مقالات پژوهشی
علوم آب
مصطفی گودرزی؛ فریبرز عباسی؛ ابوالفضل هدایتی پور
چکیده
لزوم برنامهریزی کلان در مدیریت و مصرف آب، بررسی جامع در خصوص حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی را ضروری مینماید. لذا، این تحقیق با هدف اندازهگیری مستقیم و مزرعهای میزان آب کاربردی، بهرهوری آب و ردپای آب برای محصولات غالب استان مرکزی تحت مدیریت بهرهبرداران اجرا گردید. بدین منظور، 141 مزرعه و باغ در مناطق مهم تولید محصولات عمده ...
بیشتر
لزوم برنامهریزی کلان در مدیریت و مصرف آب، بررسی جامع در خصوص حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی را ضروری مینماید. لذا، این تحقیق با هدف اندازهگیری مستقیم و مزرعهای میزان آب کاربردی، بهرهوری آب و ردپای آب برای محصولات غالب استان مرکزی تحت مدیریت بهرهبرداران اجرا گردید. بدین منظور، 141 مزرعه و باغ در مناطق مهم تولید محصولات عمده زراعی و باغی استان مرکزی، با هماهنگی مدیریتهای جهاد کشاورزی انتخاب و حجم آب داده شده بدون دخالت در برنامة آبیاری بهرهبرداران اندازهگیری شد. براین اساس ابتدا مقدار دبی منبع آب (کانال، چاه، قنات و یا چشمه) با استفاده از فلوم و کنتور، در هر کدام از مزارع منتخب اندازهگیری شد. سپس با پایش دقیق برنامه آبیاری مزرعه شامل زمان هر نوبت آبیاری، تعداد دفعات آبیاری در طول سال و همچنین اندازهگیری سطح زیر کشت محصول، حجم آب کاربردی محصول برای هر کدام از مزارع و باغات منتخب در طول فصل اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میانگین حجم آب کاربردی برای کل محصولات مورد مطالعه در سطح استان 10782 متر مکعب در هکتار بود. همچنین، کمترین و بیشترین حجم آب کاربردی بهترتیب برای محصول جو 3783 و 7232، یونجه 10382 و 19797، لوبیا 8280 و 17840، هندوانه 5333 و 7174، گردو 4420 و 29600، بادام 3850 و 13932، هلو 6872 و 17727، گیلاس 7050 و 14645، انار 7156 و 20790 و انگور 5937 و 18168 متر مکعب در هکتار بود. مقدار میانگین شاخص بهرهوری آب آبیاری و ردپای آب بهترتیب برای محصول جو 46/0 و 1642، یونجه 92/0 و 700، لوبیا 24/0 و 2924، هندوانه 37/9 و 117، گردو 1/0 و 6706، بادام 16/0 و 6857، هلو 48/2 و 242، گیلاس 73/0 و 875، انار 33/1 و 636 و انگور 11/2 و 322 بود. بر اساس نتایج به دست آمده، با توجه به اینکه اکثر مزارع و باغات بهصورت حقابهای آب دریافت میکنند اصولاً به نیاز آبی و حتی بارش مؤثر توجه ویژهای نمیشود و میزان دسترسی به آب بیشترین تأثیر را در مصرف آب دارد. لذا، پیشنهاد میشود بهمنظور کاهش مصرف آب و بهبود بهرهوری آب، تحویل آب به کشاورزان در طول فصل مدیریت شود و حقابه متناسب با نیاز آبی به آنها تحویل داده شود. از نتایج ردپای آب بدست آمده میتوان به منظور بهبود سیاستگذاریهای کلان منابع آب در استان، مطالعات آمایش سرزمین، اصلاح الگوی کشت و سیاستگذاریهای بخش محیط زیست استفاده نمود.
مقالات پژوهشی
علوم آب
امیرهوشنگ جلالی؛ حمیدرضا سالمی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور برآورد نیاز آبی زیره سبز در مراحل مختلف رشد در شهرستانهای مختلف استان اصفهان طی دو سال انجام شد. در سال اول جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادههای اقلیمی درازمدت انجام و در سال دوم با انتخاب مزارع موردنظر در هر شهرستان و با استفاده از طرح کاملاً تصادفی نیاز آبی زیره محاسبه گردید. نتایج نشان داد 18 شهرستان در استان ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور برآورد نیاز آبی زیره سبز در مراحل مختلف رشد در شهرستانهای مختلف استان اصفهان طی دو سال انجام شد. در سال اول جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادههای اقلیمی درازمدت انجام و در سال دوم با انتخاب مزارع موردنظر در هر شهرستان و با استفاده از طرح کاملاً تصادفی نیاز آبی زیره محاسبه گردید. نتایج نشان داد 18 شهرستان در استان اصفهان دارای پتانسیل کشت زیره هستند که ازنظر نیاز آبی در هر هکتار (در سطح 5 درصد) و آب مصرفی در مراحل مختلف فنولوژیک (در سطح آماری 1 درصد) دارای تفاوت معنیدار میباشند. ازنظر نیاز آبی در هر هکتار شهرستانهای استان اصفهان را میتوان به سه گروه تقسیم نمود. نیاز آبی متوسط در هر هکتار بهترتیب در گروه اول (شهرستانهای گلپایگان، لنجان، تیران و کرون و شاهین و شهر و میمه)، گروه دوم (شهرستانهای اصفهان، خمینیشهر، فلاورجان، شهرضا، کاشان، نجفآباد، نطنز، مبارکه، دهاقان و برخوار) و گروه سوم (آران و بیدگل، اردستان، خور و بیابانک و نائین) برابر 3000، 3240 و 3770 متر مکعب در هکتار است. نیاز آبی مرحله توسعه رشد در شهرستانهای گروه سوم برابر 2029 متر مکعب در هکتار بود که نسبت به شهرستانهای گروه اول و دوم تفاوت معنیدار داشت (در سطح 1 درصد). بیشترین نیاز آبی محصول زیره مربوط به مرحله توسعه رشد (10 درصد پوشش تا پوشش کامل زمین) بود. در این مرحله حداقل نیاز آبی محصول زیره در شهرستانهای گلپایگان (8/1577 متر مکعب در هکتار)، لنجان (9/1602 متر مکعب در هکتار) تیران و کرون (8/1590 متر مکعب در هکتار) و شاهین و شهر و میمه (9/1634 متر مکعب در هکتار) مشاهده شد. با توجه به نتایج زیره به جهت نیاز آبی کم و تحمل به تنش رطوبتی میتواند گیاهی مناسب جهت تناوبهای زراعی استان اصفهان باشد.
مقالات پژوهشی
علوم آب
محمد کوهانی؛ جواد بهمنش؛ وحیدرضا وردی نژاد؛ مریم محمدپور
چکیده
تغییرات کاربری اراضی و توسعه کشاورزی از عوامل بسیار مهمی هستند که بر کمّیت، کیفیت منابع آب و محیطزیست تأثیر گذاشته است. در سالهای اخیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه این تغییرات سبب افت شدید سطح آب شده است. در همین راستا یکی از مصوبات هیئت وزیران پس از تشکیل کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، ممنوعیت توسعه اراضی کشاورزی از سال 1393 در ...
بیشتر
تغییرات کاربری اراضی و توسعه کشاورزی از عوامل بسیار مهمی هستند که بر کمّیت، کیفیت منابع آب و محیطزیست تأثیر گذاشته است. در سالهای اخیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه این تغییرات سبب افت شدید سطح آب شده است. در همین راستا یکی از مصوبات هیئت وزیران پس از تشکیل کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، ممنوعیت توسعه اراضی کشاورزی از سال 1393 در این حوضه آبریز بود. باتوجه به وجود تعارض بین ذینفعان مسئله توسعه اراضی کشاورزی، میتوان از ابزارهای مدلسازی مناقشات جهت تحلیل و ارائه راهکار استفاده نمود. از مشهورترین ابزارهای پژوهشی کاربردی و مفید در مدلسازی و تحلیل مناقشات منابع آبی و زیست محیطی، نظریهبازیها میباشد. در تحقیق حاضر با استفاده از نرمافزار GMCR+ به تحلیل مناقشه منابع آبی مشترک ناشی از توسعه اراضی کشاورزی پرداخته شد. در تحلیل این مناقشه با شناسایی دقیق مجموعه ذینفعان و استراتژیهای آنها در روند مناقشه (شرکت آب منطقهای، سازمان جهاد کشاورزی، دادگستری و کشاورزان)، مدل با 4 بازیکن، 6 گزینه و 64 وضعیت شبیهسازی شد. عملکرد بازیکنها در گام اول بهصورت رفتار ایدهآل و در گام دوم با استفاده از تحلیل خروجیهای بدست آمده از پرسشنامه بررسی گردید. در ادامه 4 وضعیت در حالت ایدهآل بهعنوان وضعیتهای تعادل و 7 وضعیت در حالت استفاده از نتایج پرسشنامه، بهعنوان وضعیتهای تعادل استخراج گردید. همچنین مناقشه در حالت ائتلاف 3 ارگان دولتی (شرکت آب منطقهای، سازمان جهاد کشاورزی، دادگستری) نیز مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت محتملترین وضعیت تعادل در نتایج بازی شناسایی گردید. نتایج نشان داد اهمیت مشارکت جدی شرکت سهامی آب منطقهای و سازمان جهاد کشاورزی با استفاده از ظرفیتهای قانونی خود در جهت ممانعت از توسعه بیرویه اراضی کشاورزی میتواند بسیار راهگشا باشد. همچنین دخالت مرجع قانونی دادگستری بهعنوان یک عامل پیشگیری از وقوع جرم و در ادامه نقش آفرینی آن دستگاه بهعنوان صادرکننده حکم قضایی در این مناقشه موثر است. لازم به ذکر است انطباق نتایج مدلسازی بارفتار ایدهآل با نتایج مدلسازی از خروجی پرسشنامه نخبگانی نشان از نزدیک بودن نقطه تعادل به واقعیت بوده و احتمال عملی شدن آن بالاست. این تحقیق نشان داد در صورت ائتلاف بین بازیکنان دولتی، میتوان به راه حل واحدی برای حل مناقشه رسید.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
مریم رفعتی؛ مریم ملک زاده؛ مجید فیروزی
چکیده
فلزات سنگین یکی از آلایندههای اصلی شیرابه زباله هستند که میتوانند گیاهان و خاک اطراف محل دفن را آلوده نمایند. در این پژوهش به بررسی تجمع فلزات سنگین سرب و کادمیوم در دو گونه گیاهی آتریپلکس (sp. Atriplex) و خرزهره (Nerium oleander) در مرکز دفن آرادکوه شهر تهران پرداخته شد. در این مرکز، گیاه آتریپلکس به صورت خودرو در چهار منطقه و خرزهره به صورت ...
بیشتر
فلزات سنگین یکی از آلایندههای اصلی شیرابه زباله هستند که میتوانند گیاهان و خاک اطراف محل دفن را آلوده نمایند. در این پژوهش به بررسی تجمع فلزات سنگین سرب و کادمیوم در دو گونه گیاهی آتریپلکس (sp. Atriplex) و خرزهره (Nerium oleander) در مرکز دفن آرادکوه شهر تهران پرداخته شد. در این مرکز، گیاه آتریپلکس به صورت خودرو در چهار منطقه و خرزهره به صورت دستکاشت در یک منطقه وجود دارد. از هر منطقه رویش آتریپلکس، 10 نمونه بهطور تصادفی از ریشه و اندام هوایی و خاک پای گیاه (جمعا 120 نمونه) برداشت شد. همچنین از ریشه، ساقه و برگهای گیاه خرزهره هر کدام 10 نمونه و 10 نمونه از خاک پای هر گیاه نمونهبرداری گردید (جمعا 40 نمونه). بر اساس نتایج، غلظت سرب و کادمیوم در اندام هوایی آتریپلکس منطقه 2 با میانگین بهترتیب 7/19 و 75/5 میلیگرم بر کیلوگرم از دیگر مناطق بهصورت معنیداری بیشتر بود و این در حالی است که در گیاه خرزهره میانگین غلظت این فلزات در ریشه (با مقادیر 17/8 و 06/1 میلیگرم بر کیلوگرم بهترتیب برای سرب و کادمیوم) بیشتر از اندام هوایی بود. میزان تجمع عنصر سرب در خاک پای گیاه خرزهره با میانگین 13/35 میلیگرم بر کیلوگرم و کادمیوم درخاک آتریپلکس منطقه 2 با میانگین 78/3 میلیگرم بر کیلوگرم نیز از دیگر مناطق به صورت معنیداری بیشتر بود و با اینکه هر دو فلز در محدوده مجاز استانداردهای ملی و سازمان بهداشت جهانی واقع شدند، اما خاک منطقه براساس شاخص Nemerow در وضعیت آلودگی زیاد قرار داشت. همچنین میانگین فاکتور تجمع زیستی اندامهای هوایی در چهار منطقه رویشی آتریپلکس برای سرب و کادمیوم بهترتیب برابر با 44/1 و 3/1 بود، در صورتیکه ریشه این گیاه در هیچ یک از مناطق رویشی، ضریب تجمع زیستی بالاتر از 1 برای فلزات مذکور نداشت. در مورد خرزهره نیز ضریب تجمع زیستی کادمیوم و سرب در اندام هوایی و ریشه بالاتر از 1 گزارش نشد. به طورکلی، میتوان گفت که آتریپلکس برای استخراج عناصر سرب و کادمیوم از خاک و تجمع این فلزات در اندامهای هوایی مناسب به نظر میرسد. در صورتی که خرزهره برای تثبیت یا استخراج عناصر مذکور مناسب نبوده و قابلیت اندکی برای تجمع فلزات مذکور در ریشه یا اندام هوایی دارد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
زهرا خان محمدی؛ ابوالفضل احمدی
چکیده
موسیر ایرانی با نام علمی (Allium hirtifolium Boiss.) گیاهی چندساله است که از رویشگاههای طبیعی از جمله مراتع برداشت میشود. با توجه به کاربردهای متنوع و رو به افزایش این گیاه در صنایع غذایی و دارویی، کشت زراعی آن در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بهعلاوه نیاز آبی موسیر کم بوده و در عین حال درآمدزایی خوبی برای کشاورزان به دنبال دارد. این ...
بیشتر
موسیر ایرانی با نام علمی (Allium hirtifolium Boiss.) گیاهی چندساله است که از رویشگاههای طبیعی از جمله مراتع برداشت میشود. با توجه به کاربردهای متنوع و رو به افزایش این گیاه در صنایع غذایی و دارویی، کشت زراعی آن در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بهعلاوه نیاز آبی موسیر کم بوده و در عین حال درآمدزایی خوبی برای کشاورزان به دنبال دارد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مقادیر مختلف کودهای نیتروژن و کمپوست گاوی بر عملکرد موسیر و جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم و نیترات در منطقه فریدونشهر استان اصفهان انجام شد. به این منظور تیمار کوددهی اوره در چهار سطح (0، 120، 240 و 360 کیلوگرم در هکتار) و تیمار کمپوست گاوی در سه سطح (0، 40 و 60 تن در هکتار) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و با دو عامل کود نیتروژنی و کمپوست گاوی بهصورت فاکتوریل اعمال شد. تیمارها به شکل 0-0 (شاهد)، 40-0، 60-0، 0-120، 40-120، 60-120، 0-240، 40-240، 60-240، 360-0، 360-40 و 60-360 در نظر گرفته شدند که با احتساب سه تکرار، در مجموع 36 کرت آزمایشی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد تر و خشک کورم موسیر در تیمار تلفیقی کاربرد 240 کیلوگرم در هکتار اوره و 40 تن در هکتار کمپوست گاوی به دست آمد. بیشترین جذب نیتروژن در تیمار 360 کیلوگرم در هکتار اوره به همراه 60 تن در هکتار کمپوست گاوی مشاهده شد، اما تفاوت معنیداری با تیمار 40-240 نداشت. به طور کلی غلظت نیترات در کورم موسیر کمتر از حد مجاز استاندارد ملی ایران بود. بیشترین غلظت نیترات مربوط به تیمار تلفیقی کاربرد 120 کیلوگرم در هکتار اوره و 60 تن در هکتار کمپوست گاوی بود. با کاربرد 240 کیلوگرم در هکتار کود اوره، غلظت نیترات بهطور معنیداری کاهش و با افزایش مقدار کاربرد اوره به 360 کیلوگرم در هکتار و البته کاربرد همزمان کمپوست گاوی، غلظت نیترات کورم موسیر مجدد افزایش یافت. با توجه به نتایج، تیمار تلفیقی 240 کیلوگرم در هکتار اوره و 40 تن در هکتار کمپوست گاوی به عنوان بهترین تیمار برای حصول بیشترین عملکرد کورم موسیر در منطقه پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
زینب سخنور ماهانی؛ ناصر برومند؛ مهدی سرچشمه پور
چکیده
فسفر یکی از مهمترین عناصر ضروری برای رشد گیاهان و تولید محصولات کشاورزی است. درخاکهای آهکی به علت pH بالا، درصد زیاد کربنات کلسیم، کمبود مواد آلی و رطوبت؛ کمبود فسفر به صورت یک عارضه عمومی دیده میشود. قابلیت جذب فسفر تابع واکنشهای مختلف خاک است. سرعت و مقدار آزادسازی فسفر قابل استفاده تابع واکنشهای خاک و زمان انجام این ...
بیشتر
فسفر یکی از مهمترین عناصر ضروری برای رشد گیاهان و تولید محصولات کشاورزی است. درخاکهای آهکی به علت pH بالا، درصد زیاد کربنات کلسیم، کمبود مواد آلی و رطوبت؛ کمبود فسفر به صورت یک عارضه عمومی دیده میشود. قابلیت جذب فسفر تابع واکنشهای مختلف خاک است. سرعت و مقدار آزادسازی فسفر قابل استفاده تابع واکنشهای خاک و زمان انجام این واکنشها میباشد. اطلاعات درباره سرعت آزادشدن فسفر در خاک آهکی محدود میباشد. مطالعه سینتیک رهاسازی فسفر از خاک شاخص خوبی برای بررسی وضعیت جذب فسفر توسط گیاه میباشد. هدف از این تحقیق مطالعه سینتیک رهاسازی فسفر و به دست آوردن بهترین معادله برای توجیه رهاسازی فسفر از یک خاک آهکی تحت تاثیر اسیدی کردن خاک فسفات و ورمیکمپوست بود. در این مطالعه به منظور بررسی توان خاک فسفات و ورمیکمپوست اسیدی شده در رهاسازی فسفر آزمایشی با 2 تکرار و 5 تیمار شامل: 1- شاهد، 2- خاک فسفات، 3- خاک فسفات اسیدی شده، 4- ورمی کمپوست و 5- ورمی کمپوست اسیدی شده انجام شد و پس از دو هفته انکوباسیون در دمای ℃2±20 میزان فسفر رهاشده نمونهها با دستگاه اسپکتروفتومتر در زمانهای 25/0 تا 256 ساعت اندازهگیری شد. شش مدل سینتیکی برای توصیف رهاسازی فسفر مورد استفاده قرار گرفت. معادله الوویچ ساده شده با میانگین ضرایب تبیین (R2) 79/0 و با میانگین خطای معیار (SE) 4/0 در تمام تیمارها رهاسازی فسفر از خاک را به خوبی توصیف کرد. نتایج نشان داد که در ابتدا رهاسازی فسفر سریع و با گذشت زمان کاهش یافت. اسیدی کردن خاک فسفات و ورمی کمپوست منجر به تسریع و افزایش رهاسازی فسفر گردید. نتایج همچنین نشان داد که با اسیدی کردن ورمیکمپوست، به دلیل کاهش pH میتواند موجب کاهش تثبیت فسفر در تیمارهای حاوی مواد آلی نسبت به کود شیمیایی شود و فسفر سریعتر از این منبع آلی رها گردد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
مهری بزی عبدلی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ امیر بستانی؛ طالب نظری
چکیده
یکی از راههای بهبود ویژگی شیمیایی و حاصلخیزی خاکهای آهکی، کاربرد مواد آلی از جملـه زغال زیستی تولید شده از ضایعات آلی است. اما زغالهای زیستی عمدتاً دارای pH قلیایی بوده و کاربرد مقادیر زیاد آنها میتواند کمبود برخی عناصر غذایی را برای گیاه در خاکهای آهکی تشدید کند. اصلاح زغال زیستی با اسیدها باعث افزایش در دسترس بودن عناصر ...
بیشتر
یکی از راههای بهبود ویژگی شیمیایی و حاصلخیزی خاکهای آهکی، کاربرد مواد آلی از جملـه زغال زیستی تولید شده از ضایعات آلی است. اما زغالهای زیستی عمدتاً دارای pH قلیایی بوده و کاربرد مقادیر زیاد آنها میتواند کمبود برخی عناصر غذایی را برای گیاه در خاکهای آهکی تشدید کند. اصلاح زغال زیستی با اسیدها باعث افزایش در دسترس بودن عناصر غذایی گیاهان در خاکهای آهکی میشود. هدف از این پژوهش بررسی اثر زغال زیستی اصلاح شده با اسید از کاه برنج بر مقدارکلروفیل و غلظت عناصرکم مصرف گیاه کینوا (Chenopodium quinoa) (رقم گیزاوان) در یک خاک آهکی بود. به همین منظور آزمایشی در شرایط گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار به صورت گلدانی اجرا شد. فاکتورها شامل 3 نوع زغال زیستی (اصلاح نشده، اصلاح شده با روش پیش اسیدی و اصلاح شده با روش پس اسیدی) و مقادیر مختلف مصرف زغال زیستی (0، 2 و 5 درصد وزنی) و در مجموع 36 گلدان بودند. مقایسه میانگین اثر تیمارهای مورد بررسی نشان داد با افزایش مقدار مصرف هر سه نوع زغال زیستی مقدار کلروفیل a، b، کل و کارتنوئید افزایش یافت به نحوی که بیشترین مقدار کلروفیل a، b، کل و کارتنوئید به ترتیب با میانگین 58/2، 54/1، 13/4 و 36/1 میلیگرم بر گرم وزن تازه گیاه از تیمار 5 درصد زغال زیستی پس اسیدی بدست آمد. همچنین بیشترین غلظت آهن، روی، مس و منگنز در اندام هوایی بهترتیب با میانگین 48/229، 42/13، 85/3 و 37/23 میلیگرم بر کیلوگرم مربوط به تیمار 5 درصد زغال زیستی پساسیدی بود که نسبت به تیمار 5 درصد زغال زیستی پیش اسیدی بهترتیب افزایشی معادل 08/4، 24/13، 44/7 و 76/30 درصد داشت. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد کاربرد زغال زیستی اسیدی (پس اسیدی) میتواند بهعنـوان روشـی مناسب برای ارتقاء حاصـلخیزی و فراهمی عناصر کم مصرف در خـاکهای آهکی مورد استفاده قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
حمیدرضا اولیایی
چکیده
طبقهبندی خاک، فرایند گروهبندی واحدهای خاک به کلاسهای کم و بیش یکنواخت، با در نظر گرفتن اهدافی مشخص میباشد. یکی از دلایل اصلی ایجاد سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاکهـا بـرای اهـداف مـدیریتی اسـت. از میان سامانههای ردهبندی در دنیا و ایران، دو سامانه ردهبندی آمریکایی (ST) و جهانی (WRB) ...
بیشتر
طبقهبندی خاک، فرایند گروهبندی واحدهای خاک به کلاسهای کم و بیش یکنواخت، با در نظر گرفتن اهدافی مشخص میباشد. یکی از دلایل اصلی ایجاد سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاکهـا بـرای اهـداف مـدیریتی اسـت. از میان سامانههای ردهبندی در دنیا و ایران، دو سامانه ردهبندی آمریکایی (ST) و جهانی (WRB) بیشترین کاربرد را دارند. این مطالعه بهمنظور مقایسه کارایی سامانههای ردهبندی آمریکایی و جهانی در گروهبندی و بیان ویژگیهای خاکهای گچی- آهکی غرب استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت. دوازه خاکرخ شاهد در بخشهای مختلف منطقه مطالعاتی، حفر، تشریح و نمونهبرداری گردیدند و ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و کانیشناسی آنها در آزمایشگاه تعیین شدند. تمامی خاکرخها بر اساس دو سامانه مذکور ردهبندی شدند. خاکها بر اساس ردهبندی آمریکایی، در چهار رده انتیسولز، اینسپتیسولز، آلفیسولز و مالیسولز و بر اساس طبقهبندی جهانی در هفت گروه مرجع رگوسولز، فلاویسولز، لوویسولز، کمبیسولز، کاستانوزمز، جیپسیسولز و گلیسولز قرار گرفتند. با توجه به مطالعه انجامشده، سه زیرگروه Gypsic Haplustalfs، Gypsiustepts Fluventic و Cambic Haplustolls برای افزوده شدن به سامانه آمریکایی (ST) پیشنهاد میشوند. همچنین افزودن مشخصهای به سامانه آمریکایی برای بیان ویژگی انقطاع سنگی همچون WRB پیشنهاد میشود. در ارتباط با سامانه جهانی، افزودن صفت Cutanic به جیپسیسولهای دارای پوسته رسی، صفت hypercalcic به گروههای کاستانوزمز و لوویسولز دارای افق کلسیک با بیش از 50 درصد کربنات و افزودن صفت aridic بهمنظور بیان بهتر ویژگی خاکهای با رژیمهای اریدیک-یوستیک پیشنهاد میگردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سامانه طبقهبندی جهانی (WRB) در بیان شرایط و ویژگیهای خاکهای مورد مطالعـه از کارایی بیشتری برخوردار بوده است. توصیه میشـود در سایر مناطق با شرایط متفاوت، طبقهبنـدی خاکها توسـط هـر دو سامانه ردهبندی انجـام شود تـا نقاط ضعف و قوت آنها برای خاکهای منـاطق مختلف تعیین گردد.
مقالات پژوهشی
هواشناسی کشاورزی
آوا غلامی؛ سید حسین میرموسوی؛ مسعود جلالی؛ کوهزاد رئیس پور
چکیده
ابرها را میتوان به عنوان یکی از پیچیدهترین و تأثیرگذارترین متغیرهای دستگاه نیوار در شکلدهی ساختار اقلیمی کرۀ زمین به شمار آورد. بنابراین، هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل مقدار ابرناکی به لحاظ تغییرات زمانی و مکانی در ایران است که طی یک دورۀ 31 ساله (2021-1991) برای تعداد 93 ایستگاه در پهنۀ ایران به انجام رسیده است. بدین منظور دادههای ...
بیشتر
ابرها را میتوان به عنوان یکی از پیچیدهترین و تأثیرگذارترین متغیرهای دستگاه نیوار در شکلدهی ساختار اقلیمی کرۀ زمین به شمار آورد. بنابراین، هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل مقدار ابرناکی به لحاظ تغییرات زمانی و مکانی در ایران است که طی یک دورۀ 31 ساله (2021-1991) برای تعداد 93 ایستگاه در پهنۀ ایران به انجام رسیده است. بدین منظور دادههای روزانۀ متغیر ابر از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید و پس از بررسی و پیشپردازش و تبدیل آنها به مقیاسهای سالانه، ماهانه و فصلی، سطح نرمال بودن دادهها با آزمونهای مختلف آماری از قبیل آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، لیلیفورس و اندرسون-دارلینگ بررسی شد. سپس براساس توزیع نرمال و غیرنرمال سریهای زمانی ابرناکی جهت تشخیص روند دادهها از آزمون رگرسیون خطی بر اساس روش کمترین مربعات خطا و آزمون من-کندال در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. نتایج سالانه نشان داد تعداد 50 ایستگاه دارای تغییرات معنادار بودهاند که جهت این تغییرات در 47 ایستگاه، کاهشی و تنها در 3 ایستگاه، افزایشی بوده است، در سایر ایستگاهها هیچ روند معناداری مشاهده نگردید. نتایج ماهانه و فصلی نیز بیانگر روند کاهشی مقدار ابرناکی در ماههای سرد سال و فصلهای زمستان و بهار و البته فصل پاییز است. همچنین ارتباط بین عوامل مکانی طول و عرض جغرافیایی با مقدار ابرناکی با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بررسی گردید که نتایج این آزمون بیانگر همبستگی منفی با طول جغرافیایی و همبستگی مثبت با عرض جغرافیایی است. سپس مقدار ابرناکی و توزیع آن در هر یک از مقیاسهای مورد مطالعه (سالانه، ماهانه و فصلی) در پهنۀ ایران در قالب نقشه نمایش داده شد. بالاترین مقادیر سالانۀ ابرناکی در جنوب و جنوبغربی دریای خزر در ایستگاههای رشت، رامسر، بندر انزلی، نوشهر و بابلسر و بعد از آن در مناطق شمالغرب کشور در ایستگاههای اردبیل، اهر، تبریز، سراب و ماکو و کمترین مقدار در مناطق جنوب و جنوبشرق کشور است.
مقالات پژوهشی
هواشناسی کشاورزی
آمنه یحیوی دیزج؛ طیبه اکبری ازیرانی؛ شهریار خالدی؛ خدیجه جوان
چکیده
تبخیر تعرق ترکیب دو فرایند مجزّا، تبخیر از سطح خاک و تعرّق از گیاه است که میزان آن بستگی به عناصر مختلف هواشناسی دارد. از اینرو شناخت عوامل مؤثر و میزان تأثیر هر عنصر بر تبخیر تعرق مرجع (ET0) حائز اهمیت فراوان است. در پژوهش حاضر، برآورد ET0 فصلی بر اساس آمار 45 ساله 2020-1976 سازمان هواشناسی 40 ایستگاه همدید به روش فائوپنمن مانتیث 56 محاسبه و ...
بیشتر
تبخیر تعرق ترکیب دو فرایند مجزّا، تبخیر از سطح خاک و تعرّق از گیاه است که میزان آن بستگی به عناصر مختلف هواشناسی دارد. از اینرو شناخت عوامل مؤثر و میزان تأثیر هر عنصر بر تبخیر تعرق مرجع (ET0) حائز اهمیت فراوان است. در پژوهش حاضر، برآورد ET0 فصلی بر اساس آمار 45 ساله 2020-1976 سازمان هواشناسی 40 ایستگاه همدید به روش فائوپنمن مانتیث 56 محاسبه و بصورت نقشههای پهنهبندی ارائه شد. روند تغییرات ET0 با آزمونهای مَن-کندال و روند نوآورانه (ITA) بررسی شد. بهمنظور بررسی میزان تأثیر هر عنصر بر ET0، ضریب حساسیت فصلی با استفاده از روش Sobol محاسبه شد. بدینصورت که توزیع آماری عناصر هواشناسی شامل رطوبت نسبی، ساعت آفتابی، متوسط، بیشینه و کمینۀ دما و سرعت باد؛ با محاسبۀ میانگین و واریانس هر پارامتر در دامنه 40%± برآورد شد و سپس با ثابت نگه داشتن هر متغییر، تغییر تمامی متغییرها ضریب حساسیت در مقیاس فصلی ارائه شد. براساس نتایج؛ میزان تأثیرگذاری عناصر هواشناسی در ET0 در فصول مختلف سال متفاوت است. ضریب حساسیت برای میزان تأثیرگذاری هر عنصر شامل کمینۀ دما با 1/18%، سرعت باد 5/22%، سرعت باد 9/31% و بیشینۀ دما 4/20% بهترتیب در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان رتبۀ نخست را در میزان تأثیرگذاری به خود اختصاص دادند. براساس یافتههای پژوهش حاضر میزان تأثیرگذاری عناصر مختلف هواشناسی بر ET0 در فصول مختلف تفاوت داشت که این مهم باید در برنامهریزی و مدیریت بهینۀ منابع آب کشور مورد توجّه قرار بگیرد.