مهسا سامتی؛ سید حسین ثنایی نژاد؛ فیروزه ریواز؛ بیژن قهرمان
چکیده
خشکسالی به عنوان یکی از زیانبارترین بلایای طبیعی، از جمله پدیدههایی است که هم تغییرات مکانی و هم تغییرات زمانی آن حائز اهمیت است. تحلیل توأم مکانی-زمانی خشکسالیها بطور قطع، یکی از روشهای موثر در پایش و ارزیابی خشکسالیها به منظور تشخیص به موقع این رویداد و جلوگیری از اثرات مخرب بعدی خواهد بود. روشهای زمینآمار مکانی-زمانی از ...
بیشتر
خشکسالی به عنوان یکی از زیانبارترین بلایای طبیعی، از جمله پدیدههایی است که هم تغییرات مکانی و هم تغییرات زمانی آن حائز اهمیت است. تحلیل توأم مکانی-زمانی خشکسالیها بطور قطع، یکی از روشهای موثر در پایش و ارزیابی خشکسالیها به منظور تشخیص به موقع این رویداد و جلوگیری از اثرات مخرب بعدی خواهد بود. روشهای زمینآمار مکانی-زمانی از جمله روشهایی هستند که با وارد نمودن بعد زمان در معادلات خود به این گونه تحلیلها میپردازند. در این تحقیق، با استفاده از دادههای بارش ماهانه 48 ایستگاه هواشناسی، بارانسنجی و اقلیمشناسی شمال شرق کشور طی دورهی آماری 1981-2012، شاخص خشکسالی SPI در مقیاس 12 ماهه محاسبه گردید. سپس چهار نوع تابع تغییرنگار مکانی-زمانی بکار گرفته شد و از طریق معیارهایMSE در برآورد پارامترهای مدل و معیار MSPE در پیشبینی مقادیر مشاهده نشده مقایسه شدند. مدل ضربی-جمعی به عنوان بهترین مدل شناخته شد. با بکارگیری این مدل، مقادیر شاخص SPI در سال 2012 توسط روش کریجینگ مکانی-زمانی برآورد شده و نقشههای ماهانه آن با نقشههای مقادیر مشاهداتی مقایسه شدند. از نتایج تحلیل مشخص شد که مدل توانسته است به خوبی وضعیتهای خشکسالی و ترسالی را شناسایی نماید. بنابراین به کمک روشهای تحلیل توأم میتوان شاخص خشکسالی را برای موقعیتها و زمانهای دلخواه، پیشگویی کرد. اعتبارسنجی متقابل توابع تغییرنگار مکانی-زمانی و مکانی محض نشان داد عمکرد توابع مختلف تفاوت چشمگیری با یکدیگر نداشته و این مدلها نتوانستهاند دقت مدلهای مکانی را افزایش دهند.
شکراله اصغری؛ محمود شهابی
چکیده
هدف از این پژوهش مطالعه تغییرات مکانی هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و مقاومت فروروی (PR) در خاکهای متأثر از نمک اطراف دریاچه ارومیه بود. نمونههای خاک از دو کاربری کشاورزی (49 نمونه) و بایر (51 نمونه) بههم چسبیده (ha 80) برای تعیین برخی متغیرهای فیزیکی و شیمیایی بهصورت شبکههای منظم m 100×100 در بخش شندآباد منطقه شبستر برداشته شدند. متغیر Ks به ...
بیشتر
هدف از این پژوهش مطالعه تغییرات مکانی هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و مقاومت فروروی (PR) در خاکهای متأثر از نمک اطراف دریاچه ارومیه بود. نمونههای خاک از دو کاربری کشاورزی (49 نمونه) و بایر (51 نمونه) بههم چسبیده (ha 80) برای تعیین برخی متغیرهای فیزیکی و شیمیایی بهصورت شبکههای منظم m 100×100 در بخش شندآباد منطقه شبستر برداشته شدند. متغیر Ks به روش بار ثابت یا افتان در آزمایشگاه و PR بهصورت درجا در صحرا اندازهگیریشد. از روشهای درونیابی کریجینگ معمولی (OK) و وزندهی عکس فاصله (IDW) برای تحلیل تغییرات مکانی متغیرهای خاک استفاده گردید. ضریب همبستگی منفی و معنیدار بین Ks با رس، جرم مخصوص ظاهری (BD)، SAR و EC و مثبت و معنیدار بین Ks با شن، پایداری خاکدانه و کربن آلی یافت شد. این ضریب بین PR با BD مثبت و با رطوبت خاک مزرعه، منفی بهدست آمد. متغیر Ks دارای بالاترین ضریب تغییرات (6/155 درصد) در کاربری بایر و PR دارای کمترین دامنه تأثیر (m 335) در بین متغیرهای خاک بود. مدل نیمتغییرنمای کروی و نمایی با وابستگی مکانی قوی بهترتیب برای Ks و PR بهدست آمد. براساس آمارههای ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب تطابق (CCC)، بین دو روش درونیابی در برآورد Ks تفاوتی مشاهده نشد ولی در تخمین PR، روش OK بهعلت داشتن RMSE کمتر و CCC بیشتر در مقایسه با روش IDW (توان 1 و 2) دارای دقت بالاتری بود. نقشه تغییرات مکانی نشان داد از کاربری کشاورزی به سمت کاربری بایر بر میزان BD و PR افزوده و از میزان Ks کاسته شد.
مرتضی بهمنی؛ جهانگرد محمدی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ حمیدرضا متقیان؛ کرامت اله سعیدی
چکیده
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک از دلایل و منشأ این تغییـرات کامـل نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گل محمدی در دو مزرعه معروف (مزارع نگار و گلزار) با ویژگیهای متفاوت اقلیمی و توپوگرافی در شهرستان بردسیر انجام شد. برای نیل به اهداف مطالعه، در هر یک از ...
بیشتر
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک از دلایل و منشأ این تغییـرات کامـل نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گل محمدی در دو مزرعه معروف (مزارع نگار و گلزار) با ویژگیهای متفاوت اقلیمی و توپوگرافی در شهرستان بردسیر انجام شد. برای نیل به اهداف مطالعه، در هر یک از مزارع تعداد 100 نمونه خاک و محصول برداشت شد. پس از اندازهگیری ویژگیهای خاک و ویژگیهای گیاهی، با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ اقدام به پهنهبندی ویژگیهای خاک و گل محمدی گردید. تجزیه نیمتغییرنماها نشان داد که تمامی متغیرهای بررسی شده در هر دو مزرعه دارای ساختار مکانی قوی و متوسط میباشند. دامنه تأثیر تغییرنماها در مزرعه نگار از 16/122 متر برای عملکرد گل محمدی تا 46/218 متر برای سیلت و در مزرعه گلزار از 1/115 متر برای پتاسیم قابل استفاده تا 228 متر برای نیتروژن کل در تغییر است. نتایج نشان دادند که ویژگیهای عملکرد گیاه و ویژگیهای خاک حتی در مقیاسهای کوچک دارای وابستگی مکانی هسـتند. نقشههای کریجینگ نشان میدهند که الگو و پراکنش ویژگیهای خاک حتی درون یک مزرعهمیتواند بسیار متفاوت باشد؛ هرچند که مقایسه الگوی مکانی برخی ویژگیهای خاک مانند ماده آلی و نیتروژن کل با الگوی مکانی ویژگیهای گیاه و ابعاد مزارع مطابقت نشان داد. این امر نشاندهنده آن است که تغییرپذیری ویژگیهای مزبور عمدتاً تحت مدیریت زارعین قرار گرفته است و برای رعایت بهینه مصرف عناصر غذایی بایستی میـزان مصرف نهادهها توسط مدیران مزرعه مورد بازنگری قرار گیرد.
لیلا بخشنده مهر؛ محمد رضا یزدانی؛ علی اصغر ذوالفقاری
چکیده
در سالهای اخیر، تغییر اقلیم و کاهش آبهای سطحی، موجبات بهرهبرداری هر چه بیشتر از آبهای زیرزمینی را فراهم آورده و آنها را به اصلیترین منابع تأمین کننده نیاز آبیاری تبدیل نموده است. رشد جمعیت و تقاضای بیشتر برای محصولات کشاورزی، اهمیت کیفیت و کمیت منابع آبی را دو چندان نموده است. به منظور بررسی روند کیفی منابع آب زیرزمینی دشت ...
بیشتر
در سالهای اخیر، تغییر اقلیم و کاهش آبهای سطحی، موجبات بهرهبرداری هر چه بیشتر از آبهای زیرزمینی را فراهم آورده و آنها را به اصلیترین منابع تأمین کننده نیاز آبیاری تبدیل نموده است. رشد جمعیت و تقاضای بیشتر برای محصولات کشاورزی، اهمیت کیفیت و کمیت منابع آبی را دو چندان نموده است. به منظور بررسی روند کیفی منابع آب زیرزمینی دشت گرمسار، در این تحقیق، پهنهبندی دو شاخص هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم آب زیرزمینی، با تکیه بر روشهای زمینآمار، نرمافزارهای آماری و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد. طبقهبندی کیفیت آب با استفاده از طبقهبندی ویلکاکس در یک دوره زمانی ده ساله با فواصل زمانی دو سال صورت گرفت. با مقایسه خطای حاصل از میانیابی شاخصها، روش کریجینگ با مدل برازش گوسی، بهترین مدل برای میانیابی هر دو شاخص تعیین شد. بر طبق نتایج، آبهای زیرزمینی مورد استفاده برای آبیاری در هیچ نقطه از دشت گرمسار، مناسب آبیاری نبوده و در کلاس نامناسب و غیرقابل استفاده قرار میگیرند. سطح تحت تأثیر کلاسهای نامناسب آب آبیاری و آبهای غیرقابل استفاده در دوره زمانی 1385 الی 1388 افزایش یافته است.
اعظم غلام نیا؛ محمدحسین مبین؛ عاطفه جبالی؛ حمید علیپور
چکیده
در دهه های اخیر برآورد انرژی خورشیدی دریافتی در سطح زمین (Rs) برپایه ی متغیرهای هواشناختی اهمیت زیادی یافته است. یکی از روش های متداول برای تخمین انرژی خورشیدی رسیده به زمین، استفاده از متغیرهای دمایی در هر مکان است. هدف اصلی در این پژوهش تخمین و پهنهبندی میزان انرژی خورشیدی دریافتی در چهار استان یزد، اصفهان، کرمان و خراسان جنوبی است. ...
بیشتر
در دهه های اخیر برآورد انرژی خورشیدی دریافتی در سطح زمین (Rs) برپایه ی متغیرهای هواشناختی اهمیت زیادی یافته است. یکی از روش های متداول برای تخمین انرژی خورشیدی رسیده به زمین، استفاده از متغیرهای دمایی در هر مکان است. هدف اصلی در این پژوهش تخمین و پهنهبندی میزان انرژی خورشیدی دریافتی در چهار استان یزد، اصفهان، کرمان و خراسان جنوبی است. بدین منظور با استفاده از دماهای پنجگانه در مقیاس زمانی روزانه، ابتدا از یک مدل ریاضی معتبر برای مناطق خشک و نیمه خشک ایران 50 ایستگاه هواشناسی که میزان تابش خورشیدی ثبت نمیگردید میزان Rs برآورد شد، سپس روش مناسب درون یابی با استفاده از نرم افزار GS+ انتخاب و نقشه های فصلی Rs با نرم افزار GISترسیم گردید. نتایج نشان می دهد به طور کلی در منطقه مورد مطالعه به تبعیت از تأثیر عرض جغرافیایی در تغییرات مکانی Rs، میانگین انرژی تابشی دریافتی در سطح زمین در همه فصول از شمال به جنوب افزایش یافته و در فصول گرم، مقادیر Rs بیشتر از فصول سرد است. منحنی های هم ارزش تابشی در زمستان نسبت به فصول دیگر منطبق با عرض های جغرافیایی از نظم و توازی بیشتری برخوردارند. این وضعیت در قسمت های جنوبی چشمگیر، اما در بخش های شمالی بعلت تاثیر عوامل دیگر جغرافیایی و اقلیمی تغییر می کند. در فصل گرم مقادیر بالای Rs علاوه بر بخش-های جنوبی در قسمت هایی از مرکز منطقه هم مشاهده می شود. استان کرمان به طور میانگین با دریافت 25/27 (Mj m-2. d-1)، بیشترین و استان اصفهان با 54/21 (Mj m-2. d-1)، کمترین میزان انرژی تابشی را در طی فصل تابستان دریافت نموده است.
مسعود هاشمی؛ احمد غلامعلی زاده آهنگر؛ ابوالفضل بامری؛ فریدون سارانی؛ ابوالفضل حجازی زاده
چکیده
دسترسی به اطلاعات دقیق تغییرات مکانی خصوصیات خاک، به منظور فراهم نمودن پایگاه دادهای در راستای مدیریت پایدار خاک، همچون کاربرد نسبت مناسب کودها، بسیار ضروری است. به این منظور در زمستان سال 1391 تعداد 189 نمونه خاک دست نخورده از عمق 0- 30 سانتیمتری سطح منطقه میانکنگی دشت سیستان به صورت شبکهبندی منظم با فواصل 500 متر جمع آوری و خصوصیات ...
بیشتر
دسترسی به اطلاعات دقیق تغییرات مکانی خصوصیات خاک، به منظور فراهم نمودن پایگاه دادهای در راستای مدیریت پایدار خاک، همچون کاربرد نسبت مناسب کودها، بسیار ضروری است. به این منظور در زمستان سال 1391 تعداد 189 نمونه خاک دست نخورده از عمق 0- 30 سانتیمتری سطح منطقه میانکنگی دشت سیستان به صورت شبکهبندی منظم با فواصل 500 متر جمع آوری و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. نرمال سازی دادهها صورت گرفت و مدلهای نیمتغییرنما کروی، نمایی و کی- بسل به عنوان بهترین مدل برازش برای نتایج آزمایش بدست آمد. در نهایت بر اساس پارامتر میانگین مجذور مربعات خطا روش کوکریجینگ جهت تولید نقشههای اسیدیته خاک و هدایت الکتریکی با متغیر کمکی درصد رس، درصد رطوبت اشباع و کربنات کلسیم با متغیر کمکی سیلت و محتوای ذرات رس با متغیر کمکی هدایت الکتریکی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین نقشههای محتوای ذرات سیلت و شن به روش کریجینگ گسسته تولید شد. هدایت الکتریکی خاکهای منطقه با ضریب تغییرات 99/102، دامنه تأثیر کم (935 متر)، تغییرات مکانی بسیار شدیدی داشت که بیشتر متأثر از نوع خاک منطقه میباشد. همچنین، تجمع بالای مواد محلول در خاک منطقه، حاکی از گسترش هر چه بیشتر شوری در اراضی فاریاب منطقه مورد مطالعه تحت تأثیر آبیاری و کوددهی میباشد که کاهش کیفیت و سلامت خاک را در پی داشته و نیازمند مدیریت صحیح و اجرای برنامههای هدفمند پیشگیری و مرتفع ساختن مسأله شوری در راستای بهبود کیفیت خاک و تحقق توسعه کشاورزی پایدار در این منطقه میباشد.
احمد غلامعلی زاده آهنگر؛ فریدون سارانی؛ مسعود هاشمی؛ اسماء شعبانی
چکیده
آگاهی از تغییرات مکانی کربن آلی در کاربری های مختلف اراضی کمک مؤثری به تفسیر و شبیه سازی رفتار اکوسیستم های خاکی در مواجهه با تغییرات اقلیمی و زیست محیطی خواهد نمود. هدف از این تحقیق مقایسه روشهای رگرسیونی، زمین آمار و شبکه عصبی مصنوعی در تخمین مقادیر کربن آلی در 192 نمونه خاک، از خاکهای سطحی (0 تا 30 سانتی متر) بخشی از دشت سیستان (منطقه ...
بیشتر
آگاهی از تغییرات مکانی کربن آلی در کاربری های مختلف اراضی کمک مؤثری به تفسیر و شبیه سازی رفتار اکوسیستم های خاکی در مواجهه با تغییرات اقلیمی و زیست محیطی خواهد نمود. هدف از این تحقیق مقایسه روشهای رگرسیونی، زمین آمار و شبکه عصبی مصنوعی در تخمین مقادیر کربن آلی در 192 نمونه خاک، از خاکهای سطحی (0 تا 30 سانتی متر) بخشی از دشت سیستان (منطقه میانکنگی) بود. در این تحقیق، تنها 5 درصد تغییرات کربن آلی در منطقه مورد مطالعه توسط متغیرهای موجود در مدل رگرسیون خطی توجیه گردید (05/0R2=). همچنین بهترین روش زمین آماری، یعنی روش کوکریجینگ ساده با استفاده از متغیر کمکی رس، با 23/0R2= و 127/0RMSE=، فقط تا اندازه ای توانایی تخمین میزان کربن آلی را داشت. این در صورتی است که شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از پارامترهای طول و عرض جغرافیایی کارایی بسیار بهتری با 79/0R2= و 044/0RMSE= در تخمین مقدار کربن آلی نسبت به روش های رگرسیون خطی و زمین آماری نشان داد. در نتیجه روش ترکیبی شبکه عصبی- کریجینگ بهترین روش برای پهنه بندی کربن آلی در منطقه مورد مطالعه شناخته شد.
مریم زاهدی فر؛ سید علی اکبر موسوی؛ مریم رجبی
چکیده
مدیریت کیفیت آب های زیرزمینی در مناطق خشک از اهمیت زیادی برخوردار است. دشت فسا در مناطق خشک و نیمه خشک ایران واقع شده است و عمده ساکنان آن در فعالیت های کشاورزی از آب های زیرزمینی استفاده می کنند. استفاده بیش از حد از آب های زیرزمینی و خشکسالی های اخیر سبب افت سطح ایستابی، شور شدن و کاهش کیفیت آب زیرزمینی در این منطقه شده است. لذا تغییرات ...
بیشتر
مدیریت کیفیت آب های زیرزمینی در مناطق خشک از اهمیت زیادی برخوردار است. دشت فسا در مناطق خشک و نیمه خشک ایران واقع شده است و عمده ساکنان آن در فعالیت های کشاورزی از آب های زیرزمینی استفاده می کنند. استفاده بیش از حد از آب های زیرزمینی و خشکسالی های اخیر سبب افت سطح ایستابی، شور شدن و کاهش کیفیت آب زیرزمینی در این منطقه شده است. لذا تغییرات مکانی برخی ویژگی های کیفی آب-های زیرزمینی 80 حلقه چاه دشت فسا در استان فارس شامل سختی کل آب، مقدار کل مواد جامد حل شده، قابلیت هدایت الکتریکی، پ هاش، غلظت کاتیون ها (کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم) و آنیون های محلول (سولفات، کلر و بی کربنات) در پاییز (آبان) 1389 بررسی و تخمین ویژگی ها با به کارگیری روش های زمین آماری انجام شد. روش مناسب تخمین شناسایی و پهنه بندی منطقه مورد نظر به لحاظ هر ویژگی کیفی با استفاده از نتایج روش انتخابی انجام شد. ساختار مکانی ویژگی های مورد مطالعه از مدل های کروی و نمایی با دامنه تاثیر 6700 تا 140600 متر و حدود آستانه 002/0 تا 33/2 تبعیت نمود و کلاس وابستگی مکانی در محدوده متوسط تا قوی قرار گرفت. روش کریجینگ معمولی نقطه ای روش تخمین مناسب شناخته و نقشه های پهنه بندی نیز با استفاده از آن تهیه شد. نقشه های پهنه بندی نشان داد آب های زیرزمینی نیمه جنوبی منطقه نسبت به نیمه شمالی از کیفیت نامطلوب تری برخوردار بوده و لازم است مدیریت بهره برداری از منابع آب و استفاده از الگو های کشاورزی با حساسیت بیشتری انجام شود تا از بدتر شدن کیفیت آب و وخیم تر شدن وضعیت سفره های آب زیرزمینی که مستقیماً با معیشت ساکنان منطقه مرتبط است، جلوگیری به عمل آید.
سلمان نعیمی مرندی؛ شمس الله ایوبی؛ بهروز عظیم زاده
چکیده
آلودگی خاک به وسیله فلزات سنگین یک مسئله مهم زیست محیطی می باشد، به طوری که تعیین منشاء فلزات سنگین، انباشت و توزیع این فلزات در خاک مورد توجه بسیاری از محققان بوده است. هدف از این مطالعه تعیین منشاءهای احتمالی برخی از فلزات سنگین در خاک های سطحی منطقه صنعتی ذوب آهن به کمک آمار چند متغیره و زمین آمار می باشد. طی مطالعات صحرایی تعداد ...
بیشتر
آلودگی خاک به وسیله فلزات سنگین یک مسئله مهم زیست محیطی می باشد، به طوری که تعیین منشاء فلزات سنگین، انباشت و توزیع این فلزات در خاک مورد توجه بسیاری از محققان بوده است. هدف از این مطالعه تعیین منشاءهای احتمالی برخی از فلزات سنگین در خاک های سطحی منطقه صنعتی ذوب آهن به کمک آمار چند متغیره و زمین آمار می باشد. طی مطالعات صحرایی تعداد 202 نمونه خاک سطحی (cm30-0) جمع آوری شد. مقدار کل غلظت سرب، روی، منگنز، آهن، مس، نیکل، کبالت، کروم و همچنین برخی از خوصیات فیزیکی و شیمیایی در نمونه ها اندازه گیری شد. به منظور شناسایی منشاء فلزات سنگین از روش های چند متغیره شامل تجزیه خوشه ای، تجزیه مولفه های اصلی و نیز نقشه کریجینگ پراکنش امتیاز مولفه ها در منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه مولفه های اصلی منجر به شناسایی سه مولفه شد. به طوری که این مولفه ها به ترتیب تقریباً توانسته بودند 31، 27 و 16 درصد از کل واریانس تاثیر گذار بر غلظت فلزات سنگین را توجیه کنند. با توجه به پراکنش امتیاز هر یک از مولفه ها در منطقه مورد مطالعه، احتمال می رود مولفه اول به عنوان فعالیت های انسانی تغییرات مقدار عناصر آهن، منگنز، سرب و روی، مولفه دوم به عنوان فعالیتهای زمین شناختی مقدار کبالت و در نهایت مولفه سوم به صورت یک عامل مشترک انسانی-زمین شناختی تغییرات مقدار عناصر مس، نیکل و کروم را در منطقه مورد بررسی را کنترل کنند.
مسلم اکبرزاده؛ بیژن قهرمان
چکیده
در زمین آمار، برآورد مقدار نامعلوم میدان تصادفی در موقعیت و زمان مشخص، توسط کریجینگ فضایی-زمانی صورت می پذیرد. در برخی شرایط استفاده از متغیر کمکی دقت برآورد را افزایش می دهد. برای ارزیابی این فرضیه، روش های زمین آمار کریجینگ عام و برونی برای داده های آبخوان شهر مشهد مورد استفاده قرار گرفت. با به کارگیری آنتروپی، شبکه بهینه پایش کیفی ...
بیشتر
در زمین آمار، برآورد مقدار نامعلوم میدان تصادفی در موقعیت و زمان مشخص، توسط کریجینگ فضایی-زمانی صورت می پذیرد. در برخی شرایط استفاده از متغیر کمکی دقت برآورد را افزایش می دهد. برای ارزیابی این فرضیه، روش های زمین آمار کریجینگ عام و برونی برای داده های آبخوان شهر مشهد مورد استفاده قرار گرفت. با به کارگیری آنتروپی، شبکه بهینه پایش کیفی منابع آب زیرزمینی ارائه گردید. در این روش ابتدا چاه ها بر اساس معیارهای آنتروپی و اطلاع متقابل، رتبه بندی شد. سپس بر اساس درصدهای اطلاع و با تکیه بر کریجینگ فضایی-زمانی، شبکه بهینه پایش کیفی تعیین گردید. نتایج بدست آمده از مقایسه کریجینگ عام و برونی حاکی از آن است که عامل هدایت الکتریکی در برآورد بهتر نقاط فاقد مشاهده تاثیر بسزایی دارد. در نتیجه کریجینگ برونی که در آن از EC به عنوان متغیر کمکی در برآورد روند استفاده شده است، به عنوان کریجینگ برتر انتخاب شد. همچنین با بهره گیری از کریجینگ برونی و مقایسه آن با کریجینگ عام اثبات گردید استفاده از داده های کیفی شبکه ای با 111 حلقه چاه، اطلاعاتی برابر با شبکه پایش اولیه با مجموع 237 حلقه چاه، در اختیار قرار می دهد.
سلمان نعیمی مرندی؛ شمس الله ایوبی؛ حسین خادمی
چکیده
آلودگی خاک به فلزات سنگین ناشی از فرآیند تولید در کارخانجات ذوب فلز به دلیل ارتباط نزدیک با سلامت جوامع انسانی از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به اهمیت استان اصفهان از نظر فعالیت های صنعتی و کشاورزی ، این پژوهش با هدف ارزیابی روند آلودگی عمقی و سطحی خاک های اطراف ذوب آهن به فلزات سرب و نیکل صورت گرفت. در این تحقیق 202 پروفیل براساس ...
بیشتر
آلودگی خاک به فلزات سنگین ناشی از فرآیند تولید در کارخانجات ذوب فلز به دلیل ارتباط نزدیک با سلامت جوامع انسانی از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به اهمیت استان اصفهان از نظر فعالیت های صنعتی و کشاورزی ، این پژوهش با هدف ارزیابی روند آلودگی عمقی و سطحی خاک های اطراف ذوب آهن به فلزات سرب و نیکل صورت گرفت. در این تحقیق 202 پروفیل براساس یک شبکه بندی منظم حفر گردید و در مجموع 500 نمونه خاک از اعماق 30-0، 90-60 و 120-150 سانتی متری برداشته شد. پس از آماده سازی نمونه ها مقدار کل فلزات در نمونه ها با استفاده از اسید نیتریک 4 نرمال استخراج و با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید. جهت بررسی تغییرات عمقی، بین اعماق مورد بررسی مقایسه میانگین صورت گرفت و به منظور بررسی تغییرات سطحی، تغییرنمای همه جهته فاکتور آلودگی فلزات مورد بررسی قرار گرفت و سپس الگوی مناسب بر آن ها برازش داده شد. در نهایت به وسیله کریجینگ معمولی نقشه پراکنش مکانی فاکتور آلودگی فلزات مورد مطالعه ترسیم گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت سرب در خاک های سطحی عمدتاً به وسیله فعالیت های انسانی در منطقه کنترل می شود در حالی که غلظت نیکل عمدتاً تحت تأثیرماده مادری است. همچنین با توجه به فاکتور آلودگی نیکل و سرب، منطقه مورد بررسی از نظر آلودگی به نیکل دارای شدت آلودگی کم و از نظر آلودگی به سرب، منطقه مورد بررسی دارای شدت آلوگی بیشتری می باشد.
امیر لکزیان؛ محمود فاضلی سنگانی؛ علیرضا آستارایی؛ امیر فتوت
چکیده
این مطالعه به منظور ارزیابی قابلیت استفاده از مشخصه های مشتق شده از مدل ارتفاع رقومی به عنوان متغیر کمکی برای تخمین کربن آلی خاک (SOC) و با به کارگیری آن ها در روش های مختلف آماری و زمین آماری طراحی شده است. مدل رگرسیون خطی (LR)، مدل شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، کریجینگ معمولی (OK)، کوکریجینگ معمولی (CoK)، رگرسیون کریجینگ (RK) و کریجینگ با روند بیرونی ...
بیشتر
این مطالعه به منظور ارزیابی قابلیت استفاده از مشخصه های مشتق شده از مدل ارتفاع رقومی به عنوان متغیر کمکی برای تخمین کربن آلی خاک (SOC) و با به کارگیری آن ها در روش های مختلف آماری و زمین آماری طراحی شده است. مدل رگرسیون خطی (LR)، مدل شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، کریجینگ معمولی (OK)، کوکریجینگ معمولی (CoK)، رگرسیون کریجینگ (RK) و کریجینگ با روند بیرونی (KED) به منظور پیش بینی توزیع مکانی SOC در منطقه ای به مساحت 2400 کیلومتر مربع در بخشی از اراضی شهرستان مشهد مورد استفاده قرار گرفتند. SOC برای 200 نمونه خاک سطحی در منطقه مورد مطالعه اندازه گیری و مشخصه های متناظر هر نقطه از روی مدل ارتفاع رقومی (DEM) با دقت 10 متر استخراج شد. همبستگی بین SOC اندازه گیری شده و هر یک از مشخصه ها تعیین شد. تعداد 160 داده برای مدل سازی و 40 داده برای ارزیابی انتخاب و روش های مختلف تخمین به وسیله دو پارامتر ضریب تبیین (R2) و میانگین خطای مطلق (MAE) حاصل از مقایسه داده های انداره گیری و تخمینی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که همبستگی معنی دار ولی نه چندان قوی بین مشخصه های عارضه ای و SOC وجود دارد. مقایسه تکنیک های مختلف تخمین نشان داد که در بین تکنیک های استفاده شده، روش KED، زمانی که با شاخص خیسی به عنوان متغیر کمکی به کارگرفته شد بهترین کارآیی (مقدار MAE معادل 18/0 درصد و R2 برابر با 67/0) را داشت هرچند تفاوت چندانی با روش رگرسیون کریجینگ نداشت. همچنین بین نقشه های حاصل از روش های زمین آماری تفاوت نسبتاً کمی مشاهده شد در حالیکه این تفاوت با نقشه-های حاصل از روشهای LR و ANN محسوس بود. نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که اگرچه بین SOC و مشخصه های عارضه ای زمین همبستگی معنی داری وجود دارد و می توان از آنها به عنوان متغیرهای کمکی برای تخمین SOC استفاده نمود، اما این همبستگی به میزانی که بتوان نقشه های دقیق ایجاد نمود کافی نیست و باید فاکتورهای مرتبط دیگر نیز که توزیع SOCرا کنترل می کنند مورد توجه قرار گیرند.
محمدرضا شایسته فر؛ نجمه شفیعی؛ حسین شیرانی؛ علی رضایی؛ محمدرضا کارگر دیانتی
چکیده
در سالهای اخیر، مطالعه مسایل آلودگی خاک در اطراف معادن و کارخانجات ذوب، توجه جدی متخصصان محیط زیست را به خود معطوف کرده است. در کشور ایران، با توجه به توسعه معادن، بررسی مسائل زیست محیطی امری ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش، انجام مطالعات آماری و زمینآماری جهت ارزیابی و تهیه نقشه پراکنش عناصر آرسنیک و سلنیوم در خاک های اطراف ...
بیشتر
در سالهای اخیر، مطالعه مسایل آلودگی خاک در اطراف معادن و کارخانجات ذوب، توجه جدی متخصصان محیط زیست را به خود معطوف کرده است. در کشور ایران، با توجه به توسعه معادن، بررسی مسائل زیست محیطی امری ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش، انجام مطالعات آماری و زمینآماری جهت ارزیابی و تهیه نقشه پراکنش عناصر آرسنیک و سلنیوم در خاک های اطراف معدن مس سرچشمه میباشد. جهت بررسی میزان تمرکز عناصر فلزی سنگین، مسیر نمونهبرداری در سه جهت متفاوت انتخاب شد. از منطقهای به مرکزیت دودکشهای کارخانه ذوب مجتمع مس سرچشمه به شعاع 6 کیلومتر، تعداد 120 نمونه خاک از خاکهای سطحی حداکثر تا عمق 30 سانتیمتری از مناطق بکر جمع آوری شد و بعد از آنالیز به روش پلاسمای القایی- اسپکتروسکوپی جرمی (ICP- MS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در ابتدا، با توجه به توزیع دادهها، آنالیزهای آماری صورت گرفت. سپس از ابزار واریوگرام برای توجیه تغییرپذیری همه جهته استفاده شد و توسط روش تعیین اعتبار کریجینگ جک-نایف، پارامترهای مدل واریوگرام برازش داده شده، تعیین اعتبار شدند. با استفاده از تخمینگر کریجینگ معمولی مناطق آلوده به عنصر آرسنیک و سلنیوم مورد شناسایی قرار گرفت. با توجه به نقشههای ارائه شده، این نتیجه حاصل شد که احتمال تجمع عنصر آرسنیک در اطراف دودکشها بیش از سایر نقاط میباشد و جهت وزش باد غالب در این مجتمع به سمت رفسنجان میباشد. همچنین در مورد سلنیوم، نتایج نشان داد که بر عکس آرسنیک، جهت وزش باد تاثیری بر پراکنش آن نداشته و مقدار نشان داده شده به خصوصیت زمینشناسی منطقه مورد مطالعه مربوط می شود.
بیژن خلیل مقدم؛ شجاع قربانی دشتکی
چکیده
مقاومت برشی لایه رویین خاک، از جمله پارامترهای مهم و مورد نیاز برای برآورد یا شبیهسازی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز است. اغلب به دلیل نبود داده های مقاومت برشی لایه رویین خاک، شبیهسازی خاک در حوزههای آبخیز با مشکل مواجه میگردد. به دلیل تغییرپذیری بالای مقاومت برشی خاک و در نتیجه نیاز به نمونهبرداری فراوان، اندازهگیری آن ...
بیشتر
مقاومت برشی لایه رویین خاک، از جمله پارامترهای مهم و مورد نیاز برای برآورد یا شبیهسازی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز است. اغلب به دلیل نبود داده های مقاومت برشی لایه رویین خاک، شبیهسازی خاک در حوزههای آبخیز با مشکل مواجه میگردد. به دلیل تغییرپذیری بالای مقاومت برشی خاک و در نتیجه نیاز به نمونهبرداری فراوان، اندازهگیری آن پرهزینه، دشوار و زمانبر میباشد. بنابراین، استفاده از روشهای غیرمستقیم برای اندازهگیری آن ضروری بهنظر میرسد. هدف از این پژوهش مقایسه روشهای کریجینگ، توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک و ترکیب آنها برای برآورد این پارامتر است. بدین منظور، منطقهای به مساحت 23562 هکتار (دارای کاربری مرتع و مرتع تخریب شده) در زاگرس مرکزی و مستعد به فرسایش آبی انتخاب گردید. در این منطقه، بر اساس نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی و کاربری و قابلیت اراضی، 14 واحد کاری ایجاد شده است. در کل 90 نمونه در سه تکرار به منظور تعیین تغییرپذیری در هر واحد کاری از عمق 10-0 سانتیمتری برداشت گردید. ویژگیهای زودیافت و دیریافت مورد نیاز برای پیریزی توابع انتقالی و پیش بینی فضایی برآوردکنندهی مقاومت برشی لایه رویین، اندازهگیری شد. ویژگیهای زودیافت اندازهگیریشده شامل توزیع اندازه ذرات، کربن آلی، کربنات کلسیم لایهی رویین خاک به انضمام خواص توپوگرافی و پوشش گیاهی از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) بود. تغییرپذیری مکانی پارامترها با استفاده از تغییرنماها و نسبت اثر قطعهای به کل تغییرنما بررسی و برای تهیه نقشههای کریجینگ مورد استفاده قرار گرفت. در روش ترکیبی، ویژگیهای زودیافت میانیابی شده به روش زمینآمار، به عنوان ورودی توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک، برای برآورد مقاومت برشی لایه رویین خاک مورد استفاده قرار گرفتند. از ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، متوسط خطای مطلق (MAE)، میانگین هندسی خطا (GMER) و انحراف معیار هندسی خطا (GSDER) برای ارزیابی کارایی روشهای یادشده استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی عملکرد توابع ترکیبی کریجینگ- توابع انتقالی در مقایسه با توابع انتقالی و توابع پیشبینی کننده فضایی خاک مشابه بود و همه پارامترها دارای وابستگی مکانی متوسط میباشند.