الهام سلیمانی ساردو؛ محمد هادی فرپور
چکیده
خاکها بهعنوان اجزای مهمی از مکانهای باستانی تشخیص داده میشوند و عموما بهعنوان نشانگرهای چینهشناسی مورد استفاده قرار میگیرند. هدف از این مطالعه، بررسی میکرومورفولوژی و کانیشناسی رس بخشی از مکانهای باستانی دقیانوس و گورستانهای باستانی کنارصندل (بستر قدیم و جدید هلیلرود) و ترکیب اطلاعات بهدست آمده در زمینه خاکشناسی ...
بیشتر
خاکها بهعنوان اجزای مهمی از مکانهای باستانی تشخیص داده میشوند و عموما بهعنوان نشانگرهای چینهشناسی مورد استفاده قرار میگیرند. هدف از این مطالعه، بررسی میکرومورفولوژی و کانیشناسی رس بخشی از مکانهای باستانی دقیانوس و گورستانهای باستانی کنارصندل (بستر قدیم و جدید هلیلرود) و ترکیب اطلاعات بهدست آمده در زمینه خاکشناسی و باستانشناسی و نیز همپوشانی مناسب اطلاعات بهمنظور شناخت بهتر وقایع گذشته میباشد. به همین منظور تعداد سه خاکرخ در نقاط باستانی منطقه حفر شد و پس از نمونهبرداری از اعماق مختلف، آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی، میکرومورفولوژی و کانیشناسی رسی روی آنها انجام گرفت. در بررسی نتایج کانیشناسی رس، وجود کانیهای کائولینیت، ایلیت، کلریت، اسمکتیت و پالیگورسکیت تأیید شد. نتایج میکرومورفولوژی، حضور نوعی فسیل جلبک کاروفیت که نشاندهنده محیط آب شیرین تا لب شور در عصر دونین تا حال حاضر میباشد را در خاکرخ دقیانوس نشان داد. همچنین بررسی مقاطع نازک، وجود بلورهای گچ عدسی شکل و بهصورت صفحات درهم قفل شده در خاکرخهای کنار صندل، بهویژه بستر جدید هلیلرود و عدم وجود گچ در خاکرخ دقیانوس را تأیید کردند. این موضوع میتواند بهدلیل تأثیرپذیری منطقه کنار صندل از سازندهای نئوژن و گچی بالادست و رژیم بالارونده آب زیرزمینی باشد. وجود پوششهای قوی رس و کلسیت در اطراف حفرات، بهترتیب نشانگر شرایط تکامل بالاتر در خاکرخ دقیانوس و بستر جدید هلیلرود بود. احتمالا بهدلیل تأثیرات هلیلرود بر بستر قدیم خود در طی زمانهای طولانی، تکامل پایینتر این خاکرخ در منطقه مشاهده شد. نتایج ردهبندی خاک در منطقه باستانی دقیانوس، وجود افق آرجیلیک که نشاندهنده بیشتر بودن رطوبت قابل دسترس در گذشته است را اثبات نمود.
زهرا مقبلی؛ حمیدرضا اولیایی؛ صالح سنجری؛ ابراهیم ادهمی
چکیده
جهت افزایش بهرهوری از خاک در کشاورزی پایدار، آگاهی از ویژگیهای مختلف آن ضروری میباشد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه نحوه تشکیل، طبقهبندی، کانیشناسی و میکرومورفولوژی خاکهای منطقه فاریاب در استان کرمان با رژیم رطوبتی و حرارتی اریدیک و هایپرترمیک، در سطوح ژئومورفیک مختلف انجام گرفت. اشکال اراضی منطقه شامل مخروطافکنه، دشت رسوبی، ...
بیشتر
جهت افزایش بهرهوری از خاک در کشاورزی پایدار، آگاهی از ویژگیهای مختلف آن ضروری میباشد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه نحوه تشکیل، طبقهبندی، کانیشناسی و میکرومورفولوژی خاکهای منطقه فاریاب در استان کرمان با رژیم رطوبتی و حرارتی اریدیک و هایپرترمیک، در سطوح ژئومورفیک مختلف انجام گرفت. اشکال اراضی منطقه شامل مخروطافکنه، دشت رسوبی، اراضی پست و تپه در منطقه بودند. بر روی هر واحد ژئومورفیک، یک یا چند خاکرخ حفر، تشریح و نمونهبرداری شدند. نمونههای خاک تحت آزمایشهای معمول قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با حرکت از واحدهای تپه و مخروط افکنه به سمت واحدهای پاییندست، بافت خاک سنگینتر، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، هدایت الکتریکی، پهاش، نسبت سدیم جذبی، بیشتر و میزان گچ کمتر گردید. زیرگروه جدیـد Calcic Natrigypsids برای افزودن به تاکسونومی پیشنهاد میشود. کانیهای رسی شامل ایلیت، پالیگورسکیت، کلریت، اسمکتیت، کائولینیت، ورمیکولیت و کوارتز میباشند. بیشترین میزان پالیگورسکیت در افقهای تجمعی گچ در واحدهای تپه و مخروطافکنه بود و با حرکت به سمت واحدهای مرکزی دشت به میزان زیادی از مقدار آن کاسته و به میزان اسمکتیت افزوده شد. کانیهای کائولینیت، ایلیت و کلریت، کانیهای توارثی تشخیص داده شدند. بررسی مقاطع نازک نشاندهنده وجود کربنات کلسیم به شکلهای نودول، پوشش در دیواره حفرات میباشد. همچنین بلورهای گچ به فرم عدسیشکل، کروی و بیشکل و یا پرشدگی و یا به صورت صفحات در هم قفلشده مشاهده شدند. پوشش رسی در افق ناتریک در موقعیت اراضی پست در دیواره کانالهای خاک مشاهده شد. نتایج پژوهش، نمایانگر نقش مهم سطوح ژئومورفیک در تغییرپذیری ویژگیهای خاکهای منطقه مطالعاتی میباشد.
پری اسدی الاسوند؛ احمد حیدری
چکیده
آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی به مواد آلی و سموم یک مشکل شایع زیست محیطی است .در این میان مشتقات نفتی یکی از مهمترین آلوده سازهای محیط زیست محسوب می شوند. در اثر فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی که بین آلاینده و خاک رخ می دهد، رفتار خاک تغییر می کند. جهت بررسی برخی از این تغییرات چهار نیمرخ آلوده و دو نیمرخ غیرآلوده مجاور با خاک های آلوده ...
بیشتر
آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی به مواد آلی و سموم یک مشکل شایع زیست محیطی است .در این میان مشتقات نفتی یکی از مهمترین آلوده سازهای محیط زیست محسوب می شوند. در اثر فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی که بین آلاینده و خاک رخ می دهد، رفتار خاک تغییر می کند. جهت بررسی برخی از این تغییرات چهار نیمرخ آلوده و دو نیمرخ غیرآلوده مجاور با خاک های آلوده با مواد زائد حاصل از پالایش نفت خام مورد مقایسه قرار گرفتند. ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی، کانی شناسی و میکرومورفولوژیکی نمونه های دست خورده و دست نخورده خاک طبق روش های استاندارد بررسی شدند. اثرات قابل توجه مواد آلاینده در خاک شامل کاهش pH و افزایش کربن آلی و قابلیت هدایت الکتریکی می باشد. حد روانی و حد خمیرایی در خاکهای آلوده به ترکیبات زائد نفتی نسبت به خاکهای غیرآلوده افزایش یافته است. با افزایش مواد آلاینده در خاکهای آلوده به نفت، شاخص خمیرایی کاهش یافت. نتایج میکرومورفولوژی و کانی شناسی رس خاک نیز نشان داد افزایش آلاینده در خاک موجب افزایش فضای بین لایه ای کانیهای خاک می گردد. بعلت ثابت دی الکتریک پایین نفت، نه تنها خاک دیسپرس نشده بلکه باعث فلکوله شدن و تشکیل خاکدانه-های گرانولار شده است. خاک های مورد مطالعه از نظر شاخص فعالیت کانیهای رسی، غیرفعال بود. نتایج نشان داد این خاک ها حتی جهت بهره-برداری جنبی دارای محدودیت هستند بطوریکه در خاکهای آلوده به نفت بدلیل محدوده کمی که بین حد خمیرایی و روانی وجود دارد امکان لغزنده شدن آنها سریعتر از خاکهای غیرآلوده است و باید از ساخت و ساز اجتناب شود.
ساغر چاخرلو؛ شهرام منافی؛ احمد حیدری
چکیده
تصور انجام مطالعات دقیق تشکیل خاک بدون کمک میکروموفولوژی مشکل است. برخی فرآیندها در سطوح ماکرومورفولوژی به اندازه کافی واضح و گویا نیستند. میکرومورفولوژی مطمئن ترین روش برای تشخیص همه فرآیندهای پیچیده در خاک است. در این تحقیق به منظور مقایسه خصوصیات میکرومورفیک خاک های شور-سدیمی و غیرشور- غیرسدیمی اراضی غرب دریاچه ارومیه، چهار خاکرخ ...
بیشتر
تصور انجام مطالعات دقیق تشکیل خاک بدون کمک میکروموفولوژی مشکل است. برخی فرآیندها در سطوح ماکرومورفولوژی به اندازه کافی واضح و گویا نیستند. میکرومورفولوژی مطمئن ترین روش برای تشخیص همه فرآیندهای پیچیده در خاک است. در این تحقیق به منظور مقایسه خصوصیات میکرومورفیک خاک های شور-سدیمی و غیرشور- غیرسدیمی اراضی غرب دریاچه ارومیه، چهار خاکرخ (دو خاکرخ در اراضی شور-سدیمی و دو خاکرخ در اراضی غیرشور- غیرسدیمی) مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تشریح و نمونه برداری خاکرخ ها طبق روش های استاندارد، تجزیه های فیزیکوشیمیایی انجام و مقاطع نازک از نمونه های دست نخورده و جهت دار تهیه شدند و با میکروسکوپ پلاریزان4 مورد مطالعه قرار گرفتند. بررسی مقاطع نازک5 نشان داد خاک های شور-سدیمی فاقد ریزساختمان بوده و منافذ آنها عمدتا از نوع ستاره ای است. منافذکانال و صفحه-ای نیز در خاک ها مشاهده شدند. در خاک های غیرشور-غیرسدیمی، خاک ها دارای ریزساختمان می باشند و منافذ آنها عمدتا از نوع حفرات آرایشی مرکب بوده است و همچنین حفرات کانال، صفحه ای و ستاره ای نیز مشاهده شدند. بی-فابریک هردو خاک عمدتاً از نوع بلوری است. عوارض خاکساز خاک های شور-سدیمی عبارتند از: پوششهای رس ته نشستی، تجمعات نمک شامل پوشش ها و پرشدگی های نمک که در داخل منافذ کانالی و ستاره ای مشاهده شدند ولی خاک های غیرشور- غیرسدیمی فاقد این عوارض بودند. پوشش های آلی نیز به صورت لکه هایی سیاه رنگ و در مواردی به صورت مخلوط با توده ریز خاک فقط در خاکهای شور-سدیمی مشاهده شدند. تجمعات آهکی شامل انواع گرهک های تیپیک، پرشدگی ها، پوشش های آهکی و تجمعات اکسیدهای آهن و منگنز به صورت گرهک ها و پوشش ها در هر دو خاک شور-سدیمی و غیر شور- غیرسدیمی مشاهده گردیدند.
حمیدرضا اولیایی
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی اثر پستی و بلندی و آب زیرزمینی بر تشکیل و تکامل خاک یک کاتنا در منطقهی یاسوج صورت گرفت. خاک ها در دامنه ای از زهکشی خوب در بالای شیب تا زهکشی بسیار ضعیف همراه با سطح ایستابی بالا در پایین شیب قرار داشتند. شش خاکرخ در واحدهای مختلف فیزیوگرافی حفر، تشریح و نمونه برداری گردیدند. نمونه های دست نخورده به منظور تهیه ...
بیشتر
این مطالعه به منظور بررسی اثر پستی و بلندی و آب زیرزمینی بر تشکیل و تکامل خاک یک کاتنا در منطقهی یاسوج صورت گرفت. خاک ها در دامنه ای از زهکشی خوب در بالای شیب تا زهکشی بسیار ضعیف همراه با سطح ایستابی بالا در پایین شیب قرار داشتند. شش خاکرخ در واحدهای مختلف فیزیوگرافی حفر، تشریح و نمونه برداری گردیدند. نمونه های دست نخورده به منظور تهیه مقاطع نازک و مشاهدات میکروسکوپ الکترونی تهیه گردیدند. نتایج نشان دادند که انحلال و انتقال کربنات ها و تشکیل کربنات کلسیم ثانویه؛ خروج اکسیدهای آهن و منگنز از کانی ها و توزیع آنها؛ آبشویی و انتقال رس در خاکرخ، مهمترین فرایندهای ژنتیکی صورت گرفته در این کاتنا بوده است. بیشترین میزان تخلیه کربنات از سطح خاک در فیزیوگرافی های اراضی پست و دشت مرتفع صورت گرفت. کربنات های ثانویه در انواع میکریت و اسپاریت، کریستال های سوزنی شکل، نودول و اشکال سیتومورفیک مشاهده شدند. انبساط و انقباض خاک در نتیجهی دوره های تر و خشک ممکن است دلیل تخریب پوشش های رسی در برخی از افق های آرجیلیک باشد. پدیده های متفاوتی مرتبط با اکسایش و کاهش آهن و منگنز در طول کاتنا در نتیجهی اختلاف در پستی و بلندی و سطح بالای آب زیرزمینی مشاهده گردید.