محمد علی محمودی؛ سهیلا مومینی؛ مسعود داوری
چکیده
آگاهی از وضعیت پوشش زمین و نوع کاربریهای آن برای بسیاری از مطالعات زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع خاک و آب ضروری است. امروزه بهطور فزایندهای از اطلاعات سنجش از دور، که از ماهوارهها بدست میآیند، برای تهیۀ نقشۀ پوشش/کاربری اراضی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی کارایی ماشینهای بردار پشتیبان برای طبقهبندی ...
بیشتر
آگاهی از وضعیت پوشش زمین و نوع کاربریهای آن برای بسیاری از مطالعات زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع خاک و آب ضروری است. امروزه بهطور فزایندهای از اطلاعات سنجش از دور، که از ماهوارهها بدست میآیند، برای تهیۀ نقشۀ پوشش/کاربری اراضی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی کارایی ماشینهای بردار پشتیبان برای طبقهبندی تصاویر ماهوارۀ لندست 8 به منظور تهیۀ نقشههای پوشش/کاربری اراضی حوضه آبخیز سد گاوشان در غرب ایران با مساحتی در حدود 206 هزار هکتار و نیز مقایسۀ آن با شبکههای عصبی مصنوعی بود. بدینمنظور از 1320 نقطه به عنوان نقاط کنترل زمینی یا نقاط مرجع استفاده شد. کلاس کاربری در هر نقطه با پیمایش صحرایی و یا با استفاده از تصاویر گوگل ارث مشخص گردید. برای ترکیب ماشینهای بردار پشتیبان دودویی برای طبقهبندی چند کلاسه از استراتژیهای یک در مقابل یک، یک در مقابل همه و ترتیبی استفاده شد. همچنین در هر استراتژی کرنلهای مختلف خطی، چند جملهای و شعاعی بکار گرفته شد. بر این اساس در بین مدلهای مختلف ایجاد شده بهترین عملکرد بر اساس روش یک در مقابل یک و تابع کرنل چند جملهای درجۀ سه بهدست آمد. آزمون مکنمار نشان داد که کارایی مدل بهدست امده با صحت کلی 5/89 درصد و شاخص کاپای 9/84 بهطور معنیداری از شبکههای عصبی مصنوعی بالاتر است (001/0>P). نتایج این مطالعه نشان میدهد که ماشینهای بردار پشتیبان در مقایسه با شبکههای عصبی مصنوعی از کارایی بالاتری برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای برخوردارند؛ با اینحال صحت آنها بهطور قابل ملاحظهای متأثر از الگوی ترکیب ماشینها و نوع تابع کرنل میباشد.
حجت قربانی واقعی؛ مسعود داوری
چکیده
کربن آلی خاک بر توان بالقوه خاک، امنیت غذایی، تخریب خاک و گرمایش جهانی تأثیر زیادی دارد. بنابراین، شناخت توزیع مکانی و زمانی کربن آلی خاک در ارزیابی کیفیت خاک، مدیریت کشاورزی، مدل سازی حوزه های آبخیز و ترسیب کربن خاک ضروری است. در این پژوهش، برای تعیین تغییرپذیری کربن آلی خاک حوزه آبخیز الیگودرز استان لرستان از روش های آماری و زمین ...
بیشتر
کربن آلی خاک بر توان بالقوه خاک، امنیت غذایی، تخریب خاک و گرمایش جهانی تأثیر زیادی دارد. بنابراین، شناخت توزیع مکانی و زمانی کربن آلی خاک در ارزیابی کیفیت خاک، مدیریت کشاورزی، مدل سازی حوزه های آبخیز و ترسیب کربن خاک ضروری است. در این پژوهش، برای تعیین تغییرپذیری کربن آلی خاک حوزه آبخیز الیگودرز استان لرستان از روش های آماری و زمین آماری استفاده گردید. افزون بر این، اثر ارتفاع، درجه شیب و نوع کاربری اراضی بر غلظت کربن آلی خاک نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که ریشه مربعات غلظت کربن آلی خاک از توزیع نرمال پیروی کرده، میانگین حسابی و هندسی داده های اندازه گیری شده نیز به ترتیب معادل 81/0 و 73/0 درصد می باشد. مناسب ترین مدل برازش شده بر نیم-تغییرنمای تجربی کربن آلی خاک مدل نمایی بود. بررسی نسبت اثر قطعهای به آستانه نشان داد که کربن آلی خاک در حوزه آبخیز مورد مطالعه دارای وابستگی مکانی متوسطی است. ارزیابی توزیع مکانی غلظت کربن آلی خاک با روش کریجینگ نشان داد که بیشتر سطح حوزه آبخیز الیگودرز (حدود 87 درصد) دارای مقدار کربن آلی خاک کمتر از 1 درصد میباشد. همچنین نتایج نشان داد که کربن آلی خاک به صورت معنی داری با ارتفاع و درصد شیب دارای همبستگی منفی است (به ترتیب r = -0.265** و r= -0.217**). افزون بر این، نتایج نشان داد که در کاربری های مختلف اراضی مقدار کربن آلی خاک متفاوت است. بیشترین مقدار کربن آلی خاک در اراضی آبی و کمترین مقدار آن در اراضی مرتعی مشاهده گردید.
مسعود داوری؛ مهدی همایی
چکیده
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین از مهمترین چالش های زیست محیطی عصر کنونی در سرتاسر جهان است. از میان فلزات سنگین، نیکل و کادمیم به دلیل پیامدهای وخیم برای سلامت انسان، حیوانات و گیاهان اهمیتی ویژه در آلودگی زیست بوم دارند. هدف از این پژوهش، مدل سازی مقدار گیاهپالایی آلاینده های توأمان نیکل و کادمیم از خاک های آلوده به این آلاینده ...
بیشتر
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین از مهمترین چالش های زیست محیطی عصر کنونی در سرتاسر جهان است. از میان فلزات سنگین، نیکل و کادمیم به دلیل پیامدهای وخیم برای سلامت انسان، حیوانات و گیاهان اهمیتی ویژه در آلودگی زیست بوم دارند. هدف از این پژوهش، مدل سازی مقدار گیاهپالایی آلاینده های توأمان نیکل و کادمیم از خاک های آلوده به این آلاینده ها بود. از این رو، تلاش شد با ترکیب توابع ضرب پذیر کاهش عملکرد و غلظت نسبی آلاینده های نیکل و کادمیم در گیاه، مدلی نوین برای برآورد مقدار گیاهپالایی توأمان این دو آلاینده از خاک ارائه شود. به منظور ارزیابی دقت مدل پیشنهادی، خاکی لوم رسی با هر دو آلاینده نیکل و کادمیم در سطوح مختلف آلوده و بذر کلم زینتی در آنها کشت گردید. با گذشت شش ماه از زمان جوانه زنی، گیاهان در سه تکرار برداشت شدند. نیکل و کادمیم نمونه های خاک و گیاه به ترتیب با روش های اکسیداسیون تر و اکسیداسیون با اسید نیتریک M 4 عصاره گیری، و با دستگاه های جذب اتمی و پرتو سنجی نشری پلاسمایی جفت القایی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد در مقایسه با شرایطی که فلزهای نیکل و کادمیم به تنهایی در خاک وجود دارند کاهش عملکرد نسبی کلم زینتی در حضور توأمان این آلاینده ها بیشتر است. با افزایش غلظت نیکل در هر سطح ثابت کادمیم در خاک، جذب نیکل توسط کلم زینتی افزایش یافت. این در حالی بود که با افزایش غلظت کادمیم در غلظت های زیاد نیکل کل خاک، جذب نیکل توسط گیاه کاهش یافت. افزون بر این، با افزایش غلظت نیکل در هر سطح ثابت کادمیم در خاک، جذب کادمیم توسط گیاه اندکی افزایش یافت. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی که از ترکیب تابع ضرب پذیر بدون آستانه عملکرد نسبی و غلظت نسبی آلاینده ها در گیاه اشتقاق یافته بود، در برآورد مقدار پالایش آلاینده ی نیکل از خاک کارآیی بالایی دارد. با این حال این مدل تنها توانست برآوردهایی کلی از مقدار گیاهپالایی کادمیم توسط کلم زینتی ارائه دهد. نتایج همچنین نشان داد که به رغم تحمل زیاد کلم زینتی به آلودگی های بالای نیکل و کادمیم در خاک و تولید زیستتوده انبوه، از این گیاه تنها می توان برای پالایش آلودگی های کم تا نسبتاً متوسط توأمان این آلاینده ها استفاده کرد.
واژه های کلیدی: گیاهپالایی، کادمیم، کلم زینتی، نظریه ضرب پذیری، نیکل