مقالات پژوهشی
علوم آب
محمد خرمیان؛ محمد سعید حسنوندی؛ سیدرضا اشرفی زاده
چکیده
مصرف بهینه آب، انرژی و بهبود خصوصیات فیزیکی خاک از ویژگیهای خاکورزی حفاظتی است که در این مطالعه تأثیر آن بر عملکرد و بهرهوری آب چغندرقند پاییزه طی دو سال زراعی 97-96 و 98-97 بررسی شد. برای این منظور آزمایشی بهصورت کرتهای نواری خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراضی مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد دزفول با بافت ...
بیشتر
مصرف بهینه آب، انرژی و بهبود خصوصیات فیزیکی خاک از ویژگیهای خاکورزی حفاظتی است که در این مطالعه تأثیر آن بر عملکرد و بهرهوری آب چغندرقند پاییزه طی دو سال زراعی 97-96 و 98-97 بررسی شد. برای این منظور آزمایشی بهصورت کرتهای نواری خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراضی مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد دزفول با بافت لومی رسی سیلتی اجرا شد. کرت اصلی شامل خاکورزی مرسوم (CT)، چیزل (CH)، کمخاکورزی (MT)، و بی خاکورزی به صورت کاشت مستقیم در بقایای گندم (NT) و کرت فرعی شامل دو رقم پالما و شریف بود. آبیاری بهصورت جویچهای و با سیفونهای هم قطر صورت گرفت. نتایج شاخص مخروطی (CI) و جرم مخصوص ظاهری خاک (BD) در لایه 10-0 برای کلیه روشهای خاکورزی مشابه و در یک سطح آماری قرار داشتند. مقادیر CI در عمق 20-10 سانتیمتر با میانگین 79/0 مگاپاسکال در یک سطح اما BD در تیمار NT با مقدار 7/1 گرم بر سانتیمتر مکعب اختلاف معنیداری با سه روش دیگر خاکورزی نشان داد. با این وجود هیچ یک از روشهای خاکورزی تأثیری در رشد و انشعاب ریشه چغندرقند نداشت. از طرفی درصد کربن آلی خاک، عملکرد و بهرهوری آب چغندرقند، در تیمارهای خاکورزی اختلاف معنیداری نداشتند. واکنش ارقام پالما و شریف به شیوههای خاکورزی یکسان بود، حال آنکه بهرهوری آب ریشه تر و شکر رقم پالما (بهترتیب 9 تن در هکتار و 2/1 کیلوگرم در متر مکعب) بالاتر از رقم شریف (بهترتیب 3/7 تن در هکتار و 1 کیلوگرم بر متر مکعب) بود. مجموع نتایج نشان داد که استفاده از کاشت مستقیم چغندرقند پاییزه در بقایای گندم امکانپذیر بوده و علاوه بر حذف آبیاری قبل از کاشت و کاهش تردد ماشینهای خاکورزی، با گزینش رقم مناسب میتوان عملکرد کیفی را افزایش داد.
مقالات پژوهشی
علوم آب
سیدمهدی ثاقبیان
چکیده
پیشبینی دبی رسوبی با دقت بالاتر، از مهمترین مولفههای فرآیندهای هیدرولوژیکی در مدیریت منابع آب میباشد. به دلیل پیچیدگی پدیده انتقال رسوب و وجود چندین پارامتر موثر در تخمین آن، تعیین روابط حاکم مشکل میباشد. این تحقیق به منظور ارائه مدل بهینه برآورد بار رسوب معلق در دو ایستگاه هیدرومتری متوالی یک رودخانه طبیعی انجام گرفته ...
بیشتر
پیشبینی دبی رسوبی با دقت بالاتر، از مهمترین مولفههای فرآیندهای هیدرولوژیکی در مدیریت منابع آب میباشد. به دلیل پیچیدگی پدیده انتقال رسوب و وجود چندین پارامتر موثر در تخمین آن، تعیین روابط حاکم مشکل میباشد. این تحقیق به منظور ارائه مدل بهینه برآورد بار رسوب معلق در دو ایستگاه هیدرومتری متوالی یک رودخانه طبیعی انجام گرفته است. در این راستا، جهت کاهش مقدار خطا در پیشبینی دبی رسوبی از روشهای پیشپردازش سری زمانی به همراه روشهای هوشمند مبتنی بر کرنل ماشین بردار پشتیبان (SVM)و رگرسیون فرآیند گاوسی (GPR) استفاده شده است. دو سناریو بررسی دبی رسوب معلق برای حالت تک ایستگاهی و ارتباط بین ایستگاهی در نظر رفته شد و مدلهای متفاوتی بر اساس مشخصات هیدرولیکی و ذرات رسوبی تعریف گردید و مورد ارزیابی قرار گرفت. در استفاده از روشهای پیشپردازش، ابتدا روش تبدیل موجک (WT) بهکار رفت، سپس زیر سریهای با فرکانس بالای بدست آمده از روش WT با روش ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻣﺪ ﺗﺠﺮﺑﯽ (EMD) دوباره تجزیه گردیدند. در نهایت زیر سریهای تاثیرگذار بهعنوان ورودی مدلهای مبتنی بر کرنل استفاده شدند. نتایج حاصل از تحلیل مدلهای تعریفشده، دقت بالای روشهای تلفیقی بهکار رفته در تحقیق را در تخمین رسوب معلق به خوبی نشان داد. نتایج نشان داد که در حالت اول، مقدار معیار خطا برای مدل برتر به ترتیب از 0.035 و 0.037 برای روشهای GPR و SVM به 0.28 و 0.29 برای مدلهای تلفیقی کاهش یافت. به طور کلی، مدلهای ترکیبی دقت مدلسازی را بین 20 تا 25 درصد افزایش دادند. جهت ارزیابی قابلیت اطمینان مدل برتر، از تحلیل عدم قطعیت مونت کارلو استفاده شد و نتایج نشان داد که مدل GPR دارای درجه عدم اطمینان مطلوبی در مدلسازی است.
مقالات پژوهشی
علوم آب
محمود ارجمند شریف؛ هادی جعفری
چکیده
آبخوان مشهد ـ چناران با وسعت حدود 2527 کیلومتر مربع، مهمترین آبخوان استان خراسان رضوی است. در این تحقیق، زمان واکنش آب زیرزمینی نسبت به بارش با استفاده از دادههای 31 حلقه چاه مشاهدهای به روش همبستگی متقابل در یک دوره 15 ساله (سال آبی 81 - 1380 تا 95 - 1394) تعیین شده است. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد، پس از گذشت حدود 2 تا 3 ماه، تأثیر ...
بیشتر
آبخوان مشهد ـ چناران با وسعت حدود 2527 کیلومتر مربع، مهمترین آبخوان استان خراسان رضوی است. در این تحقیق، زمان واکنش آب زیرزمینی نسبت به بارش با استفاده از دادههای 31 حلقه چاه مشاهدهای به روش همبستگی متقابل در یک دوره 15 ساله (سال آبی 81 - 1380 تا 95 - 1394) تعیین شده است. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد، پس از گذشت حدود 2 تا 3 ماه، تأثیر بارش بهتدریج بر سطح آب زیرزمینی مشاهده شده و ضریب همبستگی در سطح خطای 95 و 90 درصد به ترتیب برای 77 و 97 درصد از چاهها معنیدار میشود. حداقل زمان تأخیر، 2 ماه و حداکثر آن نیز 7 ماه برآورد شده است. بهطور کلی، زمان تأخیر برآورد شده تطابق خوبی با عمق آب زیرزمینی که بیانگر ضخامت ناحیه غیراشباع است، دارد و به صورت کامل از الگوی نقشه همعمق تبعیت مینماید. مقدار تغذیه در سراسر آبخوان مشهد- چناران بیشتر توسط شرایط ناحیه غیراشباع (ضخامت، جنس و ...) کنترل و تغییرات عمق آب زیرزمینی بهنوعی عامل اصلی ایجاد تأخیر زمانی بین وقوع بارندگی و شروع تغذیه در آبخوان محسوب میشود. با شروع بارندگی از اواخر مهرماه، تغذیه آب زیرزمینی در اغلب چاهها از اواسط فصل پاییز شروع شده و تا اواخر فصل بهار ادامه مییابد. بیشینه مقدار تغذیه در اواخر فصل زمستان صورت میگیرد. در فصل تابستان، بارندگی نقش بسیار کمرنگی در تغذیه دارد و استخراج بیرویه آب از آبخوان و بهتبع آن افت شدید و ادامهدار سطح ایستابی، نقش اصلی در نوسانات آب را ایفا میکند.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
تکتم ولیزاده حجار؛ امیر لکزیان؛ اکرم حلاج نیا؛ محبوبه مظهری
چکیده
کمبود فسفر به عنوان یکی از مهمترین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در خاکهای آهکی مشکلی جدی بوده و به همین خاطر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. بخش آلی فسفر در خاک که غیر قابل جذب توسط گیاه میباشد در مواردی میتواند تا 80 درصد کل فسفر را به خود اختصاص دهد. حل کردن فسفر از دو منبع آلی و معدنی توسط گونههای قارچی به عنوان یکی از راهحلهای ...
بیشتر
کمبود فسفر به عنوان یکی از مهمترین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در خاکهای آهکی مشکلی جدی بوده و به همین خاطر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. بخش آلی فسفر در خاک که غیر قابل جذب توسط گیاه میباشد در مواردی میتواند تا 80 درصد کل فسفر را به خود اختصاص دهد. حل کردن فسفر از دو منبع آلی و معدنی توسط گونههای قارچی به عنوان یکی از راهحلهای کارساز میتواند مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. بدین منظور و برای بررسی میزان فعالیت آنزیم فیتاز قارچی سه سویه آسپرژیلوس نایجر، آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس و فراهمی فسفر از منبع آلی فیتات سدیم و جذب آن توسط گیاه ذرت، دو آزمایش بصورت جداگانه به صورت آزمایشگاهی و گلخانهای انجام شد. در بخش آزمایشگاهی میزان فعالیت آنزیم فیتاز هر یک از سه سویه قارچی در حضور فیتات سدیم بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان فعالیت فیتاز (U) 48/16 مربوط به سویه آسپرژیلوس نایجر بود. در بخش دوم تاثیر هر یک از آنزیمهای فیتاز تولیدی و استخراجی از هر جدایه بر فراهمی فسفر از منبع فیتات سدیم و جذب این عنصر توسط گیاه ذرت بررسی شد. نتایج بخش گلخانه نشان داد که بیشترین مقدار فسفر اندام هوایی (125/0 درصد) و ریشه (102/0 درصد) گیاه ذرت و همچنین بیشترین وزن خشک این گیاه (08/46 گرم در گلدان) در تیمار آنزیم فیتاز آسپرژیلوس نایجر و در حضور فیتات سدیم مشاهده شد. بطور کلی نتایج نشان از موثرتر بودن سویه آسپرژیلوس نایجر در دو بخش آزمایشگاهی و گلخانهای داشت و همچنین آنزیمهای فیتاز قارچی تاثیر مثبتی بر غلظت فسفر و بهبود رشدو نمو گیاه ذرت داشتند.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
محسن مداحی نسب؛ سید محسن موسوی نیک؛ سید احمد قنبری؛ علیرضا سیروس مهر؛ شاپور کوهستانی
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر کمآبی بر قابلیت انباشت زیستی و زیستفراهمی دو فلز سمی سرب و کروم برای گیاه جو بود که در یک آزمایش مزرعهای دوساله، با اعمال سه سطح کمآبی با (آبیاری در 100 (شاهد)، 75 و 50 درصد ظرفیت زراعی) انجام شد. نتایج نشان داد که در همه موارد غلظت سرب و کروم در ریشههای گیاه جو بیشتر از شاخساره بود و با افزایش تنش خشکی، ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر کمآبی بر قابلیت انباشت زیستی و زیستفراهمی دو فلز سمی سرب و کروم برای گیاه جو بود که در یک آزمایش مزرعهای دوساله، با اعمال سه سطح کمآبی با (آبیاری در 100 (شاهد)، 75 و 50 درصد ظرفیت زراعی) انجام شد. نتایج نشان داد که در همه موارد غلظت سرب و کروم در ریشههای گیاه جو بیشتر از شاخساره بود و با افزایش تنش خشکی، افزایش غلظت سرب در ریشهها معنیدار نبود اما در شاخساره افزایش معنیدار داشت درحالیکه غلظت کروم در هر دو بخش گیاه کاهش معنیدار داشت. با افزایش تنش خشکی، فاکتور انباشت شاخساره برای سرب افزایش و برای کروم کاهش یافت. همچنین با افزایش سطح کمآبی، فاکتور انباشت ریشه برای کروم کاهش یافت در حالیکه فاکتور انتقال برای هر دو عنصر افزایش یافت اما افزایش آن برای سرب برجستهتر بود. فاکتور انباشت شاخساره برای سرب با افزایش وزن خشک شاخساره بصورت خطی کاهش یافت (0٫86-β=) اما فاکتور انباشت شاخساره برای کروم افزایش یافت (0٫62β=). مدل رگرسیونی وزن خشک ریشه، فاکتور انباشت ریشه برای کروم را با (0٫85β= ) پیشبینی کرد. مدل رگرسیونی وزن خشک کل گیاه توانست فاکتور انتقال سرب را با (0٫89- β=) و فاکتور انتقال کروم را با (0٫67- β=) پیشبینی کند. در این آزمایش ضرایب انباشت و انتقال زیستی مورد مطالعه همگی کمتر از یک بدست آمد، بنابراین گیاه جو زراعی نسبت به سرب و کروم موجود در خاک، گیاهی اجتناب کننده است و در شرایط کمآبی فزاینده در شرایط مزرعه، این فلزات سمی را به زنجیره غذایی انتقال نمیدهد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
مجتبی محمودی؛ شهریار کاظمی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر کود کمپوست و نیتروژن بر پایههای رایج مرکبات شامل سیتروملو، سیترنج و نارنج، آزمایشی گلدانی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در ایستگاه تحقیقات باغبانی قائمشهر اجرا شد. تیمارها شامل ماده آلی (صفر، 5/2، 5 و 5/7 درصد وزنی کود کمپوست گرانوله گوگردی) و نیتروژن خالص (صفر، 20، 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم) از منبع ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر کود کمپوست و نیتروژن بر پایههای رایج مرکبات شامل سیتروملو، سیترنج و نارنج، آزمایشی گلدانی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در ایستگاه تحقیقات باغبانی قائمشهر اجرا شد. تیمارها شامل ماده آلی (صفر، 5/2، 5 و 5/7 درصد وزنی کود کمپوست گرانوله گوگردی) و نیتروژن خالص (صفر، 20، 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم) از منبع سولفات آمونیوم بود. شاخصهای رشد رویشی در نهالهای یکساله با شرایط مشابه اندازهگیری شد. همچنین بهمنظور بررسی تغییرات عناصر غذایی در تیرماه نمونههای برگ جمعآوری و غلظت عناصر غذایی در بافت برگ اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که پس از گذشت یک فصل رشد کامل بعد از اعمال تیمارها، بیشترین غلظت نیتروژن در نهال سیترنج و سیتروملو برابر 92/2 و 97/2 درصد به ترتیب در نتیجه مصرف 40 و 80 میلیگرم در کیلوگرم نیتروژن و 5/2 درصد کمپوست به دست آمد. غلظت آهن و روی برگ سیتروملو با افزایش سطح مصرف کمپوست افزایش یافت. در پایه سیترنج روند متفاوت بود و مصرف 5/2 درصد کمپوست و 40 میلیگرم نیتروژن بیشترین غلظت آهن برگ (151 میکروگرم در گرم) را نشان داد. در حالیکه مصرف 5 درصد کمپوست و عدم مصرف نیتروژن باعث کاهش غلظت آهن تا سطح 2/62 میکروگرم در گرم شد. تغییرات غلظت روی در پایه سیترنج مشابه سیتروملو بود. در پایه نارنج، تغییرات غلظت آهن در تیمارهای مختلف کمتر بود. بهطور کلی، نهال سیترنج در جذب عناصر غذایی عملکرد بهتری نسبت به نهال سیتروملو و نارنج داشت که علت آن میتواند تفاوتهای ژنتیکی، از جمله تفاوت در توزیع سیستم ریشه در خاک و توانایی جذب عناصر توسط ریشه در خاک باشد. مصرف سطوح 5 و 5/7 درصد کمپوست در پایه نارنج باعث کاهش ارتفاع گیاه و قطر طوقه و سبب ایجاد رزت و افزایش تعداد برگ گردید. مؤثرترین سطح نیتروژن در نارنج مصرف 80 میلیگرم در کیلوگرم نیتروژن بود. بیشترین رشد رویشی در پایه سیتروملو از تیمار مصرف 5/2 درصد کمپوست و 40 میلیگرم در کیلوگرم نیتروژن و در پایههای سیترنج و نارنج از 5/2 درصد کمپوست و 80 میلیگرم در کیلوگرم نیتروژن بهدست آمد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
سیدحمیدرضا صادقی؛ عاطفه جعفرپور؛ مصیب فرجالهی؛ دنیا خطیبیرودبارسرا؛ مژگان مرادیسفیدچقائی؛ مصطفی ذبیحیسیلابی؛ محمد خسروی؛ انشاءالله کولانی؛ بابک محمدی؛ محمدجواد ادیبی؛ هومن آذرنیا
چکیده
حفظ منابع آبوخاک با استفاده از روشهای سازهای و زیستی امکانپذیر است. حال با توجه به اینکه روشهای زیستی مبتنی بر شرایط حاکم بر بومسازگان است، اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک در مراحل ابتدایی دارد. باوجوداین، استقبال لازم از مدیریت زیستی فرسایش خاک به سبب عدم الگوی اجرایی مناسب توسط کارشناسان اجرایی صورت نگرفته است. ازاینرو، ...
بیشتر
حفظ منابع آبوخاک با استفاده از روشهای سازهای و زیستی امکانپذیر است. حال با توجه به اینکه روشهای زیستی مبتنی بر شرایط حاکم بر بومسازگان است، اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک در مراحل ابتدایی دارد. باوجوداین، استقبال لازم از مدیریت زیستی فرسایش خاک به سبب عدم الگوی اجرایی مناسب توسط کارشناسان اجرایی صورت نگرفته است. ازاینرو، پژوهش حاضر باهدف مدیریت زیستی فرسایش در حوزه آبخیز گاوشان واقع در غرب استان کرمانشاه و با مساحت 7736 هکتار به سبب وجود فرسایش سطحی و قابل مدیریت و همچنین اطلاعات در دسترس انجام شد. در این راستا پس از تعیین وضعیت فرسایشی، ویژگیهای اقلیمی و شرایط رشد گیاهی، رویه اجرایی مدیریت زیستی منطقه پیشنهاد شد. نتایج ضمن گزارش غالبیت فرسایش سطحی، بر قرارگیری وضعیت فرسایشی در طبقه کم و متوسط و طبعاً قابلیت انجام رویکردهای زیستی در آبخیز مزبور مبتنی بر نقشه اقلیمی-کشاورزی تأکید داشت. در همین راستا، مراتع متوسط و ضعیف با مساحت حدود 4219 هکتار و گستره بیش از 54 درصد از آبخیز برای انجام اقدامات زیستی در نظر گرفته شد. همچنین نتایج تقسیمبندی ردههای اقلیمی-کشاورزی آبخیز مطالعاتی را به پنج رده همگون تقسیم کرد. درنهایت برنامه اجرایی مدیریت زیستی فرسایش آبخیز گاوشان بر اساس جامعهشناسی گیاهی و توقعات بومشناسی مربوطه در ردههای اقلیمی-کشاورزی ارائه شد. استفاده از گونههای بومی در آبخیز مطالعاتی با افزایش سطح پوشش زمینهساز ایجاد تعادل بومشناختی و درعینحال حفاظت از منابع پایه آب، خاک و پوشش گیاهی خواهد شد. نتایج پژوهش حاضر بهعنوان پژوهشی پیشگام میتواند در مدیریت زیستی منابع خاکوآب نواحی غرب کشور با شرایط بومسازگانی مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
حمید رضا متین فر؛ محبوبه جلالی؛ زهرا دیبایی
چکیده
شناخت توزیع مکانی کربن آلی خاک یکی از ابزارهای کاربردی در پیشبرد مدیریت پایدار اراضی و محیط زیست میباشد. دادهکاوی و مدلسازی مکانی همراه با تکنیکهای یادگیری ماشینی به منظور بررسی میزان کربن آلی خاک مبتنی بر دادههای سنجش از دور به صورت گسترده مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه،استفاده از تصاویر با دامنه طیفی مرئی تا ...
بیشتر
شناخت توزیع مکانی کربن آلی خاک یکی از ابزارهای کاربردی در پیشبرد مدیریت پایدار اراضی و محیط زیست میباشد. دادهکاوی و مدلسازی مکانی همراه با تکنیکهای یادگیری ماشینی به منظور بررسی میزان کربن آلی خاک مبتنی بر دادههای سنجش از دور به صورت گسترده مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه،استفاده از تصاویر با دامنه طیفی مرئی تا مادون قرمز حرارتی و دادههای زمینی برای مدلسازی میزان کربن آلی خاک میباشد. با استفاده از الگوی نمونهبرداری تصادفی156نمونه از خاک سطحی (30-0 سانتیمتر) جمعآوری شد. دادهها به دو دسته 80 درصد برای آموزش و 20 درصد جهت اعتبارسنجی دستهبندی شدند و از سه الگوریتم یادگیری ماشین شامل جنگل تصادفی، کوبیست و رگرسیون حداقل مربعات جزئی برای براورد و تهیه نقشه کربن آلی خاک استفاده شد. متغیرهای کمکی جهت پیشبینی کربن آلی خاک شامل باندها و شاخصهای منتج از سنجندهی OLI و TIRS لندست 8 میباشد. به منظور کاهش حجم دادهها و انتخاب ویژگیهایی با بیشترین تأثیر بر براورد کربن آلی خاک، از روش آنالیز مؤلفههای اصلی استفاده شد. آنالیز مؤلفههای اصلی دادههای سنجش از دور منجر به گزینش 4 متغیر کمکی TSAVI، RVI، Band10 و Band11 بهعنوان مؤثرترین عوامل کمکی محیطی انتخاب گردیدند. همچنین مقایسه رویکردهای مختلف تخمین نشان داد که مدل جنگل تصادفی به ترتیب با مقادیر ضریب تبیین، خطای جذر میانگین مربعات و میانگین مربعات خطا 74/0، 17/0 و 02/0 بهترین کارایی را نسبت به سایر رویکردهای مورد استفاده در برآورد کربن آلی خاک سطحی در منطقه مطالعاتی ارائه نمود. به طور کلی نتایج این مطالعه بر قابلیت دادهای سنجش از دور و مدل یادگیری جنگل تصادفی در تخمین مکانی کربن آلی خاک به طور همزمان دلالت دارد. لذا میتواند به عنوان روشی جایگزین برای روشهای مرسوم آزمایشگاهی در تعیین برخی ویژگیهای خاک از جمله کربن آلی خاک مورد توجه قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
علوم خاک
کوثر اسدزاده؛ حبیب نادیان؛ عبدالرضا سیاهپوش؛ وحید کشاورز توحید
چکیده
گیاه اسفناج گیاهی حساس به علفهای هرز بوده و علفکش اختصاصی برای آن وجود نداشته و استفاده از علفکشهای پیشنهادی مانند متریبیوزین باعث اختلالات متابولیکی در اسفناج شده که نتیجه آن کاهش مؤلفههای رشدی و تغذیهای در این گیاه میباشد. در این پژوهش تأثیر باکتریهای ریزوسفری محرک رشد گیاه از گروه سودوموناس (جدایههایRUM14 ...
بیشتر
گیاه اسفناج گیاهی حساس به علفهای هرز بوده و علفکش اختصاصی برای آن وجود نداشته و استفاده از علفکشهای پیشنهادی مانند متریبیوزین باعث اختلالات متابولیکی در اسفناج شده که نتیجه آن کاهش مؤلفههای رشدی و تغذیهای در این گیاه میباشد. در این پژوهش تأثیر باکتریهای ریزوسفری محرک رشد گیاه از گروه سودوموناس (جدایههایRUM14 و CHA0) و فیلترکیک به عنوان محصول جانبی کارخانه شکر (F) و مادهای غنی بر غلظت عناصر غذایی و وزن خشک در گیاه اسفناج بررسی شد. همچنین تأثیر باکتریهای ذکر شده و فیلتر کیک بر کاهش اثرات منفی تنش ناشی از علفکش متریبیوزین مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از باکتریهای ریزوسفری محرک رشد و فیلترکیک هر کدام بهتنهایی و یا با استفاده همزمان باعث افزایش غلظت عناصر پرمصرف (فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم) و کممصرف (مس، روی و آهن) و همچنین افزایش وزن خشک در گیاه اسفناج میگردد. از نظر آماری بیشترین افزایش غلظت عناصر و وزن خشک در تیمار استفاده همزمان جدایه RUM14 و فیلترکیک (RUM14+F) مشاهده گردید. همچنین مشخص گردید استفاده از علفکش متریبیوزین باعث کاهش غلظت عناصر و وزن خشک میگردد و از نظر آماری با افزایش مصرف علفکش این تغییرات افزایش مییابد. بررسیهای آماری نشان داد که استفاده از باکتریهای ریزوسفری محرک رشد و فیلتر کیک به تنهایی و یا با هم، اثر تنش ناشی از استفاده علفکش (کاهش وزن خشک و همچنین کاهش غلظت عناصر) را به میزان زیادی در گیاه اسفناج کاهش میدهد و از نظر اماری تیمار RUM14+F موثرترین تیمار بود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که جدایههای باکتری سودوموناس و فیلترکیک در افزایش رشد گیاه اسفناج، افزایش عناصر پر مصرف و کم مصرف در گیاه اسفناج و همچنین در کاهش تنش ناشی از استفاده از علفکش مؤثر میباشند.
مقالات پژوهشی
هواشناسی کشاورزی
سیدفاضل ضیائی اصل؛ علی اکبر سبزی پرور
چکیده
پایداری در تولید به عوامل گوناگونی وابسته است. یکی از مهمترین عواملی که پایداری در تولید را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و باعث افزایش یا کاهش عملکرد محصولات کشاورزی میگردد، عوامل محیطی بهویژه عوامل اقلیمی میباشد. رشد و نمو و گذر از مراحل فنولوژی گیاهان، تا حد زیادی بهواسطه دمای پایه (Tb) و میزان تجمع درجه-روزهای رشد (GDD) در طول ...
بیشتر
پایداری در تولید به عوامل گوناگونی وابسته است. یکی از مهمترین عواملی که پایداری در تولید را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و باعث افزایش یا کاهش عملکرد محصولات کشاورزی میگردد، عوامل محیطی بهویژه عوامل اقلیمی میباشد. رشد و نمو و گذر از مراحل فنولوژی گیاهان، تا حد زیادی بهواسطه دمای پایه (Tb) و میزان تجمع درجه-روزهای رشد (GDD) در طول فصل رشد (GSL) تنظیم میشود. در این پژوهش شاخصهای کشاورزی GDD و GSL طی سالهای زراعی 1338– 1337 تا 1397-1396 بر مبنای آستانههای صفر، پنج و 10 درجه سانتیگراد بر اساس دمای روزانه همگن 27 ایستگاه سینوپتیک هواشناسی نواحی مرتفع و ساحلی کشور محاسبه شد. با استفاده از آزمون من-کندال، روند تغییرات GDD و GSL تحت برنامه R استخراج و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شاخص GSL برای آستانههای دمایی صفر و 5 درجه سانتیگراد در دورههای آماری 30 ساله اول (1338-1367) و 30 ساله دوم (1368-1397) تغییرات کمی را شاهد بوده است، ولی برای دمای 10 درجه سانتیگراد در 11 ایستگاه دارای روندی معنادار بود. میزان انحراف از میانگین GSL در نواحی ساحلی بیشتر از نواحی مرتفع بود. این روند افزایشی در نواحی ساحلی از دهه 50 و در نواحی مرتفع از دهه 70 شمسی آغاز و تاکنون ادامه دارد. در این پژوهش مجموع سالانه GDD در دوره آماری سیساله اول حدود 41 درصد ایستگاهها روند معنادار افزایشی را تجربه نمودند، در حالیکه برای سی سال دوم به دلیل شتابگیری سیگنالهای تغییر اقلیم روند افزایشی GDD به 93 درصد ایستگاههای مورد مطالعه گسترش یافت.