جعفر شریفی گرم دره؛ فرهاد خرمالی؛ کریستین رلف؛ مارتین کهل؛ علی شهریاری؛ مانفرد فرشن
چکیده
مطالعه لسهای شمال ایران به دلیل قرار گرفتن در میانه کمربند لسی آسیا و اروپا دارای اهمیت بسزایی است. علاوه بر این لس ها به دلیل قرار گرفتن در یک شیب اقلیمی که از شمال به جنوب و از غرب به شرق میزان بارندگی در آن افزایش مییابد و تقریباً دما در آن ثابت است برای بررسی تغییرات اقلیمی و شرایط محیطی بسیار مناسب است. هدف از این مطالعه بررسی ...
بیشتر
مطالعه لسهای شمال ایران به دلیل قرار گرفتن در میانه کمربند لسی آسیا و اروپا دارای اهمیت بسزایی است. علاوه بر این لس ها به دلیل قرار گرفتن در یک شیب اقلیمی که از شمال به جنوب و از غرب به شرق میزان بارندگی در آن افزایش مییابد و تقریباً دما در آن ثابت است برای بررسی تغییرات اقلیمی و شرایط محیطی بسیار مناسب است. هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات اندازه ذرات در این شیب اقلیمی و استفاده از اندازه ذرات و کانیشناسی رسی و پذیرفتاری مغناطیسی برای تعیین منشا رسوبات خاکهای مدرن بود. از اینرو، 6 خاکرخ در طول گرادیان اقلیمی با بارندگیهای مختلف از حدود 200 تا 700 میلیمتر در نظر گرفته شد و آنالیزهای اندازه ذرات و کانیشناسی رسی بر روی آنها انجام شد. نتایج نشان داد که میانه اندازه ذرات و U-ratio به سمت مناطق با بارندگی بیشتر کاهش و مقدار رس و سیلت ریز افزایش یافت. میکا و کلریت وکائولینیت کانیهای بخش رس و کوارتز و پلاژیوکلاز کانیهای بخش سیلت مواد مادری در طول گرادیان اقلیمی مقدارشان ثابت بود. تغییرات اندازه ذرات نشان داد که با دور شدن از منطقه با بارش کمتر در شمال منطقه از منبع اصلی دور شده و روند کانیشناسی رسی نشان دهنده وجود منبع مشترک بین خاکهای مدرن بود؛ با این تفاوت که اقلیم تغییراتی در مقدار برخی کانیها در سولوم خاک ایجاد کرده است.
سونا آذرنشان؛ فرهاد خرمالی؛ فریدون سرمدیان؛ فرشاد کیانی؛ کامران افتخاری
چکیده
ارزیابی کیفیت خاک اراضی کشاورزی امری ضروری برای موفقیتهای اقتصادی و پایداری محیطزیست در مناطق درحالتوسعه میباشد. در حال حاضر انواع بسیار زیادی از روشها برای ارزیابی کیفیت خاک استفاده میشوند که هر کدام معیارهای متفاوتی را به کار میگیرند. با توجه به اینکه قزوین یکی از مهمترین قطبهای تولید کننده در منطقه و نیز ایران میباشد ...
بیشتر
ارزیابی کیفیت خاک اراضی کشاورزی امری ضروری برای موفقیتهای اقتصادی و پایداری محیطزیست در مناطق درحالتوسعه میباشد. در حال حاضر انواع بسیار زیادی از روشها برای ارزیابی کیفیت خاک استفاده میشوند که هر کدام معیارهای متفاوتی را به کار میگیرند. با توجه به اینکه قزوین یکی از مهمترین قطبهای تولید کننده در منطقه و نیز ایران میباشد و نظر به اهمیت ارزیابی کیفیت خاک بهعنوان شاخصی از کشاورزی پایدار و بهرهبرداری بهینه از منابع طبیعی، در این تحقیق کیفیت خاک بخشی از اراضی دشت قزوین با استفاده از شاخص کیفیت خاک تجمعی (Integrated quality index) و شاخص کیفیت نمرو (Nemero quality index) در ترکیب با دو روش انتخاب معیار کل مجموعه دادهها (Total data set) و حداقل مجموعه دادهها (Minimum data set) ارزیابی شد. مجموعاً 19 پارامتر خاک درروش TDS مورد استفاده قرار گرفتند. سپس این چهار ترکیب روش-های ارزیابی کیفیت خاک بهمنظور تعیین بهترین روش در منطقه مورد مطالعه از طریق مقایسه با عملکرد آنالیز شدند. نتایج نشان داد روش TDSIQI بیشترین همبستگی را در منطقه با میزان عملکرد دارد و نتایج حاصل از ارزیابی کیفیت خاک طبق این روش به ترتیب: 82/2% اراضی دارای درجه کیفیت خیلی خوب (I)،56/53% اراضی دارای درجه کیفیت خوب (II)،65/30% اراضی دارای درجه کیفیت متوسط (III) و 97/12% اراضی دارای درجه ضعیف (IV). همچنین روش TDSIQI بالاترین میزان همبستگی را با MDSIQI (9/77= R2) نشان داد؛ بنابراین روش MDS جایگزین خوبی برای سایر روش-های مطالعه کیفیت خاک میباشد و استفاده از آن میتواند موجب صرفهجویی در وقت و هزینه مطالعات گردد.
سمیه سفیدگر شاهکلایی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ فرهاد خرمالی؛ اسماعیل دردی پور
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل اثرات مخرب آن در محیط زیست مانند تهدید سلامتی انسانها، مسمومیت گیاهان و اثرات طولانی مدتی که بر حاصلخیزی خاک میگذارند، تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است. به منظور بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و اصلاحکنندههای معدنی (پومیس، لیکا، زئولیت و بنتونیت) در سه سطح صفر، 1 و 5 درصد ...
بیشتر
آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل اثرات مخرب آن در محیط زیست مانند تهدید سلامتی انسانها، مسمومیت گیاهان و اثرات طولانی مدتی که بر حاصلخیزی خاک میگذارند، تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است. به منظور بررسی اثر اصلاحکنندههای آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و اصلاحکنندههای معدنی (پومیس، لیکا، زئولیت و بنتونیت) در سه سطح صفر، 1 و 5 درصد وزنی بر تثبیت سرب در یک خاک آلوده، آزمایشی گلخانهای با استفاده از گیاه ذرت به عنوان شاخص زیستی با سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد افزودن اصلاحکنندهها به خاک موجب کاهش غلظت سرب عصارهگیری شده با DTPA و EDTA شد. بیشترین کاهش غلظت سرب عصارهگیری شده با DTPA و EDTA در سطح 5 درصد بیوچار 640 و زئولیت مشاهده شد. بیشترین کاهش غلظت سرب در اندام هوایی و ریشه گیاه ذرت بهترتیب در خاک تیمار شده با اصلاحکننده های آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و تیمار سطح 5 درصد زئولیت مشاهده شد. بیشترین افزایش در ویژگیهای رویشی گیاه مانند شاخص سبزینگی (SPAD)، تعداد برگ، در تیمار سطح 5 درصد بیوچار 640 و ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ، وزن خشک ریشه و اندام هوایی گیاه در تیمار سطح 5 درصد بیوچار420 نسبت به شاهد مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان فعالیت آنزیمهای سوپر اکسیددیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) در سطح 5 درصد بنتونیت و پراکسیداز(PX) و آسکوربات پراکسیداز (ASP) در سطح 1 درصد بیوچار 420 مشاهده گردید که در مقایسه با شاهد، افزایشی معادل با 147، 101 ، 197 و 123 درصد داشتهاند. اصلاحکننده های آلی (بیوچار 420 و بیوچار 640) و زئولیت بیشترین کاهش جذب سرب را نشان دادند که پتانسیل بالای این اصلاحکننده ها را در تثبیت سرب در خاک و کاهش تجمع سرب در گیاه را نشان میدهد.
حنیفه خرمایی؛ فرشاد کیانی؛ فرهاد خرمالی
چکیده
روشهایی متفاوت برای ارزیابی شاخص فرسایشپذیری خاک وجود دارد که مهمترین آن شاخص فرسایشپذیری ویشمایر و اسمیت است. این پژوهش با هدف بررسی میزان توانایی شاخص فرسایشپذیری ویشمایر و اسمیت در منطقه مورد مطالعه با توجه به مقادیر بالای سیلت و آهک خاکهای لسی شرق استان گلستان و اختلاف منطقه مورد مطالعه از لحاظ درصد سیلت، آهک و بارندگی ...
بیشتر
روشهایی متفاوت برای ارزیابی شاخص فرسایشپذیری خاک وجود دارد که مهمترین آن شاخص فرسایشپذیری ویشمایر و اسمیت است. این پژوهش با هدف بررسی میزان توانایی شاخص فرسایشپذیری ویشمایر و اسمیت در منطقه مورد مطالعه با توجه به مقادیر بالای سیلت و آهک خاکهای لسی شرق استان گلستان و اختلاف منطقه مورد مطالعه از لحاظ درصد سیلت، آهک و بارندگی با مناطق شرق آمریکای مرکزی که این شاخص در آنها ایجاد شده، شکل گرفته است. در این پژوهش فرسایشپذیری خاک به دو روش نموگراف ویشمایر و اسمیت و تعیین مقدار حقیقی آن انجام شد. در این راستا، سه کرت اندازهگیری انتخاب و مقدار فرسایش واقعی کرتها در طی دو سال بارش با شدتهای 7/5 الی 7/12 میلیمتر بر ساعت اندازهگیری شد. شاخص ویشمایر و اسمیت در حدود 05/0 تا 092/0 مگاگرم در ساعت بر مگاژول در میلیمتر به دست آمد. ارزیابی دقت شاخص ویشمایر از نتایج مقدار فرسایش واقعی (A) و نیز مقادیر بهدست آمده با استفاده از مدل SWAT و دو شاخص فرسایشدهندگی، (R) مبتنی بر شدت بارش نیمساعته و روش فورنیه انجام شد. نتایج نشان داد که شاخص ویشمایر و اسمیت نسبت به مقدار واقعی فرسایشپذیری بهدست آمده از کرتها و شدت بارش نیمساعته 182 برابر و با R فورنیه 11/4 برابر و این شاخص در اندازهگیری با مدل SWAT و شدت بارش نیمساعته شش برابر و با شاخص فورنیه 35/0 برابر بدست آمد. نتایج بهدست آمده برآورد بیشتر شاخص فرسایشپذیری ویشمایر و اسمیت در خاکهای مورد مطالعه را نشان میدهد. ضعف کارایی این شاخص در اراضی لسی، لزوم پژوهش بیشتر در این زمینه را اجتنابناپذیر میسازد.
علی شهریاری؛ فرهاد خرمالی؛ مارتین کهل؛ علی رضا کریمی؛ مریم موسوی دستنایی؛ ایوا لهندورف
چکیده
رسوبات لسی شمال ایران، منعکسکننده چندین چرخه تغییر اقلیم و تکامل سیمای سرزمین برای دوره میانی تا انتهایی کواترنری هستند، از اینرو جهت بازسازی شرایط محیطی (اقلیم و پوشش گیاهی) گذشته این مطالعه در دو توالی لس-پارینه خاک (آقبند و نوده) در استان گلستان، در شمال ایران انجام شد. برای این منظور از آزمایشات کانیشناسی رسی و نشانگرهای ...
بیشتر
رسوبات لسی شمال ایران، منعکسکننده چندین چرخه تغییر اقلیم و تکامل سیمای سرزمین برای دوره میانی تا انتهایی کواترنری هستند، از اینرو جهت بازسازی شرایط محیطی (اقلیم و پوشش گیاهی) گذشته این مطالعه در دو توالی لس-پارینه خاک (آقبند و نوده) در استان گلستان، در شمال ایران انجام شد. برای این منظور از آزمایشات کانیشناسی رسی و نشانگرهای زیستی اِن-آلکان برای نخستین بار استفاده شد. نتایج کانیشناسی رسی در دو توالی لس- پارینه خاک نشان داد که کانیهای ایلیت، کلریت، اسمکتیت و کائولینیت کانیهای غالب در این رسوبات هستند. تغییرات کانیشناسی با مورفولوژی و تکامل خاک در افقهای مختلف همخوانی داشت، بهطوریکه کانیهای اسمکتیت در افقهای تکامل یافته پارینه خاکها به مقدار زیادتری تشکیل شدهاند. مطالعات نشانگرهای زیستی اِن-آلکان به خوبی تغییرات پوشش گیاهی در هر دو توالی را نشان داد. این تغییرات در توالی
لس-پارینه خاک نوده شدیدتر بود بهصورتیکه در پارینه خاکهای خاکرخ 1 (افق Bk) و خاکرخ 2 (افق ABk) پوشش گیاهی از نوع چمنزار و بوتهزار (با غالبیت کانی ایلیت) به پوشش جنگلی در پارینه خاکهای خاکرخ 2 (افق AB و غالبیت اسمکتیت) و خاکرخ 3 (افق Btky و غالبیت اسمکتیت و حضور ورمیکولیت) تغییر میکند. نتایج نشان داد که همسویی تغییرات کانیشناسی رسی و نتایج نشانگرهای زیستی اِن-آلکان منعکسکننده شرایط اقلیمی و محیطی در زمان تشکیل این خاکها بوده و در بازسازی دقیقتر شرایط محیطی گذشته بسیار موثر هستند.
مرتضی والایی؛ شمس الله ایوبی؛ حسین خادمی؛ فرهاد خرمالی
چکیده
از بین عوامل خاکسازی، اقلیم نقش اساسی را ایفا میکند. بررسی رابطه بین پذیرفتاری مغناطیسی و خصوصیات خاک با رژیم های رطوبتی مختلف می تواند تغییرات مشخصه های خاک های مورد مطالعه که تحت تأثیر اقلیم و رژیم رطوبتی بوده است را مشخص نماید. این تحقیق در چهار رژیم رطوبتی مختلف یودیک، زریک، اریدیک و آکوییک در یک برش اقلیمی در منطقه گرگان با ...
بیشتر
از بین عوامل خاکسازی، اقلیم نقش اساسی را ایفا میکند. بررسی رابطه بین پذیرفتاری مغناطیسی و خصوصیات خاک با رژیم های رطوبتی مختلف می تواند تغییرات مشخصه های خاک های مورد مطالعه که تحت تأثیر اقلیم و رژیم رطوبتی بوده است را مشخص نماید. این تحقیق در چهار رژیم رطوبتی مختلف یودیک، زریک، اریدیک و آکوییک در یک برش اقلیمی در منطقه گرگان با مواد مادری یکسان لسی صورت گرفت. در هر رژیم 25 خاکرخ و در مجموع 100 خاکرخ حفر و تشریح شدند. در نهایت از بخش کنترل رطوبتی خاکرخها برای آزمایشها استفاده شد. نتایج نشان داد رژیم رطوبتی خاک باعث تفاوتهای قابل توجهی در خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاکها شده است. از رژیم رطوبتی اریدیک به سمت رژیم رطوبتی یودیک، خاک ها از درجه تکامل خاکرخی، تنوع افق ها و افزایش مواد آلی برخوردار می باشند. نتایج نشان داد که تکامل بیشتر خاک در نتیجه تأثیر عوامل خاکساز به ویژه اقلیم، عامل مهمی در تغییرات میزان اکسیدهای مغناطیسی آهن فریمگنتیک از نوع پدوژنیک بوده است. در رژیم رطوبتی یودیک بارندگی علاوه بر افزایش میزان سرعت هوادیدگی، موجب آزادسازی بیشتر ترکیبات آهن و افزایش نسبی آنها در نیمرخ خاک می-گردد،که باعث افزایش پذیرفتاری مغناطیسی در خاکها میشود. در رژیم رطوبتی آکوییک به دلیل وجود حالت اشباع، انحلال مواد معدنی مغناطیسی نظیر مگنتیت و مگهمیت صورت گرفته است که متعاقباًً سبب کاهش پذیرفتاری مغناطیسی خاک شده است. حداکثر پذیرفتاری مغناطیسی در رژیم رطوبتی یودیک و حداقل در رژیم رطوبتی آکوییک مشاهده شد. در مجموع رابطه نزدیکی بین ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک با رژیم رطوبتی خاک و پذیرفتاری مغناطیسی مشاهده شد.
سمیرا تجری؛ مجتبی بارانی مطلق؛ فرهاد خرمالی؛ فرشاد کیانی
چکیده
شکل ها و پویایی فسفر در خاک می تواند تا حدود زیادی تحت تأثیر عملیات مدیریتی کشاورزی قرار گیرد. از آنجائیکه فسفر معدنی منبع غالب برای جذب گیاهی است، لذا آگاهی از شکل های معدنی در خاک ها برای درک و دانستن زیست فراهمی فسفر و پایداری عملیات کشاورزی ضروری است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر شکل ها و توزیع فسفر معدنی ...
بیشتر
شکل ها و پویایی فسفر در خاک می تواند تا حدود زیادی تحت تأثیر عملیات مدیریتی کشاورزی قرار گیرد. از آنجائیکه فسفر معدنی منبع غالب برای جذب گیاهی است، لذا آگاهی از شکل های معدنی در خاک ها برای درک و دانستن زیست فراهمی فسفر و پایداری عملیات کشاورزی ضروری است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر شکل ها و توزیع فسفر معدنی با استفاده از روش عصاره گیری دنباله ای بود. بدین منظور از چهار کاربری (جنگل، مرتع، باغ زیتون، زمین کشاورزی)، بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار نمونهبرداری تصادفی صورت گرفت. نتایج نشان داد که از بین بردن جنگل های طبیعی و تبدیل آن ها به مزارع کشاورزی مقادیر فسفر کل و فسفر کل آلی را به طور معنی داری کاهش داد. افزون بر این، تبدیل کاربری اراضی از جنگل های طبیعی به اکوسیستم های کشاورزی موجب افزایش معنی دار فسفر کل معدنی و شکل های مختلف فسفر معدنی (فسفر لبایل، فسفر نامحبوس، فسفر محبوس در اکسیدهای آهن و آلومینیوم، فسفات های کلسیم محلول و فسفات های کلسیم کم محلول) شد. بیشترین تغییرات را فسفر معدنی لبایل از خود نشان داد، به گونه ای که میزان فسفر لبایل معدنی در اثر تغییر کاربری از 75/1 در اراضی جنگلی به 01/13 میلی گرم در کیلوگرم در اراضی زراعی تغییر یافت که نشانگر افزایش حدوداً 8 برابری نسبت به شاهد (کاربری جنگل) بود. نتایج همچنین نشان داد که فسفر معدنی مقاوم (عصاره گیری شده با اسید) شکل غالب فسفر معدنی در خاک های مورد مطالعه بوده و 50 تا 70 درصد از فسفر کل معدنی را شامل می شود که می تواند بیانگر این باشد که کربنات کلسیم فراهمی فسفر در این خاک ها را کنترل می کند.
علی سودمند؛ علی رضا کریمی؛ فرهاد خرمالی؛ حجت امامی
چکیده
رسوبات لسی در پهنه کپهداغ بهصورت ناپیوسته و با ضخامت کم وجود دارند که لازم است برای برنامهریزیهای محیطی و مطالعات تغییر و تحول اشکال اراضی شناسایی شده و از سایر رسوبات تفکیک شوند. هدف از این مطالعه شناسایی پراکنش و تعیین ویژگیهای رسوبات بادرفتی لسی و شنی و چگونگی تشکیل آنها در منطقه سرخس بود. تعداد 30 نمونه سطحی بهصورت پراکنده ...
بیشتر
رسوبات لسی در پهنه کپهداغ بهصورت ناپیوسته و با ضخامت کم وجود دارند که لازم است برای برنامهریزیهای محیطی و مطالعات تغییر و تحول اشکال اراضی شناسایی شده و از سایر رسوبات تفکیک شوند. هدف از این مطالعه شناسایی پراکنش و تعیین ویژگیهای رسوبات بادرفتی لسی و شنی و چگونگی تشکیل آنها در منطقه سرخس بود. تعداد 30 نمونه سطحی بهصورت پراکنده در کل منطقه برداشت شد و توزیع اندازه ذرات آنها مشخص شد. شن خیلی ریز و سیلت درشت بخش غالب ذرات رسوبات را تشکیل میدهند و مجموع آنها به بیش از 70 درصد میرسد. غالب بودن سیلت و شن خیلی ریز، عدم وجود سنگریزه و تفاوت ناگهانی توزیع اندازه ذرات این رسوبات با اندازه ذرات لایههای زیرین، از شواهد بادرفتی بودن این رسوبات هستند. در امتداد رودخانه هریرود از سرخس به سمت سد دوستی و همچنین به سمت ارتفاعات کپهداغ در جنوب و غرب منطقه، با کم شدن شن خیلی ریز و افزایش سیلت درشت، رسوبات شنی شرقی و مرکزی منطقه، بهتدریج به رسوبات لسی تبدیل میشوند. بیشترین ضخامت رسوبات لسی در اطراف سد دوستی قرار دارد. غالب بودن سیلت درشت و شن خیلی ریز در رسوبات مورد مطالعه و پیوستگی رسوبات لسی و شنی نشاندهنده منشا محلی و نزدیک برداشت ذرات است. ارتفاعات کپهداغ در غرب و جنوب منطقه مورد مطالعه، همانند سدی، رسوبات بادرفتی را به دام انداخته و باعث تشکیل رسوبات لسی میشوند.