوان تیمار فرعی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای مربوط به مقدار پلیمر افزوده شده به خاک عبارت بودند از0، 5، 7 و 9 گرم پلیمر در متر مربع در عمق 25 سانتی متر خاک و مقادیر شدت جریان معادل 5/0 و 70/0 لیتر بر ثانیه در نظر گرفته شد. آزمایش در طول 4 آبیاری انجام شد. نتایج تجزیه واریانس تاثیر پلیمر سوپرجاذب بر مقدار نفوذ تجمعی و زمان پیشروی جویچه نشان داد که تکرارهای آزمایش اختلاف معنی داری ندارند و کلیه فاکتورها اعم از شدت جریان جویچه، تیمار مقدار پلیمر اضافه شده به خاک، اثر متقابل شدت جریان و تیمار مقدار پلیمر اضافه شده به خاک در سطح 1 درصد معنی دار هستند. در این رابطه با افزایش مقدار پلیمر ترکیبی به خاک، زمان پیشروی و نفوذ تجمعی افزایش یافت. مقدار نفوذ تجمعی در تیماری که دارای 9 گرم در متر مربع در عمق 25 سانتی متر خاک پلیمر، طول 90 متر و شدت جریان 50/0 لیتر بر ثانیه بود نسبت به تیمار شاهد آن حدود 67 درصد افزایش نشان داد. بدین ترتیب در آبیاری های پس از آبیاری اول که میزان نفوذ تجمعی به مقدار قابل توجهی کاهش می یابد، کاربرد این پلیمر می تواند وضعیت نفوذپذیری خاک را به حد قابل قبولی بهبود بخشد. همچنین کاهش شدت جریان باعث افزایش نفوذ تجمعی جویچه ها می گردد.
واژه های کلیدی: ارزیابی عملکرد، آبیاری جویچه ای، پلیمرسوپرجاذب استاکوسورب، منحنی پیشروی، نفوذ
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Optimization of observation well network for the estimation of groundwater balance using double water table fluctuation method
بهینه سازی شبکه چاههای مشاهده ای برای تخمین بیلان با روش نوسان دوگانه سطح آب زیرزمینی
28508
10.22067/jsw.v0i22.1035
FA
ناصر
گنجی خرم دل
دانشگاه تربیت مدرس تهران
کوروش
محمدی
دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
محمدجواد
منعم
دانشگاه تربیت مدرس
Journal Article
2009
04
15
Abstract
An estimate of the groundwater budget at the aquifer scale is particularly important for the sustainable management of available water resources. Water resources are generally subjected to over-exploitation for agricultural and domestic purposes in agrarian economies like Iran. Using water table fluctuations in dry and wet seasons of a hydrological year is a reliable method for calculating the water budget. In this method, the existence of a piezometric network with careful monitoring and measurements is essential. The objective of this study was to develop a methodology for optimizing the piezometric network so that the groundwater budget could be estimated accurately. In this method the priority of each well and its effects on estimation of water budget was determined by using geostatistics. Using this analysis an optimal network could be determined. In order to demonstrate the applicability of proposed methodology, the Astane-Koochesfahan aquifer with an area of about 1173 km2 in north of Iran was selected. Fifty seven observation wells were analyzed using geostatistical methods and results showed that spherical variogram model had the best performance. It was recognized that such an optimized network provides far fewer measurement points, i.e. 33 wells, without considerably changing the conclusions regarding groundwater budget.
Key words: Groundwater balance, Guilan, water table monitoring network, Optimization, Geostatistics
چکیده
در امر مدیریت پایدار منابع آب تجدید پذیر در سطح یک آبخوان، تخمین بیلان آب زیرزمینی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. بهره برداری های بیش از حد از این منابع آبی برای مصارف کشاورزی و خانگی، بیشتر در جوامعی همانند ایران رخ میدهد که اقتصادشان به طور عمده بر مبنای تولیدات کشاورزی میباشد. استفاده از تغییرات سطح آب زیرزمینی در دو دوره خشک و مرطوب سال2 یک روش معتبر برای محاسبه بیلان آب زیرزمینی می باشد. در این روش، وجود یک شبکه پیزومتریک که سطح آب زیرزمینی را با دقت خوبی اندازه گیری نماید، لازم و ضروری بوده، لذا در این تحقیق، روشی جهت بهینه نمودن شبکه پایش به طوری که بتوان بیلان آب زیرزمینی را با دقت مناسب تخمین زد، ارایه شده است. در این روش با استفاده از زمین آمار درجه اهمیت هر چاه مشاهده ای بررسی گردیده و تأثیر آن در تعیین بیلان آب زیرزمینی به دست می آید. به این ترتیب با استفاده از تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته، میتوان شبکه بهینه را بهدست آورد. به منظور کاربرد و آزمایش روش پیشنهادی، دشت آستانه-کوچصفهان در استان گیلان به مساحت 1173 کیلومتر مربع انتخاب گردید. تعداد 57 چاه موجود بررسی زمین آماری شده و نیم تغییر نمای از نوع کروی بهترین نتیجه را نشان داد. نتیجه حاکی از این بود که شبکه بهینه حاصل با استفاده از نقاط اندازهگیری کمتر یعنی 33 چاه، میتواند مقدار بیلان آب زیرزمینی را بدون تغییر قابل ملاحظه ای بهدست آورد.
واژههای کلیدی : بیلان آب زیرزمینی، گیلان، شبکه پایش سطح ایستابی، بهینه سازی، زمین آمار
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Evaluation of subsurface drainage performance with rice husk envelope (Case study: Ran drainage network, Behshahr)
ارزیابی عملکرد سیستم زهکشی زیرزمینی با پوشش پوسته برنج (مطالعه موردی: شبکه زهکشی شرکت ران بهشهر)
28545
10.22067/jsw.v0i22.1036
FA
حامد
ابراهیمیان
دانشگاه تهران
عبدالمجید
لیاقت
دانشگاه تهران
0000-0002-3224-6529
مسعود
پارسی نژاد
گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
0000-0002-0653-8309
مجتبی
اکرم
کارشناس آزاد کمیته ملی آبیاری و زهکشی ایران
Journal Article
2009
04
15
Abstract
By evaluating the performance of the current drainage systems and exploration of their strengths and weaknesses a comprehensive perspective can be given to designers and organizers for optimum design and implementation of drainage systems for future plans. This study was conducted to evaluate the performance of subsurface drainage systems using rice husk as envelope in Behshahr, a coastal region in the northern part of Iran. For this purpose, eleven piezometers were installed between two subsurface drains designated as S3PD14 and S3PD15. Subsurface drainage system was monitored during rainfall seasons in 1383 and 1385. Parameters such as daily water table fluctuations and drain discharge rate were recorded. The overall conclusion was that subsurface drainage system performance was not satisfactory due to poor control of water table depth and low water discharge, which was mainly because of the drain envelope clogging. Therefore, the Hooghoudt’s equation should not be used for evaluation of design parameters, due to the fact that this equation is only valid for normal conditions (envelope without clogging).
Key words: Subsurface drainage, Rice husk envelope, Water table, Discharge rate, Behshahr, Iran
چکیده
با ارزیابی عملکرد سیستمهای زهکشی اجرا شده و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، میتوان نگاهی جامعتر برای طراحی و اجرای بهینه در طرحهای آینده در اختیار برنامهریزان و طراحان قرار داد. در همین راستا تحقیق حاضر در اراضی تحت زهکشی شرکت ران بهشهر به منظور ارزیابی عملکرد سیستم زهکشی زیرزمینی با پوشش پوسته برنج انجام شده است. برای مطالعات صحرایی 11 عدد پیزومتر بین دو خط زهکش زیرزمینی S3PD14 و S3PD15 نصب گردید. درطی فصول بارندگی در سالهای 1383 و 1385، پارامترهای عمق سطح ایستابی و شدت تخلیه زهکشها اندازهگیری شد. نتایج نشان داده است که عملکرد سیستم زهکشی زیرزمینی در کنترل سطح ایستابی و شدت تخلیه به دلیل گرفتگی پوشش اطراف لوله زهکش ضعیف بوده است زیرا در این تحقیق با اینکه عمق سطح ایستابی کمتر از حدکنترل سطح ایستابی مشاهده شد، اما شدت تخلیه کمتر از ضریب زهکشی طرح بود. همچنین زمانیکه مقاومت جریان نزدیک شونده زیاد باشد نمیتوان از معادله هوخهات جهت ارزیابی پارامترهای طراحی استفاده کرد، زیرا این معادله برای شرایط نرمال (بدون گرفتگی پوشش) صادق است.
واژههای کلیدی: ارزیابی، زهکش زیرزمینی، پوسته برنج، بهشهر، سطح ایستابی، شدت تخلیه
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Effect of different puddling levels on moisture variations and bulk density of three dominant soil textures in paddy fields of Guilan province
تأثیر سطوح مختلف پادلینگ بر تغییرات رطوبت و چگالی حجمی سه بافت خاک غالب در اراضی شالیزاری استان گیلان
28584
10.22067/jsw.v0i22.1037
FA
سمیه
یوسفی مقدم
دانشگاه صنعتی اصفهان
سید فرهاد
موسوی
دانشگاه صنعتی اصفهان
بهروز
مصطفی زاده فرد
دانشگاه صنعتی اصفهان
محمدرضا
یزدانی
مرکز تحقیقات برنج کشور
عباس
همت
دانشگاه صنعتی اصفهان
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Puddling is the most common method of land preparation of paddy fields in lowland rice cultivation. Puddling affects the physical, chemical and biological properties of soil and these changes are effective on rice growth. The soil that is more susceptible to changes in structure is easier to puddle. This research was aimed to investigate the effects of different puddling levels on moisture content and bulk density of three dominant soil textures of paddy fields in Guilan province. The experiment was designed as factorial with completely randomized blocks having three replications. Undisturbed soil samples were taken from 3 different soils (silty clay, clay loam and loam) with cylindrical samplers with diameter and height of 50 cm. The soil samples were puddled by a laboratory apparatus. The puddling treatments were: P0 (no puddling), P1 (low puddling), P2 (medium puddling) and P3 (high puddling). Soil moisture content and bulk density of all soil samples was measured every 24 hrs for six days. Analysis of variance showed that puddling had significant effect (p < 0.05) on soil moisture content and bulk density. The water content of the puddled layers decreased with an increase in settling time. During drying period, P0 dried faster than P1, P2 and P3. In P0 to P3 treatments of the loamy soil, the moisture content decreased about 22.6, 16.3, 14.8 and 9.6% after 144 hrs past puddling, respectively. The trend was similar for other two soils. Measurement of bulk density in 0-15 cm depth showed that P1 caused bulk density of silty clay and clay loam soils to decrease 23.8 and 22.8%, respectively; however, it caused the bulk density of loamy soil to increase 4.1%. Bulk density increased with time in all the three soils. Bulk density increased with depth and this increase was higher for lower puddling levels. It seems that higher puddling levels are more suitable for paddy fields preparation because they loose water more slowly. To determine what puddling level is appropriate for different soil textures, parameters such as water infiltration, water retention and amount of water used should be investigated.
Key words: Puddling, Paddy fields, Soil bulk density, Soil moisture content, land preparation, Rice
چکیده
پادلینگ یکی از روش های معمول آماده سازی بستر برای نشاکاری برنج در اراضی شالیزاری می باشد. پادلینگ بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و میکروبیولوژیک خاک تأثیر می گذارد و این تغییرات بر رشد برنج مؤثر است. خاکی که ساختمان آن بیشتر مستعد تخریب باشد راحت تر پادل می شود. در این پژوهش، اثر سطوح مختلف عملیات پادلینگ بر برخی ویژگی های فیزیکی (میزان رطوبت و چگالی حجمی) سه بافت خاک غالب در اراضی شالیزاری استان گیلان بررسی شد. طرح به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. از سه بافت خاک (رس سیلتی، لوم رسی و لوم) نمونه های دست نخورده با سیلندرهایی به قطر و ارتفاع 50 سانتی متر تهیه شد. نمونه ها توسط دستگاه همزن تحت تأثیر سطوح مختلف پادلینگ (P0: پادل نشده، P1: پادل کم، P2: پادل متوسط و P3: پادل زیاد) قرار گرفتند. رطوبت خاک به روش وزنی و چگالی حجمی با استفاده از استوانه های نمونه گیری به فاصله زمانی هر 24 ساعت یکبار به مدت شش روز برای هر یک از سه بافت خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تأثیر تیمارهای مختلف پادلینگ بر رطوبت وزنی و چگالی حجمی خاک در سطح 5 درصد معنی دار بود. مقدار آب لایه های پادل شده با افزایش زمان ته نشینی ذرات خاک کاهش یافت. شیب کاهشی منحنی های رطوبت وزنی در طول زمان در تیمار پادل نشده (P0) بیشتر از تیمارهایP1 تا P3 بود، که نشانگر نرخ بیشتر خشک شدن خاک در این تیمار بود. در بافت لوم، از زمان اعمال سطوح پادلینگ تا 144 ساعت پس از آن در تیمارهای P0 تا P3 ، رطوبت خاک به ترتیب 6/22، 3/16، 8/14 و 6/9 درصد کاهش یافت. در هر سه بافت خاک، روند این تغییرات تقریباً مشابه بود. با انجام پادلینگ کم، در عمق 15-0 سانتی متر، چگالی حجمی خاک در بافت های رس سیلتی و لوم رسی به ترتیب 8/23درصد و 8/22درصد کاهش یافت. اما عملیات پادلینگ در بافت لوم سبب شد چگالی حجمی 1/4درصد افزایش یابد. در هر سه نوع بافت خاک، با گذشت زمان، چگالی حجمی افزایش یافت. چگالی حجمی خاک با عمق نیز افزایش یافت و این افزایش برای سطوح کمتر پادلینگ بیشتر بود. به نظر می رسد که سطوح بالاتر پادلینگ به دلیل آن که رطوبت را با سرعت کمتری از دست می دهند، برای آماده سازی اراضی شالیزاری مناسب تر باشد. اما برای تعیین این که چه سطحی از پادلینگ باید در چه بافت خاکی استفاده شود بایستی پارامترهایی نظیر سرعت نفوذ آب به خاک، نگهداشت آب و مقدار آب مصرفی را مورد بررسی قرار داد.
واژه های کلیدی: پادلینگ، اراضی شالیزاری، خاکدانه، تهیه بستر، برنج.
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Investigation of the effects of spent mushroom compost (SMC) application on some chemical properties of soil and leachate
بررسی اثرات استفاده از کمپوست قارچ مصرف شده (SMC) در برخی از خصوصیات شیمیایی خاک و آب آبشویی
28651
10.22067/jsw.v0i22.1038
FA
فهیمه
وهابی ماشک
دانشگاه تهران
حسین
میرسید حسینی
گروه علوم و مهندسی ُ دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی - دانشگاه تهران
0000-0002-4866-0791
مهدی
شرفا
گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تهران
سهیلا
حاتمی
دانشگاه تهران
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Spent mushroom compost (SMC) is a by-product of the mushroom industries. It is made from straw, manure, gypsum and horse-bedded straw, hay and poultry manure. SMC has been used as a soil amendment, particularly for intensive horticultural production. In this study the effects of various SMC's types (fresh, one year old, two years old) on changes of chemical characteristics of a loamy soil was studied for 12 weeks in a laboratory column incubation under controlled conditions. Different rates of each SMC (0, 15, 30, 60 t ha-1) were mixed with a loamy soil. The columns were leached with deionized water every week. Leachates were collected and analyzed for EC, pH, soluble cations (Sodium, Potassium, Calcium, and Magnesium), and anions (Chloride, Bicarbonate, Nitrate) content. Similar data collection was conducted on the soil samples at the beginning and at the end of the test. The results showed that EC and concentration of nutrients was the lowest in two years old SMC. It is probably due to the amount of salts leached out during the weathering of SMC. The leachate contained a higher amount of Calcium and Magnesium over the 12 week period. Two years old SMC had less Cl and Na and had less effect on soil salinity and sodification. Since the slow inorganic-N release rate from SMC-amended soil is predominantly the result of the slow mineralization of recalcitrant organic-N in SMC, therefore, nitrate content in two years old SMC can provide the primary requirements of plants. Comparison of different levels of SMC showed that using 30 t ha -1 is more favorable as compared with other levels. The 60 t ha -1 level caused higher EC and salinity in the soil. As a general rule if SMC with proper aging is used at an appropriate level it can affect the chemical and physical characteristics of the soil and can be used as a soil amendment.
Key words: Spent Mushroom Compost (SMC), wastage mushroom, Composting, Soil amendment, Columns leaching
چکیده
تولیدکنندگان قارچ از کمپوست به عنوان بستر کشت برای تولید قارچ استفاده میکنند . حاصلخیزی این کمپوست بعد از برداشت قارج کاهش مییابد که اصطلاحا به آن کمپوست قارچ مصرف شده( SMC) میگویند. به طور معمول این بستر مصرف شده به عنوان ضایعات دور ریخته میشود، ولی میتوان از آن در موارد مختلف کشاورزی و باغبانی و فضای سبز استفاده نمود. در این مطالعه اثرات انواع مختلف SMC در مراحل متفاوت پوسیدگی (تازه، یک ساله ، دو ساله ) و در سطوح مختلف 15، 30 و 60 تن در هکتار در تغییر خصوصیات شیمیایی یک خاک لومی مورد بررسی قرار گرفت . این تحقیق به صورت آزمایش آبشویی ستونها انجام گرفته است که SMCها با خاک لومی در ستونهایی به طور یکنواخت مخلوط گردید و در دوره زمانی معین هفته ای یک بار با آب مقطر آبشویی شدند ، زه آب ستونها جمع آوری شد و در 4 دوره انتخابی هفته اول ، هفته چهارم ، هفته هشتم و هفته دوازدهم در زه آب ستونها کاتیونها و آنیونهای محلول اندازه گیری شد. اندازه گیریها در نمونه های خاک قبل از آزمایش و در پایان آزمایش نیز انجام شد . نتایج نشان داد که از میان انواع SMC ، SMC دو ساله به دلیل هوا دیدگی و کمپوست شدن در مدت زمان طولانی تر ، بیشتر تجزیه شده و سبب EC کمتری نسبت به سایر SMCها میشود و حاوی کلسیم و منیزیم بیشتری است . از نظر راثرات منفی کاتیونها و آنیونها میتوان گفت که SMC دو ساله سدیم و کلر کمتری داشته و خطرات سدیمی کردن کمتری درخاک ایجاد میکند. مقدار نتیرات موجود در آن هم می تواند نیاز اولیه گیاه را نسبت به سایر SMC های تازه و یک ساله فراهم کند و نیاز کمتری به استفاده از کود ازته داشته باشد . مقایسه سطوح مختلف استفاده SMC نشان داد که سطح 60 تن در هکتاراز نظر EC و غلظت بالای کاتیونها و آنیونها باعث شوری و خطرات بیشتر خاک میشود. احتمال میرود که سطح 30تن در هکتار مصرف SMC نسبت به سایر سطوح مطلوب تر باشد. به طور کلی اگر SMC درشرایط بهینه ماندگاری و در مقدار لازم مصرف گردد ، میتواند از لحاظ خصوصیات شیمایی و فیزیکی در خاک موثر باشد و به عنوان اصلاح کننده خاک مانند سایر موادآلی به کار رود.
واژههای کلیدی : کمپوست قارچ، ضایعات قارچ، هوادیدگی،اصلاح خاک ،آبشویی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Improvement of the reservoir shape factor method and evaluation of its changes due to sedimentation
بهبود روش تعیین ضریب شکل مخازن سدها و بررسی تغییرات آن در اثر رسوب گذاری
28692
10.22067/jsw.v0i22.1039
FA
جهانشیر
محمدزاده هابیلی
دانشگاه صنعتی اصفهان
سید فرهاد
موسوی
دانشگاه صنعتی اصفهان
Journal Article
2009
04
15
Abstract
The shape factor is one of the most important physical characteristics of a dam’s reservoir. This factor is equal to the reciprocal of the slope of a line obtained by plotting reservoir depth against reservoir capacity on a log-log paper. The shape factor is used for reservoir classification and sediment distribution. In this study, a new method is proposed for determination of the reservoir shape factor. In this method, the normalized depth-capacity curve is plotted on log-log paper and then the value of shape factor could be derived as the reciprocal of the line slope. In this study, the original depth-capacity data and reservoir sedimentation data of 4 dams in Iran (Dez, Kardeh, Latian and Shahid Abbaspour) and 4 dams in the USA (Cedar Bluff, Kirwin, Nambe Falls, and Theodore Roosevelt) were used. The results showed that reservoir shape factor of all reservoirs decreased 2 to 2.5 for the first or second sedimentation measurements. In addition, the type of reservoirs was changed to type III. Therefore, prediction of reservoir sedimentation by area reduction method should be performed with reservoir type III. The most important advantage of the proposed method is the capability of plotting and comparing the normalized depth-capacity data of several reservoirs (or several sedimentation measurements of a single reservoir) on individual log-log paper. While in the old method, the depth-capacity data of each reservoir should be plotted on a separate log-log paper.
Key words: Reservoir, Sediment distribution, Area-increment method, Area-reduction method, Depth-capacity curve
چکیده
ضریب شکل یکی از مهمترین خصوصیات فیزیکی مخازن سدها می باشد که عبارت است از عکس شیب منحنی ارتفاع - حجم مخزن در دستگاه مختصات لگاریتمی. از ضریب شکل برای طبقه بندی مخازن و پیش بینی توزیع رسوب در آنها استفاده میشود. در این تحقیق یک روش جدید جهت بهبود تعیین ضریب شکل مخازن ارائه شده است. در روش پیشنهادی، به جای منحنی ارتفاع - حجم، منحنی بدون بعد ارتفاع - حجم مخزن در مختصات تمام لگاریتمی ترسیم می شود و سپس مقدار ضریب شکل تعیین می گردد. داده های ارتفاع - حجم اولیه و داده های حاصل از رسوب سنجی های انجام شده در مخازن 4 سد در ایران (دز، شهید عباسپور، کارده و لتیان) و 4 سد در آمریکا (روزولت، سدار بلاف، کروین و نامبی فالز) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که ضرایب شکل همه مخازن مورد مطالعه، در اولین یا دومین عملیات رسوب سنجی کم شده، به گونه ای که مقدار عددی آنها به 2 تا 5/2 کاهش یافته است. همچنین تیپ همه مخازن پس از رسوب گذاری به تیپ III تغیر پیدا کرده است. لذا بهتر است برای کاربرد روش کاهش سطح در توزیع رسوبات، تیپ مخازن از نوع III انتخاب شود. از مهمترین مزایای روش جدید این است که به طور همزمان می توان منحنی های بدون بعد ارتفاع - حجم چندین مخزن (و یا یک مخزن در رسوب سنجی های متعدد) را در یک دستگاه مختصات لگاریتمی ترسیم نموده و ضریب شکل آنها را با هم مقایسه کرد. در حالی که در روش قدیمی بایستی منحنی ارتفاع - حجم مخزن هر سد را به طور جداگانه در یک دستگاه مختصات لگاریتمی ترسیم نمود.
واژه های کلیدی: توزیع رسوب، روش افزایش سطح، روش کاهش سطح، منحنی ارتفاع – حجم
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Scaling and prediction of soil moisture profile during redistribution phase
مقیاس سازی و پیش بینی نیمرخ رطوبت خاک در فاز توزیع مجدد
28743
10.22067/jsw.v0i22.1041
FA
مرتضی
صادقی
دانشگاه فردوسی مشهد
بیژن
قهرمان
دانشگاه فردوسی مشهد
0000-0002-8201-5060
کامران
داوری
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
15
Abstract
The rate and duration of downward flow during redistribution process determines the effective soil water storage at any time. This property is vitally important, particularly in arid and semi-arid regions where plants must rely for long periods of time on the remained soil water of the root zone. In this study a new approach for scaling of soil moisture redistribution process based on the Green-Ampt redistribution theory was developed. Using the scaled results of numerical solution of the general flow (Richards’ equation), an empirical equation for predicting the soil moisture profile during redistribution process was derived. An important advantage of the empirical equation is adopting the effect of hysteresis in soil retention curve on redistribution process. To validate the proposed empirical equation, its outputs were compared with those of Richards’ solution for 11 soil textural classes (from sand to clay). The comparison showed negligible amount of error for all of the 11 soil textural classes and for a wide range of initial conditions. However, some deviations from results of Richards’ solution were observed under high initial infiltrated water depth and/or high initial soil water content. Therefore, a model which can estimate the soil moisture content at any depth and time during redistribution phase with accuracy of numerical models and simplicity in application of analytical models was obtained.
Key words: Scaling, Soil moisture profile, Redistribution phase, Green and Ampt equation, Richards’ equation
چکیده
نرخ و دوام جریان رو به پایین رطوبت خاک طی فرآیند توزیع مجدد، میزان ذخیره موثر آب در خاک را در هر زمان تعیین می کند. این امر به ویژه در مناطق خشک که گیاهان مجبورند برای مدت زمان زیادی وابسته به میزان رطوبت باقی مانده در منطقه ریشه باشند، بسیار مهم است. در این تحقیق، یک روش جدید برای مقیاس سازی فرآیند توزیع مجدد بر پایه مدل توزیع مجدد گرینامپت ارایه شده است. با استفاده از نتایج مقیاس شده حل عددی معادله عمومی جریان موسوم به معادله ریچاردز، یک معادله تجربی برای تخمین نیمرخ رطوبت خاک در فاز توزیع مجدد به دست آمده است. از ویژگی های بارز معادله تجربی ارایه شده، قبول تأثیر پس ماند در منحنی رطوبتی بر فرآیند توزیع مجدد می باشد. به منظور صحت سنجی معادله پیشنهادی، نتایج آن با نتایج حل عددی معادله ریچاردز برای یازده کلاس بافت خاک (در محدوده شن تا رس) مقایسه گردید. خطای حاصل از مقایسه برای هر یازده کلاس بافت خاک و برای گستره زیادی از شرایط اولیه ناچیز بود. اگرچه در شرایطی که عمق جبهه خیس شده اولیه و یا میزان رطوبت اولیه خاک پیش از نفوذ زیاد بود، در نتایج مدل پیشنهادی نسبت به حل عددی کمی انحراف دیده میشد. بدین ترتیب مدلی ارایه شده است که بتواند با سادگی کاربرد مدل های تحلیلی و دقت مدل های عددی، میزان رطوبت خاک را در هر عمق و هر زمان در طول فاز توزیع مجدد، تخمین بزند.
واژه های کلیدی: مقیاس سازی، نیمرخ رطوبت خاک، توزیع مجدد، گرین-امپت
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Analysis of spatial variability of specific physical and hydraulic properties of soil on a catchment scale
تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی برخی از ویژگی های فیزیکی و هیدرولیکی خاک در مقیاس حوزه آبخیز
28777
10.22067/jsw.v0i22.1042
FA
حمیدرضا
متقیان
دانشگاه شهرکرد
0000-0002-9015-4614
احمد
کریمی
دانشگاه شهرکرد
جهانگرد
محمدی
دانشگاه شهرکرد
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Analysis and interpreting spatial variability of soil hydraulic and physical properties on a catchment scale is important in hydrological modeling and decision making. This study was conducted to analyze and interpret spatial distribution of selected soil hydraulic and physical properties including clay, silt, and sand content, bulk density (BD), infiltration rate (IR) and saturated hydraulic conductivity (Ks) in Marghmalek watershed. In this research, 111 soil samples were collected in a regular spaced grid pattern of 1 km from 0-30 cm depth in order to determine the soil size distribution. In addition, at each sampling site undisturbed soil samples were obtained from the topsoil using cylinder method to determine soil bulk density and consequently the saturated hydraulic conductivity. Saturated hydraulic conductivity was determined using the falling head method. Infiltration tests were conducted on all 111 sample sites using double-ring infiltrometers. Maximum coefficient of variation (CV) was found for IR (72%) and Ks (67%). In contrast, the minimum CV value of 8% was found for BD. Statistical analysis illustrated that there was a significant difference (P
چکیده
تفسیر تغییرات مکانی خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی در مقیاس حوزه آبخیز یکی از فاکتور های اساسی در مدل سازی خصوصیات هیدرولوژیکی، طراحی ها و تصمیم گیری ها است. این تحقیق با هدف تجزیه و تحلیل توزیع مکانی توزیع اندازه ذرات خاک (مقادیر شن، سیلت و رس)، چگالی ظاهری ( )، سرعت نفوذ (IR) و هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) در حوزه آبخیز مرغملک (زیر حوزه زاینده رود) انجام گرفت. در این تحقیق 111 نمونه خاک بر روی شبکه شبه منظم با فواصل 1 کیلومتری از خاک سطحی از عمق 30-0 سانتی متر حوزه برای تعیین توزیع اندازه ای ذرات تهیه گردید. سرعت نفوذ با استفاده از استوانه مضاعف در محل نمونه برداری انجام شد. نمونه های دست نخورده برای تعیین هدایت هیدرولیکی اشباع به روش بار افتان و چگالی ظاهری تهیه و به آزمایشگاه منتقل گردید. نتایج نشان داد حداکثر ضریب تغییرات برای سرعت نفوذ (72درصد) و هدایت هیدرولیکی اشباع (67درصد) است و حداقل ضریب تغییرات (8درصد) برای چگالی ظاهری بهدست آمد. آنالیز آماری داده ها نشان داد بین مقادیر IR در دو شکل اراضی مختلف (فلات و دشت های آبرفتی) تفاوت آماری معنی داری (05/0p
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Introducing an appropriate packing method in disturbed soil columns and its verification to achieve a homogeneous porous media
معرفی روش مناسب پر کردن ستونهای دست خورده خاک و ارزیابی آن جهت حصول محیط متخلخل همگن
28825
10.22067/jsw.v0i22.1043
FA
یوسف
هاشمی نژاد
مرکز ملی تحقیقات شوری
محمود
غلامی توران پشتی
مرکز ملی تحقیقات شوری
Journal Article
2009
04
15
Abstract
The initial assumption of many laboratory, greenhouse and lysimetric experiments is the longtitudal and latitudal homogeneity of repacked soil columns as well as homogeneity between different replications. Despite the great importance of these assumptions, a few reports, especially among domestic studies, have discussed the details of packing procedure. On the other hand, in most cases no criterion is introduced as verification standards, while the methods introduced are dependent on soil sampling which itself is destructive. This paper has discussed the details of packing procedure used for filling 36 cylindrical lysimeters having 39.5 cm internal diameter and 150 cm height. In addition, 3 nondestructive criteria have been introduced to verify the packing procedure and homogeneity in repacked soil columns. These criteria include the soil surface depression, variation in field capacity (FC) point, and the slope of breakthrough curves (BTCs). Based on all introduced criteria, the introduced packing procedure produced longtitudal and latitudal homogeneity in repacked soil columns and similarity between 36 replications.
Key words: Soil packing, lysimeter, Breakthrough curve (BTC), Homogeneity
چکیده
فرض اولیه بسیاری از مطالعات آزمایشگاهی، گلخانهای و لایسیمتری یکنواخت بودن خاک در عمق و عرض و نیز بین تکرارهای مختلف میباشد. علیرغم اهمیت بسیار زیاد این پیش فرضها تعداد بسیار کمی، به خصوص از گزارشهای داخلی به جزییات روش پر کردن مجدد ستونهای خاک دست خورده پرداخته اند. گذشته از این در مورد معیار ارزیابی یا روشی معرفی نشده است و یا روشهای معرفی شده به دلیل اتکا به نمونه برداری نوعا خود مخرب و بر هم زننده یکنواختی اولیه ستون خاک میباشند. در این مقاله علاوه بر شرح جزییات روش پر کردن 36 لایسیمتر استوانهای شکل به قطر 5/39 سانتی متر در ارتفاع 150 سانتی متر، سه معیار جهت ارزیابی صحت پرکردن و یکنواختی ستونهای خاک حاصله معرفی شده است.این معیارها عبارتند از افت سطح خاک، تغییر در نقطه ظرفیت زراعی و شیب منحنی های رخنه. با توجه به هر سه معیار معرفی شده مشخص میشود روش مورد استفاده در این تحقیق باعث یکنواختی ستونهای خاک در عرض و عمق و نیز تقریبا بین هر36 تکرار آن شده است.
واژههای کلیدی: پر کردن، لایسیمتر، منحنی رخنه، یکنواختی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Investigation of relationship between air and soil temperature at different depths and estimation of the freezing depth (Case study: Khorasan Razavi)
بررسی رابطه دمای هوا و دمای اعماق مختلف خاک و برآورد عمق یخبندان(مطالعه موردی استان خراسان رضوی)
28860
10.22067/jsw.v0i22.1044
FA
محمدحسین
نجفی مود
دانشگاه فردوسی مشهد
امین
علیزاده
گروه آبیاری، زهکشی و هواشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، امشهد، ایران
0000-0002-6139-3376
آزاده
محمدیان
پژوهشکده اقلیم شناسی، سازمان هواشناسی کشور، مشهد
جواد
موسوی
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2009
04
15
Abstract
In order to estimate the freezing depth and developing a simple and rational relationship between air temperatures at the screen and soil temperature at different depths a study was conducted during 1386. The maximum and minimum daily air temperatures (2 meter above ground) and the soil temperature at 5, 10, 20, 30, 50 and 100 centimeter depths were measured at 12 stations of Khorasan Razavi province. Functional relationships were developed between air and soil temperatures for each station. Also, soil freezing depths were estimated by four standard methods. The estimated depths were compared with actual freezing depths which were measured during the year of observation. The results showed that the Finnish and Norway methods were more reliable than U.S. and SNipll – 15 – 74 methods.
Key words: Air temperature, Soil temperature,Freezing depth
چکیده
به منظور برآورد عمق یخبندان خاک و ارایه یک رابطه ساده و منطقی بین درجه حرارت هوا و اعماق مختلف خاک در سطح شهرستانهای استان خراسان رضوی مطالعهای بر روی دادههای جمع آوری شده درجه حرارت هوا و اعماق 5 ،10 ،20، 30 ،50 و 100 سانتیمتری خاک از ایستگاههای مختلف هواشناسی استان در سال 1386 انجام پذیرفت. نتایج حاصل از این مطالعه منجر به ارایه یک معادله درجه دوم به ازای هر عمق خاک گردید. با توجه به ضرایب همبستگی بهدست آمده میتوان گفت این رابطه برای عمق 100 سانتی متری خاک غیر قابل قبول، اما برای سایر اعماق مناسب و قابل قبول میباشد. همچنین در برآورد عمق یخبندان و مقایسه آن با مقدار واقعی مشخص شد که روش استاندارد عمق یخبندان را در همه بافتهای خاک بسیار بیشتر از مقدار واقعی برآورد میکند و نمی توان آن را بهعنوان یک روش برآورد مناسب پیشنهادکرد. همچنین روش مککوین، مبتنی بر روش آمریکایی تعیین شاخص یخبندان، در کلیه ایستگاههای مورد مطالعه، عمق یخبندان را بیشتر از مقدار واقعی برآورد مینماید، در حالی که روشهای فنلاندی و نروژی به ترتیب بهترین برآورد عمق یخبندان را ارایه نموده اند.
واژه های کلیدی: دمای هوا – دمای اعماق مختلف خاک – عمق یخبندان
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
The climatic zoning of dryland wheat in Eastern Azerbaijan
بررسی پتانسیل اقلیمی کشت گندم دیم در استان آذربایجان شرقی
28898
10.22067/jsw.v0i22.1045
FA
غلامعلی
کمالی
دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران
علی
صدقیانی پور
دانشگاه آزاد اسلامی تهران
عبداله
صداقت کردار
پژوهشکده هواشناسی و علوم جو تهران
Journal Article
2009
04
15
Abstract
Since the majority of dryland farming area in eastern Azerbaijan is devoted to wheat production, therefore, climate zoning of dryland wheat was set as the goal of this research. For this reason long term climatic data of 39 meteorological stations inside the province and 7 synoptic stations out of the province were used. The most proper planting date was suggested based on the commencement of rainy season in each part of the province, and the different growth stages of dryland wheat were determined. Using the precipitation data, the climatic isohyetal maps of the following were derived: annual rain, rain during germination, rain during flowering, and rain during seed filling stage. In addition, using temperature data the climatic isothermal maps for germination, thermal stress during flowering and seed filling stages were developed for the province. Finally, these maps were compiled in GIS and afterward the climatic zoning of dryland wheat was derived. The areas with no potential of wheat dryland farming were omitted. The final map showed the most appropriate, appropriate, medium, and poor climatic zoning. The zoning in the map indicated that areas in the north part of the province had the most appropriate climatic conditions for dryland farming. The concentration of medium to poor climatic zoning was located in a strip which was stretched from east to west part of the province.
Key words: Climatic Potentila, Rain – fedeheat, East Azarbaijan
چکیده
با توجه به اینکه سطح زیر کشت غالب محصولات دیم در استان آذربایجان شرقی اختصاص به گندم دارد لذا پهنهبندی اقلیمی کشت گندم دیم در این استان هدف این تحقیق قرار گرفت. برای این منظور از آمار بلند مدت 39 ایستگاه هواشناسی داخل استان و 7 ایستگاه سینوپتیک خارج از استان جهت هم پوشانی بهتر استفاده شد. در این تحقیق با توجه به تاریخ آغاز بارشهای پاییزی برای هر منطقه از استان تاریخ کاشتی پیشنهاد شد و با توجه به آن، مراحل مختلف رشد گندم دیم تعیین شد. سپس از عنصر بارش، نقشههای همارزش اقلیمی بارش سالانه، بارش در دوره جوانه زنی، بارش دردوره گل دهی و بارش دوره پر شدن دانه استخراج گردید. هم چنین با توجه به عنصر دما نیز نقشههای همارزش اقلیمی دمای مناسب جوانه زنی، تنشهای دمایی در طول دوره گل دهی و پر شدن دانه در سطح استان تهیه شد. در نهایت با تلفیق این نقشهها در محیط GIS نقشه پهنه بندی اقلیمی کشت گندم دیم استخراج گردید که از این نقشه مناطقی که به هیچ عنوان قابلیت کشت نداشتند، حذف شدند. نقشه نهایی شامل 4 پهنه بسیار مناسب، مناسب، متوسط و ضعیف ترسیم شد. این نقشه نشان داد که عمده مناطق بسیار مناسب کشت گندم دیم در شمال استان قراردارند و این مناطق از لحاظ اقلیمی جهت کشت دیم گندم مناسبند. البته بعضی از مناطق حفاظت شده که پناهگاه حیات وحش است وهم چنین مناطق جنگلی استان در این قسمت قرار دارند. هم چنین بیشتر مناطق در شمال و جنوب استان جهت کشت دیم گندم از لحاظ عامل اقلیم در حد مناسب طبقه بندی شدند و بیشترین مرکز تجمع مناطق متوسط و ضعیف به صورت نواری از شرق به غرب استان کشیده شده است.
واژههای کلیدی: پهنه بندی اقلیمی، گندم دیم، آذربایجان شرقی
دانشگاه فردوسی مشهد
آب و خاک
2008-4757
22
2
2008
10
22
Increasing water productivity of irrigated crops in Borkhar irrigation district, Isfahan
افزایش بهره وری آب کشاورزی در مزارع تحت آبیاری منطقه برخوار اصفهان
28957
10.22067/jsw.v0i22.1046
FA
مجید
وظیفه دوست
دانشگاه گیلان
امین
علیزاده
گروه آبیاری، زهکشی و هواشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
0000-0002-6139-3376
غلامعلی
کمالی
دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران
محمد
فیضی
موسسه تحقیقات خاک و آب اصفهان
Journal Article
2009
04
15
Abstract
To explore the on-farm strategies which result in higher economic gains and water productivity (WP), a physically based agro-hydrological model, Soil Water Atmosphere Plant (SWAP), was calibrated and validated using intensive measured data at 8 selected farmer fields (wheat, fodder maize, sunflower and sugar beet) in the Borkhar district, Isfahan during the growing seasons of 2004-05. The WP values for the main crops were computed using the SWAP simulated water balance components i.e. transpiration (T), evapotranspiration (ET), irrigation (I), and the marketable yield (Y)M in terms of YM T -1, YM ET -1 and YM I -1. The average WP, expressed as YM T -1 (kg m-3) was 1.18 for wheat, 3.38 for fodder maize, 0.33 for sunflower and 1.72 for sugar beet. This indicated that fodder maize provided the highest economic benefit in the Borkhar irrigation district. Soil evaporation caused the average WP values, expressed as YM ET-1 (kg m-3), to be at least 11 to 27% lower than the average WP, expressed as YM T-1. Furthermore, due to percolation from root zone and stored moisture content in the root zone, the average WP values expressed as YM I-1 (kg m-3), had a 24 to 42 % reduction as compared with WP expressed as YM ET-1. Improved irrigation practices in terms of irrigation timing and amount, increased WP in terms of YM I-1 (kg m-3) by a factor of 1.5 for wheat and maize, 1.3 for sunflower and 1.1 for sugar beet.
Key words: Water productivity, Irrigation practices, Wheat, Fodder maize, Sunflower, Sugar beet
چکیده
به منظور کاوش راهکارهایی که منجر به افزایش بهره وری آب می گردد ،یک مدل اگروهیدرولوژی (SWAP) با استفاده از داده های اندازه گیری شده در 8 مزرعه کشاورز برای محصولات گندم، ذرت علوفه ای، آفتاب گردان و چغندرقند در منطقه برخوار اصفهان و در طی سال زراعی84-1383 اعتبار سنجی گردید. میزان بهره وری آب (WP ) برای این گیاهان با استفاده از اجزای بیلان آب و عملکرد قابل فروش که توسط مدل SWAP شبیه سازی شده بود تحت عبارات YM T -1 ، YM ET -1 و YM I -1 محاسبه گردید. متوسط WP تحت عبارت YM T -1 (kg m-3) 18/1 برای گندم ، 38/3 برای ذرت علوفه ای، 33/0 برای آفتاب گردان و 72/1 برای چغندرقند محاسبه گردید که این نشان دهنده سود اقتصادی بالاتر درکشت ذرت علوفهای در منطقه آبیاری برخوار بود. تبخیر مستقیم از خاک موجب کاهش 11 تا 27 درصدی WP تحت عنوان YM ET-1 در مقایسه با WP تحت عنوان YM T-1 گردید. علاوه بر این، به دلیل هدر رفتن آب از منطقه توسعه ریشه ها به صورت نفوذ عمقی ، مقادیر متوسط WP تحت عنوان YM ET-1 به اندازه 24 تا 42 در صد کمتر از مقادیر متوسط WP تحت عنوان YM I-1 (kg m-3) بود. کاهش دور آبیاری و کم آبیاری به میزان چشمگیری کارایی مصرف آب WPI را افزایش داد اما تاثیر چندانی بر WPET نداشت.
واژههای کلیدی : بهره وری آب، گندم، ذرت علوفه ای، عملیات آبیاری، آفتاب گردان، چغندر قند