علوم آب
اسماعیل فرخی؛ مهدی نصیری محلاتی؛ علیرضا کوچکی؛ علیرضا بهشتی
چکیده
پیشبینی عملکرد محصول با هدف بهینه کردن میزان آب آبیاری به خصوص هنگامی که آب قابل دسترس محدود باشد، برای افزایش پایداری در تولید بسیار حائز اهمیت است. در این مطالعه مدل آب محورِ آکوواکراپ که توسط فائو توسعه داده شده است، به منظور شبیهسازی بهرهوری آب، زیست توده و عملکرد گوجهفرنگی تحت رژیمهای مختلف آبیاری واسنجی و صحتسنجی ...
بیشتر
پیشبینی عملکرد محصول با هدف بهینه کردن میزان آب آبیاری به خصوص هنگامی که آب قابل دسترس محدود باشد، برای افزایش پایداری در تولید بسیار حائز اهمیت است. در این مطالعه مدل آب محورِ آکوواکراپ که توسط فائو توسعه داده شده است، به منظور شبیهسازی بهرهوری آب، زیست توده و عملکرد گوجهفرنگی تحت رژیمهای مختلف آبیاری واسنجی و صحتسنجی شد. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 1396-1395 اجرا شد. واسنجی مدل با استفاده از دادههای سال 1395 و صحتسنجی مدل با استفاده از دادههای سال 1396 انجام شد. در این مطالعه مدل آکوواکراپ تحت شرایط آبیاری کامل (100 درصد نیاز آبی) و کم آبیاری (75 و 50 درصد نیاز آبی) اجرا و در دو مرحله رویشی و زایشی برای محصول گوجهفرنگی واسنجی و صحتسنجی شد. کارایی مدل با استفاده از میانگین مربعات خطای نرمالشده (NRMSE)، کارایی مدل (EF)، شاخص توافق ویلموت (d) و ضریب تعیین (R2) مورد ارزیابی قرار گرفت. مدل آکوواکراپ به منظور شبیهسازی بهرهوری آب، زیستتوده بالای سطح خاک و عملکرد خشک میوه گوجهفرنگی برای همه تیمارهای آبیاری بهترتیب با مقادیر شاخصهای آماری 14/81%=NRMSE، 0/85=d، 0/93=R2، %23>NRMSE>4/%7، 1>d>0/94، 0/99>R2>0/92 و 97/%9=NRMSE، 96/0=d، 86/0=R2 واسنجی شد. در طول مرحله صحتسنجی، 13/64%=NRMSE، 0/90=d، 0/23=R2، 3/%21>NRMSE>5/%6، 1>d>0/95، 0/98>R2>0/92 و 15/64%=NRMSE، 0/95=d، 0/95=R2 بهترتیب برای بهرهوری آب، زیست توده بالای سطح خاک و عملکرد خشک میوه گوجهفرنگی بدست آمد. به طور کلی توانایی مدل آکوواکراپ در شبیهسازی مقادیر بهرهوری آب، زیستتوده بالای سطح خاک و عملکرد مشاهده شده رضایتبخش بود، با این وجود کارایی مدل با افزایش تنش آب کاهش پیدا کرد.
علوم آب
اسماعیل فرخی؛ مهدی نصیری محلاتی؛ علیرضا کوچکی؛ علیرضا بهشتی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف شبیهسازی محتوای رطوبت خاک، تبخیر و تعرق و پوشش کانوپی گوجهفرنگی تحت رژیمهای مختلف آبیاری در مراحل مختلف رشد با استفاده از مدل آکوواکراپ در شرایط آب و هوایی مشهد به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرتهای خردشده در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 1396-1395 اجرا شد. عامل کرت اصلی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف شبیهسازی محتوای رطوبت خاک، تبخیر و تعرق و پوشش کانوپی گوجهفرنگی تحت رژیمهای مختلف آبیاری در مراحل مختلف رشد با استفاده از مدل آکوواکراپ در شرایط آب و هوایی مشهد به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرتهای خردشده در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 1396-1395 اجرا شد. عامل کرت اصلی شامل کمآبیاری به میزان 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه در مرحله رویشی و عامل کرت فرعی شامل کمآبیاری به میزان 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی گیاه در مرحله زایشی بود. مدل آکوواکراپ با استفاده از دادههای اندازهگیری شده واسنجی و صحتسنجی گردید. به طور کلی، محتوای رطوبت خاک، تبخیر و تعرق و پوشش کانوپی گوجهفرنگی با دقت قابل قبولی توسط مدل آکوواکراپ صحت سنجی شد، با این وجود کارایی مدل با افزایش تنش آب کاهش پیدا کرد. میانگین مربعات خطای نرمالشده بدست آمده برای محتوای آب خاک و پوشش کانوپی گوجهفرنگی در همه تیمارهای آبیاری 36/13 و 87/13، 25/16 و 87/12 درصد به ترتیب برای مرحله واسنجی و صحتسنجی بود، که این نتایج نشاندهنده توانایی بالای مدل آکوواکراپ در شبیهسازی تغییرات رطوبت خاک و پوشش کانوپی در طول دوره رشد گوجهفرنگی میباشد. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل آکوواکراپ میتواند در شرایط تنش آبی در سطح قابل قبولی واسنجی شود و به عنوان ابزاری سودمند برای تصمیمات حمایتی در زمان و میزان آبیاری گوجهفرنگی تبدیل شود.
احمدرضا رضوی؛ مهدی نصیری محلاتی؛ علیرضا کوچکی؛ علیرضا بهشتی
چکیده
تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالشهای فراروی بشر در قرن جاری است که به نظر میرسد اثرات آن در افغانستان به خصوص در بخش کشاورزی بسیار شدید باشد. مطالعه این اثرات بیش از هر چیز مستلزم دسترسی به دادههای هواشناسی دقیق و کافی به خصوص برای متغیرهای دما و بارش است، اما به دلایل مختلف این دادهها در افغانستان از دقت و کفایت لازم برخوردار نیستند. ...
بیشتر
تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالشهای فراروی بشر در قرن جاری است که به نظر میرسد اثرات آن در افغانستان به خصوص در بخش کشاورزی بسیار شدید باشد. مطالعه این اثرات بیش از هر چیز مستلزم دسترسی به دادههای هواشناسی دقیق و کافی به خصوص برای متغیرهای دما و بارش است، اما به دلایل مختلف این دادهها در افغانستان از دقت و کفایت لازم برخوردار نیستند. در این پژوهش امکان استفاده از پایگاه داده AgMERRA از طریق مقایسه دادههای آن با دادههای ثبت شدهی چهار ایستگاه سینوپتیک مهم در افغانستان با استفاده از پنج شاخص نکویی برازش (RMSE، NRMSE، MBE، R2 و d)، الگوی تغییرات فصلی و نیز تابع توزیع احتمال آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه بیانگر قدرت و کارایی لازم دادههای AgMERRA برای پر کردن خلأها و قابلیت مطلوب آن در تولید سری دادههای هواشناسی بود. نتایج حاصل از طریق شاخص NRMSE بیانگر قرار گرفتن مقادیر شبیهسازی شده در رده عالی و خوب در تمامی ایستگاهها و مقیاسهای زمانی بود. مقدار شاخص R2 برای شبیهسازی درجه حرارت در فواصل زمانی روزانه، 14 روزه و ماهانه بیش از 86/0 بود. بارش در مقیاس زمانی روزانه دارای R2 نامناسب بود، اما با افزایش مقیاس زمانی به 14 روزه و ماهانه مقدار R2 آن در حد قابل قبولی افزایش یافت. مقادیر ضریب توافق d نیز برای بارشهای 14 روزه و ماهانه مناسب بود (حداقل 87/0). دادههای شبیهسازی شدهی AgMERRA در مقیاس ماهانه تبعیت خوبی از الگوی فصلی دادههای ایستگاهی نشان داد. با این وجود مقادیری از تخمینهای کمتر و بیشتر از حد واقعی به خصوص در ایستگاه کابل مشاهده شد. این تبعیت از الگو در مقیاس روزانه نیز برای متغیرهای هواشناسی مورد مطالعه در حد قابل قبول بود، اگرچه AgMERRA نتوانست برخی از نوسانات موجود در توزیع احتمال دادههای دمای حداکثر و حداقل (با بازه یک درجه سانتیگراد) را به خوبی شبیهسازی نماید.
اعظم لشکری؛ محمد بنایان اول؛ علیرضا کوچکی؛ امین علیزاده؛ یانگ سای چوی؛ سئون کی پارک
چکیده
ساخت داده های ناقص (گمشده) موجود در مشاهدات ایستگاه های سینوپتیک با استفاده از روش های پیشرفته، استاندارد و دقیق در سطح جهانی اهمیت بسزایی در مطالعات هواشناسی کشاورزی و شبیه سازی عملکرد گیاهان زراعی دارد. لذا این پژوهش با هدف امکان سنجی استفاده از داده های AgMERRA برای تخمین داده های گمشده انجام شد. در این تحقیق با استفاده از خصوصیات جغرافیایی ...
بیشتر
ساخت داده های ناقص (گمشده) موجود در مشاهدات ایستگاه های سینوپتیک با استفاده از روش های پیشرفته، استاندارد و دقیق در سطح جهانی اهمیت بسزایی در مطالعات هواشناسی کشاورزی و شبیه سازی عملکرد گیاهان زراعی دارد. لذا این پژوهش با هدف امکان سنجی استفاده از داده های AgMERRA برای تخمین داده های گمشده انجام شد. در این تحقیق با استفاده از خصوصیات جغرافیایی ایستگاه های مرجع گلمکان و مشهد داده های متناظر با دشت مشهد استخراج شد. با استفاده از روش های ارزیابی کارایی مدل ها شامل ضریب همبستگی، جذر میانگین مربع خطا، میانگین خطای مطلق و انحراف نتایج، واسنجی داده های AgMERRA انجام گرفت. نتایج واسنجی حاکی از قدرت بالای این مجموعه در شبیه سازی حداکثر و حداقل دمای روزانه بود. اگرچه مقادیر پارامترهای ارزیابی کارایی مدل برای بارندگی نیز در سطح قابل قبولی بود با این وجود ضریب همبستگی بارندگی روزانه بین داده های AgMERRA و داده های ایستگاهی برای ایستگاه های گلمکان و مشهد به ترتیب 25/0 و 43/0 بود. مقایسه توزیع احتمال تجمعی داده های مشاهده شده با داده های AgMERRA طی کل دوره مورد مطالعه برای ایستگاه های گلمکان و مشهد، نشان داد که داده های مورد استفاده از هر دو منبع از روند مشابهی تبعیت می کنند. با این وجود، تفاوت میانگین حداکثر دمای روزانه، حداقل دمای روزانه و بارندگی روزانه مشاهده شده و شبیه سازی شده طی دوره 30 ساله مورد مطالعه برای ایستگاه مشهد به ترتیب42/3 درجه سانتیگراد، 68/4 درجه سانتیگراد و 06/0 میلی متر در روز بود و این مقادیر برای ایستگاه گلمکان طی دوره 23 ساله مورد مطالعه به ترتیب 10/2 و 05/3 درجه سانتیگراد و 28/0 میلی متر در روز بود. بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که برای اطمینان از دقت این داده ها تعداد ایستگاه های بیشتری مورد مطالعه قرار گیرد تا از این طریق میزان دقیق تری از قدرت این داده ها در شبیه سازی بارندگی نیز بدست آید.
شهرام امیرمرادی؛ پرویز رضوانی مقدم؛ علیرضا کوچکی؛ شهناز دانش؛ امیر فتوت
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف کادمیم و سرب بر خصوصیات کمی و کیفی مریم گلی (Salvia officinalis L.) در سال 1390 درگلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل غلظت های کادمیم (0، 10، 20، 40 میلی گرم بر کیلوگرم در آب آبیاری) و فاکتور دوم شامل غلظت های ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف کادمیم و سرب بر خصوصیات کمی و کیفی مریم گلی (Salvia officinalis L.) در سال 1390 درگلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل غلظت های کادمیم (0، 10، 20، 40 میلی گرم بر کیلوگرم در آب آبیاری) و فاکتور دوم شامل غلظت های سرب (0، 100، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم در آب آبیاری) بود. نشاء های مریم گلی در مرحله دوبرگی کشت شدند. آبیاری توسط محلول های نیترات کادمیم و سرب انجام شد. نتایج نشان داد که اثرکادمیم و سرب بر وزن تر، وزن خشک، ارتفاع گیاه، میزان اسانس، میزان جذب کادمیم و سرب توسط اندام های هوایی و ریشه معنی دار بود. وزن تر اندام هوایی در غلظت کادمیم 40 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به شاهد 61/4 درصد کاهش داشت و این کاهش در غلظت 600 میلی گرم بر کیلوگرم برابر 16/5 درصد بود. وزن خشک اندام هوایی در حداکثر غلظت کادمیم نسبت به شاهد 83/10 درصد و درحداکثر غلظت سرب نسبت به شاهد 08/11درصد کاهش یافت. بیشترین مقدار جذب کادمیم توسط اندام های هوایی مربوط به تیمار غلظت 40 میلی گرم بر کیلوگرم کادمیم و 600 میلی گرم بر کیلوگرم سرب بود. در این آزمایش، فلزات سنگین در هیچ یک از تیمارهای آزمایش وجود نداشت، لذا به نظر می رسد که کشت این گیاه در شرایط استفاده از آب های آلوده به کادمیم و سرب قابل استفاده باشد.
روح اله مرادی؛ علیرضا کوچکی؛ مهدی نصیری محلاتی؛ حامد منصوری
چکیده
این تحقیق با هدف ارزیابی اثر انواع شخم، مدیریت بقایای ذرت و سطوح کود نیتروژن بر میزان انتشار گاز دی اکسید کربن جهت کاهش اثرات منفی تغییرات اقلیم انجام شد. بدین منظور، یک آزمایش دو ساله (1390 و 1391) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشهد بهصورت اسپلیت پلات نواری بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل انواع ...
بیشتر
این تحقیق با هدف ارزیابی اثر انواع شخم، مدیریت بقایای ذرت و سطوح کود نیتروژن بر میزان انتشار گاز دی اکسید کربن جهت کاهش اثرات منفی تغییرات اقلیم انجام شد. بدین منظور، یک آزمایش دو ساله (1390 و 1391) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشهد بهصورت اسپلیت پلات نواری بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل انواع شخم (1- شخم رایج و 2- شخم حداقل) و مدیریت بقایای ذرت (1- حفظ بقایای گیاهی محصول سال قبل و 2- عدم وجود بقایای گیاهی) که عمود بر هم اجرا شدند و فاکتور فرعی شامل سطوح مختلف کود اوره (صفر، 150، 300 و 450 کیلوگرم در هکتار) که در داخل شخم اسپلیت گردید، بودند. نتایج نشان داد که میزان انتشار دیاکسید کربن برای سال 1390 و 1391 در شخم رایج حدود 15 و 10 درصد بیشتر از شخم حداقل بود. حفظ بقایا در سطح خاک منجر به افزایش معنیدار انتشار دیاکسید کربن نسبت به شرایط عدم وجود بقایای گیاهی در هر دو سال آزمایش شد. بهطوریکه، میزان انتشار در شرایط وجود بقایای گیاهی در سال اول و دوم به ترتیب حدود 36/4 و 37/5 برابر انتشار در عدم حضور بقایای گیاهی بود. با افزایش سطوح کود نیتروژن میزان انتشار گاز دیاکسید کربن افزایش یافت. نتایج نشان داد که میزان انتشار در سال دوم تحت تأثیر کلیه اثرات ساده و متقابل تیمارهای مورد بررسی بیشتر از سال اول آزمایش بود. در بررسی انتشار روزانه دیاکسید کربن، مشاهده شد که میزان انتشار در هر دو سال آزمایش بیشتر تحت تأثیر بقایای گیاهی قرار گرفت تا نوع شخم و سطوح کود اوره. میزان این صفت تحت تأثیر شخم رایج، وجود بقایای ذرت و سطوح بالای مصرف اوره بالاتر از شخم حداقل، عدم حضور بقایا و سطوح پایین کودی بود. نتایج رگرسیون خطی بین درجه حرارت هوا و میانگین انتشار روزانه دیاکسید کربن نشان داد که همبستگی مثبت بین درجه حرارت هوا و انتشار دیاکسید کربن وجود داشت.
مجید رحیمی زاده؛ احمد زارع فیض آبادی؛ علی کاشانی؛ علیرضا کوچکی؛ مهدی نصیری محلاتی
چکیده
چکیده
به منظور بررسی اثر تناوب های زراعی دوگانه گندم، نیتروژن مصرفی و برگشت بقایا بر حاصلخیزی خاک در شرایط اقلیم سرد خراسان، آزمایشی در طی دو سال زراعی 87-1385 انجام شد. این آزمایش بهصورت کرت های دوبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تناوب زراعی به عنوان عامل اصلی شامل پنج سطح (1- گندم_گندم 2- سیب زمینی_گندم ...
بیشتر
چکیده
به منظور بررسی اثر تناوب های زراعی دوگانه گندم، نیتروژن مصرفی و برگشت بقایا بر حاصلخیزی خاک در شرایط اقلیم سرد خراسان، آزمایشی در طی دو سال زراعی 87-1385 انجام شد. این آزمایش بهصورت کرت های دوبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تناوب زراعی به عنوان عامل اصلی شامل پنج سطح (1- گندم_گندم 2- سیب زمینی_گندم 3- ذرت سیلویی_گندم 4- شبدر برسیم_گندم 5- چغندرقند_گندم) و کود نیتروژنه برای تمامی گیاهان پیش کاشت گندم به عنوان عامل فرعی با چهار سطح (1- بدون مصرف کود 2- مصرف کود 50 درصد کمتر از میزان توصیه 3- مصرف کود به میزان توصیه کودی 4- مصرف کود 50 درصد بیشتر از میزان توصیه) و برگشت بقایای محصول پیش کاشت گندم به خاک نیز به عنوان عامل فرعی فرعی با دو سطح ( 1- بدون برگشت بقایای گیاهی، 2- برگشت 50 درصد بقایای بجا مانده از محصول پیش کاشت) در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد که میزان نیتروژن خاک در طول آزمایش تحت تاثیر تناوب زراعی، مقدار نیتروژن مصرفی و برگشت بقایای محصول قرار نگرفت. نوع محصول پیش کاشت گندم تاثیر معنی داری بر میزان فسفر قابل استفاده خاک در عمق 30-0 سانتیمتری داشت، در حالی که فسفر قابل استفاده خاک تحت تاثیر میزان مصرف کود نیتروژنه در گیاه پیش کاشت قرار نگرفت. نتایج آزمایش نشان داد که نوع گیاه پیش کاشت تاثیر معنی داری بر میزان پتاسیم باقیمانده در خاک به ترتیب پس از برداشت شبدر و گندم مشاهده شدند. در پایان سال دوم آزمایش اثر متقابل تناوب زراعی و برگشت بقایا بر میزان کربن آلی خاک در عمق 60-30 سانتیمتری خاک معنی دار بود، در حالی که در سال اول آزمایش نوع محصول پیش کاشت و میزان مصرف نیتروژن بر کربن آلی خاک تاثیر معنی داری نداشت.
واژههای کلیدی: تناوب زراعی، فسفر، کربن آلی، گندم، نیتروژن
علیرضا کوچکی؛ ویدا مختاری؛ شهربانو طاهرآبادی؛ سلما کلانتری
چکیده
چکیده
به منظور بررسی تاثیر تنش آبی بر روی عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگی های کیفی دو گونه دارویی اسفرزه و پسیلیوم، آزمایشی در سال زراعی 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش بصورت اسپلیت پلات و در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. تیمارهای آبیاری (فاکتور اصلی) در چهار سطح 1000، 2000، 3000 و ...
بیشتر
چکیده
به منظور بررسی تاثیر تنش آبی بر روی عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگی های کیفی دو گونه دارویی اسفرزه و پسیلیوم، آزمایشی در سال زراعی 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش بصورت اسپلیت پلات و در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. تیمارهای آبیاری (فاکتور اصلی) در چهار سطح 1000، 2000، 3000 و 4000 مترمکعب آب در هکتار، در کرت های اصلی و تیمار فرعی شامل دو گونه اسفرزه ( ovate lantago P) و پسیلیوم (Plantago psyllium) درکرت های فرعی قرار گرفتند. صفات اندازه گیری شده شامل: طول سنبله، تعداد سنبله در هر بوته، تعداد دانه در هرسنبله، وزن هزار دانه، عملکرد کاه و کلش و عملکرد دانه بود. سه شاخص کیفی، مقدار موسیلاژ (درصد) و شاخص تورم (میلی لیتر) و مقدار تورم در هر گرم موسیلاژ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تاثیر تیمارهای آبیاری بر عملکرد کاه و کلش معنی داری نبود، ولی بر تعداد سنبله در بوته، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در اسفرزه و پسیلیوم تاثیر معنی داری داشت. بیشترین مقادیر تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه در تیمار آبی 4000 مترمکعب در هکتار بدست آمد. عملکرد کاه و کلش و عملکرد دانه در اسفرزه به ترتیب در تیمار آبی 4000 و 3000 متر مکعب در هکتار و در پسیلیوم به ترتیب در تیمار آبی 3000 و 4000 متر مکعب در هکتار بدست آمد. میزان موسیلاژ و شاخص تورم تحت تاثیر تیمارهای آبیاری قرار گرفتند، ولی میزان تورم برای هر گرم موسیلاژ اختلاف معنی داری نداشت. بیشترین مقادیر موسیلاژ و شاخص تورم در هر دو گونه در تیمار آبی 2000 متر مکعب در هکتار مشاهده شد. همچنین بالاترین میزان تورم در هر گرم موسیلاژ در تیمار آبی 1000 متر مکعب در هکتار بود. بین میزان موسیلاژ و شاخص تورم همبستگی مثبت و بالایی (87/0=r( وجود داشت.
واژه های کلیدی: تنش آبی، عملکرد و اجراء عملکرد، موسیلاژ، اسفرزه، پسیلیوم
علیرضا کوچکی؛ مریم جهانی؛ لیلا تبریزی؛ علی اصغر محمد آبادی
چکیده
چکیده
به منظور ارزیابی اثر کودهای بیولوژیکی و شیمیایی و تراکم بر عملکرد گل و ویژگیهای بنه زعفران، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در سه سال زراعی 1386 ،1387 و 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارهای این تحقیق شامل 1-کود بیولوژیک نیتروکسین حاوی باکتریهای تثبیتکننده ...
بیشتر
چکیده
به منظور ارزیابی اثر کودهای بیولوژیکی و شیمیایی و تراکم بر عملکرد گل و ویژگیهای بنه زعفران، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در سه سال زراعی 1386 ،1387 و 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارهای این تحقیق شامل 1-کود بیولوژیک نیتروکسین حاوی باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن از جنس Azospirillum/ Azotobacter، کود دلفارد (اختصاصی زعفران حاوی 12% ازت از منبع اوره و نیترات، 8%فسفر، 4% پتاسیم و کلاتهای آهن، روی، منگنز و مس) و شاهد (بدون مصرف کود) 2- تراکمهای مختلف بنه بر مبنای 4، 6، 8، 10 و 12 تن در هکتار در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد که اثر تیمارهای کودی بر تعداد گل، وزن تر و خشک گل، وزن تر و خشک کلاله در سالهای آزمایش معنی دار بود. اثر تیمارهای کودی بر تعداد بنه، وزن تر و خشک بنه در سال دوم آزمایش نیز معنی دار بود. بیشترین تعداد گل، وزن خشک گل، وزن خشک کلاله و وزن خشک بنه در تیمار کود دلفارد مشاهده شد در حالی که کمترین تعداد گل، وزن خشک گل، وزن خشک کلاله و وزن خشک بنه در سه سال آزمایش مربوط به تیمار نیتروکسین بود. اثر تیمارهای مختلف تراکم بر تعداد گل، وزن تر گل، وزن خشک گل و وزن خشک کلاله در سال دوم و بر تعداد گل و وزن تر گل در سال سوم معنی داری بود. بیشترین میزان وزن خشک کلاله در سال دوم و سوم آزمایش در تراکم 8 تن بنه در هکتار بدست آمد. نتایج اثر متقابل بین کود و تراکم نشان داد که بیشترین وزن خشک گل و کلاله در تراکم 8 تن بنه در هکتار و تیمار کودی دلفارد بدست آمد. برازش منحنی رگرسیون خطی بین تعداد بنه و وزن خشک بنهها بیانگر آن بود که با افزایش تعداد بنههای تولیدی در متر مربع، وزن خشک بنهها کاهش یافت.
واژههای کلیدی: نیتروکسین، دلفارد، زعفران