آرزو شریفی؛ حسین شیرانی؛ علی اصغر بسالت پور؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
فرسایش بینشیاری یکی از انواع مهم فرسایش است که سهم عمدهای در انتقال ذرات ریز خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. به همین منظور هدف از انجام این مطالعه تعیین حساسیت خاک چهار نوع کاربری اراضی مختلف اطراف شهرستان جیرفت به فرسایش بینشیاری هم به وسیله شبیهسازی باران و هم از طریق تعیین تعدادی از شاخصهای پایداری خاکدانه بود. کاربریهای ...
بیشتر
فرسایش بینشیاری یکی از انواع مهم فرسایش است که سهم عمدهای در انتقال ذرات ریز خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. به همین منظور هدف از انجام این مطالعه تعیین حساسیت خاک چهار نوع کاربری اراضی مختلف اطراف شهرستان جیرفت به فرسایش بینشیاری هم به وسیله شبیهسازی باران و هم از طریق تعیین تعدادی از شاخصهای پایداری خاکدانه بود. کاربریهای مورد بررسی شامل مرتع دستخورده، مرتع دستنخورده، جنگل حفاظت شده، و جنگل مصنوعی بود. برای انجام این کار متناسب با میانگین بلندمدت منطقه بارانی با شدت 60 میلیمتر بر ساعت توسط دستگاه شبیهساز باران بر روی خاک ایجاد و فرسایش بینشیاری اندازهگیری شد. سپس شاخصهای پایداری خاکدانه و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار ماده آلی، رس و مقاومت کششی، و کمترین مقادیر جرم مخصوص ظاهری، درصد شن و بعد فراکتال در مرتع دستنخورده (پوشش غالب درمنه، گون، یال اسبی و گیس پیرزن) وجود داشت. توزیع اندازه ذرات رسوب در مرتع دستنخورده کوچکتر و در جنگل حفاظت شده بزرگتر بود. همچنین بیشترین غلظت رسوب و بیشترین مقدار فرسایش در مرتع دستخورده وجود داشت. کمترین غلظت رسوب در جنگل مصنوعی و کمترین مقدار فرسایش در جنگل مصنوعی و جنگل حفاظت شده دیده شد. به طور کلی نتایج نشان میدهد که رخداد فرسایش بیشیاری در برخی کاربریها به ویژگیهای ذاتی خاک مانند بافت خاک و در برخی دیگر به شیب زمین بستگی دارد. از طرف دیگر مقایسه مقدار فرسایش و غلظت رسوب نشان میدهد که این دو ویژگی در کاربریهای مورد مطالعه با هم مطابقت دارند. به این معنی که میتوان غلظت رسوب را به عنوان شاخص مقدار فرسایش در نظر گرفت. در مجموع بهترین روش در جهت کاهش فرسایش بینشیاری در منطقه را میتوان انجام اقدامات مدیریتی از قبیل حفظ و احیای پوشش گیاهی دانست که هم ساختمان خاک را بهبود بخشیده و هم فرسایشپذیری آن را کاهش دهد.
مرتضی بهمنی؛ جهانگرد محمدی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ حمیدرضا متقیان؛ کرامت اله سعیدی
چکیده
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک از دلایل و منشأ این تغییـرات کامـل نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گل محمدی در دو مزرعه معروف (مزارع نگار و گلزار) با ویژگیهای متفاوت اقلیمی و توپوگرافی در شهرستان بردسیر انجام شد. برای نیل به اهداف مطالعه، در هر یک از ...
بیشتر
وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک از دلایل و منشأ این تغییـرات کامـل نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای خاک و عملکرد گل محمدی در دو مزرعه معروف (مزارع نگار و گلزار) با ویژگیهای متفاوت اقلیمی و توپوگرافی در شهرستان بردسیر انجام شد. برای نیل به اهداف مطالعه، در هر یک از مزارع تعداد 100 نمونه خاک و محصول برداشت شد. پس از اندازهگیری ویژگیهای خاک و ویژگیهای گیاهی، با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ اقدام به پهنهبندی ویژگیهای خاک و گل محمدی گردید. تجزیه نیمتغییرنماها نشان داد که تمامی متغیرهای بررسی شده در هر دو مزرعه دارای ساختار مکانی قوی و متوسط میباشند. دامنه تأثیر تغییرنماها در مزرعه نگار از 16/122 متر برای عملکرد گل محمدی تا 46/218 متر برای سیلت و در مزرعه گلزار از 1/115 متر برای پتاسیم قابل استفاده تا 228 متر برای نیتروژن کل در تغییر است. نتایج نشان دادند که ویژگیهای عملکرد گیاه و ویژگیهای خاک حتی در مقیاسهای کوچک دارای وابستگی مکانی هسـتند. نقشههای کریجینگ نشان میدهند که الگو و پراکنش ویژگیهای خاک حتی درون یک مزرعهمیتواند بسیار متفاوت باشد؛ هرچند که مقایسه الگوی مکانی برخی ویژگیهای خاک مانند ماده آلی و نیتروژن کل با الگوی مکانی ویژگیهای گیاه و ابعاد مزارع مطابقت نشان داد. این امر نشاندهنده آن است که تغییرپذیری ویژگیهای مزبور عمدتاً تحت مدیریت زارعین قرار گرفته است و برای رعایت بهینه مصرف عناصر غذایی بایستی میـزان مصرف نهادهها توسط مدیران مزرعه مورد بازنگری قرار گیرد.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عبدالمحمد محنت کش؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای ...
بیشتر
در این پژوهش، کارایی روشهای رقومی برای پیشبینی کلاسهای تناسب کیفی محصولات گندم، یونجه، سیبزمینی و ذرت علوفهای در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 120 خاکرخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر گردید و از اعماق مختلف، نمونهبرداری صورت گرفت. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، میانگین وزنی ویژگیهای مورد نیاز تا عمق ریشه (برای گیاهان یکساله و چندساله، بهترتیب عمق 100 و 150 سانتیمتری) محاسبه گردید. سپس، ویژگیهای خاک هر خاکرخ با معیارهای جدول نیازهای زمینی و ویژگیهای اقلیمی مورد نیاز برای ارزیابی اقلیم منطقه با جدولهای نیازهای اقلیمی محصولات مختلف مطابقت داده شدند. پس از آن، با استفاده از روش پارامتریک (فرمول ریشه دوم)، کلاس نهایی تناسب کیفی اراضی برای تمامی محصولات مورد مطالعه تعیین گردید. زیرکلاس نیز بر اساس نامطلوبترین کلاس مربوط به مشخصات اقلیمی یا اراضی تعیین شد. برای پیشبینی کلاسهای تناسب اراضی، مدلهای رگرسیون درختی توسعهیافته، درختان تصمیمگیری تصادفی، شبکههای عصبی مصنوعی و رگرسیون لاجیستیک چندجملهای استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که در سطوح کلاس و زیرکلاس، برای تمامی محصولات مورد نظر، مدل درختان تصمیمگیری تصادفی دارای بالاترین مقدار صحت عمومی میباشد (هر چند که تفاوت چشمگیری بین این مدلها وجود ندارد). صرفنظر از نوع مدل و محصول مورد مطالعه، مقادیر صحت عمومی از سطح کلاس به زیرکلاس کاهش مییابند. همچنین، مهمترین پارامترهای محیطی برای پیشبینی کلاس و زیرکلاس تناسب کیفی اراضی، اجزای سرزمین و شاخصهای سنجش از دور (شاخص گیاهی عمودی و شاخص گیاهی تفاضلی نرمالشده) میباشند.
سعیده بردسیری زاده؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ علی اصغر بسالت پور؛ پیمان عباس زاده دهجی
چکیده
خاکدانه بهعنوان واحد ساختمانی خاک، بیانگر مجموعهای از ذرات اولیه است که پیوستگیشان به یکدیگر بیش از پیوستگی آنها به ذرات خاک اطراف این مجموعه میباشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین جزء اندازهای خاکدانه (درشت و یا ریز) در برآورد میزان پایداری ساختمان خاک در منطقهی رابر کرمان با بهرهگیری از زمینآمار میباشد. تعداد ...
بیشتر
خاکدانه بهعنوان واحد ساختمانی خاک، بیانگر مجموعهای از ذرات اولیه است که پیوستگیشان به یکدیگر بیش از پیوستگی آنها به ذرات خاک اطراف این مجموعه میباشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین جزء اندازهای خاکدانه (درشت و یا ریز) در برآورد میزان پایداری ساختمان خاک در منطقهی رابر کرمان با بهرهگیری از زمینآمار میباشد. تعداد 90 نمونهی خاک سطحی (10-0 سانتیمتر) به روش شبکهای منظم و با فواصل تقریبی 200 متر، از منطقه برداشت و هواخشک شد. پس از عبور نمونهها از الک چهار میلیمتری، درصد پایداری خاکدانهها در سه بخش خاکدانههای کل، درشت و ریز در دو حالت خشک و مرطوب محاسبه شد. سپس، مطالعات زمینآماری شاخصهای پایداری محاسبهشده، در قالب دو مرحلهی واریوگرافی و تخمین انجام گرفت و نقشههای کریجینگ پایداری خاکدانهها ترسیم شد. بهمنظور تعیین میزان همخوانی نقشههای کریجینگ شاخص پایداری محاسبهشده برای خاکدانههای درشت و ریز با شاخص محاسبهشده برای کل خاکدانهها، پس از تشکیل ماتریس خطا، صحت عمومی آنها محاسبه شد. براساس نتایج حاصل،بیشترین درصدپایداری کل خاکدانهها (9/89 درصد) در موقعیتهای شمال و جنوبشرقی منطقه که بیشترین مقدار مادهی آلی (2/3 درصد) را به خود اختصاص داده بودند، در حالت خشک دیده شد. درصد صحت عمومی حاصل از تقاطع نقشههای کریجینگ کل خاکدانهها و خاکدانههای درشت در حالت خشک (75/51 درصد)، بیش از حالت مرطوب (17/32درصد) بود. در مقابل، درصدصحت عمومی محاسبه-شده برای تقاطع نقشههای کریجینگ کل خاکدانهها و خاکدانههای ریز در حالت مرطوب (31/17 درصد)، بیش از حالت خشک (93/10 درصد) بود. به-طور کلی، مطالعهی تغییرات مکانی پایداری خاکدانههای درشت و ریز میتواند در راستای مدیریت بهینهی اراضی برای مطالعات آتی مفید واقع شود.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
برای بررسی توانایی روش های نقشه برداری خاک (سنتی و رقومی) در توصیف پراکنش خاک ها در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. نقشه های سنتی خاک در دو مرحله ی جداگانه در سطوح گروه بزرگ و زیرگروه تهیه گردیدند. همچنین، نقشه های رقومی کلاس های خاک در دو سطح رده بندی مذکور با مدل رگرسیون ...
بیشتر
برای بررسی توانایی روش های نقشه برداری خاک (سنتی و رقومی) در توصیف پراکنش خاک ها در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. نقشه های سنتی خاک در دو مرحله ی جداگانه در سطوح گروه بزرگ و زیرگروه تهیه گردیدند. همچنین، نقشه های رقومی کلاس های خاک در دو سطح رده بندی مذکور با مدل رگرسیون لاجیستیک چندجمله ای تهیه شدند. سپس، واحدهایی که در نقشه های سنتی دارای فراوانی بیشتری بودند انتخاب و همان واحدها بر روی نقشه های رقومی قرار داده شدند. شاخص تفرق شانن در هر یک از نقشه ها برای دو سطح رده بندی مزبور تعیین گردید و اختلاف میانگین آن ها بین دو نقشه از نظر آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برای اکثر واحدها در هر دو سطح رده بندی، تفرق شانن برای نقشه های رقومی بیشتر از نقشه های سنتی است و در سطح گروه بزرگ و زیرگروه این اختلاف، به ترتیب، برای 75 و 50 درصد از واحدها در سطح احتمال 05/0 و 001/0 معنی دار می باشد. با توجه به واقعیت پیچیدگی پراکنش خاک ها و تغییرات پیوسته ی آن ها به نظر می رسد که جدا کردن مرز دقیق کلاس های خاک غیر ممکن است و شاخص های تفرق نیز این موضوع را تایید نموده و توانسته اند توانایی روش نقشهبرداری رقومی را در بیان توصیف پراکنش خاک ها نشان دهند. پس از آگاهی از تغییرات مکانی خاک، نحوه ی مدیریت آن چالش بسیار مهمی است که هنوز نیازمند بهبود و توسعه ی دستگاهها و ابزارهای مدیریتی است و انتظار میرود در آینده ی نزدیک، شاهد تغییر نحوه ی مدیریت اراضی با فنون و روشهای نوین باشیم.
زهره مصلح؛ محمد حسن صالحی؛ اعظم جعفری؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر سامانه های رده بندی و روش های رقومی مختلف بر صحت نتایج پیش بینی کلاس های خاک در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و از تمامی افق های ژنتیکی آن ها نمونه برداری صورت گرفت. بر اساس اطلاعات حاصل از مشاهدات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی، رده بندی خاک رخ ها بر مبنای سامانه های رده ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر سامانه های رده بندی و روش های رقومی مختلف بر صحت نتایج پیش بینی کلاس های خاک در دشت شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری، 120 خاک رخ با فواصل تقریبی 750 متر حفر، تشریح و از تمامی افق های ژنتیکی آن ها نمونه برداری صورت گرفت. بر اساس اطلاعات حاصل از مشاهدات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی، رده بندی خاک رخ ها بر مبنای سامانه های رده بندی آمریکایی (تا سطح فامیل) و جهانی (تا سطح واحد) نهایی گردید. پیش بینی کلاس های خاک در هر سطح بر مبنای دو سامانه ی رده بندی و با استفاده از مدل های شبکه ی عصبی- مصنوعی، درختان تصمیم گیری تصادفی، رگرسیون درختی توسعه یافته و رگرسیون لاجیستیک چند جمله ای انجام شد. نتایج نشان داد که سامانه ی آمریکایی برای رده بندی خاک ها و ایجاد نقشه های رقومی کلاس های خاک از کارایی بالاتری نسبت به سامانه ی جهانی برخوردار است. در تمامی مدل ها و بر مبنای دو سامانه ی رده بندی، مقدار صحت عمومی از سطوح بالای رده بندی به سمت سطوح پایین تر کاهش یافت؛ ولی صحت مدل-های مختلف برای پیش بینی کلاس های خاک در هر یک از سطوح رده بندی آمریکایی تقریبا یکسان بود. در رابطه با سامانه ی جهانی در سطح گروه مرجع، مدل رگرسیون لاجیستیک چندجمله ای کارایی بالاتری داشت. در بین پارامترهای محیطی وارد شده به مدل های مختلف در سطوح مختلف دو سامانه ی رده بندی، اجزای سرزمین مهم ترین پارامترها در پیش بینی کلاس های خاک بودند. سطح و سامانه ی رده بندی مورد نظر، میزان تنوع و مساحت (فراوانی) هر یک از خاک ها، توزیع مکانی خاک ها، تراکم نمونه برداری و نوع پارامترهای محیطی مورد استفاده از مهم ترین عواملی می باشند که می توانند صحت پیش بینی کلاس های خاک را تحت تأثیر قرار دهند.
علی اصغر بسالت پور؛ حسین شیرانی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
ماشین های بردار پشتیبان، ابزاری امیدبخش برای روش های مبتنی بر آموزش می باشند که برای مسایل تشخیص الگو بر اساس کمینه کردن احتمال بروز اشتباه، ایجاد شده اند. در این پژوهش، کارآیی روش ماشین های بردار پشتیبان در مدل سازی برآورد پایداری خاکدانه ها (از طریق محاسبة میانگین هندسی قطر خاکدانهها، GMD) با رگرسیون خطی چند متغیره مقایسه شد. برای ...
بیشتر
ماشین های بردار پشتیبان، ابزاری امیدبخش برای روش های مبتنی بر آموزش می باشند که برای مسایل تشخیص الگو بر اساس کمینه کردن احتمال بروز اشتباه، ایجاد شده اند. در این پژوهش، کارآیی روش ماشین های بردار پشتیبان در مدل سازی برآورد پایداری خاکدانه ها (از طریق محاسبة میانگین هندسی قطر خاکدانهها، GMD) با رگرسیون خطی چند متغیره مقایسه شد. برای این منظور از داده های زودیافت مؤثر بر پایداری خاکدانه ها شامل برخی ویژگیهای توپوگرافیکی، پوشش گیاهی و خاک استفاده گردید. برای بررسی کارآیی مدل ها نیز از برخی شاخصهای آماری نظیر ضریب همبستگی (r)، میانگین مربعات خطا (MSE) و درصد خطا (ERROR%) بین مقادیر اندازهگیری شده و برآورد شده استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی مدل های مبتنی بر ماشین های بردار پشتیبان در تخمین پایداری خاکدانه ها، بسیار بیشتر از روش رگرسیون خطی چند متغیرة مرسوم بود. مقادیر MSE و r مدل ماشین های بردار پشتیبان طراحیشده برای برآورد پایداری خاکدانه ها بهترتیب، برابر 005/0 و 86/0 بودند. درصد خطا برای تخمین پایداری خاکدانه ها با استفاده از مدل ماشین های بردار پشتیبان برابر 7/10 درصد بود درحالی که مقدار درصد خطا برای مدل رگرسیونی برازش داده شده، حدود 7/15 درصد بود. بنابراین به نظر می رسد که بتوان از ماشین های بردار پشتیبان برای برآورد برخی ویژگی های فیزیکی خاک (نظیر میانگین هندسی قطر خاکدانهها) در منطقهی مورد بررسی استفاده نمود.
شهربانو جورکش؛ محمد حسن صالحی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
خاک، یکی از اجزای مهم محیط زیست می باشد که به صورت طبیعی یا در اثر فعالیت های انسانی دچار آلودگی میشود. یکی از مهم ترین آلاینده های خاک، فلزات سنگین می باشند. از طریق آنالیز شیمیایی نمونه های خاک می توان میزان آلودگی را تعیین کرد ولی این تحقیقات پر هزینه و زمان بر است، به همین دلیل، برای ارزیابی سریع منطقه از ویژگی های دیگری مانند پذیرفتاری ...
بیشتر
خاک، یکی از اجزای مهم محیط زیست می باشد که به صورت طبیعی یا در اثر فعالیت های انسانی دچار آلودگی میشود. یکی از مهم ترین آلاینده های خاک، فلزات سنگین می باشند. از طریق آنالیز شیمیایی نمونه های خاک می توان میزان آلودگی را تعیین کرد ولی این تحقیقات پر هزینه و زمان بر است، به همین دلیل، برای ارزیابی سریع منطقه از ویژگی های دیگری مانند پذیرفتاری مغناطیسی استفاده می گردد که بسیار آسان تر اندازه گیری میشوند. هدف از این تحقیق، بررسی پراکنش مکانی عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در سه سری خاک اصفهان، خمینی شهر و زاینده رود در منطقه لنجانات استان اصفهان و نیز امکان تخمین این عناصر با استفاده از تعیین پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. غلظت کل عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در نمونه های خاک اندازهگیری گردید و مقدار پذیرفتاری مغناطیسی نمونه ها نیز تعیین شد. روابط آماری نشان داد تخمین عناصر از طریق پذیرفتاری مغناطیسی در نمونههای هیچکدام از سریهای خاک از دقت قابل قبولی برخوردار نیست، در صورتی که تجزیه و تحلیلهای زمینآماری و نقشه های پیوسته نشان داد پراکنش مکانی فلزات سنگین و پذیرفتاری مغناطیسی در این خاک ها از شباهت بالایی برخوردار هستند. بنابراین، می توان گفت پذیرفتاری مغناطیسی تنها می تواند شاخص خوبی برای بررسی روند آلودگی فلزات سنگین در خاک های مورد مطالعه باشد.
محمد کلکلی؛ علی رضا کریمی؛ غلامحسین حق نیا؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
نقشههای خاک، منابع رایج اطلاعات خاک برای ارزیابی اراضی و برنامههای آمایش سرزمین میباشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی قابلیت روش زمین آماری و مرسوم در تهیهی نقشهی برخی ویژگیهای فیزیکی (سیلت، شن و رس) و شیمیایی (کربنات کلسیم معادل و اسیدیته) خاک بود. برای این منظور، بر اساس تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای ...
بیشتر
نقشههای خاک، منابع رایج اطلاعات خاک برای ارزیابی اراضی و برنامههای آمایش سرزمین میباشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی قابلیت روش زمین آماری و مرسوم در تهیهی نقشهی برخی ویژگیهای فیزیکی (سیلت، شن و رس) و شیمیایی (کربنات کلسیم معادل و اسیدیته) خاک بود. برای این منظور، بر اساس تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای صحرایی، 5 واحد ژئوپدولوژیک در منطقهای به وسعت تقریبی 12 کیلومتر مربع در جنوب جیرفت شناسایی شد. تعداد 100 نمونهی خاک سطحی (صفر تا 20 سانتیمتر) در قالب یک الگوی نمونهبرداری شبکها ی منظم، به فواصل 500×250 متر برداشت گردید. نتایج مقایسهی میانگین ویژگیهای خاک بین واحدهای ژئوپدولوژیک نشان داد که این واحدها، حداقل از نظر یک یا چند ویژگی با یکدیگر تفاوت دارند. تفاوت ویژگیها بین واحدهای مختلف بهدلیل تفاوت در فرآیندهای ژئومرفیک در واحدها است. نقشههای موضوعی (پیوسته) تهیهشده از ویژگیها به روش کریجینگ معمولی نیز تغییرات را بهصورت پیوسته و هماهنگ با تغییرات فرآیندهای ژئومرفیک نشان داد؛ ولی تغییرات بین واحدها که در طبیعت بهسادگی و بهویژه در مرز واحدها قابل تشخیص است و در مساحتهای بزرگ برای مدیریت مناسب هستند، توسط روش زمینآمار آشکار نشد. با توجه به نتایج این مطالعه میتوان پیشنهاد کرد که بهمنظور بررسی تغییرپذیری ویژگیهای خاک در مساحتهای بزرگ (نقشههای کوچکمقیاس) و برای تسریع در کار و کاهش هزینهها از روشهای مرسوم و در مساحتهای کوچک (نقشههای بزرگمقیاس) از روشهای زمینآماری استفاده کرد.
عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
شوری و سدیمی بودن خاک از جمله مهم ترین عوامل محدودکننده ی رشد گیاهان محسوب می شوند. پژوهش حاضر می کوشد تا تأثیر تعداد نمونه بر صحت تخمین وضعیت شوری و سدیمی خاکهای منطقه ی اسلامیه ی رفسنجان را توسط تخمینگرهای کریجینگ معمولی، وزندهی معکوس فاصله و اسپلاین آزمون نماید. ابتدا قابلیت هدایت الکتریکی و نسبت جذب سطحی سدیم 100 نقطه ی مشاهداتی ...
بیشتر
شوری و سدیمی بودن خاک از جمله مهم ترین عوامل محدودکننده ی رشد گیاهان محسوب می شوند. پژوهش حاضر می کوشد تا تأثیر تعداد نمونه بر صحت تخمین وضعیت شوری و سدیمی خاکهای منطقه ی اسلامیه ی رفسنجان را توسط تخمینگرهای کریجینگ معمولی، وزندهی معکوس فاصله و اسپلاین آزمون نماید. ابتدا قابلیت هدایت الکتریکی و نسبت جذب سطحی سدیم 100 نقطه ی مشاهداتی در قالب الگوی نمونهبرداری شبکه ای منظم (با فاصله ی 500 متر) در سه عمق اندازه گیری شد و بهکمک هر کدام از تخمینگرهای مزبور، پهنهبندی آنها انجام گرفت. سپس با حذف تصادفی تعداد 20، 40 و 60 نمونه از مجموع دادههای اولیه، برای هر مجموعه دادهی جدید، پهنه بندی مجدد وضعیت شوری و سدیمی خاک صورت گرفت. پس از اتمام هر مرحله از مجموع مراحل دَهگانه ی مورد استفاده برای حذف دادهها، شاخص خطای جذر میانگین مربعات استاندارد شده (RMSE%) برای هر تخمینگر محاسبه شد. در نهایت، شاخصهای خطای به دست آمده، با استفاده از آزمونهای فریدمن و ویلکاکسون مورد مقایسهی آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در 100 نقطه ی مشاهداتی، اختلاف آماری معنی داری بین نتایج سه تخمینگر در سطح اطمینان 95 درصد وجود ندارد. با کاهش تعداد نمونه ها و انجام آزمون فریدمن مشاهده شد که بین نتایج سه تخمینگر، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ لیکن استفاده از آزمون تکمیلی ویلکاکسون مشخص نمود که اختلاف بین نتایج تخمینگرهای کریجینگ معمولی و وزن دهی معکوس فاصله، معنی دار نمیباشد. در نتیجه، استفاده از تخمینگر وزن دهی معکوس فاصله با توجه به دقت نسبتاً خوب، سهولت محاسبات و نیاز کم تر به نقاط نمونه برداری، برای مطالعات آتی در منطقه ی مطالعاتی پیشنهاد می گردد.
زکیه رشیدی کوچی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ علی عباس پور
چکیده
ژئوپدولوژی، یک کاربرد طبقهبندی شده از تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که به منظور صرفه جویی در زمان و هزینه، نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در یک واحد ژئومرفیک را به سایر واحدهای مشابه موجود در منطقه ی مطالعاتی تعمیم می دهد. پرسش مهم این است که این برون یابی داده های خاک تا چه حد می تواند صحیح و قابل اعتماد باشد؟ ...
بیشتر
ژئوپدولوژی، یک کاربرد طبقهبندی شده از تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که به منظور صرفه جویی در زمان و هزینه، نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در یک واحد ژئومرفیک را به سایر واحدهای مشابه موجود در منطقه ی مطالعاتی تعمیم می دهد. پرسش مهم این است که این برون یابی داده های خاک تا چه حد می تواند صحیح و قابل اعتماد باشد؟ در این راستا، تأثیر نوع شکل اراضی بر قابلیت اعتماد نتایج روش ژئوپدولوژی مورد پژوهش قرار گرفت. برای این منظور، منطقه ای به وسعت 1500 هکتار در شرق دماوند انتخاب شد. پس از تهیه ی نقشه ی تفسیری اولیه ی منطقه ی مطالعاتی بر روی عکس های هوایی با مقیاس 1:55000، دو محدوده ی مشابه از سیمای اراضی پیدمونت (دامنه) و دو محدودهی مشابه از سیمای اراضی تپه ماهوری انتخاب گردیدند. سپس، متناسب با مطالعات نیمه تفصیلی خاک، به حفر خاک رخ در هر کدام از محدوده های مشابه مورد نظر اقدام شد. با تشریح و نمونه برداری از تمامی افق های ژنتیکی خاک رخ های مطالعاتی و انجام آزمایش های فیزیکی و شیمیایی لازم بر روی نمونه ها، رده بندی خاک رخ ها بر اساس سامانه ی رده بندی آمریکایی (تا سطح فامیل) نهایی شد. نتایج، حاکی از تأثیر قابل ملاحظه ی نوع شکل اراضی بر نتایج روش ژئوپدولوژی بود؛ به طوری که هرچند نوع واحد نقشه ی اشکال اراضی مشابه، یکسان بود، لیکن میزان شباهت تاکسونومیکی خاک های دو محدوده ی مشابه موجود در تپه ماهورها نسبت به پیدمونت ها، در تمام سطوح سامانه ی رده بندی آمریکایی، کمتر بود. دلیل احتمالی این موضوع را می توان به تغییرات بیشتر شیب در اراضی تپه ماهوری (نسبت به اراضی پیدمونت) و در نتیجه، تغییرپذیری مکانی بیشتر طبیعت خاک های موجود بر این گونه اراضی مرتبط دانست.
زکیه رشیدی کوچی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ علی عباس پور؛ اردوان کمالی؛ علی اصغر نادری
چکیده
ژئوپدولوژی، کاربرد روشمند تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشه برداری خاک است که عوارض طبیعی زمین را متناسب با مقیاس، در یک سامانه ی سلسله مراتبی، منظم و استاندارد می نماید. در این راستا تأثیر مقیاس و نوع سامانه ی طبقه بندی خاک بر قابلیت اعتماد نتایج روش ژئوپدولوژی مورد پژوهش قرار گرفت. برای این منظور، دو محدوده ی مشابه A و B پس از تهیه ...
بیشتر
ژئوپدولوژی، کاربرد روشمند تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشه برداری خاک است که عوارض طبیعی زمین را متناسب با مقیاس، در یک سامانه ی سلسله مراتبی، منظم و استاندارد می نماید. در این راستا تأثیر مقیاس و نوع سامانه ی طبقه بندی خاک بر قابلیت اعتماد نتایج روش ژئوپدولوژی مورد پژوهش قرار گرفت. برای این منظور، دو محدوده ی مشابه A و B پس از تهیه ی نقشه ی تفسیری اولیه منطقه ای به وسعت 1500 هکتار در شرق دماوند بر روی عکس های هوایی با دو مقیاس 1:55000 و 1:40000، انتخاب شدند. سپس، متناسب با مطالعات نیمه تفصیلی خاک،به حفر خاک رخ در هر کدام از محدوده های مشابه مورد نظر اقدام گردید. با تشریح و نمونه برداری از همه ی افق های پیدایشی خاک رخ های مطالعاتی و انجام آزمایش های فیزیکی و شیمیایی لازم بر روی نمونه ها، رده بندی خاک رخ ها بر اساس سامانه ی رده بندی آمریکایی (تا سطح فامیل) و بر مبنای سامانهی طبقه بندی جهانی (تا سطح زیرواحد) نهایی گردید. نتایج، حاکی از تأثیر قابل ملاحظه ی مقیاس نقشه برداری بر نتایج روش ژئوپدولوژی بود؛ به طوری که میزان شباهت نسبی خاک های دو واحد مشابه گفتهشده در مقیاس 1:40000، همواره و در همه ی سطوح طبقه بندی، کمتر از مقیاس 1:55000 بود. از سوی دیگر، سامانه ی رده بندی خاک آمریکایی نسبت به سامانه ی طبقه بندی جهانی در برآورد میزان شباهت نسبی خاک های موجود در ژئوفرم های مشابه، از هم خوانی بالاتری با روش ژئوپدولوژی برخوردار بود. به طور کلی، روش ژئوپدولوژی هنوز قادر به برآورد و تعیین تغییرات کامل خاک ها و تعریف دقیق طبیعت بی نظم و درهم آن ها نمی باشد و کارایی این روش، محدود به مقیاس های نیمه تفصیلی و کوچک تر است.
محسن باقری بداغ آبادی؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی؛ نورایر تومانیان؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
چکیده
محدودیتهای موجود در روشهای سنتی (مرسوم) شناسایی خاک و پیشرفتهای صورتگرفته در فناوری اطلاعات، باعث ارایهی راه کارهای نوینی شده است که بهطور کلی «شناسایی رقومی خاک» نامیده میشوند و هدف آنها پیشبینی کلاسهای خاک یا ویژگیهای آن، بر اساس متغیرهای محیطی و یا خصوصیاتی از خاک است که بهسادگی قابل دستیابی یا محاسبه ...
بیشتر
چکیده
محدودیتهای موجود در روشهای سنتی (مرسوم) شناسایی خاک و پیشرفتهای صورتگرفته در فناوری اطلاعات، باعث ارایهی راه کارهای نوینی شده است که بهطور کلی «شناسایی رقومی خاک» نامیده میشوند و هدف آنها پیشبینی کلاسهای خاک یا ویژگیهای آن، بر اساس متغیرهای محیطی و یا خصوصیاتی از خاک است که بهسادگی قابل دستیابی یا محاسبه هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کارآیی مدل رقومی ارتفاع و مشتقات آن در پیش بینی و برآورد کلاسهای خاک، با استفاده از مدل SoLIM و اعتبارسنجی نتایج این مدل در منطقه ی بروجن - استان چهارمحال و بختیاری- می باشد. برای این منظور، 18 ویژگی مختلف از مدل رقومی ارتفاع شامل ارتفاع، درصد شیب، جهت شیب، انحنای خالص، انحنای کمینه، انحنای بیشینه، انحنای تانژانت، انحنای نیمرخی، انحنای شکل سطح، جهت جریان، تجمع جریان، تابش مستقیم، مدت پخشیدگی، تابش پخشیده، تابش کل، شاخص قدرت جریان، شاخص رسوب و شاخص نمناکی استخراج گردیدند. این ویژگیها به همراه سه زیرگروه و هفت فامیل خاک غالب موجود در منطقه ی مطالعاتی (شامل 89 خاک رخ از 125 خاک رخ حفرشده در کل منطقه)، ماتریس داده های ورودی به مدل SoLIM را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که تنها با توجه به مدل رقومی ارتفاع می توان در سطح زیرگروه با دقت حدود 65 درصد در درون یابی و 40 درصد در تعمیم (برون یابی) نتایج، برآورد درستی از کلاس های خاک داشت. این مقادیر در سطح فامیل خاک، تقریباً به نصف کاهش یافتند. ارزیابی نتایج شناسایی خاک ها بر اساس کلید رده بندی خاک آمریکایی که دارای معیارهای سخت و صُلب است، تا حدی می تواند گمراه کننده باشد؛ حال آن که استفاده از مدل فازیِ SoLIM که تغییرپذیری تدریجی خاک ها را مد نظر قرار میدهد، نمود بهتری از واقعیت خاکها را بیان میکند.
واژه های کلیدی: مدل رقومی ارتفاع، مدل SoLIM، منطق فازی، نقشه برداری رقومی خاک
عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ محمد هادی فرپور؛ اردوان کمالی
چکیده
چکیده
طبقه بندی خاک ، ابزار ساده ای است که به منظور سامان دهی دانش بشر و انتقال تجربه و فناوری کسب شده از سیمای سرزمین، از نقطه ای به نقطه ی دیگر کاربرد دارد. این پژوهش، کارایی دو سامانه ی رده بندی آمریکایی و طبقه بندی جهانی را در ارتباط با خاک های شور موجود در نقاط مختلف استان کرمان بحث می کند. پس از تفکیک واحدهای اقلیمی خاک موجود در ...
بیشتر
چکیده
طبقه بندی خاک ، ابزار ساده ای است که به منظور سامان دهی دانش بشر و انتقال تجربه و فناوری کسب شده از سیمای سرزمین، از نقطه ای به نقطه ی دیگر کاربرد دارد. این پژوهش، کارایی دو سامانه ی رده بندی آمریکایی و طبقه بندی جهانی را در ارتباط با خاک های شور موجود در نقاط مختلف استان کرمان بحث می کند. پس از تفکیک واحدهای اقلیمی خاک موجود در سرتاسر این استان، بسته به مساحت هر واحد، تعدادی خاک رخ در هر کدام حفر و تشریح گردید. درنهایت، تعداد 12 خاک رخ شور برای این مطالعه انتخاب شد. نتایج نشان داد که به کارگیری سامانه ی طبقه بندی جهانی برای گروه بندی خاک های شور موجود در مناطق خشک، به دلیل استفاده از توصیف کننده های مختلف و انعطاف پذیری بالاتر در انعکاس خصوصیات مؤثر در نام گذاری خاک ها، بهتر می تواند واقعیات صحرا را در هر دو بُعد افقی و عمودی خاک به نمایش گذارد. به علاوه، اضافه نمودن زیرگروه های جدید «کلسیک ناتری سالیدز» و «کلسیک پتروسالیدز» به سامانه ی رده بندی آمریکایی از یک سو، و افزودن پیشوندهایی نظیر «پتروژیپسیک»، «هایپرژیپسیک»، «اپی سالیک»، «اندوسالیک» و «اکوییک» در مجموعه ی توصیف کننده های پیشوندی گروه مرجع سولونچاک سامانه ی طبقه بندی جهانی از سوی دیگر، می تواند در هم بستگی بالاتر بین اسامی خاک در سطح زیرگروه سامانه ی رده بندی آمریکایی با واحدهای خاک تعریف شده در سطح دوم سامانه ی طبقه بندی جهانی مؤثرتر باشد.
واژه های کلیدی: استان کرمان، خاک های شور، سامانه ی رده بندی آمریکایی خاک، سامانه ی طبقه بندی جهانی خاک، همبستگی خاک
صالح سنجری؛ محمد هادی فرپور؛ مصطفی کریمیان اقبال؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی
چکیده
چکیده
ارتباط نزدیک و متقابلی بین موقعیت ژئومرفیک و نحوه ی تشکیل و تکامل خاک وجود دارد. چنانچه مطالعات خاک شناسی در ارتباط با سطوح ژئومرفیک انجام پذیرند، درک عمیقتری از فرآیندهای خاک سازی فراهم خواهد گردید. تحقیق حاضر بهمنظور مطالعه ی نحوه ی تشکیل، میکرومرفولوژی و کانیشناسی رسی خاکهای منطقه ی باستانی جیرفت در سطوح ژئومرفیک ...
بیشتر
چکیده
ارتباط نزدیک و متقابلی بین موقعیت ژئومرفیک و نحوه ی تشکیل و تکامل خاک وجود دارد. چنانچه مطالعات خاک شناسی در ارتباط با سطوح ژئومرفیک انجام پذیرند، درک عمیقتری از فرآیندهای خاک سازی فراهم خواهد گردید. تحقیق حاضر بهمنظور مطالعه ی نحوه ی تشکیل، میکرومرفولوژی و کانیشناسی رسی خاکهای منطقه ی باستانی جیرفت در سطوح ژئومرفیک مختلف انجام گرفت. رژیم حرارتی و رطوبتی منطقه، بهترتیب، هایپرترمیک و اریدیک میباشند. اشکال اراضی مخروطافکنه، پدیمنت پوشیده، سطوح حدواسط، دشت آبرفتی و اراضی پست در منطقه شناسایی گردیدند و هر شکل اراضی براساس میزان پایداری، به سطوح ژئومرفیک مختلف تقسیم گردید. بر روی هر سطح ژئومرفیک، یک خاکرخ شاهد حفر، تشریح و نمونهبرداری شد. نمونههای خاک تحت آزمایشهای معمول فیزیکی و شیمیایی، کانیشناسی رسی و میکرومرفولوژی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از پدیمنت پوشیده بهطرف اراضی پست، میزان شوری، pH و نسبت جذبی سدیم افزایش می یابند و همچنین رسوبات، ریزبافتتر می شوند. کانیشناسی بخش رس خاکهای منطقه ی مورد مطالعه، حاکی از وجود کانیهای رسی کلریت، ایلیت، پالیگورسکیت، اسمکتیت و کائولینیت میباشد. بهطرف دشت آبرفتی، بهعلت بالا بودن سطح آب زیرزمینی از پایداری پالیگورسکیت کاسته می شود و اسمکتیت، کانی غالب خاک میباشد. منشأ کانی پالیگورسکیت در سطوح پدیمنت پوشیده، حدواسط و دشت آبرفتی، بهترتیب، موروثی، پدوژنیک و آواری میباشد. بررسی مقاطع نازک، نشاندهنده ی وجود پوشش و پُرشدگی رس در افقهای Btn و Btk موجود در سطوح پایدار و ناپایدار میباشد. همچنین، پوشش و پُرشدگی آهک در افق Btk موجود در سطوح پایدار مشاهده گردید. نتایج تحقیق، نمایان گر نقش مهم ژئومرفولوژی در تغییرپذیری خصوصیات خاکهای منطقه ی مطالعاتی می باشد.
واژه های کلیدی: ژئومرفولوژی، پالیگورسکیت، پوشش رس و آهک، جیرفت
عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ نورایر تومانیان؛ محمد حسن صالحی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
چکیده
ژئوپدولوژی، یک روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که عملیات صحرایی را عمدتاً بر مبنای کار در منطقه ی نمونه پایه ریزی می کند. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از شاخص های تفرق و شباهت در یک توالی سلسله مراتبی از سطوح رده بندی خاک، به منظور تعیین میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج حاصل از نقشهبرداری خاک ...
بیشتر
چکیده
ژئوپدولوژی، یک روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل سطوح ژئومرفیک برای نقشهبرداری خاک است که عملیات صحرایی را عمدتاً بر مبنای کار در منطقه ی نمونه پایه ریزی می کند. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از شاخص های تفرق و شباهت در یک توالی سلسله مراتبی از سطوح رده بندی خاک، به منظور تعیین میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج حاصل از نقشهبرداری خاک به روش ژئوپدولوژی برای اشکال اراضی مشابه در منطقه ی بروجن است. پس از تهیه ی نقشه ی تفسیری اولیه بر روی عکس های هوایی با مقیاس 1:20000، بزرگ ترین محدوده ی واحد ژئومرفیک Pi111 که بالاترین سطح از منطقه ی مطالعاتی را در بر میگرفت، انتخاب گردید و تعداد 19 خاک رخ با فواصل تقریبی 125 متر در این واحد، حفر، تشریح و نمونهبرداری شدند. میزان اعتبار تعمیمپذیری نتایج روش ژئوپدولوژی برای واحد مزبور، از طریق حفر تعداد 15 خاک رخ دیگر در یک واحد مشابه موجود در خارج از منطقه ی نمونه که منطقه ی تعمیم نامیده شده است، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص تفرق شانن از سطح رده به سمت فامیل خاک، در هر دو منطقه ی نمونه و تعمیم، افزایش می یابد؛ لیکن تنها در سطح فامیل، تفاوت معنی دار بین میانگین تفرق خاک های دو منطقه در سطح اعتماد 95 درصد وجود دارد. افزایش تفرق خاک ها در خلال سلسلهمراتب رده بندی خاک، حتی با تغییر مقیاس درک و تمرکز بر توالی افق های ژنتیکی خاک رخ های حفرشده در مناطق نمونه و تعمیم نیز به اثبات رسید. شاخص جاکارد و شباهت نسبی نیز نشان داد که روش ژئوپدولوژی میتواند به منظور تعمیم نتایج برای واحدهای ژئومرفیک مشابه، تنها تا سطح زیر گروه ، مورد استفاده قرار گیرد و برای سطوح پایین تر رده بندی خاک (فامیل و سری) از کارایی لازم برخوردار نمی باشد. بنابراین، به منظور افزایش دقت نتایج روش ژئوپدولوژی، استفاده از فازهای شکل اراضی و نیز تعیین فاز فامیل و یا فاز سری برای هر یک از فازهای شکل اراضی توصیه می شود.
واژه های کلیدی: ژئوپدولوژی، تفرق خاک، شاخص شباهت، منطقه ی نمونه، منطقه ی تعمیم