شنو حقیقی؛ زاهد شریفی
چکیده
علیرغم وجود میزان فراوان عناصر غذایی در خاکهای آهکی، فرم قابل جذب این عناصر کمتر از میزان لازم برای رشد و نمو بهینه گیاهان است. از طرفی این خاکها، معمولاً در اقلیم خشک و نیمه خشک با کمیمواد آلی مواجه هستند که کمبود قابلیت دسترسی عناصر را تشدید مینماید. بنابراین کمبود عناصر غذایی یکی از عوامل مهم محدود کننده تولید محصول در این ...
بیشتر
علیرغم وجود میزان فراوان عناصر غذایی در خاکهای آهکی، فرم قابل جذب این عناصر کمتر از میزان لازم برای رشد و نمو بهینه گیاهان است. از طرفی این خاکها، معمولاً در اقلیم خشک و نیمه خشک با کمیمواد آلی مواجه هستند که کمبود قابلیت دسترسی عناصر را تشدید مینماید. بنابراین کمبود عناصر غذایی یکی از عوامل مهم محدود کننده تولید محصول در این خاکهاست. پژوهشهای زیادی در رابطه با افزایش قابلیت دسترسی عناصر غذایی در خاکهای آهکی انجام شده است اما پژوهشی که تمام این روشها را با هم مقایسه کند و بهترین راهکار را پیشنهاد نماید تاکنون انجام نشده است. بنابراین این پژوهش با هدف افزایش قابلیت دسترسی عناصر غذایی در یک خاک آهکی با کاربرد نه تیمار شامل، شاهد (خاک بدون تیمار) (Blank)، خاک + اسید هیومیک (HA)، خاک + اسیدسولفوریک (H2SO4)، خاک + تیوباسیلوس (T)، خاک + گوگرد (Sº)، خاک + گوگرد + تیوباسیلوس (Sº+T)، خاک + ورمیکمپوست (VC)، خاک + ورمیکمپوست + تیوباسیلوس (VC+T) و خاک + گوگرد + ورمیکمپوست + تیوباسیلوس ((Sº+VC+T، هر کدام در 3 تکرار بـه مـدت 90 روز در شرایط آزمایشگاه مورد انکوباسیون قرار گرفت. آنالیز نتایج این پژوهش با بهرهگیری از آمار کلاسیک نشان داد که به دلیل ظرفیت بالای بافری خاکهای آهکی و پیچیده بودن عواملی که حلالیت کانیها و قابلیت دسترسی عناصر غذایی در این خاکها را کنترل میکنند، کاربرد منفرد تیمارهای مورد بررسی اثر چشمگیری بر قابلیت دسترسی عناصر غذایی در این خاکها را ندارند، اما اثر ﺗﻴﻤﺎر Sº+VC+T در افزایش شاخصهای مورد بررسی به طور معنیداری بیش از اثر تیمارهای Sº+T و VC+T ﺑـﻮد. بنابراین ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ، کاربرد توأم تیمارهای آلی، بیولوژیک و گوگرد عنصری که بهطور همزمان تأمین کننده منبع انرژی و کربن برای جامعه میکروبی خاک و سبب کاهش pH خاک میشوند، بهگونه چشمگیری میتوانند موانع بر سر راه افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی را در خاکهای آهکی رفع نمایند. بنابراین کاربرد همزمان تیمار کودهای آلی، گوگرد عنصری و باکتری تیوباسیلوس ((Sº+VC+T میتواند یک رویکرد امیدوارکننده در راستای افزایش حلالیت عناصر غذایی در خاکهای آهکی باشد.
ساناز اشرفی سعیدلو؛ عباس صمدی؛ میرحسن رسولی صدقیانی؛ محسن برین؛ ابراهیم سپهر
چکیده
افزایش سالانهی قیمت کودهای شیمیایی پتاسیمی و نیز اثرات مخرب این کودها بر محیطزیست، اتخاذ راهکاری برای استفاده از پتاسیم بومی خاک را ضروری نموده است. استفاده از کودهای زیستی حاوی ریزجانداران سودمند از جمله این راهکارها محسوب میشود. این مطالعه با هدف مدلسازی و بررسی تأثیر نسبتهای مختلف ورمیکمپوست، فلوگوپیت و گوگرد بر میزان ...
بیشتر
افزایش سالانهی قیمت کودهای شیمیایی پتاسیمی و نیز اثرات مخرب این کودها بر محیطزیست، اتخاذ راهکاری برای استفاده از پتاسیم بومی خاک را ضروری نموده است. استفاده از کودهای زیستی حاوی ریزجانداران سودمند از جمله این راهکارها محسوب میشود. این مطالعه با هدف مدلسازی و بررسی تأثیر نسبتهای مختلف ورمیکمپوست، فلوگوپیت و گوگرد بر میزان انحلال و آزادسازی پتاسیم توسط باکتری Pseudomonas fluorescens و ارائه سطوح مطلوب این متغیرها برای تهیه کود زیستی کارآمد انجام گرفت. بر این اساس تعداد 20 آزمایش با استفاده از روش سطح پاسخ بر مبنای طرح مرکب مرکزی تعریف شد و اثر مقادیر مختلف متغیرهای ورمیکمپوست، کانی فلوگوپیت و گوگرد در چهار سطح کدبندی شده (+α،1+، 0، 1- و α-) بر میزان انحلال پتاسیم بررسی گردید. نتایج نشاندهندهی کارآمدی بالای ( 8/0= RMSE و 949/0= R2) مدل طرح مرکب مرکزی در برآورد انحلال پتاسیم بود. بر اساس نتایج، برهمکنش ورمیکمپوست با گوگرد ( 0338/0>p ) و برهمکنش فلوگوپیت با گوگرد (0083/0>p ) نسبتاً زیاد و معنیدار بود. نتایج تحلیل آماری ضرایب مدل طرح مرکب مرکزی حاکی از اثر مثبت و افزایندهی ورمیکمپوست (X1) و اثر منفی و کاهنده فلوگوپیت (X2) و گوگرد (X3) بر افزایش انحلال پتاسیم بود. بطوریکه با افزایش مقدار گوگرد از 25/10 به 75/39 درصد، انحلال پتاسیم تقریباً 61/31 درصد کاهش یافت. بر اساس پیشبینی شرایط بهینه برای انحلال پتاسیم، مقادیر 78/41 درصد ورمیکمپوست، 35/24 درصد فلوگوپیت و 25/10 درصد گوگرد منجر به بیشترین انحلال پتاسیم (27/109 میلیگرم بر لیتر) توسط باکتری سودوموناس فلورسنس میشود.
سارا سنگ سفیدی؛ امیر لکزیان؛ علیرضا آستارایی؛ محمد بنایان اول؛ محبوبه مظهری
چکیده
بازدارندههای نیتراتزایی ترکیباتی هستند که اکسایش زیستی آمونیوم به نیتریت را به تأخیر میاندازند و بدین ترتیب تجمع نیترات در خاک را کاهش میدهند. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر بازدارندههای نیتراتزایی، 3 و 4-دی متیل پیرازول فسفات (DMPP)، دیسیاندیآمید (DCD) و پودر درمنه (ART)، در حضور منابع مختلف نیتروژن، بر تغییرات نیتروژن ...
بیشتر
بازدارندههای نیتراتزایی ترکیباتی هستند که اکسایش زیستی آمونیوم به نیتریت را به تأخیر میاندازند و بدین ترتیب تجمع نیترات در خاک را کاهش میدهند. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر بازدارندههای نیتراتزایی، 3 و 4-دی متیل پیرازول فسفات (DMPP)، دیسیاندیآمید (DCD) و پودر درمنه (ART)، در حضور منابع مختلف نیتروژن، بر تغییرات نیتروژن معدنی خاک، میزان نیتروژن گیاه، تجمع نیترات در برگ گیاه و برخی از خصوصیات رشدی کاهو، در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که بازدارندههای نیتراتزایی در حضور منابع مختلف کود نیتروژن موجب کاهش غلظت نیتروژن نیتراتی و افزایش نیتروژن آمونیومی خاک شدند. همچنین غلظت نیتروژن در گیاه در حضور بازدارندههای نیتراتزایی افزایش یافت. کاربرد بازدارندههای نیتراتزایی موجب کاهش غلظت نیترات در برگ گیاه شد. همینطور استفاده از بازدارندههای نیتراتزایی بر خصوصیات رشدی گیاه نیز تاثیر گذاشتند. به طور کلی بهترین کارکرد بازدارندههای نیتراتزایی در حضور منبع کود اوره مشاهده شد و بازدارنده نیتراتزایی ART دارای بیشترین تاثیر و پس از آن بازدارندههای DMPP و DCD دارای بهترین کارکرد بودند.
علیرضا حسین پور؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
استفاده از کودهای آلی یکی از راههای افزودن عناصر به خاکهای کشاورزی با ماده آلی کم است. کودهای آلی مختلف، تأثیرات متفاوتی بر قابلیت استفاده عناصر در خاک دارند. در این تحقیق، قابلیت استفاده (با روشهای DTPA-TEA، AB-DTPA و مهلیچ 3) و جزءبندی روی و مس در یک خاک آهکی تیمار شده با سطوح 0، 5/0 و 1 درصد (وزنی-وزنی) کود گاوی و ورمیکمپوست در قالب ...
بیشتر
استفاده از کودهای آلی یکی از راههای افزودن عناصر به خاکهای کشاورزی با ماده آلی کم است. کودهای آلی مختلف، تأثیرات متفاوتی بر قابلیت استفاده عناصر در خاک دارند. در این تحقیق، قابلیت استفاده (با روشهای DTPA-TEA، AB-DTPA و مهلیچ 3) و جزءبندی روی و مس در یک خاک آهکی تیمار شده با سطوح 0، 5/0 و 1 درصد (وزنی-وزنی) کود گاوی و ورمیکمپوست در قالب طرح کاملاً تصادفی مقایسه شد. همچنین، در خاکهای تیمار شده و شاهد در شرایط گلخانهای، گیاه گندم کشت گردید. نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر مقدار روی عصاره گیری شده با روشهای مختلف معنیدار (01/0>P) بود. در حالیکه اثر تیمارها بر مس عصارهگیری شده با روشهای مختلف معنیدار نبود (05/0P) بود، در حالیکه اثر تیمارها بر اجزاء مس معنیدار نبود (05/0>P). روی و مس عصارهگیری شده با DTPA-TEA و AB-DTPA همبستگی معنیداری (05/0>P) با جزء پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز داشتند. ضرایب همبستگی بدست آمده نشان دادند که بین ماده خشک و جذب روی با روی عصارهگیری شده با DTPA-TEA، AB-DTPA، مهلیچ 3 و روی پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز همبستگی معنیداری (05/0>P) وجود داشت. در حالیکه بین شاخصهای گندم و مس عصارهگیری شده با روشهای مختلف و اجزاء آن همبستگی معنیداری وجود نداشت (05/0