علوم خاک
احسان فتحی؛ محمد رضا اختصاصی؛ علی طالبی؛ جمال مصفایی
چکیده
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت ...
بیشتر
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت آبخیز سد ایلام به عنوان یک حوزه مهم در ارائه خدمات به ویژه تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی با استفاده از مدل SWOT انجام شده است. دادهها از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه با کارشناسان، بررسی منابع و جلسات طوفان فکری جمعآوری شدند. برای وزندهی عوامل داخلی و خارجی از فرآیند AHP و نرمافزار Expert Choice استفاده شد. سپس براساس نتایج ماتریس ارزیابی، راهبردهای مناسب تدوین و با ماتریس QSPM اولویتبندی شدند. در مجموع ۷ عامل قوت، ۷ عامل ضعف، ۷ فرصت و ۷ تهدید شناسایی شدند. امتیازات نقاط قوت 33/3، نقاط ضعف 57/3، فرصتها 54/3 و تهدیدها 28/3 بهدست آمد. براساس این نتایج، راهبرد WO پیشنهاد شد. راهبردهای اولویتبندی شده شامل مدیریت مطلوب آبهای سطحی و زیرزمینی (SO2)، استفاده از ظرفیت سازمانی و بومی برای مقابله با تغییر اقلیم (ST4)، تقویت برنامههای حفاظت خاک و آب و توسعه تحقیقات (WO2) و توسعه برنامههای آموزشی مرتبط با بحران آب و تغییر اقلیم (WT1) هستند. در نهایت، اجرای این راهبردها با بهبود مدیریت منابع آب، تقویت آگاهیهای محلی و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی، میتواند به تقویت تابآوری جامعه محلی، حفظ منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند. نتایج این تحقیق نشاندهنده اهمیت ویژه تقویت برنامههای حفاظتی، مدیریتی و آموزشی در جهت بهبود سلامت آبخیز سد ایلام است. پیشنهاد میشود که اجرای این راهبردها با همکاری و مشارکت فعال جامعه محلی و نهادهای مرتبط صورت گیرد تا بتوان به بهترین نتایج دست یافت.
علی باریکلو؛ پریسا علمداری؛ کامران مروج؛ مسلم ثروتی
چکیده
از اهداف کشاورزی پایدار افزایش راندمان تولید محصولات کشاورزی با اعمال مدیریتهای صحیح بوده و لازمه آن درک کاملتر روابط بین میزان تولید محصول با ویژگیهای خاک و محیط میباشد. نخستین قدم یافتن روشهای مناسبی است که توانایی تعیین روابط صحیح بین ویژگیهای اراضی با مقدار عملکرد محصول باشد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی مدل ترکیبی ...
بیشتر
از اهداف کشاورزی پایدار افزایش راندمان تولید محصولات کشاورزی با اعمال مدیریتهای صحیح بوده و لازمه آن درک کاملتر روابط بین میزان تولید محصول با ویژگیهای خاک و محیط میباشد. نخستین قدم یافتن روشهای مناسبی است که توانایی تعیین روابط صحیح بین ویژگیهای اراضی با مقدار عملکرد محصول باشد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی مدل ترکیبی ژنتیک-عصبی در برآورد عملکرد گندم آبی در غرب شهرستان هریس میباشد. منطقه مطالعاتی در شمالشرق تبریز واقع شده و رژیم حرارتی و رطوبتی خاک بهترتیب مزیک و اریدیک هم مرز با زریک میباشد. گندم، هندوانه و یونجه از مهمترین محصولات زراعی منطقه است. بدین منظور تعداد 80 خاکرخ در مزارع گندم انتخاب و از هر افق ژنتیکی نمونه خاک اخذ و به آزمایشگاه منتقل و تجزیههای فیزیکی و شیمیایی روی نمونهها صورت گرفت. جهت مدلسازی لایههای ورودی شامل ویژگیهای شیمیایی، فیزیکی، زمیننما و خروجی عملکرد مشاهده شده گندم آبی میباشد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد که نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، شیب، درصد سنگریزه، واکنش خاک و ماده آلی به عنوان ویژگیهای اراضی مهم در عملکرد گندم در اراضی مورد مطالعه هستند. نیتروژن کل خاک بهعنوان موثرترین ویژگی در کیفیت و کمیت عملکرد گندم بر اساس ماتریس همبستگی پیرسون ایجاد شده بین ویژگیها و عمکرد میباشد. کارایی مدل ژنتیک- عصبی با موفقیت برای تشریح رابطه بین عملکرد گندم و ویژگیهای زودیافت صورت گرفت، بهطوریکه دارای ضریب تببین بالا (87/0) و میانگین انحراف مربعات خطا کم (5/473) بود. نهایتاً میتوان نتیجه گرفت، مدل هیبریدی میتواند بهعنوان یک ابزار قدرتمند در تخمین عملکرد گندم باشد.
جواد گیوی؛ امین حقیقی
چکیده
یکی از راه های افزایش تولید در واحد سطح، شناسائی ظرفیت تولید اراضی و انتخاب کاربری متناسب با این ظرفیت است. هدف این پژوهش، تعیین پتانسیل تولید و ارزیابی کمی تناسب اراضی شمال شهرکرد برای کشت آبی کلزا بوده است. جمع آوری نیازهای رویشی کلزا از منابع علمی و درجه بندی آن ها برای کلاس های مختلف تناسب از نوآوری های پژوهش حاضر می باشد. منطقه ...
بیشتر
یکی از راه های افزایش تولید در واحد سطح، شناسائی ظرفیت تولید اراضی و انتخاب کاربری متناسب با این ظرفیت است. هدف این پژوهش، تعیین پتانسیل تولید و ارزیابی کمی تناسب اراضی شمال شهرکرد برای کشت آبی کلزا بوده است. جمع آوری نیازهای رویشی کلزا از منابع علمی و درجه بندی آن ها برای کلاس های مختلف تناسب از نوآوری های پژوهش حاضر می باشد. منطقه مورد تحقیق در شمال شهرکرد قرار دارد. شاخص سطح برگ، شاخص برداشت، درصد رطوبت دانه کلزا و عملکرد زارع برای هر خاکرخ اندازه گیری و اطلاعات اقتصادی جمع آوری گردید. تجزیههای فیزیکی و شیمیایی خاک طبق روش های استاندارد آزمایشگاهی انجام شد. پتانسیل تابشی- گرمایی تولید کلزا، پتانسیل تولید اراضی و تولید بحرانی محاسبه و کلاس های تناسب کمی اراضی و سطح مدیریت تعیین گردید. بهمنظور ارزیابی دقت و صحت روش های بکار رفته، همبستگی بین پتانسیل تولید اراضی و عملکرد زارع مورد بررسی قرار گرفت. پتانسیل تابشی-گرمائی تولید کلزا، متوسط پتانسیل تولید زمین با استفاده از فرمول های ریشه دوم و استوری، و میانگین عملکرد زارع به ترتیب، 7603، 3214، 2291 و 1943 کیلوگرم در هکتار و سطح مدیریت، متوسط بهدست آمد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که 59 درصد اراضی در کلاس S3، 35 درصد آنها در کلاس N و 6 درصدشان در کلاس S2 قرار می گیرند. روش استفاده از فرمول ریشه دوم برای محاسبه پتانسیل تولید اراضی نسبت به روش استفاده از فرمول استوری مناسب تر است. نیاز کشور به تولید روغن کلزا و نقش مؤثر این گیاه در کنترل آفات و بیماریها و تغذیه دام مؤید اهمیت نتایج این پژوهش می باشد.