مقالات پژوهشی
میلاد هاتفی؛ سیدحمیدرضا صادقی؛ رضا عرفانزاده؛ مرتضی بهزادفر
چکیده
یکی از فرآیندهای تأثیرگذار بر تولید رواناب، چرخه انجماد-ذوب است که بررسی آن با توجه به شرایط توپوگرافی و اقلیمی خاص کشور برای مهار اثرات منفی آن اجتنابناپذیر میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری رواناب تولیدی از اثر پوشش گیاهی در کرتهای آزمایشی کوچک و تحت یک چرخه انجماد-ذوب و در شرایط شبیهسازی باران انجام پذیرفت. برای ...
بیشتر
یکی از فرآیندهای تأثیرگذار بر تولید رواناب، چرخه انجماد-ذوب است که بررسی آن با توجه به شرایط توپوگرافی و اقلیمی خاص کشور برای مهار اثرات منفی آن اجتنابناپذیر میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری رواناب تولیدی از اثر پوشش گیاهی در کرتهای آزمایشی کوچک و تحت یک چرخه انجماد-ذوب و در شرایط شبیهسازی باران انجام پذیرفت. برای شبیهسازی شرایط منطقه بدرانلو واقع در 10 کیلومتری غرب شهرستان بجنورد، با شیب عمومی 20 درصد، چرخهای شامل سه روز انجماد و دو روز ذوب و یک واقعه باران با شدت 72 میلیمتر بر ساعت و دوام 30 دقیقه در سه تیمار پوشش گیاهی منطقه مادری خاک صورت پذیرفت. آزمایشهای مربوطه در سه تکرار و در مقایسه با کرتهای آزمایشی شاهد پس از رویاندن دو گونه گندمی و یک گونه علفی در اتاقکهای رشد تا تکمیل نسبی مراحل فنولوژیک و در معرض قرار دادن آنها در شرایط انجماد-ذوب انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تیمار گونههای Medicago sativa، Agropyron trichophorum و Lolium prenne بهترتیب 9/2، 7/2 و 6/67 درصد حجم رواناب را نسبت به تیمار شاهد کاهش (05/0>P) دادند. طبق مشاهدات، قسمت عمده ریشه در دو گونه گندمی A. trichophorum و L. prenne برخلاف گونه پهنبرگ M. Sativa بهصورت سطحی بوده و احتمالاً سبب چسبندگی بیشتر ذرات خاکدانه و اصلاح ساختمان خاک سطحی شده و در نتیجه میزان تولید حجم رواناب کاهش داشته است. همچنین نتایج بهدست آمده بر نقش حفظ و یا احیاء پوشش گیاهی بومی منطقه مادری خاک در مدیریت رواناب تأکید دارد.
مقالات پژوهشی
سید هادی طیب نیا؛ سکینه درینی
چکیده
روند کاهشی میزان منابع آبی در کشور، مسئولان مربوطه را بر آن داشته تا به توسعه سیستمهای آبیاری نوین در اراضی کشاورزی بویژه در نواحی روستایی اقدام کنند. این اقدامات؛ تاثیرات محتلفی بر زندگی ساکنان این نواحی داشته است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیرات سیستمهای آبیاری تحت فشار بر نواحی روستایی دهستان محمد آباد است. تحقیق حاضر بر اساس ...
بیشتر
روند کاهشی میزان منابع آبی در کشور، مسئولان مربوطه را بر آن داشته تا به توسعه سیستمهای آبیاری نوین در اراضی کشاورزی بویژه در نواحی روستایی اقدام کنند. این اقدامات؛ تاثیرات محتلفی بر زندگی ساکنان این نواحی داشته است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیرات سیستمهای آبیاری تحت فشار بر نواحی روستایی دهستان محمد آباد است. تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش انجام؛ توصیفی-تحلیلی میباشد. جامعه آماری تحقیق، دهستان محمدآباد واقع در شهرستان عنبرآباد است که شامل 15 روستا و 1113 خانوار است. از این میان، 4 روستا (300 خانوار) که در آنها آبیاری تحت فشار به اجرا درآمده است به عنوان نمونه روستایی انتخاب و 50 درصد از خانوارهای آن (150 خانوار) به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانهای و پیمایشی (پرسشنامه) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS و آزمونهای تی تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. براساس نتایج تحقیق، این سیستمها موجب افزایش 30 تا 70 درصدی تولید محصولات کشاورزی شدهاند. همچنین اثرات سیستم آبیاری بر معیشت ساکنین روستاها بالاتر از متوسط است (با سطح معنیداری 000/0) که در میان این اثرات؛ متغیر تأثیر صرفهجویی در مصرف آب با میانگین 59/4، مهمترین اثرپذیری از سیستم آبیاری را دارد. به علاوه؛ میان دیدگاه مردم نسبت به بهبود تأثیرات آبیاری نوین و بهبود وضعیت اقتصادی؛ رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین متغیرهای افزایش درآمد (0.277)، بازگشت مهاجرین (0.205) و افزایش راندمان تولید (0.178) از میان سایر متغیرها دارای قدرت پیشبینی معنیدارتری برای تغییر وضعیت روستائیان میباشند. متغیر افزایش درآمد با ضریب بتای 0.277 بیشترین تأثیر را بر متغیر وضعیت روستائیان داشته است.
مقالات پژوهشی
امیرهوشنگ جلالی؛ حمید رضا سالمی
چکیده
به منظور برآورد نیاز آبی گیاه کلزا در دو اقلیم (خشک- زمستان سرد با دمای بالای نقطه انجماد - تابستان گرم A-C-W) و (نیمه خشک- زمستان سرد با دمای برابر یا کمتر از صفر- تابستان گرم SA-K-W) در استان اصفهان، پژوهشی در سالهای 1396-1394 با استفاده از طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام شد. بین شهرستانهای مختلف تفاوت معنیداری (در سطح 1%) ازنظر کل آب مصرفی ...
بیشتر
به منظور برآورد نیاز آبی گیاه کلزا در دو اقلیم (خشک- زمستان سرد با دمای بالای نقطه انجماد - تابستان گرم A-C-W) و (نیمه خشک- زمستان سرد با دمای برابر یا کمتر از صفر- تابستان گرم SA-K-W) در استان اصفهان، پژوهشی در سالهای 1396-1394 با استفاده از طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام شد. بین شهرستانهای مختلف تفاوت معنیداری (در سطح 1%) ازنظر کل آب مصرفی و همچنین نیاز آبی مراحل مختلف رشد فنولوژیک وجود داشت. در اقلیم W-K-SA (با 10 شهرستان) نیاز خالص آبیاری کلزا 4000 متر مکعب در هکتار برآورد شد. اختلاف بیشترین و کمترین نیاز آبی خالص در این اقلیم 322 متر مکعب در هکتار و به ترتیب مربوط به شهرستانهای فریدن و فریدونشهر بود. بهطور متوسط نیاز آبی مراحل ابتدایی، توسعه و (میانی + پایانی) کلزا در اقلیم W-K-SA به ترتیب برابر 450، 2187 و 1363 متر مکعب در هکتار بود. در اقلیم A-C-W (12 شهرستان) نیاز آبی کلزا در هر هکتار 892 متر مکعب بیش از نیاز آبی این محصول در اقلیم SA-K-W بود. بهطور متوسط نیاز آبی مراحل ابتدایی، توسعه و (میانی + پایانی) کلزا در اقلیم A-C-W به ترتیب برابر 540، 2150 و 2200 متر مکعب در هکتار بود. با توجه به نتایج، شهرستانهای واقع در اقلیم SA-K-W نسبت به اقلیم A-C-W موقعیت مناسبتری برای کشت کلزا داشته و صرفنظر از شیوه آبیاری در هر هکتار حداقل 4000 متر مکعب آب برای این منظور نیاز است. با این وجود موفقیت کشت در این اقلیم به دلیل محدودیت طول دوره رشد مشروط به کشت به هنگام است.
مقالات پژوهشی
علی شینی دشتگل؛ سعید برومند نسب؛ عبدعلی ناصری
چکیده
بالا بودن تبخیر، دمای هوا و کیفیت نسبتاً پایین آب آبیاری، از مهمترین عوامل محدود کننده آبیاری نیشکر در خوزستان هستند. بهنظر میرسد که با توجه به سوابق پژوهشهای انجام شده، آبیاری قطرهای زیرسطحی با اعمال مدیریت مناسب، موفق عمل نماید، لذا بههمین منظور اثر اعماق کارگذاری 15، 20 و 30 و فاصله 75 سانتیمتری قطرهچکانها و ...
بیشتر
بالا بودن تبخیر، دمای هوا و کیفیت نسبتاً پایین آب آبیاری، از مهمترین عوامل محدود کننده آبیاری نیشکر در خوزستان هستند. بهنظر میرسد که با توجه به سوابق پژوهشهای انجام شده، آبیاری قطرهای زیرسطحی با اعمال مدیریت مناسب، موفق عمل نماید، لذا بههمین منظور اثر اعماق کارگذاری 15، 20 و 30 و فاصله 75 سانتیمتری قطرهچکانها و مقایسه با آبیاری معمول اراضی نیشکر بهعنوان شاهد (کنترل)، بر روی بهرهوری آب و عملکرد نیشکر در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس صفات کمی نشان داد که عمق کارگذاری قطرهچکانها، از لحاظ عملکرد در سطح یک درصد و از لحاظ صفات ارتفاع ساقه، تعداد ساقه در هکتار و بهرهوری آب به ازای نیشکر و شکر تولیدی، در سطح پنج درصد اختلاف معنیدار بود. با توجه به نتایج صفات کیفی، اثر تیمار عمق کارگذاری قطرهچکانها، در کلیه صفات، غیرمعنی دار بود. در عمق کارگذاری 20 سانتیمتری قطرهچکانها، بالاترین بهرهوری آب به ازای نیشکر و شکر تولیدی بهترتیب میزان 1/6 و 73/0کیلوگرم بر متر مکعب و کمترین بهرهوری آب به ازای نیشکر و شکر تولیدی، در تیمار شاهد بهترتیب میزان 2/4 و 51/0 کیلوگرم بر متر مکعب بهدست آمد. در نتیجه بهرهوری آب در تیمار شاخص انتخابی (عمق کارگذاری 20 سانتیمتر)، به ازای نیشکر و شکر تولیدی، افزایش بیش از 30 درصدی بهرهوری آب را نسبت به آبیاری معمول مزارع (شاهد)، بهدنبال داشته است. نتایج توزیع شوری در اطراف قطرهچکانها نیز نشان داد که تحت شرایط آبیاری قطرهای زیرسطحی با آب شور، کمترین مقادیر شوری همواره بهصورت یک محدوده در اطراف قطرهچکان دیده شد و با فاصله گرفتن از قطرهچکانها، شوری افزایش یافته و نمکها بیشتر در محدوده جویچههای طرفین قطرهچکانها متمرکز شدهاند، بهطوریکه بیشترین میزان شوری در کف جویچه اتفاق افتاد و در روی پشته که لوله قطرهچکاندار و در طرفین آن دو ردیف نی کشت شده بود، کمترین میزان شوری حادث شد.
مقالات پژوهشی
جواد ظهیری؛ عادل مرادی سبزکوهی
چکیده
ضریب پخشیدگی طولی یکی از مهمترین پارامترهای مدلسازی کیفی در رودخانهها به حساب میآید. روشهای متعددی جهت برآورد این پارامتر ارائه شده است که جهت تعیین کارایی آنها عمدتاً از معیارهای آماری دقت و خطا استفاده شده است که بهتنهایی نمیتواند به عنوان معیار مقایسه روشهای مختلف مورد استناد قرار گیرد. بر همین اساس در ...
بیشتر
ضریب پخشیدگی طولی یکی از مهمترین پارامترهای مدلسازی کیفی در رودخانهها به حساب میآید. روشهای متعددی جهت برآورد این پارامتر ارائه شده است که جهت تعیین کارایی آنها عمدتاً از معیارهای آماری دقت و خطا استفاده شده است که بهتنهایی نمیتواند به عنوان معیار مقایسه روشهای مختلف مورد استناد قرار گیرد. بر همین اساس در این تحقیق به منظور ارزیابی کارایی روشهای مختلف برآورد ضریب پخشیدگی، تلفیقی از معیارهای عدمقطعیت در کنار شاخصهای آماری دقت و خطا مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی میزان عدمقطعیت روشهای مختلف برآورد ضریب پخشیدگی طولی از رویکرد تحلیل فاصله استفاده گردید. به این منظور برای دادههای واقعی گزارش شده در تحقیقات قبلی، در ازای فرض عدم قطعیت در مقادیر اندازهگیری شده پارامترهای مستقل، باند تغییرات محتمل ضریب پخشیدگی طولی محاسباتی برای روشهای مختلف بهدست آمد. سپس، براساس مقایسه مقادیر واقعی اندازه گیری شده ضریب پخشیدگی طولی نسبت به موقعیت باندهای عدم قطعیت محاسباتی، 10 شاخص عدم قطعیت و دقت برای هر روش برآوردکننده محاسبه گردید. در ادامه، برای تعیین مناسبترین روش برآورد ضریب پخشیدگی طولی با در نظرگرفتن عدم قطعیت نسبی کمتر و دقت نسبی بیشتر، کارایی روشها با سه مدل تصمیم گیری چند معیاره شامل CUI، TOPSIS و VIKOR، و پس از وزن دهی به 10 شاخص عدم قطعیت – دقت به روش وزن دهی ارزیابی گردید. نتایج روشهای تصمیمگیری چند معیاره، نزدیکی بالایی به یکدیگر داشته و در تمامی روشها مدل ریاضی دنگ و همکاران و مدل تجربی ژنگ و هوای از کارایی بالاتری نسبت به سایر روشها برخوردار بودهاند.
مقالات پژوهشی
یاسمن عطایی؛ محمد رضا نیک پور؛ امین کانونی؛ یاسر حسینی
چکیده
تخمین بار معلق در طیف وسیعی از مسائل از قبیل طراحی مخازن سدها، برآورد میزان فرسایش و رسوبگذاری اطراف پایههای پل و مدیریت حوضههای آبخیز بهکار گرفته میشود. در این پژوهش بهمنظور تخمین بار معلق حوضه درهرود، مقادیر دبی و بار معلق در 16 ایستگاه هیدرومتری طی دوره مشترک آماری 15 ساله (94-1380) جمعآوری گردید. پنج الگوی مختلف ...
بیشتر
تخمین بار معلق در طیف وسیعی از مسائل از قبیل طراحی مخازن سدها، برآورد میزان فرسایش و رسوبگذاری اطراف پایههای پل و مدیریت حوضههای آبخیز بهکار گرفته میشود. در این پژوهش بهمنظور تخمین بار معلق حوضه درهرود، مقادیر دبی و بار معلق در 16 ایستگاه هیدرومتری طی دوره مشترک آماری 15 ساله (94-1380) جمعآوری گردید. پنج الگوی مختلف بر اساس میزان تأثیرگذاری متغیرهای دبی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضهها شامل مساحت، شیب، ضریب شکل و شماره منحنی بر بار معلق حوضه تعریف شد. ضمناً با در نظر گرفتن پارامترهای مساحت و شیب، زیرحوضهها به دو گروه اول و دوم تقسیمبندی شدند. عملکرد مدلهای شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) در پیشبینی بار معلق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تخمین بار معلق با بهکارگیری الگوی ترکیبی شامل کلیه خصوصیات فیزیوگرافی و دبی با بیشترین دقت همراه بود. در بین مدلهای هوشمند بهترین عملکرد متعلق به مدل GEP بود. در گروه اول، این مدل بیشترین ضریب تعیین (68/0=R2)، کمترین مقدار ریشه میانگین مربعات خطا ( ton/day69/7=RMSE) و بیشترین ضریب نش-ساتکلیف (55/0=NS) را در مقایسه با سایر مدلها به خود اختصاص داد. در خصوص گروه دوم نیز مدل GEP با دارا بودن مقادیر R2، RMSE و NS بهترتیب برابر با 72/0، 26/975 و 43/0 برتری محسوسی داشت. با استفاده از مدل GEP برای گروههای اول و دوم مدلهای منطقهای رسوب استخراج شد. طبق نتایج، طی سالهای 94-1380 سالانه بهطور میانگین 33/6 میلیون تن رسوبات معلق توسط شبکه آبراههها در کل حوضه درهرود جابهجا شده و بهطور متوسط سهم هر کیلومتر مربع حوضه، حدود 1000 تن بوده است.
مقالات پژوهشی
محمدهادی راد؛ محمدحسن عصاره؛ محمدرضا وظیفه شناس؛ عبدالرضا کاوند؛ مهدی سلطانی گردفرامرزی
چکیده
ارزیابی دقیق از میزان تبخیر تعرق (ET) برای اختصاص مقدار مناسب آب و بهبود کارایی مصرف آب برای گیاهانی که با اهداف مختلف کاشت میشوند، بسیار با اهمیت است. در این راستا، میزان تبخیر تعرق، ضریب گیاهی (Kc)، عملکرد و کارایی مصرف آب در درختان چهار ساله عناب (Ziziphus jujuba Mill.) از طریق آزمایش لایسیمتری در شرایط اقلیمی یزد در سال زراعی 1396-1397 تعیین گردید. ...
بیشتر
ارزیابی دقیق از میزان تبخیر تعرق (ET) برای اختصاص مقدار مناسب آب و بهبود کارایی مصرف آب برای گیاهانی که با اهداف مختلف کاشت میشوند، بسیار با اهمیت است. در این راستا، میزان تبخیر تعرق، ضریب گیاهی (Kc)، عملکرد و کارایی مصرف آب در درختان چهار ساله عناب (Ziziphus jujuba Mill.) از طریق آزمایش لایسیمتری در شرایط اقلیمی یزد در سال زراعی 1396-1397 تعیین گردید. آزمایش با استفاده از 18 لایسیمتر در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار آبیاری 100 درصد ظرفیت زراعی (شاهد)، 30 و 60 درصد کم آبیاری ( به ترتیب 70 و 40 درصد ظرفیت زراعی) و در 6 تکرار انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که تبخیر تعرق، عملکرد و کارایی مصرف آب در درختان چهار ساله، تحت تأثیر میزان رطوبت خاک بوده، بگونهای که تیمارهای مختلف رطوبتی از اختلاف معنیداری برخوردار بودند. میزان تبخیر تعرق سالانه عناب در شرایط اقلیمی یزد در تیمارهای شاهد، 30 و 60 درصد کم آبیاری به ترتیب، 1/828، 1/514 و 0/386 میلیمتر اندازهگیری شد. بیشترین میزان تبخیر تعرق در هر سه تیمار مربوط به دوره توسعه رشد گیاه از اواخر فروردین تا اوایل تیرماه بود. عملکرد و کارایی مصرف آب، تحت تأثیر تیمارهای کم آبیاری قرار گرفت و کاهش یافت. در مجموع میتوان بیان داشت که هر چند عناب را به عنوان یک گونه دارویی درختی مقاوم به خشکی معرفی کردهاند، با این وجود تنش آبی بویژه در دوره توسعه رشد که مصادف با گلدهی، تشکیل و رشد اولیه میوه است، به شدت بر عملکرد و کارایی مصرف آب تأثیر منفی دارد. توصیه میشود برای تعیین نیاز آبی درختان عناب، از ضریب گیاهی (Kc) سالانه 45/0 که از اعمال تیمار شاهد حاصل گردید، استفاده شود.
مقالات پژوهشی
رضا سعیدی؛ هادی رمضانی اعتدالی؛ عباس ستوده نیا؛ بیژن نظری؛ عباس کاویانی
چکیده
در این پژوهش بهرهوری مصرف آب و کود نیتروژن در کشت ذرت علوفهای با رقم سینگل کراس 704، تحت تنشهای شوری و کمبود نیتروژن بررسی شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل دو عاملی و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال 1396 و 1397 انجام شد. تیمارهای آب شور شامل چهار هدایت الکتریکی 5/0، 1/2، 5/3 و 7/5 دسیزیمنس بر متر بود. تیمارهای کمبود نیتروژن در چهار ...
بیشتر
در این پژوهش بهرهوری مصرف آب و کود نیتروژن در کشت ذرت علوفهای با رقم سینگل کراس 704، تحت تنشهای شوری و کمبود نیتروژن بررسی شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل دو عاملی و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال 1396 و 1397 انجام شد. تیمارهای آب شور شامل چهار هدایت الکتریکی 5/0، 1/2، 5/3 و 7/5 دسیزیمنس بر متر بود. تیمارهای کمبود نیتروژن در چهار سطح 100، 75، 50 و 25 درصد مصرف کود نیتروژن بر اساس نیاز کودی بود. تیمارها در سه تکرار و در کرتهایی به مساحت 9 متر مربع بهاجرا درآمد. در فواصل بین دو آبیاری، مقاومت روزنهای برگهای گیاه و رطوبت خاک اندازهگیری شد و با اتمام آب سهلالوصول، آبیاری انجام شد. تبخیر- تعرق روزانه گیاه از روی مقدار کاهش رطوبت خاک محاسبه شد. نتایج نشان داد اثر تنشها از تیمار تا بهطور متوسط باعث افزایش دو برابری مقاومت روزنه، کاهش 37 درصدی تبخیر- تعرق و کاهش 39 درصدی عملکرد گیاه شد. بدون اعمال مدیریت، بهرهوری مصرف آب در تیمارهای تا ، از 4/4 تا 74/2 کیلوگرم بر متر مکعب (در سال 1396) و 35/4 تا 57/2 کیلوگرم بر متر مکعب (در سال 1397) بود. اما با مدیریت مصرف آب و کود نیتروژن، بهرهوری مصرف آب افزایش یافت و به حد پتانسیل منطقه نزدیک شد. از سوی دیگر از بیشترین تنش وارده تا تیمار شاهد ، مقدار بهرهوری مصرف نیتروژن از 34/3 تا 11/5 کیلوگرم بر کیلوگرم (سال 1396) و از 06/3 تا 5 کیلوگرم بر کیلوگرم (سال 1397) بود. نتایج نشان داد در شرایط تنش شوری، میتوان با محاسبه حجم آب آبیاری بر اساس تبخیر- تعرق گیاه و جبران کمبود نیتروژن خاک (مدیریت زراعی)، بهرهوری مصرف آب را افزایش داد. در این شرایط با مصرف کامل کود نیتروژن، بهرهوری زراعی مصرف نیتروژن نیز افزایش یافت. یعنی با افزایش شوری، تغذیه کامل خاک با عنصر نیتروژن، راهکار مدیریتی برای افزایش عملکرد محصول، افزایش بهرهوری مصرف آب و کود بود.
مقالات پژوهشی
سیده فاطمه نبوی؛ نفیسه یغمائیان مهابادی؛ شهرام محمود سلطانی
چکیده
مسأله امنیت غذایی یکی از سیاستهای مهم کشاورزی است و لازم است در این راستا، اراضی قابل کشت مورد ارزیابی قرار گیرند. یکی از رویکردهای اساسی جهت بهرهبرداری از منابع اراضی با کسب حداکثر بازده و حفظ کیفیت اراضی برای آینده، ارزیابی تناسب اراضی است. با توجه به اهمیت برنج به عنوان دومین محصول پرمصرف کشور و اهمیت مطالعات ارزیابی تناسب ...
بیشتر
مسأله امنیت غذایی یکی از سیاستهای مهم کشاورزی است و لازم است در این راستا، اراضی قابل کشت مورد ارزیابی قرار گیرند. یکی از رویکردهای اساسی جهت بهرهبرداری از منابع اراضی با کسب حداکثر بازده و حفظ کیفیت اراضی برای آینده، ارزیابی تناسب اراضی است. با توجه به اهمیت برنج به عنوان دومین محصول پرمصرف کشور و اهمیت مطالعات ارزیابی تناسب اراضی در استفاده بهینه و پایدار از اراضی، این پژوهش با هدف استفاده از تکنیکهای تلفیقی تصمیمگیری چندمعیاری فازی و تعیین عمق بهینه خاک برای مطالعات ارزیابی تناسب اراضی برای کشت برنج در مزرعه پژوهشی گلدشت مؤسسه تحقیقات برنج کشور انجام گرفت. بدین منظور نمونهبرداری خاک در 50 نقطه و از چهار عمق مختلف انجام شد و برداشت محصول در پلاتی به وسعت یک مترمربع به مرکزیت محلهای نمونهبرداری خاک انجام گرفت. سپس شاخص اراضی با استفاده از روشهای پارامتریک (ریشه دوم)، Fuzzy-AHP و Fuzzy-AHP-OWA در چهار حالت عمقی صفر تا 25، صفر تا 50، صفر تا 75 و صفر تا 100 سانتیمتر مورد محاسبه و مقایسه قرار گرفتند. براساس همبستگی بین شاخصهای اراضی محاسبه شده برای عمقهای مختلف و عملکرد مشاهده شده برنج، بیشترین ضرایب همبستگی برای روش Fuzzy-AHP-OWA با کمیت سنج نصف (37/0= ) بهدست آمد. نتایج حاصل از تناسب اراضی منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش Fuzzy-AHP-OWA نشان داد که با افزایش سطح ریسک پذیری، مناطق با درجه تناسب بالاتر مساحت بیشتری از منطقه را به خود اختصاص میدهند. با توجه به مشابهت نتایج بدست آمده برای عمقهای صفر تا 50 و صفر تا 100 سانتیمتر با نتایج خاکرخ شاهد در هر سه روش پارامتریک، Fuzzy-AHP و Fuzzy-AHP-OWAپیشنهاد میشود که استفاده از عمق صفر تا 50 سانتیمتر به منظور مطالعات ارزیابی تناسب اراضی برای برنج در منطقهی گلدشت آمل مدنظر قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
ولی فیضی اصل
چکیده
حاصلخیزی خاک و مدیریت عناصر غذایی یکی از مهمترین عواملی است که بهصورت مستقیم عملکرد و کیفیت محصول را تحت تاثیر قرار میدهد. درک صحیح از وضعیت حاصلخیزی خاک و مصرف بهینه عناصر غذایی بهعنوان کلید موفقیت تولید محصولات کشاورزی محسوب میشود. بهمنظور ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاک در دیمزارهای شمالغرب کشور تعداد 674 نمونه خاک از ...
بیشتر
حاصلخیزی خاک و مدیریت عناصر غذایی یکی از مهمترین عواملی است که بهصورت مستقیم عملکرد و کیفیت محصول را تحت تاثیر قرار میدهد. درک صحیح از وضعیت حاصلخیزی خاک و مصرف بهینه عناصر غذایی بهعنوان کلید موفقیت تولید محصولات کشاورزی محسوب میشود. بهمنظور ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاک در دیمزارهای شمالغرب کشور تعداد 674 نمونه خاک از استانهای آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، کردستان و کرمانشاه از عمق 25-0 سانتیمتری تهیه شد. در این نمونهها بافت خاک، کربنات کلسیم معادل، کربن آلی، نیتروژن کل، pH، EC، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس قابل جذب اندازهگیری شد. تفسیر دادهها با استفاده از شاخص عناصر غذایی (NIV) بر مبنای دو روش کلاسبندی گومز (19) و مرسوم انجام گرفت. نتایج نشان داد، روش گومز (19) نمیتواند وضعیت عمومی ویژگیهای خاک را در یک جامعه به دلیل میل به مرکزیت دادهها (وضعیت بهینه) ارزیابی نماید. در محاسبه شاخص NIV، روش مرسوم در اغلب موارد به دلیل انطباق بیشتر با واقعیات موجود در دیمزارها بهتر از روش گومز (19) بود. بر خلاف تصور شوری و آهک به عنوان مشکل جدی در دیمزارها محسوب نمیشود، اما با افزایش میزان آهک، میزان فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس به طور معنیداری کاهش یافت. وضعیت مادهآلی در آذربایجانغربی و شرقی، نیتروژن کل در آذربایجاشرقی، فسفر آذربایجانغربی و کردستان، آهن آذربایجانغربی و کردستان، منگنز آذربایجانغربی، روی آذربایجانشرقی و مس آذربایجانغربی و شرقی کم ارزیابی شد. بنابراین بهمنظور بهبود کمی و کیفی تولید در شرایط دیم علاوه بر عناصر نیتروژن و فسفر باید به وضعیت عناصر کم مصرف نیز توجه شود.
مقالات پژوهشی
حجت دیالمی؛ جواد گیوی
چکیده
چکیده در روش فائو برای ارزیابی تناسب اراضی از منطق دو ارزشی بولین استفاده و اهمیت خصوصیتهای اراضی برای تعیین کلاس تناسب یکسان در نظر گرفته میشود. در روش تحلیل سلسله مراتبی، معیارهای تأثیرگذار بر ارزیابی شناسایی و تأثیر نسبی هر کدام به صورت وزن نسبی تعیین میشود. در روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، بهمنظور مدلسازی عدم ...
بیشتر
چکیده در روش فائو برای ارزیابی تناسب اراضی از منطق دو ارزشی بولین استفاده و اهمیت خصوصیتهای اراضی برای تعیین کلاس تناسب یکسان در نظر گرفته میشود. در روش تحلیل سلسله مراتبی، معیارهای تأثیرگذار بر ارزیابی شناسایی و تأثیر نسبی هر کدام به صورت وزن نسبی تعیین میشود. در روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، بهمنظور مدلسازی عدم قطعیتها، مجموعههای فازی با مقایسههای زوجی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ترکیب میگردد. این تحقیق با هدف ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای کاشت نخل خرمای کبکاب با استفاده از دو روش فائو و ارزیابی چند معیاره در استان فارس اجرا گردید. نخلستانهای دارای نخل خرمای رقم کبکاب، به عنوان واحدهای اراضی انتخاب و در هرکدام از آنها کلاسهای کیفی تناسب تعیین و دقت روشهای بهکارگرفته شده مقایسه گردید. نتایج نشان داد متوسط درجه حرارت مرحله گلدهی و همچنین بافت خاک، کربن آلی، آهک و پتاسیم قابل جذب به ترتیب از مهمترین عوامل محدود کننده اقلیم و خاک برای کاشت نخل خرما در منطقه مورد مطالعه محسوب میگردند. در روش فائو (پارامتریک -فرمول ریشه دوم)، 10% و 90% نخلستانها به ترتیب در کلاسهای S2 و S3 قرار گرفتند. طبق روش تحلیل سلسله مراتبی، 90% و 10% واحدهای اراضی به ترتیب در کلاسهای S1 و S2 و در روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، 100% آنها، در کلاس S2، طبقهبندی شدند. ضرایب همبستگی بین مقادیر عملکرد واقعی و شاخص اراضی محاسبه شده برای روشهای تحلیل سلسله مراتبی فازی، تحلیل سلسله مراتبی و فائو به ترتیب 78/0، 57/0 و 38/0 بدست آمد.
مقالات پژوهشی
محمدرضا امداد؛ آرش تافته
چکیده
مدل سالتمد یکی از مدلهای کاربردی بوده که به منظور شبیهسازی تغییرات عملکرد و شوری خاک در شرایط مختلف بکار میرود. این پژوهش در سال زراعی 94-93 و 95-94 در اراضی گندمکاری دشت آزادگان استان خوزستان و در سه منطقه رامسه (خاک شور)، عتابیه (خاک خیلی شور) و حمیدیه (خاک غیر شور) با هدف ارزیابی این مدل در شرایط شور اجرا شد. در این راستا سه قطعه 10 ...
بیشتر
مدل سالتمد یکی از مدلهای کاربردی بوده که به منظور شبیهسازی تغییرات عملکرد و شوری خاک در شرایط مختلف بکار میرود. این پژوهش در سال زراعی 94-93 و 95-94 در اراضی گندمکاری دشت آزادگان استان خوزستان و در سه منطقه رامسه (خاک شور)، عتابیه (خاک خیلی شور) و حمیدیه (خاک غیر شور) با هدف ارزیابی این مدل در شرایط شور اجرا شد. در این راستا سه قطعه 10 هکتاری در هر منطقه انتخاب و در هر یک از این قطعات یک پایلوت به مساحت 2000 متر مربع در نظر گرفته شد. در سال اول این مدل مورد واسنجی و در سال دوم برای سه شرایط خاک از نظر شوری در سه منطقه گندمکاری عتابیه، حمیدیه و رامسه (استان خوزستان) بمنظور بررسی تغییرات عملکرد دانه و کل و نیز تغییرات شوری خاک مورد استفاده واقع گردید. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد دانه و بیوماس گندم اندازهگیری و شبیهسازی شده با مدل سالتمد در مناطق مورد نظر (با شوریهای کم، متوسط و زیاد) وجود ندارد. خطای استاندارد عملکرد دانه و بیوماس گندم به ترتیب 16/0 و 63/0 تن در هکتار و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده برای عملکرد دانه و بیوماس گندم 08/0 تعیین گردید. از طرف دیگر مقادیر شوری خاک اندازهگیری شده در سه لایه (30-0، 60-30 و 90-60 سانتیمتر) با مقادیر شبیهسازی شده توسط مدل سالتمد تفاوت معنیداری نداشته و محدوده تغییرات خطای استاندارد شوری خاک بین 81/0 تا 1/1، ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده 18/0 و میانگین انحراف خطای شوری خاک 13/0- بدست آمد. بنابراین این مدل از قابلیت، کارایی و دقت بالایی در شبیهسازی عملکرد و شوری خاک برخوردار است.
مقالات پژوهشی
فرزاد هاشم زاده؛ سپهر پارسا
چکیده
رشد مصرف آب در سالهای اخیر، باعث کاهش منابع آب شیرین تجدیدپذیر در کشور شده است. از اینرو تامین آب از منابع غیرمتعارف یکی از راهکارهای اساسی است. استفاده از آبهای آلوده باید با تصفیه تکمیلی همراه بوده تا استانداردهای آب شرب تامین گردد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان حذف آرسنیک با استفاده از یک جاذب در مقیاس آزمایشگاهی است. در این ...
بیشتر
رشد مصرف آب در سالهای اخیر، باعث کاهش منابع آب شیرین تجدیدپذیر در کشور شده است. از اینرو تامین آب از منابع غیرمتعارف یکی از راهکارهای اساسی است. استفاده از آبهای آلوده باید با تصفیه تکمیلی همراه بوده تا استانداردهای آب شرب تامین گردد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان حذف آرسنیک با استفاده از یک جاذب در مقیاس آزمایشگاهی است. در این مطالعه نمونه محلول آرسنیک در غلظتهای مختلف با رقیقسازی محلول تترازول استاندارد ppm1000 آرسنیک و آب دییونیزه تهیه شده است و غلظتهای 5 ،10 ،20 40 ،80 ،120 ،160، 200، 400 و 600 میکروگرم بر لیتر این محلول مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین از پودر زغال حاصل از پسماند پوست بادام و گردو به صورت حرارت دیده، بعنوان جاذب استفاده شده است. در ابتدا با اسیدشویی، کارایی و مشخصههای زغال را بهبود داده و پس از انجام مراحل فعالسازی، حذف آرسنیک از نمونههای فوق با جذب سطحی با استفاده از زغال اسیدشویی شده بررسی شد. پارامترهای موثر در حذف مانند زمان تماس، pH و غلظت محلول با استفاده از فرآیند بهینهسازی گام به گام بررسی شد. پس از تحلیل نتایج، مشخص گردید حذف آرسنیک در شرایط بهینه برابر با 100 درصد، ظرفیت جذب برابر 120 میکروگرم بر لیتر و pH بهینه برابر 5 است. زمان ماند تعادلی نیز 10 دقیقه است که در مقایسه با مطالعات قبلی، کاهش چشمگیری دارد. همچنین با رسم نمودارهای هم دمایی جذب لانگمویر، فروندلیش و ردلیچ-پترسون مشخص شد که فرایند جذب از همدمایی جذب لانگمویر تبعیت میکند.
مقالات پژوهشی
محسن باقری بداغ آبادی
چکیده
ارزیابی تناسب سرزمین نقش تعیینکنندهای در تعیین تناسب سرزمین برای کاربریهای مورد نظر دارد. برای این منظور مدلهای گوناگونی ارایه شده که در این بین رویکرد پارامتریک جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. در این رویکرد، شاخص سرزمین با استفاده از روش خیدیر (ریشه دوم) یا روش استوری به دست آمده و سپس بر اساس این شاخص، کلاس تناسب ...
بیشتر
ارزیابی تناسب سرزمین نقش تعیینکنندهای در تعیین تناسب سرزمین برای کاربریهای مورد نظر دارد. برای این منظور مدلهای گوناگونی ارایه شده که در این بین رویکرد پارامتریک جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. در این رویکرد، شاخص سرزمین با استفاده از روش خیدیر (ریشه دوم) یا روش استوری به دست آمده و سپس بر اساس این شاخص، کلاس تناسب سرزمین تعیین میشود. متأسفانه در بسیاری از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شدهاند، شاخص سرزمین بدون اینکه اصلاح شود استفاده شده است. این موضوع سبب شده نتایج روشهای گوناگون ارزیابی تناسب سرزمین تفاوت زیادی را با هم نشان دهند. در این پژوهش اهمیت استفاده از شاخص اصلاحشده سرزمین و تأثیر آن بر کلاسهای تناسب سرزمین نشان داده شده است. برای این منظور با انجام شبیهسازی عددی، کلاسهای تناسب سرزمین با چهار روش شامل 1-محدودیت ساده، 2-شدت و تعداد محدودیت، 3-خیدیر و 4-استوری و در دو حالت شاخص اصلاحنشده و شاخص اصلاحشده تعیین گردیدند. نتایج نشان دادند با استفاده از شاخصهای اصلاحشده، نتایج چهار روش مورد استفاده، بویژه برای روشهای استوری و خیدیر، بسیار به هم نزدیکتر شدند؛ اما به طور کلّی روش محدودیت ساده با روش خیدیر هماهنگی بیشتری داشت. از طرفی، استفاده از شاخصهای اصلاحنشده سبب شد روشهای مورد استفاده تفاوت زیادی را با هم نشان دادند. تجزیه و تحلیل به دست آمده از پنج میلیون بار شبیهسازی، نشان داد نتایج متضادی که در روشهای گوناگون ارزیابی تناسب سرزمین وجود دارند از نظر ریاضی و احتمالات میتوانند کاملاً منطقی و درست باشند، اما با احتمال رخداد متفاوت. رویهمرفته میتوان گفت، نتایج حاصل از شاخصهای اصلاحنشده سرزمین ممکن است تا حد زیادی نادرست و گمراهکننده باشند و نتایج را غیرواقعی نشان دهند. بنابراین پیشنهاد میگردد در تعیین کلاسهای تناسب حتماً از شاخصهای اصلاحشده استفاده گردد و سپس نتایج با واقعیت مقایسه شوند.
مقالات پژوهشی
سمیره نظری؛ محمود رستمینیا؛ شمس الله ایوبی؛ اصغر رحمانی؛ سید روح اله موسوی
چکیده
تهیه نقشه های خاک با صحت مناسب یک ابزار توانمند برای دست یافتن به استفاده پایدار از اراضی در عرصههای کشاورزی و منابع طبیعی محسوب میشود. پژوهش حاضر در بخشی از اراضی وَرگَر شهرستان آبدانان در استان ایلام به منظور نقشه برداری رقومی کلاسهای خاک با استفاده از مدلهای جنگل تصادفی و منطق فازی اجرا ...
بیشتر
تهیه نقشه های خاک با صحت مناسب یک ابزار توانمند برای دست یافتن به استفاده پایدار از اراضی در عرصههای کشاورزی و منابع طبیعی محسوب میشود. پژوهش حاضر در بخشی از اراضی وَرگَر شهرستان آبدانان در استان ایلام به منظور نقشه برداری رقومی کلاسهای خاک با استفاده از مدلهای جنگل تصادفی و منطق فازی اجرا گردید. در اراضی مورد مطالعه موقعیت 44 خاکرخ تعیین، حفر، تشریح و نمونه برداری از کلیه افقهای ژنتیکی صورت پذیرفت. پس از انجام آزمایشهای فیزیکوشیمیایی لازم ردهبندی خاکها انجام شد. از مدل رقومی ارتفاع ماهواره آلوس پالسار و نرمافزار ساگا جیآیاس برای تهیه متغیرهای کمکی ژئومورفومتری استفاده گردید. سه رویکرد انتخاب متغیر شامل الگوریتم باروتا، شاخص تورم واریانس و میانگین کاهش صحت به همراه دو مدل دادهکاوی جنگل تصادفی و منطق فازی برای مدلسازی روابط خاک-زمیننما به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که رویکرد انتخاب متغیر میانگین کاهش صحت بهعنوان مناسبترین روش، از تعداد 35 متغیر کمکی ژئومورفومتری منجر به انتخاب شش متغیر گردید. همچنین رویکرد مدلسازی جنگل تصادفی-میانگین کاهش صحت، در سطح زیرگروه با صحت عمومی و شاخص کاپای 84 و 57 درصد دارای بالاترین دقت بود. بررسی نتایج حاصل از رویکرد فازی حاکی از این بود که مقادیر شاخص کاپا و صحت عمومی این روش با سه سناریو دیگر مشابه و اختلاف ناچیزی بین صحت نتایج در سطح فامیل خاک مشاهده گردید. بهطورکلی استفاده از رویکردهای مختلف انتخاب متغیر میتوانند موجب افزایش دقت تهیه نقشه های رقومی خاک گردند. همچنین افزایش تعداد مشاهدات میدانی و استفاده از سایر متغیرهای محیطی تأثیرگذار بر روی تشکیل خاکها را می توان برای پیشبینی کلاسهای خاک با صحت پایین به کارگیری نمود.
مقالات پژوهشی
زهرا سعیدی؛ محمد حشمتی رفسنجانی؛ جواد سرحدی؛ محمدحسین شمشیری
چکیده
عارضه خشکیدگی خوشهی خرما موجب خسارات فراوان باغداران و اقتصاد نواحی خرماخیز میشود. در این پژوهش با انجام یک آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، تأثیر کاربرد مقادیر مختلف سوپرجاذب آ-200 (S) در سه سطح صفر، 200 و 300 گرم، سولفاتپتاسیم (K) در سه سطح صفر، دو و سه کیلوگرم و کود حیوانی (O) در سه سطح صفر ، 65 و 130 کیلوگرم ...
بیشتر
عارضه خشکیدگی خوشهی خرما موجب خسارات فراوان باغداران و اقتصاد نواحی خرماخیز میشود. در این پژوهش با انجام یک آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، تأثیر کاربرد مقادیر مختلف سوپرجاذب آ-200 (S) در سه سطح صفر، 200 و 300 گرم، سولفاتپتاسیم (K) در سه سطح صفر، دو و سه کیلوگرم و کود حیوانی (O) در سه سطح صفر ، 65 و 130 کیلوگرم بر درخت در سه تکرار، بر عملکرد، برخی ویژگیها و عارضه خشکیدگی خوشهی خرمای مضافتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد هر سه عامل تأثیر معنیداری بر عملکرد میوهی سالم، خشکیده، کل و درصد عارضهی خشکیدگی خوشهی خرما داشتند. برهمکنشهای دوگانهی سوپرجاذب و سولفاتپتاسیم و همچنین سوپرجاذب و کود حیوانی بر عملکرد کل، میوهی سالم و درصد عارضه، معنیدار بود. در این ویژگیها، برهمکنشهای سهگانه معنیدار نبود. برهمکنش سولفاتپتاسیم و کود حیوانی فقط بر عملکرد میوه سالم معنیدار بود. برهمکنش معنیدار سوپر جاذب با کود پتاسه و کود حیوانی نشان داد با کاربرد 300 گرم سوپر جاذب توأم با سطح سوم یکی از کودها (دو کیلوگرم سولفات پتاسیم یا 130 کیلوگرم بر درخت کود گاوی)، میتوان خشکیدگی خوشه را حدود 60 تا 65 درصد کاهش داد. بیشینهی میانگین عملکرد میوههای سالم در برهمکنش سطح سوم سوپر جاذب و کود پتاسه مشاهده شد که نسبت به کمینهی آن، در سطح اول آنها، 92 درصد فزونی داشت. کاربرد توأم سطح سوم سوپرجاذب و کود حیوانی نیز در مقابل سطح اول آنها، عملکرد میوهی سالم را 93 درصد افزایش داد. برهمکنش سهگانهی فاکتورها بر میانگین وزن، قطر و طول میوه معنیدار بود و بیشترین میانگین آنها در تیمار S3K3O3 مشاهده گردید درحالیکه کمترین مقدار آنها در تیمار S2K1O3 بود و به طور معنیداری با یکدیگر و بسیاری از دیگر تیمارها اختلاف داشتند.