مجید فروهر؛ رضا خراسانی؛ امیر فتوت؛ حسین شریعتمداری؛ کاظم خاوازی
چکیده
تبدیل مواد آلی به بیوچار و مصرف آن در خاک، راهکار نوینی است برای تغییر جهت و هدایت "انقلاب سبز" به سمت داشتن "اکوسیستمهای زراعی پایدار". برای بهرهمندی از مزایای بیوچار و مشخص کردن محدودیتهای احتمالی کاربرد آن در خاکهای کشورمان، بررسی اثر انواع بیوچارها از جنبههای مختلف ضروری است. در همین راستا در تحقیقی که به صورت اسپلیت پلات ...
بیشتر
تبدیل مواد آلی به بیوچار و مصرف آن در خاک، راهکار نوینی است برای تغییر جهت و هدایت "انقلاب سبز" به سمت داشتن "اکوسیستمهای زراعی پایدار". برای بهرهمندی از مزایای بیوچار و مشخص کردن محدودیتهای احتمالی کاربرد آن در خاکهای کشورمان، بررسی اثر انواع بیوچارها از جنبههای مختلف ضروری است. در همین راستا در تحقیقی که به صورت اسپلیت پلات در زمان در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد، تأثیر مصرف سه نوع بیوچار مختلف بر pH، شوری و مقدار قابل استفاده فسفر و پتاسیم خاک در مقایسه با مواد اولیه آنها، مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: کمپوست زباله شهری، لجن فاضلاب، کود گاوی و بیوچارهای آنها. پس از اعمال تیمارها (بر اساس مصرف وزنهای یکسان کربن آلی و معادل با 17 تن در هکتار کود گاوی) در نمونههای یک کیلوگرمی از یک خاک آهکی با بافت لوم شنی و رساندن رطوبت آنها به حد ظرفیت مزرعه، نمونههای تیمار شده، در دمای 25 درجه سانتیگراد در انکوباتور، نگهداری شدند. در زمانهای 10، 30، 60، 120 و 180 روز بعد از شروع آزمایش از خاکهای تیمار شده نمونهبرداری شد و فاکتورهای مورد نظر، در آنها اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بررسی اثرمتقابل تیمار در زمان روی پارامترهای مورد اندازهگیری، تحت تأثیر هر یک از تیمارها تغییرات فسفر قابل استفاده خاک با زمان، یک روند اغلب افزایشی معنیدار را نشان داد. تغییرات پتاسیم قابل استفاده، pH و شوری خاک با گذشت زمان معنیداری نبود. طبق نتایج مقایسه اثر تیمارها، هم بیوچارها و هم مواد اولیه آنها توانایی چشمگیری در افزایش فسفر و پتاسیم قابل استفاده خاک دارا بودند، اما اثر بیوچارها بارزتر بود. فسفر قابل جذب خاک از مقدار 4/6 میلیگرم در کیلوگرم در شاهد، به ترتیب به مقادیر 5/11، 7/15، 21، 3/17، 7/40 و 2/25 میلیگرم تحت تأثیر هر یک از تیمارهای کمپوست زباله شهری، کود گاوی، لجن فاضلاب، بیوچار کمپوست زباله شهری، بیوچار کود گاوی و بیوچار لجن فاضلاب، افزایش یافت. مصرف این مواد، پتاسیم قابل استفاده خاک را از 75 میلیگرم در کیلوگرم به ترتیب به 135، 198، 181، 150، 390 و 81 میلیگرم در کیلوگرم خاک رساند. افزایش شوری خاک در تمام تیمارها نسبت به شاهد (عدم مصرف بیوچار یا مواد اولیه آنها) ملاحظه شد. pH خاک در اثر مصرف هر یک از تیمارها نسبت به شاهد کاهش یافت. از این نظر تفاوتی بین بیوچارها و مواد اولیه آنها ملاحظه نشد. با توجه به اثرات بارزتری که بیوچارهای مورد بررسی در این تحقیق در افزایش فسفر و پتاسیم قابل استفاده خاک نسبت به مواد اولیه خود نشان دادند به نظر میرسد که بتوان در کاهش مصرف کودهای شیمیایی فسفره و پتاسه، به طور مؤثرتری از آنها بهره جست.
احمدرضا شیخ حسینی؛ حسین شریعتمداری؛ مهران شیروانی
چکیده
آلودگی منابع آب و خاک به فلزات سنگین از مهمترین چالش های پیش روی بشر است. جذب فلزات سنگین از محیط های آبی با استفاده از مواد جاذب ارزان قیمت یکی از روش های ارزان و کارآمد محسوب می شود. لیگاندهای مختلف دارای توانایی متفاوتی برای کمپلکس کردن فلزات سنگین هستند و بر جذب و سرنوشت آنها در محیط های آبی اثر چشمگیر و تعیین کننده ای دارند. سیترات ...
بیشتر
آلودگی منابع آب و خاک به فلزات سنگین از مهمترین چالش های پیش روی بشر است. جذب فلزات سنگین از محیط های آبی با استفاده از مواد جاذب ارزان قیمت یکی از روش های ارزان و کارآمد محسوب می شود. لیگاندهای مختلف دارای توانایی متفاوتی برای کمپلکس کردن فلزات سنگین هستند و بر جذب و سرنوشت آنها در محیط های آبی اثر چشمگیر و تعیین کننده ای دارند. سیترات و آرژنین از لیگاندهای مهم هستند که به طور طبیعی در خاک ها و ریزوسفر گیاهان یافت می شوند. در این مطالعه اثر لیگاندهای سیترات و آرژنین بر جذب نیکل توسط کانی های سپیولیت یزد و کلسیت بررسی شد. در حضور یا عدم حضور سیترات و آرژنین مدل لانگمویر جذب نیکل توسط سپیولیت را به خوبی توصیف نمود در حالی که جذب خطی بهترین توصیف برای جذب نیکل توسط کلسیت و حاکی از فیزیکی بودن مکانیسم جذب بود. سیترات مقدار و سرعت جذب نیکل توسط سپیولیت را کاهش داد. در مورد کلسیت سیترات بر ظرفیت جذب نیکل توسط کلسیت اثر چندانی نداشت اما سرعت جذب را افزایش داد. آرژنین موجب افزایش مقدار و سرعت جذب نیکل توسط دو کانی شد. سینتیک جذب نیکل توسط سپیولیت و کلسیت از مدل تابع توانی پیروی کرد. در حضور سیترات بعد از 6 ساعت واجذب نیکل توسط کانی کلسیت اتفاق افتاد. بنابراین حضور سیترات و آرژنین می تواند بر کارآیی سپیولیت و کلسیت برای حذف نیکل از محیط های آبی آلوده مؤثر باشد. آرژنین می تواند با افزایش جذب نیکل توانایی پالایندگی سپیولیت و کلسیت را افزایش دهد در حالی که سیترات بر سیستم کلسیت بی تأثیر بوده ولی در سیستم سپیولیت موجب کاهش جذب نیکل و در نتیجه کاهش کارآیی سیستم می شود.
یاسر عظیم زاده؛ حسین شریعتمداری
چکیده
گیاه پالایی یکی از کم هزینه ترین روش های پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین می باشد. هدف این مطالعه بررسی توان گیاه پالایی دو گیاه ذرت و کلزا تحت سیستم کشت منفرد و مخلوط بود. بدین منظور آزمایشی گلخانه ای به صورت کشت گلدانی بر روی یک خاک آهکی آلوده به سرب و روی انجام شد. تیمارها شامل کشت منفرد ذرت، کشت منفرد کلزا و کشت مخلوط (ذرت و کلزا) ...
بیشتر
گیاه پالایی یکی از کم هزینه ترین روش های پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین می باشد. هدف این مطالعه بررسی توان گیاه پالایی دو گیاه ذرت و کلزا تحت سیستم کشت منفرد و مخلوط بود. بدین منظور آزمایشی گلخانه ای به صورت کشت گلدانی بر روی یک خاک آهکی آلوده به سرب و روی انجام شد. تیمارها شامل کشت منفرد ذرت، کشت منفرد کلزا و کشت مخلوط (ذرت و کلزا) بودند. نتایج نشان داد فعالیت ریشه گیاه با کاهش pH و افزایش کربن آلی محلول خاک، زیست فراهمی فلزات سرب، روی، مس و نیکل را افزایش داد. جذب فلزات سرب، روی، مس و نیکل در ریشه کشت مخلوط کمتر از ریشه ذرت و بیشتر از ریشه کلزا بود. جذب روی و نیکل توسط شاخساره کلزا و کشت مخلوط بیشتر از ذرت بود. همچنین نتایج مربوط به جذب فلزات در کل زیست توده (جمع ریشه و شاخساره) نشان داد جذب مس و نیکل در زیست توده کشت مخلوط کمتر از ذرت و بیشتر از کلزا بود در حالی که جذب سرب و روی در زیست توده ذرت و کشت مخلوط بیشتر از کلزا بدست آمد. همچنین کشت مخلوط باعث افزایش عملکرد ذرت و کلزا نسبت به کشت منفرد شد. بنابراین به نظر می رسد استفاده از سیستم کشت مخلوط می تواند فلزات روی و نیکل را بیشتر از ذرت منفرد و مس را بیشتر از کلزای منفرد استخراج کند.
محسن حمیدپور؛ محمود کلباسی؛ مجید افیونی؛ حسین شریعتمداری
چکیده
چکیده
یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر زیست فراهمی و سرنوشت فلزات سنگین در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک، سیدروفورهای ترشح شده از ریشه گیاه و میکروارگانیسمهای خاک می باشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سیدروفور دسفروکسامین بی (DFO-B) بر جذب سرب (Pb) توسط کانی مونت موریلونایت انجام شد. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده pH بین 3 تا 7 و هم دماهای جذب ...
بیشتر
چکیده
یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر زیست فراهمی و سرنوشت فلزات سنگین در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک، سیدروفورهای ترشح شده از ریشه گیاه و میکروارگانیسمهای خاک می باشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سیدروفور دسفروکسامین بی (DFO-B) بر جذب سرب (Pb) توسط کانی مونت موریلونایت انجام شد. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده pH بین 3 تا 7 و هم دماهای جذب در دو pH،5/4 و 5/6 انجام گردید. غلظت سرب و سیدروفور بکار رفته در آزمایشات جذب وابسته به pH به ترتیب 10 میلی گرم در لیتر و 250 میکرومولار بود. هم دماهای جذب در 7 غلظت سرب (1 تا 10 میلی گرم در لیتر) در حضور یک غلظت سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH،5/4 و 5/6 انجام گردید. نتایج مطالعات جذب وابسته به pH نشان داد که سیدروفور باعث افزایش مقدار جذب سرب بر روی کانی مونت موریلونایت به ویژه درpH های بالاتر از 5 گردید. همدماهای جذب سرب در 5/4pH= تحت تأثیر سیدروفور قرار نگرفتند اما سیدروفور تأثیر معنی داری بر شکل همدما و مقدار سرب جذب شده به روی کانی مورد مطالعه در 5/6pH= داشت. مدل فروندلیخ جذب را درتمامی سیستم های مورد مطالعه به خوبی توصیف کرد. مقادیر ضریبKF مدل فروندلیخ به ترتیب 8/4 و 5/196 و ضریب n این مدل به ترتیب 8/0 و 1/2 در حضور و غیاب سیدروفور برای همدماهای بدست آمده در5/6pH= بود که نشان دهنده تمایل شدید سرب برای جذب بر روی سطوح مونت موریلونایت در حضور سیدروفور می باشد.
واژه های کلیدی: سرب، سیدروفور، جذب، مونت موریلونایت