لیلا بخشنده مهر؛ محمد رضا یزدانی؛ علی اصغر ذوالفقاری
چکیده
در سالهای اخیر، تغییر اقلیم و کاهش آبهای سطحی، موجبات بهرهبرداری هر چه بیشتر از آبهای زیرزمینی را فراهم آورده و آنها را به اصلیترین منابع تأمین کننده نیاز آبیاری تبدیل نموده است. رشد جمعیت و تقاضای بیشتر برای محصولات کشاورزی، اهمیت کیفیت و کمیت منابع آبی را دو چندان نموده است. به منظور بررسی روند کیفی منابع آب زیرزمینی دشت ...
بیشتر
در سالهای اخیر، تغییر اقلیم و کاهش آبهای سطحی، موجبات بهرهبرداری هر چه بیشتر از آبهای زیرزمینی را فراهم آورده و آنها را به اصلیترین منابع تأمین کننده نیاز آبیاری تبدیل نموده است. رشد جمعیت و تقاضای بیشتر برای محصولات کشاورزی، اهمیت کیفیت و کمیت منابع آبی را دو چندان نموده است. به منظور بررسی روند کیفی منابع آب زیرزمینی دشت گرمسار، در این تحقیق، پهنهبندی دو شاخص هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم آب زیرزمینی، با تکیه بر روشهای زمینآمار، نرمافزارهای آماری و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد. طبقهبندی کیفیت آب با استفاده از طبقهبندی ویلکاکس در یک دوره زمانی ده ساله با فواصل زمانی دو سال صورت گرفت. با مقایسه خطای حاصل از میانیابی شاخصها، روش کریجینگ با مدل برازش گوسی، بهترین مدل برای میانیابی هر دو شاخص تعیین شد. بر طبق نتایج، آبهای زیرزمینی مورد استفاده برای آبیاری در هیچ نقطه از دشت گرمسار، مناسب آبیاری نبوده و در کلاس نامناسب و غیرقابل استفاده قرار میگیرند. سطح تحت تأثیر کلاسهای نامناسب آب آبیاری و آبهای غیرقابل استفاده در دوره زمانی 1385 الی 1388 افزایش یافته است.
علی اصغر ذوالفقاری؛ مهدی شرفا؛ محمدحسین محمدی؛ عبدالمجید لیاقت؛ عبدالحسین هورفر؛ منوچهر گرجی اناری
چکیده
آگاهی از خصوصیات هیدرولیکی خاک مانند منحنی رطوبتی در شبیه سازی جریان و پدیدههای انتقال در کشاورزی و هیدرولوژی ضروری میباشد. روشهای مستقیم زیادی برای اندازهگیری خصوصیات هیدرولیکی خاک وجود دارند. اما متاسفانه بیشتر روشهای موجود وقتگیر و پرهزینه میباشند. بنابراین توسعه و بسط روش ساده و مدلهای متکی بر اصول فیزیکی به منظور ...
بیشتر
آگاهی از خصوصیات هیدرولیکی خاک مانند منحنی رطوبتی در شبیه سازی جریان و پدیدههای انتقال در کشاورزی و هیدرولوژی ضروری میباشد. روشهای مستقیم زیادی برای اندازهگیری خصوصیات هیدرولیکی خاک وجود دارند. اما متاسفانه بیشتر روشهای موجود وقتگیر و پرهزینه میباشند. بنابراین توسعه و بسط روش ساده و مدلهای متکی بر اصول فیزیکی به منظور برآورد منحنی رطوبتی خاک ضروری میباشد. دراین مطالعه یک روش تحلیلی، برای برآورد پارامترهای مدل منحنی رطوبتی بروکز و کوری با استفاده از دادههای نفوذ افقی آب در خاک توسعه داده شد و سپس روش مربوطه با روش ونگ و همکاران (2002) مقایسه شد. شانزده خاک ( هفت کلاس بافتی خاک) با خصوصیات هیدرولیکی متفاوت برای بررسی دقت و اعتبارسنجی روش پیشنهادی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش پیشنهادی پارامترهای n و مکش ورود هوا به خاک( hd ) را کمتر از n و hd حاصل از برازش معادله بروکز و کوری بر دادههای اندازهگیری برآورد میکند. گرچه مقایسه منحنی رطوبتی برآورد شده و اندازهگیری شده نشان داد که روش مذکور با دقت بسیار خوبی قادر به برآورد منحنی رطوبتی خاک میباشد. ضریب تبیین بالا (93/0= R2) و ریشه میانگین مربعات خطا پایین (03/0 =RMSE) نشان داد که روش به خوبی قادر به برآورد منحنی رطوبتی خاک میباشد. متوسط RMSE روش ونگ و همکاران (2002) در برآورد منحنی رطوبتی 16 خاک مورد مطالعه برابر 049/0 بدست آمد بنابراین نتایج نشان میدهد که روش ارائه شده با دقت بیشتری نسبت به روش ونگ و همکاران قادر به پیش بینی منحنی رطوبتی خاک میباشد. آنالیز حساسیت روش ارائه شده نشان داد که دقت برآورد پارامترهای منحنی رطوبتی خاک به شدت به دقت برآورد ضریب جذبی آب در خاک وابسته میباشد.
علی اصغر ذوالفقاری؛ محمدعلی حاج عباسی
چکیده
چکیده
تغییر در کاربری اراضی مرتع و جنگل سبب هدر رفت کربن آلی، تخریب ساختمان خاک، کاهش هدایت هیدرولیکی و افزایش چگالی ظاهری خاک میگردد. تغییر در کاربری اراضی همچنین سبب کاهش نفوذ آب در خاک و افزایش رواناب و فرسایش میگردد. از ویژگیهای فیزیکی برخی از خاکها که رواناب را در مناطقی که این پدیده در آن وجود دارد، افزایش میدهد آبگریزی ...
بیشتر
چکیده
تغییر در کاربری اراضی مرتع و جنگل سبب هدر رفت کربن آلی، تخریب ساختمان خاک، کاهش هدایت هیدرولیکی و افزایش چگالی ظاهری خاک میگردد. تغییر در کاربری اراضی همچنین سبب کاهش نفوذ آب در خاک و افزایش رواناب و فرسایش میگردد. از ویژگیهای فیزیکی برخی از خاکها که رواناب را در مناطقی که این پدیده در آن وجود دارد، افزایش میدهد آبگریزی خاک میباشد. در این پژوهش نمونهبرداری از دو عرصه مرتع و جنگل صورت گرفت. هر دو عرصه در 25 سال اخیر تحت تأثیر تغییر کاربری اراضی قرارگرفتهاند. در هر عرصه، دو کاربری دست خورده و دست نخورده انتخاب شد، سه ایستگاه در هر کاربری و در هر عرصه بهطور تصادفی انتخاب شد. در این مطالعه تاثیر دو عامل رطوبت خاک و میزان مواد آلی خاک بر آبگریزی خاک مورد بررسی قرار گرفت و آبگریزی خاک به روش زمان نفوذ آب در خاک بهدست آمد. در این مطالعه یک رابطه مثبت بین مواد آلی خاک و شدت آبگریزی خاک بهدست آمد. آبگریزی واقعی خاک در دی ماه، که رطوبت خاک حدود 22 -18 درصد بود، در جنگل دست نخورده مشاهده نشد. در حالی که در تیرماه که رطوبت خاک 5 درصد بود، زمان نفوذ آب در خاک درایستگاه 1،2 و 3 و در 5 سانتی متری بالایی خاک به ترتیب 130،50 و 150 ثانیه بود. آبگریزی خاک در جنگل دست خورده و در مرتع (دست خورده و دست نخورده) مشاهده نگردید. تغییر در کاربری اراضی جنگل سبب گردید که خاکهای آبگریز خاصیت خود را از دست داده و به خاکهایی با قابلیت مرطوب شدن تبدیل شوند که البته این پدیده همیشه در تمام موارد صحیح نمیباشد. در اثر تبدیل جنگل به زمین کشاورزی کاهش 23، 55، 11 و 40 درصدی به تریبت در مواد آلی خاک، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، تخلخل خاک و هدایت هیدرولیکی خاک و در اثر تبدیل مرتع به زمین کشاورزی کاهش 22، 40 و 9 درصدی به ترتیب در مواد آلی خاک، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و تخلخل خاک مشاهده گردید. در اثر تغییر کاربری جنگل افزایش 7 درصدی و در اثر تغییر کاربری مرتع افزایش 6 درصدی در چگالی ظاهری خاک مشاهده شد.
واژههای کلیدی : کاربری اراضی، مرتع، جنگل، آبگریزی خاک