دانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Evaluation and Comparison of Grey GM (1,1) and Skaggs Models in Estimating Particle Size Distribution of Soils in the Shahrekord Plainارزیابی و مقایسه دو مدل گری GM(1,1) و اسکگز در برآورد توزیع اندازه ذرات خاک های دشت شهرکرد131813283655910.22067/jsw.v0i0.19234FAحبیب اله بیگی هرچگانییاسر استواریJournal Article20130203Particle size distribution (PSD) is one of the most important soil physical properties. The Grey Model GM(1,1) is a new method and different from empirical and parametrical models for description and estimation of soil particle size distribution. In this study, the models of Grey GM(1,1) and Skaggs have been used to estimate PSD in five soil textural classes including 138 soil samples taken from Shahrekord Plain. For evaluating and comparison of two models, four statistical indices (MSE, MAPE, AAE, R2) and 1:1 lines were used. The results showed that the performance of both models was relatively good in all five textures. However, Skaggs and Grey GM(1,1) had the best performance in loam and clay textures, respectively. It seems that the performance of Skaggs and Grey GM(1,1) models improved when soil textures changed to coarser and finer textures, respectively. Absolute cumulative error (AAE) of the Skaggs model in some textures tended to decrease while that of the Grey GM(1,1) tended to slightly increase with increasing uniformity and curvature indices of soil.توزیع اندازه ذرات (PSD) یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است. مدل گری GM(1,1) روشی جدید و متفاوت از روش های تجربی و پارامتریک برای توصیف و پیش بینی توزیع اندازه ذرات خاک است. در این تحقیق برآورد توزیع اندازه ذرات خاک توسط دو مدل گری و اسکگز در پنج کلاس بافتی شامل 138 نمونه در خاک های دشت شهرکرد مورد مقایسه قرار گرفته است. برای ارزیابی و مقایسه دو مدل از چهار شاخص آماری (MSE،MAPE ،AAE ،R2) و خطوط 1:1 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مدل اسکگز و گری در هر پنج کلاس بافتی بهخوبی توزیع اندازه ذرات خاک را برآورد می کنند. در عین حال برآورد مدل اسکگز در بافت لومی (سبکترین بافت در این مطالعه) و برآورد مدل گری در بافت رسی (سنگینترین بافت در این مطالعه) کمترین خطا را داشت. به نظر میرسد با سبکتر شدن بافت برآورد مدل اسکگز و با سنگینترین شدن بافت برآورد مدل گری بهبود یافت. همچنین در برخی کلاس های بافتی مقدار خطای مدل اسکگز با افزایش ضریب یکنواختی و ضریب انحناء تمایل به کاهش و خطای ناشی از مدل گری تمایل اندکی به افزایش دارد.https://jsw.um.ac.ir/article_36559_3b59419f3ccbcb9cd2e7efbe4efeb93b.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effect of Municipal Solid Waste Compost and Sewage Sludge on Chemical Properties Soilاثر کمپوست پسماند شهری و لجن فاضلاب بر خصوصیات شیمیایی خاک132913383656410.22067/jsw.v0i0.19236FAفاطمه اکبرنژادعلیرضا آستارایی0000-0001-6156-8570امیر فتوت0000-0002-5551-7002مهدی نصیری محلاتیJournal Article20130203Recently Application of municipal solid waste compost and sewage sludge on the farm land had received considerable attention. These organic wastes provides a valuable source of organic matter and enhances crop yield and soil fertility by improving soil physical, chemical and biological properties. To evaluate the influences of municipal solid waste compost (MSWC) and sewage sludge (SS) on chemical properties of soil an experiment was conducted with Municipal solid waste compost at 0, 15, 30 ton/ha (C0, C15 and C30) and sewage sludge at 0, 15, 30 ton/ha (S0, S15 and S30) in a factorial experiment based on completely randomized design with three replications in greenhouse of Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad. Results showed that municipal solid waste compost and sewage sludge and their interaction effects had significant effects on soil chemical properties. With increasing amounts of municipal solid waste compost and sewage sludge, organic carbon and electrical conductivity of soil increased. Portion of Sewage sludge compared to municipal solid waste compost in increasing of organic nitrogen is lower. The most amount of soil organic nitrogen was observed in municipal solid waste treatments. Also use of these wastes together decreased soil acidity.اخیرًا استفاده از کمپوست پسماند شهری و لجن فاضلاب در کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. این پسماندهای آلی منبع با ارزشی برای بهبود ماده آلی خاک بوده و با تاثیر بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک سبب افزایش محصول و حاصل خیزی آن می شوند. به منظور بررسی اثر کمپوست پسماند شهری و لجن فاضلاب بر خصوصیات شیمایی خاک، آزمایشی با دو نوع کود آلی کمپوست پسماند شهری (MSWC) و لجن فاضلاب (SS) هر کدام در سه سطح (صفر، 15 و 30 تن در هکتار) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. نتایج نشان داد اثر کمپوست پسماند شهری و لجن فاضلاب و اثر متقابل آنها تاثیر معنی دار بر خصوصیات شیمیایی خاک داشت. با افزایش سطوح کمپوست پسماند شهری و لجن فاضلاب کربن آلی و قابلیت هدایت الکتریکی خاک افزایش یافت. بیشترین نیتروژن آلی خاک در تیمارهای حاوی کود پسماند زباله شهری مشاهده شد. سهم لجن فاضلاب در افزایش نیتروژن آلی خاک کمتر از کمپوست پسماند شهری بود. همچنین استفاده توام از پس ماندهای آلی (کمپوست و لجن فاضلاب) اسیدیته خاک را به طور معنی دار نسبت به شاهد کاهش داد.https://jsw.um.ac.ir/article_36564_1fdd61d59d4c5b55c7cac330cf44ad1e.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Assessment of Agricultural Water Productivity for Maize in Evan Plain (Case Study in Sought Karkheh River Basin)ارزیابی کارائی مصرف آب ذرت در دشت اوان (مطالعه موردی جنوب حوضه آبریز کرخه)133913483657410.22067/jsw.v0i0.19239FAمنصور معیریابراهیم پذیراحمید سیادتفریبرز عباسی0009-0001-6554-5971حسین دهقانی سانیجموسسه تحقیقات فنی و مهندسی کرجJournal Article20130203This study was conducted to assess yield, water consumption, and water productivity of maize and the factors affecting it under farmers’ management conditions at the Karkheh River Basin, Iran, during 2006 and 2007 growing seasons. The studied farms were in Evan Plain that is located in the northern part of the lands downstream of the Karkheh River Dam, where summer maize is planted in 75 cm spaced rows and irrigated by furrows. During the two years of the research and considering the prevailing diversity of the sources of irrigation water (Based on the ratio), seven irrigated field units were selected as follows: two units using groundwater (wells), three units receiving surface water from irrigation network, one unit taking water directly from the river, and one unit using network and well water. In each irrigation unit, three farms were chosen with regard to irrigation and farming management. In the field trials, some physical and chemical properties of the soil, soil test for nutrition (NPK) availability, the volume of inflow applied to the field by the farmer and runoff water in each irrigation, and total crop yield was measured and maize evapotranspiration was calculated. Then, the irrigation and rain water productivity (WPI+R), water application efficiency (WAE), and maize crop water productivity (CWP) was determined for each field. Based on the two years results, the average yield of maize kernel, WPI+R , WAE, and CWP values were, 4844 kg/ha, 0.38 kg/m3, 38.6,%, and 1.01 kg/m3, respectively. The results and observations made during this study indicated that the most important reasons for low water productivity were inadequate knowledge of farmers in irrigation, plant nutrient deficiencies, and improper crop management practices.این مطالعه به منظور ارزیابی مدیریت کشاورزان در آب مصرفی، تولید دانه و عوامل موثر در کارائی مصرف آب ذرت تابستانه در اراضی پایاب سد کرخه (دشت اوان) طی سال های 86-1385 اجرا شد. در دشت اوان، ذرت بصورت ردیفی روی پشته های با فواصل 75 سانتی متری کشت و بصورت جوی و پشته آبیاری می شود. در دو فصل زراعی و به نسبت مساحت اراضی این دشت با منبع تامین آب متفاوت، هفت واحد آبیاری شامل: سه واحد آبیاری شبکه کانال(سرخه)، دو واحد آبیاری چاه، یک واحد رودخانه و یک واحد با منبع تلفیقی شبکه کانال و چاه و از هر واحد آبیاری، سه مزرعه با مدیریت کشاورزان مختلف انتخاب شدند. با نمونه گیری خاک مزارع انتخابی قبل از کشت نیاز کودی و برخی مشخصات فیزیکی و شیمیایی تعیین شد. ضمن ثبت مدیریت های زراعی و کودی کشاورزان، حجم آب ورودی به مزارع و رواناب خروجی در هر نوبت آبیاری، تراکم بوته و عملکرد دانه ذرت در زمان رسیدگی فیزیولوژیک اندازه گیری شد. با ثبت تاریخ کاشت و مراحل رشد گیاه، با استفاده از روش تشت تبخیر، نیاز آبی و با استفاده از داده های ثبت شده کارائی مصرف آب آبیاری (WPI+R)، بازده کاربرد آب (WAE) و کارائی مصرف آب ذرت (CWP) برای هر مزرعه محاسبه شدند. براساس نتایج بدست آمده متوسط دو ساله عملکرد دانه ذرت، کارائی مصرف آب آبیاری، بازده کاربرد آب و کارائی مصرف آب ذرت به ترتیب، kg/ha 4844، kg/m3 38/0، 6/38% وkg/m3 01/1 بدست آمد. مقایسه مدیریت های زراعی، آبیاری و تغذیه ای کشاورزان با توصیه های تحقیقاتی نشان داد که مهمترین عامل پایین بودن کارائی مصرف آب ناشی از آگاهی کم کشاورزان منطقه از مدیریت های مناسب بود.https://jsw.um.ac.ir/article_36574_617a42e3ab0205bec5f8792f0807eb23.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Qualitative Land Suitability Evaluation for Maize in Shahrekord Area Using FAO Method and ALES Programارزیابی کیفی تناسب اراضی منطقه شهرکرد برای ذرت علوفه ای به روش فائو و با استفاده از برنامه ALES134913593658210.22067/jsw.v0i0.19248FAجواد گیویJournal Article20130203Optimal land utilization is important because of land degradation due to incorrect use and ever-increasing need for increasing yield per surface area unit. For this optimal use, crop specific land suitability evaluation is essential. The aim of this research was qualitative land suitability evaluation for maize production in Shahrekord area and validation of the applied land suitability evaluation methods. In this regards, land suitability class was determined by matching land characteristics with maize growth requirements, using parametric method and ALES program. For model making in ALES program, simple limitation method was used, a data base including soil units, land characteristics and maize growth requirements was established in the program and then land characteristics were matched with the maize growth requirements. The results showed that as the square root formula of parametric method and the ALES program are used, most of the land units are classified as S2c. As the storie formula of the parametric method is used, because of multiplication of the suitability ratings and not due to land characteristics limitations, most of the land units are classified as S3c. The most important limiting factors for irrigated maize production in the study area are average minimum temperature and mean ratio of sunshine hours to day length of the growing cycle. In some of the land units, soil pH is considered as limiting factor as well.با توجه به استفاده بی رویه از اراضی و تخریب آن ها از یک طرف و نیاز روز افزون به افزایش عملکرد در واحد سطح از طرف دیگر، ضرورت بهره برداری بهینه از اراضی بیش از پیش احساس می شود. یکی از راه های رسیدن به این مقصود، ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای یک نبات خاص است. این تحقیق به منظور انجام این نوع ارزیابی برای ذرت علوفه ای در منطقه شهرکرد و بررسی کارآیی روش های ارزیابی تناسب اراضی انجام گرفت. در این راستا، با انطباق خصوصیات اراضی با نیازهای رویشی گیاه مورد نظر، از طریق روش های محدودیت ساده و پارامتریک و با استفاده از نرم افزار ALES، کلاس تناسب واحدهای اراضی برای ذرت علوفه ای تعیین گردید. برای ساختن مدل در نرم افزار ALES، روش محدودیت ساده بکار رفت و یک بانک اطلاعاتی دربرگیرنده واحدهای خاک، خصوصیات خاک و نیازهای رویشی ذرت علوفه ای در محیط نرم افزار ایجاد و سپس اطلاعات مربوط به خصوصیات اراضی با نیازهای رویشی ذرت علوفه ای انطباق داده شد. نتایج نشان داد که وقتی از نرم افزار ALES استفاده می-شود و زمانی که در روش پارامتریک، رابطه ریشه دوم بکار می رود، اغلب واحدهای اراضی برای کشت آبی ذرت علوفه ای، در زیر کلاس تناسب (S2C) قرار می گیرند. زمانی که رابطه استوری مورد استفاده قرار می گیرد، اغلب واحدهای اراضی به علت ضرب درجات تناسب و نه بخاطر محدودیت هر یک از مشخصات اراضی، دارای تناسب بحرانی (S3C) می شوند. بیشترین محدودیت را برای کشت آبی ذرت علوفه ای در منطقه مورد مطالعه، متوسط درجه حرارت حداقل سیکل رشد و نسبت تعداد ساعات آفتابی به طول روز در مرحله رشد رویشی و در بعضی واحدهای اراضی، pH خاک نیز عامل محدود کننده تولید بحساب میآید.https://jsw.um.ac.ir/article_36582_e4c88a34111ce63a47db56fdfb78e1c0.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Comparison of SEBAL and S-SEBI Algorithms in Estimating Evapotranspiration in Karaj Regionمقایسه الگوریتمهای SEBAL و S-SEBI در برآورد تبخیر و تعرق در منطقه کرج136013713658910.22067/jsw.v0i0.19247FAبهاره حسن پورفرهاد میرزاییصالح ارشدهانیه کوثریJournal Article20130203In the present study, two methods of predicting evapotranspiration by the use of satellite images were compared. Field data in a corn site was measured at agricultural engineering research institute private farm in 6 days. Consequently MODIS images were used for predicting evapotranspiration by SEBAL and S-SEBI algorithms. These algorithms are different in predicting sensible heat flux. The results show that RSME value for the net radiation and soil heat flux was respectively 46 and 43 (w/m2). SEBAL algorithm is capable to estimate sensible heat flux more accurate than S-SEBI so it is able to estimate latent heat flux more accurate. The RSME amount in sensible heat flux and latent heat flux for SEBAL algorithm are 58 and 31 (w/m2) respectively. These amounts in S-SEBI algorithm are 111 and 74 (w/m2). The differences between two algorithms could be because of the use of meteorological data in predicting sensible heat flux and aerodynamic resistance in SEBAL algorithm. Also the results show that SEBAL algorithm estimates hourly evapotranspiration by the difference of 0.05 mm/hour which is about 1% of hourly evapotranspiration Whereas S-SEBI predicted it by the difference of 0.11 and 11%. The difference between measured daily evapotranspiration and SEBAL -based daily evapotranspiration was 0.4 mm that is about 1% less than measured. Whereas these differences by S_SEBI are 1mm and 12%.در این مطالعه دو روش برآورد تبخیر و تعرق توسط تصاویر ماهواره ای مورد مقایسه قرار گرفت. اطلاعات مزرعه ای در تابستان سال 1388 با کشت گیاه ذرت در مزرعه اختصاصی موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی واقع در کرج به دست آمد. در این مطالعه شارهای گرمایی سطح زمین توسط بیلان انرژی نسبت بوون در 6 روز اندازه گیری شد. متعاقبا تصاویر سنجنده مودیس برای برآورد تبخیر و تعرق منطقه با استفاده از دو الگوریتم SEBAL و S-SEBI مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت این دو الگوریتم در برآورد شار گرمای محسوس است. نتایج نشان می دهد که ریشه میانگین مربعات خطا در برآورد شار گرمای خالص و شار گرمای خاک به ترتیب 46 و 43 (w/m2) بوده است. الگوریتم SEBAL قادراست شار گرمای محسوس را نسبت به الگوریتم S-SEBI به مراتب بهتر برآورد نماید و بنابراین شار گرمای نهان نیز بهتر برآورد می گردد. مقدار ریشه میانگین مربعات خطا شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان برآورد شده توسط الگوریتم SEBAL به ترتیب 58 و 31 (w/m2) بوده و این مقادیر در برآورد الگوریتم S-SEBI به ترتیب 111 و 74 (w/m2) هستند. تفاوت بین این دو الگوریتم به دلیل استفاده از داده های هواشناسی در برآورد شار گرمای محسوس و مقاومت ایرودینامیک در الگوریتم SEBAL است. همچنین نتایج حاصل نشان داد تبخیر و تعرق ساعتی برآورد شده توسط الگوریتم SEBAL ، 05/0میلیمتر در ساعت با مقدار اندازه گیری شده، تفاوت دارد که حدود 1% تبخیر و تعرق ساعتی می باشد. حال آنکه در الگوریتم S-SEBI این مقادیر به ترتیب 11/0 و 11 درصد است. تبخیر و تعرق روزانه برآورد شده توسط الگوریتم SEBAL 4/0 میلیمتر در روز با مقدار اندازه گیری شده، تفاوت دارد و ضریب توده باقیمانده 1 درصد است. حال آنکه در الگوریتم S-SEBI این مقادیر به ترتیب 1 و 12 درصد است.https://jsw.um.ac.ir/article_36589_8eab722c1aee3113da32def447572bc7.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219ارزیابی نشان پدیده نوسانهای مادن-جولیان بر رخداد بارشهای روزانه استانهای سیستان و بلوچستان و فارس137213823659610.22067/jsw.v0i0.19249FAحبیب اله قائدامینی اسدآبادیسید محمد جعفر ناظم الساداتدانشکده کشاورزی دانشگاه شیرازJournal Article20130203نوسان های مادن جولیان یکی از پدیدههای جوی حاره ای می باشد که با دوره های فعال همرفتی در پهنه های گرمسیری نیمکره شرقی در پیوند می باشد. همزمان با فاز فعال این پدیده کارکردهای همرفتی در سراسر پهنه های گرمسیری شرق اقیانوس هند و غرب اقیانوس آرام افزایش می یابد. فازهایی از این پدیده که بارش های همرفتی آن در پهنه هایی رخ می دهد که با فازهای 3، 4، 5 و 6 مشخص می گردد، فاز مثبت و فازهایی که بارش های آن در پهنه های چیرگی فاز 1، 2، 7 و 8 رخ می دهد، فاز منفی نامیده شد. پیوند میان نمایه MJO و بارشهای نوامبر تا آوریل در 7 ایستگاه که در استان های سیستان بلوچستان و فارس جای گرفته اند، در دوره زمانی 2005-1979 برای آگاهی از نشان فازهای این پدیده بر اندازه بارش و تواتر رخداد دورههای خشک و تر در مقیاس زمانی روزانه ارزیابی گردید. یافتههای آماری نشان داد که اندازه بارش همزمان با چیرگی فاز منفی به گونهی معنیداری از مقادیر بارش همزمان با چیرگی فاز مثبت بیشتر میباشد. در بیشتر ایستگاه ها، همزمان با چیرگی فازهای منفی MJO احتمال رخداد دورههای تر در فاز 2 کمتر از فازهای 1، 7 و 8 میباشد. همچنین همزمان با چیرگی فازمثبت MJO احتمال رخداد دورههای خشک در فاز 4 و 5 به ترتیب در استان های فارس و سیستان بلوچستان، بیشتر از فازهای 3 و 6 میباشد.https://jsw.um.ac.ir/article_36596_bfd819d1170b9e07502fe6da24abb632.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219کاربرد مرحله یکم روش رویه پاسخ در مطالعات کشاورزی: بهینه سازی تنش های کم آبی و شوری برای گندم بهاره138413943660310.22067/jsw.v0i0.19250FAامیر حق وردیبیژن قهرمان0000-0002-8201-5060کامران داوریمحمد کافیJournal Article20130203در سال های اخیر مطالعات بسیاری در ارتباط با مدل سازی تنش های کم آبی و شوری و بررسی اثرات آن ها بر خصوصیات مختلف گیاهان زراعی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی کاربرد مرحله یک روش رویه پاسخ در مطالعات شوری و کم آبی به منظور تعیین سطوح بهینه متغیرهای مستقل (سطوح کم آبی و شوری در مراحل مختلف رشد) برای دستیابی به بیشترین میزان محصول برای گندم بهاره در منطقه مشهد میباشد. آزمایش در سال زراعی 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش فاکتوریل با پنج متغیر میزان شوری آب آبیاری با دو سطح 5/0 و 10 دسی زیمنس بر متر و میزان آب آبیاری در چهار مرحله مختلف رشد، بدون تکرار و در دو سطح از هر متغیر، 20 و 100 درصد نیاز آبی، انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که میزان آب آبیاری در مراحل مختلف رشد و شوری آبی آبیاری تاثیری متفاوت و بالا بر میزان محصول دارد. اثر متقابل شوری و میزان آب آبیاری بر محصول ناچیز بود. راندمان مصرف آب در سناریوهای مختلف بهینه سازی بین 84/5 تا 31/7 (kg.h-1.m-1) بود. نتایج بهینه سازی لزوم در نظر گرفتن مدل های غیر خطی و طرح ریزی آزمایشات آتی در فضای داخلی سطوح تحقیق حاضر (100 درصد و 20 درصد نیاز آبی) و متمایل به نیمه بالایی (تنش های کمتر از 50 درصد) را اثبات نمود. همچنین اثر مهم و غیر خطی شوری نشان داد که این تنش با جزئیات بیشتری بایستی بررسی شود.https://jsw.um.ac.ir/article_36603_ab7eb84a54c1ee215f392b2707d5a9de.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Assessment of Clogging Potential of Three Different Synthetic Drainage Envelopes in Application of Saline Water and Soil by Permeability Testبررسی پتانسیل انسداد فیزیکی سه نوع پوشش زهکشی مصنوعی توسط آزمون نفوذسنجی در شرایط کاربرد آب و خاک شور139514093660910.22067/jsw.v0i0.19252FAعلیرضا حسن اقلی0000-0003-2596-1628شهره پدرامJournal Article20130203Conventional graded granular filters which are commonly used in subsurface drainage projects in Iran, encounter various difficulties such as huge costs and long distances from source of gravels and led to use of other materials as envelopes. Synthetic products can be justified over granular filters due to their comparable performance, improved economy and ease of placement. Considering that, it’s essential to assess selected synthetic envelopes performance before setting them in the field. The objective of this study is assessment of permeameter test proccessing (based on ASTM D-5101 standard), using 3 different PLM synthetic envelopes (PP450, PP700 and PP900) in application of water with different salinity (EC= 22.2 dS/m and 0.78 dS/m) and saline-sodic soil (EC= 169.3 dS/m and SAR= 45.18 (meq/lit)0.5), prepared from north Khoram-Shahr drainage project located in Khuzestan Provience. This study deal with evaluation of permeability tests results by applying saline water and soil which is not common in permeameter standard tests. So, a distinctive point of this research is using drainage water with high salinity, in comparison with applying normal water and also saline soil. For this purpose, two physical models of permeameter used to do a series of permeability tests by varying synthetic envelope types and saline and normal water. Permeability tests were done at 5 different hydraulic gradients (1, 2.5, 5, 7.5 and 10). Variations of discharge, hydraulic conductivity and gradient ratio (GR) were measured and investigated statically as factorial experiments in the form of randomized complete design. The results demonstrated that the more salinity the lower the hydraulic conductivity in all synthetic envelopes. The average hydraulic conductivity by applying normal water were 1.29, 1.36 and 1.26 times more than the average hydraulic conductivity by applying saline water for PP450, PP700 and PP900 samples respectively. Based on all tests of gradient ratios, it can be concluded that none of the envelope samples were susceptible to clogging, even in application of saline soil and water, even though the probability of clogging by applying saline water was higher. Also, it should be noticed that water quality is essential to encounter in permeability tests.تهیه پوشش های شن و ماسهای که در پروژه های زهکشی زیرزمینی کشور مورد استفاده قرار میگیرند، با مشکلات اجرایی همچون هزینه سنگین، به دلیل بعد مسافت از منابع قرضه تا بهم خوردگی دانهبندی و نیز عملیات اجرایی دشوار (حفر ترانشههای نسبتاً عریض) و مسایل زیست محیطی روبرو میباشد. از همین رو در طرح های زهکشی، جهت گیری به سمت استفاده از گزینه های دیگر نظیر پوششهای مصنوعی زهکشی، در دستور کار قرار گرفته است. از طرفی بررسی عملکرد پوششهای مصنوعی منتخب قبل از اجرا در سطح مزرعه توسط آزمونهای استاندارد ضروری میباشد. لذا در این تحقیق در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از مدل فیزیکی نفوذسنج (طراحی شده براساس استاندارد ASTM D-5101) به-بررسی عملکرد 3 پوشش مصنوعی زهکشی PP450، PP700 و PP900 در شرایط کاربرد زه آب شور ( dS/m2/22 =EC) در مقایسه با آب غیرشور ( dS/m78/0 =EC) و در حضور خاک شور و سدیمی ( dS/m3/169EC= و (meq/lit)0.5 18/45SAR=) تهیه شده از محل پروژه زهکشی واقع در شمال خرمشهر پرداخته شد. استفاده از زه آب و خاک شور یکی از موارد متمایز این پژوهش بود که شرایط آزمون را به حالت واقعی پروژه نزدیک تر میساخت و از این مهم در استانداردهای مربوطه و تأثیر آن بر نتایج آزمون نفوذسنجی صحبتی به میان نیامده است. درطی مراحل آزمون، شاخص هایی همچون تغییرات هدایت هیدرولیکی مجموعه خاک- پوشش مصنوعی و نسبت گرادیان در پنج گرادیان هیدرولیکی (1، 5/2، 5، 5/7 و10) به منظور بررسی پتانسیل انسداد فیزیکی پوشش های مصنوعی در شرایط کاربرد آب و خاک شور و سدیمی، درقالب طرح آماری فاکتوریل به صورت کاملاً تصادفی و در 3 تکرار مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. با ملاحظه مقادیر متوسط هدایت هیدرولیکی در شرایط کاربرد زه-آب شور و آب غیرشور و مقایسه آنها با یکدیگر مشخص شد که میزان هدایت هیدرولیکی مجموعه، با افزایش EC آب کاهش یافت، به طوری که هدایت هیدرولیکی مجموعه خاک- پوششهای مصنوعی PP900، PP700 و PP450 در شرایط کاربرد آب غیرشور به ترتیب 29/1، 36/1 و 26/1 برابر هدایت هیدرولیکی آنها در شرایط کاربرد زه آب شور بود. از طرفی، درصد افت هدایت هیدرولیکی در طول آزمون، در شرایط کاربرد زه آب شور و در تمامی پوششها، بیشتر از درصد افت هدایت هیدرولیکی در شرایط کاربرد آب غیرشور مشاهده شد که حاکی از افزایش پتانسیل انسداد فیزیکی پوششها در شرایط کاربرد زه آب شور میباشد. در هر 3 آزمایش، نسبت گرادیان (که از تقسیم گرادیان هیدرولیکی مجموعه خاک- پوشش مصنوعی بر گرادیان هیدرولیکی خاک به دست می آید و چنانچه مقدار آن از 0/1 تجاوز کند، پوشش مصنوعی مستعد انسداد فیزیکی است) کمتر از یک بود. در نهایت، مجموع نتایج آزمونهای نفوذسنجی و آنالیزهای آماری حاکی از عملکرد مطلوب تر پوشش مصنوعی PP450 نسبت به دو پوشش مصنوعی دیگر به کار رفته در این آزمونها بود، لیکن ضروری است تا به گزینه کیفیت آب در آزمون های نفوذسنجی، به عنوان عاملی تأثیرگذار، توجه لازم مبذول شود.https://jsw.um.ac.ir/article_36609_25e51fc84d6f784e843293cc8e22fa16.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Spatial Distribution Mapping of Pb, Zn and Cd and Soil Pollution Assessment in Anguran Area of Zanjan Provinceپهنهبندی توزیع مکانی سرب، روی و کادمیم و ارزیابی آلودگی خاکهای منطقه انگوران، استان زنجان141014203661810.22067/jsw.v0i0.19254FAسمانه عبداللهیمحمد امیر دلاوردانشگاه زنجان/دانشکده کشاورزی0000-0002-2128-4933پرویز شکاریJournal Article20130203Soil contamination by heavy metals and its long-term detrimental effects on environment and human health is a present-day concern of environmental scientists. The aims of this paper is to present the results of spatial distribution mapping of heavy metals in topsoils (0-10 cm) using 315 georeferenced soil samples regularly spaced grid pattern with an interval of 500 meters from Anguran area located in the Zanjan province. Total and available forms of Pb, Zn, and Cd were extracted by HNO3 and DTPA-TEA and measured for the samples. The average for total concentrations of Pb, Zn, and Cd were 109.96, 165.57 and 6.02 mg/kg and for available forms were 46.36, 61.54 and 2.63 mg/kg, respectively. The heavy metal concentration data tended to be positively skewed and outlying values were observed. The Box-Cox transformation technique was applied to normalize the data. Strong positive correlations were observed between the concentrations of heavy metals studied. The results showed that spherical model revealed the best result for describing the spatial variability of Pb, Zn, and Cd. The ranges of influence for variograms of Pb, Zn, and Cd were 4800m, 3987m and 4845m, respectively. The application of the Ordinary Kriging method showed a good performance for estimating heavy metals concentration in the areas not being sampled. The results based on the Kriging Maps showed that the concentration of heavy metals increased around the procreation factories, while decreased in longer distances from the factories. The Kriging Maps of total heavy metals concentration indicate a strong spatial pattern in the Southeast and Center of the study area. These maps can provide valuable information for assessing the pollution hazard.آلودگی منابع خاک به عناصر سنگین و اثرات مخرب و دراز مدت آن بر طبیعت و سلامت انسان از نگرانیهای متخصصین علوم محیطی در عصر حاضر است. هدف از انجام این تحقیق پهنهبندی توزیع مکانی فلزات سنگین در خاک سطحی (صفر تا 10 سانتیمتر)، با استفاده از 315 نمونه با فواصل 500 متری در یک الگوی شبکهبندی منظم در منطقه انگوران استان زنجان است. مقادیر کل و قابل جذب سرب، روی و کادمیم برای نمونهها با استفاده از HNO3 و DTPA-TEA استخراج و اندازهگیری شدند. میانگین غلظت کل سرب، روی و کادمیم 96/109، 57/165 و 02/6 و برای شکل قابل جذب به ترتیب 36/46، 54/61 و 63/2 میلیگرم بر کیلوگرم بود. دادهها دارای توزیع چولگی مثبت و مقادیر پرت و دور از مرکز بودند. رویکرد Box-Cox برای نرمالسازی دادهها استفاده شد. همبستگی مثبت قوی بین سه فلز سنگین مشاهده شد. نتایج نشان داد که مدل کروی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییرپذیری مکانی سرب، روی و کادمیم داشته است. دامنه تأثیر برای تغییرنماهای سرب، روی و کادمیم به ترتیب 4800، 3987 و 4845 متر بود. استفاده از روش کریجینگ معمولی نتایج مطلوبی در برآورد غلظت فلزات سنگین در مناطق نمونهبرداری نشده داشت. نتایج نقشههای کریجینگ نشان داد که غلظت فلزات سنگین در اطراف کارخانههای تولیدی افزایش یافته و با افزایش فاصله غلظت آنها کاهش مییابد. بر اساس نقشههای کریجینگ غلظت کل و قابل جذب فلزات سنگین یک الگوی مکانی قوی در جنوب شرق و مرکز منطقه مورد مطالعه را نشان داد. این نقشهها اطلاعات با ارزشی درخصوص ارزیابی آلودگی فراهم میسازد.https://jsw.um.ac.ir/article_36618_d78ad1f1e2ea563322c73843cbd1dbbd.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Evaluation of Application of Plastic Mulch on Water Used and Seed Cotton Yieldارزیابی کاربرد مالچ پلاستیک بر عملکرد و میزان آب مصرفی در زراعت پنبه142114273662310.22067/jsw.v0i0.19255FAهادی افشارسید حسین صدرقاینموسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزیحمید رضا مهرآبادیمرکز تحقیقات کشاورزی خراسان رضویJournal Article20130203To decree evapotranspiration from soil surface and improving irrigation efficiency and reduce water usage in cotton cultivation , plastic mulch was applied in furrow irrigation. This study was performed as a split plot experiment in capability randomized complete block design, in 3 replications. The experiment was located in Khorasan Razavi –Kashmar- Kashmar agricultural research station and was applied in 2 years, 2004-2005. The treatments were consist of irrigation period at three levels ; 6, 9 and 12 days as main plot and plastic mulch at three levels I-black plastic mulch, II- white plastic mulch and III- control (without plastic mulch)as a subplot on furrow irrigation. Each treatment was irrigated up to field capacity. The results showed that application of plastic mulch used better water usage and black plastic mulch was more effective. Meanwhile The results showed that the use of plastic mulch had significant effect on reducing of weed growth, plant height increasing, yield and water use efficiency in respect with control.به منظور کاهش تبخیر از سطح خاک و بهبود راندمان آبیاری و کاهش آب مصرفی در زراعت پنبه (Gossypium hirsutum L.) از مالچ پلاستیک بر روی ردیف های کشت استفاده شد. این مطالعه به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید که در آن عامل اصلی دور آبیاری دارای 3 سطح 6، 9 و 12 روز و عامل فرعی شامل 3 سطح 1- مالچ پلاستیک سیاه رنگ 2- مالچ پلاستیک سفید (غیر شفاف) و 3- تیمار شاهد (بدون استفاده از ورقه های پلاستیکی) بود. آزمایش طی دو سال در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کاشمر اجرا شد. رطوبت خاک قبل از هر آبیاری در هر تیمار اندازه گیری و کمبود رطوبت خاک تا ظرفیت زراعی به خاک داده شد. نتایج نشان داد که دور های مختلف آبیاری برعملکرد و کارایی مصرف آب اثر معنی داری ندارد. نوع پوشش توانست برهر سه عامل حجم آب مصرف شده، عملکرد و کارایی مصرف آب اثر معنی داری در سطح 1 و 5 درصد بگذارد. تجزیه مرکب نتایج نشان داد که بالاترین عملکرد و کارائی مصرف آب از دور آبیاری 6 روز و تیمار مالچ پلاستیکی سفید رنگ حاصل شد. اثر متقابل دور آبیاری و نوع پوشش تنها برمقدار آب مصرف شده در سطح 1 درصد معنی دار گردید و بر عملکرد و کارایی مصرف آب تاثیر معنی داری نداشت. همچنین نتایج حاکی از تاثیربیشتر استفاده از ورقه های پلاستیکی سیاه رنگ بر کاهش آب مصرفی بود.https://jsw.um.ac.ir/article_36623_b3a2e34d95c23ea7b78809a86d6f560f.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effective Parameters on Formation of Undular Flow on the Broad-Crested Weirsمطالعه آزمایشگاهی عوامل موثر بر شکل گیری جریان موجکی در سرریزهای لبه پهن142814393663210.22067/jsw.v0i0.19280FAمحمدرضا مددیداوود فرسادی زادهدانشگاه تبریز- گروه آبیاریعلی حسین زاده دلیرJournal Article20130204Undular flow on broad-crested weirs is a phenomenon occurs under certain hydraulic conditions. In this case the flow surface on the weir transforms to a sinusoidal wave and the number of waves may vary from one to over 10. Forming of this phenomenon leads to error in measurement of flow discharge by weirs. In this study in addition to introduction of the most effective parameters on undular flow formation, effect of geometric properties of rectangular broad-crested weirs was also investigated when only one wave formed. The results show that reducing the upstream slope from standard angle to 21 degree, decreases the relative wave height by 78 percent and increases the relative wave length by 55 percent. The position of undular wave also displaced toward the downstream. With changing in upstream edge shape from sharp edge to a relative radius of curvature equal to 0.5, the relative height of wave decreased up to 80 percent. Roughening the surface of the weir crest led to attenuation and elimination of undular wave, depending on the position of roughness surface.جریان موجکی در سرریزهای لبه پهن، پدیده ای است که تحت شرایط هیدرولیکی خاصی رخ می دهد. در این حالت سطح جریان روی سرریز به شکل موجک های سینوسی در آمده و تعداد این موجک ها ممکن است از یک تا بیش از 10 عدد متغیر باشد. وقوع این پدیده باعث می شود که اندازه-گیری جریان توسط این سازه ها با خطا صورت گیرد. در این تحقیق ضمن معرفی مهمترین عوامل موثر بر ایجاد جریان موجکی، تاثیر پارامترهای هندسی سرریزهای لبه پهن مستطیلی بر روی شکل گیری و مشخصه های این جریان در حالتی که فقط یک موجک بر روی سرریز تشکیل شده باشد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش ها نشان داد که با کاهش شیب وجه بالادست سرریز از حالت قائم به زاویه شیب 40 درجه، ارتفاع نسبی موجک 78 درصد کاهش یافته و طول نسبی موجک 55 درصد افزایش داشته و موقعیت تشکیل موجک به سمت پایین دست منتقل شد. با تغییر انحنای پیشانی بالادست سرریز از حالت لبه تیز به شعاع انحنای نسبی 5/0، ارتفاع نسبی موجک به میزان 80 درصد کاهش یافت. زبر کردن سطح تاج سرریز نیز بسته به موقعیت ایجاد زبری، سبب تضعیف یا از بین رفتن موجک شد.https://jsw.um.ac.ir/article_36632_df42ef1191b4da3a8a9f9e822bc32f1c.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Improving Model Efficiency of HYDRUS-2D by Considering Temporal Variability in Soil Hydraulic Propertiesبهبود کارآیی مدل HYDRUS-2D در اثر اعمال تغییرات زمانی پارامترهای هیدرولیکی خاک144014493664010.22067/jsw.v0i0.19281FAهدیه پوریزدانخواهمحمدرضا خالدیانJournal Article20130204In recent decades, using drip irrigation has been developed because of water resources deficiency. As irrigation system design and its installation is expensive and time consuming, so its designing should be in a way which the system can supply plant water requirement. Nowadays, there are models that can simulate the soil moisture, according to different conditions. In this study, the performance of HYDRUS-2D has been assessed, by considering temporal variability of soil hydraulic properties. In a field under corn crop and irrigated with tape in south of France, soil moisture at every 10 cm depth until 150 cm of soil measured by a neutron probe was compared to simulated moistures by model according to two statistic indices, i.e. Root Mean Square Error (RMSE) and efficiency factor (EF). By considering soil hydraulic properties variation, RMSE values reduced from 0.061 to 0.022 cm3/cm3 and efficiency factor of model increased from 8% to 88%. Significant effect of these differences has been evaluated by using SPSS software and the result showed that the variation of soil hydraulic parameters in first irrigation was considerable and HYDRUS-2D model has a good performance in simulating the soil moisture at different depths. It is suggested that before installing system or implement of irrigation management, the system performance was evaluated by this model, and the best system management and design would be chosen.در دهههای اخیر به دلیل کمبود منابع آب، استفاده از آبیاری قطرهای رواج یافته است. با توجه به اینکه طراحی و نصب سیستم آبیاری زمانبر و هزینهبردار است، طراحی باید بهگونهای باشد تا سیستم بتواند آبِ مورد نیاز گیاه را تأمین کند. امروزه مدلهایی وجود دارند که میتوانند رطوبت خاک را بر اساس شرایط مختلف شبیهسازی کنند. در این تحقیق عملکرد مدل HYDRUS-2D با اعمال تغییرات زمانی پارامترهای هیدرولیکی خاک مورد بررسی قرار گرفت. منطقهای در جنوب فرانسه، تحت کشت ذرت و تحت آبیاری با نوارهای قطرهای در نظر گرفته شد، و رطوبت خاک توسط یک نوترونمتر در هر 10 سانتیمتر از خاک و تا عمق 150 سانتیمتری اندازهگیری گردید و با رطوبتهای شبیهسازی شده با مدل، توسط آمارههای ریشهی میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب کارایی مدل (EF) مقایسه شد. با در نظر گرفتن پارامترهای هیدرولیکی خاک، مقادیر RMSE از (cm3/cm3)061/0 به (cm3/cm3)022/0 کاهش و ضریب کارایی مدل از 8% به 88% افزایش یافت. معنیدار بودن این اختلافات با نرمافزار SPSS سنجیده شد. نتایج نشان داد که تغییرات پارامترهای هیدرولیکی خاک در اولین آبیاری بسیار محسوس بود. این تحقیق نشان داد که مدل HYDRUS-2D در شبیهسازی رطوبت اعماق مختلف خاک، عملکرد خوبی دارد. پیشنهاد میشود قبل از طراحی سیستم یا اجرای مدیریت آبیاری، کارایی سیستم با این مدل سنجیده شود و بهترین طرح و راهبری سیستم انتخاب گردد.https://jsw.um.ac.ir/article_36640_39a2b55cd9627e9866efad168eb2acfa.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Field Evaluation and Analysis of Surface Irrigation System with WinSRFR (Case Study Furrow Irrigation)ارزیابی مزرعه ای و تحلیل سیستم آبیاری سطحی با WinSRFR (مطالعه موردی آبیاری جویچهای)145014593664510.22067/jsw.v0i0.19282FAزهرا تقی زادهوحید رضا وردینژادحامد ابراهیمیانندا خان محمدیJournal Article20130204The low irrigation application efficiency is the major problem of surface irrigation systems due to weak management and poor design. In this research, in order to analyze the performance of furrow irrigation system, a field experiment was conducted during maize growing season. Three furrow irrigation methods; conventional furrow irrigation, fixed alternate furrow irrigation and variable alternate furrow irrigation were considered to collect field data and, then, to evaluate the performance of WinSRFR (surface irrigation model). This model was calibrated and evaluated based on the experimental data with Zero-Inertia (ZI) and Kinematic Wave (KW) solutions. The sensitivity analysis of WinSRFR showed that the most sensitive parameters were inflow rate, cutoff time and parameters of the infiltration equation, respectively. There was a small difference between ZI and KW to estimate advance time, runoff and infiltration due to high field slope. The minimum absolute error for estimation of advance times was obtained about 1.5% (0.8 minute). The minimum absolute error in estimating runoff and infiltration were 5.7 and 5.0%, respectively. Using operations analysis of WinSRFR, the iso-performance contour plots of furrow irrigation system was obtained to optimize cutoff time and inflow rate under maximizing of application efficiency and distribution uniformity and minimizing of runoff and deep percolation. Application efficiency iso-performance contour plot of fixed alternate furrow irrigation, indicated by managing of cutoff time and inflow rate, application efficiency could be increasing from 54.5% in current evaluation to 74%, provided water supply of Dreq. Also based on this contour plot, increasing of application efficiency more than 74% was impossible provided water supply of Dreq, under current furrow geometry parameters and it was possible with changing furrow geometry parameters.مساله اصلی روش های آبیاری سطحی پایین بودن بازده آب آبیاری است که عمدتاً از ضعف مدیریت و طراحی نامناسب ناشی می شود. در این تحقیق به منظور ارزیابی و تحلیل عملکرد سیستم آبیاری جویچهای، آزمایش مزرعه ای تحت کشت محصول ذرت علوفه ای انجام گرفت. برای بدست آوردن داده های صحرایی، سه روش آبیاری جویچه ای شامل آبیاری معمولی، یک در میان ثابت و یک در میان متغیر در نظر گرفته شد و جمعاً نه ارزیابی انجام و اکثر پارامترهای آب و خاک برای این منظور برداشت گردید. مدل آبیاری سطحی WinSRFR با استفاده از اطلاعات مزرعه ای بر اساس دو روش حل اینرسی-صفر و موج کینماتیک واسنجی و ارزیابی گردید. تحلیل حساسیت نشان داد که مدل بیشترین حساسیت را به ترتیب نسبت به دبی ورودی، زمان قطع جریان و پارامترهای معادله نفوذ دارد. اختلاف دو روش حل اینرسی-صفر و موج کینماتیک در تخمین زمان پیشروی، رواناب و مقدار نفوذ به دلیل بالا بودن شیب مزرعه ناچیز بود. حداقل خطای مطلق (AE) برای برآورد زمان پیشروی حدود 5/1 درصد (8/0 دقیقه) به دست آمد. خطای مطلق تخمین رواناب و نفوذ به ترتیب 7/5 و 0/5 درصد به دست آمد. با استفاده از تحلیل عملیاتی مدل WinSRFR، منحنی های هم عملکرد سیستم آبیاری جویچه ای به منظور بهینه سازی دبی جریان ورودی و زمان قطع جریان و با توابع هدف حداکثر کردن بازده کاربرد و یکنواختی توزیع و حداقل کردن رواناب خروجی و نفوذ عمقی استخراج گردید. منحنی های هم عملکرد سیستم یک در میان ثابت تحت تابع هدف بازده کاربرد، نشان داد که با مدیریت زمان قطع جریان و دبی ورودی، بازده کاربرد را می توان به شرط تأمین عمق مورد نیاز، از 5/54 درصد در شرایط جاری به 74 درصد افزایش داد. همچنین بر اساس این منحنی های هم عملکرد، تحت پارامترهای فیزیکی و هندسی فعلی جویچه، افزایش بازده کاربرد به بیش از 74 درصد و به شرط تأمین عمق مورد نیاز، امکان پذیر نبوده و نیاز به تغییر خصوصیات هندسی جویچه می باشد.https://jsw.um.ac.ir/article_36645_a604d541c97d59dae4e8e8a5a29cece7.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Study on Chemical Forms of Lead and Zinc in the Rhizosphere of some Maize and Canola Cultivarsبررسی شکل های مختلف شیمیایی سرب و روی در ریزوسفر برخی ارقام ذرت و کلزا146014723664910.22067/jsw.v0i0.19283FAعلیرضا گلستانی فردحسین میرسید حسینی0000-0002-4866-0791حسین بشارتیغلامرضا ثواقبیآمال آرینJournal Article20130204In this research chemical forms of lead and zinc in bulk and rhizosphere soil of different cultivars of maize and canola were determined by sequential and single step extraction methods. Some factors affecting chemical transformation of the two elements such as pH, dissolved organic carbon (DOC), their uptake by plant and also cation exchange capacity in the rhizosphere and bulk soil were also assessed. Rhizosphere was obtained with gentle shaking and separating the soil around plant roots. Results showed that zinc uptake was more than lead in both plant cultivars. Zinc and lead accumulation in all cultivars roots were also more than shoots. Translocation index (The ratio of element concentration in shoot to root) in the corn cultivars was higher than canola cultivars (significant correlation= 1%) while the ratio was higher for lead in canola cultivars. Metal concentration in shoots to total metal concentrations in soil (Accumulation factor) showed a similar trend like the translocation index. In total, the corn ability in zinc and lead absorption and extraction in soil was higher compared to canola. There weren’t any significant changes in rhizosphere pH compared to bulk soil. Dissolved organic carbon in the rhizosphere of different cultivars was more than bulk soil and the amount of it in canola was significantly more than corn cultivars. Among each plant cultivars, the absorption rate increased with increasing root exudates. The results of sequential and single step extraction methods showed that the general trend and the soil system tendency (Root-Soil interface) is toward zinc availability in the rhizosphere. The amount of lead in rhizosphere showed no significant changes to bulk soil with none of the extractants in single step extraction method but with regards to the results of sequential extraction method, rhizosphere processes tend to reduce the availability of this element in both plant cultivars.در این تحقیق شکل های شیمیایی5 سرب و روی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری ارقام مختلف ذرت و کلزا با روش عصاره گیری دنباله ای6 و تک مرحله ای7 بررسی شد. همچنین برخی از عوامل موثر بر تغییر شکل های شیمیایی دو عنصر مانند pH، کربن آلی محلول (DOC)8، جذب فلز توسط گیاه و ظرفیت تبادل کاتیونی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری اندازه گیری گردید. خاک ریزوسفری با روش تکان ملایم گیاه و جدا کردن خاک اطراف ریشه ها تهیه شد. نتایج نشان داد جذب روی در ارقام هر دو گیاه بیشتر از سرب بود. همچنین غلظت روی و سرب در ریشه همه ارقام بالاتر از اندام هوایی بود. شاخص انتقال روی9 (نسبت غلظت عنصر در اندام هوایی به ریشه) در ارقام ذرت به طور معنی داری (p < 0.01) بیشتر از ارقام کلزا بود در حالیکه در مورد سرب این نسبت در ارقام کلزا بالاتر بود. نسبت غلظت فلز در اندام هوایی به غلظت کل فلز در خاک (10فاکتور تجمع) نیز روند مشابهی را مانند شاخص انتقال نشان داد. در مجموع توانایی ذرت در جذب و استخراج روی و سرب از خاک در مقایسه با کلزا بیشتر بود. پ هاش خاک ریزوسفری در مقایسه با خاک غیر ریزوسفری تغییر معنی داری نداشت. میزان کربن آلی محلول ریشه در خاک ریزوسفری ارقام مختلف بیشتر از خاک غیر ریزوسفری و مقدار آن در ارقام کلزا به طور معنی داری بالاتر از ذرت بود. در بین ارقام هر گونه گیاهی با افزایش میزان ترشحات ریشه میزان جذب نیز افزایش یافت. نتایج عصاره گیری دنباله ای و تک مرحله ای نشان داد که روند کلی و تمایل سیستم به سمت افزایش فراهمی روی در ریزوسفر می باشد. مقدار سرب در ریزوسفر با هیچکدام از عصاره گیرهای تک مرحله ای تغییر معنی داری نسبت به خاک غیر ریزوسفری نشان نداد و با توجه به نتایج عصاره گیری دنباله ای تمایل سیستم در جهت کاهش فراهمی این عنصر در ریزوسفر ارقام مختلف دو گیاه می باشد.https://jsw.um.ac.ir/article_36649_281c60cd451a8a13dbf523a0e22f5c58.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effects of Nitrification Inhibitor 3,4-Dimethylpyrazole Phosphate (DMPP) and Phosphorus (P) on the Yield and P Use Efficiency of Wheatتأثیر بازدارنده ی نیترات سازی 3 و 4 دی متیل پیرازول فسفات و فسفر بر عملکرد و کارایی مصرف فسفر در گندم147314823665610.22067/jsw.v0i0.19284FAفریبا احسان پور0000-0001-7925-0077شهرام کیانی0000-0001-7925-0077علیرضا حسین پورشهرکردJournal Article20130204Low phosphorus use efficiency in calcareous soils is one of the problems of wheat production in the fields, all over the world. This experiment was conducted to elucidate the effects of nitrification inhibitor (NI) 3,4-dimethylpyrazole phosphate (DMPP) and phosphorus (P) levels on the yield and P use efficiency of wheat (Triticum aestivum L.). A factorial experiment in randomized complete block design was carried out with two factors of type of nitrogen fertilizer (1- control: with no added N fertilizer, 2 and 3- ammonium sulfate fertilizer (ASF) with and without nitrification inhibitor DMPP, 4 and 5- ammonium sulphate nitrate fertilizer (ASNF) with and without nitrification inhibitor DMPP with rate of 100 mg N Kg-1 soil) and different levels of P (0, 30, 60 and 90 mg P kg-1 soil) on spring wheat cv. Pishtaz during 2010 at ShahreKord University with three replicates. According to results, application of nitrification inhibitor DMPP with both of ASF and ASNF resulted to meaningful increase of soil available P at the end of experiment as well as significant increase of NH4+ and also significant decrease of NO3- in the soil during experiment as compared to similar treatments but without NI. The results indicated that application of nitrification inhibitor DMPP with ASNF at all P applied led to significant increase (Pکارایی پایین مصرف فسفر در خاکهای آهکی یکی از معضلات تولید گندم در مزارع سرتاسر دنیاست. به منظور بررسی تأثیر بازدارنده نیترات سازی 3 و 4 دی متیل پیرازول فسفات (DMPP) و سطوح فسفر بر عملکرد و کارایی مصرف فسفر در گندم (Triticum aestivum L.)، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل نوع کود نیتروژنه در پنج سطح (1- شاهد: بدون مصرف کود نیتروژنه، 2 و 3- کود سولفات آمونیوم با و بدون بازدارنده نیترات سازی DMPP و 4 و 5- کود سولفات نیترات آمونیوم با و بدون بازدارنده نیترات سازی DMPP همگی به میزان 100 میلی گرم نیتروژن بر کیلوگرم خاک) و فسفر در چهار سطح (صفر، 30، 60 و 90 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک) با سه تکرار در سال 1389 بر روی گندم بهاره رقم پیشتاز در دانشگاه شهرکرد انجام شد. براساس نتایج حاصله کاربرد بازدارنده نیترات سازی DMPP به همراه هر دو کود سولفات آمونیوم و سولفات نیترات آمونیوم منجر به افزایش معنی دار فسفر قابل استفاده خاک در انتهای آزمایش و همچنین افزایش معنی دار آمونیوم خاک و به طور عکس کاهش معنی دار نیترات خاک در طول آزمایش در مقایسه با تیمارهای مشابه اما بدون بازدارنده شد. نتایج نشان داد کاربرد بازدارنده نیترات سازی DMPP همراه با کود سولفات نیترات آمونیوم در کلیه سطوح فسفر مصرفی منجر به افزایش معنی دار (05/0Phttps://jsw.um.ac.ir/article_36656_6881ec7671bdd24ec85a876697a35177.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Study of Phosphorus Acquisition Ability in Medicinal Plants of Salvia virgata, Achillea millefolium and Ziziphora clinopodioides Lam in Low Phosphorus Soilsبررسی توانایی جذب فسفر در گیاهان دارویی کاکوتی، مریمگلی و بومادران در خاک حاوی فسفر کم148314913666410.22067/jsw.v0i0.19285FAرضا خراسانی0000-0003-3397-3987مجید عزیزیحدیثه رحمانیJournal Article20130204Most of medicinal plants are able to grow in low P supply as well. In order to study the ability of some medicinal plant species, a greenhouse experiment was conducted with Salvia virgata, Achillea millefolium and Ziziphora clinopodioides Lam in a low P soil. The experiment was undertaken with three levels of P (0, 15, 150 mg kg-1), two harvests and three replications as a randomized complete block design. In the second harvest and low P treatment, all species showed a high relative shoot dry matter (above 80%) which indicated a high P use efficiency of them. The range of shoot P concentration in low P treatment at the first harvest was between 0.23% and 0.29%. In this case, no significant difference was observed among different P treatments. In addition, the shoot P content of plants was almost high. As a result, all three plant species were P uptake efficient plants. The P influx in Ziziphora clinopodioides Lam was more than two other plant species. The results of the root- shoot ratio of plants at low P supplied was indicated that high P uptake efficiency of Salvia virgata was mostly due to its extensive root system, whilst, for Ziziphora clinopodioides Lam it was mostly due to its high P influx.اکثر گیاهان دارویی قادرند در خاکهایی با فسفر قابل استفاده کم، بخوبی رشد کنند. برای بررسی مکانیسم توانایی این گیاهان، یک آزمایش گلخانهای با گیاهان کاکوتی کوهی، بومادران و مریم گلی در خاکی با فسفر کم در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تیمار کم، متوسط و زیاد فسفر (0، 15و 150 میلیگرم بر کیلوگرم) در دو برداشت و سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد هر سه گونه گیاهی در انتهای آزمایش (برداشت دوم) در تیمار کم فسفر دارای وزن خشک نسبی بالای 80 درصد بودند که حاکی از کارایی زیاد گیاهان در استفاده از فسفر بود. غلظت فسفر در گیاهان در تیمار کم فسفر و در برداشت اول بین 23/0 تا 29/0 درصد بود که تفاوت معنیداری با تیمار زیاد فسفر نداشت. همچنین محتوای کل 4 فسفر در گیاهان تیمار کم فسفر نیز نسبتاً زیاد بود. با توجه به غلظت و محتوای کل فسفر میتوان گفت این گیاهان دارای کارایی جذب فسفر زیادی در خاک بودند. اینفلاکس5 (جریان به داخل) فسفر در کاکوتی به طور معنیداری بیشتر از دو گیاه دیگر بود. بررسی نسبت ریشه به اندامهای هوایی نشان داد که در مریم گلی، زیاد بودن کارایی جذب در شرایط کمبود فسفر خاک بیشتر در ارتباط با گسترش زیادتر ریشه بود در حالیکه در کاکوتی بیشتر مربوط به اینفلاکس زیاد فسفر بود.https://jsw.um.ac.ir/article_36664_3a39d49deb84afad15e39af3ded87727.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Change in Bioavailability and Fractions of Copper in the Rhizosphere of Wheat (Triticum aestivum L.) in Some Calcareous Soilsتغییر در قابلیت استفاده و اجزاء مس در ریزوسفر گندم ((Triticum aestivum L. در تعدادی از خاکهای آهکی149215043667210.22067/jsw.v0i0.19286FAحمیدرضا متقیان0000-0002-9015-4614علیرضا حسینپورجهانگرد محمدیدانشگاه شهرکردفایز رئیسیدانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکردJournal Article20130204Rhizosphere is a small zone and has quite different chemical, physical and biological properties from bulk soil. This research was conducted to investigate the availability and fractionation of copper in the wheat rhizosphere and bulk soils by using rhizobox at greenhouse conditions. Three seeds of wheat were plant in the rhizobox. After 8 weeks, plants were harvested and rhizosphere and bulk soils were separated. Total organic carbon (TOC), dissolved organic carbon (DOC), microbial biomass carbon (MBC) and available Cu (by using 7 chemical procedures) and Cu-fractions were determined in the rhizosphere and bulk soils. The results indicated that TOC, DOC and MBC in the rhizosphere were increased significantly (pریزوسفر ناحیهای کوچک با ویژگیهای شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی متفاوت از توده خاک است. این تحقیق با هدف بررسی اثر ریزوسفر گندم بر قابلیت استفاده و جزءبندی مس با استفاده از ریزوباکس در شرایط گلخانهای انجام شد. تعداد 3 بذر گندم در هر ریزوباکس کاشته شد. پس از 8 هفته گیاهان برداشت و خاکهای ریزوسفری و توده جدا شدند. کربن آلی خاک، کربن آلی محلول، کربن بیوماس میکروبی، مس قابل استفاده (با استفاده از 7 روش عصارهگیری شیمیایی) و جزءبندی مس در خاکهای ریزوسفری و توده تعیین شدند. نتایج نشان داد که کربن آلی خاک، کربن آلی محلول و کربن بیوماس میکروبی در خاکهای ریزوسفری افزایش معنیداری (01/0phttps://jsw.um.ac.ir/article_36672_7e278ac1fd62da804eddfb3b903208cf.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effect of Micro Irrigation Systems on Yield and Phytophthora capsici Disease Control of Pepperاثر سیستم های آبیاری میکرو برعملکرد و میزان آلودگی گیاه فلفل سبز به بیماری بوته میری150515133668010.22067/jsw.v0i0.19287FAسید حسین صدرقاینJournal Article20130204This study was conducted to determine the best micro irrigation system for pepper cultivation during two years. The goal of this study was water saving and reduction the disease progress (Phytophthora capsici) in the field condition. Experimental design was split plot based on randomized complete blocks design with four replications. Three different drip irrigation methods; drip irrigation with in-line emitter tubes, drip irrigation (tape), and drip irrigation with porous pipes as main plot and three different amount of water (50, 75 & 100% water requirement) were as sub-plot. The result showed that the drip irrigation had the highest effect on disease control. The drip irrigation (tape) with 100% and 75% water requirement treatments had the lowest progress of Phytophthora capsici.In the first year the effect of irrigation method on yield and progress of Phytophthora capsici was significant. The effect of irrigation levels on the characteristics of plant except yield was no significant (α < 0.01), but the effect of irrigation methods on water use efficiency was significant (α < 0.05). The drip irrigation (tape) with 100% and 75% water requirement treatment had the highest water use efficiency. In the second year the effect of irrigation levels and irrigation methods on yield was significant (α < 0.05), but the effects of combination of irrigation levels and methods on yield was not significant. The drip irrigation (tape) with 100% water requirement treatment had the highest yield. The result in two years showed that the pepper is a sensitive plant to water deficit. The drip irrigation (tape) and 100% water requirement treatment had the highest yield (7214 Kg) and water use efficiency (1.311 Kg/m3). The result also showed that the porous pipes had no good efficiency. According to the results, the best option for pepper is drip irrigation (tape) with using 100% water requirement.جهت تعیین مناسب ترین سیستم آبیاری میکرو در زراعت فلفل با دو هدف صرفه جویی در میزان آب مصرفی و محدود کردن پیشرفت بیماری بوته میری فیتوفترایی (Phytophthora capsici)این تحقیق با استفاده از آزمایش کرت های خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به مدت دو سال اجرا گردید. سه سیستم آبیاری میکرو شامل آبیاری قطره ای، آبیاری قطره ای تیپ و آبیاری قطره ای با لوله های تراوا به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح 100، 75 و50 درصد تامین آب مورد نیاز گیاه به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. ژنوتیپ مورد استفاده واریته حساس قلمی ورامین بود. در سال اول سیستم های آبیاری باعث ایجاد تفاوت معنی داری در پیشرفت میزان آلودگی و عملکرد شدند(αhttps://jsw.um.ac.ir/article_36680_db21c3c34d3e480e0d8b3acd9b0d4d79.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effect of Deficit Irrigation and Partial Rootzone Drying on Yield, Yield Components and Water use efficiency of maize (Zea mays L.) SC 704.تاثیر کم آبیاری و خشکی موضعی ریشه برعملکرد، اجزاء عملکرد و کارآیی مصرف آب گیاه ذرت دانه ای هیبرید سینگل کراس 704151415213668710.22067/jsw.v0i0.19289FAعباس رضائی استخروئیهعبدالرحیم هوشمندسعید برومند نسباستاد گروه آبیاری وزهکشی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز.محمد جواد خانجانیشهید با هنر کرمانJournal Article20130204Deficit irrigation is an optimization strategy for water use efficiency in irrigation. This research was conducted to evaluation effect of deficit irrigation (DI) and partial root zone drying (PRD) on yield, yield components and water use efficiency of corn. Research was conducted on Shahid Bahonar University of Kerman in the spring of 2010 using a completely randomized block design with one control, 18 deficit irrigation treatment and three blocks. Deficit irrigation treatments were included: mild water stress (irrigation with درصد75 ETP), high water stress (irrigation with %50 ETP), fixed every other furrow irrigation and three partial root zone drying (Change the wet furrows in every irrigation, Change the wet furrows in every other irrigation and change the wet furrows in every second irrigations). Every treatment was applied at three growth stages of corn (all periods of growth, vegetative growth stage and reproductive growth stage). The highest biological yield obtained 32431 and the lowest was 17654 kg per hectare. The highest grain yield was 12115 kg per hectare and the lowest was 7163. Water use efficiency (km grain yield per cubic meter of water) for the control treatment was equal to 1.16 and for partial root zone drying with change the wet furrows in every irrigation (14 days) in all periods of growth treatment was equal to 2.13. Results showed that partial root zone drying with one interval irrigation (14-day) was the best choice to apply deficit irrigation on corn.کم آبیاری راهبرد بهینه سازی کارایی مصرف آب در آبیاری است. تحقیق در بهار 1389 در دانشگاه شهید باهنر کرمان، به منظور بررسی تاثیر کم آبیاری بخصوص روشهای نوین آن (خشکی موضعی ریشه) بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کارآیی مصرف آب در گیاه ذرت دانه ای، هیبرید سینگل کراس 704، انجام شد. طرح به صورت بلوک های کامل تصادفی با یک تیمار شاهد، 18 تیمار کم آبیاری و در سه تکرار اجرا گردید. تیمار های کم-آبیاری شامل: تنش خشکی ملایم (آبیاری با 75درصد نیاز آبی گیاه)، تنش خشکی شدید (آبیاری با 50درصد نیاز آبی گیاه)، آبیاری جوی و پشته ای یک در میان ثابت، سه تیمار خشکی موضعی ریشه (جابجائی جویچه های مرطوب در هر آبیاری، بعد از دو آبیاری و بعد از سه آبیاری) بودند. هر یک از تیمارهای کم آبیاری در سه مرحله رشد گیاه (تمام دوره رشد، رشد رویشی و رشد زایشی) اعمال گردید. بیشترین عملکرد بیولوژیکی گیاه برابر 32431 و کمترین آن برابر17654 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. بیشترین عملکرد دانه 12115 وکمترین آن 7163 کیلو گرم در هکتار حاصل شد. کارآیی مصرف آب برای تیمار شاهد، برابر 16/1 و برای تیمار خشکی موضعی ریشه با جابجائی جویچه های مرطوب در هر آبیاری در تمام دوره رشد گیاه برابر 13/2 (کیلوگرم دانه به ازاء یک متر مکعب آب) بود. بر اساس نتایج حاصل، کم آبیاری به روش خشکی موضعی ریشه، با جابجائی جویچه های مرطوب بعد از هر آبیاری (فاصله 14 روزه)، بهترین روش اعمال کم آبیاری برای گیاه ذرت دانه ای در منطقه کرمان تشخیص داده شد.https://jsw.um.ac.ir/article_36687_14e9c58c7b657b011ec677029ba63512.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219مدیریت کمی آبخوان بر اساس شبکه ی تصمیم بیزی152215343669310.22067/jsw.v0i0.19291FAحدیث مهاجرانی0000-0002-9698-5005مجید خلقیدانشکده کشاورزی کرجابوالفضل مساعدی0000-0002-9698-5005امیر سعدالدینمهدی مفتاح هلقیJournal Article20130204بهره برداری بی رویه از آبخوان ها در بسیاری از کشورها در سال های اخیر موجب افت و کاهش کیفیت آبخوان ها شده است. از این رو، استفاده از علوم و تکنولوژی جدید در مدیریت این منابع آبی ارزشمند اهمیت ویژه ای دارد. هدف از انجام این پژوهش، مدیریت کمی بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با شبکه ی تصمیم بیزی است. دشت کردکوی در استان گلستان به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب شد. این منطقه براساس مقادیر ضریب قابلیت انتقال و نیز ضریب هدایت الکتریکی در نقاط مختلف دشت به سه ناحیه تقسیم بندی شد. سپس پارامترهای شبکه بیزی در هر یک از این سه ناحیه به دست آمد. سناریوهای مدیریتی در قالب سه گروه اصلی و براساس دو متغیر تصمیم "الگوی کشت" و "نیاز آبی شرب" در هر یک از ناحیه ها طراحی و اجرا شد. نتایج اجرای سناریوهای مدیریتی، ویژگی های متغیرهای مختلف را در هر ناحیه به خوبی مشخص کرد. امکان ایجاد خسارات جبران ناپذیر بر سفره آب زیرزمینی این منطقه براساس نتایج حاصل و با توجه به خصوصیات آبخوان در نقاط مختلف دشت، در صورت اعمال بهره برداری های مدیریت نشده و غیراصولی، وجود دارد. نتایج نشان داد که استفاده از شبکه های تصمیم گیری بیزی در مدیریت بهره برداری از منابع آب زیرزمینی می تواند کمک شایانی به مدیران و برنامه ریزان به منظور برنامه ریزی و مدیریت صحیح منابع آب بنماید.https://jsw.um.ac.ir/article_36693_6128ec848fa0f48f33191e4751c25573.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effect of Landform's Type on The Results of Geopedology Approach in Soil Mapping of The Damavand Regionتأثیر نوع شکل اراضی بر نتایج روش ژئوپدولوژی در نقشه برداری خاک های منطقه ی دماوند153515463670010.22067/jsw.v0i0.19293FAزکیه رشیدی کوچیعیسی اسفندیارپور بروجنیولی عصر (عج) رفسنجانعلی عباس پورJournal Article20130204Geopedology which is a systematic approach to analyze the influence of the geomorphic levels on soil mapping, makes it possible to generalize the soil survey results in one geomorphic unit to the other similar units of a studied area that resulted in reducing the time and costs of soil survey. The main question, in this regard, is to what extent the soil data generalization can be valid? To answer this question the effect of landform's kind on the reliability of the geopedology approach was studied in an area of about 1500 ha on the east of Damavand. For this purpose, the geomorphic units were determined by interpreting the 1:55000 scale air-photos of the study area. In the next step, two similar delineations were selected in the piedmont landscape and two similar ones were selected in the hill-land landscape as well. Then, according to semi-detail soil surveys, some pedons were studiedin each of similar delineations. Through the description and sampling of all of pedons and through physical and chemical analyses on all of the pedons’ master horizons, the pedons were classified up to the family level according to Soil Taxonomy system. The results indicated a significant effect of landform's kind on the results of geopedology approach. Although the kind of map unit for similar landforms was the same; the similarity was lower among the pedons in the hill-land landscape than the piedmont in all levels of Soil Taxonomy system. It was probably due to the more slope variations in the hill-land (compared to piedmont areas), and as a result, a greater spatial variation of the nature of exist soils on this landscape.ژئوپدولوژی، یک کاربرد طبقهبندی شده از تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که به منظور صرفه جویی در زمان و هزینه، نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در یک واحد ژئومرفیک را به سایر واحدهای مشابه موجود در منطقه ی مطالعاتی تعمیم می دهد. پرسش مهم این است که این برون یابی داده های خاک تا چه حد می تواند صحیح و قابل اعتماد باشد؟ در این راستا، تأثیر نوع شکل اراضی بر قابلیت اعتماد نتایج روش ژئوپدولوژی مورد پژوهش قرار گرفت. برای این منظور، منطقه ای به وسعت 1500 هکتار در شرق دماوند انتخاب شد. پس از تهیه ی نقشه ی تفسیری اولیه ی منطقه ی مطالعاتی بر روی عکس های هوایی با مقیاس 1:55000، دو محدوده ی مشابه از سیمای اراضی پیدمونت (دامنه) و دو محدودهی مشابه از سیمای اراضی تپه ماهوری انتخاب گردیدند. سپس، متناسب با مطالعات نیمه تفصیلی خاک، به حفر خاک رخ در هر کدام از محدوده های مشابه مورد نظر اقدام شد. با تشریح و نمونه برداری از تمامی افق های ژنتیکی خاک رخ های مطالعاتی و انجام آزمایش های فیزیکی و شیمیایی لازم بر روی نمونه ها، رده بندی خاک رخ ها بر اساس سامانه ی رده بندی آمریکایی (تا سطح فامیل) نهایی شد. نتایج، حاکی از تأثیر قابل ملاحظه ی نوع شکل اراضی بر نتایج روش ژئوپدولوژی بود؛ به طوری که هرچند نوع واحد نقشه ی اشکال اراضی مشابه، یکسان بود، لیکن میزان شباهت تاکسونومیکی خاک های دو محدوده ی مشابه موجود در تپه ماهورها نسبت به پیدمونت ها، در تمام سطوح سامانه ی رده بندی آمریکایی، کمتر بود. دلیل احتمالی این موضوع را می توان به تغییرات بیشتر شیب در اراضی تپه ماهوری (نسبت به اراضی پیدمونت) و در نتیجه، تغییرپذیری مکانی بیشتر طبیعت خاک های موجود بر این گونه اراضی مرتبط دانست.https://jsw.um.ac.ir/article_36700_91fabf546ce377ca3ee3f37fedae8a05.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219Effect of Irrigation with Waste Water on Soil Saturated Hydraulic Conductivityاثرات آبیاری با پساب بر هدایت هیدرولیکی اشباع خاک153315473670710.22067/jsw.v0i0.19294FAمحمد کریم زادهامین علیزاده0000-0002-6139-3376مرضیه محمدی آریاJournal Article20130204One of the important factors that limits the maintenance and expansion of agriculture in irrigated lands of arid areas is the water shortage. Reuse of the municipal waste water effluent as one of the uncommon water resources especially around the big cities has received a lot of attention. One of the most important physical properties of the soil affected by using wastewater is the saturated soil hydraulic conductivity (Ks). In order to investigate the effect of wastewater on Ks, the farms with sand, silty loam and clay were selected from the area around Parkand Abad (2) refinery in Mashhad that has been irrigated during the past 5 years with wastewater. Undistirbed sample was selected and saturated with water , wastewater and mixture of them was used to determine the amount of ks (with constant head method) and the of soil in laboratory. The results showed that the farms with wastewater with total suspended solids of 60 mg per litere floating in water limits the ks in different textures. The reduction in soil with clay texture as about 9 Percent and in silty loam and sand was about 4.5 and 2 Percent respectively. Using water as the liquid of experiment didn’t have any effect on increasing the amount Ks so that leaching the soil under the irrigation with wastewater increased the soil saturation up to 3 percent That shows no effect of leaching in improving the water direction. The most change of pb was observed in clay soil about 11 percent and the least in sand texture soil about 0.6 percent that with respect to the amount of floating materials in wastewater (60 mg) per liter the use of wastewater has been effective in blocking the soil openings. It seems that the floating material in waste water soil aggregation and the duration of continuous use of wastewater are effective factors in changing the physical properties of soil such as Conductivity of water saturated soil.یکی از عوامل مهم که حفظ و توسعه کشاورزی اراضی فاریاب را در نواحی خشک محدود می سازد کمبود آب است. استفاده مجدد از پساب فاضلاب شهری بعنوان یکی از منابع آبی غیر متعارف بخصوص در اراضی مجاور شهرهای بزرگ دنیا مورد توجه است. یکی از مهمترین خصوصیات فیزیکی خاک متأثر از استفاده پساب، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک است. به منظور بررسی تأثیر پساب بر ، با انتخاب مزارع با بافتهای شن، لوم سیلتی و رس در محدوده تصفیه خانه پرکندآباد 2 مشهد که در 5 سال گذشته بطور پیوسته تحت آبیاری با آب یا پساب بوده اند نمونه دست نخورده تهیه و در آزمایشگاه، با استفاده از آب، پساب و مخلوط حجمی یکسان از آب و پساب مقادیر و وزن مخصوص ظاهری خاک تعیین گردید. نتایج نشان داد که آبیاری مزارع با پساب با مقدار ماده جامد معلق 60 میلی گرم در لیتر موجب کاهش در بافتهای مختلف می شود. کاهش در خاک با بافت رس به میزان 9درصد و در خاکهای لوم سیلتی و شن به ترتیب 5/4 و 2 درصد بود.استفاده از آب بعنوان سیال آزمایش تاثیری بر افزایش مقدار نداشت به گونه ای که آبشویی خاک تحت تیمار آبیاری با پساب، هدایت اشباع آب در خاک را فقط به میزان 3 درصد افزایش داد که بیانگر عدم تأثیر استفاده از یک مرحله آبشویی در بهبود هدایت آب در خاک می باشد. بیشترین تغییر در خاک رس به میزان 11 درصد و کمترین آن در خاک شن به میزان 6/0 درصدحاصل گردید که با توجه به میزان مواد معلق موجود در پساب (60 میلی گرم در لیتر) استفاده از پساب در آبیاری، در انسداد منافذ ریز خاک تأثیر داشته است. بنظر می رسد میزان مواد معلق جامد پساب، دانه بندی خاک و طول دوره استفاده مداوم از پساب، از عوامل مؤثر در تغییر ویژگیهای فیزیکی خاک از جمله ضریب هدایت اشباع آب در خاک و وزن مخصوص ظاهری خاک است.https://jsw.um.ac.ir/article_36707_2f9d96327b7851bb080dc2ac6fa00af9.pdfدانشگاه فردوسی مشهدآب و خاک2008-475726620130219بررسی تاثیر شاخصها و متغیرهای هواشناسی کشاورزی در عملکرد بهینه گندم (مطالعه موردی: استان همدان)155415673671210.22067/jsw.v0i0.19295FAعلی اکبر سبزی پرورمجتبی ترکمانزهره مریانجیJournal Article20130204این تحقیق با هدف معرفی بهترین شاخصها و متغیرهای آگروکلیمایی موثر در تولید گندم دیم و آبی استان همدان با استفاده دادههای روزانه هواشناسی، دادههای عملکرد گندم و دادههای دوره فنولوژی انجام شد. در این تحقیق همبستگی آماری بین عملکرد گندم آبی و دیم در 7 شهر استان با شاخصهای اگروکلیمایی بارش سالانه، بارش فصلی، بارش ماهیانه، بارش ده روزه (دهکی)، کمبود بارش مرجع (P-ET0)، کمبود بارش گیاهی ((P-ETc ، درجه-روز رشد (GDD) (با آستانههای حرارتی صفر، 5، 10، 15 و 20 درجه سانتی گراد) در مقیاس ماهیانه و درجه-روز رشد در مقیاس ده روزه مورد بررسی قرار گرفت. به منظور سنجش میزان همبستگی از معیارهای آماری ضریب همبستگی (r) و ضریب تبیین (R2) استفاده شد و همبستگیها با دو روش دو متغیره و چند متغیره (پیرسون) به اجرا درآمد. در رگرسیونهای دو متغیره جمعا 462 سناریو و در رگرسیونهای چند متغیره 55 سناریو در سطوح معنی دار 99 درصد و 95 درصد ارزیابی شدند. نتایج بررسی نشان داد که از بین شاخصهای مورد مطالعه، شاخص کمبود بارش گیاهی همبستگی قویتری در مقایسه با دیگر شاخصها از خود نشان میدهد (با میانگین36/0 =R2). مقایسه ضرایب آماری حاکی از تاثیرپذیری قابل ملاحظه عملکرد گندم از بارشهای بهاره (فروردین و اردیبهشت) در مقایسه با سایر فصول بود. در مجموع، ضرایب همبستگی عملکرد با شاخصهای اگروکلیمایی برای گندم دیم بیش از گندم آبی بدست آمد، که موید حساسیت بالاتر گندم دیم به شاخصهای مورد مطالعه میباشد. در بررسی سناریوهای همبستگی دو متغیره، با شاخص درجه-روز رشد، آستانه حرارتی 5 درجه سانتی گراد بیشترین اثر گذاری را بر عملکرد محصول گندم در مقایسه با سایر آستانهها از خود نشان داد (50/0 =R2). بطوریکه تاثیر نوسانات دما بر مقدار عملکرد در ماههای بهار نیز مشهود بود. نتایج تحلیل رگرسیونهای چند متغیره حاکی از همبستگی قوی شاخص کمبود بارش (مرجع و گیاهی) با عملکرد سالانه گندم بود. این نتایج با نتایج همبستگیهای دو متغیره سازگاری داشت. این درحالی است که رگرسیونهای چند متغیره عملکرد با شاخصهای درجه-روز رشد هیچگونه همبستگی معنی داری را تایید ننمودند. در همبستگیهای چند متغیره، در بیش از 90 درصد سناریوها ضرایب همبستگی معنی دار و مثبت و در محدوده 67/0 الی 97/0 قرار داشت. ضمناً نواحی غربی استان استعداد بهتری برای کشت گندم در مقایسه با سایر مناطق نشان داد.https://jsw.um.ac.ir/article_36712_234f8d89e3586d8e04cb7fd08e6b4c0d.pdf