اکبر کریمی؛ حبیب خداوردیلو؛ میرحسن رسولی صدقیانی
چکیده
در این پژوهش پیامد مایهزنی قارچ ریشههای آربوسکولار (AMF) و باکتریهای افزاینده رشد گیاه (PGPR) بر رشد، برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و جذب آهن و روی توسط گیاه بنگدانه (Hyoscyamus niger L.) در آلودگی سربی خاک بررسی گردید. برای این کار یک نمونه خاک گزینش و به-گونه یکنواختی با غلظتهای گوناگون سرب (صفر، 250، 500 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) از نمک نیترات ...
بیشتر
در این پژوهش پیامد مایهزنی قارچ ریشههای آربوسکولار (AMF) و باکتریهای افزاینده رشد گیاه (PGPR) بر رشد، برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و جذب آهن و روی توسط گیاه بنگدانه (Hyoscyamus niger L.) در آلودگی سربی خاک بررسی گردید. برای این کار یک نمونه خاک گزینش و به-گونه یکنواختی با غلظتهای گوناگون سرب (صفر، 250، 500 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) از نمک نیترات سرب آلوده شد. سپس خاک آلوده شده سترون و با گونههایAMF (مخلوطی از زادمایه قارچ جنس گلوموس شامل گونههای G. intraradices، G. mosseae و G. fasciculatum) و PGPR (مخلوطی از باکتریهای جنس سودوموناس شامل گونههای P. putida،P. fluorescens و P. aeruginosa) مایهزنی گردید. این پژوهش در گلخانه بهگونه آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور غلظت سرب (در 4 سطح) و تیمار میکروبی (در 3 سطح) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت سرب در خاک درازی شاخساره، وزن خشک ریشه و شاخساره، رنگدانههای فتوسنتزی، غلظت آهن و روی در شاخساره کاهش یافت و غلظت سرب در شاخساره، پرولین و قندهای محلول در گیاه افزایش یافت. مایهزنی AMF و PGPR سبب افزایش معنیدار (05/0P≤) وزن خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، رنگدانههای کلروفیل و کاروتنوئید، پرولین، قندهای محلول و غلظت آهن و روی در شاخساره شد. ویژگیهای بیوشیمیایی در تیمارهای AMF و PGPR اختلاف معنیداری (05/0P≤) نداشتند. بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که مایهزنی میکروبی مایه بهبود ویژگیهای بیوشیمیایی گیاه و افزایش بردباری بنگدانه در برابر آلودگی سرب میشود.
فاطمه افراسیابی؛ حبیب خداوردیلو؛ فرخ اسدزاده
چکیده
توزیع اندازه ذرات (PSD) خاک یکی از اساسیترین مشخصههای فیزیکی خاک است که به طور گسترده در برآورد بسیاری از ویژگیهای کلیدی خاک کاربرد دارد. بنابراین توصیف صحیح و پیوسته منحنی PSD خاکها با استفاده از توابع ریاضی ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار خطای تعدادی از مدلهای برتر PSD در 24 نمونه خاک با کلاس های بافتی لوم شنی تا رس سیلتی ...
بیشتر
توزیع اندازه ذرات (PSD) خاک یکی از اساسیترین مشخصههای فیزیکی خاک است که به طور گسترده در برآورد بسیاری از ویژگیهای کلیدی خاک کاربرد دارد. بنابراین توصیف صحیح و پیوسته منحنی PSD خاکها با استفاده از توابع ریاضی ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار خطای تعدادی از مدلهای برتر PSD در 24 نمونه خاک با کلاس های بافتی لوم شنی تا رس سیلتی از اراضی حاشیه غربی دریاچه ارومیه با سطوح مختلف شوری (از 4/85-8/0 دسیزیمنس بر متر) متاثر از شوری و سدیم بود. برای این منظور 6 مدل برتر PSD شامل لوجستیک (MLG)، فردلاند چهار و سه پارامتری (Fred-4p و Fred-3p)، اندرسون (AD)، (ONL) Offset-Nonrenormalized Lognormal و ویبول (Wei) انتخاب شده و جنبههای گوناگون کارآیی آنها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که براساس ضرایب کارآیی شامل) R2ضریب تبیین)، RMSE (ریشه میانگین مربعات خطا) و Er (خطای نسبی) همهی مدلهای مورد بررسی دارای کارآیی بالایی بوده و کمترین مقدار میانگین R2 در مدلها برابر با 992/0 و بیشترین مقدار RMSE و Er نیز به ترتیب برابر با 028/0 و 045/0 بود. با این حال، بین کارآیی مدلها با درصد شن نمونهها ارتباط معنیداری از نوع چندجملهای درجه دو مشاهده شد که براساس آن مدلهای مورد بررسی در خاکهای حاوی 30 تا 45 درصد شن کمترین کارآیی را داشتند. ساختار خطای نقطه به نقطه مدلها بیانگرکاهش خطای سیستماتیک در برآورد ذرات درشت خاک توسط مدلها بود در حالی که اغلب مدلها فراوانی ذرات ریز خاک را (کوچکتر از 100 میکرومتر) بیشتر از واقعیت برآورد کردند. افزون بر این، مقدار خطای نسبی نیز برای ذرات درشت خاک کمتر بود به گونهای که مدل ویبول (برای نمونه) برای ذرات با قطر 100 تا 500 میکرومتر حداقل درصد خطای نسبی را داشت. همبستگی نسبتا بالا بین پارامترهای مدل Fred-3p،MLG و ONL بیانگرامکان کاهش تعداد پارامترهای این مدلها است. باتوجه به نتایج بدست آمده، علیرغم کارآیی عمومی بالای مدلهای مورد بررسی در برآورد کل منحنی PSD، کارآیی هر مدل وابسته به اندازه ذرات بود. بنابراین، یک مدل ممکن است برای برآوردکل PSD خاک دقت کافی داشته باشد ولی برای برآورد گسترهای خاص از PSD خاک مناسب نباشد. استفاده از چنین مدلی میتواند خطایی چشمگیر در برآورد گستره اندازهای موردنظر ایجاد کند.
میرحسن رسولی صدقیانی؛ حبیب خداوردیلو؛ محسن برین؛ سولماز کاظم علیلو
چکیده
باکتری های افزاینده رشد گیاه (PGPR) و قارچ ریشه های آربوسکولار (AMF) سبب بهبود رشد گیاهان در تنش های محیطی میشوند. در این پژوهش نقش برخی گونه هایPGPR (ترکیبی از گونه های Pseudomonas شامل سویه های P. fluorescens ، P.putida و P. aeruginosa) و AMF (ترکیبی از گونه های Glomus شامل G. mosseae، G. intraradices و G. fasciculatum) بر برخی عناصر و همچنین برخی شاخص های فیزیولوژیک، توسط گیاه خارزن ...
بیشتر
باکتری های افزاینده رشد گیاه (PGPR) و قارچ ریشه های آربوسکولار (AMF) سبب بهبود رشد گیاهان در تنش های محیطی میشوند. در این پژوهش نقش برخی گونه هایPGPR (ترکیبی از گونه های Pseudomonas شامل سویه های P. fluorescens ، P.putida و P. aeruginosa) و AMF (ترکیبی از گونه های Glomus شامل G. mosseae، G. intraradices و G. fasciculatum) بر برخی عناصر و همچنین برخی شاخص های فیزیولوژیک، توسط گیاه خارزن بابا (Onopordon acanthium L) بررسی شد. این مطالعه در شرایط گلخانهای به صورت فاکتوریل با دو فاکتور غلظت کادمیم (صفر، 10، 30 و 100 میلی گرم کادمیم بر کیلوگرم) و تیمار تلقیح میکروبی، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم در خاک رشد گیاه، غلظت آهن، روی و مس در شاخساره، مقادیر کلروفیلها و کاروتنوئیدها، ارتفاع، تنفس میکروبی و محتوای نسبی آب برگ (RWC) کاهش و مقادیر غلظت کادمیم در گیاه به طور معنی داری (05/0P≤) افزایش یافت. مایه زنی میکروبی سبب کاهش تاثیر نامطلوب کادمیم بر رشد گیاه شد. عملکرد شاخساره گیاه به طور میانگین در تیمارهای PGPRو AMFبه ترتیب بیش از 1/2 و 7/2 و تنفس میکروبی به ترتیب بیش از 17/2 و 01/2 برابر تیمارهای مشابه شاهد بود. چنین نتیجه گیری میگردد که مایه زنی میکروبی سبب افزایش بردباری گیاه و کاهش تاثیر نامطلوب کادمیم بر رشد گیاه می شود.
سلمان میرزائی؛ شجاع قربانی دشتکی؛ حبیب خداوردیلو
چکیده
قابلیت مدلها در شبیه سازی فرایندهای خاک عموماً با مقایسه مقادیر اندازه گیری و برآورد شده سنجیده میشود. انتخاب و استفاده از شاخص-های آماری مناسب و تفسیر نتایج برای ارزیابی مدل های نفوذ آب به خاک، چالشی اساسی است، زیرا هر کدام از شاخص ها بر نوع خاصی از خطاها تاکید دارد. هدف از این پژوهش، مقایسه نکویی شاخص های آماری مختلف برای ارزیابی ...
بیشتر
قابلیت مدلها در شبیه سازی فرایندهای خاک عموماً با مقایسه مقادیر اندازه گیری و برآورد شده سنجیده میشود. انتخاب و استفاده از شاخص-های آماری مناسب و تفسیر نتایج برای ارزیابی مدل های نفوذ آب به خاک، چالشی اساسی است، زیرا هر کدام از شاخص ها بر نوع خاصی از خطاها تاکید دارد. هدف از این پژوهش، مقایسه نکویی شاخص های آماری مختلف برای ارزیابی مدل های نفوذ آب به خاک است. بدین منظور، مجموعه داده ای دربرگیرنده 145 نقطه-داده اندازهگیری شده از نفوذ آب به خاکهای مختلف ایران با روش استوانه های مضاعف استفاده شد. پارامترهای مدل ها به روش بهینه سازی حداقل مربعات خطا با استفاده از نرم افزار MatLab 7.7.0 (R2008b) تعیین شد. سپس، قابلیت مدل های نفوذ آب به خاک با شاخص های ضریب تبیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و شاخص کارآیی (NSEI) و فرمهای اصلاح شده آن (از جمله NSEjI، NSESQRTI، NSElnI و NSEiI) تعیین و نکویی این شاخصها در انتخاب مدل برتر مقایسه شد. نتایج نشان داد که میانگین شاخص RMSE همیشه نمیتواند شاخص مناسبی برای ارزیابی مدلهای نفوذ آب به خاک باشد. شاخص NSEI، NSEjI، NSESQRTI و NSElnI نیز به دلیل حساس بودن به مقادیر بزرگ داده ها نتوانستند تمایز بین مدل ها را در برآورد نفوذ تجمعی آشکار کنند. شاخص NSEiI با وزن دهی بیشتر به داده های نفوذ در زمان های کوتاه تر، به عنوان شاخص آماری مناسب برای مقایسه قابلیت مدل ها نفوذ انتخاب شد. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که قابلیت شاخصهای آماری مختلف برای ارزیابی مدل ها بستگی به میزان تاثیر آن ها از مقادیر داده های نفوذ در سری های متفاوت زمانی است.
آمنه رشیدشمالی؛ حبیب خداوردیلو؛ عباس صمدی
چکیده
با اینکه برخی فلزهای سنگین مانند روی برای رشد گیاه ضروری هستند، در غلظت های بالا اثرات سمّی داشته و منجر به مهار رشد گیاه می-شوند. در این پژوهش، بردباری و توانایی جذب و اندوزش روی به وسیله برخی گونه های گیاهی وحشی منطقه آذربایجان غربی در خاکی با مقادیر افزوده صفر، 1000، 3000 و 6000 میلی گرم روی بر کیلوگرم خاک مطالعه شد. بذر گیاهان آفتاب پرست ...
بیشتر
با اینکه برخی فلزهای سنگین مانند روی برای رشد گیاه ضروری هستند، در غلظت های بالا اثرات سمّی داشته و منجر به مهار رشد گیاه می-شوند. در این پژوهش، بردباری و توانایی جذب و اندوزش روی به وسیله برخی گونه های گیاهی وحشی منطقه آذربایجان غربی در خاکی با مقادیر افزوده صفر، 1000، 3000 و 6000 میلی گرم روی بر کیلوگرم خاک مطالعه شد. بذر گیاهان آفتاب پرست (Heliotropium europaeum)، سلمه-تره (Chenopodium album)، سلمک (Atriplex sp.)، تاج خروس (Amaranthus retroflexus)، ارزن وحشی (Pennisetum glaucum)، یونجه وحشی (Medicago sativa) و خرفه (Portulaca oleracea) در گلدان های حاوی خاک آلوده کشت شدند. در پایان فصل رشد، عملکرد نسبی گیاهان (RY%) ، غلظت فلز در شاخساره گیاهان، تغلیظ زیستی فلز در شاخسار گیاهان (BCFZn) و برداشت کل فلز از خاک به وسیله گیاهان (MEZn) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش آلودگی روی در خاک، زیست توده گیاهان (به استثنای سلمه تره و خرفه) به ویژه در غلظت های زیادتر آلودگی، کاهش معنی داری (05/0≤ P) داشت. آفتاب پرست تنها با 10 درصد کاهش عملکرد نسبی بردبارترین گیاه به تنش آلودگی روی بود. در مقایسه بین گیاهان مورد مطالعه، تاج خروس بالاترین مقدار BCFZn وMEZn را در تیمار های شاهد (به ترتیب با مقدار میانگین01/1 و 14/0) و 6000 میلی گرم روی بر کیلوگرم خاک (به ترتیب با مقدار میانگین 35/0 و 45/3) داشت. گیاهان تاج خروس، سلمه تره و سلمک با داشتن زیست توده نسبتاً بالا (بین 750 تا 960 گرم ماده خشک در واحد بوته در شرایط طبیعی) و نرخ متوسط جذب روی، می توانند در زدودن روی از خاک آلوده موثر باشند.
حسین مرادی باصری؛ شجاع قربانی دشتکی؛ جواد گیوی؛ حبیب خداوردیلو؛ بیژن خلیل مقدم
چکیده
هدایت آبی اشباع مزرعه یکی از مهمترین خصوصیات فیزیکی خاک است که در تعیین سرعت نفوذ آب به خاک، طراحی سیستمهای آبیاری و زهکشی و دیگر فرایندهای هیدرولوژیکی دارای اهمیت است. هدف از این پژوهش مقایسه هدایت آبی اشباع مزرعه، اندازهگیری شده به روشهای بار افتان سادهسازی شده (SFH)، بار ثابت چندگانه (MCH) و نفوذسنج مکشی (TI) است. بدین منظور، ...
بیشتر
هدایت آبی اشباع مزرعه یکی از مهمترین خصوصیات فیزیکی خاک است که در تعیین سرعت نفوذ آب به خاک، طراحی سیستمهای آبیاری و زهکشی و دیگر فرایندهای هیدرولوژیکی دارای اهمیت است. هدف از این پژوهش مقایسه هدایت آبی اشباع مزرعه، اندازهگیری شده به روشهای بار افتان سادهسازی شده (SFH)، بار ثابت چندگانه (MCH) و نفوذسنج مکشی (TI) است. بدین منظور، هدایت آبی اشباع مزرعه در رطوبتهای اولیه خشک و مرطوب، در برخی خاکهای ورتیسول و انتیسول اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در حالت رطوبت اولیه خشک خاک، به دلیل جریان ترجیحی حاصل از باز بودن درز و ترکها، اندازهگیری هدایت آبی اشباع مزرعه با استفاده از روش SFH و روش MCH امکانپذیر نبود؛ درحالی که نفوذسنج مکشی با جلوگیری از جریان ترجیحی، امکان اندازهگیری این پارامتر را فراهم کرد. در رطوبت اولیه مرطوب، مقادیر اندازهگیری شده هدایت آبی اشباع مزرعه به روش های SFH و MCH بزرگتر از مقادیر اندازهگیری شده آن به روش نفوذسنج مکشی بود. از دیگر سو، همبستگی بین هدایت آبی اشباع مزرعه اندازهگیری شده با استفاده از هر سه روش مثبت و معنیدار بود. به طوری که بیشترین همبستگی بین روش بارثابت چندگانه و روش بار افتان سادهسازی شده (97/0=r) و کمترین همبستگی بین روش بار افتان سادهسازی شده و روش نفوذسنج مکشی (73/0=r) به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل آماری به دست آمده با استفاده از آزمون t نشان داد در رطوبت اولیه مرطوب، بین مقادیر هدایت آبی اشباع مزرعه به دست آمده از سه روش اندازهگیری، درسطح احتمال 5 درصد اختلاف معنیداری وجود نداشت. با توجه به مزایای روش بار افتان سادهسازی شده و نفوذسنج مکشی، میتوان آنها را به عنوان روشی مناسب در اندازهگیری هدایت آبی اشباع مزرعه در خاکهای سنگین بافت توصیه کرد.
بهاره رجبی؛ حبیب خداوردیلو؛ عباس صمدی؛ میرحسن رسولی صدقیانی
چکیده
چکیده
فراهمی فلزات سنگین به توزیع این فلزات بین فاز محلول و جامد خاک بستگی دارد و توسط همدما های جذب بیان می شود. در این پژوهش 20 نمونه خاک سطحی (30-0 سانتیمتر) متعلق به پنج زیرگروه از خاک های زراعی استان آذربایجان غربی انتخاب شد. همدمای جذب سرب در خاک-ها با به تعادل رساندن خاک با محلول هایی با غلظت های صفر،100، 300، 500، 700، 1100 و 1300 میلی ...
بیشتر
چکیده
فراهمی فلزات سنگین به توزیع این فلزات بین فاز محلول و جامد خاک بستگی دارد و توسط همدما های جذب بیان می شود. در این پژوهش 20 نمونه خاک سطحی (30-0 سانتیمتر) متعلق به پنج زیرگروه از خاک های زراعی استان آذربایجان غربی انتخاب شد. همدمای جذب سرب در خاک-ها با به تعادل رساندن خاک با محلول هایی با غلظت های صفر،100، 300، 500، 700، 1100 و 1300 میلی گرم سرب در لیتر از منبع نمک نیترات سرب و در محلول زمینه 01/0 مولار نیترات سدیم بهدست آمد. کانی ایلایت، رس غالب زیر گروه های تیپیک اندواکواپتس (TE)، تیپیک هاپلوزرپتس ((TH و تیپیک کلسی زرپتس ((TC و کانی اسمکتایت، رس غالب در زیر گروه های ورتیک اندواکواپتس (VE) و ورتیک کلسی زرپتس (VC) بود. در خاک های مختلف کربنات کلسیم معادل فعّال (ACCE) از 3/4 تا 8/7 درصد؛ کربنات کلسیم معادل (CCE) از 2/6 تا 16 درصد و رس از 31 تا 45 درصد متغیر بودند. معادلات لانگمویر، فروندلیچ و خطی به داده های جذب سرب برازش یافتند. مدل فروندلیچ (70/0 > R2> 98/0) و مدل خطی (51/0 > R2> 94/0) برازش مناسبی با داده ها داشتند. مدل لانگمویر (71/0 > R2> 99/0) تنها به برخی از خاک های مورد مطالعه، که عمدتاً CCE کمی داشتند، برازش یافت. همبستگی مثبت معنی داری بین CCE با حداکثر جذب سرب (b) (01/0P ≤ ;84/0r =) و همچنین با پارامتر a فروندلیچ (001/0P ≤ ;78/0r =) مشاهده شد. همبستگی مثبت معنی داری بین ضریب توزیع ((KSD با ACCE (01/0 P ≤ ;55/0r =) بهدست آمد. مطالعات رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان داد که 62 درصد تغییرات در پارامتر a فروندلیچ و ظرفیت جذب سرب در خاک های آهکی، ناشی از CCE (001/0 P ≤ ;62/0r =) بود. با این حال، pH نسبتاً بالای خاک های مورد مطالعه (0/7 تا 0/8) و حضور مقادیر نسبتاً بالای کربنات آزاد و فعّال در این خاک ها به همراه ظرفیت جذب بالای آنها، امکان تشکیل فاز جامد رسوب به شکل کربنات سرب را تبیین می نماید. پیوندهای قوی و برگشت ناپذیر سرب در خاک های مورد مطالعه مشاهده شد. می توان نتیجه گیری کرد که رس و CCE مهمترین ویژگی-های خاک در کنترل جذب سرب در خاک های مورد مطالعه هستند.
واژههای کلیدی: جذب و واجذب، رس، زیست فراهمی، سرب، کربنات کلسیم
رقیه حمزه نژاد تقلیدآباد؛ حبیب خداوردیلو؛ شهرام منافی؛ سالار رضاپور
چکیده
چکیده
امروزه آلودگی محیط زیست توسط فلزات سنگین از مسائل مهم دنیا است که برطرف کردن آن نیازمند عملیات اصلاحی موثر می باشد. هدف از این مطالعه بررسی توانایی سه گیاه آتریپلکس [[Atriplex verucifera، سالیکورنیا[Salicornia europaea] و سلمه تره [Chenopodium album] برای جذب و اندوزش همزمان سدیم و کادمیم یا سرب در دو خاک آهکی با ویژگی های متفاوت بود. دو نمونه خاک آهکی، ...
بیشتر
چکیده
امروزه آلودگی محیط زیست توسط فلزات سنگین از مسائل مهم دنیا است که برطرف کردن آن نیازمند عملیات اصلاحی موثر می باشد. هدف از این مطالعه بررسی توانایی سه گیاه آتریپلکس [[Atriplex verucifera، سالیکورنیا[Salicornia europaea] و سلمه تره [Chenopodium album] برای جذب و اندوزش همزمان سدیم و کادمیم یا سرب در دو خاک آهکی با ویژگی های متفاوت بود. دو نمونه خاک آهکی، یکی شور- سدیمی (1S) و دیگری غیرشور و غیرسدیمی (2S) انتخاب گردیدند و غلظت های مختلف سرب (0، 250، 500 و 1000 میلی گرم سرب بر کیلوگرم خاک) و کادمیم (0، 10، 30 و 100 میلی گرم کادمیم بر کیلوگرم خاک) به خاک افزوده شدند. هر دو خاک هفت ماه تحت تیمار تر و خشک شدن قرار گرفتند. سپس بذور گیاهان ذکر شده در گلدان های حاوی خاک های آلوده در تیمارهای فوق و همچنین تیمارهای شاهد (بدون آلودگی سرب یا کادمیم) کشت گردیدند. پس از طی دوره رشد، عملکرد گیاهان و غلظت سرب، کادمیم و سدیم خاک و گیاه در تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. عملکرد نسبی سالیکورنیا در خاک 1S و آتریپلکس و سلمه تره در خاک 2S بالاترین بود. در خاک شور- سدیمی، اندوزش زیستی سدیم (BCFNa) برای گیاهان آتریپلکس، سالیکورنیا و سلمه تره در غلظت صفر (بدون آلودگی سربی و کادمیمی) به ترتیب 67، 202 و 57 بود که مقدار بالای BCFNa برای سالیکورنیا بیانگر توانایی بالای این گیاه در جذب و اندوزش سدیم از خاک است . نتایج نشان داد که سالیکورنیا بالاترین اندوزش کادمیم و سالیکورنیا و آتریپلکس بالاترین انباشت سرب را تحت شرایط نامطلوب خاک های شور- سدیمی داشتند. در حالیکه سلمه تره و آتریپلکس بردباری بالایی به کادمیم در خاک معمولی داشتند. این نتایج بیانگر این است که این گیاهان توانایی اصلاح خاک های آلوده به سرب و کادمیم را دارند. در این پژوهش سالیکورنیا با کمترین کاهش عملکرد نسبی، بردبارترین گیاه نسبت به شوری و آلودگی سربی و کادمیمی شناخته شد و می توان از این گیاه برای پالایش همزمان سرب و کادمیم در خاک های شور- سدیمی حتی در غلظت های بالای کادمیم و سرب استفاده کرد.
واژههای کلیدی: تجمع زیستی، سدیم (Na)، سرب (Pb)، کادمیم (Cd)، گیاهان شورپسند