مقالات پژوهشی
عالیه سعادت پور؛ امین علیزاده؛ علی نقی ضیائی؛ عزیزاله ایزدی
چکیده
در سالهای اخیر، مناطق خشک و نیمه خشک با مشکل تخلیهی شدید منابع آب زیرزمینی به دلیل برداشت بی رویه از آنها رو به رو شدهاند. همچنین، آب سطحی و زیرزمینی در بسیاری از جوانب در ارتباط و تعامل مشترک بودهاند. بنابراین، پیشرفت جامع و طولانی مدت راهکارهای مدیریت آب جهت پیادهسازی روشهایی برای حل مشکلات خصوصاً در حوضههای بزرگ مقیاس، ...
بیشتر
در سالهای اخیر، مناطق خشک و نیمه خشک با مشکل تخلیهی شدید منابع آب زیرزمینی به دلیل برداشت بی رویه از آنها رو به رو شدهاند. همچنین، آب سطحی و زیرزمینی در بسیاری از جوانب در ارتباط و تعامل مشترک بودهاند. بنابراین، پیشرفت جامع و طولانی مدت راهکارهای مدیریت آب جهت پیادهسازی روشهایی برای حل مشکلات خصوصاً در حوضههای بزرگ مقیاس، امری ضروری است. در تحقیق حاضر، چارچوب یک مدل تلفیقی آب سطحی و زیرزمینی جهت تسریع مدیریت منابع آب در حوضه خشک و نیمه خشک نیشابور و تحت آبیاری متمرکز از آب زیرزمینی، ارائه شده است. مدل اخیراً توسعه یافته تلفیقی SWAT-MODFLOW به صورت روزانه، آب زیرزمینی پمپ شده را از مدل MODFLOW جهت آبیاری مزارع تحت کشت به مدل SWAT منتقل کرده و با نفوذ عمقی از زیر پروفایل خاک، به عنوان تغذیه به مدل MODFLOW وارد میکند. واسنجی مدل SWAT-MODFLOW برای 9 سال (2009-2001) و صحتسنجی برای 2 سال (2011-2010) با استفاده از نتایج مدل در ایستگاههای هیدرومتری آب سطحی و تراز آب زیرزمینی در چاههای مشاهداتی آبخوان حوضه نیشابور به صورت روزانه انجام شد. نتایج نشان داد که در مرحله واسنجی رواناب ماهانه، ضرایب p-factor، r-factor، R2 و NS که به منظور ارزیابی توانایی مدل SWAT در شبیهسازی رواناب به کار برده شد، در خروجی حوضه به ترتیب حدود 36/0، 21/0، 85/0 و 84/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 29/0، 83/0، 70/0 و 65/0 بوده است. بیشترین نرخ نفوذ در ماههای اسفند و بهمن و کمترین نرخ نفوذ در ماههای شهریور و مهر اتفاق افتاده است. همچنین از نظر توزیع مکانی، این مقدار تغذیه بیشتر در مخروط افکنهها و مناطق آبرفتی اتفاق میافتد. با بررسی مقدار میانگین سطح ایستابی آب زیرزمینی مشاهدهای و شبیهسازی شده برای دورهی 2001 تا 2011 و برای 48 چاه مشاهداتی مشخص شد که میزان خطا برای 78% از نقاط، کمتر از 2 متر میباشد و تنها 3 چاه خارج از بازه %15± خطا قرار دارد. همچنین سطح ایستابی در سالهای اخیر به شدت روند کاهشی نشان داده است که علت آن برداشت بیرویه آب از چاهها در دوره مورد بررسی بوده است. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که مدل تلفیقی توسعه یافته SWAT-MODFLOW میتواند در سایر حوضههای خشک و نیمه خشک که آبیاری آنها عمدتاً از آبخوان انجام میشود، استفاده گردد. علاوه بر این، این مدل میتواند جهت مطالعات مدیریت پایدار منابع آب در دهههای آینده مورد استفاده قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
سیدامید میرمحمدصادقی؛ مهدی قبادی نیا؛ محمدحسن رحیمیان
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به بروز مشکلات کمآبی و خشکسالی در اکثر نقاط کشور، تبخیر سطحی از مخازن سدها، دریاچهها و سایر سطوح آبی بهعنوان یکی از محلهای هدررفت آب، مورد توجه قرار گرفته و لذا، برآورد دقیقتر حجم تبخیر صورت گرفته از این سطوح و راهکارهای کاهش آن از اهمیت زیادی برخوردار شده است. در پژوهش حاضر، مخزن و دریاچه سد زایندهرود ...
بیشتر
در سالهای اخیر با توجه به بروز مشکلات کمآبی و خشکسالی در اکثر نقاط کشور، تبخیر سطحی از مخازن سدها، دریاچهها و سایر سطوح آبی بهعنوان یکی از محلهای هدررفت آب، مورد توجه قرار گرفته و لذا، برآورد دقیقتر حجم تبخیر صورت گرفته از این سطوح و راهکارهای کاهش آن از اهمیت زیادی برخوردار شده است. در پژوهش حاضر، مخزن و دریاچه سد زایندهرود با مساحت 54 کیلومتر مربع انتخاب و برای تخمین تبخیر آب از این مخزن، روشهای مختلف تجربی شامل روشهای مایر، مارسیانو، شاهتین، هنفر، ایوانف، تیچومیروف و روش سازمان عمران اراضی آمریکا مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین، الگوریتم بیلان انرژی سطحی (سبال) روی هشت تصویر ماهواره لندست در ماههای خرداد تا شهریور سال 1396 برای برآورد تبخیر از دریاچه سد پیادهسازی گردید. به منظور ارزیابی دقت روشهای مختلف، نتایج بهدست آمده در هر روش با اندازهگیریهای تشت تبخیر در محوطه سد مقایسه شد. نتایج حاصل نشان داد که هیچ یک از روشهای تجربی، همبستگی مناسب و قابل قبولی با اندازهگیریهای تبخیر در محل ندارند. در مقابل، روش سبال علاوه بر نمایش توزیع مکانی تبخیر در سطح مخزن، دارای ضرایب تبیین، RMSE و MAE به ترتیب 89/0، 28/0 و 31/0 بوده که نشاندهنده دقت بالای این روش در تخمین تبخیر آب نسبت به فرمولهای تجربی در برآورد حجم تبخیر سطحی آب از مخازن است. همچنین، با توجه درصد بالای خطای برآورد تبخیر در روشهای تجربی، واسنجی ضرایب و پارامترهای آنها نسبت به شرایط اقلیمی مختلف، ضروری خواهد بود.
مقالات پژوهشی
مسعود فرزام نیا؛ مختار میران زاده؛ حسین دهقانی سانیج
چکیده
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی عملکرد سامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی و تأثیر کارآیی آن بر پارامترهای رشد درختان زیتون در استان اصفهان طی سالهای 1390 تا 1392، تحت مدیریت زارع انجام شد. بدین منظور از سامانه یادشده یک لوله نیمهاصلی به طور تصادفی انتخاب و 4 لوله فرعی واقع در ابتدا، یک سوم از ابتدا، دو سوم از ابتدا و انتهای آن در نظر گرفته شد. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی عملکرد سامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی و تأثیر کارآیی آن بر پارامترهای رشد درختان زیتون در استان اصفهان طی سالهای 1390 تا 1392، تحت مدیریت زارع انجام شد. بدین منظور از سامانه یادشده یک لوله نیمهاصلی به طور تصادفی انتخاب و 4 لوله فرعی واقع در ابتدا، یک سوم از ابتدا، دو سوم از ابتدا و انتهای آن در نظر گرفته شد. عملکرد سامانه بر اساس پارامترهای پایه میانگین دبی قطرهچکان (qavg)، ضریب یکنواختی کریستیانسن (CU)، یکنواختی پخش (EU) و ضریب تغییرات دبی قطرهچکان (CV) در کل لوله فرعی (108 قطرهچکان) ارزیابی شد. نتابج نشان داد در هر کدام از لولههای فرعی، حدود 6 تا 10 درصد از قطرهچکانها به دلیل وارد شدن ریشه گیاهان توت و گلمحمدی که بعضی از آنها در بین درختان زیتون کاشته شده بودند، مسدود شده و شاخصهای یادشده در دو حالت ( وجود و عدم وجود قطرهچکان مسدود) محاسبه شد. با در نظر گرفتن قطرهچکانهای مسدود، میانگین مقادیر سه ساله شاخصهای qavg، CU ، EU و CV به ترتیب برابر با 8/3 لیتر در ساعت، 78، 72 و 4/16 درصد و در حالت بدون قطرهچکانهای مسدود برابر با 4 لیتر در ساعت، 5/82، 5/75 و 15 درصد بود و این مقادیر در حالت دوم با توجه به طبقهبندی ASAE قابلقبول است. نتایج اندازهگیری سهساله صفات فیزیکی درخت نشان داد در سال سوم میانگین ارتفاع، قطر تنه، محیط سایهانداز و سطح سایهانداز درختان بهترتیب 34، 57، 5/24 و 54 درصد بیشتر از سال اول بود که بیانگر روند افزایشی رشد رویشی درختان زیتون تحت سامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی است.
مقالات پژوهشی
پیمان مرادزاده؛ حسن اوجاقلو؛ محمد قبائی سوق
چکیده
ارزیابیهای بهعمل آمده در سالهای اخیر نشان میدهد، عملکرد سامانههای آبیاری بارانی در ایران مطلوب نمیباشد. عدم بررسی دقیق در انتخاب سیستم آبیاری بارانی متناسب با شرایط مختلف هر منطقه یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر کم بودن راندمان آبیاری در این نوع سامانهها میباشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، محدوده ...
بیشتر
ارزیابیهای بهعمل آمده در سالهای اخیر نشان میدهد، عملکرد سامانههای آبیاری بارانی در ایران مطلوب نمیباشد. عدم بررسی دقیق در انتخاب سیستم آبیاری بارانی متناسب با شرایط مختلف هر منطقه یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر کم بودن راندمان آبیاری در این نوع سامانهها میباشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، محدوده اراضی مستعد به منظور اجرای سامانههای آبیاری بارانی در دشت زنجان تعیین شد. بدین منظور عوامل اثرگذار در انتخاب سامانه آبیاری بارانی شامل عوامل اقلیمی، خصوصیات کمی و کیفی خاک، خصوصیات کیفی آب، توپوگرافی، عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مجموع شامل تعداد 15 عامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی مورد بررسی قرار گرفت. نقشههای پهنهبندی هر کدام از عوامل ذکر شده و در نهایت نقشه اراضی مستعد در محیط ArcGIS تهیه شد. در نهایت موقعیت تعداد ۵۲ طرح آبیاری بارانی اجرا شده در نقشه پهنهبندی اراضی مستعد جانمایی و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد، حدود 23/19 درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه کاملاً مناسب اجرای سامانههای آبیاری بارانی بوده و 92/26 درصد در کلاس مناسب و مستعد و 31/17 درصد نیز در کلاس بدون محدودیت طبقهبندی شد. همچنین نتیجه ارزیابی موقعیت طرحهای اجرا شده نیز نشان داد، 25 درصد از طرحهای اجرا شده در اراضی با محدودیت کم و 54/11 درصد نیز در اراضی نامناسب اجرا شده است.
مقالات پژوهشی
اکبر نعمتی؛ احمد گلچین؛ اکبر قویدل
چکیده
استخراج نفت و تولید مشتقات نفتی متنوع باعث گسترش آلودگی در خاکهای اطراف مکانهای استخراج و پالایش نفت شده است. بزرگترین نگرانی در این مورد، خطرات زیست محیطی این آلایندهها میباشد. به منظور مطالعه تأثیر گیاه پالایی و زیست پالایی در خاک آلوده به نفت خام یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار طراحی و اجرا گردید. ...
بیشتر
استخراج نفت و تولید مشتقات نفتی متنوع باعث گسترش آلودگی در خاکهای اطراف مکانهای استخراج و پالایش نفت شده است. بزرگترین نگرانی در این مورد، خطرات زیست محیطی این آلایندهها میباشد. به منظور مطالعه تأثیر گیاه پالایی و زیست پالایی در خاک آلوده به نفت خام یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار طراحی و اجرا گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سطوح آلودگی خاک با نفت خام شامل صفر (C0)، 2 درصد نفت خام (C1) و 4 درصد نفت خام (C2) و تیمارهای پالایشی شامل کاشت گیاه چمن (B1)، کاشت گیاه یونجه (B2)، کاشت چمن + تلقیح بذر با باکتری سودوموناس پیوتیدا + تلقیح خاک با قارچ فانروکت کریزوسپوریوم (B3)، کاشت یونجه + تلقیح بذر با باکتری سودوموناس پیوتیدا + تلقیح خاک با قارچ فانروکت کریزوسپوریوم (B4) و بدون کشت (شاهد) (B0) بودند. میزان عملکرد ماده خشک گیاهی، میزان حذف نفت خام و تنفس میکروبی برای نمونهها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد غلظت ترکیبات نفتی باقیمانده در سطح C1 آلودگی نفت خام در اثر تیمارهای پالایشی B3 و B4 بهترتیب 59 و 5/56 درصد کاهش یافت و در سطح C2 آلودگی نفت خام نیز این تیمارهای پالایشی بترتیب 41 و 39 درصد غلظت ترکیبات نفتی خاک را کاهش دادند. تیمار پالایشی B3 دارای بیشترین عملکرد ماده خشک اندام هوایی بود. با افزایش سطح آلودگی نفت خام، عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه کاهش یافت. سطوح آلایندههای نفتی (C1 و C2) بهترتیب 46 و 61 درصد عملکرد ماده خشک ریشه، 53 و 63 درصد عملکرد ماده خشک اندام هوایی را کاهش دادند. بیشترین میزان تنفس میکروبی در تیمارهای پالایشی B3 و B4 مشاهده گردید. در هر سه سطح آلودگی اختلاف میزان تنفس میکروبی در تیمارهای پالایشی B1 و B2 با تیمار شاهد، معنیدار نبود.
مقالات پژوهشی
فاطمه محمدی ناوچی نژاد؛ علیرضا حسین پور؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
کمبود روی از مشکلات خاکهای آهکی است و برطرف کردن آن منجر به افزایش عملکرد محصولات کشاورزی میشود. کودهای شیمیایی روی با گذشت زمان غیر قابل استفاده شده و کودهای آلی میتواند با تأثیر بر توزیع روی در خاکها باعث بهبود قابلیت استفاده آن شوند. اما نحوه تأثیر و برهمکنش آنها با کودهای شیمیایی نیازمند بررسی دقیق تغییر قابلیت استفاده و ...
بیشتر
کمبود روی از مشکلات خاکهای آهکی است و برطرف کردن آن منجر به افزایش عملکرد محصولات کشاورزی میشود. کودهای شیمیایی روی با گذشت زمان غیر قابل استفاده شده و کودهای آلی میتواند با تأثیر بر توزیع روی در خاکها باعث بهبود قابلیت استفاده آن شوند. اما نحوه تأثیر و برهمکنش آنها با کودهای شیمیایی نیازمند بررسی دقیق تغییر قابلیت استفاده و اجزاء روی در خاکهای تیمارشده با کودهای آلی و شیمیایی است. هدف این تحقیق بررسی برهمکنش سولفات روی و ورمیکمپوست بر قابلیت استفاده و جزءبندی روی در طی زمان در یک خاک آهکی رسی بود. این تحقیق بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل فاکتور اول ورمیکمپوست (دو سطح 0 و 1 درصد) و فاکتور دوم روی (سه سطح 0، 2 و 5 میلیگرم بر کیلوگرم از منبع سولفات روی) با 3 تکرار انجام شد. نمونههای خاک تیمارشده در دمای 1± 22 درجه سانتیگراد و رطوبت ظرفیت زراعی بهمدت 120 روز در انکوباتور خوابانده شدند. در شروع آزمایش، 60 و 120 روز پس از خواباندن نمونهای از هر تیمار برای تعیین قابلیت استفاده با روش DTPA-TEA و اندازهگیری اجزاء روی با روش BCR برداشته شد. نتایج نشان داد که در اثر کاربرد ورمیکمپوست میانگین روی عصارهگیری شده با DTPA-TEA بهصورت معنیداری (05/0>P) افزایش یافت. برهمکنش ورمیکمپوست و زمان بر روی قابل استفاده معنیدار نبود (05/0P>). با گذشت زمان روی قابل استفاده در حضور سولفات روی کاهش یافت (05/0>P). علاوه بر آن، در اثر کاربرد ورمیکمپوست در خاکهای تیمارشده با روی، اجزاء روی با گذشت زمان افزایش یافتند. بهجز روی باقیمانده که با گذشت زمان کاهش یافت. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که رابطه معنیداری بین روی عصارهگیری شده با DTPA-TEA و اجزاء مختلف روی وجود داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که در اثر کاربرد ورمیکمپوست اجزاء روی در خاک رسی تیمارشده با سولفات روی تغییر کرده و قابلیت استفاده آن افزایش یافت.
مقالات پژوهشی
سحر سلیمانی؛ امیر لکزیان؛ امیر فتوت
چکیده
طی سالهای اخیر استفاده از ریزجانداران خاکزی جهت کاهش اثرات مخرب آلایندههای زیستمحیطی همانند نفت و مشتقات آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تجزیهپذیری و در نتیجه ماندگاری ترکیبات هیدروکربنی در طبیعت، تحت تأثیر عواملی مختلفی است که مهمترین آنها شامل شرایط محیطی، فعالیت تجزیه کنندگی ریزجاندارن، نوع آلاینده و میزان دسترسی زیستی ...
بیشتر
طی سالهای اخیر استفاده از ریزجانداران خاکزی جهت کاهش اثرات مخرب آلایندههای زیستمحیطی همانند نفت و مشتقات آن بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تجزیهپذیری و در نتیجه ماندگاری ترکیبات هیدروکربنی در طبیعت، تحت تأثیر عواملی مختلفی است که مهمترین آنها شامل شرایط محیطی، فعالیت تجزیه کنندگی ریزجاندارن، نوع آلاینده و میزان دسترسی زیستی آلاینده برای ریزجاندارن میباشد. عوامل فعال سطحی یا سورفاکتانتها موجب افزایش تحرک و تجزیه زیستی ترکیبات هیدروفوب شده و بنابراین دارای اثر مثبت بر فرآیند زیست پالایی است. از سوی دیگر، علیرغم آنکه تجزیه زیستی هیدروکربنهای پلیآروماتیک فرآیندی بالقوه و طبیعی است، اما ترکیبات چند جزئی و هیدروکربنهایی با وزن مولکولی بالا، جهت تجزیه به بیش از یک گونه میکروبی کارآمد نیاز دارند. در بررسی حاضر با استفاده از روشهای جداسازی و غربالگری، جدایههای توانمند تجزیه کننده آلاینده بنزوپیرن (به عنوان منبع کربنی) و تولید کننده سورفاکتانت زیستی، انتخاب و توانایی جدایههای منفرد و دستهباکتریایی 4 حاصل از آنها بر میزان تجزیه آلاینده در دو محیط محلول و خاک با هم مقایسه شد. نتایج نشان داد که از میان جدایههای حاصل از مرحله جداسازی، دو جدایه AP3 و BM1 به ترتیب با 43 و 40 درصد کاهش میزان کشش سطحی محیط کشت نسبت به شاهد (فاقد تلقیح جدایه) دارای توانایی تولید سورفاکتانت زیستی بودند. بهینهسازی شرایط تولید سورفاکتانت زیستی حاکی از آن بود که جدایههای یاد شده در دمای 35 درجه سانتیگراد، اسیدیته 7 و در حضور قند گلوکز به عنوان منبع کربنی سهلالوصول بیشترین میزان تولید سورفاکتانت زیستی را نشان داده و در مقایسه با شاهد (دمای 25 درجه سانتیگراد، اسیدیته 6 و قند گلوکز با کشش سطحی 42/56 میلینیوتن بر متر) کشش سطحی کمتری (81/30 و 52/31 میلینیوتن بر متر به ترتیب در جدایههای AP3 و BM1) را ایجاد نمودند. تجزیه آلاینده بنزوپیرن در محیط محلول توسط دو جدایه و دستهباکتریایی حاصل از آن نشان داد که بیشترین میزان تجزیه در تیمار تلقیح شده با دستهباکتریایی و در حضور سورفاکتانت زیستی استخراج شده از جدایه AP3 رخ داد. این تیمار سبب تجزیه 3/87 درصد از آلاینده طی دو هفته شد. در حالیکه جدایه BM1 با 6/27 درصد تجزیه آلاینده، کمترین اثر را بر تجزیه بنزوپیرن در محیط محلول داشت. مقایسه تجزیه بنزوپیرن در خاک نیز مشخص کرد که تأثیر دستهباکتریایی بیشتر از جدایه AP3 به تنهایی میباشد. بطوریکه در انتهای 45 روز، غلظت آلاینده در تیمار حاوی دستهجات و سورفاکتانت زیستی صفر و در تیمار تلقیح شده با جدایه AP3 از 150 میلیگرم بر کیلوگرم به 48 میلیگرم بر کیلوگرم رسید. نتایج نشان داد که بعد از 45 روز، جدایه AP3 آلاینده را به میزان 68 درصد و دستهباکتریایی آلاینده را بطور کامل تجزیه نمودند.
مقالات پژوهشی
نرگس آبدار؛ رضا قاسمی
چکیده
روی از عناصر ضروری رشد گیاه است که نقشهای متابولیکی زیادی را در گیاه ایفا میکند. بنابراین انتشار روی از سطوح خاک به محلول خاک یک عامل مهم در تعیین قابلیت دسترسی روی به گیاهان در حال رشد است. لذا به منظور بررسی تأثیر عمق خاک و پوشش گیاهی بر الگوی آزادسازی روی، 54 نمونه خاک از بخش درون و خارج سایهانداز سه رقم نخل شاهانی، حلوانی و قصب ...
بیشتر
روی از عناصر ضروری رشد گیاه است که نقشهای متابولیکی زیادی را در گیاه ایفا میکند. بنابراین انتشار روی از سطوح خاک به محلول خاک یک عامل مهم در تعیین قابلیت دسترسی روی به گیاهان در حال رشد است. لذا به منظور بررسی تأثیر عمق خاک و پوشش گیاهی بر الگوی آزادسازی روی، 54 نمونه خاک از بخش درون و خارج سایهانداز سه رقم نخل شاهانی، حلوانی و قصب از سه عمق 20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتر در سه تکرار از روستای سیمکان واقع در شهرستان جهرم جمعآوری شد. بررسی سینتیک واجذبی روی در هشت دوره زمانی مختلف (5، 15، 30، 60، 120، 240، 480، 1440 دقیقه) با عصارهگیر AB-DTPA انجام گرفت. هشت مدل سینتیکی برای توصیف آزادسازی روی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، معادلات الوویچ ساده شده، پخشیدگی پارابولیک و تابع توانی به دلیل مقادیر نسبتا بالاتر از ضرایب تبیین و خطای استاندارد برآورد پایین، توانستند پیشبینی مناسبی از سینتیک آزادسازی روی در خاکهای مورد مطالعه داشته باشند. مقدار روی تجمعی آزاد شده در خاکهای زیر سایهانداز بیشتر از خاکهای خارج سایهانداز بود و همچنین بیشترین مقدار روی تجمعی آزاد شده در خاکهای زیر سایهانداز رقم قصب اتفاق افتاد. بررسی همبستگی بین ضرایب معادلات سینتیکی تابع توانی، الوویچ ساده شده و انتشار پارابولیکی نشان داد که بین ضرایب معادلات حاصل از خاکهای زیر سایهانداز نسبت خاکهای خارج سایهانداز همبستگی بیشتری وجود دارد.
مقالات پژوهشی
محمدجعفر ملکوتی؛ عزیز مجیدی؛ سیما افرا
چکیده
بمنظور بررسی تأثیر مدیریت مصرف منابع پتاسیمی در زراعت گندمآبی، آزمایشی در دو مزرعه (1 و 2) به ترتیب با مقادیر پتاسیم قابلدسترس 125 و412 میلیگرم برکیلوگرم، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار در سال زراعی 97-1396 در ارومیه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: (1) شاهد (مصرف عناصر پایه برمبنای آزمون خاک بهجز پتاسیم)؛ (2) ...
بیشتر
بمنظور بررسی تأثیر مدیریت مصرف منابع پتاسیمی در زراعت گندمآبی، آزمایشی در دو مزرعه (1 و 2) به ترتیب با مقادیر پتاسیم قابلدسترس 125 و412 میلیگرم برکیلوگرم، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار در سال زراعی 97-1396 در ارومیه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: (1) شاهد (مصرف عناصر پایه برمبنای آزمون خاک بهجز پتاسیم)؛ (2) شاهد+ مصرف پتاسیم از منبع سولفاتپتاسیم قبل از کاشت؛ (3) شاهد+ مصرف 50% پتاسیم از منبع سولفاتپتاسیم قبل از کاشت و 50% باقیمانده از منبع کلرورپتاسیم؛ (4) شاهد+ مصرف 50% پتاسیم از منبع سولفاتپتاسیم قبل از کاشت و 50% باقیمانده از منبع سولوپتاس؛(5) شاهد+ مصرف50% پتاسیم از منبع سولفاتپتاسیم قبل از کاشت و 50% باقیمانده از منبع سولفاتپتاسیم حاوی کلاتروی بودند. نتایج نشان داد که در مکان (1) پتاسیم، اثر بخشی معنیداری بر عملکرد و پروتئین دانه گندم داشت. در این مکان، تیمار پنجم در مقایسه با سایر تیمارها، باعث افزایش بیشتر عملکرد دانه، پروتئین دانه و غلظت روی دانه گندم شد. مصرف تقسیطی پتاسیم، نسبت به مصرف قبل از کاشت، میزان کارایی کود پتاسیمی را افزایش داد. درحالیکه کارایی پتاسیم در تیمار دوم برابر پنج کیلوگرم بر کیلوگرم بود، در تیمارهای سوم و چهارم به شش و در تیمار پنجم به هشت کیلوگرم بر کیلوگرم بهبود یافت. در مکان (2) مصرف کودهای حاوی این عنصر بر عوامل مذکور کم تأثیر بود. بطور کلی، چنین نتیجهگیری میشود که در مکان (1)، با اعمال مصرف بهینهکودی (تیمار 3) عملکرد هکتاری گندم 1300 کیلوگرم بر هکتار نسبت به شاهد، افزایش یافت. درحالیکه، سولفاتپتاسیم حاوی کلاتروی در تیمار (5)، افزایش 11 درصدی عملکرد و 60 درصدی کارایی کود را حتی نسبت به تیمار (3) موجب شد.
مقالات پژوهشی
ساناز اشرفی سعیدلو؛ عباس صمدی؛ میرحسن رسولی صدقیانی؛ محسن برین؛ ابراهیم سپهر
چکیده
انحلال پتاسیم موجود در ساختار کانیها توسط ریزجانداران منجر به افزایش رشد و عملکرد گیاهان شده و علاوه بر صرفهی اقتصادی، دوستدار محیط زیست است، لذا شناسایی گونههای کارا در انحلال پتاسیم و تعیین شرایط بهینه برای حداکثر فعالیت این گونهها از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف متغیرهای منبع کربن، زمان ...
بیشتر
انحلال پتاسیم موجود در ساختار کانیها توسط ریزجانداران منجر به افزایش رشد و عملکرد گیاهان شده و علاوه بر صرفهی اقتصادی، دوستدار محیط زیست است، لذا شناسایی گونههای کارا در انحلال پتاسیم و تعیین شرایط بهینه برای حداکثر فعالیت این گونهها از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف متغیرهای منبع کربن، زمان انکوباسیون و pH بر میزان انحلال و آزادسازی پتاسیم از کانیهای فلدسپار و فلوگوپیت توسط باکتری Pseudomonas fluorescens انجام گرفت. برای این منظور در مرحله نخست بر مبنای طرح پلاکت– برمن، تعداد 12 آزمایش تعریف شد و تأثیر منابع مختلف کربن شامل گلوکز، ساکاروز و فروکتوز بر انحلال هر یک از کانیهای فلدسپار و فلوگوپیت بررسی شد. در ادامه بر اساس تحلیل نتایج مربوط به انحلال پتاسیم در مرحله اول، منبع کربن مهم و تأثیرگذار شناسایی و دامنههای متفاوتی از متغیرهای pH (10-3)، زمان انکوباسیون (18-1 روز) و مقدار منبع کربن (12– 6/0 گرم در لیتر) در نظر گرفته شده و طرح مرکب مرکزی با 20 آزمایش و بر اساس مقادیر کدبندی شده متغیرهای مستقل طراحی گردید. نتایج نشان داد که مدل طرح مرکب مرکزی قابلیت مطلوبی (918/0– 944/0=R2 و 47/1– 82/0 =RMSE) در پیشبینی مقدار آزادسازی پتاسیم از فلدسپار و فلوگوپیت دارد. تحلیل حساسیت مدل طرح مرکب مرکزی نشان داد که از بین سه متغیر مورد بررسی، pH بیشترین تأثیر را بر آزادسازی پتاسیم دارد. حداکثر غلظت پتاسیم محلول در حضور فلوگوپیت و فلدسپار بهترتیب برابر با 16/121 و 96/82 میلیگرم در لیتر، مربوط به 36/10 =pH، مقدار ساکاروز 5/6 گرم در لیتر و زمان10 روز بود. زمان انکوباسیون نیز بر آزادسازی پتاسیم تأثیر داشت. روند آزادسازی پتاسیم در مراحل اولیه انکوباسیون افزایشی، در مراحل میانی کاهشی و در ادامه افزایشی بود. بطور کلی بر اساس مدل طرح مرکب مرکزی، pHهای 36/10 و 34/10، و مقادیر 26/2 و 92/6 گرم در لیتر از ساکاروز و زمانهای 18 و 2 روز بهترتیب بهعنوان شرایط بهینه برای دستیابی به بیشینه آزادسازی پتاسیم از فلدسپار و فلوگوپیت در محیط کشت پیشبینی شدند.