زهرا مقبلی؛ حمیدرضا اولیایی؛ صالح سنجری؛ ابراهیم ادهمی
چکیده
جهت افزایش بهرهوری از خاک در کشاورزی پایدار، آگاهی از ویژگیهای مختلف آن ضروری میباشد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه نحوه تشکیل، طبقهبندی، کانیشناسی و میکرومورفولوژی خاکهای منطقه فاریاب در استان کرمان با رژیم رطوبتی و حرارتی اریدیک و هایپرترمیک، در سطوح ژئومورفیک مختلف انجام گرفت. اشکال اراضی منطقه شامل مخروطافکنه، دشت رسوبی، ...
بیشتر
جهت افزایش بهرهوری از خاک در کشاورزی پایدار، آگاهی از ویژگیهای مختلف آن ضروری میباشد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه نحوه تشکیل، طبقهبندی، کانیشناسی و میکرومورفولوژی خاکهای منطقه فاریاب در استان کرمان با رژیم رطوبتی و حرارتی اریدیک و هایپرترمیک، در سطوح ژئومورفیک مختلف انجام گرفت. اشکال اراضی منطقه شامل مخروطافکنه، دشت رسوبی، اراضی پست و تپه در منطقه بودند. بر روی هر واحد ژئومورفیک، یک یا چند خاکرخ حفر، تشریح و نمونهبرداری شدند. نمونههای خاک تحت آزمایشهای معمول قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با حرکت از واحدهای تپه و مخروط افکنه به سمت واحدهای پاییندست، بافت خاک سنگینتر، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، هدایت الکتریکی، پهاش، نسبت سدیم جذبی، بیشتر و میزان گچ کمتر گردید. زیرگروه جدیـد Calcic Natrigypsids برای افزودن به تاکسونومی پیشنهاد میشود. کانیهای رسی شامل ایلیت، پالیگورسکیت، کلریت، اسمکتیت، کائولینیت، ورمیکولیت و کوارتز میباشند. بیشترین میزان پالیگورسکیت در افقهای تجمعی گچ در واحدهای تپه و مخروطافکنه بود و با حرکت به سمت واحدهای مرکزی دشت به میزان زیادی از مقدار آن کاسته و به میزان اسمکتیت افزوده شد. کانیهای کائولینیت، ایلیت و کلریت، کانیهای توارثی تشخیص داده شدند. بررسی مقاطع نازک نشاندهنده وجود کربنات کلسیم به شکلهای نودول، پوشش در دیواره حفرات میباشد. همچنین بلورهای گچ به فرم عدسیشکل، کروی و بیشکل و یا پرشدگی و یا به صورت صفحات در هم قفلشده مشاهده شدند. پوشش رسی در افق ناتریک در موقعیت اراضی پست در دیواره کانالهای خاک مشاهده شد. نتایج پژوهش، نمایانگر نقش مهم سطوح ژئومورفیک در تغییرپذیری ویژگیهای خاکهای منطقه مطالعاتی میباشد.
فاطمه مهماندوست؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی؛ رضا نقی ها
چکیده
تغییر کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی تحت کشت به طور معنیداری میتواند بر خصوصیات خاک تأثیر گذاشته و فرآیندهای تشکیل خاک را تحت تأثیر قرار دهد. از آنجایی که تغییر کاربری جنگلهای زاگرس روند رو به رشدی دارد، به منظور بررسی اثرات این تغییر کاربریها بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و زیستی خاک در منطقه سروک شهرستان یاسوج، ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی تحت کشت به طور معنیداری میتواند بر خصوصیات خاک تأثیر گذاشته و فرآیندهای تشکیل خاک را تحت تأثیر قرار دهد. از آنجایی که تغییر کاربری جنگلهای زاگرس روند رو به رشدی دارد، به منظور بررسی اثرات این تغییر کاربریها بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و زیستی خاک در منطقه سروک شهرستان یاسوج، از سه کاربری جنگل متراکم، جنگل تخریب شده و زراعت دیم، 5 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتیمتر) برداشت و پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. آزمایشهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی بر روی نمونههای خاک انجام شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین دادههای به دست آمده از سه کاربری نشان داد که به دنبال تغییر کاربری اراضی جنگلی، مقادیر هدایت الکتریکی (40 درصد)، ماده آلی (74 درصد)، نیتروژن کل (75 درصد)، پتاسیم قابل دسترس (49 درصد)، تنفس پایه (76 درصد)، تنفس برانگیخته (74 درصد)، جمعیت قارچ (11 درصد)، آنزیمهای اسید فسفاتاز (55 درصد) و آلکالین فسفاتاز (47 درصد) در کاربری زراعی کاهش یافتند. این در حالی است که جمعیت باکتری در کاربری زراعی افزایش یافت (8 درصد). مقدار فسفر قابل جذب تفاوت معنیداری را نشان نداد. به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که در پی تخریب جنگل و تغییر کاربری، ماده آلی خاک و شاخصهای مرتبط با آن به خصوص ویژگیهای زیستی به میزان بیشتری تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
بنفشه افراسیابی؛ ابراهیم ادهمی؛ حمیدرضا اولیایی
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر نوع و سطوح مختلف بیوچار در شرایط مختلف رطوبتی بر قابلیت جذب کادمیم افزوده شده به یک نمونه خاک آهکی طی یک دوره 90 روزه انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2×9 در قالب طرح کاملا تصادفی در دو تکرار انجام شد. تیمارها شامل مصرف بیوچار در 9 سطح شامل: عدم مصرف بیوچار (شاهد) و تفاله خام پسته و بیوچار تهیه شده آن در دماهای ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر نوع و سطوح مختلف بیوچار در شرایط مختلف رطوبتی بر قابلیت جذب کادمیم افزوده شده به یک نمونه خاک آهکی طی یک دوره 90 روزه انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2×9 در قالب طرح کاملا تصادفی در دو تکرار انجام شد. تیمارها شامل مصرف بیوچار در 9 سطح شامل: عدم مصرف بیوچار (شاهد) و تفاله خام پسته و بیوچار تهیه شده آن در دماهای 200، 400 و 600 درجه سلیسیوس در مقادیر 2 و 4 درصد وزنی، و رطوبت در 2 سطح (غرقاب و رطوبت بیست درصد وزنی) در دو تکرار بود. نمونهها با مقادیر 25 و 50 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم از منبع نیترات کادمیم آلوده شدند. در زمانهای 15، 30، 60 و 90 روز کادمیم قابل جذب با عصارهگیر DTPA اندازهگیری شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که در همه زمانها و هر دو غلظت کادمیم کاربردی برهمکنش بیوچار و رطوبت اثر معنیداری بر کادمیم قابل جذب در سطح یک درصد آماری داشت. با گذشت زمان قابلیت جذب کادمیم در همه تیمارها کاهش یافت. بیوچار تهیه شده در دمای 600 درجه سلیسیوس بیشترین تأثیر را بر کاهش قابلیت جذب کادمیم نشان داد و با افزایش سطح مصرف بیوچار قابلیت جذب کادمیم کاهش یافت. در رطوبت 20 درصد وزنی بیوچار دمای 600 کادمیم قابل دسترس کمتری در مقایسه با شرایط غرقاب نشان داد در حالی که در تیمارهای تفاله پسته، بیوچار دمای 200، 400 روند معکوسی مشاهده گردید.
مهری احراری؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی؛ مهدی نجفی قیری
چکیده
پتاسیم یکی از عناصر ضروری برای تغذیه گیاهان میباشد و از نظر فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی از مهمترین کاتیونها در گیاهان محسوب میشود. بنابراین، آگاهی از وضعیت پتاسیم در مدیریت تغذیه گیاهان از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور ارزیابی تعدادی عصارهگیر معمول برای استخراج پتاسیم قابل استفاده گیاه زیتون در خاکهای استان ...
بیشتر
پتاسیم یکی از عناصر ضروری برای تغذیه گیاهان میباشد و از نظر فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی از مهمترین کاتیونها در گیاهان محسوب میشود. بنابراین، آگاهی از وضعیت پتاسیم در مدیریت تغذیه گیاهان از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور ارزیابی تعدادی عصارهگیر معمول برای استخراج پتاسیم قابل استفاده گیاه زیتون در خاکهای استان فارس انجام گرفته است. بدین منظور 26 نمونه خاک از 13 باغ شاخص زیتون در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری برداشت شد. عصارهگیرهای مورد استفاده برای عصارهگیری پتاسیم شامل کلرید سدیم 1 و 2 مولار، کلرید کلسیم 01/0 مولار، مورگان، بیکربنات آمونیم-DTPA، استات آمونیم 1 و 25/0 مولار، استات سدیم 1 مولار، اسید نیتریک 1/0 و 1 مولار، اسید کلریدریک 2 مولار و اسید سولفوریک 025/0 مولار میباشد. پتاسیم عصارهگیری شده توسط همه عصارهگیرها دارای رابطه مثبت و معنیداری در سطح 1 درصد بودند. بیشترین همبستگی مشاهده شده بین پتاسیم عصارهگیری شده توسط استات آمونیم 1 مولار و استات آمونیم 25/0 مولار بود. از بین عصاره-گیرهای مورد بررسی، کلرید سدیم 2 مولار، استات آمونیم 25/0 مولار و استات سدیم 1 مولار و بیکربنات آمونیم-DTPA، بیشترین همبستگی را با پتاسیم برگ زیتون داشتند. به نظر میرسد در خاکهای مورد مطالعه عصارهگیرهای کلرید سدیم 2 مولار، استات آمونیم 25/0 مولار و استات سدیم در مقایسه با سایر عصارهگیرهای مورد بررسی، به دلیل همبستگی بیشتر، سادگی روش و اقتصادی بودن مناسبتر باشند.
محمود انجوی نژاد؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی
چکیده
پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به میزان گستردهای جهت ارزیابی تکامل خاکرخها استفاده میشود. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی روشی سریع، غیر تخریبی، ساده و نسبتاً ارزان میباشد و در مطالعات مرتبط با پیدایش خاک کاربرد زیادی دارد. از سوی دیگر توالی پستی و بلندی نیز میتواند بیانگر تکامل خاک در واحدهای مرتبط با آن باشد. بنابراین به منظور ...
بیشتر
پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به میزان گستردهای جهت ارزیابی تکامل خاکرخها استفاده میشود. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی روشی سریع، غیر تخریبی، ساده و نسبتاً ارزان میباشد و در مطالعات مرتبط با پیدایش خاک کاربرد زیادی دارد. از سوی دیگر توالی پستی و بلندی نیز میتواند بیانگر تکامل خاک در واحدهای مرتبط با آن باشد. بنابراین به منظور اطلاع از ارتباط بین پذیرفتاری مغناطیسی خاک با میزان تکامل خاک در یک ردیف پستی و بلندی، 11 خاکرخ در واحدهای مختلف فیزیوگرافی در دشت بشار یاسوج حفر و نمونهبرداری انجام شد. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای خاک در فرکانسهای 46/0و 6/4 کیلوهرتز اندازهگیری شد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که پستی و بلندی، وضعیت زهکشی و کاربری از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تشکیل و تکامل خاکهای منطقه بودهاند. در اغلب خاکرخهای مطالعهشده مقدار χ با افزایش عمق کاهش مییابد و در برخی خاک-ها میزان χ به دلیل انتقال ذرات ریز فرومگنتیک به همراه ذرات رس در افق B حداکثر بودهاست. بیشترین مقدار پذیرفتاری (به میزان SI*10-87/52) به طور عمده در خاکرخهایی واقع بر سطوح پایدارتر، شرایط زهکشی بهتر و تکامل نسبی بیشتر مشاهده شد. توزیع آهن پدوژنیک (Fed) به میزان زیادی در خاکها با توزیع پذیرفتاری همبستگی نشان داد (R2=0.61). رابطه مثبت و معنی داری بین χ و Fed و همچنین با آهن عصارهگیریشده با اسید نیتریک (Fen) یا آهن شبهکل مشاهده شد. شرایط اکوییک در خاکهای مورد مطالعه موجب کاهش پذیرفتاری، میزان Fed و نسبت Fed/Fen به ترتیب به میزان 43 ، 44 و 65 درصد شدهاست. این شرایط تفاوت محسوسی بر میزان آهن شبهکل نداشتهاست.
نیلوفر صدری؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی؛ مهدی نجفی قیری
چکیده
مواد و اسیدهای آلی، نقش مهمی در افزایش فراهمی زیستی عناصر غذایی خاک به ویژه پتاسیم بازی می نمایند. در این مطالعه 9 خاک با تیپ-های متنوع از مناطق مختلف استان فارس انتخاب گردید. آزمایش های مربوطه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 زمان خوابانیدن (5، 15 و 60 روز) با 4 تیمار ترکیبات آلی (شامل ورمی کمپوست 2 درصد، 3 نوع اسید آلی شامل ...
بیشتر
مواد و اسیدهای آلی، نقش مهمی در افزایش فراهمی زیستی عناصر غذایی خاک به ویژه پتاسیم بازی می نمایند. در این مطالعه 9 خاک با تیپ-های متنوع از مناطق مختلف استان فارس انتخاب گردید. آزمایش های مربوطه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 زمان خوابانیدن (5، 15 و 60 روز) با 4 تیمار ترکیبات آلی (شامل ورمی کمپوست 2 درصد، 3 نوع اسید آلی شامل اسیدهای سیتریک، مالیک و اگزالیک با غلظت 250 میلی مول برکیلوگرم و یک تیمار شاهد) در سه تکرار انجام گرفت. پتاسیم تبادلی و غیرتبادلی خاک ها به ترتیب در دامنه 166 تا 378 و 282 تا 1694 میلی گرم در کیلوگرم خاک بوده اند. کانی های غالب در خاک ها شامل ایلیت، پالیگورسکیت، کلریت و اسمکتیت بودند. نتایج نشان داد که تیمار اسیدهای آلی و ورمی کمپوست همگی موجب افزایش معنی دار پتاسیم محلول (از 25 به 78، 58، 90 و 75 میلی گرم در کیلوگرم به ترتیب برای اسیدهای سیتریک، مالیک و اگزالیک و ورمی کمپوست) در زمان 60 روز نسبت به تیمار شاهد شدند. همچنین این تیمارها موجب افزایش معنی دار پتاسیم تبادلی نسبت به تیمار شاهد (از 235 به 400، 430، 445 و 425 میلی گرم در کیلوگرم) شده اند. تفاوت معنی داری بین پتاسیم تبادلی در تیمارهای اسیدهای آلی و ورمی کمپوست در زمان های 5 و 15 مشاهده نشد، اما بین تیمارهای اسید مالیک و اسید اگزالیک در زمان 60 روز تفاوت معنی داری مشاهده شد. میزان پتاسیم غیرتبادلی در تیمارهای اسید سیتریک، مالیک و اگزالیک و ورمی کمپوست افزایش معنی داری در زمان 60 روز (به ترتیب از 712 به 1140، 992، 1210 و 1035 میلی گرم در کیلوگرم) نسبت به تیمار شاهد نشان داد.
نیلوفر صدری؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی؛ مهدی نجفی قیری
چکیده
ارتباط شکل های مختلف پتاسیم با نوع کانی های رسی و تکامل خاک با استفاده از چهارده نمونه خاک سطحی (20-0 سانتی متری) از مناطق انتخابی استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. پتاسیم محلول در آب، قابل استخراج با استات آمونیوم یک مولار خنثی، اسید نیتریک یک مولار جوشان و پتاسیم کل اندازه گیری شد. نتایج کانی شناسی نشان داد که کانی های اسمکتیت، ایلیت، ...
بیشتر
ارتباط شکل های مختلف پتاسیم با نوع کانی های رسی و تکامل خاک با استفاده از چهارده نمونه خاک سطحی (20-0 سانتی متری) از مناطق انتخابی استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. پتاسیم محلول در آب، قابل استخراج با استات آمونیوم یک مولار خنثی، اسید نیتریک یک مولار جوشان و پتاسیم کل اندازه گیری شد. نتایج کانی شناسی نشان داد که کانی های اسمکتیت، ایلیت، پالیگورسکیت و کلریت کانی های غالب در خاک-های مطالعه شده بودند. این پژوهش همچنین نشان داد که مقدار پتاسیم تبادلی، غیر تبادلی و کل در خاک ها به ترتیب در دامنه 230 تا 436، 282 تا 1235 و 2312 تا 9201 میلی گرم بر کیلوگرم خاک بودهاند. خاک های مورد مطالعه به طور کلی بر اساس تکامل خاک، کانی شناسی و مقدار پتاسیم کل در سه گروه قرار گرفتند. خاک های تکامل یافته تر (آلفی سولز)، کم تر تکامل یافته (اریدی سولز و اینسپتی سولز) و بدون تکامل پروفیلی (انتی سولز) به ترتیب در گروه های 1، 2 و 3 تقسیم شدند. بیشترین مقدار تمام شکل های پتاسیم، جز پتاسیم محلول در گروه 1 مشاهده شد. رابطه معنی داری همچنین بین تمام شکل های پتاسیم به جز محلول با مقدار ایلیت برقرار شد. نتایج کانی شناسی بیانگر غالب بودن کانی اسمکتیت و ایلیت در خاک آلفی سولز بوده که سبب افزایش پتاسیم قابل دسترس در این خاک ها شده است.
حمیدرضا اولیایی
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی اثر پستی و بلندی و آب زیرزمینی بر تشکیل و تکامل خاک یک کاتنا در منطقهی یاسوج صورت گرفت. خاک ها در دامنه ای از زهکشی خوب در بالای شیب تا زهکشی بسیار ضعیف همراه با سطح ایستابی بالا در پایین شیب قرار داشتند. شش خاکرخ در واحدهای مختلف فیزیوگرافی حفر، تشریح و نمونه برداری گردیدند. نمونه های دست نخورده به منظور تهیه ...
بیشتر
این مطالعه به منظور بررسی اثر پستی و بلندی و آب زیرزمینی بر تشکیل و تکامل خاک یک کاتنا در منطقهی یاسوج صورت گرفت. خاک ها در دامنه ای از زهکشی خوب در بالای شیب تا زهکشی بسیار ضعیف همراه با سطح ایستابی بالا در پایین شیب قرار داشتند. شش خاکرخ در واحدهای مختلف فیزیوگرافی حفر، تشریح و نمونه برداری گردیدند. نمونه های دست نخورده به منظور تهیه مقاطع نازک و مشاهدات میکروسکوپ الکترونی تهیه گردیدند. نتایج نشان دادند که انحلال و انتقال کربنات ها و تشکیل کربنات کلسیم ثانویه؛ خروج اکسیدهای آهن و منگنز از کانی ها و توزیع آنها؛ آبشویی و انتقال رس در خاکرخ، مهمترین فرایندهای ژنتیکی صورت گرفته در این کاتنا بوده است. بیشترین میزان تخلیه کربنات از سطح خاک در فیزیوگرافی های اراضی پست و دشت مرتفع صورت گرفت. کربنات های ثانویه در انواع میکریت و اسپاریت، کریستال های سوزنی شکل، نودول و اشکال سیتومورفیک مشاهده شدند. انبساط و انقباض خاک در نتیجهی دوره های تر و خشک ممکن است دلیل تخریب پوشش های رسی در برخی از افق های آرجیلیک باشد. پدیده های متفاوتی مرتبط با اکسایش و کاهش آهن و منگنز در طول کاتنا در نتیجهی اختلاف در پستی و بلندی و سطح بالای آب زیرزمینی مشاهده گردید.