وجیهه محمدی ثابت؛ محمد موسوی بایگی؛ حجت رضائی پژند
چکیده
نوسانات جنوبی پدیدهای بزرگ مقیاس است که وضعیت نرمال الاکلنگی فشار هوا را در دو طرف اقیانوس آرام تغییر میدهد. این جریان شرایط عادی را بر هم زده و در الگوی بارش و دمای منطقه و سایر مناطق جهان تغییراتی ایجاد میکند. این پژوهش میزان تأثیرگذاری انسو را بر دما و بارش مشهد بررسی میکند. شدت پدیده انسو با شاخصی به نام شاخص انسو شناخته میشود. ...
بیشتر
نوسانات جنوبی پدیدهای بزرگ مقیاس است که وضعیت نرمال الاکلنگی فشار هوا را در دو طرف اقیانوس آرام تغییر میدهد. این جریان شرایط عادی را بر هم زده و در الگوی بارش و دمای منطقه و سایر مناطق جهان تغییراتی ایجاد میکند. این پژوهش میزان تأثیرگذاری انسو را بر دما و بارش مشهد بررسی میکند. شدت پدیده انسو با شاخصی به نام شاخص انسو شناخته میشود. این شاخص معادل آنومالی (انحراف از میانگین، بههنجار) دمای سطح آب در اقیانوس آرام است. آمار طولانی مدت بارش (2016-1893) و دمای مشهد (2016-1885) برای هم سنگشدن با شاخص انسو به ترتیب استاندارد و آنومالی (انحراف از میانگین) شدند. بارش مشهد بیروند، اما دما روند غیرخطی دارد (آزمون دیکی فولر، همبستگی سامانه خاکستری) که حذف روند انجام شده است. دما و بارش ماهانه مشهد با مقادیر حدی شاخص انسو در دورههای رخداد این پدیده مقایسه شدهاند. علاوه بر این، همبستگی و همبستگی متقابل بین شاخص انسو- بارش و انسو- دما برای دورههای وقوع محاسبه شده است. نتایج تحلیل النینوهای شدید نشان داد که افزایش بارش ماهانه با تأخیر 3 تا 5 ماه و افزایش دما 1 تا 4 ماه وجود دارد. نتایج تحلیل لانیناهای شدید نشان داد که کاهش بارش ماهانه با تأخیر صفر تا 4 ماه و کاهش دما با تأخیر 2 تا 5 ماه وجود دارد. همچنین زمانی که شاخص انسو در بازه (1+,1-) قرار دارد، هماهنگی مشخصی با بارش و دمای مشهد ندارد.
علیرضا عراقی؛ محمد موسوی بایگی؛ سیدمجید هاشمی نیا
چکیده
دوره تناوب و روند، دو شاخص مهم و تاثیرگذار در سری زمانی دادههای هیدرواقلیمی هستند و به دلیل اهمیت فراوان، تاکنون روشهای مختلفی برای مطالعه آنها ارائه و به کار گرفته شده است. این روشها عمدتاً پایه آماری داشته و اغلب در گروه آزمونهای ناپارامتری قرار دارند. روش تبدیل موجک، روشی قدرتمند با پایه ریاضی است که در سالهای اخیر در مباحث ...
بیشتر
دوره تناوب و روند، دو شاخص مهم و تاثیرگذار در سری زمانی دادههای هیدرواقلیمی هستند و به دلیل اهمیت فراوان، تاکنون روشهای مختلفی برای مطالعه آنها ارائه و به کار گرفته شده است. این روشها عمدتاً پایه آماری داشته و اغلب در گروه آزمونهای ناپارامتری قرار دارند. روش تبدیل موجک، روشی قدرتمند با پایه ریاضی است که در سالهای اخیر در مباحث تحلیل سیگنال و سریهای زمانی کاربرد فراوانی یافته است. در این پژوهش، با بکارگیری این روش در کنار روش من- کندال دنبالهای، میزان تشابه روند و الگوهای تناوبی غالب در پارامترهای دما و فشار بخار در ایستگاههای سینوپتیک بابلسر، تهران و شاهرود در دوره آماری 55 ساله (1956 تا 2010) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که در اقلیمهای خشک و نیمه خشک، الگوهای نوسانی بلند مدت و در اقلیمهای مرطوب، الگوهای نوسانی کوتاه مدت دما و فشار بخار، همبستگی بیشتری دارند و طول دوره تناوبی غالب با خشکی منطقه افزایش میابد.
سمانه محمدی مقدم؛ ابوالفضل مساعدی؛ محمد جنگجو؛ منصور مصداقی
چکیده
پیشبینی تولید گیاهی و استراتژیهای مدیریتی مناسب نیاز به شناخت عوامل آب و هوایی اصلی در مناطق مختلف دارد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه تولید علوفه در مناطق مختلف بر اساس عوامل آب و هوایی و شاخصهای خشکسالی است. این مناطق شامل دو منطقه در استان مرکزی و دو منطقه در استان قم میباشند. عوامل آب و هوایی مورد بررسی شامل بارندگی، دما ...
بیشتر
پیشبینی تولید گیاهی و استراتژیهای مدیریتی مناسب نیاز به شناخت عوامل آب و هوایی اصلی در مناطق مختلف دارد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه تولید علوفه در مناطق مختلف بر اساس عوامل آب و هوایی و شاخصهای خشکسالی است. این مناطق شامل دو منطقه در استان مرکزی و دو منطقه در استان قم میباشند. عوامل آب و هوایی مورد بررسی شامل بارندگی، دما و تبخیر و تعرق و شاخصهای خشکسالی شامل شاخص بارش استاندارد شده (SPI) و شاخص شناسایی خشکسالی (RDI) میباشند. برای هر یک از متغیرها، سی و سه دورهی زمانی مختلف، شامل: دورههای یکماهه تا نهماهه در نظر گرفته شدهاست. با توجه به تعداد زیاد متغیرهای مستقل از روش تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) برای کاهش حجم دادهها استفاده شد. رابطه تولید علوفه مرتع با هریک از عوامل آب و هوایی و شاخصهای خشکسالی با استفاده از روشهای رگرسیونی چند متغیره شامل stepwise وbestsubset مدلسازی شد. علاوهبراین، رابطه تولید مرتع با همه این عوامل به صورت یک مدل ترکیبی مورد بررسی قرار گرفت. برای انتخاب مدل از معیارهای ارزیابی خطا استفاده شد. در نهایت در مناطق رودشور، باغیک و قرهسو به ترتیب مدلهایی که بر اساس تبخیر و تعرق (99/0=r Kg,7/7RMSE=)، شاخص شناسایی خشکسالی (99/0=r Kg,1/3RMSE=) و بارندگی (99/0=Kg, r0/4RMSE=) تولید را پیشبینی مینمایند، به عنوان مدل مناسب پیشبینی تولید علوفه مرتع در هر منطقه انتخاب شدند. ضمن آنکه در منطقه اراک مدلی که ترکیبی از عوامل آب و هوایی (99/0=Kg, r2/0RMSE=) است، به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. بهطور کلی ارتباط تولید مرتع با وضعیت خشکسالی بر اساس شاخص شناسایی خشکسالی قویتر از ارتباط آن با بارندگی و دما است. همچنین بهمنظور برآورد تولید مرتع، شاخص شناسایی خشکسالی نسبت به شاخص بارش استاندارد شده از دقت بیشتری برخوردار است. زیرا، این شاخص بهطور همزمان وضعیت بارندگی و تبخیر و تعرق را در نظر میگیرد.