مقالات پژوهشی
نرگس لطفی؛ شهرام کیانی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم در ...
بیشتر
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم در محلول غذایی (صفر، 1/0، 5/0، 1، 5، 10 و 20 میکرومول بر لیتر از منبع سلنات سدیم) در چهار تکرار به صورت کشت بدون خاک در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد سطوح مختلف سلنیم تأثیر معناداری بر شاخصهای رشدی کاهو از قبیل طول برگ، عرض برگ و تعداد برگ در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم نداشت. اگرچه کاربرد سلنیم با غلظت 10 میکرومول بر لیتر منجر به کاهش معنادار ارتفاع گیاه در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد؛ اما قطر گیاه با کاربرد سلنیم افزایش یافت، به طوریکه بیشترین قطر بوته با کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم حاصل شد. کاربرد سلنیم با غلظت یک میکرومول بر لیتر منجر به افزایش معنادار شاخص سبزینگی کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. بر مبنای نتایج حاصله کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم منجر به بیشترین وزن تازه شاخساره کاهو شد که در مقایسه با محلول غذایی فاقد سلنیم 22 درصد افزایش یافت. کاربرد سلنیم با غلظتهای 10 و 20 میکرومول بر لیتر به ترتیب منجر به تجمع 4/7 و 15 میلیگرم سلنیم بر کیلوگرم ماده خشک در شاخساره کاهو شد که از لحاظ غنیسازی این محصول با سلنیم دارای اهمیت زیادی است. نتایج نشان داد کاربرد سلنیم منجر به کاهش معنادار غلظت نیترات ریشه، برگهای بیرونی، برگهای درونی و کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. کمترین غلظت نیترات در کل برگهای کاهو در گیاهان تغذیه شده با 5/0 میکرومول بر لیتر سلنیم مشاهده شد که در مقایسه با عدم مصرف سلنیم به طور معنادارای کاهش یافت. بر اساس غلظت نیترات در کل برگهای کاهو، کاربرد سلنیم با غلظت 5/0 میکرومول بر لیتر در محلول غذایی برای تولید کاهوی فرانسوی قرمز در کشت هیدروپونیک در شرایط این پژوهش توصیه میشود.
مقالات پژوهشی
سمیه میرشکاری؛ فاطمه یعقوبی؛ سید ابوالفضل هاشمی
چکیده
تغییر اقلیم بهدلیل تأثیرات مخرب زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن به مهمترین چالش در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در این مطالعه، 10 مدل گردش عمومی از ششمین گزارش IPCC جهت پیشنگری تغییرات بارندگی و دما در سه منطقه ایرانشهر، زابل و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان موردارزیابی قرار گرفتند. سپس روشهای مختلف تصحیح اریبی در CMhyd ارزیابی ...
بیشتر
تغییر اقلیم بهدلیل تأثیرات مخرب زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن به مهمترین چالش در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در این مطالعه، 10 مدل گردش عمومی از ششمین گزارش IPCC جهت پیشنگری تغییرات بارندگی و دما در سه منطقه ایرانشهر، زابل و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان موردارزیابی قرار گرفتند. سپس روشهای مختلف تصحیح اریبی در CMhyd ارزیابی شدند و با استفاده از روشی که از کارایی بالاتری نسبت به سایر روشها برخوردار بود، بارندگی و دمای حداکثر و حداقل مدلهای منتخب برای سه دوره زمانی در آینده (2050-2026، 2075-2051 و 2100-2076) تحت دو سناریو SSP2-4.5 و SSP5-8.5 تصحیح گردیدند. دادههای تصحیح اریبیشده مدلهای منتخب میانگینگیری شده و سپس تغییرات آنها در دو مقیاس ماهانه و سالانه در سه دوره آینده نسبت به دوره پایه (2014-1994) موردارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از 10 مدل موردمطالعه، 8 مدل از کارایی خوبی (R2 < 40/0، 02/12 < RMSE < 23/4 درجهسانتیگراد، 74/0 < NSE < 12/0، 59/9 < MAE < 36/3 درجهسانتیگراد) در شبیهسازی دمای حداقل و حداکثر روزانه برخوردار بودند. بااینحال، کارایی تمامی مدلها در شبیهسازیشده بارندگی روزانه ضعیف بود (R2 ˃ 19/0، 70/3 < RMSE < 24/1 میلیمتر، 57/0- < NSE < 41/7-، 85/0 < MAE < 23/0 میلیمتر). از بین روشهای مختلف تصحیح اریبیِ دما و بارندگی موجود در CMhyd، روش نقشهبرداری توزیع دما و بارش بهترین عملکرد را داشتند و سبب بهبود کارایی خروجیهای مدلهای اقلیمی گردیدند. بهطور میانگین در همه مکانها، دمای حداکثر سالانه در دورههای پیشبینیشده نزدیک، میانه و دور به ترتیب 3/1، 1/2، و 8/2 درجهسانتیگراد تحت SSP2-4.5 و 6/1، 1/3، و 1/5 درجهسانتیگراد تحت SSP5-8.5 افزایش نشان خواهد داد. درحالیکه برای دمای حداقل، میزان افزایش 6/1، 6/2، و 4/3 درجهسانتیگراد برای SSP2-4.5 و 9/1، 9/3، و 3/6 درجهسانتیگراد برای SSP5-8.5 خواهد بود. بارندگی سالانه در تمامی مکانها بین 22/58- تا 33/49 درصد نسبت به دوره پایه تحت سناریوی SSP5-8.5 بهترتیب در دورههای آینده نزدیک و دور در زابل و ایرانشهر متغیر خواهد بود. افزایش سالانه در میانگین دمای حداکثر و حداقل عمدتاً ناشی از افزایش دمای هوا درماههای ژانویه، فوریه، آگوست، سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر خواهد بود. کاهش سالانه بارندگی نیز عمدتاً از کاهش بارندگی درماههای ژانویه، فوریه، مارچ، نوامبر و دسامبر و افزایش سالانه بارندگی از افزایش قابلتوجه بارندگی در ماههای می و اکتبر نسبت به دوره پایه ناشی خواهد شد. نتایج مطالعه حاضر میتواند به بهبود درک ما از اثرات تغییر اقلیم بر منطقه موردمطالعه کمک کند و برنامهریزان و ذینفعان را تشویق کند تا راهبردهای بهینه برای کاهش اثرات منفیِ آن را شناسایی کنند.
مقالات پژوهشی
پیمان طهماسبی؛ فاطمه دالوند؛ سید ابولفضل حسینی؛ بختیار کریمی؛ هیرش قدرشناس
چکیده
تولیدات محصولات کشاورزی به انرژی ورودی و خروجی مزارع بستگی دارد به این خاطر استفاده کارا از منابع انرژی مصرفشده در تولید محصولات کشاورزی، یکی از مؤلفههای اصلی کشاورزی پایدار به شمار میرود. هدف از این پژوهش ارزیابی الگو انرژی مصرفی محصول گندم در دو سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت آبپاش- متحرک (سامانه 1) و ویلموو (سامانه 2)، بوده ...
بیشتر
تولیدات محصولات کشاورزی به انرژی ورودی و خروجی مزارع بستگی دارد به این خاطر استفاده کارا از منابع انرژی مصرفشده در تولید محصولات کشاورزی، یکی از مؤلفههای اصلی کشاورزی پایدار به شمار میرود. هدف از این پژوهش ارزیابی الگو انرژی مصرفی محصول گندم در دو سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت آبپاش- متحرک (سامانه 1) و ویلموو (سامانه 2)، بوده است. اطلاعات مورد نیاز، شامل کل نهادههای ورودی (مصرفی) ساعات کارکرد ماشینها و نیروی انسانی بهصورت کاملاً تصادفی در 50 مزرعه انتخابی در قالب پرسشنامه از کشاورزان در دشت شهرستان دهگلان در طول فصل زراعی 1400-1401 استخراج شد. در پایان فصل آبی، میزان برق مصرفی مزارع در واحد هکتار از شرکت برق منطقهای شهرستان مذکور، دریافت شد. مقدار کل انرژیهای ورودی در سامانه (1) و (2) به ترتیب 04/69189 و 97/85943 مگاژول در هکتار محاسبه گردید. مقدار انرژی خروجی در دو سامانه (1) و (2) به ترتیب 110700 و 150100 مگاژول در هکتار بهدست آمد. بر این اساس مقادیر شاخص کارائی انرژی مصرفی در دو سامانه (1) و (2) به ترتیب 60/1 و 75/1 درصد محاسبه گردید. سهم انرژی مستقیم در دو سامانه (1) و (2) 23/13933 و 73/17678 مگاژول در هکتار و همچنین سهم انرژیهای تجدیدپذیر که یکی از معیارهای پایداری بوم نظامی کشاورزی است، در سامانه (1) و (2) به ترتیب 68/5209 و 58/4929 مگاژول در هکتار برآورد گردید. در کل با توجه به نتایج در دشتهای شهرستان دهگلان به لحاظ جنبههای مصرف انرژی به نظر میرسد سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت- آبپاش متحرک کاراتر از سامانه آبیاری بارانی ویلموو میباشد.
مقالات پژوهشی
سهیلا حسین زاده؛ اسفندیار فاتح؛ امیر آینه بند؛ معصومه فرزانه؛ جعفر حبیبی اصل
چکیده
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد،. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه ...
بیشتر
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد،. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه آموزشی گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 1402-1401 اجرا گردید. فاکتور اصلی، شامل روشهای خاکورزی در سه سطح (خاکورزی مرسوم، کمخاکورزی و بیخاکورزی) و فاکتور فرعی نیز شامل 5 سطح کاربرد بقایای گیاهی (بدون کاربرد یا افزودن بقایا ( شاهد)، بقایای گندم، لوبیا چشم بلبلی، کنجد و نصف بقایای گندم + نصف بقایای لوبیا چشم بلبلی) بود. ملاک انتخاب بقایا کشت رابج منطقه و میزان بقایای مورد استفاده برای هر کرت، تقریبا 30% عملکرد کاه و کلش و بیولوژیک محصول بود که بر این اساس برای گندم، کنجد و لوبیا چشم بلبلی به ترتیب 3، 5/1 و 1 تن در هکتار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد عملکرد دانه در روش کمخاکورزی 5/12 درصد و 6/7 درصد بیشتر از روشهای مرسوم و بیخاکورزی بود. همچنین روش کمخاکورزی 2/32 درصد افزایش پروتئین دانه و 32 درصد افزایش نیتروژن دانه نسبت به روش خاکورزی مرسوم نشان داد، نتایج نشان داد اثر متقابل تیمارهای خاکورزی و کاربرد بقایا بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار میباشد. همچنین اثر متقابل خاکورزی و کاربرد بقایا بر صفت جرم مخصوص ظاهری در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بر این اساس کمترین جرم مخصوص ظاهری خاک (g/cm3 3/1) مربوط به تیمار خاکورزی مرسوم و کاربرد بقایای گندم و لوبیا چشم بلبلی و ترکیبی بود که در یک گروه قرار گرفتند. بیشترین جرم مخصوص ظاهری خاک (g/cm3 75/1) از تیمار بیخاکورزی و عدم کاربرد (شاهد) بهدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده اثر متقابل خاکورزی و کاربرد بقایا بر روی صفت ماده آلی و کربن آلی و نیتروژن خاک در سطح احتمال 5 درصد معنیدار میباشد. بررسی برهمکنش اثرات خاکورزی و کاربرد بقایا نشان داد که بیشترین ماده آلی خاک (53/1 درصد) از تیمار کمخاکورزی و با کاربرد بقایای گندم بود. با توجه به اینکه اهداف کشاورزی پایدار در راستای تولید عملکرد مطلوب و در عین حال حفظ ساختار محیط و کمینهسازی پیامدهای منفی فعالیتهای کشاورزی بوده و کمبود مواد آلی و تبعات آن یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی پایدار میباشد، اجرای خاکورزی حفاظتی و مدیریت بقایای گیاهی که یکی از ارکان اصلی تولید در کشاورزی است با بهبود کیفیت خاک، افزایش بهرهوری در تولید را در پی خواهد داشت.
مقالات پژوهشی
عادل نیسی؛ مصطفی چرم؛ حیدر غفاری؛ جعفر آل کثیر
چکیده
چرخههای رشد فنولوژیکی نیشکر باعث تغییرات در نیازهای غذایی گیاه می شود بنابراین تشخیص این امر مستلزم آگاهی کامل از مراحل رشد گیاه و تجزیه خاک و برگ گیاهان در مراحل رشدی میباشد. قابلیت دسترسی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در مراحل رشدی گیاه از نکات کلیدی رشد نرمال گیاهان میباشد به همین دلیل مدیریت تغذیه گیاه در دست یابی به عملکرد مطلوب ...
بیشتر
چرخههای رشد فنولوژیکی نیشکر باعث تغییرات در نیازهای غذایی گیاه می شود بنابراین تشخیص این امر مستلزم آگاهی کامل از مراحل رشد گیاه و تجزیه خاک و برگ گیاهان در مراحل رشدی میباشد. قابلیت دسترسی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در مراحل رشدی گیاه از نکات کلیدی رشد نرمال گیاهان میباشد به همین دلیل مدیریت تغذیه گیاه در دست یابی به عملکرد مطلوب نقش بسزایی دارد. با توجه به این تغییرات، روش تجزیه و تشخیص برگ میتواند از محدودیت های ناشی از اختلالات تغذیه ایی گیاهان و مصرف بهینه کودی مورد نیاز در کشت نیشکر جلوگیری کند. روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) یکی از روش های مناسب در تفسیر نتایج تجزیه عناصر غذایی در گیاه، نیازهای عناصر غذایی و وضعیت تعادل تغذیه ای در گیاهان میباشد. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت تغذیه ای نیشکر با روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی در 25 مزرعه نیشکر بازروئی با واریته CP69-1062 و مساحت کل 541 هکتار در کشت و صنعت نیشکر امام خمینی شمال خوزستان و تعیین ترتیب محدودیت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، مس، آهن، منگنز و روی بود که عملکرد نیشکر را از لحاظ تغذیهای محدود میکنند. پایگاه داده شامل غلظت عناصر غذایی برگ نیشکر و عملکرد مزارع است که با جمع آوری نمونه های مرکب برگ نیشکر در شهریور ماه 1402 و انجام آنالیز، همچنین مشخص شدن عملکرد هر مزرعه پس از پایان برداشت، تشکیل شد. با استفاده از روش CND و تعیین اعداد مرجع و براساس تابع توزیع تجمعی واریانس، عملکرد 99 تن در هکتار نیشکر بعنوان عملکرد میانی مشخص شد در نتیجه مزارع نیشکر مورد مطالعه به دو گروه عملکردی مطلوب و نامطلوب تقسیم شدند. سپس شاخص های عناصر غذایی محاسبه و براساس آن اولویت بندی نیاز عناصر غذایی به ترتیب Cu>Fe>Zn>Mg>Mn>Ca>K>P>N مشخص گردید. میانگین شاخص تعادل تغذیه ای (r2) در مزراع گروه عملکردی نامطلوب (62/84) بود که نشان دهنده عدم تعادل تغذیه ای در این مزارع است. بنابراین از روش تشخیص چندگانه عناصر غذاییCND میتوان برای شناسایی محدودیتهای تغذیهای که مسئول عدم تعادل تغذیهای هستند و میتواند منجر به بهرهوری پایین نیشکر شود، استفاده کرد.
مقالات پژوهشی
شکراله اصغری؛ کیمیا حیدری؛ مهسا حسنپور کاشانی؛ حسین شهاب آرخازلو
چکیده
اندازه گیری مستقیم میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانه های تر به عنوان یکی از شاخص های مهم برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک، کاری وقت گیر و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه دقت مدل رگرسیون خطی چندگانه (MLR) و دو مدل هوشمند شامل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و برنامه ریزی بیان ژن (GEP) در برآورد MWD از روی متغیرهای زودیافت و سهل الوصول خاک بود. برای این منظور، ...
بیشتر
اندازه گیری مستقیم میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانه های تر به عنوان یکی از شاخص های مهم برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک، کاری وقت گیر و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه دقت مدل رگرسیون خطی چندگانه (MLR) و دو مدل هوشمند شامل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و برنامه ریزی بیان ژن (GEP) در برآورد MWD از روی متغیرهای زودیافت و سهل الوصول خاک بود. برای این منظور، 80 نمونه خاک سطحی دست خورده و دستنخورده از عمق صفر تا cm 10 اراضی جنگلی، مرتعی و زراعی منطقه فندقلوی استان اردبیل جمع آوری شد سپس برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی زودیافت آن ها و میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانه های ترمطابق روش های معمول و استاندارد تعیین گردید. داده ها بهطور تصادفی به دو مجموعه آموزشی (60 داده) و آزمونی (20 داده) تقسیم گردید. مدل های MLR ، ANN و GEP به ترتیب با به کارگیری نرم افزارهای SPSS، MATLAB و Gene Xpro Tools ایجاد شدند. نتایج نشان دهنده همبستگی مثبت و معنی دار (**59/0 r=) بین شن و کربن آلی خاک بود. شن، کربن آلی و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانه های خشک از مهمترین متغیرهای ورودی مدل ها در برآورد MWD خاکدانه های تر بودند. براساس داده های آزمونی، مقادیر ضریب تبیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب نش-ساتکلیف (NS) برابر 52/0، mm 48/0، mm 13/0 و 48/0، 85/0، mm 30/0 ، mm 03/0 و 78/0، 79/0، mm 35/0 ، mm 10/0 - و 95/0 به ترتیب در بهترین مدل MLR، ANN و GEP به دست آمد. بنابراین مدل MLR در مقایسه با مدل های هوشمند از دقت کمتری و خطای بیشتری در برآورد MWD برخوردار بود؛ مدل ANN به علت داشتن R2 و NS بالا و RMSE پایین توانست در مقایسه با دو مدل دیگر، MWD خاکدانههای تر را با دقت زیاد و خطای کم در منطقه مورد مطالعه تخمین بزند.
مقالات پژوهشی
نیلوفر نجفی؛ محمدعلی غلامی؛ سعید شیوخی سوغانلو
چکیده
امروزه نقش مدیریت آبیاری و استفاده از مالچهای پلاستیکی در بستر کشت گیاهان باغی و دارویی با اهداف مختلفی مانند بهبود کیفیت و افزایش عملکرد بسیار حائز اهمیت میباشد. از طرفی، اهمیت افزایش عملکرد کمی و کیفی گیاهان دارویی با توجه به شرایط کمآبی حاضر، در گرو مدیریت آبیاری و شیوههای کشت کارآمد میباشد. بهمنظور ارزیابی تاثیر مدیریت ...
بیشتر
امروزه نقش مدیریت آبیاری و استفاده از مالچهای پلاستیکی در بستر کشت گیاهان باغی و دارویی با اهداف مختلفی مانند بهبود کیفیت و افزایش عملکرد بسیار حائز اهمیت میباشد. از طرفی، اهمیت افزایش عملکرد کمی و کیفی گیاهان دارویی با توجه به شرایط کمآبی حاضر، در گرو مدیریت آبیاری و شیوههای کشت کارآمد میباشد. بهمنظور ارزیابی تاثیر مدیریت آبیاری و مالچ پلاستیکی بر بهره وری آب و عملکرد کمی و کیفی بادرنجبویه، آزمایش با آرایش کرت خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با تیمارهای آزمایشی شامل؛ فاکتور اصلی مدیریت آبیاری (IM) با چهار سطح (IM100، IM80، IM60 و IM40) و فاکتور فرعی مالچ پلاستیکی (PM) با دو سطح (مالچ پلاستیکی سیاه (PM1) و بدون مالچ (PM0)) در 3 تکرار انجام شد. بر پایه یافتهها، در شرایط مدیریت آبیاری IM100 و مالچ پلاستیکی سیاه، بیشترین میزان بهرهوری آب با 5/38 کیلوگرم بر متر مکعب و کمترین آن در IM40 و بدون مالچ پلاستیکی با 9/24 کیلوگرم بر متر مکعب مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان محتوای نسبی آب برگ گیاه مربوط به شرایط مدیریت آبیاری IM100 با 3/74 درصد بود. نتایج نشان داد که وزن تر و خشک اندام هوایی، شاخص سطح برگ و تعداد شاخههای جانبی بادرنجبویه نسبت به شرایط بدون مالچ، افزایش یافت. بیشترین میزان محتوای فنل و فلاونویید بهترتیب با مقادیر 4/13 میلیگرم اسید گالیک بر گرم و 6/14 میلیگرم کوئرستین بر گرم مربوط به شرایط مدیریت آبیاری IM40 و بدون مالچ پلاستیکی بود. بیشترین درصد اسانس مربوط به شرایط آبیاری IM100 و IM80 بهترتیب با 14/1 و 13/1 درصد بود و کمترین میزان آن در شرایط آبیاری IM40 با 53/0 درصد مشاهده شد. بهطور کلی، با توجه به بحران کمبود منابع آب و چالش کمآبی، آبیاری تحت شرایط IM80 و استفاده از مالچ پلاستیکی سیاه در بستر کشت گیاه دارویی بادرنجبویه پیشنهاد میگردد.
مقالات پژوهشی
احسان فتحی؛ محمد رضا اختصاصی؛ علی طالبی؛ جمال مصفایی
چکیده
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت ...
بیشتر
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت آبخیز سد ایلام به عنوان یک حوزه مهم در ارائه خدمات به ویژه تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی با استفاده از مدل SWOT انجام شده است. دادهها از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه با کارشناسان، بررسی منابع و جلسات طوفان فکری جمعآوری شدند. برای وزندهی عوامل داخلی و خارجی از فرآیند AHP و نرمافزار Expert Choice استفاده شد. سپس براساس نتایج ماتریس ارزیابی، راهبردهای مناسب تدوین و با ماتریس QSPM اولویتبندی شدند. در مجموع ۷ عامل قوت، ۷ عامل ضعف، ۷ فرصت و ۷ تهدید شناسایی شدند. امتیازات نقاط قوت 33/3، نقاط ضعف 57/3، فرصتها 54/3 و تهدیدها 28/3 بهدست آمد. براساس این نتایج، راهبرد WO پیشنهاد شد. راهبردهای اولویتبندی شده شامل مدیریت مطلوب آبهای سطحی و زیرزمینی (SO2)، استفاده از ظرفیت سازمانی و بومی برای مقابله با تغییر اقلیم (ST4)، تقویت برنامههای حفاظت خاک و آب و توسعه تحقیقات (WO2)، و توسعه برنامههای آموزشی مرتبط با بحران آب و تغییر اقلیم (WT1) هستند. در نهایت، اجرای این راهبردها با بهبود مدیریت منابع آب، تقویت آگاهیهای محلی و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی، میتواند به تقویت تابآوری جامعه محلی، حفظ منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند. نتایج این تحقیق نشاندهنده اهمیت ویژه تقویت برنامههای حفاظتی، مدیریتی و آموزشی در جهت بهبود سلامت آبخیز سد ایلام است. پیشنهاد میشود که اجرای این راهبردها با همکاری و مشارکت فعال جامعه محلی و نهادهای مرتبط صورت گیرد تا بتوان به بهترین نتایج دست یافت.