علوم خاک
پریسا کبیری سامانی؛ محمد حسن صالحی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
ریزوسفر گیاهان، باعث رهاسازی عناصر از کانیهای خاک، تغییر و تبدیل کانیها میشود. در این مطالعه تأثیر ریزوسفر گندم و نیز آلودگی آن به کادمیم (مقادیر صفر، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم) برتغییر و تحول کانیهای رسی موجود در خاک غالب دشت شهرکرد (سری چهارمحال) بررسی شده است. پژوهش به مدت 16 هفته در شرایط گلخانه، در دو محیط ریزوسفر و توده خاک ...
بیشتر
ریزوسفر گیاهان، باعث رهاسازی عناصر از کانیهای خاک، تغییر و تبدیل کانیها میشود. در این مطالعه تأثیر ریزوسفر گندم و نیز آلودگی آن به کادمیم (مقادیر صفر، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم) برتغییر و تحول کانیهای رسی موجود در خاک غالب دشت شهرکرد (سری چهارمحال) بررسی شده است. پژوهش به مدت 16 هفته در شرایط گلخانه، در دو محیط ریزوسفر و توده خاک به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار (در مجموع 18 نمونه) اجرا گردید. بعد از برداشت گیاه، ابتدا کانیهای رسی موجود در خاک ریزوسفری غیرآلوده با توده گندم غیر آلوده و سپس، ریزوسفر آلوده با محیط ریزوسفر غیرآلوده مقایسه شدند. نتایج نشان داد کهpH در خاکهای ریزوسفری نسبت به توده خاک کاهش معنیداری یافت و کربنآلی محلول در خاکهای ریزوسفری گندم نیز، به طور معنیداری بیشتر از توده خاک بود. همچنین، در خاکهای آلوده (توده و ریزوسفر)، مقدار کربنآلی محلول به طور معنیداری کمتر از خاکهای غیرآلوده بود. این نتایج، نشاندهنده فعالیت بیشتر موجودات زنده در محیط ریزوسفر و تأثیر منفی آلودگی بر آن بود. نتایج کانیشناسی نشان داد کانی حدواسط ورمیکولیت با هیدروکسی بین لایهای (HIV) از تبدیل کانی کلریت سهجایی در محیط ریزوسفر تشکیل شده است ولی با افزایش آلودگی، شدت هوادیدگی کانی کلریت و نیز تبدیل آن به HIV کاهش مییابد. بنابراین، آلودگی خاک با تأثیر منفی بر فعالیت گیاهان و سایر موجودات زنده خاک، حتی میتواند مانع از دسترس قرار گرفتن عناصر غذایی موجود در ساختار کانیهای خاک گردد.
محمد مولائی آرپناهی؛ محمد حسن صالحی؛ مصطفی کریمیان اقبال؛ زهره مصلح
چکیده
تغییر کاربری اراضی و شیوههای مدیریتی زمین علاوه بر تأثیر فراوانی که بر ویژگیهای خاک دارد، میتواند منجر به از دست رفتن بسیاری از کاربردهای خاک گردد. بنابراین، مطالعات در زمینه اثر مدیریتهای متفاوت روی ویژگیهای مختلف خاک و در جهت مدیریت پایدار منابع خاک اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش اثر تغییر کاربری اراضی در کاربریهای شامل ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی و شیوههای مدیریتی زمین علاوه بر تأثیر فراوانی که بر ویژگیهای خاک دارد، میتواند منجر به از دست رفتن بسیاری از کاربردهای خاک گردد. بنابراین، مطالعات در زمینه اثر مدیریتهای متفاوت روی ویژگیهای مختلف خاک و در جهت مدیریت پایدار منابع خاک اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش اثر تغییر کاربری اراضی در کاربریهای شامل جنگل بکر، باغ گردو، زمین کشاورزی و جنگل تخریب شده بر برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی کیفیت خاک در منطقه بازفت استان چهارمحال و بختیاری با شرایط یکسان از نظر تأثیر فرآیندهای خاکسازی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از هر کدام از چهار کاربری مورد نظر 10 نمونه خاک (در مجموع 40 نمونه) از عمق صفر تا 30 سانتیمتری در قالب شبکه کاملاً تصادفی جمعآوری و ویژگیهای مورد نظر تجزیه شدند. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان بیان داشت که تغییر کاربری تأثیر معنیدار روی تمام ویژگیهای مورد بررسی به غیر از درصد سیلت دارد. به طور کلی تخریب جنگل موجب کاهش شدید کیفیت خاک میگردد با این وجود تغییر کاربری از کشاورزی به باغ گردو منجر به بهبود کیفیت خاک میشود. بنابراین با توجه به حساس و شکننده بودن اکوسیستمهای منطقه زاگرس جلوگیری از جنگل زدایی به شدت توصیه میگردد.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عبدالمحمد محنت کش؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای ...
بیشتر
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای مورد نیاز تا عمق ریشه (برای گیاهان یکساله و چندساله، بهترتیب عمق 100 و 150 سانتیمتری) محاسبه گردید. سپس، ویژگیهای خاک هر خاکرخ با معیارهای جدول نیازهای زمینی و ویژگیهای اقلیمی مورد نیاز برای ارزیابی اقلیم منطقه با جدولهای نیازهای اقلیمی محصولات مختلف مطابقت داده شدند. پس از آن، با استفاده از روش پارامتریک (فرمول ریشه دوم)، کلاس نهایی تناسب کیفی اراضی برای تمامی محصولات مورد مطالعه تعیین گردید. زیرکلاس نیز بر اساس نامطلوبترین کلاس مربوط به مشخصات اقلیمی یا اراضی تعیین شد. برای پیشبینی کلاسهای تناسب اراضی، مدلهای رگرسیون درختی توسعهیافته، درختان تصمیمگیری تصادفی، شبکههای عصبی مصنوعی و رگرسیون لاجیستیک چندجملهای استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که در سطوح کلاس و زیرکلاس، برای تمامی محصولات مورد نظر، مدل درختان تصمیمگیری تصادفی دارای بالاترین مقدار صحت عمومی میباشد (هر چند که تفاوت چشمگیری بین این مدلها وجود ندارد). صرفنظر از نوع مدل و محصول مورد مطالعه، مقادیر صحت عمومی از سطح کلاس به زیرکلاس کاهش مییابند. همچنین، مهمترین پارامترهای محیطی برای پیشبینی کلاس و زیرکلاس تناسب کیفی اراضی، اجزای سرزمین و شاخصهای سنجش از دور (شاخص گیاهی عمودی و شاخص گیاهی تفاضلی نرمالشده) میباشند.
رضا مهاجر؛ محمد حسن صالحی
چکیده
یکی از رسالتهای مهم سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاک برای اهداف مدیریتی میباشد. در سالهای اخیر اهمیت مد نظر قرار دادن تأثیر انسان در تغییر ویژگیهای خاک در آخرین نسخههای طبقهبندیخاک مرسوم مانند ردهبندی امریکایی و جهانی بیش از گذشته، مطرح و مواردی در این رابطه، اصلاح و یا اضافه شده است. ...
بیشتر
یکی از رسالتهای مهم سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاک برای اهداف مدیریتی میباشد. در سالهای اخیر اهمیت مد نظر قرار دادن تأثیر انسان در تغییر ویژگیهای خاک در آخرین نسخههای طبقهبندیخاک مرسوم مانند ردهبندی امریکایی و جهانی بیش از گذشته، مطرح و مواردی در این رابطه، اصلاح و یا اضافه شده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کارایی دو سامانه ردهبندی آمریکایی و طبقهبندی جهانی در بیان آلودگیهای زیستمحیطی خاکهای بخشی از اراضی کشاورزی منطقه لنجانات اصفهان میِباشد. نمونهگیری از خاک سطحی، محصولات کشاورزی رایج و نیز گوشت دام چرا کرده یا تغذیه شده از منطقه گرفته شد و بعد از ردهبندی 30 خاکرخ و تعیین خاکرخ شاهد در هریک از واحدهای نقشه خاک (در مجموع پنج خاکرخ شاهد)، در نهایت هر یک از خاکرخهای شاهد مطابق با آخرین کلید ردهبندی آمریکایی (2014) و طبقهبندی جهانی (2015) خاک، طبقهبندی شدند. نتایج نشان داد که خاکهای مزبور در سامانه آمریکایی در دو رده اریدیسول و اینسپتیسول و بر اساس سامانه طبقه بندی جهانی خاک در سه گروه مرجع گلی سول، کمبی سول و کلسی سول قرار میگیرند. با توجه به وجود آلودگی خاک، محصولات کشاورزی و دامی منطقه به برخی فلزات سنگین، سامانه ردهبندی آمریکایی حتی با وجود آنکه در آخرین نسخه خود در سطح فامیل، کلاسی برای تاثیرات بشری بر روی خاکها اضافه نموده است ولی نتوانست آلودگی خاکهای منطقه به عناصر سنگین را نشان دهد ولی سامانه جهانی بهدلیل وجود توصیفکننده توکسیک در بیان شرایط زیستمحیطی و آلودگی خاکهای مورد مطالعه از کارایی بیشتری برخوردار بود.
آناهید سلمان پور؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
سازندهای افیولیتی دارای مقدار زیادعناصر سنگین مانند کروم و نیکل میباشند. با این حال، مطالعات در مورد بررسی وضعیت آلودگی خاکهای تشکیل شده بر روی این سازندها مورد توجه کافی قرار نگرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت آلودگی خاکهای تشکیل شده بر روی این سازندها از نظر مقدار کروم، نیکل و کبالت در منطقه نیریز انجام شد. بر اساس مطالعات ...
بیشتر
سازندهای افیولیتی دارای مقدار زیادعناصر سنگین مانند کروم و نیکل میباشند. با این حال، مطالعات در مورد بررسی وضعیت آلودگی خاکهای تشکیل شده بر روی این سازندها مورد توجه کافی قرار نگرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت آلودگی خاکهای تشکیل شده بر روی این سازندها از نظر مقدار کروم، نیکل و کبالت در منطقه نیریز انجام شد. بر اساس مطالعات خاکشناسی، در سه واحد اراضی شامل تپه، مخروطافکنه و پلایا، 7 خاکرخ حفر گردید. نمونههای خاک از افقهاو نمونههای سنگ از سازند افیولیتی تهیه شد. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها و مقدار کل عناصر کروم، کبالت و نیکل در خاک و سنگ، تعیین گردیدند. نتایج نشان داد غلظت کروم در خاکها (میانگین 2200 میلیگرم برکیلوگرم) 10 تا 40 برابر حد آستانه استاندارد ایران و اروپا (به ترتیب 100 و 150 میلیگرم برکیلوگرم)، غلظت نیکل (میانگین 300 میلیگرم برکیلوگرم) 10 برابرحد آستانه استاندارد ایران و اروپا (به ترتیب 50 و 75 میلیگرم برکیلوگرم) و مقدار کبالت (میانگین 19 میلیگرم برکیلوگرم) زیر حد آستانه (40 میلیگرم برکیلوگرم) بود. مقادیر این عناصر در خاکهای افیولیتها بیشترین و در خاکهای مخروطافکنه کمترین بود. مقدار شاخص زمینانباشتگی برای سه عنصر در خاکهای افیولیتی حداکثر و مخروطافکنه (حدود 7/7) و در حاشیه پلایا (9/3 تا 2/6) کاهش چشمگیر داشت. مقدار فاکتور غنیشدگی برای نیکل نیز در تپههای افیولیتی (میانگین 6/0) به سمت مخروطافکنه (میانگین 7/0) تقریبا ثابت و در پلایا (میانگین 1/0) کاهش و برای دو عنصر دیگر از افیولیتها (به ترتیب 9/0 و 6/0 برای کروم و کبالت) به سمت مخروطافکنه ( 5/0 برای هر دو عنصر) و پلایا (به ترتیب، 3/0 و 1/0 برای کروم و کبالت) کاهش نشان داد. مقادیر شاخص زمینانباشتگی در خاکها، وجود آلودگی را تأیید کرد و مقادیر فاکتور غنیشدگی نیز بیانگر این بود که منشاء عناصر در خاک از منشاء مواد مادری و از توده افیولیتی منطقه است. مطالعات آتی در زمینه امکان انتقال این عناصر به آب زیرزمینی و باغهای میوه موجود در مخروط افکنه قلعهبهمن ضروری به نظر میرسد.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
برای بررسی توانایی روش های نقشه برداری خاک (سنتی و رقومی) در توصیف پراکنش خاک ها در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. نقشه های سنتی خاک در دو مرحله ی جداگانه در سطوح گروه بزرگ و زیرگروه تهیه گردیدند. همچنین، نقشه های رقومی کلاس های خاک در دو سطح رده بندی مذکور با مدل رگرسیون ...
بیشتر
برای بررسی توانایی روش های نقشه برداری خاک (سنتی و رقومی) در توصیف پراکنش خاک ها در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. نقشه های سنتی خاک در دو مرحله ی جداگانه در سطوح گروه بزرگ و زیرگروه تهیه گردیدند. همچنین، نقشه های رقومی کلاس های خاک در دو سطح رده بندی مذکور با مدل رگرسیون لاجیستیک چندجمله ای تهیه شدند. سپس، واحدهایی که در نقشه های سنتی دارای فراوانی بیشتری بودند انتخاب و همان واحدها بر روی نقشه های رقومی قرار داده شدند. شاخص تفرق شانن در هر یک از نقشه ها برای دو سطح رده بندی مزبور تعیین گردید و اختلاف میانگین آن ها بین دو نقشه از نظر آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برای اکثر واحدها در هر دو سطح رده بندی، تفرق شانن برای نقشه های رقومی بیشتر از نقشه های سنتی است و در سطح گروه بزرگ و زیرگروه این اختلاف، به ترتیب، برای 75 و 50 درصد از واحدها در سطح احتمال 05/0 و 001/0 معنی دار می باشد. با توجه به واقعیت پیچیدگی پراکنش خاک ها و تغییرات پیوسته ی آن ها به نظر می رسد که جدا کردن مرز دقیق کلاس های خاک غیر ممکن است و شاخص های تفرق نیز این موضوع را تایید نموده و توانسته اند توانایی روش نقشهبرداری رقومی را در بیان توصیف پراکنش خاک ها نشان دهند. پس از آگاهی از تغییرات مکانی خاک، نحوه ی مدیریت آن چالش بسیار مهمی است که هنوز نیازمند بهبود و توسعه ی دستگاهها و ابزارهای مدیریتی است و انتظار میرود در آینده ی نزدیک، شاهد تغییر نحوه ی مدیریت اراضی با فنون و روشهای نوین باشیم.
نرگس کیوانی؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی؛ عبدالرحمان محمدخانی
چکیده
به منظور ارزیابی اثر جهت شیب بر پراکنش مکانی برخی از ویژگی های خاک و ویژگی های هلو در منطقه سامان شهرکرد، در دو جهت شیب شرقی و غربی، از عمق های 30-0 و 60-30 سانتی متری، در مجموع، 136 نمونه خاک برداشت گردید. نمونه برداری از درختان هلو بصورت ترکیبی از دو درختی که فاصله کمتری با نمونه های خاک داشتند، انجام شد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که ...
بیشتر
به منظور ارزیابی اثر جهت شیب بر پراکنش مکانی برخی از ویژگی های خاک و ویژگی های هلو در منطقه سامان شهرکرد، در دو جهت شیب شرقی و غربی، از عمق های 30-0 و 60-30 سانتی متری، در مجموع، 136 نمونه خاک برداشت گردید. نمونه برداری از درختان هلو بصورت ترکیبی از دو درختی که فاصله کمتری با نمونه های خاک داشتند، انجام شد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که خاک شیب شرقی، درصد رس، سیلت، کربن آلی، پتاسیم، فسفر و آهن قابل جذب بیشتری نسبت به شیب غربی دارد و کیفیت بهتر خاک باعث افزایش معنی دار عملکرد (کمیت) درختان شیب شرقی نسبت به شیب غربی شده است، در حالی که کیفیت هلو در شیب غربی بهتر بود که می تواند ناشی از سایر عوامل، بویژه عوامل اقلیمی باشد. براساس نتایج حاصل از برازش مدل های استاندارد بر تغییرنماهای تجربی، تمامی متغیرها بجز pH افق عمقی دارای ساختار مکانی بودند. توزیع مکانی میزان عمـلکرد و تعداد میوه الگوی تقـریبا مشابهی با درصد ذرات رس و کربن آلی، پتاسیم، فسفر و آهن قابل جذب در هر دو عمق مورد مطالعه نشان داد و همچنین پراکنش مکانی طول و قطر شاخه ی سال جاری با پراکنش مکانی درصد ذرات رس و پتاسیم قابل جذب خاک مشابهت داشت. نتایج فوق نشان دهنده ی تاثـیر قابل توجه ویژگی های خاکی بویژه درصد ذرات رس و پتاسیم قابل جذب بر ویژگی های عمـلکردی و رویشی هـلو می باشد. مطالعه-ی تاثیر مصرف کودهای NPK و آهن بر ویژگی های کمی، کیفی و رویشی هلو در باغات منطقه به منظور روشن شدن تاثـیر این عنـاصر و همچنین مطـالعه ای در رابطه با تاثیر عوامل اقلیمی بر ویژگی های کیفی هـلو پیشنهاد می گردد.
مینا کیانی؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی؛ عبدالرحمان محمدخانی
چکیده
آگاهی از نحوه ی تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک و ارتباط آن ها با عملکرد محصول در باغات برای دست یابی به تولید بیش تر و مدیریت بهتر ضروری می باشد. به منظور بررسی ارتباط آماری و زمین آماری برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک با عملکرد، ویژگی های کیفی و رویشی پرتقال والنسیا در باغی به مساحت حدود 1 هکتار در منطقه کازرون استان فارس از دو ...
بیشتر
آگاهی از نحوه ی تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک و ارتباط آن ها با عملکرد محصول در باغات برای دست یابی به تولید بیش تر و مدیریت بهتر ضروری می باشد. به منظور بررسی ارتباط آماری و زمین آماری برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک با عملکرد، ویژگی های کیفی و رویشی پرتقال والنسیا در باغی به مساحت حدود 1 هکتار در منطقه کازرون استان فارس از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتی متری، در مجموع، 120 نمونه خاک برداشت شد. نمونه برداری از درختان پرتقال بصورت ترکیبی از دو درختی که فاصله کمتری با نمونه های خاک داشتند، انجام گردید. ویژگـی های فیزیکی و شیمیایی خاک، عمـلکرد، ویـژگی های کیفی و رویشی پرتقال بر اسـاس روش های استاندارد تعیین شدند. نتایج آمـاری نشـان داد که pH کم ترین (48/2درصد) و ویتامین ث پرتقال بیـش ترین (46/59درصد) ضریب تغییرات را دارند. عملکرد پرتقال با ماده ی آلی و منگنز قابل جذب در عمق صفر تا 40 سانتی متری از سطح خاک، دارای رابطه ی مثبت و معنی داری (به ترتیب، 29/0 در سطح 95درصد و 31/0 در سطح 99درصد) بود. نقشه های حاصل از میان یابی توسط کریجینگ نشان داد ویژگی های خاک و عملکرد محصول دارای پراکنش مکانی هستند و همچنین، برخـی از ویـژگی های خاکی شامل درصد ماده آلی، پتاسیم محلول، فسفر، روی و منگنز قابل جذب در هر دو عمـق نمونه برداری در شرق و جنوب شرقی منطقه ی مورد مطالعه بیش تر از دیگر مناطق می باشد که این نقشه ها با عملکرد میوه، الگوی پراکنش مکانی تقریباً مشابهی دارند. با توجه به تاثیری که عناصر و ماده آلی در این تحقیق نشان دادند مطالعه ی تاثیر مصرف کودها بر ویژگی های کمی، کیفی و رویشی پرتقال در باغات منطقه به منظور روشـن تر شدن تاثیـر این عنـاصر توصـیه می گردد.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سامانه های رده بندی و روش های رقومی مختلف بر صحت نتایج پیش بینی کلاس های خاک در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و از تمامی افق های ژنتیکی آن ها نمونه برداری صورت گرفت. بر اساس اطلاعات حاصل از مشاهدات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی، رده بندی خاک رخ ها بر مبنای سامانه های رده ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر سامانه های رده بندی و روش های رقومی مختلف بر صحت نتایج پیش بینی کلاس های خاک در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و از تمامی افق های ژنتیکی آن ها نمونه برداری صورت گرفت. بر اساس اطلاعات حاصل از مشاهدات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی، رده بندی خاک رخ ها بر مبنای سامانه های رده بندی آمریکایی (تا سطح فامیل) و جهانی (تا سطح واحد) نهایی گردید. پیش بینی کلاس های خاک در هر سطح بر مبنای دو سامانه ی رده بندی و با استفاده از مدل های شبکه ی عصبی- مصنوعی، درختان تصمیم گیری تصادفی، رگرسیون درختی توسعه یافته و رگرسیون لاجیستیک چند جمله ای انجام شد. نتایج نشان داد که سامانه ی آمریکایی برای رده بندی خاک ها و ایجاد نقشه های رقومی کلاس های خاک از کارایی بالاتری نسبت به سامانه ی جهانی برخوردار است. در تمامی مدل ها و بر مبنای دو سامانه ی رده بندی، مقدار صحت عمومی از سطوح بالای رده بندی به سمت سطوح پایین تر کاهش یافت؛ ولی صحت مدل-های مختلف برای پیش بینی کلاس های خاک در هر یک از سطوح رده بندی آمریکایی تقریبا یکسان بود. در رابطه با سامانه ی جهانی در سطح گروه مرجع، مدل رگرسیون لاجیستیک چندجمله ای کارایی بالاتری داشت. در بین پارامترهای محیطی وارد شده به مدل های مختلف در سطوح مختلف دو سامانه ی رده بندی، اجزای سرزمین مهم ترین پارامترها در پیش بینی کلاس های خاک بودند. سطح و سامانه ی رده بندی مورد نظر، میزان تنوع و مساحت (فراوانی) هر یک از خاک ها، توزیع مکانی خاک ها، تراکم نمونه برداری و نوع پارامترهای محیطی مورد استفاده از مهم ترین عواملی می باشند که می توانند صحت پیش بینی کلاس های خاک را تحت تأثیر قرار دهند.
شاهرخ فاتحی؛ جهانگرد محمدی؛ محمد حسن صالحی؛ عزیز مومنی؛ نورایر تومانیان؛ اعظم جعفری
چکیده
ریزمقیاس سازی نقشه های رقومی خاک یک گزینه ی مطرح برای تهیه داده های با قدرت تفکیک مکانی ریز در شرایطی است که تنها داده های با قدرت تفکیک مکانی درشت وجود دارد. با توجه به اهمیت نقشه هایی رقومی کربن آلی خاک با قدرت تفکیک مکانی ریز برای بررسی اثر تغییر اقلیم بر روی اکوسیستم، امنیت غذائی، آب و خاک و عدم وجود چنین داده هائی در کشور، در این ...
بیشتر
ریزمقیاس سازی نقشه های رقومی خاک یک گزینه ی مطرح برای تهیه داده های با قدرت تفکیک مکانی ریز در شرایطی است که تنها داده های با قدرت تفکیک مکانی درشت وجود دارد. با توجه به اهمیت نقشه هایی رقومی کربن آلی خاک با قدرت تفکیک مکانی ریز برای بررسی اثر تغییر اقلیم بر روی اکوسیستم، امنیت غذائی، آب و خاک و عدم وجود چنین داده هائی در کشور، در این مطالعه، امکان ریزمقیاس سازی نقشه ی رقومی کربن آلی خاک از اندازه پیکسل 50 متر به 10 متر با استفاده از دو روش مستقیم و نمونه برداری نقطه ای در قالب مدل های خطی تعمیم یافته، درختان رگرسیون و شبکه ی عصبی مصنوعی در زیرحوضه ی آبخیز مرک به وسعت 24000 هکتار واقع در استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 320 نقطه مشاهداتی منتج از داده های میراثی خاک و همچنین متغیرهای کمکی شامل 23 متغیر از مشتقات مدل رقومی ارتفاع، شاخص های تصاویر لندست تی ام مانند شاخص رس، پوشش گیاهی نرمال شده و اندازه ذرات و متغیرهای کیفی ژئومورفولوژی، سنگ شناسی و کاربری اراضی در فرآیند ریزمقیاس سازی استفاده شدند. نتایج نشان داد عملکرد روش ریزمقیاس سازی نمونه برداری نقطه ای تا حدودی از روش مستقیم بهتر است. همچنین در هر دو روش ریز مقیاس سازی، الگوریتم مدل سازی با درختان رگرسیون (57/0= Adjusted R2 ، 23/0-22/0= RMSE) دارای صحت و کارائی بالاتری نسبت به مدل های خطی تعمیم یافته (57/0-49/0= Adjusted R2 ، 26/0-22/0= RMSE) و شبکه ی عصبی (47/0-45/0= Adjusted R2، 28/0-27/0= RMSE) است. با وجود این، در آینده به اجرای پژوهش های بیشتری در زمینه ی روش های مختلف ریزمقیاس سازی نقشه های رقومی خاک نیاز است.
آناهید سلمان پور؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
از مؤلفه های مهم کشاورزی پایدار در مناطق خشک و نیمه خشک، مقدار آب و شوری آب و خاک است که از عوامل مهم کاهش کیفیت خاک، محسوب میشوند. مواد آلی شاخصی از کیفیت خاک است، اما از آنجا که به تغییرات مدیریت خاک به کندی پاسخ می دهد، مطالعه اجزاء حساستر آن ممکن است باعث تشخیص بهتر نقش تغییر مدیریت بر کیفیت خاک گردد. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی ...
بیشتر
از مؤلفه های مهم کشاورزی پایدار در مناطق خشک و نیمه خشک، مقدار آب و شوری آب و خاک است که از عوامل مهم کاهش کیفیت خاک، محسوب میشوند. مواد آلی شاخصی از کیفیت خاک است، اما از آنجا که به تغییرات مدیریت خاک به کندی پاسخ می دهد، مطالعه اجزاء حساستر آن ممکن است باعث تشخیص بهتر نقش تغییر مدیریت بر کیفیت خاک گردد. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی کیفیت خاک با استفاده از شاخصهای کربن ناپایدار و مدیریت کربن خاک در تعدادی از اراضی کشاورزی نیریز در استان فارس انجام گردید. برای این منظور پنج مزرعه از مزارع گندم و جو آبی در حومه شهر نیریز که مقدار و شوری آب آبیاری متفاوت داشتند، انتخاب گردیدند. در هر مزرعه، سه نقطه انتخاب و نمونههای خاک از عمق 40-0 سانتیمتر و نمونههای گیاه در مربعهای 1×1 متر، تهیه شد. نمونه آب نیز، از چاه آبیاری برداشت گردید. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و آب اندازه گیری و مقدارکربن ناپایدار و شاخص مدیریت کربن خاک محاسبه گردید. نتایج نشان داد کربن ناپایدار خاک نسبت به کربن آلی کل، حساسیت بیشتری به مدیریت زراعی دارد و حتی در مزارع با مدیریت زراعی یکسان و عملکرد مشابه، مقدار و یا شوری متفاوت آب آبیاری می تواند باعث تغییر در کربن ناپایدار خاک و در نتیجه کیفیت خاک گردد. براساس نتایج، مقدار بالاتر شاخص مدیریت کربن لزوماً با عملکرد بالاتر محصول ارتباط ندارد و ممکن است با ویژگیهای کیفی محصول ارتباط داشته باشد که نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
رضا کریمی؛ محمد حسن صالحی؛ زهره مصلح
چکیده
در سال های اخیر، تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی و باغ معمول بوده است و هر ساله مساحت زیادی از مراتع کشور به اراضی کشاورزی و باغ تبدیل می شوند. به منظور بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر نوع خاک و کانیشناسی رس، چهار کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف، کشاورزی، باغ جدید و باغ قدیمی، در منطقهی صفاشهر استان فارس انتخاب شدند. بهمنظور ...
بیشتر
در سال های اخیر، تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی و باغ معمول بوده است و هر ساله مساحت زیادی از مراتع کشور به اراضی کشاورزی و باغ تبدیل می شوند. به منظور بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی بر نوع خاک و کانیشناسی رس، چهار کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف، کشاورزی، باغ جدید و باغ قدیمی، در منطقهی صفاشهر استان فارس انتخاب شدند. بهمنظور مطالعات ردهبندی و کانیشناسی خاک، در هر کاربری سه خاک رخ حفر و تشریح گردید و یک خاکرخ بهعنوان شاهد در نظر گرفته شد و پس از تجزیههای فیزیکی و شیمیایی مورد نیاز، بر اساس دو سامانهی آمریکایی و جهانی رده بندی گردیدند. از پروفیلهای شاهد در هر کاربری، یک نمونهی سطحی و یک نمونهی عمقی برای مطالعات کانیشناسی رس انتخاب شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی تأثیر قابل توجهی بر ردهبندی و کانیشناسی خاک در بخش رس نداشته است و کانیهای میکا، کلریت، اسمکتیت، کائولینیت و کانیهای مختلط در تمامی خاک های مورد مطالعه وجود دارند. همچنین نتایج نشان داد که در رابطه با خاک های مورد مطالعه، سامانهی آمریکایی توانایی بهتری در بیان ویژگیهای خاک نسبت به سامانهی جهانی دارد.
نجمه نمازی؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
از راههای ورود و تجمع فلزات سنگین در اراضی کشاورزی فرونشست های اتمسفری می باشد. مطالعه ترکیب شیمیایی غبارات اتمسفری بهدلیل تأثیر آنها روی اتمسفر و سلامت انسان، امروزه مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی فلزات سنگین موجود در غبارات اتمسفری منطقه لنجانات اصفهان انجام گردیده است. نمونهبرداری ...
بیشتر
از راههای ورود و تجمع فلزات سنگین در اراضی کشاورزی فرونشست های اتمسفری می باشد. مطالعه ترکیب شیمیایی غبارات اتمسفری بهدلیل تأثیر آنها روی اتمسفر و سلامت انسان، امروزه مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی فلزات سنگین موجود در غبارات اتمسفری منطقه لنجانات اصفهان انجام گردیده است. نمونهبرداری از 60 نقطه با ارتفاع تقریبا یکسان در منطقه با استفاده از تله های شیشه ای طی چهار فصل سال، انجام و وزن کل غبارات و میزان عناصر سنگین کادمیم، سرب، روی، مس و نیکل در آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد میانگین مقدار فرونشست غبارات به جز فصل بهار با پاییز در تمام فصول، اختلاف بسیار معنیداری باهم دارند. میانگین غلظت عناصر مورد مطالعه در اکثر فصول با یکدیگر تفاوت معنیدار داشت. میانگین غلظت عناصر سرب و کادمیم در تمام فصول و عنصر روی به جز فصل بهار، بالاتر از حد مجاز گزارش شده برای خاک بود. بین غلظت برخی از عناصر، همبستگی بسیار معنی داری وجود داشت که می تواند نشاندهنده ی منشأ مشترک آنها باشد. تفسیر نقشههای کریجینگ نشان داد که آلودگی منطقه به فلزات روی، سرب و کادمیم بیش تر تحت کنترل معدن سرب و روی موجود در منطقه میباشد. میزان همخوانی، نشاندهندة تفاوت زیاد نقشه های هر عنصر در فصول مختلف بود کهاین تفاوتها به عوامل مختلفی از جمله سرعت باد و تغییر جهت آن، میزان و نوع فعالیت معادن و صنایع و میزان رطوبت خاک و هوا ارتباط داشته است و نشاندهنده این است که تفسیر دادههای غبار بر اساس یک فصل میتواند گمراهکننده باشد.
شهربانو جورکش؛ محمد حسن صالحی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
خاک، یکی از اجزای مهم محیط زیست می باشد که به صورت طبیعی یا در اثر فعالیت های انسانی دچار آلودگی میشود. یکی از مهم ترین آلاینده های خاک، فلزات سنگین می باشند. از طریق آنالیز شیمیایی نمونه های خاک می توان میزان آلودگی را تعیین کرد ولی این تحقیقات پر هزینه و زمان بر است، به همین دلیل، برای ارزیابی سریع منطقه از ویژگی های دیگری مانند پذیرفتاری ...
بیشتر
خاک، یکی از اجزای مهم محیط زیست می باشد که به صورت طبیعی یا در اثر فعالیت های انسانی دچار آلودگی میشود. یکی از مهم ترین آلاینده های خاک، فلزات سنگین می باشند. از طریق آنالیز شیمیایی نمونه های خاک می توان میزان آلودگی را تعیین کرد ولی این تحقیقات پر هزینه و زمان بر است، به همین دلیل، برای ارزیابی سریع منطقه از ویژگی های دیگری مانند پذیرفتاری مغناطیسی استفاده می گردد که بسیار آسان تر اندازه گیری میشوند. هدف از این تحقیق، بررسی پراکنش مکانی عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در سه سری خاک اصفهان، خمینی شهر و زاینده رود در منطقه لنجانات استان اصفهان و نیز امکان تخمین این عناصر با استفاده از تعیین پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. غلظت کل عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در نمونه های خاک اندازهگیری گردید و مقدار پذیرفتاری مغناطیسی نمونه ها نیز تعیین شد. روابط آماری نشان داد تخمین عناصر از طریق پذیرفتاری مغناطیسی در نمونههای هیچکدام از سریهای خاک از دقت قابل قبولی برخوردار نیست، در صورتی که تجزیه و تحلیلهای زمینآماری و نقشه های پیوسته نشان داد پراکنش مکانی فلزات سنگین و پذیرفتاری مغناطیسی در این خاک ها از شباهت بالایی برخوردار هستند. بنابراین، می توان گفت پذیرفتاری مغناطیسی تنها می تواند شاخص خوبی برای بررسی روند آلودگی فلزات سنگین در خاک های مورد مطالعه باشد.
نرگس حسین زاده؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
انجام مطالعات خاکشناسی با دقت کافی همراه با کاهش هزینه و زمان، یکی از اهداف محققین بوده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تراکم نمونه برداری بر دقت تخمین آماری و زمینآماری برخی از ویژگی های خاک در دشت شهرکرد انجام شد. بدین منظور، 240 نمونه سطحی خاک (افق A) به فاصله ی 125 متری از یکدیگر برداشت گردید. سپس، ویژگـی های مختـلف شامـل جـرم مـخصوص ...
بیشتر
انجام مطالعات خاکشناسی با دقت کافی همراه با کاهش هزینه و زمان، یکی از اهداف محققین بوده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تراکم نمونه برداری بر دقت تخمین آماری و زمینآماری برخی از ویژگی های خاک در دشت شهرکرد انجام شد. بدین منظور، 240 نمونه سطحی خاک (افق A) به فاصله ی 125 متری از یکدیگر برداشت گردید. سپس، ویژگـی های مختـلف شامـل جـرم مـخصوص ظاهـری، بافـت خاک، درصدحجـمی سنگـریزه، درصـد کربنات کلسیم معادل، درصد ماده ی آلی، pH و قابلیت هدایت الکتریکی اندازه گیری شد. تراکم های نمونه برداری دوم (120 نمونه) و سوم (60 نمونه) به صورت تصادفی و با حفظ توزیع نسبتاً یکنواخت در کل منطقه، از نمونه های اولیه (240 نمونه) انتخاب شد. مقایسه میانگین نشان داد تفاوت معنی داری بین ویژگیهای مورد مطالعه درتراکم های مختلف نمونه برداری وجود ندارد. با کاهش تعداد نمونه ها افزایش و یا کاهش منظمی در ضریب تغییرات، میانگین خطای تخمین و جذر میانگین مربع خطای محاسبه شده برای سه تراکم نمونه برداری نیز مشاهده نشد. در اعتبارسنجی پارامترهای کریجینگ با استفاده از 50 نقطه نمونه برداری مجزا از نمونه های اصلی نیز مقادیر میانگین خطای تخمین نزدیک به صفر و مقادیر ریشه میانگین مجذور خطا پائین بود که بیانگر دقت قابل قبول تخمین در سه تراکم مورد مطالعه می باشد. هم خوانی چشمی و کمی نقشه های کریجینگ مربوط به سه تراکم نمونه برداری برای اغلب ویژگی ها بالا و بسیار نزدیک به هم بود که حاکـی از میزان هـم-خوانی زیاد این نقشه ها بود. بنابراین، مطالعات نیـمهتفصیلی می تواند جایگزین مطالعات تفصیلی برای بررسی ویژگیهای منطقه مورد مطالعه در منطقه حاضر گردد و هزینه و زمان مطالعات را کاهش دهد.
پریسا معتمدی؛ محمد حسن صالحی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی ویژگیهای جذب عناصر سرب و کادمیم در افقهای سطحی و زیرسطحی ده نمونه از خاکهای حاوی پالیگورسکایت در شرق استان اصفهان بود. ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و کانیشناسی خاکهای مورد مطالعه تعیین گردید و ویژگیهای جذب سرب و کادمیم از همدماهای جذب با استفاده از معادلات لانگمویر، فروندلیچ وخطی برآورد شد. نتایج ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، بررسی ویژگیهای جذب عناصر سرب و کادمیم در افقهای سطحی و زیرسطحی ده نمونه از خاکهای حاوی پالیگورسکایت در شرق استان اصفهان بود. ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و کانیشناسی خاکهای مورد مطالعه تعیین گردید و ویژگیهای جذب سرب و کادمیم از همدماهای جذب با استفاده از معادلات لانگمویر، فروندلیچ وخطی برآورد شد. نتایج کانیشناسی نشان داد، در همه خاکهای مورد مطالعه، کانیهای گروه اسمکتایت، میکا، پالیگورسکایت، کلرایت، کائولینایت و کوارتز وجود دارد. همدماهای جذب فروندلیچ و خطی، قادر به توصیف جذب سرب و همدماهای جذب فروندلیچ، لانگمویرو خطی قادر به توصیف جذب کادمیم در خاکهای مورد مطالعه بودند، همدمای فروندلیچ برای هر دو عنصر دارای بیشترین ضریب همبستگی بود. ثابت توانی فروندلیچ (n) برای سرب و کادمیم بهترتیب در دامنه 52/1-22/0 و 61/4-95/1 بود. ضریب توزیع فروندلیچ (KF) برای سرب و کادمیم بهترتیب در دامنه 114815-2679 و 1369-353 لیتر بر کیلوگرم قرار داشت. حداکثر جذب کادمیم (b) در دامنه 2000-1250 میلیگرم بر کیلوگرم بود. ثابت متناسب با انرژی پیوند (k) برای کادمیم در دامنه 50/2-30/0 لیتر بر میلیگرم بهدست آمد. در مدل خطی، ضریب توزیع (Kd) برای سرب و کادمیم بهترتیب در دامنه 64605-4188 و 678-33 لیتر بر کیلوگرم بود. به طور کلی، در خاکهای منطقه، مقدار جذب سرب به مراتب بالاتر از کادمیم بود. همبستگی پارامترهای همدماهای جذب با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکهای مورد مطالعه نشان داد که در جذب سرب و کادمیم، ویژگیهای خاک شامل کربنات کلسیم معادل، ماده آلی، گنجایش تبادل کاتیونی و درصد رس، مهمترین پارامترها هستند.
مرتضی بهمنی؛ محمد حسن صالحی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
یکی از روشهای تعیین وضعیت پتاسیم در خاک و مدیریت مصرف کود، استفاده از منحنیهای کمیت-شدت (Q/I) و پارامترهای آن است. این مطالعه به منظور تعیین و مقایسه پارامترهای Q/I پتاسیم در خاکهای دشت مبارکه و دشت شهرکرد به ترتیب، در استانهای اصفهان و چهارمحالوبختیاری انجام شد. منحنیهای Q/I بهدست آمده، شکل معمول گزارش شده در منابع را نشان دادند، ...
بیشتر
یکی از روشهای تعیین وضعیت پتاسیم در خاک و مدیریت مصرف کود، استفاده از منحنیهای کمیت-شدت (Q/I) و پارامترهای آن است. این مطالعه به منظور تعیین و مقایسه پارامترهای Q/I پتاسیم در خاکهای دشت مبارکه و دشت شهرکرد به ترتیب، در استانهای اصفهان و چهارمحالوبختیاری انجام شد. منحنیهای Q/I بهدست آمده، شکل معمول گزارش شده در منابع را نشان دادند، اما از نظر پارامترهای Q/I تفاوتهایی بین خاکها وجود داشت که نشاندهنده وضعیت متفاوت خاکها از نظر حاصلخیزی پتاسیم است. نتایج پارامترهای Q/I نشان داد که در افقهای سطحی (افق A) خاکهای دشت مبارکه و دشت شهرکرد نسبت فعالیت پتاسیم در حال تعادل (AR0) به ترتیب در دامنه 014/0 تا 064/0 و 017/0 تا 081/0 (mmol.l-1)0.5، پتاسیم به آسانی قابل تبادل (∆K0) به ترتیب در دامنه 26/0 تا 87/0 و 56/0 تا 05/4 mmol.kg-1، پتاسیم به سختی قابل تبادل (KX) به ترتیب در دامنه 57/1 تا 73/1 و 69/3 تا 25/5 mmol.kg-1 و ظرفیت بافری بالقوه پتاسیم (PBCK) به ترتیب در دامنه 6/13 تا 15/26 و 97/30 تا 96/49 [mmol.kg-1/(mmol.L-1)0.5] بود. مطالعه همبستگی بین پارامترهای Q/I و ویژگیهای خاک، حاکی از همبستگی معنیدار بین PBCK و CEC در خاکهای مبارکه (86/0r = ) و عدم همبستگی در خاکهای شهرکرد میباشد. همبستگی معنیدار بین AR0 با پتاسیم تبادلی در خاک مبارکه (64/0-r = ) و در خاک شهرکرد (68/0-r = ) و نیز بین ∆K0 و مقدار پتاسیم تبادلی (86/0r= در خاک مبارکه و 83/0r= در خاک شهرکرد) مشاهده شد.
محسن باقری بداغ آبادی؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی؛ نورایر تومانیان؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
چکیده
محدودیتهای موجود در روشهای سنتی (مرسوم) شناسایی خاک و پیشرفتهای صورتگرفته در فناوری اطلاعات، باعث ارایهی راه کارهای نوینی شده است که بهطور کلی «شناسایی رقومی خاک» نامیده میشوند و هدف آنها پیشبینی کلاسهای خاک یا ویژگیهای آن، بر اساس متغیرهای محیطی و یا خصوصیاتی از خاک است که بهسادگی قابل دستیابی یا محاسبه ...
بیشتر
چکیده
محدودیتهای موجود در روشهای سنتی (مرسوم) شناسایی خاک و پیشرفتهای صورتگرفته در فناوری اطلاعات، باعث ارایهی راه کارهای نوینی شده است که بهطور کلی «شناسایی رقومی خاک» نامیده میشوند و هدف آنها پیشبینی کلاسهای خاک یا ویژگیهای آن، بر اساس متغیرهای محیطی و یا خصوصیاتی از خاک است که بهسادگی قابل دستیابی یا محاسبه هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کارآیی مدل رقومی ارتفاع و مشتقات آن در پیش بینی و برآورد کلاسهای خاک، با استفاده از مدل SoLIM و اعتبارسنجی نتایج این مدل در منطقه ی بروجن - استان چهارمحال و بختیاری- می باشد. برای این منظور، 18 ویژگی مختلف از مدل رقومی ارتفاع شامل ارتفاع، درصد شیب، جهت شیب، انحنای خالص، انحنای کمینه، انحنای بیشینه، انحنای تانژانت، انحنای نیمرخی، انحنای شکل سطح، جهت جریان، تجمع جریان، تابش مستقیم، مدت پخشیدگی، تابش پخشیده، تابش کل، شاخص قدرت جریان، شاخص رسوب و شاخص نمناکی استخراج گردیدند. این ویژگیها به همراه سه زیرگروه و هفت فامیل خاک غالب موجود در منطقه ی مطالعاتی (شامل 89 خاک رخ از 125 خاک رخ حفرشده در کل منطقه)، ماتریس داده های ورودی به مدل SoLIM را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که تنها با توجه به مدل رقومی ارتفاع می توان در سطح زیرگروه با دقت حدود 65 درصد در درون یابی و 40 درصد در تعمیم (برون یابی) نتایج، برآورد درستی از کلاس های خاک داشت. این مقادیر در سطح فامیل خاک، تقریباً به نصف کاهش یافتند. ارزیابی نتایج شناسایی خاک ها بر اساس کلید رده بندی خاک آمریکایی که دارای معیارهای سخت و صُلب است، تا حدی می تواند گمراه کننده باشد؛ حال آن که استفاده از مدل فازیِ SoLIM که تغییرپذیری تدریجی خاک ها را مد نظر قرار میدهد، نمود بهتری از واقعیت خاکها را بیان میکند.
واژه های کلیدی: مدل رقومی ارتفاع، مدل SoLIM، منطق فازی، نقشه برداری رقومی خاک
فاطمه نوروزیفرد؛ محمد حسن صالحی؛ حسین خادمی؛ علیرضا داوودیاندهکردی
چکیده
چکیده
ماده مادری از مهمترین فاکتورهای خاک سازی در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میگردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری آذرین، دگرگونی و رسوبی بـر روی برخی از ویژگیهای فیزیکی، شیمیـایی، کانیشناسی و ردهبندی خاکها در شمال استان چهارمحال و بختیاری است. پس از انتخاب هفت نوع سنگ مادری شامل گرانیت، بازالت، سنگ آهک، ...
بیشتر
چکیده
ماده مادری از مهمترین فاکتورهای خاک سازی در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میگردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری آذرین، دگرگونی و رسوبی بـر روی برخی از ویژگیهای فیزیکی، شیمیـایی، کانیشناسی و ردهبندی خاکها در شمال استان چهارمحال و بختیاری است. پس از انتخاب هفت نوع سنگ مادری شامل گرانیت، بازالت، سنگ آهک، شیل، میکـاشیست، گنیس و آمفیبـولیت، بر روی هر یک از آنها سه خاکرخ، حفر و تشریح گردید و یک خاکرخ از هر سنگ بستر به عنوان خاکرخ شاهد برای تجزیههای فیزیکی، شیمیایی و کانیشناسی رس موجود در سنگ بستر و افقهای خاک انتخاب گردید. نتایج نشان داد ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک، کانیشناسی و ردهبندی خاکها به میزان قابل ملاحظهای توسط مواد مادری، کنترل میشود. اغلب خاکها تنها دارای دو افق A و BC بودند و در راسته انتیسولز طبقهبندی گردیدند و تنها خاکهای موجود بر روی شیل و گنیس، به دلیل وجود افق مشخصه B، در راسته اینسپتیسولز ردهبندی شدند. تفاوت در ردهبندی خاکهای موجود در یک راسته نیز از سطح زیر گروه یا فامیل خاک مشاهده شد که نشاندهنده لزوم ردهبندی خاک در سطوح پایین برای اهداف مدیریتی است. نتایج کانیشناسی بخش رس نشان داد در همه خاکها و ماده مادری آنها کانیهای کلریت، کائولینیت، کوارتز و میکا (بجز افق سطحی خاک تشکیل شده بر روی سنگ بازالت و نمونه سنگ شیل) وجود دارد و منشأ آنها در خاکها توارثی است. منشأ اسمکتیت در خاکهای حاصل از گرانیت و بازالت، پدوژنیکی و در خاک حاصل از سنگ آهک، توارثی تشخیص داده شد در حالی که در خاک به وجود آمده از سنگ گنیس، دو منشاء توارثی و پدوژنیکی بهنظر میرسد. وجود ورمیکولیت در خاک به وجود آمده از آمفیبولیت ناشی از به ارث رسیدن از ماده مادری و در خاکهای تشکیل شده بر روی میکاشیست و شیل بهدلیل تشکیل در محیط خاک میباشد.
واژه های کلیدی: ماده مادری، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک، کانی شناسی رس، رده بندی
فاطمه خیامیم؛ حسین خادمی؛ محمد حسن صالحی
چکیده
چکیده
همراهی قارچ های اندوفایت با گراس های سردسیری به ویژه فسکیوی بلند یکی از مهمترین همزیستی ها در طبیعت است. بررسی های فراوانی در رابطه با نقش مثبت این همزیستی در مقاومت گیاه به تنش های متفاوت انجام شده، لیکن تأثیر آن در جذب عناصر غذایی متفاوت به ویژه پتاسیم و تحولات کانی های پتاسیم دار ناشناخته است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ...
بیشتر
چکیده
همراهی قارچ های اندوفایت با گراس های سردسیری به ویژه فسکیوی بلند یکی از مهمترین همزیستی ها در طبیعت است. بررسی های فراوانی در رابطه با نقش مثبت این همزیستی در مقاومت گیاه به تنش های متفاوت انجام شده، لیکن تأثیر آن در جذب عناصر غذایی متفاوت به ویژه پتاسیم و تحولات کانی های پتاسیم دار ناشناخته است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر قارچ اندوفایت بر تغییر و تحولات کانی های میکایی در اندازه رس انجام شد. این پژوهش به صورت گلدانی و در شرایط گلخانه ای با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. محیط کشت مخلوطی از شن کوارتزی (به عنوان ماده پرکننده) و کانی های میکایی فلوگوپیت و موسکویت بود. جهت انجام کشت، از ژنوتیپ 75B فسکیوی بلند در دو نوع حاوی و عاری از اندوفایت استفاده شد. در طول دوره 140 روزه کشت گلدان ها به وسیله آب مقطر و محلول غذایی در دو نوع حاوی و عاری از پتاسیم، آبیاری و تغذیه شدند. در پایان دوره کشت گیاه برداشت و به روش خاکستر خشک تجزیه و مقدار پتاسیم عصاره گیاه توسط شعله سنج تعیین شد. همچنین تجزیه بخش رس کانی ها، توسط پراش پرتو ایکس انجام گردید. نتایج بدست آمده ورمی کولیتی شدن کانی فلوگوپیت را در هر دو شرایط تغذیه ای نشان داد. شدت تغییرات کانی شناسی در شرایط تغذیه ای بدون پتاسیم بسیار بیشتر از شرایط تغذیه ای با پتاسیم بود. تشکیل کانی های کلریت و اسمکتیت نیز به مقدار کم در بستر کشت فلوگوپیت مشاهده گردید. همچنین، ورمی کولیتی شدن بسیار ضعیف کانی موسکویت علیرغم دیاکتاهدرال بودن کانی مشاهده شد. درشرایط تغذیه ای بدون پتاسیم و در کانی فلوگوپیت، نسبت قله 4/1 به 0/1 نانومتر تقریباً 4 برابر بیشتر از شرایط عدم حضور اندوفایت بود. این اختلاف معنی دار را می توان به تأثیر رابطه همزیستی قارچ اندوفایت بر میزان و نوع ترشحات ریشه و در نهایت، تغییر کانی فلوگوپیت مرتبط دانست. کاهش معنی دار مقادیر pH ریزوسفر در شرایط حضور قارچ نیز این فرضیه را تأیید می کند.
واژه های کلیدی: قارچ اندوفایت، فلوگوپیت، موسکویت، ورمی کولیت، تغییر کانی شناسی
عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ نورایر تومانیان؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
چکیده
ژئوپدولوژی، یک روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که عملیات صحرایی را عمدتاً بر مبنای کار در منطقه ی نمونه پایه ریزی می کند. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از شاخص های تفرق و شباهت در یک توالی سلسله مراتبی از سطوح رده بندی خاک، به منظور تعیین میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج حاصل از نقشهبرداری خاک ...
بیشتر
چکیده
ژئوپدولوژی، یک روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که عملیات صحرایی را عمدتاً بر مبنای کار در منطقه ی نمونه پایه ریزی می کند. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از شاخص های تفرق و شباهت در یک توالی سلسله مراتبی از سطوح رده بندی خاک، به منظور تعیین میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج حاصل از نقشهبرداری خاک به روش ژئوپدولوژی برای اشکال اراضی مشابه در منطقه ی بروجن است. پس از تهیه ی نقشه ی تفسیری اولیه بر روی عکس های هوایی با مقیاس 1:20000، بزرگ ترین محدوده ی واحد ژئومرفیک Pi111 که بالاترین سطح از منطقه ی مطالعاتی را در بر میگرفت، انتخاب گردید و تعداد 19 خاک رخ با فواصل تقریبی 125 متر در این واحد، حفر، تشریح و نمونهبرداری شدند. میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج روش ژئوپدولوژی برای واحد مزبور، از طریق حفر تعداد 15 خاک رخ دیگر در یک واحد مشابه موجود در خارج از منطقه ی نمونه که منطقه ی تعمیم نامیده شده است، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص تفرق شانن از سطح رده به سمت فامیل خاک، در هر دو منطقه ی نمونه و تعمیم، افزایش می یابد؛ لیکن تنها در سطح فامیل، تفاوت معنی دار بین میانگین تفرق خاک های دو منطقه در سطح اعتماد 95 درصد وجود دارد. افزایش تفرق خاک ها در خلال سلسلهمراتب رده بندی خاک، حتی با تغییر مقیاس درک و تمرکز بر توالی افق های ژنتیکی خاک رخ های حفرشده در مناطق نمونه و تعمیم نیز به اثبات رسید. شاخص جاکارد و شباهت نسبی نیز نشان داد که روش ژئوپدولوژی میتواند به منظور تعمیم نتایج برای واحدهای ژئومرفیک مشابه، تنها تا سطح زیر گروه ، مورد استفاده قرار گیرد و برای سطوح پایین تر رده بندی خاک (فامیل و سری) از کارایی لازم برخوردار نمی باشد. بنابراین، به منظور افزایش دقت نتایج روش ژئوپدولوژی، استفاده از فازهای شکل اراضی و نیز تعیین فاز فامیل و یا فاز سری برای هر یک از فازهای شکل اراضی توصیه می شود.
واژه های کلیدی: ژئوپدولوژی، تفرق خاک، شاخص شباهت، منطقه ی نمونه، منطقه ی تعمیم
حمید افشار؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی؛ عبدالمحمد محنت کش
چکیده
چکیده
کیفیت نقشههای خاک به توانایی آنها برای نشان دادن تغییرپذیری خاکها وابسته است. بنابراین، دقت نقشههایی که برای توصیه کشت محصول استفاده میشوند به دقت نقشه خاک بستگی دارد. این تحقیق به منظور بررسی میزان تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گندم آبی در دو واحد اراضی با کلاس تناسب S2 و S3 از یک نقشه نیمهتفصیلی تناسب کمّی ...
بیشتر
چکیده
کیفیت نقشههای خاک به توانایی آنها برای نشان دادن تغییرپذیری خاکها وابسته است. بنابراین، دقت نقشههایی که برای توصیه کشت محصول استفاده میشوند به دقت نقشه خاک بستگی دارد. این تحقیق به منظور بررسی میزان تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گندم آبی در دو واحد اراضی با کلاس تناسب S2 و S3 از یک نقشه نیمهتفصیلی تناسب کمّی (مقیاس 1:50000) واقع در منطقه شهرکیان استان چهار محالوبختیاری، انجام شد. برای نیل به اهداف مطالعه، از هر یک از واحدهای مذکور،80 نمونه خاک و گندم جمعآوری شد. نمونهبرداری خاک از هر یک از واحدها به روش چند مقیاسی در پلاتی به ابعاد 48×112 متر و از عمق صفر تا30 سانتیمتری خاک و نمونهبرداری از گندم در پلاتهای 5/0×5/0متر با مرکزیت 160 نقطه نمونه برداری شده از خاک، انجام پذیرفت. پس از اندازه گیری ویژگیهای خاک شامل بافت خاک، pH، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل، ماده آلی، ازت کل، پتاسیم و فسفر قابل جذب و ویژگیهای عملکرد گندم شامل بیوماس کل بالای سطح زمین، وزن هزاردانه و شاخص برداشت، با استفاده از کریجینگ بلوکی، اقدام به پهنهبندی ویژگیهای خاک و گندم گردید. نتایج آماری بیانگر این است که از میان متغیرها pH، کمترین ضریب تغییرات (07/1 درصد در واحد S2 و 925/0 درصد در واحد S3) و پتاسیم قابل استفاده، بیشترین ضریب تغییرات (43/47 درصد در واحد S2 و 46/46 درصد در واحد S3) را نشان دادند. تجزیه تغییرنماها نشان داد که تمامی متغیرهای بررسی شده در هر دو واحد دارای ساختار مکانی می باشند. دامنه تاثیر تغییرنماها از 75/17 متر برای ازت تا 06/61 متر برای هدایت الکتریکی در واحد S2 و از 47/17 متر برای فسفر تا 93/62 متر برای وزن هزار دانه در واحد S3 در نوسان بود. نقشههای کریجینگ نشان می دهند که الگو و پراکنش مکانی ویژگیهای خاک و گیاه درون واحدهای اراضی نقشه تناسب کمّی و حتی درون یک مزرعه، بسیار متفاوت است. به همین دلیل، این نقشهها در کشاورزی دقیق از قابلیت اعتماد کافی برخوردار نیست. استفاده از اطلاعات کلیه نیمرخها علاوه بر پروفیل شاهد واحدهای اراضی و ترکیب اطلاعات نقشههای تناسب اراضی با اطلاعات زمینآماری می تواند راهی برای افزایش دقت و کیفیت نقشه های تناسب اراضی باشد.
واژه های کلیدی: تغییرپذیری مکانی، تغییرنما، کریجینگ بلوکی، نقشه تناسب کمّی، شهرکیان