مقالات پژوهشی
صباح محمدی؛ رسول قبادیان؛ سیدمحمود کاشفی پور
چکیده
مدلهای عددی بهنحو گستردهای در مدیریت و مهندسی منابع آب کاربرد دارند. در این تحقیق، مدل عددی هیدرودینامیکی یک بعدی و غیرماندگار توسعه داده شده است، که برای روندیابی جریان و انتقال رسوب بهصورت شبهکوپل در سیستمهای رودخانهای مورد استفاده قرار میگیرد. از معادله دینامیکی انتقال- پخش و معادله دیفرانسیلی بار بستر بهترتیب ...
بیشتر
مدلهای عددی بهنحو گستردهای در مدیریت و مهندسی منابع آب کاربرد دارند. در این تحقیق، مدل عددی هیدرودینامیکی یک بعدی و غیرماندگار توسعه داده شده است، که برای روندیابی جریان و انتقال رسوب بهصورت شبهکوپل در سیستمهای رودخانهای مورد استفاده قرار میگیرد. از معادله دینامیکی انتقال- پخش و معادله دیفرانسیلی بار بستر بهترتیب برای محاسبه میزان انتقال بار معلق و بار بستر استفاده میشود. بعد از محاسبه میزان رسوب، از معادله اکسنر برای محاسبه تغییرات ارتفاع بستر در رودخانه استفاده میشود. با توجه به طبیعت غیر تعادلی بودن رسوب در رودخانهها، در این مدل عددی، برعکس بسیاری از مدلهای شناخته شده موجود از روش غیر تعادلی معادله اکسنر استفاده شده است. استفاده از روش غیر تعادلی بهعلت پیچیدگی حل آن و همچنین وجود پارامترهای غیرتعادلی در آن مانند ضرایب طول انطباق و بازیافت بسیار مشکل است. در تحقیق حاضر آنالیز حساسیت نیز روی این مقادیر با استفاده از مدل عددی انجام شد. نتیجه گرفته شد، که با انتخاب ضریب طول انطباق، معادل با مضربی از 1 الی 3 برابر فاصله بین مقاطع عرضی، نتایج واقع بینانهتری میتوان از مدل عددی گرفت. برای ضریب بازیافت بار معلق نیز بهتر است از معادله تجربی Lin (1984) استفاده شود.
مقالات پژوهشی
حجت احمدی؛ محمد همتی؛ مهدی مطلبیان
چکیده
آبخوانهای ساحلی منبع اصلی آب شیرین در بسیاری از مناطق دنیا میباشند. نفوذ آب شور بصورت یک زبانه از طرف دریا به زیر آب شیرین آبخوان باعث تخریب کیفیت این منابع میگردد. به علت این که مسائل تداخل آب شور بسیار پیچیده هستند و به طور کلی نمیتوانند به صورت تحلیلی حل شوند، بنابراین روشهای عددی ابزاری ایدهآل برای شبیهسازی و پیشبینی ...
بیشتر
آبخوانهای ساحلی منبع اصلی آب شیرین در بسیاری از مناطق دنیا میباشند. نفوذ آب شور بصورت یک زبانه از طرف دریا به زیر آب شیرین آبخوان باعث تخریب کیفیت این منابع میگردد. به علت این که مسائل تداخل آب شور بسیار پیچیده هستند و به طور کلی نمیتوانند به صورت تحلیلی حل شوند، بنابراین روشهای عددی ابزاری ایدهآل برای شبیهسازی و پیشبینی نتایج میباشند. در این مطالعه دقت مدلهای ریاضی CTRAN/W و SEAWAT در شبیهسازی و پیش بینی گوهی آب شور در سه حالت الف) وضعیت جریان پایدار تحت گرادیانهای مختلف ب) حالت گذرا تحت شرایط پیشروی گوهی آب شور ج) حالت گذرا تحت شرایط پس روی گوهی آب شور بررسی شد. نتایج شبیهسازی دو مدل با مشاهدات آزمایشگاهی گوسامی و کلمنت (8) مورد مقایسه قرار گرفت. به منظور مقایسهی دادههای واقعی و شبیهسازی شده از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا(RMSE) ، معیار ناش-ساتکلیف(CE) ، ضریب همبستگی(R2)، نسبت اختلاف (r) و انحراف استاندارد عمومی (GSD) استفاده شد. نتایج نشان داد که مدلهای CTRAN/W و SEAWAT دقت بالاییدر شبیهسازی و پیشبینی موقیعت و حرکت گوهی آب شور را با متوسط میانگین مربعات خطا به ترتیب معادل 67/0 و 58/0 سانتیمتر (کمتر از 10 درصد متوسط دادههای واقعی) دارا میباشند. مدل CTRAN/W برآورد بهتری نسبت به مدل SEAWAT در محاسبه میزان دبی انتقالی از منبع آب شیرین به سمت منبع شور را نشان میدهد.
مقالات پژوهشی
ام البنین بذرافشان؛ زهرا گرکانی نژاد مشیزی
چکیده
استان هرمزگان رتبه اول تولید گوجه فرنگی خارج از فصل در کشور را داراست، این در حالیاست که کمبود بارش و به تبع آن کمبود منابع آب شیرین در استان هرمزگان، قرار گرفتن استان در اقلیم فراخشک و همچنین تلفات زیاد آب در بخش کشاورزی موجب بحران جدی آب طی دو دهه اخیر شده است. تحقیق فوق با هدف تغییرات زمانی و مکانی آب مجازی و ردپای آب در محصول گوجهفرنگی ...
بیشتر
استان هرمزگان رتبه اول تولید گوجه فرنگی خارج از فصل در کشور را داراست، این در حالیاست که کمبود بارش و به تبع آن کمبود منابع آب شیرین در استان هرمزگان، قرار گرفتن استان در اقلیم فراخشک و همچنین تلفات زیاد آب در بخش کشاورزی موجب بحران جدی آب طی دو دهه اخیر شده است. تحقیق فوق با هدف تغییرات زمانی و مکانی آب مجازی و ردپای آب در محصول گوجهفرنگی تحت تاثیر تغییرات اقلیمی طی 15 سال گذشته (1381-1395) صورت پذیرفته، تا بر این اساس، ارزش و حجم آب مجازی مبادلاتی در هر شهرستان محاسبه و تاثیر تغییر متغیرهای اقلیمی موثر بر ردپای آب مشخص گردد. نتایج نشان داد، متوسط وزنی ردپای آب در تولید گوجهفرنگی 936/0 مترمکعب در کیلوگرم بوده که بیشترین و کمترین میزان ردپای آب مربوط به شهرستان جاسک و بستک با مقدار 54/1 و 66/0مترمکعب برکیلوگرم است. متوسط حجم ردپای صادرات آب مجازی گوجهفرنگی 8/10 میلیون متر مکعب با ارزش 28 میلیون ریال میباشد که بیشترین و کمترین سهم را بهترتیب شهرستان بندرعباس و بشاگرد داشتهاند، اما بهترتیب بالاترین و پائینترین ارزش آب مجازی مربوط به شهرستان بستک و جاسک است. تغییرات زمانی ردپای آب نشان میدهد، روند ردپا در بخش مرکزی رو به کاهش و در سایر بخشها فاقد روند معنیدار است، این در حالیاست که متغیر ساعات آفتابی نیز روبه کاهش بوده و در بین فاکتورهای غیراقلیمی روند عملکرد در بخش مرکزی افزایش قابل توجهی نشان میدهد، لذا روند تغییرات ردپای آب را میتوان به عوامل غیراقلیمی مرتبط دانست.
مقالات پژوهشی
حدیث حاتمی؛ امیر فتوت؛ اکرم حلاج نیا
چکیده
بهدلیل واکنش فسفر با ترکیبات موجود در خاک، فراهمی فسفر بهعنوان یک فاکتور محدودکننده برای تولید فرآوردههای کشاورزی در سراسر جهان مطرح است. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر ترکیب سنتزی هیدروکسید مضاعف لایهای (LDH) با آنیون بین لایه ای فسفات و کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل (TSP) بر فراهمی فسفر یک خاک آهکی در طی زمان انجام شد. به این منظور ...
بیشتر
بهدلیل واکنش فسفر با ترکیبات موجود در خاک، فراهمی فسفر بهعنوان یک فاکتور محدودکننده برای تولید فرآوردههای کشاورزی در سراسر جهان مطرح است. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر ترکیب سنتزی هیدروکسید مضاعف لایهای (LDH) با آنیون بین لایه ای فسفات و کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل (TSP) بر فراهمی فسفر یک خاک آهکی در طی زمان انجام شد. به این منظور ابتدا Zn-Al LDH با آنیون بینلایهای فسفات (P-LDH) به روش تبادل یونی ساخته شد و سپس یک آزمایش انکوباسیون در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل دربرگیرنده دو ترکیب حاوی فسفر (P-LDH و TSP)، چهار سطح فسفر (صفر (شاهد)، 18، 45 و 90 میلیگرم فسفر بر کیلوگرم)، 8 زمان (1، 5، 10، 20، 40، 70، 100 و 150 روز) و سه تکرار انجام شد. در پایان هر زمان مقادیر فسفر و روی قابل دسترس، pH و هدایت الکتریکی (EC) نمونهها اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که کاربرد P-LDH و TSP منجر به افزایش معنیدار فسفر قابل دسترس در مقایسه با تیمار شاهد گردید اما روند تغییرات رهاسازی فسفر در این دو منبع با گذشت زمان متفاوت بود. در نمونههای P-LDH برخلاف TSP با گذشت زمان فسفر قابل دسترس افزایش یافت تا آنجا که تفاوت میان این دو منبع در هر سه سطح فسفر در زمان 150 روز از نظر آماری معنیدار گردید. این امر احتمالا بهدلیل رهاسازی آهسته فسفر از ساختمان P-LDH و کاهش واکنش فسفر با ترکیبات خاک رخ داده است. در اثر انحلال ترکیب P-LDH در خاک همزمان با آنیون فسفر کاتیون روی هم وارد محلول خاک شد که منجر به افزایش قابل توجه روی قابل دسترس خاک در تیمارهای P-LDH گردید. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات pH و EC در هر دو منبع یکسان بوده و تفاوت معنیداری میان دو منبع مشاهده نشد. بنابراین بهنظر میرسد که P-LDH میتواند بهعنوان یک کود کندرهای فسفره سبب افزایش کارایی فسفر گردد اما سطوح بالای این ترکیب بهدلیل بالا بودن مقادیر روی قابل دسترس توصیه نمیشوند.
مقالات پژوهشی
فاطمه حسن زاده نارنجبنی؛ رضا ابراهیمی گسکرئی؛ بیژن مرادی؛ طاهره رئیسی
چکیده
انتخاب نوع و منبع کود در تغذیه درختان میوه نقش مهمی در افزایش عملکرد و بهبود کیفیت میوه تولیدی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کوتاه مدت چهار نوع کود آلی شامل آزولا، آزوکمپوست، کود گاوی و ورمیکمپوست و نیز کود شیمیایی کامل و تیمار بدون کود، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مجموع با شش تیمار و چهار تکرار بر توزیع عناصر غذایی ...
بیشتر
انتخاب نوع و منبع کود در تغذیه درختان میوه نقش مهمی در افزایش عملکرد و بهبود کیفیت میوه تولیدی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کوتاه مدت چهار نوع کود آلی شامل آزولا، آزوکمپوست، کود گاوی و ورمیکمپوست و نیز کود شیمیایی کامل و تیمار بدون کود، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مجموع با شش تیمار و چهار تکرار بر توزیع عناصر غذایی در برگ و میوه کیوی و ارتباط آن با عملکرد انجام شد. نتایج نشان داد که غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در برگ و میوه کیوی در تیمارهای کودی نسبت به تیمار بدون کود بیشتر بود و مقدار این عناصر در برگ و میوه در تیمارهای کودی در وضعیت بهینه قرار داشت. تیمار آزوکمپوست در بین تیمارهای کودی، بیشترین افزایش مقدار نیتروژن (57/2 درصد) و کلسیم (39/3 درصد) را در برگ نشان داد. در تجزیه همبستگی ارتباط معنیدار بین نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ با نیتروژن، فسفر و پتاسیم میوه به ترتیبب*76/0، *69/0 و *71/0 بدست آمد. همچنین در معادله رگرسیون گام به گام بین عملکرد تیمارها با مقادیر هر یک از عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در برگ و میوه ارتباط مستقیم وجود داشت. در مجموع مصرف کودهای آلی در خاک باغ کیوی موجب افزایش مقدار عناصر غذایی در برگ و میوه کیوی شد. با توجه به آبشویی کودهای شیمیایی و مشکلات زیست محیطی ناشی از مصرف این کودها، میتوان از کودهای آلی بررسی شده در این مطالعه مانند ورمیکمپوست و آزوکمپوست در باغات کیوی به منظور تولید میوه در شمال کشور استفاده کرد.
مقالات پژوهشی
محبوبه طیبی؛ مهدی نادری؛ جهانگرد محمدی؛ مهدیه حسینجانیزاده
چکیده
استفاده از روشهای نوین از جمله طیفسنجی در محدوده مرئی و فروسرخ نزدیک و فروسرخ کوتاه (400 -2500 نانومتر) به عنوان یک روش سریع، آسان و کم هزینه در پیشبینی ویژگیهای خاک میتواند بسیار موثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی توانایی دادههای طیفی در محدوده مرئی، فروسرخ نزدیک و فروسرخ کوتاه (400 -2500 نانومتر) در برآورد اندازه ذرات خاک با استفاده ...
بیشتر
استفاده از روشهای نوین از جمله طیفسنجی در محدوده مرئی و فروسرخ نزدیک و فروسرخ کوتاه (400 -2500 نانومتر) به عنوان یک روش سریع، آسان و کم هزینه در پیشبینی ویژگیهای خاک میتواند بسیار موثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی توانایی دادههای طیفی در محدوده مرئی، فروسرخ نزدیک و فروسرخ کوتاه (400 -2500 نانومتر) در برآورد اندازه ذرات خاک با استفاده از روشهای رگرسیون حداقل مربعات جزئی (PLSR) و رگرسیون مؤلفه اصلی (PCR) انجام شد. برای این منظور 120 نمونه خاک از منطقه کفه مور، استان کرمان برداشته شد. جهت ارزیابی مدل 80 درصد دادهها برای کالیبراسیون مدل و 20 درصد برای صحتسنجی مدل به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین جهت اعتبارسنجی از روش حذف هر بار یک نمونه (Leave one out-cross validation) استفاده شد نتایج نشان داد بیشترین مقدار R2و کمترین مقدار RMSE برای دادههای کالیبراسیون و اعتبارسنجی برای لگاریتم پارامترهای رس و شن در روش PLSR همراه با پیشپردازش مشتق دوم و برای لگاریتم سیلت در روش PLSR همراه با پیشپردازش مشتق اول به دست آمد. با توجه به مقادیر انحراف پیشبینی باقیمانده (RPD) پیشبینی مدل برای درصد رس و سیلت قابل قبول و برای درصد شن ضعیف میباشد. براساس نتایج این مطالعه طیفسنجی میتواند به عنوان یک روش سریع، آسان و غیرمخرب در برآورد اجزای بافت خاک مورد استفاده قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عبدالمحمد محنت کش؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای ...
بیشتر
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای مورد نیاز تا عمق ریشه (برای گیاهان یکساله و چندساله، بهترتیب عمق 100 و 150 سانتیمتری) محاسبه گردید. سپس، ویژگیهای خاک هر خاکرخ با معیارهای جدول نیازهای زمینی و ویژگیهای اقلیمی مورد نیاز برای ارزیابی اقلیم منطقه با جدولهای نیازهای اقلیمی محصولات مختلف مطابقت داده شدند. پس از آن، با استفاده از روش پارامتریک (فرمول ریشه دوم)، کلاس نهایی تناسب کیفی اراضی برای تمامی محصولات مورد مطالعه تعیین گردید. زیرکلاس نیز بر اساس نامطلوبترین کلاس مربوط به مشخصات اقلیمی یا اراضی تعیین شد. برای پیشبینی کلاسهای تناسب اراضی، مدلهای رگرسیون درختی توسعهیافته، درختان تصمیمگیری تصادفی، شبکههای عصبی مصنوعی و رگرسیون لاجیستیک چندجملهای استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که در سطوح کلاس و زیرکلاس، برای تمامی محصولات مورد نظر، مدل درختان تصمیمگیری تصادفی دارای بالاترین مقدار صحت عمومی میباشد (هر چند که تفاوت چشمگیری بین این مدلها وجود ندارد). صرفنظر از نوع مدل و محصول مورد مطالعه، مقادیر صحت عمومی از سطح کلاس به زیرکلاس کاهش مییابند. همچنین، مهمترین پارامترهای محیطی برای پیشبینی کلاس و زیرکلاس تناسب کیفی اراضی، اجزای سرزمین و شاخصهای سنجش از دور (شاخص گیاهی عمودی و شاخص گیاهی تفاضلی نرمالشده) میباشند.
مقالات پژوهشی
داوود دوانی؛ مجید نبی پور؛ حبیب الله روشنفکر
چکیده
جهت بررسی اثر مصرف هورمون (عدم مصرف (شاهد)، مصرف سیتوکینین در مرحله V8-V10 و مصرف اکسین در زمان ظهور ابریشم) و الگوی کاشت (یک ردیفه، دو ردیفه و کف فارو) بر تجمع کلر و برخی عناصر پرمصرف در ذرت در شرایط شوری آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی بوشهر در سال ...
بیشتر
جهت بررسی اثر مصرف هورمون (عدم مصرف (شاهد)، مصرف سیتوکینین در مرحله V8-V10 و مصرف اکسین در زمان ظهور ابریشم) و الگوی کاشت (یک ردیفه، دو ردیفه و کف فارو) بر تجمع کلر و برخی عناصر پرمصرف در ذرت در شرایط شوری آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی بوشهر در سال 1393 اجرا شد. الگوی کاشت به عنوان عامل اصلی و مصرف هورمون به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که در الگوهای مختلف کاشت بیشترین میزان سدیم برگ بدون مصرف هورمون به دست آمد ولی کمترین میزان سدیم برگ با تیمار اکسین مشاهده شد. مصرف هورمون در هر سه الگوی کاشت منجر به افزایش پتاسیم بخش هوایی شد که البته بیشترین افزایش با مصرف سیتوکینین با الگوی کاشت کف فارو (46/1 برابر بیشتر از شاهد) بدست آمد. در کاشت کف فارو مصرف هورمون میزان کلر برگ را کاهش داد و بیشترین کلر برگ بدون مصرف هورمون بدست آمد در حالی که مصرف سیتوکینین و اکسین به ترتیب 86/6 و 24/21 درصد غلظت کلر را کاهش داد. مصرف هورمون در الگوهای مختلف کاشت کلر بخش هوایی را کاهش داد ولی بیشترین کاهش با سیتوکینین (22 درصد کاهش نسبت به شاهد) بود. به طور کلی نتایج نشان داد که مصرف سیتوکینین و اکسین به ویژه در الگوی کاشت کف فارو موجب کاهش غلظت سدیم، کلر و نسبت سدیم به پتاسیم و افزایش غلظت پتاسیم و کلسیم گیاه شد.
مقالات پژوهشی
اسماعیل اسفندیاری اخلاص؛ محسن نائل؛ محسن شکل آبادی؛ جواد حمزه ئی؛ علی اکبر صفری سنجانی
چکیده
به منظور بررسی اثر میانمدت سیستمهای مختلف خاکورزی و گیاه پوششی خلر بر کیفیت خاک و علمکرد کدو، آزمایشی در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در یک دورهی چهار ساله (1393-1390) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلیسینا همدان اجرا گردید. فاکتور خاکورزی در سه سطح شامل NT: بدون خاکورزی (کاشت مستقیم بذر در زمین زراعی)، MT: خاکورزی ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر میانمدت سیستمهای مختلف خاکورزی و گیاه پوششی خلر بر کیفیت خاک و علمکرد کدو، آزمایشی در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در یک دورهی چهار ساله (1393-1390) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلیسینا همدان اجرا گردید. فاکتور خاکورزی در سه سطح شامل NT: بدون خاکورزی (کاشت مستقیم بذر در زمین زراعی)، MT: خاکورزی کمینه (شخم با چیزل + دیسک) و CT: خاکورزی مرسوم (شخم با گاوآهن برگرداندار + دیسک)؛ و فاکتور گیاه پوششی در دو سطح شامل C1: گیاه پوششی لگوم (خلر) و C0: بدون گیاه پوششی بودند. نتایج نشان داد شاخصهای کربن آلی کل، کربن فعال، تنفس پایه، میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD)، کربن خاکدانهای، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل و همچنین عملکرد دانه کدو به طور معنیداری تحت تأثیر گیاه پوششی و خاکورزی قرار گرفتند. مقدار کربن آلی خاک از 4/0 درصد در تیمار CT-C0 به حدود 7/0 درصد در تیمار NT-C1 افزایش داشت. در اکثر شاخصها، بین خاکورزی کمینه و بی خاکورزی تفاوت معنیداری مشاهده نشد، مثلا بیشترین مقدار MWD (14/2 میلیمتر) در تیمار NT-C1 مشاهده شد که با تیمار MT-C1 (56/1 میلی متر) تفاوت معنیداری نداشت؛ کمترین مقدار این شاخص (48/0 میلیمتر) در CT-C0 بهدست آمد. همچنین بیشترین عملکرد دانه کدو تخمه کاغذی (g/m2 0/142) در تیمار MT-C1 به دست آمد که تفاوت معنیداری با تیمار NT-C1 نداشت و کمترین عملکرد دانه کدو (g/m2 3/115) در تیمار خاکورزی مرسوم بدون گیاه پوششی مشاهده شد، اما با تیمارهای NT-C0، MT-C0 و CT-C1 در یک گروه آماری قرار گرفت. در نهایت، تیمار MT-C1 از نظر بهبود عملکرد گیاه و خصوصیات مختلف کیفیت خاک بهتر از تیمارهای دیگر بود اما تفاوت معنی داری با NT-C1 نداشت، به همین دلیل تیمارهای خاکورزیهای حفاظتی همراه با گیاه پوششی خلر به عنوان مناسبترین رویکرد مدیریتی در بهبود خصوصیات کیفیت خاک و عملکرد گیاهی معرفی میشوند.
مقالات پژوهشی
سمیه سفیدگر شاهکلایی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ فرهاد خرمالی؛ اسماعیل دردی پور
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل اثرات مخرب آن در محیط زیست مانند تهدید سلامتی انسانها، مسمومیت گیاهان و اثرات طولانی مدتی که بر حاصلخیزی خاک میگذارند، تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است. به منظور بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و اصلاحکنندههای معدنی (پومیس، لیکا، زئولیت و بنتونیت) در سه سطح صفر، 1 و 5 درصد ...
بیشتر
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل اثرات مخرب آن در محیط زیست مانند تهدید سلامتی انسانها، مسمومیت گیاهان و اثرات طولانی مدتی که بر حاصلخیزی خاک میگذارند، تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است. به منظور بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و اصلاحکنندههای معدنی (پومیس، لیکا، زئولیت و بنتونیت) در سه سطح صفر، 1 و 5 درصد وزنی بر تثبیت سرب در یک خاک آلوده، آزمایشی گلخانهای با استفاده از گیاه ذرت به عنوان شاخص زیستی با سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد افزودن اصلاحکنندهها به خاک موجب کاهش غلظت سرب عصارهگیری شده با DTPA و EDTA شد. بیشترین کاهش غلظت سرب عصارهگیری شده با DTPA و EDTA در سطح 5 درصد بیوچار 640 و زئولیت مشاهده شد. بیشترین کاهش غلظت سرب در اندام هوایی و ریشه گیاه ذرت بهترتیب در خاک تیمار شده با اصلاحکننده های آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و تیمار سطح 5 درصد زئولیت مشاهده شد. بیشترین افزایش در ویژگیهای رویشی گیاه مانند شاخص سبزینگی (SPAD)، تعداد برگ، در تیمار سطح 5 درصد بیوچار 640 و ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ، وزن خشک ریشه و اندام هوایی گیاه در تیمار سطح 5 درصد بیوچار420 نسبت به شاهد مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان فعالیت آنزیمهای سوپر اکسیددیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) در سطح 5 درصد بنتونیت و پراکسیداز(PX) و آسکوربات پراکسیداز (ASP) در سطح 1 درصد بیوچار 420 مشاهده گردید که در مقایسه با شاهد، افزایشی معادل با 147، 101 ، 197 و 123 درصد داشتهاند. اصلاحکننده های آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و زئولیت بیشترین کاهش جذب سرب را نشان دادند که پتانسیل بالای این اصلاحکننده ها را در تثبیت سرب در خاک و کاهش تجمع سرب در گیاه را نشان میدهد.
مقالات پژوهشی
مجید بصیرت؛ حسن حقیقت نیا؛ سید مجید موسوی
چکیده
با استفاده از روشهای تشخیص چندگانه4 و تجزیه آماری چند متغیره5 وضعیت تغذیهای باغات پرتقال رقم والنسیا در جنوب فارس مطالعه شد. برای این منظور تعداد 80 باغ پرتقال رقم والنسیا انتخاب و 30 درخت از هر باغ انتخاب ونشانهگذاری شدند. در فصل مناسب با انجام نمونهبرداری از درختهای انتخاب شده، غلظت عناصر در نمونههای گیاهی تعیین و در فصل برداشت، ...
بیشتر
با استفاده از روشهای تشخیص چندگانه4 و تجزیه آماری چند متغیره5 وضعیت تغذیهای باغات پرتقال رقم والنسیا در جنوب فارس مطالعه شد. برای این منظور تعداد 80 باغ پرتقال رقم والنسیا انتخاب و 30 درخت از هر باغ انتخاب ونشانهگذاری شدند. در فصل مناسب با انجام نمونهبرداری از درختهای انتخاب شده، غلظت عناصر در نمونههای گیاهی تعیین و در فصل برداشت، میانگین عملکرد هر باغ اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که 11 باغ جزء گروه عملکرد زیاد و 69 باغ دارای عملکرد کم بودند و میانگین عملکردهای مطلوب، 113 کیلوگرم بر درخت، به عنوان عملکرد هدف تعیین شد. از میانگین اعداد بدست آمدهی عناصر غذایی برای جامعهی با عملکرد بالا، غلظتهای مطلوب 10 عنصر مورد بررسی به دست آمد که شامل نیتروژن 18/0± 00/3 درصد، فسفر01/0± 17/ 0 درصد، پتاسیم12/0± 37/1 درصد، کلسیم 78/0±32/3 درصد، منیزیم07/0± 36/0 درصد، منگنز 35/3 ± 0/23 میلیگرم در کیلوگرم، روی3/2 ± 3/17 میلیگرم در کیلوگرم، آهن 3/7± 75 میلیگرم در کیلوگرم، مس 44/1± 81/7 میلیگرم در کیلوگرم و بور 4/19±76 میلیگرم در کیلوگرم بود. با مقایسه با اعداد مرجع به دستآمده برای باغات با عملکرد مطلوب، بیش از 50 درصد باغات مورد ارزیابی مقادیر نیتروژن، کلسیم و منگنز آنها کمتر از عدد مرجع بهدستآمده بود و غلظت بور در گروه باغات با عملکرد بالا بیش از 50 درصد کمتر از باغات با عملکرد پایین بود که نشاندهنده محدودیت این عنصر در گیاه برای عملکرد است. همچنین، نتایج تجزیه آماری چندمتغیره و تجزیه به مولفه-های اصلی6 نشان داد که عناصر نیتروژن، کلسیم، آهن و روی به ترتیب بیشترین اثر را بر تغییرات عملکرد داشتند.
مقالات پژوهشی
بهمن خوشرو؛ محمدرضا ساریخانی
چکیده
در فرمولاسیون کودهای میکروبی فسفاته که غالباً به فرم گرانوله تهیه میشوند از باکتریهای حلکننده فسفات استفاده میشود. از جمله محدودیتهای تولید این نوع کود، از بین رفتن باکتریها در فرایند تهیه و خشک نمودن گرانولها میباشد. بر این اساس در این تحقیق اقدام به جداسازی باکتریهای حلکننده فسفات مقاوم به دما شد و تحمل دمایی و ...
بیشتر
در فرمولاسیون کودهای میکروبی فسفاته که غالباً به فرم گرانوله تهیه میشوند از باکتریهای حلکننده فسفات استفاده میشود. از جمله محدودیتهای تولید این نوع کود، از بین رفتن باکتریها در فرایند تهیه و خشک نمودن گرانولها میباشد. بر این اساس در این تحقیق اقدام به جداسازی باکتریهای حلکننده فسفات مقاوم به دما شد و تحمل دمایی و توانایی انحلال فسفات (از منابع سنگ فسفات و تریکلسیم فسفات) در باکتریهای بومی جدا شده از خاک، مورد ارزیابی قرار گرفت. از پنج باکتری (جدایههای RPS4، RPS6، RPS7، RPS8 و RPS9) با قابلیت تولید هاله شفاف تنها دو باکتری (RPS7 و RPS9) قادر به تحمل دمای 55 درجه سلسیوس به مدت 16ساعت بودند. در محیط اسپربر جامد حاوی تریکلسیم فسفات، باکتری RPS9 و RPS7 به ترتیب با دارا بودن مقادیر 60/2 و 27/2 برای نسبت (HD/CD) بعد از گذشت 12روز، قدرت بالایی در امر انحلال فسفات معدنی نامحلول داشتند. میزان انحلال فسفات کممحلول در روش کمی نیز برای دو باکتری RPS9 و RPS7 به ترتیب 8/531 و 1/324 میلیگرم بر لیتر بدست آمد. نتایج زندهمانی باکتریها نیز نشان داد که زندهمانی جمعیت میکروبی در حالت بدون تیمار دمایی تا 6 ماه و در حالت تیمار دمایی به 4 ماه کاهش یافت. شناسایی مولکولی RPS7 و RPS9 حاکی از آن بود که هر دو جدایه متعلق به گونه Pantoea agglomerans هستند.
مقالات پژوهشی
سمانه عبدالرحیمی؛ نسرین قربان زاده؛ حسن رمضانپور؛ محمدباقر فرهنگی
چکیده
افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی پیامد جاذبهای طبیعی و اصلاح شده در ناپویاسازی ...
بیشتر
افزایش فعالیتهای کشاورزی و به دنبال آن رهاسازی آلایندهها از سامانههای کشاورزی و همچنین گسترش صنایع سبب ورود یونهای فلزهای سنگین از جمله کادمیوم به محیط زیست میشود. کاربرد جاذبها از روشهای مناسب برای ناپویاسازی فلزهای سنگین در خاکهای آلوده میباشند. این پژوهش با هدف بررسی پیامد جاذبهای طبیعی و اصلاح شده در ناپویاسازی کادمیوم در خاک آلوده و پیامد آن بر برخی ویژگیهای زیستی و شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک در قالب طرح کاملا تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل بنتونیت (B)، بنتونیت اصلاح شده با آهن (B-Fe)، بنتونیت اصلاح شده با منگنز (B-Mn)، بنتونیت اصلاح شده با آهن و منگنز (B-Fe Mn)، شلتوک برنج (RH)، شلتوک برنج اصلاح شده با اسید فسفریک (RH-P)، هرکدام در دو سطح 2 و 5 درصد و تیمار شاهد بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تنفس پایه میکروبی و فعالیت آنزیم فسفاتار در تیمار RH-P 5% به ترتیب به 6/2 و 25/2 برابر تیمار شاهد رسید. تنفس برانگیخته با سوبسترا و فعالیت آنزیم اورهآز در تیمار RH-P 5% بیشترین مقدار بود. فعالیت آنزیم دهیدروژناز نیز در تیمارهای RH-P 5% و 5% و B-FeMn 2 بیشترین مقدار را نشان داد. نتایج همچنین نشان داد که مقدار کادمیوم محلول و تبادلی با افزودن جاذبها کاهش یافت و در تیمار RH-P 5% نسبت به شاهد 5/2 برابر کاهش مشاهده شد. شاخصهای اکوفیزیولوژیک خاک نیز که از شاخصهای سلامت و کیفیت خاک میباشند در حضور جاذبها بهبود یافتند، به گونهای که سهم متابولیک در تیمارهای همراه با جاذب بنتونیت و شلتوک برنج بیشترین مقدار بود. بنابراین کاربرد جاذبها میتواند یکی از راهکارهای مدیریتی موثر برای ناپویاسازی کادمیوم و بهبود شرایط زیستی خاک باشد.
مقالات پژوهشی
سحر طاقدیس؛ محمد هادی فرپور
چکیده
ویژگیهای مغناطیسی خاک بازتابی از برهمکنشهای پیچیده شیمیایی، زمینشناسی و زیستی موجود در آن میباشد. بنابراین، آگاهی از عوامل موثر بر پذیرفتاری مغناطیسی خاک به درک و تفسیر هرچه بهتر نتایج کمک میکند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر کاربریهای مختلف و نوع پوشش گیاهی بر میزان پذیرفتاری مغناطیسی در خاکهای سطحی و ارتباط بین ...
بیشتر
ویژگیهای مغناطیسی خاک بازتابی از برهمکنشهای پیچیده شیمیایی، زمینشناسی و زیستی موجود در آن میباشد. بنابراین، آگاهی از عوامل موثر بر پذیرفتاری مغناطیسی خاک به درک و تفسیر هرچه بهتر نتایج کمک میکند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر کاربریهای مختلف و نوع پوشش گیاهی بر میزان پذیرفتاری مغناطیسی در خاکهای سطحی و ارتباط بین مقادیر آنها با ویژگیهای خاک بود. چهار نوع کاربری شامل زراعی، مرتع پوششدار، مرتع تخریبشده و دیمرهاشده در منطقه مطالعاتی انتخاب شد که دارای شرایط اقلیمی، توپوگرافی و مواد مادری مشابه و تا حد امکان نزدیک به یکدیگر بودند. در مجموع 60 نمونه مرکب خاک سطحی (15-0 سانتیمتر) برداشت گردید. میانگین میزان lfᵡ در نمونههای خاک سطحی m3 kg-110-8× 8/695 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل آماری نتایج حاکی از وجود تفاوت معنیدار در سطح احتمال 5 درصد بین میانگین مقادیر lfᵡ در کاربریهای مختلف بود. مقدار میانگین lfᵡ اندازه گیری شده به ترتیب در مرتع با پوشش مناسب، مرتع تخریبشده، دیم رهاشده و زراعی کاهش یافت. مقادیر محاسبه شده fdᵡ در محدوده (73/1-52/0 %) نشاندهنده حضور ذرات چند حوزهای به ارث رسیده از مواد مادری آذرین به عنوان منشاء اصلی پذیرفتاری مغناطیسی در منطقه مطالعاتی بود. تغییرات اکثر ویژگیهای اندازهگیری شده خاک در کاربریهای مختلف از لحاظ آماری معنی-دار گردید. همبستگی مثبت و معنیداری بین دادههای پذیرفتاری مغناطیسی و درصد شن وجود داشت. در حالی که میان دادههای پذیرفتاری مغناطیسی، سیلت و کربناتکلسیم همبستگی منفی و معنیدار مشاهده گردید. نتایج نشان داد که نوع کاربری و پوششگیاهی با تاثیر بر ویژگیها و فرآیندهای تشکیل خاک، میتواند تشکیل و تجمع کانیهای مغناطیسی خاک را تحت تاثیر قرار دهد.
مقالات پژوهشی
سامان فشخورانی؛ محمد سلیقه؛ مهری اکبری
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی دماهای حدی استان کردستان، پیشبینی آن و تاثیری که بر عملکرد توتفرنگی خواهد گذاشت، میباشد، به این منظور ضمن اخذ دادههای میانگین دمای روزانه، میانگین حداکثر و حداقل دما، دمای حداکثر مطلق، دمای حداقل مطلق و بررسی پتانسیل دمایی منطقه، درجه حرارتهای بحرانی برای توت فرنگی تعیین و تاریخ وقوع آن و طول دوره رشد ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی دماهای حدی استان کردستان، پیشبینی آن و تاثیری که بر عملکرد توتفرنگی خواهد گذاشت، میباشد، به این منظور ضمن اخذ دادههای میانگین دمای روزانه، میانگین حداکثر و حداقل دما، دمای حداکثر مطلق، دمای حداقل مطلق و بررسی پتانسیل دمایی منطقه، درجه حرارتهای بحرانی برای توت فرنگی تعیین و تاریخ وقوع آن و طول دوره رشد محاسبه گردید. دادههای عملکرد توت فرنگی نیز اخذ و تاثیر دماهای حدی و تاریخ وقوع با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه گردید. در نهایت جهت بررسی اثر تغییرات اقلیمی با استفاده از مدل SDSM تحت سناریوی rcp2.6، از سناریوهای CMIP5 دادههای آینده در بازههای زمانی 2059-2020 و 2099-2060 تولید شد. همچنین در نرم افزار SMADA احتمال وقوع دماهای حدی در دوره بازگشتهای مختلف بررسی شد. نتایج نشان میدهد تاریخهای وقوع دماهای دی نوسان زیادی نداشته وآخرین دمای حدی (حداقل دمای مور نیاز برای آغاز رشد توت فرنگی) گرایش به زودرس بهاره (نسبت به میانگین تاریخهای وقوع زودتر رخ میدهد) و رخداد اولین دماهای حدی (حداکثر دمای مناسب برای رشد توت فرنگی) در اواخر تیر بصورت زودرس تابستانه (نسبت به میانگین تاریخهای وقوع زودتر رخ میدهد) میباشد و فصل رشد تقریبا کوتاه (چهار ماهه) برای توت فرنگی در فضای باز شاهد خواهیم بود. دمای حداقل، بیشترین تاثیر را در فروردین و دمای حداکثر بیشترین تاثیر را در تیر دارد. بالاترین میزان همبستگی بین میانگین ماهانه دما و عملکرد ماهانه توت فرنگی مربوط به ماههای اردیبهشت و خرداد میباشد. دادههای شبیه سازی شده نشان میدهد در فصل رشد شاهد افزایش یک تا دو درجهای دما و زودرس شدن دمای حداقل بهاره و دمای حداکثر تابستانه خواهیم بود. بنابراین با توجه به پتانسیل دمایی منطقه، پیشنهاد میشود در برنامهریزیهای مربوطه کشت زودهنگام و زودرس شدن توت فرنگی در دستورکار قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
علی اکبر سبزی پرور؛ علی کریمی
چکیده
تحقیقات نشان میدهد که تغییرات قابل ملاحظه شدت تابش فعال فتوسنتز (PAR) میتواند تأثیر قابلملاحظهای در عملکرد کمی و کیفی گیاهان داشته باشد. این پراسنج متأسفانه به دلایل اقتصادی و فنی بهندرت در ایران اندازهگیری میگردد و در ایستگاههای تابش سنجی کشور صرفاً تابش کل خورشیدی (TSR) پایش میگردد. هدف از این تحقیق بررسی روابط رگرسیونی ...
بیشتر
تحقیقات نشان میدهد که تغییرات قابل ملاحظه شدت تابش فعال فتوسنتز (PAR) میتواند تأثیر قابلملاحظهای در عملکرد کمی و کیفی گیاهان داشته باشد. این پراسنج متأسفانه به دلایل اقتصادی و فنی بهندرت در ایران اندازهگیری میگردد و در ایستگاههای تابش سنجی کشور صرفاً تابش کل خورشیدی (TSR) پایش میگردد. هدف از این تحقیق بررسی روابط رگرسیونی بین شدت لحظهایTSR با شدت تابش لحظهای PAR تحت چهار شرایط مختلف جوی (آسمان صاف، بخشی ابری، تمام ابری، و همه شرایط) میباشد. به همین منظور مؤلفههای تابش ذکرشده و دیگر پارامترهای هواشناسی حداقل به تعداد چهار نوبت در روز به طور همزمان از فروردین تا آخر بهمن 1395 در ایستگاه هواشناسی دانشگاه بوعلی سینای همدان اندازهگیری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که یک رابطه رگرسیونی خطی بین تابش TSR با تابشPAR برقرار میباشد. مقدار ضریب همبستگی این روابط که برای مقیاسهای زمانی ماهانه، فصلی و سالانه استخراج گردید، تحت تأثیر شرایط آسمان (مقدار ابرناکی) قرار داشت، بهطوریکه با افزایش مقدار ابر مقدار ضریب همبستگی کاهش یافت. در این پژوهش همچنین نسبت بین تابش PAR با تابش TSR استخراج گردید. نتایج نشان داد که مقدار نسبت PAR/ TSR نیز تابع شرایط ابرناکی ایستگاه است. بررسی نسبت PAR/ TSR در مقیاس فصلی و سالانه نشان داد که با افزایش ابرناکی این نسبت نیز افزایش مییابد. بهطوریکه در مقیاس سالانه نسبت تابش فعال فتوسنتزی به تابش کل از آسمان صاف به آسمان تمام ابری به ترتیب از 430/. به 489/. افزایش مییابد.