علوم خاک
بهرام ابوالفضلی بهروز؛ شاهین اوستان؛ حسین میرسید حسینی؛ حسن اعتصامی
چکیده
آلودگی خاکهای شالیزاری به کادمیم (Cd) در کشورهای تولیدکننده برنج یک معضل جدی بهشمار میرود. بهعلاوه، بیوچار یک اصلاحکننده مهم در خاکهای شالیزاری آلوده به کادمیم میباشد. با اینحال، ضروری است ظرفیت بیوچار برای جذب این فلز سنگین افزایش یابد. بیوچار اصلاحشده با کلرید منیزیم (MgCl2) بهطور گستردهای در حذف فلزهای سنگین از ...
بیشتر
آلودگی خاکهای شالیزاری به کادمیم (Cd) در کشورهای تولیدکننده برنج یک معضل جدی بهشمار میرود. بهعلاوه، بیوچار یک اصلاحکننده مهم در خاکهای شالیزاری آلوده به کادمیم میباشد. با اینحال، ضروری است ظرفیت بیوچار برای جذب این فلز سنگین افزایش یابد. بیوچار اصلاحشده با کلرید منیزیم (MgCl2) بهطور گستردهای در حذف فلزهای سنگین از محلولهای آبی استفاده شده است. با اینحال، اطلاعات کمی درباره کارایی آن در خاک وجود دارد. در مطالعه حاضر تأثیر سطوح مختلف (0، 3 و 5 درصد وزنی) بیوچار پوسته برنج اصلاحشده و اصلاحنشده با MgCl2 (تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس) بر سینتیک و همدمای جذب کادمیم در یک خاک شالیزاری با بافت رس شنی بررسی شد. نتایج نشان داد که اصلاح بیوچار با MgCl2 باعث افزایش نسبت O/C از 27/0 به 48/0 و افزایش مساحت سطح از 6/195 به m2/g 2/231 شد. خاکهای تیمارشده با بیوچارها بهمدت 45 روز در دمای 25 درجه سلسیوس انکوباتور نگهداری شدند. سپس، آزمایش سینتیک جذب در غلظت 375 میلیگرم کادمیم بر لیتر در زمانهای 25/0، 5/0، 1، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت و آزمایش همدمای جذب در غلظتهای 50، 100، 150، 200، 300، 350، 400، 600 و 800 میلیگرم کادمیم بر لیتر انجام گرفت. دادههای سینتیکی جذب کادمیم توسط مدل الوویچ با خطای معیار تخمین (SEE) کوچکتر توصیف شدند. همچنین، دادههای همدماهای جذب کادمیم توسط مدل فروندلیچ با SEE کوچکتر توصیف شدند. کاربرد 3 و 5 درصد بیوچار اصلاحشده، پارامتر KF مدل فروندلیچ برای جذب کادمیم را بهترتیب 4/2 و 8/2 برابر نسبت به خاک تیمار نشده با بیوچار افزایش داد، در حالیکه کاربرد بیوچار اصلاحنشده تأثیری قابلملاحظهای بر این پارامتر نداشت. بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد که بیوچار پوسته برنج اصلاحشده با MgCl2 قادر به کاهش تحرک و فراهمی کادمیم حتی در یک خاک شالیزاری رس شنی با ظرفیت بالا برای جذب کادمیم بود، هرچند که نتیجهگیری قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات واجذب کادمیم است.
علوم خاک
منصور میرزایی ورویی؛ شاهین اوستان؛ عادل ریحانی تبار؛ نصرت اله نجفی
چکیده
مصرف کودهای شیمیایی نیتروژندار مشکلات عدیدهای همچون آلودگی آبهای زیرزمینی، غنی شدن آبهای سطحی و کاهش کیفیت گیاهان دارویی را به همراه دارد. در پژوهش حاضر، تأثیر هیومیک اسید نیتروژندار شده یا نیتروهیومیک اسید (NHA) بر رشد و ترکیب عنصری گیاه مرزه و نیز هدررفت نیتروژن بررسی شد. برای این منظور، NHA از واکنش نیتریک ...
بیشتر
مصرف کودهای شیمیایی نیتروژندار مشکلات عدیدهای همچون آلودگی آبهای زیرزمینی، غنی شدن آبهای سطحی و کاهش کیفیت گیاهان دارویی را به همراه دارد. در پژوهش حاضر، تأثیر هیومیک اسید نیتروژندار شده یا نیتروهیومیک اسید (NHA) بر رشد و ترکیب عنصری گیاه مرزه و نیز هدررفت نیتروژن بررسی شد. برای این منظور، NHA از واکنش نیتریک اسید با هیومیک اسید (HA) استخراجشده از لئوناردیت شرکت گلسنگ کویر یزد تهیه شد و ویژگیهای آن با استفاده از روش طیفسنجی مادون قرمز (FT-IR) و درصد نیتروژن آن به روش آنالیز CHNS تعیین گردید. سپس، یک آزمایش گلخانهای با کشت گیاه مرزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 16 تیمار شامل شاهد (بدون مصرف اوره، HA و NHA)، اوره (U1، U2 و U3)، هیومیک اسید (HA1، HA2 و HA3)، اوره-هیومیک اسید (U1HA1، U2HA2 و U3HA3)، نیتروهیومیک اسید (NHA1، NHA2 وNHA3) و اوره-نیتروهیومیک اسید (U1NHA1، U2NHA2 و U3NHA3) در 3 تکرار انجام شد. سطوح تیمارها به میزان mg N kg-140 برای سطح اول، mg N kg-1 80 برای سطح دوم و mg N kg-1120 برای سطح سوم تعیین شد و در تیمارهای مخلوط، سهم برابری از نیتروژن برای اوره و HA و یا اوره و NHA در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که NHA نسبت به HA از اسیدیتی کل و نیز محتوای نیتروژن بیشتری برخوردار بود. بهعلاوه، اغلب صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه مرزه شامل سطح برگ، ارتفاع گیاه، طول ریشه، قطر ساقه، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه و نیز شاخص کلروفیل، غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، نیترات و آنزیم نیترات ردوکتاز در تیمارهای NHAبهطور معناداری بیشتر از تیمارهای HA بودند. همچنین، بیشترین وزن خشک بخش هوایی در تیمارهای تلفیقی U3NHA3 و U3HA3 و تیمار U3 مشاهده شد. میانگین شدت افزایش غلظت نیترات بخش هوایی با افزایش سطح نیتروژن در تیمارهای اوره 77/1 برابر تیمارهای تلفیقی UNHA بود. نتایج نشان داد که آبشویی نیترات از خاک با کاربرد تیمار U3NHA3 حدود 5/40 درصد نسبت به تیمار U3 کاهش یافت. یافتههای این پژوهش نشان داد که کود تلفیقی UNHA میتواند بهعنوان یک کود نیتروژندار در افزایش عملکرد و شاخصهای رشد گیاه دارویی مرزه مطرح گردد.
امین موسوی؛ فرزین شهبازی؛ شاهین اوستان؛ علی اصغر جعفرزاده؛ بودیمن میناسنی
چکیده
در این پژوهش، از دو مدل جنگل تصادفی و کیوبیست به عنوان یکی از پرکاربردترین تکنیکهای نوین دادهکاوی برای تهیه نقشه رقومی کربن آلی خاک در ساحل شرقی دریاچه ارومیه استفاده شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی مرتب شده در منطقهای به وسعت 500 کیلومترمربع تعداد 131 نمونه خاک سطحی (عمق 10-0 سانتیمتری) و از دوسایت جداگانه برداشت ...
بیشتر
در این پژوهش، از دو مدل جنگل تصادفی و کیوبیست به عنوان یکی از پرکاربردترین تکنیکهای نوین دادهکاوی برای تهیه نقشه رقومی کربن آلی خاک در ساحل شرقی دریاچه ارومیه استفاده شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی مرتب شده در منطقهای به وسعت 500 کیلومترمربع تعداد 131 نمونه خاک سطحی (عمق 10-0 سانتیمتری) و از دوسایت جداگانه برداشت شد. متغیرهای کمکی مورداستفاده در این تحقیق شامل شش باند مستقل برگرفته از تصویر OLI ماهواره لندست 8 (باندهای 2 تا 7)، تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) باندها و همچنین تعداد 14 شاخص ترکیبی مربوط به تیرماه سال 1396میباشد. نتایج پیشبینی مدل در مرحله آزمون (25 درصد دادهها) نشان داد که مدل جنگل تصادفی با مقادیر (89/0 R2 =، 16/0RMSE = و 01/0ME =) صحت و کارایی بالاتری نسبت به مدل کیوبیست (85/0 R2 =، 21/0RMSE = و 03/0ME =) دارد. همچنین نتایج رتبهبندی اهمیت متغیرهای کمکی برای پیشبینی کربن آلی خاک نشان داد که پارامترهای شاخص مرئی مقاومت اتمسفریک (VARI)، شاخص گیاهی نرمال شده (NDVI)، شاخص سنگی شده آهک دو (CRI2) و شاخص سنگی شده آهک یک (CRI1) دارای بیشترین تأثیر و شاخص گچ (GI) و برخی باندهای مستقل از جمله باند 5 (B5) و باند 3 (B3) اهمیت کمتری نسبت به سایر شاخصها دارند. بهطور کلی نتایج نشان داد که مدل جنگل تصادفی در مقایسه با مدل کیوبیست به نحو مطلوبی قادر به مدلسازی و پیشبینی پراکنش مکانی کربن آلی خاک در منطقه مورد مطالعه بوده است.
معصومه مهدی زاده؛ عادل ریحانی تبار؛ شاهین اوستان
چکیده
جذب و واجذب از فرآیندهای مهم اثرگذار بر شیمی فسفر در خاکها میباشند. این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر حذف ماده آلی خاک با محلول هیپوکلریت سدیم بر شاخصهای پسماند فسفر در 12 نمونه خاک آهکی ایران با ویژگیهای متفاوت انجام گرفت. برای این منظور 4 گرم از نمونههای خاک در لولههای سانتریفیوژ 50 میلیلیتری ریخته شد و پس از افزودن 40 میلیلیتر ...
بیشتر
جذب و واجذب از فرآیندهای مهم اثرگذار بر شیمی فسفر در خاکها میباشند. این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر حذف ماده آلی خاک با محلول هیپوکلریت سدیم بر شاخصهای پسماند فسفر در 12 نمونه خاک آهکی ایران با ویژگیهای متفاوت انجام گرفت. برای این منظور 4 گرم از نمونههای خاک در لولههای سانتریفیوژ 50 میلیلیتری ریخته شد و پس از افزودن 40 میلیلیتر محلول هیپوکلریت سدیم (NaOCl) 6 درصد حجمی در pH برابر 8، به مدت 6 ساعت در دمای اتاق قرار داده شد. سپس سوسپانسیون سانتریفیوژ شده و محلول زلال رویی دور ریخته شد. بلافاصله 40 میلیلیتر از محلول هیپوکلریت سدیم 6 درصد اضافه و سوسپانسیون دوباره به مدت 6 ساعت در دمای اتاق قرار داده شد. این چرخه اکسایش 3 بار ادامه یافت. بعد از حذف ماده آلی، بهمنظور شست و شوی محلول هیپوکلریت سدیم اضافی، به بقایای خاک تیمار شده از مراحل فوق 40 میلیلیتر محلول زمینه کلرید کلسیم 01/0 مولار افزوده و سوسپانسیون تکان داده شد و پس از سانتریفیوژ محلول زلال رویی دور ریخته شد و این چرخه 3 بار ادامه یافت. پس از انجام مراحل فوق، خاکها هوا خشک گردیدند. همدمای جذب فسفر در خاکها با به تعادل رساندن خاکها با محلولهایی با غلظتهای متفاوت فسفر(5، 10، 20، 30، 40، 60، 80 و 100 میلیگرم فسفر بر لیتر) از منبع منو کلسیم فسفات و در محلول زمینه 01/0 مولار کلرید کلسیم به دست آمد. بهمنظور توصیف همدمای جذب و واجذب در خاکها از مدل فروندلیچ استفاده شد. بر طبق نتایج حاصله در همه خاکها پدیده پسماند مشاهده و جذب فسفر بعد از حذف ماده آلی برگشتناپذیر شد. متوسط مقادیر فسفر واجذبشده در خاکها بعد از حذف ماده آلی 40 درصد کاهش یافت.نتایج نشان داد که مقادیر شاخص چهارم پسماند که از ضریب توزیع (Kd) محاسبه شده بود با درصد رس (r= 0.69, p<0.05) و کربنات کلسیم فعال (p<0.05 r= 0.7,) همبستگی مثبت و معنیدار داشت. بر طبق نتایج به دست آمده از بین هفت شاخص پسماند، شاخص چهارم (HI4) میتواند بهعنوان شاخص برتر معرفی شود.
نصرت اله نجفی؛ راشد احمدی نژاد؛ ناصر علی اصغرزاد؛ شاهین اوستان
چکیده
برای استفاده مؤثر از کودهای شیمیایی و آلی، کاهش آلودگی محیطزیست و دستیابی به کشاورزی پایدار، مصرف تلفیقی کودهای آلی و شیمیایی توصیه شده است. لذا، این پژوهش برای بررسی تأثیر تلفیق کود دامی، کمپوست پسماند شهری و کمپوست لجن فاضلاب شهری با اوره بر عملکرد و غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه، برگ و ساقه گندم (Triticum aestivum L.) رقم الوند، در قالب ...
بیشتر
برای استفاده مؤثر از کودهای شیمیایی و آلی، کاهش آلودگی محیطزیست و دستیابی به کشاورزی پایدار، مصرف تلفیقی کودهای آلی و شیمیایی توصیه شده است. لذا، این پژوهش برای بررسی تأثیر تلفیق کود دامی، کمپوست پسماند شهری و کمپوست لجن فاضلاب شهری با اوره بر عملکرد و غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه، برگ و ساقه گندم (Triticum aestivum L.) رقم الوند، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 15 تیمار و سه تکرار در شرایط مزرعهای و در کرتهایی به ابعاد 2 × 9/1 متر مربع انجام شد. تیمارها شامل 1-شاهد (بدون مصرف کود آلی و اوره)، 2-کود اوره (kg/ha150)، 3-کود اوره (kg/ha300)، 4-کمپوست پسماند شهری (t/ha30)، 5-کمپوست پسماند شهری (t/ha30)+ کود اوره (kg/ha150)، 6-کمپوست پسماند شهری (t/ha60)، 7-کمپوست پسماند شهری (t/ha60)+ کود اوره (kg/ha150)، 8-کمپوست لجن فاضلاب شهری (t/ha30)، 9-کمپوست لجن فاضلاب شهری (t/ha30)+ کود اوره (kg/ha150)، 10-کمپوست لجن فاضلاب شهری (t/ha60)، 11-کمپوست لجن فاضلاب شهری (t/ha60) + کود اوره (kg/ha150)، 12-کود دامی (t/ha30)، 13-کود دامی (t/ha30) + کود اوره (kg/ha150)، 14-کود دامی (t/ha60)، و 15-کود دامی (t/ha60)+ کود اوره (kg/ha150) بودند. نتایج نشان داد که مصرف 300 کیلوگرم اوره در هکتار نسبت به تیمار شاهد، عملکرد دانه و غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه، ساقه و برگ گندم را افزایش اما عملکرد ساقه را کاهش داد. مصرف 150 کیلوگرم اوره در هکتار بر عملکرد برگ اثر معناداری نداشت اما تلفیق آن با 60 تن کمپوست پسماند شهری عملکرد برگ را نسبت به شاهد و 60 تن کمپوست پسماند شهری بهطور معناداری افزایش داد. تلفیق 150 کیلوگرم اوره با 30 و 60 تن کمپوست لجن فاضلاب، کمپوست پسماند شهری و کود دامی عملکرد دانه و ساقه و غلظت نیتروژن و فسفر آنها را نسبت به شاهد و اوره و کودهای آلی بهتنهایی افزایش داد. مصرف کمپوست لجن فاضلاب، کمپوست پسماند شهری و کود دامی عملکرد دانه و غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه، ساقه و برگ گندم را نسبت به شاهد افزایش داد اما اثر آنها بر عملکرد ساقه و برگ به نوع کود آلی و سطح آن بستگی داشت. بیشترین عملکرد و غلظت نیتروژن و فسفر دانه، ساقه و برگ گندم در تیمارهای تلفیق کودهای آلی با اوره مشاهده شد. بهطورکلی، در این پژوهش مشاهد شد که برای کاهش مصرف کودهای نیتروژن، بهبود تغذیه نیتروژن، فسفر و پتاسیم گندم و بهبود کیفیت آن و افزایش عملکرد گندم، مصرف توأم 60 تن کود دامی و 150 کیلوگرم اوره در هکتار بهترین تیمار بود. بااینحال، اگر کود دامی در دسترس نباشد، میتوان مصرف 60 تن لجن فاضلاب شهری یا کمپوست پسماند شهری به همراه 150 کیلوگرم اوره در هکتار را در شرایط مشابه توصیه کرد.
معصومه دیلمیراد؛ محمدرضا ساریخانی؛ شاهین اوستان
چکیده
پتاسیم یکی از عناصر غذایی اصلی ضروری برای گیاهان است که نقش حیاتی در فرایندهای گیاه دارد. این عنصر غالبترین کاتیون جذبی به وسیله گیاهان میباشد و در رشد و توسعه و متابولیسم گیاه نقش اساسی دارد. پتاسیم در خاک به اشکال قابل استفاده، غیرتبادلی و در ساختار کانیها وجود دارد. پتاسیمی که در ساختار کانیها حضور دارد بیش از 90 تا 95 درصد ...
بیشتر
پتاسیم یکی از عناصر غذایی اصلی ضروری برای گیاهان است که نقش حیاتی در فرایندهای گیاه دارد. این عنصر غالبترین کاتیون جذبی به وسیله گیاهان میباشد و در رشد و توسعه و متابولیسم گیاه نقش اساسی دارد. پتاسیم در خاک به اشکال قابل استفاده، غیرتبادلی و در ساختار کانیها وجود دارد. پتاسیمی که در ساختار کانیها حضور دارد بیش از 90 تا 95 درصد پتاسیم خاک را به خود اختصاص میدهد. این شکل پتاسیم (پتاسیم موجود در کانیها) برای گیاهان به این سادگی قابل استفاده نمیباشد، بلکه گیاهان قادرند پتاسیم را تنها از فاز محلول خاک جذب و مورد استفاده قرار دهند. برخی از ریزجانداران خاک قادرند با سازوکارهایی، پتاسیم تثبیت شده و غیرتبادلی خاک را به فرم قابل استفاده تبدیل کنند و فراهمی پتاسیم را برای گیاه افزایش دهند. استفاده از باکتریهای محرک رشد به ویژه باکتریهای آزادکننده پتاسیم به عنوان کود زیستی یک شیوه امیدبخش در بهبود تغذیه پتاسیمی گیاهان و تولید آنها بوده و شیوه همسو با کشاورزی پایدار میباشد. بر این اساس آزمایش بر روی جداسازی و شناسایی این قبیل از باکتریها و بررسی کارایی آنها در تحقیقات اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش توانایی پنج جدایه میکروبی Pseudomonas spp. از باکتریهای آزادکننده پتاسیم شاملS6-6 ، S10-3، S14-3، S19-1 و S21-1 بر بهبود رشد و افزایش جذب پتاسیم توسط گیاه گوجهفرنگی در دو خاک با پتاسیم قابل استفاده کمتر از mg/kg 200 و خاک با پتاسیم قابل استفاده بیشتر از mg/kg 400 در حضور ریزجانداران بومی خاک بررسی شد. در این تحقیق دو خاک مختلف با میزان پتاسیم قابل استفاده کمتر از 200 میلیگرم بر کیلوگرم (خاک خلعتپوشان) و بیش از 400 میلیگرم بر کیلوگرم (خاک کندوان) مورد استفاده قرار گرفت. همه جدایههای باکتریایی مورد استفاده در این پژوهش (S6-6، S10-3، S14-3، S19-1 و S21-1) متعلق به جنس سودوموناس بودند و توانایی آنها به عنوان باکتریهای آزادکننده پتاسیم مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت استفاده باکتریها به عنوان زادمایه باکتریایی، ابتدا کشت تازهای از آنها در محیط نوترینت براث تهیه شد و برای تلقیح کشت گیاه مورد استفاده قرار گرفت. برای تلقیح هر گلدان از 10 میلیلیتر زادمایه باکتریایی استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی در دو خاک با مشخصات فوق با حضور 5 جدایه باکتری و یک تیمار شاهد (بدون تلقیح میکروبی) با در نظر گرفتن سه تکرار به انجام رسید. بذرهای گوجهفرنگی با زادمایه باکتریایی آغشته شد و کشت در خاک غیراستریل در حضور ریزجانداران بومی خاک انجام پذیرفت. آزمایش تا ابتدای فاز زایشی پیش رفت و پارامترهای رشدی و تغذیهای گیاه (نظیر شاخص کلروفیل، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، مقادیر عناصر فسفر و پتاسیم) اندازهگیری شد. آنالیز دادهها با نرمافزار SPSS صورت پذیرفت و مقایسات میانگین به روش دانکن انجام شد. نتایج در خاک با پتاسیم قابل استفاده کمتر از mg/kg 200 نشان داد که شاخص کلروفیل، وزن خشک اندام هوایی و ریشه،جذب پتاسیم و فسفر در اندام هوایی و ریشه متأثر از جدایههای باکتریایی بوده است. مقایسه میانگین نشان داد جدایه S21-1 بیشترین شاخص کلروفیل، وزن خشک اندام هوایی، جذب پتاسیم و فسفر اندام هوایی را داشت که به ترتیب باعث افزایش 7/23، 12، 20/22 و 41 درصد نسبت به شاهد شد. جدایه S14-3 بیشترین وزن خشک ریشه، جذب پتاسیم و فسفر ریشه را داشت و به ترتیب باعث افزایش 6/36، 88/24 و 7/32 درصد نسبت به شاهد شد. اثرات باکتری بر ویژگیهای اندازهگیری شده در خاک با پتاسیم قابل استفاده بیشتر از mg/kg 400 معنیدار نشد. اما مقایسه میانگین نشان داد بیشترین مقدار شاخص کلروفیل متعلق به جدایه S21-1 بود که نسبت به شاهد 11/14 درصد افزایش نشان داد و دو جدایه S14-3 و S21-1 بیشترین جذب پتاسیم و فسفر اندام هوایی را داشتند که به طور متوسط نسبت به شاهد 7 درصد افزایش نشان دادند، هر چند این اختلافات معنیدار نبود. در این آزمایشات، جدایههای S21-1 و S14-3 نسبت به سایر جدایهها برتر شناخته شدند. این آزمایش مشخص ساخت که اثربخشی باکتریهای آزادکننده پتاسیم متاثر از پتاسیم قابل استفاده خاک میباشد و هر چه میزان پتاسیم قابل استفاده در خاک کمتر باشد میتوان انتظار داشت که اثربخشی این باکتریها افزایش یابد. تحقیقات در زمینه جداسازی باکتریهای آزادکننده پتاسیم بایستی ادامه داشته باشد و بایستی جدایههای باکتری در شرایط مختلف محیطی و در خاکهای متفاوت مورد آزمایش قرار گیرند، تا با آزمایشاتی از این دست بتوان سویههای کارآمد را برای استفاده در عرضه کشاورزی معرفی نمود.
محمدرضا ساریخانی؛ امید مدنی؛ شاهین اوستان
چکیده
پتاسیم یکی از عناصر غذایی ضروری پرمصرف برای رشد و توسعه سیستمهای زنده محسوب میشود. کاربرد و استفاده ریزجانداران خاک یکی از راههای افزایش تامین این عناصر و رشد محصول میباشند. برخی از باکتریها در رهاسازی پتاسیم از منابع معدنی کارایی لازم را دارا میباشند و در سالهای اخیر توجه به باکتریهای آزادکننده پتاسیم با هدف تهیه کودهای ...
بیشتر
پتاسیم یکی از عناصر غذایی ضروری پرمصرف برای رشد و توسعه سیستمهای زنده محسوب میشود. کاربرد و استفاده ریزجانداران خاک یکی از راههای افزایش تامین این عناصر و رشد محصول میباشند. برخی از باکتریها در رهاسازی پتاسیم از منابع معدنی کارایی لازم را دارا میباشند و در سالهای اخیر توجه به باکتریهای آزادکننده پتاسیم با هدف تهیه کودهای زیستی بیشتر شده است. در این مطالعه توان چندین جدایه باکتری در آزادسازی پتاسیم از کانیهای میکا در شرایط درون-شیشهای بررسی شد. برای این منظور در یک آزمایش انکوباسیون میکروبی توانایی آزادسازی پتاسیم توسط پنج جدایه (S6-6، S10-3، S14-3، S19-1 و S21-1) متعلق به جنس سودوموناس ارزیابی شد. در این آزمایش به دلیل استفاده از کانی میکا و تریکلسیم فسفات در محیط کشت الکساندروف، آزادسازی پتاسیم و فسفر به صورت همزمان در فواصل زمانی پنج روز در طول آزمایش اندازهگیری شد. این آزمایش با در نظر گرفتن فاکتورهای باکتری (شامل 5 جدایه باکتری و یک نمونه شاهد بدون باکتری) و کانی میکا (شامل بیوتیت و موسکویت) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. رهاسازی پتاسیم از منابع کانیهای پتاسیمدار موسکویت و بیوتیت در حضور منبع فسفر نامحلول تریکلسیم فسفات بررسی شد. انحلال فسفر از منبع تریکلسیمفسفات توسط باکتریها به روش آمونیم-وانادات-مولیبدات از طریق اسپکتروفتومتری تعیین شد و پتاسیم آزادشده در محلول از طریق فلیمفتومتر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که پتاسیم و فسفر محلول در محیط کشت تلقیح شده با باکتریهای فوق به طور معنیداری افزایش یافت و مقدار پتاسیم آزاد شده توسط جدایهها از این محیط بین 17/2 تا 23/3 میلیگرم در گرم به دست آمد و بیشترین مقدار پتاسیم آزاد شده مربوط به سویه S14-3 بود که نسبت به شاهد بدون باکتری 85/48 درصد افزایش نشان داد و با سایر جدایهها تفاوت معنیداری داشت. در آنالیز XRD کانی موسکویت (تیمار شده با منیزیم) در حضور تیمار S14-3، پیک 5/19 انگسترم بهدست آمد که میتواند مربوط به تخلیه فضای بین لایهای و پر شدن آن توسط یکسری از متابولیتهای باکتریایی باشد. چنین به نظر میرسد که تخلیه پتاسیم از کانیها رخ داده است و آزمایشات تکمیلی بیشتر برای تایید این موضوع لازم است. افزایش آزادسازی پتاسیم از کانیهای پتاسیم و انحلال فسفر از تریکلسیم فسفات شاید در نتیجه تولید و آزادسازی اسیدهای آلی از باکتریها باشد.
سیروس صادقی؛ شاهین اوستان؛ نصرت اله نجفی؛ مصطفی ولیزاده؛ حسن منیریفر
چکیده
دو فلز Zn وCd رفتار ژئوشیمیایی مشابهی دارند؛ از اینرو، اثر Zn بر تجمع Cd در گیاهان حائز اهمیت است. در این تحقیق، برای بررسی اثر متقابل Cd و Zn بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays cv. single cross 704)، آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور Cd در هشت سطح (صفر، 5/0، 5/2، 5، 10، 20، 40 و mg kg-1 80) از منبع 3CdSO4.8H2O و Zn در هشت سطح ...
بیشتر
دو فلز Zn وCd رفتار ژئوشیمیایی مشابهی دارند؛ از اینرو، اثر Zn بر تجمع Cd در گیاهان حائز اهمیت است. در این تحقیق، برای بررسی اثر متقابل Cd و Zn بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays cv. single cross 704)، آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور Cd در هشت سطح (صفر، 5/0، 5/2، 5، 10، 20، 40 و mg kg-1 80) از منبع 3CdSO4.8H2O و Zn در هشت سطح (صفر، 5، 25، 50، 100، 200، 400 و mg kg-1 800) از منبع ZnSO4.7H2O، در سه تکرار با کشت گیاه ذرت در یک خاک شن لومی اجرا شد. بعد از 60 روز، وزن خشک بخش هوایی و ریشه و غلظتهای Cd ، Zn ، Fe، Mn و Cu در این دو بخش اندازهگیری شدند. در سطوح 5/0، 5/2، 20 و mg Cd kg-1 80 (به استثنای تیمار Cd0.5-Zn25)، کاربرد 5 تا mg Zn kg-1 50 در مقایسه با سطح صفر Zn باعث افزایش وزن خشک بخش هوایی شده و در سطوح بالاتر Zn، کاهش این صفت مشاهده شد. در سطوح 5 و mg Cd kg-1 10، کاربرد 5 تا mg Zn kg-1 100، باعث افزایش وزن خشک بخش هوایی شده و در سطوح بالاتر Zn، کاهش این صفت مشاهده شد. در سطح mg Cd kg-1 40، کاربرد 5 تا mg Zn kg-1 200، باعث افزایش وزن خشک بخش هوایی شد و با کاربرد mg Zn kg-1 400، کاهش این صفت مشاهده شد. در سطح mg Cd kg-1 5/0، کاربرد تمامی سطوح Zn باعث افزایش غلظت Cd بخش هوایی شد؛ اما در سطح mg Cd kg-1 80، مصرف 5 تا mg Zn kg-1 200 باعث کاهش غلظت Cd بخش هوایی شد. در همین سطح Cd، مصرف mg Zn kg-1 400 باعث افزایش غلظت Cd بخش هوایی گردید. با توجه به نتایج، در سطوح پایین Cd، مصرف Zn در هر سطح باعث افزایش غلظت Cd بخش هوایی و ریشه شد، اما در سطوح بالای Cd، مصرف سطوح پایین Zn باعث کاهش غلظت Cd بخش هوایی و ریشه گردید و با مصرف سطوح بالای Zn، افزایش این صفت مشاهده شد. بهطور کلی، در تمامی سطوح Cd، کاربرد مقادیر متوسط Zn از انباشت Cd در بخش هوایی جلوگیری کرد، ولی مصرف مقادیر کم و زیاد Zn باعث تشدید این انباشت گردید.
رحیم مطلبی فرد؛ نصرت اله نجفی؛ شاهین اوستان
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر سطوح رطوبت خاک، روی و فسفر بر ترکیب شیمیایی و غلظت عناصر غذایی غده سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم آگریا به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و با سه عامل در شرایط گلخانهای اجرا شد. در این آزمایش سطوح روی شامل مقادیر 0، 10 و 20 میلی گرم روی بر کیلوگرم خاک، سطوح فسفر شامل مقادیر 0، 30 و 60 میلی گرم فسفر ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر سطوح رطوبت خاک، روی و فسفر بر ترکیب شیمیایی و غلظت عناصر غذایی غده سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم آگریا به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و با سه عامل در شرایط گلخانهای اجرا شد. در این آزمایش سطوح روی شامل مقادیر 0، 10 و 20 میلی گرم روی بر کیلوگرم خاک، سطوح فسفر شامل مقادیر 0، 30 و 60 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک و سطوح رطوبت خاک شامل سه سطح (FC-FC9/0، FC8/0- FC7/0 و FC6/0- FC5/0) بود. در پایان دوره رشد، عملکرد و اجزای عملکرد غده تعیین و غلظت قندهای احیایی در بافت تازه و غلظت نشاسته، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، منگنز و روی در ماده خشک غده سیب زمینی تعیین شد. با کاهش رطوبت خاک غلظت نیتروژن، فسفر و قندهای احیایی غده افزایش ولی غلظت سدیم، منیزیم، آهن و نشاسته آن کاهش یافت (05/0>p). با این حال، کاهش رطوبت خاک بر غلظت پتاسیم و روی غده تأثیر معنی داری نداشت. مصرف 20 میلی گرم Zn بر کیلوگرم خاک باعث افزایش غلظت نشاسته، سدیم، آهن و روی غده شد (05/0>p) ولی بر غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم و منیزیم تأثیر معنی داری نداشت. مصرف 60 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک باعث کاهش غلظت نیتروژن و افزایش غلظت نشاسته، قندهای احیایی و فسفر غده شد (05/0>p) ولی بر غلظت پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن و روی غده تأثیر معنی داری نداشت.
نصرت اله نجفی؛ سنیه مردمی؛ شاهین اوستان
چکیده
در یک آزمایش گلخانه ای، تأثیر غرقاب، لجن فاضلاب و کود دامی بر جذب و غلظت P، K، Ca، Mg و Na در ریشه و بخش هوایی آفتابگردان ((Helianthus annuus L. بررسی گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار شامل مدت غرقاب در پنج سطح (صفر، 2، 4، 8، 22 روز)، منبع کود آلی در دو سطح (کود دامی و لجن فاضلاب) و هر کود آلی در سه سطح (صفر، 15، 30 گرم ...
بیشتر
در یک آزمایش گلخانه ای، تأثیر غرقاب، لجن فاضلاب و کود دامی بر جذب و غلظت P، K، Ca، Mg و Na در ریشه و بخش هوایی آفتابگردان ((Helianthus annuus L. بررسی گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار شامل مدت غرقاب در پنج سطح (صفر، 2، 4، 8، 22 روز)، منبع کود آلی در دو سطح (کود دامی و لجن فاضلاب) و هر کود آلی در سه سطح (صفر، 15، 30 گرم بر کیلوگرم خاک) انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش مدت غرقاب شدن خاک، جذب و غلظت P و K در ریشه و بخش هوایی، غلظت Ca و Na در ریشه، غلظت Mg بخش هوایی، جذب Ca و Mg در ریشه و جذب و غلظت Na در بخش هوایی آفتابگردان افزایش یافت ولی جذب و غلظت P در ریشه و جذب K در ریشه و بخش هوایی مجدداً کاهش یافت. با افزایش مدت غرقاب شدن خاک، جذب و غلظت Ca در بخش هوایی کاهش یافت ولی غلظت Ca در بخش هوایی دوباره افزایش یافت. اثر غرقاب شدن خاک بر جذب Mg در بخش هوایی معنی دار نبود. با کاربرد کود دامی و لجن فاضلاب و افزایش سطح مصرفی آنها جذب و غلظت P در ریشه و بخش هوایی، جذب Ca در ریشه و بخش هوایی و جذب و غلظت Na در بخش هوایی افزایش یافت. جذب و غلظت K در بخش هوایی با کاربرد کود دامی و افزایش سطح مصرفی آن افزایش یافت ولی با مصرف لجن فاضلاب کاهش یافت. تأثیر غرقاب شدن خاک بر جذب و غلظت عناصر پرمصرف و سدیم در ریشه و بخش هوایی به منبع و مقدار کود آلی مصرفی بستگی داشت و برعکس. نتایج نشان داد که حتی دوره های کوتاه غرقاب شدن خاک (2 روز) بر غلظت های عناصر در گیاه اثرات طولانی مدت داشت. به طور کلی، گیاه آفتابگردان P،Mg و Naرا در ریشه و Ca را در بخش هوایی انباشته کرد در حالی که غلظت K در ریشه تفاوت معنی داری با بخش هوایی نداشت.