آرزو شریفی؛ حسین شیرانی؛ علی اصغر بسالت پور؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
فرسایش بینشیاری یکی از انواع مهم فرسایش است که سهم عمدهای در انتقال ذرات ریز خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. به همین منظور هدف از انجام این مطالعه تعیین حساسیت خاک چهار نوع کاربری اراضی مختلف اطراف شهرستان جیرفت به فرسایش بینشیاری هم به وسیله شبیهسازی باران و هم از طریق تعیین تعدادی از شاخصهای پایداری خاکدانه بود. کاربریهای ...
بیشتر
فرسایش بینشیاری یکی از انواع مهم فرسایش است که سهم عمدهای در انتقال ذرات ریز خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. به همین منظور هدف از انجام این مطالعه تعیین حساسیت خاک چهار نوع کاربری اراضی مختلف اطراف شهرستان جیرفت به فرسایش بینشیاری هم به وسیله شبیهسازی باران و هم از طریق تعیین تعدادی از شاخصهای پایداری خاکدانه بود. کاربریهای مورد بررسی شامل مرتع دستخورده، مرتع دستنخورده، جنگل حفاظت شده، و جنگل مصنوعی بود. برای انجام این کار متناسب با میانگین بلندمدت منطقه بارانی با شدت 60 میلیمتر بر ساعت توسط دستگاه شبیهساز باران بر روی خاک ایجاد و فرسایش بینشیاری اندازهگیری شد. سپس شاخصهای پایداری خاکدانه و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار ماده آلی، رس و مقاومت کششی، و کمترین مقادیر جرم مخصوص ظاهری، درصد شن و بعد فراکتال در مرتع دستنخورده (پوشش غالب درمنه، گون، یال اسبی و گیس پیرزن) وجود داشت. توزیع اندازه ذرات رسوب در مرتع دستنخورده کوچکتر و در جنگل حفاظت شده بزرگتر بود. همچنین بیشترین غلظت رسوب و بیشترین مقدار فرسایش در مرتع دستخورده وجود داشت. کمترین غلظت رسوب در جنگل مصنوعی و کمترین مقدار فرسایش در جنگل مصنوعی و جنگل حفاظت شده دیده شد. به طور کلی نتایج نشان میدهد که رخداد فرسایش بیشیاری در برخی کاربریها به ویژگیهای ذاتی خاک مانند بافت خاک و در برخی دیگر به شیب زمین بستگی دارد. از طرف دیگر مقایسه مقدار فرسایش و غلظت رسوب نشان میدهد که این دو ویژگی در کاربریهای مورد مطالعه با هم مطابقت دارند. به این معنی که میتوان غلظت رسوب را به عنوان شاخص مقدار فرسایش در نظر گرفت. در مجموع بهترین روش در جهت کاهش فرسایش بینشیاری در منطقه را میتوان انجام اقدامات مدیریتی از قبیل حفظ و احیای پوشش گیاهی دانست که هم ساختمان خاک را بهبود بخشیده و هم فرسایشپذیری آن را کاهش دهد.
محسن حمیدپور؛ لیلا اکبری؛ حسین شیرانی؛ علی اکبر محمدی
چکیده
به منظور بررسی اثر زئولیت و ورمیکمپوست بر تثبیت و شکلهای شیمیایی روی در یک خاک آلوده، آزمایش گلخانهای در قالب طرح فاکتوریل با دو عامل شامل زئولیت در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی، و عامل ورمیکمپوست در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. با کاربرد ورمیکمپوست، غلظت شکل محلول + تبادلی روی کاهش ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر زئولیت و ورمیکمپوست بر تثبیت و شکلهای شیمیایی روی در یک خاک آلوده، آزمایش گلخانهای در قالب طرح فاکتوریل با دو عامل شامل زئولیت در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی، و عامل ورمیکمپوست در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. با کاربرد ورمیکمپوست، غلظت شکل محلول + تبادلی روی کاهش معنیداری یافت. کمترین غلظت شکل محلول + تبادلی روی در تیمار ترکیبی 10% ورمیکمپوست × 10% زئولیت مشاهده شد که نسبت به شاهد، حدود 57 درصد کمتر بود. زئولیت میزان روی پیوند شده با کربنات ها را کاهش داد. کمترین غلظت روی پیوند شده با کربنات ها در تیمار ترکیبی 10% ورمیکمپوست × 10% زئولیت مشاهده شد که نسبت به شاهد حدود 30 درصد کاهش غلظت داشت. در همه سطوح ورمیکمپوست، کاربرد زئولیت باعث کاهش غلظت روی پیوند شده با کربنات ها و روی پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز گردید. با کاربرد ورمیکمپوست و زئولیت غلظت روی پیوند شده با مواد آلی بهطور معنیداری افزایش یافت. بیشترین غلظت روی پیوند شده با مواد آلی در تیمار 5% ورمیکمپوست مشاهده شد که این تیمار نسبت به شاهد حدود 40 درصد غلظت روی پیوند شده با مواد آلی را افزایش داد. در تمامی سطوح زئولیت، با کاربرد ورمیکمپوست روند افزایشی در غلظت روی پیوند شده با مادهی آلی مشاهده شد. بهطور کلی، کاربرد همزمان ورمیکمپوست و زئولیت باعث کاهش شکل های قابل دسترس روی در خاک می گردد. بنابراین، استفاده از آنها به صورت ترکیبی در تثبیت شیمیایی روی درخاک های آلوده پیشنهاد می گردد.
علی اصغر بسالت پور؛ حسین شیرانی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
ماشین های بردار پشتیبان، ابزاری امیدبخش برای روش های مبتنی بر آموزش می باشند که برای مسایل تشخیص الگو بر اساس کمینه کردن احتمال بروز اشتباه، ایجاد شده اند. در این پژوهش، کارآیی روش ماشین های بردار پشتیبان در مدل سازی برآورد پایداری خاکدانه ها (از طریق محاسبة میانگین هندسی قطر خاکدانهها، GMD) با رگرسیون خطی چند متغیره مقایسه شد. برای ...
بیشتر
ماشین های بردار پشتیبان، ابزاری امیدبخش برای روش های مبتنی بر آموزش می باشند که برای مسایل تشخیص الگو بر اساس کمینه کردن احتمال بروز اشتباه، ایجاد شده اند. در این پژوهش، کارآیی روش ماشین های بردار پشتیبان در مدل سازی برآورد پایداری خاکدانه ها (از طریق محاسبة میانگین هندسی قطر خاکدانهها، GMD) با رگرسیون خطی چند متغیره مقایسه شد. برای این منظور از داده های زودیافت مؤثر بر پایداری خاکدانه ها شامل برخی ویژگیهای توپوگرافیکی، پوشش گیاهی و خاک استفاده گردید. برای بررسی کارآیی مدل ها نیز از برخی شاخصهای آماری نظیر ضریب همبستگی (r)، میانگین مربعات خطا (MSE) و درصد خطا (ERROR%) بین مقادیر اندازهگیری شده و برآورد شده استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی مدل های مبتنی بر ماشین های بردار پشتیبان در تخمین پایداری خاکدانه ها، بسیار بیشتر از روش رگرسیون خطی چند متغیرة مرسوم بود. مقادیر MSE و r مدل ماشین های بردار پشتیبان طراحیشده برای برآورد پایداری خاکدانه ها بهترتیب، برابر 005/0 و 86/0 بودند. درصد خطا برای تخمین پایداری خاکدانه ها با استفاده از مدل ماشین های بردار پشتیبان برابر 7/10 درصد بود درحالی که مقدار درصد خطا برای مدل رگرسیونی برازش داده شده، حدود 7/15 درصد بود. بنابراین به نظر می رسد که بتوان از ماشین های بردار پشتیبان برای برآورد برخی ویژگی های فیزیکی خاک (نظیر میانگین هندسی قطر خاکدانهها) در منطقهی مورد بررسی استفاده نمود.
فریده زارع پور؛ محسن حمیدپور؛ حسین شیرانی؛ محمد حشمتی؛ سید جواد حسینی فرد
چکیده
جذب سطحی بور روی کانی مسکوویت بهعنوان تابعی از pH محلول، قدرت یونی الکترولیت زمینه، نوع کاتیون و غلظت اولیه بور مورد بررسی قرار گرفت. اثر pH بر میزان بور جذب سطحی شده به غلظت اولیة بور بستگی داشت. مقدار جذب سطحی بور با افزایش pH تعادلی افزایش یافت. با افزایش قدرت یونی محلول جذب سطحی بور روی کانی مسکوویت افزایش یافت.این موضوع نشاندهنده ...
بیشتر
جذب سطحی بور روی کانی مسکوویت بهعنوان تابعی از pH محلول، قدرت یونی الکترولیت زمینه، نوع کاتیون و غلظت اولیه بور مورد بررسی قرار گرفت. اثر pH بر میزان بور جذب سطحی شده به غلظت اولیة بور بستگی داشت. مقدار جذب سطحی بور با افزایش pH تعادلی افزایش یافت. با افزایش قدرت یونی محلول جذب سطحی بور روی کانی مسکوویت افزایش یافت.این موضوع نشاندهنده این است که، تشکیل کمپلکسهای سطحی درونکرهای، احتمالاً مکانیسم اصلی جذب سطحی بور روی کانی مسکوویت باشد. در قدرت یونی یکسان، جذب سطحی بیشتر بور در حضور Mg2+ در مقایسه با Ca2+ مشاهده شد.نتایج همدماهای جذب نشان داد که مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و سیپس، جذب بور را بهخوبی توصیف کردند، ولی مدل جذبی سیپس اثر متقابل بین بور و کانی مسکوویت را بهتر از مدل لانگمویر توصیف کرد. حداکثر ظرفیت جذب (qmax) بهوسیلة مدل لانگمویر برای کانی مسکوویت 98/13میلیمول بر کیلوگرم تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که به طور متوسط کمتر از 5 درصد از غلظت اولیه بور توسط کانی مسکوویت جذب سطحی شد، بنابراین این کانی ظرفیت جذبی مناسبی برای بور ندارد.
ساره فراحی؛ حسین شیرانی؛ محسن حمیدپور
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر مونتموریلونیت طبیعی و اصلاح شده با پلیاکریلآمید بر جذب سطحی و واجذب کادمیم در دو نوع شنی و لوم رسی انجام شد. تمامی آزمایشهای همدما در الکترولیتی بازمینهی نیترات کلسیم و در 7 سطح غلظت کادمیم (5/1 تا mg/l10) انجام گرفت. آزمایش واجذب بلافاصله پس از اتمام آزمایش جذب سطحی انجام شد. همدماهای جذب سطحی، ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر مونتموریلونیت طبیعی و اصلاح شده با پلیاکریلآمید بر جذب سطحی و واجذب کادمیم در دو نوع شنی و لوم رسی انجام شد. تمامی آزمایشهای همدما در الکترولیتی بازمینهی نیترات کلسیم و در 7 سطح غلظت کادمیم (5/1 تا mg/l10) انجام گرفت. آزمایش واجذب بلافاصله پس از اتمام آزمایش جذب سطحی انجام شد. همدماهای جذب سطحی، بهوسیلهی مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و کوبله-کوریگان به خوبی بر دادهها برازش داده شدند. مدل کوبله-کوریگان با بیشترین ضریب تبیین (R2) و کمترین خطا (SEE)، بهترین برازش را بر دادهها داشت. همدماهای جذب سطحی کادمیم تحت تأثیر پلیاکریلآمید قرار گرفتند. مقدار ضریب KL مدل لانگمویر در سوسپانسونهای خاک شنی و لوم رسی حاوی مونتموریلونیت اصلاح شده، به ترتیب 034/0 و 198/0 بود. این مقادیر نشان دهنده تمایل زیاد کادمیم برای جذب سطحی روی مونتموریلونیت اصلاح شده است. میزان واجذب کادمیم از مونتموریلونیت طبیعی بیشتر از اصلاح شده بود. این نتیجه مؤید این است که بهطور کلی، کانی مونتموریلونیت اصلاح شده با پلیاکریلآمید، تثبیت کننده بسیار خوبی برای کادمیم از خاکهای آلوده میباشد.
محمدرضا شایسته فر؛ نجمه شفیعی؛ حسین شیرانی؛ علی رضایی؛ محمدرضا کارگر دیانتی
چکیده
در سالهای اخیر، مطالعه مسایل آلودگی خاک در اطراف معادن و کارخانجات ذوب، توجه جدی متخصصان محیط زیست را به خود معطوف کرده است. در کشور ایران، با توجه به توسعه معادن، بررسی مسائل زیست محیطی امری ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش، انجام مطالعات آماری و زمینآماری جهت ارزیابی و تهیه نقشه پراکنش عناصر آرسنیک و سلنیوم در خاک های اطراف ...
بیشتر
در سالهای اخیر، مطالعه مسایل آلودگی خاک در اطراف معادن و کارخانجات ذوب، توجه جدی متخصصان محیط زیست را به خود معطوف کرده است. در کشور ایران، با توجه به توسعه معادن، بررسی مسائل زیست محیطی امری ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش، انجام مطالعات آماری و زمینآماری جهت ارزیابی و تهیه نقشه پراکنش عناصر آرسنیک و سلنیوم در خاک های اطراف معدن مس سرچشمه میباشد. جهت بررسی میزان تمرکز عناصر فلزی سنگین، مسیر نمونهبرداری در سه جهت متفاوت انتخاب شد. از منطقهای به مرکزیت دودکشهای کارخانه ذوب مجتمع مس سرچشمه به شعاع 6 کیلومتر، تعداد 120 نمونه خاک از خاکهای سطحی حداکثر تا عمق 30 سانتیمتری از مناطق بکر جمع آوری شد و بعد از آنالیز به روش پلاسمای القایی- اسپکتروسکوپی جرمی (ICP- MS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در ابتدا، با توجه به توزیع دادهها، آنالیزهای آماری صورت گرفت. سپس از ابزار واریوگرام برای توجیه تغییرپذیری همه جهته استفاده شد و توسط روش تعیین اعتبار کریجینگ جک-نایف، پارامترهای مدل واریوگرام برازش داده شده، تعیین اعتبار شدند. با استفاده از تخمینگر کریجینگ معمولی مناطق آلوده به عنصر آرسنیک و سلنیوم مورد شناسایی قرار گرفت. با توجه به نقشههای ارائه شده، این نتیجه حاصل شد که احتمال تجمع عنصر آرسنیک در اطراف دودکشها بیش از سایر نقاط میباشد و جهت وزش باد غالب در این مجتمع به سمت رفسنجان میباشد. همچنین در مورد سلنیوم، نتایج نشان داد که بر عکس آرسنیک، جهت وزش باد تاثیری بر پراکنش آن نداشته و مقدار نشان داده شده به خصوصیت زمینشناسی منطقه مورد مطالعه مربوط می شود.
محسن حمیدپور؛ حسین شیرانی؛ عبدالرضا اخگر
چکیده
سیدروفورها مولکول های آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، به وسیله میکرو ارگانیزم های خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح، و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش می دهند. این ترکیبات علاوه بر آهن، با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس می دهند و بر زیست فراهمی و حرکت آن ها در خاک اثر می گذارند. این پژوهش به منظور ...
بیشتر
سیدروفورها مولکول های آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، به وسیله میکرو ارگانیزم های خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح، و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش می دهند. این ترکیبات علاوه بر آهن، با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس می دهند و بر زیست فراهمی و حرکت آن ها در خاک اثر می گذارند. این پژوهش به منظور بررسی اثر سیدروفور دسفرال (DFOB) بر جذب سطحی کادمیم توسط کانی مونت موریلونیت انجام شد. مطالعات جذب سطحی وابسته به pH در محدوده pH 3 تا 6/7 و در غلظت کادمیم و سیدروفور به ترتیب 1 میلی گرم در لیتر و 250 میکرومولار انجام گردید. همچنین همدماهای جذب سطحی در محدوده غلظت کادمیم 1/0 تا 1 میلی گرم در لیتر در حضور سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH 5/4 و 5/6 انجام گردید. نتایج نشان داد که سیدروفور باعث کاهش مقدار جذب کادمیم بر روی کانی مونت موریلونیت درpH های بالاتر از 5 می گردد. همدماهای جذب سطحی کادمیم در هر دو pH مورد مطالعه، تحت تأثیر سیدروفور قرار گرفتند. سیدروفور جذب سطحی کادمیم را کاهش داد. مدل های فروندلیخ و لانگمویر جذب کادمیم را درتمامی سیستم های مورد مطالعه به خوبی توصیف کردند. مقادیر ضرایبKF مدل فروندلیخ وKL مدل لانگمویر در سوسپانسیون های حاوی سیدروفور،کمتر از سیستم های بدون سیدروفور بود که نشان دهنده ی رقابت مونت موریلونیت و سیدروفور برای تشکیل کمپلکس با یون کادمیم می-باشد.
حسین شیرانی؛ محبوبه ابوالحسنی زراعتکار؛ امیر لکزیان؛ عبدالرضا اخگر
چکیده
چکیده
امروزه در سیستمهای کشاورزی ارگانیک که مبتنی بر حداقل استفاده از کودهای شیمیایی میباشند، بسیاری از عناصر غذایی از تجزیه مواد آلی تأمین میشوند. ترکیب شیمیایی یا کیفیت مواد آلی، ساختار جمعیت میکروبی، رطوبت خاک، قابلیت دسترسی عناصر غذایی، شوری، بافت و ساختمان خاک از جمله عوامل مهمی هستند که بر روی تجزیه بقایای گیاهی تاثیر ...
بیشتر
چکیده
امروزه در سیستمهای کشاورزی ارگانیک که مبتنی بر حداقل استفاده از کودهای شیمیایی میباشند، بسیاری از عناصر غذایی از تجزیه مواد آلی تأمین میشوند. ترکیب شیمیایی یا کیفیت مواد آلی، ساختار جمعیت میکروبی، رطوبت خاک، قابلیت دسترسی عناصر غذایی، شوری، بافت و ساختمان خاک از جمله عوامل مهمی هستند که بر روی تجزیه بقایای گیاهی تاثیر بسزایی دارند. در این مطالعه سرعت تجزیه مواد آلی کمپوست زباله شهری، ورمیکمپوست، کود دامی و کمپوست پسته در دو نوع خاک با بافت متفاوت، دو نوع علف کش و سه سطح شوری در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. درجه حرارت (28 درجه سانتیگراد) و رطوبت نمونههای خاک (50 درصد ظرفیت زراعی) در طول آزمایش ثابت نگه داشته شد. میزان دی اکسید کربن تولید شده بعنوان شاخص تجزیه مواد آلی انتخاب گردید. نتایج حاصله نشان داد که کمپوست پسته در مقایسه با کمپوست زباله شهری، ورمیکمپوست و کود دامی با سرعت بیشتری تجزیه میشود. مقادیر دی اکسید کربن متصاعد شده و سرعت لحظهای تجزیه مواد آلی به ترتیب از فرمولهای , پیروی کردند. نتایج آزمایش همچنین نشان داد که سرعت تجزیه مواد آلی همبستگی بسیار بالایی با مقادیر k دارد. بیشترین سرعت تجزیه بر اساس مقادیر k به ترتیب به کمپوست پسته، کود دامی، کمپوست زباله شهری و ورمیکمپوست تعلق داشت.
واژه های کلیدی: مواد آلی، سرعت تجزیه، بافت خاک، شوری خاک، کمپوست پسته
حسین شیرانی؛ محمدعلی حاج عباسی؛ مجید افیونی؛ عباس همت
چکیده
چکیده
روشهای خاکورزی و مواد آلی بر توزیع و عمق ریشه و بنابراین بر جذب عناصر توسط گیاه و رشد آن تأثیر دارند. این تحقیق در دو سال متوالی انجام گردید. تیمارهای خاکورزی شامل شخم با دیسک سطحی + دو دیسک سطحی به عنوان کمخاکورزی (عمق شخم 15 سانتیمتر) و شخم با گاوآهن برگردان دار + دو دیسک سطحی به عنوان خاکورزی مرسوم (عمق شخم 30 سانتیمتر) ...
بیشتر
چکیده
روشهای خاکورزی و مواد آلی بر توزیع و عمق ریشه و بنابراین بر جذب عناصر توسط گیاه و رشد آن تأثیر دارند. این تحقیق در دو سال متوالی انجام گردید. تیمارهای خاکورزی شامل شخم با دیسک سطحی + دو دیسک سطحی به عنوان کمخاکورزی (عمق شخم 15 سانتیمتر) و شخم با گاوآهن برگردان دار + دو دیسک سطحی به عنوان خاکورزی مرسوم (عمق شخم 30 سانتیمتر) می باشند. هم چنین، سه سطح 0، 30 و 60 تن در هکتار کود گاوی بهعنوان تیمارهای ماده آلی بهکار رفتند. تیمارهای فوق در قالب طرح بلوک های خرد شده با سه تکرار و تحت کشت ذرت به مدت دو سال انجام شدند. برای تعیین خواص مرفولوژیک ریشه گیاه، نمونهگیری توسط یک سیلندر درپوش دار از روی پشته انجام و طول و دانسیته ریشه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد سیستمهای خاکورزی تأثیر معنیداری (p=0.05) بر طول و دانسیته ریشه ذرت در عمق )20-0( سانتیمتری خاک داشتند. در تیمار کم خاک ورزی، طول و دانسیته ریشه در مراحل 9 و 11 برگی به طور معنیداری نسبت به خاک ورزی مرسوم افزایش یافت، ولی عمق ریشه تحت خاکورزی مرسوم به طور معنیداری بیشتر از کمخاکورزی بود. این روند مربوط به وجود خاک نرم (خاک شخم خورده) در عمق پائین تری از سطح پشته در خاکورزی مرسوم می باشد. نتایج نشان داد که کود دامی تأثیر معنیداری بر ویژگیهای ریشه نداشت، اما عملکرد بیولوژیک ذرت را افزایش داد.
واژه های کلیدی: کم خاک ورزی، خاک ورزی مرسوم، کود دامی، ریشه ذرت