علوم خاک
بهرام ابوالفضلی بهروز؛ شاهین اوستان؛ حسین میرسید حسینی؛ حسن اعتصامی
چکیده
آلودگی خاکهای شالیزاری به کادمیم (Cd) در کشورهای تولیدکننده برنج یک معضل جدی بهشمار میرود. بهعلاوه، بیوچار یک اصلاحکننده مهم در خاکهای شالیزاری آلوده به کادمیم میباشد. با اینحال، ضروری است ظرفیت بیوچار برای جذب این فلز سنگین افزایش یابد. بیوچار اصلاحشده با کلرید منیزیم (MgCl2) بهطور گستردهای در حذف فلزهای سنگین از ...
بیشتر
آلودگی خاکهای شالیزاری به کادمیم (Cd) در کشورهای تولیدکننده برنج یک معضل جدی بهشمار میرود. بهعلاوه، بیوچار یک اصلاحکننده مهم در خاکهای شالیزاری آلوده به کادمیم میباشد. با اینحال، ضروری است ظرفیت بیوچار برای جذب این فلز سنگین افزایش یابد. بیوچار اصلاحشده با کلرید منیزیم (MgCl2) بهطور گستردهای در حذف فلزهای سنگین از محلولهای آبی استفاده شده است. با اینحال، اطلاعات کمی درباره کارایی آن در خاک وجود دارد. در مطالعه حاضر تأثیر سطوح مختلف (0، 3 و 5 درصد وزنی) بیوچار پوسته برنج اصلاحشده و اصلاحنشده با MgCl2 (تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس) بر سینتیک و همدمای جذب کادمیم در یک خاک شالیزاری با بافت رس شنی بررسی شد. نتایج نشان داد که اصلاح بیوچار با MgCl2 باعث افزایش نسبت O/C از 27/0 به 48/0 و افزایش مساحت سطح از 6/195 به m2/g 2/231 شد. خاکهای تیمارشده با بیوچارها بهمدت 45 روز در دمای 25 درجه سلسیوس انکوباتور نگهداری شدند. سپس، آزمایش سینتیک جذب در غلظت 375 میلیگرم کادمیم بر لیتر در زمانهای 25/0، 5/0، 1، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت و آزمایش همدمای جذب در غلظتهای 50، 100، 150، 200، 300، 350، 400، 600 و 800 میلیگرم کادمیم بر لیتر انجام گرفت. دادههای سینتیکی جذب کادمیم توسط مدل الوویچ با خطای معیار تخمین (SEE) کوچکتر توصیف شدند. همچنین، دادههای همدماهای جذب کادمیم توسط مدل فروندلیچ با SEE کوچکتر توصیف شدند. کاربرد 3 و 5 درصد بیوچار اصلاحشده، پارامتر KF مدل فروندلیچ برای جذب کادمیم را بهترتیب 4/2 و 8/2 برابر نسبت به خاک تیمار نشده با بیوچار افزایش داد، در حالیکه کاربرد بیوچار اصلاحنشده تأثیری قابلملاحظهای بر این پارامتر نداشت. بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد که بیوچار پوسته برنج اصلاحشده با MgCl2 قادر به کاهش تحرک و فراهمی کادمیم حتی در یک خاک شالیزاری رس شنی با ظرفیت بالا برای جذب کادمیم بود، هرچند که نتیجهگیری قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات واجذب کادمیم است.
سپیده باقری؛ حسین میرسید حسینی
چکیده
روی از جمله عناصر ضروری برای رشد گیاه است که غلظت زیاد آن موجب آلودگی و ایجاد سمیت در گیاه می شود. در این پژوهش اثرات کشت گیاه سورگوم بر برخی شاخص های فعالیت میکروبی و رابطه آن با افزایش غلظت روی در دو خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نسبتا مشابه اما متفاوت در غلظت فلزات سنگین مورد بررسی قرار گرفت. در هر دو خاک سه سطح روی mgkg-1250، 375و500 (بر ...
بیشتر
روی از جمله عناصر ضروری برای رشد گیاه است که غلظت زیاد آن موجب آلودگی و ایجاد سمیت در گیاه می شود. در این پژوهش اثرات کشت گیاه سورگوم بر برخی شاخص های فعالیت میکروبی و رابطه آن با افزایش غلظت روی در دو خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نسبتا مشابه اما متفاوت در غلظت فلزات سنگین مورد بررسی قرار گرفت. در هر دو خاک سه سطح روی mgkg-1250، 375و500 (بر اساس روی اولیه قابل استخراج با اسید نیتریک) اضافه شد. با استفاده از جعبه های پلاستیکی محتوی 8 کیلوگرم خاک محفظه های ریشه دان (Rhizobox) تهیه شد، که فضای داخل آن با استفاده از صفحات توری نایلونی به سه منطقه 1 S(منطقه ریزوسفری)، 2 S(مجاور به ریزوسفر) و 3 S(توده خاک) جداسازی گردید. نتایج نشان داد که در تمام سطوح روی و در هر دو نوع خاکBCF بزرگتر از 1 بوده است، سورگوم بر اساس این شاخص به عنوان گیاهی جهت بیش اندوزی روی محسوب می گردد. تنفس میکروبی و فعالیت دی هیدروژناز در خاک آلوده تر در تمامی مناطق جزءبندی شده مجاور ریشه کاهش یافت. در این رابطه اگرچه محیط ریشه (سوبسترا) و بازدارنده ها (فلزات سنگین) در تشکیل کمپلکس سوبسترا-آنزیم و بازدارنده-آنزیم رقابت می کنند، اما اثرگذاری ریشه در افزایش فعالیت میکروبی و آنزیمی در خاک 1 (غیرآلوده) بیشتر از خاک2 (آلوده) است. علت آن نیز احتمالا بهبود شرایط کشت گیاه سورگوم بر افزایش فعالیت های میکروبی آن در مجاورت ریشه حتی در شرایط تنش شدیدتر از نظر غلظت روی می باشد.
علیرضا گلستانی فرد؛ حسین میرسید حسینی؛ حسین بشارتی؛ غلامرضا ثواقبی؛ آمال آرین
چکیده
در این تحقیق شکل های شیمیایی5 سرب و روی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری ارقام مختلف ذرت و کلزا با روش عصاره گیری دنباله ای6 و تک مرحله ای7 بررسی شد. همچنین برخی از عوامل موثر بر تغییر شکل های شیمیایی دو عنصر مانند pH، کربن آلی محلول (DOC)8، جذب فلز توسط گیاه و ظرفیت تبادل کاتیونی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری اندازه گیری گردید. خاک ریزوسفری ...
بیشتر
در این تحقیق شکل های شیمیایی5 سرب و روی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری ارقام مختلف ذرت و کلزا با روش عصاره گیری دنباله ای6 و تک مرحله ای7 بررسی شد. همچنین برخی از عوامل موثر بر تغییر شکل های شیمیایی دو عنصر مانند pH، کربن آلی محلول (DOC)8، جذب فلز توسط گیاه و ظرفیت تبادل کاتیونی در خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری اندازه گیری گردید. خاک ریزوسفری با روش تکان ملایم گیاه و جدا کردن خاک اطراف ریشه ها تهیه شد. نتایج نشان داد جذب روی در ارقام هر دو گیاه بیشتر از سرب بود. همچنین غلظت روی و سرب در ریشه همه ارقام بالاتر از اندام هوایی بود. شاخص انتقال روی9 (نسبت غلظت عنصر در اندام هوایی به ریشه) در ارقام ذرت به طور معنی داری (p < 0.01) بیشتر از ارقام کلزا بود در حالیکه در مورد سرب این نسبت در ارقام کلزا بالاتر بود. نسبت غلظت فلز در اندام هوایی به غلظت کل فلز در خاک (10فاکتور تجمع) نیز روند مشابهی را مانند شاخص انتقال نشان داد. در مجموع توانایی ذرت در جذب و استخراج روی و سرب از خاک در مقایسه با کلزا بیشتر بود. پ هاش خاک ریزوسفری در مقایسه با خاک غیر ریزوسفری تغییر معنی داری نداشت. میزان کربن آلی محلول ریشه در خاک ریزوسفری ارقام مختلف بیشتر از خاک غیر ریزوسفری و مقدار آن در ارقام کلزا به طور معنی داری بالاتر از ذرت بود. در بین ارقام هر گونه گیاهی با افزایش میزان ترشحات ریشه میزان جذب نیز افزایش یافت. نتایج عصاره گیری دنباله ای و تک مرحله ای نشان داد که روند کلی و تمایل سیستم به سمت افزایش فراهمی روی در ریزوسفر می باشد. مقدار سرب در ریزوسفر با هیچکدام از عصاره گیرهای تک مرحله ای تغییر معنی داری نسبت به خاک غیر ریزوسفری نشان نداد و با توجه به نتایج عصاره گیری دنباله ای تمایل سیستم در جهت کاهش فراهمی این عنصر در ریزوسفر ارقام مختلف دو گیاه می باشد.
امیر محسنی؛ حسین میرسید حسینی؛ فریبرز عباسی
چکیده
روش کود دهی نقش مهمی در کارآیی مصرف آب و کود، عملکرد گیاه و تلفات کود ایفا می کند. آزمایش انجام شده به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی1389-1388 بر روی جویچه های انتها باز، انجام شد. فاکتور اول شامل چهار سطح آبی (W1-4) و فاکتور دوم شامل چهار سطح کودی (N1-4) به روش کودآبیاری بودند. تیمارهای 16 گانه فوق در نهایت ...
بیشتر
روش کود دهی نقش مهمی در کارآیی مصرف آب و کود، عملکرد گیاه و تلفات کود ایفا می کند. آزمایش انجام شده به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی1389-1388 بر روی جویچه های انتها باز، انجام شد. فاکتور اول شامل چهار سطح آبی (W1-4) و فاکتور دوم شامل چهار سطح کودی (N1-4) به روش کودآبیاری بودند. تیمارهای 16 گانه فوق در نهایت با روش کود دهی سطحی، مورد مقایسه قرار گرفتند. نیتروژن مورد نیاز گیاه از طریق کود اوره و طی چهار مرحله به خاک اضافه گردید. 25 درصد کود مورد نیاز قبل از کشت به روش مرسوم، 25 درصد در مرحله 7برگی، 25 درصد در مرحله ساقه دهی و 25 درصد نیز در زمان سنبله دهی به صورت کودآبیاری به گیاه داده شد. کود مورد نیاز در روش پخش سطحی دو تقسیط مساوی (قبل از کاشت و مرحله هفت برگی) و آب مورد نیاز، نیز به مقدار 120 درصد توصیه آبی برای گیاه فراهم گردید. نتایج نشان داد بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد در تیمار 100 درصد نیاز آبی و 100 درصد نیاز کودی اتفاق افتاد. از طرف دیگر عملکرد در اکثر تیمارهای کودآبیاری در مقایسه با تیمار سنتی اختلاف معنی داری نشان داد. مصرف کود و آب نیز تحت تاثیر روش کوددهی و مقدار مصرف کود و آب قرار گرفت. بطوری که بیشترین کارآیی مربوط به سطح کودی 100 درصد و سطح آبی 100 درصد می باشد. همچنین بررسی تلفات عمقی نیترات در خاک نشان داد که بیشترین میزان تلفات مربوط به تیمار سنتی و به مقدار 1/25 درصد که از تمامی تیمار-های کود آبیاری بیشتر می باشد.
صادق نجفی؛ حسین میرسید حسینی؛ ابراهیم علایی
چکیده
با توجه به تولید بیش از دو میلیون تن گوگرد در سال و به منظور ایجاد زمینه های کاربردی گوگرد در تغذیه گیاهان و اصلاح اراضی زراعی، پژوهشگاه صنعت نفت ایران گوگرد کشاورزی حاوی عناصر کم مصرف آهن، روی و منگنز را در مقیاس آزمایشگاهی تولید کرده که اطلاعات کمی از خصوصیات کیفی و واکنش این ترکیبات در خاک و افزایش گوگرد قابل استفاده گیاه وجود دارد. ...
بیشتر
با توجه به تولید بیش از دو میلیون تن گوگرد در سال و به منظور ایجاد زمینه های کاربردی گوگرد در تغذیه گیاهان و اصلاح اراضی زراعی، پژوهشگاه صنعت نفت ایران گوگرد کشاورزی حاوی عناصر کم مصرف آهن، روی و منگنز را در مقیاس آزمایشگاهی تولید کرده که اطلاعات کمی از خصوصیات کیفی و واکنش این ترکیبات در خاک و افزایش گوگرد قابل استفاده گیاه وجود دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کیفی این کودها و رهاسازی گوگرد در خاک و تأثیر در تغییر میزان حلالیت عناصر کم مصرف و غلظت سولفات در یک خاک آهکی انجام گرفت. نمونه خاک از اطراف شهر کرج انتخاب شد و گوگرد کشاورزی در مقادیر صفر، 300 و 600 کیلوگرم در هکتار همراه با مایه تلقیح تیوباسیلوس به طور یکنواخت با نمونه-های یک کیلوگرمی از خاک مخلوط شد. نمونه ها در سه تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی در دمای ◦C25 و رطوبت ظرفیت مزرعه، به مدت 180 روز نگه داری شدند و در فواصل زمانی (45، 90، 135 و 180 روزه) از آنها نمونه گیری شد. مقدار سولفات، آهن، روی و منگنز در زیرنمونه های فرعی تیمارها اندازه گیری شدند. بررسی روند تغییرات نشان داد که عامل زمان تأثیر معنی داری بر تغییرات سولفات و آهن، روی و منگنز قابل جذب داشت. افزایش میزان مصرف کود، صرف نظر از نوع کود، منجر به افزایش گوگرد، روی و منگنز قابل جذب شد. نوع کود تنها بر میزان روی تأثیر معنی داری داشت؛ به طور میانگین گوگرد کشاورزی حاوی روی، میزان روی قابل جذب خاک را تا 2/3 برابر افزایش داد.
زهره فرزانگان؛ غلامرضا ثواقبی؛ حسین میرسید حسینی
چکیده
چکیده
استفاده از گیاهان برای حذف آلاینده ها از محیط زیست و تجمع آنها در اندام هوایی بعنوان فرایند گیاه جذبی4 شناخته می شود. این تحقیق به منظور مقایسه قابلیت پالایش فلزات سرب و کادمیوم توسط کلزا5 و سورگوم6 که جز گیاهان با زیست توده بالا هستند و نیز بررسی تاثیر مواد اصلاحی مورد استفاده در راندمان گیاه جذبی انجام شد. نمونه خاک از مزرعه ...
بیشتر
چکیده
استفاده از گیاهان برای حذف آلاینده ها از محیط زیست و تجمع آنها در اندام هوایی بعنوان فرایند گیاه جذبی4 شناخته می شود. این تحقیق به منظور مقایسه قابلیت پالایش فلزات سرب و کادمیوم توسط کلزا5 و سورگوم6 که جز گیاهان با زیست توده بالا هستند و نیز بررسی تاثیر مواد اصلاحی مورد استفاده در راندمان گیاه جذبی انجام شد. نمونه خاک از مزرعه مجاور کارخانه کنستانتره روی در استان زنجان دارای آلودگی سرب، کادمیوم و روی تهیه گردید و 5 تیمار گوگرد به مقدار gkg -1 8/0، گوگرد به همراه مایه تلقیح تیو باسیلوس، و اسید سیتریک در دو سطح -1 gkg 1 و -1 gkg 3 و شاهد در نظرگرفته شد. در بخش اول تحقیق خاکهای تیمار شده به مواد فوق به مدت هشت هفته در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای0C 25 تحت انکوباسیون قرار گرفتند و نمونه های فرعی در فواصل صفر، چهار و هشت هفته از خاکها برداشته و میزان سرب و کادمیوم قابل استخراج با DTPA در خاک اندازه گیری شد. در بخش دوم با استفاده از خاک مورد نظر کشت گلدانی صورت گرفت که تیمارهای اعمال شده همانند مرحله قبل به خاک اضافه شده و پس از گذشت 60 روز از کشت سورگوم و کلزا، گیاهان برداشت شده و میزان سرب و کادمیوم جذب شده در ریشه و اندام هوایی گیاه و میزان قابل جذب آنها با عصاره گیرDTPA در خاک در زمانهای قبل و بعد از کشت اندازه گیری شد. هر دو آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی و آزمایش فاکتوریل با 5 تیمار (شامل شاهد) و 4 تکرار انجام شد. اندازه گیری های آماری با استفاده از نرم افزار SAS و MSTATC انجام گردید. نتایج مرحله انکوباسیون نشان داد که مواد اصلاحی سبب کاهش معنی دار pH نسبت به شاهد شده اند. همچنین ماده اصلاحی گوگرد به همراه مایه تلقیح و اسید سیتریک در سطح gkg-1 1 در افزایش فراهمی کادمیوم و سرب در خاک بترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را داشتند. نتایج تجزیه گیاهی نشان داد که بهترین تیمار ماده اصلاحی در انتقال عناصر از ریشه به اندام هوایی توسط گیاه برای هر دو گونه تحت بررسی، گوگرد به همراه مایه تلقیح بوده است. همچنین در این بررسی نشان داده شد که گیاه کلزا پتانسیل بیشتری برای جذب سرب و کادمیوم نسبت به سورگوم دارد.
واژه های کلیدی: سرب، سورگوم، کادمیوم، کلزا، گیاه جذبی، مواد اصلاحی
فهیمه وهابی ماشک؛ حسین میرسید حسینی؛ مهدی شرفا؛ سهیلا حاتمی
چکیده
چکیده
تولیدکنندگان قارچ از کمپوست به عنوان بستر کشت برای تولید قارچ استفاده میکنند . حاصلخیزی این کمپوست بعد از برداشت قارج کاهش مییابد که اصطلاحا به آن کمپوست قارچ مصرف شده( SMC) میگویند. به طور معمول این بستر مصرف شده به عنوان ضایعات دور ریخته میشود، ولی میتوان از آن در موارد مختلف کشاورزی و باغبانی و فضای سبز استفاده نمود. ...
بیشتر
چکیده
تولیدکنندگان قارچ از کمپوست به عنوان بستر کشت برای تولید قارچ استفاده میکنند . حاصلخیزی این کمپوست بعد از برداشت قارج کاهش مییابد که اصطلاحا به آن کمپوست قارچ مصرف شده( SMC) میگویند. به طور معمول این بستر مصرف شده به عنوان ضایعات دور ریخته میشود، ولی میتوان از آن در موارد مختلف کشاورزی و باغبانی و فضای سبز استفاده نمود. در این مطالعه اثرات انواع مختلف SMC در مراحل متفاوت پوسیدگی (تازه، یک ساله ، دو ساله ) و در سطوح مختلف 15، 30 و 60 تن در هکتار در تغییر خصوصیات شیمیایی یک خاک لومی مورد بررسی قرار گرفت . این تحقیق به صورت آزمایش آبشویی ستونها انجام گرفته است که SMCها با خاک لومی در ستونهایی به طور یکنواخت مخلوط گردید و در دوره زمانی معین هفته ای یک بار با آب مقطر آبشویی شدند ، زه آب ستونها جمع آوری شد و در 4 دوره انتخابی هفته اول ، هفته چهارم ، هفته هشتم و هفته دوازدهم در زه آب ستونها کاتیونها و آنیونهای محلول اندازه گیری شد. اندازه گیریها در نمونه های خاک قبل از آزمایش و در پایان آزمایش نیز انجام شد . نتایج نشان داد که از میان انواع SMC ، SMC دو ساله به دلیل هوا دیدگی و کمپوست شدن در مدت زمان طولانی تر ، بیشتر تجزیه شده و سبب EC کمتری نسبت به سایر SMCها میشود و حاوی کلسیم و منیزیم بیشتری است . از نظر راثرات منفی کاتیونها و آنیونها میتوان گفت که SMC دو ساله سدیم و کلر کمتری داشته و خطرات سدیمی کردن کمتری درخاک ایجاد میکند. مقدار نتیرات موجود در آن هم می تواند نیاز اولیه گیاه را نسبت به سایر SMC های تازه و یک ساله فراهم کند و نیاز کمتری به استفاده از کود ازته داشته باشد . مقایسه سطوح مختلف استفاده SMC نشان داد که سطح 60 تن در هکتاراز نظر EC و غلظت بالای کاتیونها و آنیونها باعث شوری و خطرات بیشتر خاک میشود. احتمال میرود که سطح 30تن در هکتار مصرف SMC نسبت به سایر سطوح مطلوب تر باشد. به طور کلی اگر SMC درشرایط بهینه ماندگاری و در مقدار لازم مصرف گردد ، میتواند از لحاظ خصوصیات شیمایی و فیزیکی در خاک موثر باشد و به عنوان اصلاح کننده خاک مانند سایر موادآلی به کار رود.
واژههای کلیدی : کمپوست قارچ، ضایعات قارچ، هوادیدگی،اصلاح خاک ،آبشویی