مقالات پژوهشی
زینب پاشازاده لاله؛ هادی جعفری؛ عبدالرضا واعظی هیر
چکیده
رودخانه آجیچای از مهمترین رودخانههای جاری در استان آذربایجان شرقی و یکی از بزرگترین رودهای ورودی به دریاچه ارومیه میباشد که از دشت تبریز عبور مینماید. بهدلیل تمرکز صنایع مختلف، کشاورزی و مناطق شهری در این دشت، این رودخانه مهم مستعد آلودگی و تخریب کیفی میباشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی این رودخانه براساس ...
بیشتر
رودخانه آجیچای از مهمترین رودخانههای جاری در استان آذربایجان شرقی و یکی از بزرگترین رودهای ورودی به دریاچه ارومیه میباشد که از دشت تبریز عبور مینماید. بهدلیل تمرکز صنایع مختلف، کشاورزی و مناطق شهری در این دشت، این رودخانه مهم مستعد آلودگی و تخریب کیفی میباشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی آلودگی این رودخانه براساس تغییرات مکانی و زمانی شاخص بنیاد ملی بهداشت آمریکا در دو فرم ضربی (NSFWQIm) و افزایشی (NSFWQIa) و شاخص کیفی منابع آب سطحی ایران (IRWQISC)، تعداد 16 ایستگاه نمونهبرداری در طول مسیر رودخانه تعیین و طی دو فصل تر (اردیبهشتماه 95) و خشک (شهریورماه 95) اقدام به نمونهبرداری گردید. پارامترهای هدایت الکتریکی، دما، اکسیژن محلول و pH در صحرا و کل جامدات محلول، کدورت، یونهای اصلی، نیترات، فسفات، اکسیژنخواهی زیستی، اکسیژنخواهی شیمیایی و آلایندههای زیستی (کلیفرم مدفوعی) در آزمایشگاه اندازهگیری شد. مطابق نتایج، افزایش مقادیر شاخصهای کیفی در مسیر جریان رودخانه ضمن عبور از مناطق شهری، کشاورزی و صنعتی مشاهده شده که بیانگر آلودگی و تخریب کیفی آب رودخانه بهسمت پاییندست میباشد. میانگین مقادیر فرمهای افزایشی و ضربی شاخص بنیاد ملی بهداشت آمریکا در فصل تر به ترتیب برابر 8/39 و 8/25 و در فصل خشک برابر 5/29 و 8/16 و متوسط شاخص کیفیت منابع آب سطحی ایران برابر 5/14 در فصل تر و 8/14 در فصل خشک محاسبه شده که نشاندهنده کیفیت پایینتر رودخانه در فصل خشک نسبت به فصل تر ناشی از تغییرات در رژیم جریان و آبدهی آن میباشد. ارزیابی کیفی رودخانه آجیچای با استفاده از شاخصهای مورد بررسی نشاندهنده وضعیت بد تا خیلی بد رودخانه در اکثر ایستگاهها بهخصوص قسمتهای میانی دشت تبریز میباشد. این موضوع بیانگر تخریب کیفی رودخانه آجیچای در اثر ورود آلودگی از منابع آلاینده بهویژه فاضلاب شهری و پساب صنعتی بوده و لزوم مدیریت و بهبود کیفی این رودخانه مهم از طریق شناسایی، پایش و کنترل مستمر منابع آلاینده، جلوگیری از تخلیه فاضلاب خام به رودخانه، الزام به تصفیه فاضلابهای صنعتی قبل از تخلیه به رودخانه و نظارت بر عملکرد تصفیهخانههای موجود (نظیر تصفیهخانه شهرک صنعتی چرمشهر) را مشخص مینماید.
مقالات پژوهشی
آرام زارعی؛ تیمور سهرابی؛ حسن اوجاقلو؛ زینب بیگدلی
چکیده
یکی از مهمترین نکات طراحی سامانههای آبیاری سطحی، تعیین پارامترهای نفوذ میباشد. به خصوص اینکه در نظر گرفتن کاهش نفوذ بر پیچیدگی تخمین آن در آبیاری موجی افزوده است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی مزرعهای روش نقطهای نفوذسنج موجی و مدل توسعه یافته نفوذ به منظور شبیهسازی نفوذ در موجهای پیشروی آبیاری موجی میباشد. به همین ...
بیشتر
یکی از مهمترین نکات طراحی سامانههای آبیاری سطحی، تعیین پارامترهای نفوذ میباشد. به خصوص اینکه در نظر گرفتن کاهش نفوذ بر پیچیدگی تخمین آن در آبیاری موجی افزوده است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی مزرعهای روش نقطهای نفوذسنج موجی و مدل توسعه یافته نفوذ به منظور شبیهسازی نفوذ در موجهای پیشروی آبیاری موجی میباشد. به همین منظور، استوانه نفوذسنج موجی با قابلیت قطع و وصل جریان ورودی طراحی و ساخته شد. تعداد ۳۰ آزمایش نفوذسنجی در قالب چهار تیمار زمان و نسبت موج برای جریان موجی و یک تیمار جریان پیوسته که هر کدام در سه تکرار و در دو نوبت زمانی به فاصله هشت روز انجام گرفت. معادله نفوذ کوستیاکوف به منظور تخمین نفوذ در موجهای مختلف جریان آب استفاده شد. در مدل توسعه داده شده، به منظور تطبیق دادن معادله نفوذ کوستیاکوف با شرایط خاک مزرعه در موجهای دوم و سوم، از یک ضریب کاهنده استفاده گردید. به منظور مقایسه تیمارهای مختلف از مقادیر نفوذ تجمعی و همچنین تغییرات آن در هر موج استفاده شد. نتایج نشان داد، مقدار نفوذ در موجهای دوم و سوم نسبت به موج اول کاهش قابل ملاحظهای دارد. بیشترین اثر موج بر کاهش نفوذ در موج دوم مشاهده شد به طوری که مقدار نفوذ تجمعی در موج دوم نسبت به موج اول به طور میانگین کاهش بیش از ۵۰ درصدی را داشت. نتایج به دست آمده از مدل توسعه یافته نفوذ انطباق قابل قبولی با دادههای مشاهداتی داشت به طوری که میانگین مقادیر ضریب تعیین و ریشه میانگین مربعات خطا به ترتیب ۹۳/۰ و ۰۹/۰ سانتیمتر برآورد شد. نتایج حاصل از آزمایشهای نفوذسنجی و همچنین مدل توسعه یافته نشان داد، جریان موجی موجب کاهش ۴۶ تا ۷۶ درصدی عمق آب نفوذ یافته تجمعی نسبت به جریان پیوسته میگردد.
مقالات پژوهشی
شهربانو حسنی؛ محمد بابا اکبری ساری؛ محمودرضا نیستانی؛ محمد امیر دلاور
چکیده
ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ آرسنیک ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺟﺎذبﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، یکی از روشهای جدید پالایش آرسنیک خاک اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺎراﯾﯽ ﻧﺎﻧﻮذرات مگنتیت، سولفات آهن، فروسیلیس، فروسیلیسمنیزیم و خاک آهن در ﮐﺎﻫﺶ ﺗﺤﺮک آرﺳﻨﯿﮏ در ﺧﺎکﻫﺎی آﻟﻮده اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﯾﮏ آزﻣﺎﯾﺶ ﻓﺎﮐﺘﻮرﯾﻞ ﺑﺎ دو ﻓﺎﮐﺘﻮر ﻧﻮع اصلاحکننده ...
بیشتر
ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ آرسنیک ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺟﺎذبﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، یکی از روشهای جدید پالایش آرسنیک خاک اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺎراﯾﯽ ﻧﺎﻧﻮذرات مگنتیت، سولفات آهن، فروسیلیس، فروسیلیسمنیزیم و خاک آهن در ﮐﺎﻫﺶ ﺗﺤﺮک آرﺳﻨﯿﮏ در ﺧﺎکﻫﺎی آﻟﻮده اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﯾﮏ آزﻣﺎﯾﺶ ﻓﺎﮐﺘﻮرﯾﻞ ﺑﺎ دو ﻓﺎﮐﺘﻮر ﻧﻮع اصلاحکننده (نانوذرات مگنتیت، فروسیلیس، فروسیلیسمنیزیم، خاک آهن گل گهر، خاک آهن اسفوردی و سولفات آهن) و ﻣﻘﺪار اصلاحکننده در چهار سطح (صفر، 1/0، 2/0 و 3/0 درصد آهن)، در یک خاک آلوده به آرﺳﻨﯿﮏ (20 میلیگرم بر کیلوگرم) در ﻗﺎﻟﺐ ﻃﺮح ﮐﺎﻣﻼً ﺗﺼﺎدﻓﯽ در ﺳﻪ ﺗﮑﺮار اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﯾﮏ ﻣﺎه، ﻏﻠﻈﺖ آرﺳﻨﯿﮏ، آهن، روی و مس فراهم خاک با استفاده از اسید کلریدیک 1/0 مولار استخراج و با دستگاه جذب اتمی و ICP اندازهگیری شد. سطح 3/0 درصد اصلاحکننده بیشترین کاهش غلظت آرسنیک فراهم خاک را نشان داد. کمترین غلظت آرسنیک قابلجذب در خاک مربوط به مقدار 3/0 درصد آهن نانوذرات مگنتیت و بیشترین آن مربوط به تیمار شاهد بود. افزایش اصلاحکنندهها باعث افزایش غلظت آهن و روی خاک شد، بیشترین غلظت آهن و روی در تیمار 3/0 درصد فروسیلیس، خاک آهن گل گهر و اسفوردی مشاهده شد. کاربرد نانوذرات مگنتیت آرسنیک قابل استخراج با اسید کلریدریک 1/0 مولار را بیشتر از سایر جاذبها کاهش داد و در بین اصلاحکنندههای مورد استفاده، نانوذرات مگنتیت کارایی بیشتری در تثبیت شیمیایی آرسنیک خاک نشان داد. سایر اصلاحکنندهها نیز توانستند بخشی از آرسنیک خاک را تثبیت کنند و با توجه به فراهمی و قیمت مناسب، امکان استفاده از اصلاحکنندههای حاوی آهن در اراضی آلوده به آرسنیک پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی
سمانه عبداللهی؛ احمد گلچین؛ فاطمه شهریاری
چکیده
به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. تیمارها شامل سه رقم کلم، شامل کلم زینتی (Brassica oleracea var. acephala L.)، کلم برگ (Brassica oleracea var. capitata L.) و کلم بروکلی (Brassica oleracea var. italica L.) و شش سطح تلقیح با باکتریهای محرک رشد ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. تیمارها شامل سه رقم کلم، شامل کلم زینتی (Brassica oleracea var. acephala L.)، کلم برگ (Brassica oleracea var. capitata L.) و کلم بروکلی (Brassica oleracea var. italica L.) و شش سطح تلقیح با باکتریهای محرک رشد گیاه، شاملPseudomonas putida PTCC1694، Bacillus megaterium PTCC1656، Bacillus subtilis PTCC1715،p roteus vulgaris PTCC1079 ، Azotobacter chroococcum و یک تیمار بدون تلقیح بود. به منظور بررسی دقیقتر منطقه ریزوسفری از ریزوباکس استفاده و سه عدد نشاء کلم در قسمت مرکزی هر ریزوباکس (منطقه ریزوسفری) کشت گردید. پس از گذشت سه ماه گیاه کلم برداشت و فعالیت آنزیمهای فسفاتاز قلیایی، فسفاتاز اسیدی، اورهآز و دیهیدروژناز در خاک ریزوسفری اندازهگیری گردید. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که رقم کلم، گونه باکتری و اثرات متقابل آنها تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد (01/0>p) بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین فعالیت آنزیمهای فسفاتاز قلیایی و اسیدی مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری P. putida، بیشترین فعالیت آنزیم اورهآز مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری A. chroococcum و بیشترین فعالیت آنزیم دیهیدروژناز مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری B. subtilis بود. بر این اساس میتوان گفت حضور باکتریهای محرک رشد گیاه در خاک میتواند اثرات سمی فلزات سنگین بر گیاه را تعدیل و فعالیت برخی از آنزیمهای کلیدی برای رشد گیاه در خاک ریزوسفری را افزایش دهد.
مقالات پژوهشی
یحیی کوچ؛ میلاد عزیزی مهر
چکیده
تخریب رویشگاههای جنگلی و تغییر پوشش گیاهی اراضی از جمله عوامل مؤثر بر تغییرپذیری شاخصهای اکولوژیکی لایههای آلی و معدنی خاک بشمار میروند. بدین منظور، در پژوهش پیش رو چهار نوع پوشش گیاهی شامل جنگل طبیعی کمتر دستخورده ممرز- انجیلی، جنگلکاری 40 ساله آمیخته نوئل-کاج سیاه، عرصه جنگلی تخریب یافته ممرز- انجیلی، مرتع قرق با ...
بیشتر
تخریب رویشگاههای جنگلی و تغییر پوشش گیاهی اراضی از جمله عوامل مؤثر بر تغییرپذیری شاخصهای اکولوژیکی لایههای آلی و معدنی خاک بشمار میروند. بدین منظور، در پژوهش پیش رو چهار نوع پوشش گیاهی شامل جنگل طبیعی کمتر دستخورده ممرز- انجیلی، جنگلکاری 40 ساله آمیخته نوئل-کاج سیاه، عرصه جنگلی تخریب یافته ممرز- انجیلی، مرتع قرق با پوشش گیاهی یونجه تاجی در منطقه گرگپس، جنوبغربی شهرستان چالوس، انتخاب شد. پس از بازدید و شناسایی دقیق رویشگاهها، در هر یک از این عرصهها، تعداد 8 نمونه لایه آلی و معدنی خاک در فصل تابستان برداشت و نمونههای جمعآوری شده جهت تجزیه فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه انتقال داده شدند. مطابق نتایج، در لایه آلی خاک، بیشترین نسبت کربن به نیتروژن به عرصه مرتع اختصاص داشت. بالاترین مقادیر درصد کربن و ضخامت لایه آلی نیز به ترتیب در پوششهای اراضی مرتعی و جنگل مخروبه مشاهده شد. در لایه معدنی خاک، بیشترین مقادیر مشخصههای درصد شن، رطوبت، کربن و نسبت کربن به نیتروژن خاک به پوشش مرتعی تعلق داشت، در حالی که بیشترین درصد رس، pH، هدایت الکتریکی، درصد نیتروژن،در پوشش جنگلی مشاهده شد. بیشترین تعداد و زیتوده کرمهای خاکی، جمعیت نماتد، معدنیشدن نیتروژن، مقادیر آمونیوم و نیترات، تنفس پایه، تنفس برانگیخته، نیتروژن زیتوده میکروبی و ضریب متابولیکی در پوشش جنگلی مشاهده شد. بهطور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشخصههای اکولوژیکی لایه آلی و معدنی خاک تحت رویشگاه جنگلی از وضعیت بهتری برخوردار بوده، در حالیکه تخریب جنگل و تغییر پوشش اراضی باعث کاهش شاخصهای حاصلخیزی و زیستی خاک شده است.
مقالات پژوهشی
قاسم رحیمی؛ فاطره کریمی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر شوری آب آبیاری بر میزان رشد و زندهمانی کرم خاکی گونه Eisenia fetida، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در آزمایشگاه شیمی علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا شد. انواع مختلف آب بکار برده شده در این پژوهش شامل: آب مقطر و آبهای شور تهیه شده با نمک NaCl با هدایت الکتریکی(EC) 6،4،2 و8 دسیزیمنس ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر شوری آب آبیاری بر میزان رشد و زندهمانی کرم خاکی گونه Eisenia fetida، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در آزمایشگاه شیمی علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا شد. انواع مختلف آب بکار برده شده در این پژوهش شامل: آب مقطر و آبهای شور تهیه شده با نمک NaCl با هدایت الکتریکی(EC) 6،4،2 و8 دسیزیمنس بر متر بود. آزمایش در ظروف پلاستیکی با بستر کود دامی که در یک محفظه اقلیمی با 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی در دمای 25 درجه سانتیگراد بمدت 42 روز نگه داری شدند انجام شد. درصد زنده ماندن و تغییر وزن کرمهای خاکی در طی 3 و 15، 21، 33، 27، 39، 42 روز بعد از قرار دادن کرمهای خاکی در ظروف پلاستیکی تعیین شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که سطوح مختلف شوری با گذشت زمان بر درصد زنده ماندن و تغییر وزن کرمهای خاکی، تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد داشته است. با افزایش میزان شوری، درصد زنده ماندن کرمهای خاکی کاهش یافت، بطوریکه بیشترین کاهش در طی 42 روز در تیمار EC8 (آبیاری با آبی با EC 8 دسیزیمنس بر متر) به میزان 32/8 درصد مشاهده شد. همچنین، با گذشت زمان تغییرات وزن کرمهای خاکی با افزایش شوری آب آبیاری بیشتر مشهود بود، بطوریکه کاربرد آب باEC 8 دسیزیمنس بر متر در طی 15روز موجب کاهش وزن کرمهای خاکی به میزان 73/12 درصد گردید درحالیکه همین میزان شوری در پایان 42 روز، موجب کاهش وزن کرمهای خاکی به میزان 67/67 درصد شده است. میزان LC50 برای مرگ و میر بعد از 27و 42 روز به ترتیب 5/7 و 31/4 دسیزیمنس بر متر و میزان EC50 برای رشد به ترتیب 94/7 و 82/6 دسیزیمنس بر متر بدست آمد.
مقالات پژوهشی
محسن باقری بداغ آبادی
چکیده
در ارزیابی تناسب سرزمین با روش پارامتریک، شاخص سرزمین (LI) باید با توجه به مقدار عددی محدودکنندهترین ویژگی یا همان درجه کمینه (Rmin) اصلاح شود و بعد از آن، کلاس تناسب تعیین گردد. توابعی که بهمنظور اصلاح شاخص سرزمین ارایه شدهاند، از دیدگاه ریاضی باید در همه نقاط دارای پیوستگی باشند تا سبب از دست رفتن برخی از اعداد و پیرو آن از دست رفتن ...
بیشتر
در ارزیابی تناسب سرزمین با روش پارامتریک، شاخص سرزمین (LI) باید با توجه به مقدار عددی محدودکنندهترین ویژگی یا همان درجه کمینه (Rmin) اصلاح شود و بعد از آن، کلاس تناسب تعیین گردد. توابعی که بهمنظور اصلاح شاخص سرزمین ارایه شدهاند، از دیدگاه ریاضی باید در همه نقاط دارای پیوستگی باشند تا سبب از دست رفتن برخی از اعداد و پیرو آن از دست رفتن کلاس تناسب مربوط به آن اعداد نشوند. روابط ارایهشده توسط سایس، در نقطه مرزی برای رده N (نامناسب) پیوسته نیستند. بنابراین، استفاده از روابط ارایهشده برای کلاسهای N1 و N2 تا حد زیادی میتواند گمراهکننده باشد؛ چرا که توانایی جداسازی کلاسهای N1 و N2 را ندارند و در محاسبه این کلاسها بهشدت با مشکل همراه هستند. هدف از این پژوهش ارایه روابط جدیدی است که هم شرط پیوستگی را دارا باشند و هم نتایج حاصل از این روایط در دامنه تعریف شده برای دو کلاس N1 و N2 قرار گیرند. بنابراین، نخست توابع ارایهشده سایس از نظر ریاضیاتی مورد بررسی قرار گرفتند و تصحیحهای مورد نیاز انجام شد. سپس با شبیهسازی عددی، نتایج حاصل بررسی و مقایسه گردیدند. یافتهها نشان دادند برای کلاسهای N1 و N2 توابع تصحیح باید بهترتیب بهصورت 314/0×(2/0- LQSI) + 5/12 و LSI 5/0 برای روش خیدیر و 313/0×(002/0- LSI) + 5/12 و LSI 5/0 برای روش استوری باشند تا هم پیوستگی توابع تصحیح برای همه کلاسها برقرار باشد و هم شاخص اصلاحشده تناسب سرزمین در دامنه تعریفشده برای هر کلاس قرار گیرد. دستاوردهای دو میلیون بار شبیهسازی نیز درستی توابع بهدست آمده را تایید نمودند. بنابراین پیشنهاد میگردد در تعیین کلاسهای N1 و N2 بهجای روابط سایس، از روابط ارایهشده در این پژوهش استفاده شود.
مقالات پژوهشی
مسعود دادیور؛ بصیر عطاردی
چکیده
یکی از روشهای ساده و عملی، به منظور تفسیر نتایج حاصل از تجزیه برگی، روش انحراف از درصد بهینه (DOP) میباشد که با استفاده از آن، ترتیب نیاز عناصر غذایی و اطلاعاتی در خصوص تعادل یا عدم تعادل تغذیهای گیاه به دست میآید. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی وضعیت تغذیهای سیبزمینیدر استان خراسان رضوی، نمونههای برگ از 30 مزرعه جمعآوری ...
بیشتر
یکی از روشهای ساده و عملی، به منظور تفسیر نتایج حاصل از تجزیه برگی، روش انحراف از درصد بهینه (DOP) میباشد که با استفاده از آن، ترتیب نیاز عناصر غذایی و اطلاعاتی در خصوص تعادل یا عدم تعادل تغذیهای گیاه به دست میآید. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی وضعیت تغذیهای سیبزمینیدر استان خراسان رضوی، نمونههای برگ از 30 مزرعه جمعآوری و غلظت عناصر پرمصرف و کممصرف در آنها اندازهگیری شد. با استفاده از غلظت عناصر غذایی در برگ مزارع با عملکرد نسبی بالا (16 مزرعه)، غلظت مرجع (Cref) برای عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم به ترتیب 65/4، 32/0 و 28/4 درصد و برای عناصر آهن، منگنز، روی و مس به ترتیب 13/190، 88/123، 19/35 و 44/12 میلیگرم بر کیلوگرم به دست آمد. با استفاده از این غلظتها، شاخص DOP برای مزارع با عملکرد کم محاسبه شد. همچنین ترتیب نیاز عناصر غذایی (NOPR) و وضعیت تعادل عناصر در این مزارع بررسی شد. بر اساس شاخصهای DOP، تمامی مزارع با عملکرد کم (14 مزرعه)، دچار کمبود یا بیشبود عناصر غذائی بودند و عدم تعادل تغذیهای در تمامی آنها وجود داشت. در بین عناصر پرمصرف، پتاسیم در 36 درصد مزارع دارای شاخص منفی، در حالی که نیتروژن در 80 درصد از مزارع دارای شاخص مثبت بود. در بین عناصر کممصرف، عنصر روی در 93 درصد مزارع دارای شاخص منفی، و در 57 درصد از مزارع بیشترین کمبود را نشان داد. پس از روی، آهن در 35 درصد از مزارع، بیشترین میزان کمبود را نشان داد. در مجموع، میتوان گفت در مزارع سیبزمینی استان خراسان رضوی، پتاسیم و روی بایستی در اولویت برنامههای کوددهی قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
ناهید آزادی؛ فایز رئیسی
چکیده
آلودگی خاک به کادمیم و سرب از جمله تنشهای مهم و متداول رو به گسترش در محیط است که رشد و فعالیت جمعیت میکروبی خاک را تحت تأثیر قرار میدهند. این دو فلز سمی ممکن است بهصورت منفرد و یا همزمان در خاک وجود داشته باشند. گرچه اثر منفرد آنها بر ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی خاک شناخته شده است، اما اثر مشترک آنها بر کارکرد ...
بیشتر
آلودگی خاک به کادمیم و سرب از جمله تنشهای مهم و متداول رو به گسترش در محیط است که رشد و فعالیت جمعیت میکروبی خاک را تحت تأثیر قرار میدهند. این دو فلز سمی ممکن است بهصورت منفرد و یا همزمان در خاک وجود داشته باشند. گرچه اثر منفرد آنها بر ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی خاک شناخته شده است، اما اثر مشترک آنها بر کارکرد میکروبی هنوز مشخص نیست. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر برهمکنش کادمیم و سرب بر برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی در یک خاک آهکی طی 120 روز انکوباسیون بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل (شامل دو سطح کادمیم و دو سطح سرب) در قالب طرح کاملاً تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی اجرا شد. نتایج نشان داد که حضور همزمان کادمیم و سرب موجب افزایش غلظت قابل جذب این فلزات و ضریب ویژه تنفسی در مقایسه با خاکهای تیمار شده با حضور منفرد این فلزات گردید. همچنین حضور همزمان دو فلز موجب کاهش بیشتر معدنیشدن کربن و نیتروژن، آمونیفیکاسیون آرژنین، سرعت نیتراتسازی، کربن و نیتروژن زیستتوده میکروبی، تنفس پایه، تنفس ناشی از سوبسترا و فعالیت آنزیمی (اورهآز، آریل سولفاتاز، فسفومنواستراز قلیایی، دهیدروژناز، کاتالاز و هیدرولیز فلوروسین دیاستات) در مقایسه با تیمارهای با حضور منفرد کادمیم و سرب شد. بنابراین، حضور همزمان دو فلز، اثرات منفی و بازدارندگی یکدیگر را بر رشد و فعالیت جمعیت میکروبی و کیفیت زیستی خاک تشدید میکنند. این یافتهها نشان میدهند که هنگام ارزیابی خطر اکولوژیکی کادمیم و سرب در محیطهای آلوده باید اثر متقابل آنها بر جامعه خاکزیان نیز مورد توجه قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
محمدجواد روستا؛ کوکب عنایتی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ کورش کمالی
چکیده
ارزیابی نقش آبخوانداری در ترسیب دیاکسیدکربن موجود در هوا به شکل کربن آلی، هدف این پژوهش بود. با نمونهبرداری از خاک و گیاهان در کاربریهای جنگل دست کاشت اوکالیپتوس با و بدون پخشسیلاب و جنگل دست کاشت آکاسیا همراه با پخشسیلاب، مرتع بدون پخشسیلاب و مرتع با پخشسیلاب، مقدار کربن آلی اندازهگیری گردید و در نهایت ...
بیشتر
ارزیابی نقش آبخوانداری در ترسیب دیاکسیدکربن موجود در هوا به شکل کربن آلی، هدف این پژوهش بود. با نمونهبرداری از خاک و گیاهان در کاربریهای جنگل دست کاشت اوکالیپتوس با و بدون پخشسیلاب و جنگل دست کاشت آکاسیا همراه با پخشسیلاب، مرتع بدون پخشسیلاب و مرتع با پخشسیلاب، مقدار کربن آلی اندازهگیری گردید و در نهایت کل ترسیب کربن محاسبه شد. دادهها، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با استفاده از نرمافزار SAS تجزیه و تحلیل آماری شد و میانگینها با آزمون دانکن در سطح 5 درصد مقایسه شدند. نتایج نشان داد که تأثیر کاربریهای مختلف بر مقدار کربن آلی و ترسیب کربن در خاک و گیاه در سطح یک درصد معنیدار شد. جنگلکاری با اوکالیپتوس کامالدولنسیس همراه با پخش سیلاب، میزان کربنآلی خاک را از 51/0 درصد در شاهد (اوکالیپتوس بدون پخشسیلاب) به 68/1 درصد در نوار اول جنگل اوکالیپتوس افزایش داد (29/3 برابر). با محاسبهی میانگین عرصههایی که در آنها اوکالیپتوس کاشته شده بود، مشخص شد بیشترین کربن بهمیزان 84/121 تن در هکتار در این کاربری در درختان، لاشبرگ و در خاک (تا عمق 30 سانتیمتر) زیر پوشش آنها ذخیره شده است. با توجه به این که هر تن کربن، معادل 67/3 تن دیاکسیدکربن است، میتوان نتیجه گرفت که هر هکتار از جنگل اوکالیپتوس 15/447 تن دیاکسیدکربن هوا را بهصورت مادهی آلی ذخیره کرده است. ارزش اقتصادی مقدار کربن ذخیره شده معادل 76/3 میلیارد ریال در هکتار محاسبه گردید.
مقالات پژوهشی
سید محمد جعفر ناظم السادات؛ لیلی عباسی؛ صدیقه مهرآور
چکیده
تغییرات زمستانه اقلیمی ایران و بخشهایی از کشورهای همسایه با بررسی تغییرات مکانی- زمانی پراسنجهای آب قابل بارش و نمویژه و باد برداری ارزیابی شد. در این راستا، اندازه ماهانه ژانویه تا مارس این پراسنجها برای دوره 2017-1960 در پیکسلهایo5/2 * o5/2 از دادههای نسخه دوم بازتحلیل سازمان ملی جوی و اقیانوسی آمریکا فراهم گردید. چند ویژگی ...
بیشتر
تغییرات زمستانه اقلیمی ایران و بخشهایی از کشورهای همسایه با بررسی تغییرات مکانی- زمانی پراسنجهای آب قابل بارش و نمویژه و باد برداری ارزیابی شد. در این راستا، اندازه ماهانه ژانویه تا مارس این پراسنجها برای دوره 2017-1960 در پیکسلهایo5/2 * o5/2 از دادههای نسخه دوم بازتحلیل سازمان ملی جوی و اقیانوسی آمریکا فراهم گردید. چند ویژگی آماری (مانند میانگین فصلی) این دادهها نخست برای در دو بازه زمانی 29 ساله (1960 تا 1988 و 1989 تا 2017) و سپس برای پنج دوره ده ساله پیاپی و یک دوره هشت ساله (2017-2010) با هم مقایسه شد. کمترین اندازه آب قابل بارش و بیشترین اندازه نم ویژه در پهنه کوهستانی شمالباختری، باختر و مرکز کشور دیده شد. در سنجش با بازه1960 تا 1988، بازه زمانی 1989 تا 2017 با کاهش معنیداری در اندازه آب قابل بارش، نم ویژه، بادهای باختروزان و جنوبوزان به ویژه در گستره جنوب باختری ایران روبرو بود. در بازه زمانی 1960 تا 1969، بیشترین اندازههای مثبت بیهنجاری در اندازه این پراسنجها برای بخشهای بزرگی از ایران بویژه گسترههای باختری و جنوب باختری دیده شد. کمترین اندازه این پراسنجها نیز وابسته به دوره 2009-2000 بود. به جز دوره 1999-1990، اندازههای آب قابل بارش و نم ویژه به گونهای پیوسته برای دهههای پس از 1970 کاهش یافته است. افزایش (کاهش) سرعت بادهای باختروزان و جنوبوزان، با بیشتر (کم) شدن آب قابل بارش و نم ویژه در بخشهای بزرگی از ایران همراه بوده است. در سنجش با دهه 1960، در دیگر دههها و بویژه دو دهه 2000 و 2017 از سرعت این بادها کاسته شده و در برابر بادهای خشک خاوروزان و شمالوزان چیره میشود.
مقالات پژوهشی
سعیده کوزه گران؛ محمد موسوی بایگی؛ ایمان بابائیان
چکیده
یافتههای هیات بینالدولی تغییر اقلیم نشان از افزایش میانگین و مقادیر حدی دما تحت شرایط گرمایش جهانی دارد. در این بین شرق کشور منطقهای مستعد برای کاشت گیاه زعفران میباشد. از آنجا که این گیاه حساس به مقادیر حدی دما میباشد، لذا در این تحقیق چشمانداز رخدادهای حدی دمایی منطقه در سه دوره آینده نزدیک (2050-2026)، میانه (2075-2051) و دور (2100-2076) ...
بیشتر
یافتههای هیات بینالدولی تغییر اقلیم نشان از افزایش میانگین و مقادیر حدی دما تحت شرایط گرمایش جهانی دارد. در این بین شرق کشور منطقهای مستعد برای کاشت گیاه زعفران میباشد. از آنجا که این گیاه حساس به مقادیر حدی دما میباشد، لذا در این تحقیق چشمانداز رخدادهای حدی دمایی منطقه در سه دوره آینده نزدیک (2050-2026)، میانه (2075-2051) و دور (2100-2076) تحت سناریوهای واداشت تابشی RCP مورد مطالعه قرار گرفت. برای برآورد چشمانداز آینده از دادههای مدل MPI-ESM-LR از سری مدلهای CMIP5 که با استفاده از روش آماری BCSD ریزمقیاس شده بودند، استفاده شد. با استفاده از نرمافزار RClimDex، نمایههای حدی استخراج گردیدند. نتایج این پژوهش نشان دادند که در سه دوره آینده نزدیک، میانه و دور و تحت هر دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5، شاخصهای حدی گرم افزایش وشاخص حدی سرد کاهش مییابند. همچنین شاخصهای بیشینه دمای حداکثر روزانه (TXx)، کمینه ماهانه دمای حداکثر روزانه (TXn)، تعداد شبهای حارهای (TR20)، کمینه ماهانه دمای حداکثر روزانه (TXn) در همه ایستگاهها روند افزایشی داشته است، در حالیکه درصد روزهایی که دمای حداکثر کمتر از صدک دهم باشد (TX10P)که نشاندهنده کاهش روزهای سرد میباشد، برای همه ایستگاهها داری روند منفی است. شیب تغییرات شاخص های مورد بررسی در سناریویRCP8.5 در ایستگاههای مورد مطالعه بیشتر از شیب تغیییرات ﺳﻨﺎرﯾﻮی RCP4.5 ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، که این شیب تغییرات در اغلب شاخصها در آینده دور بیشتر از آینده نزدیک می باشد.
مقالات پژوهشی
علی سام خانیانی؛ ذهیر نیکرفتار
چکیده
بخار آب به عنوان یکی از گازهای گلخانهای مهم نقش اساسی در بسیاری از پروسههای هواشناسی و اقلیمی دارد. تهیه محصولات بخار آب قابل بارش (PWV) سنجنده مادیس روی ماهوارههای ترا و آکوا به عنوان یکی از ابزارهای سنجش از دور، با تفکیک مکانی مناسب و به صورت روزانه امکان پذیر است. دقت و کارایی این محصولات در هر منطقه متفاوت است، بنابراین مقادیر ...
بیشتر
بخار آب به عنوان یکی از گازهای گلخانهای مهم نقش اساسی در بسیاری از پروسههای هواشناسی و اقلیمی دارد. تهیه محصولات بخار آب قابل بارش (PWV) سنجنده مادیس روی ماهوارههای ترا و آکوا به عنوان یکی از ابزارهای سنجش از دور، با تفکیک مکانی مناسب و به صورت روزانه امکان پذیر است. دقت و کارایی این محصولات در هر منطقه متفاوت است، بنابراین مقادیر PWV سنجنده مادیس در کشور ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه، یکسال از مشاهدات شبکهی گیرندههای GPS دائمی کشور به منظور ارزیابی صحت دادههای PWV سنجنده مادیس در باندهای مختلف Near-IR و IR مورد استفاده قرار گرفتند. مقایسه سریهای زمانی PWV در باند Near-IR با مقادیر متناظر GPS نشان داد که این دو روش موافقت بالایی با یکدیگر با میانگین همبستگی 95/0 دارند. آنالیزها نشان داد که محصولات باند Near-IR مقادیر بخار آب را در منطقه بیشتر برآورد میکند. همچنین، آنالیزهای مشابه روی دادههای ماهوارههای ترا و آکوا برای باند Near-IR نشان دادند که تقریبا هر دو مجموعه داده بخار آب دارای دقت و صحت یکسانی هستند. از طرف دیگر، ارزیابیهای آماری روی محصولات بخار آب باند IR به طور مجزا در طول روز و شب نسبت به GPS PWV در همه ایستگاهها صورت گرفت. براساس مقادیر RMSE، دقت محصولات باند IR در شب بهتر از روز بدست آمد. به طور میانگین در کل منطقه برای یکسال، RMSE محصولات باند IR در طول روز و شب به ترتیب 15/9 و 90/7 میلیمتر برآورد شدند. علاوه براین، با بررسی کارایی محصولات بخار آب این سنجنده در طول روز، مشاهده شد که دقت و صحت محصولات این سنجنده برای روز در باند Near-IR بسیار بهتر از باندIR میباشد. بنابراین، بخار آب باند IR قبل از استفاده باید کالیبره شود.