علوم خاک
صالح سنجری؛ محمد هادی فرپور؛ مجید محمودآبادی؛ سعید برخوری
چکیده
پلایا یکی از شکلهای اراضی مهم در مناطق خشک بوده و سطح زیادی را در این مناطق به خود اختصاص داده است. این شکل اراضی از سطوح مختلف ژئومورفیک تشکیل شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی خصوصیات فیزیکی-شیمیایی، طبقهبندی (براساس دو سامانه آمریکایی (2014) و جهانی (2015)) و میکرومورفولوژی خاکهای واقع در سطوح مختلف ژئومورفیک پلایای جازموریان ...
بیشتر
پلایا یکی از شکلهای اراضی مهم در مناطق خشک بوده و سطح زیادی را در این مناطق به خود اختصاص داده است. این شکل اراضی از سطوح مختلف ژئومورفیک تشکیل شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی خصوصیات فیزیکی-شیمیایی، طبقهبندی (براساس دو سامانه آمریکایی (2014) و جهانی (2015)) و میکرومورفولوژی خاکهای واقع در سطوح مختلف ژئومورفیک پلایای جازموریان بود. سطوح مسطح رسی-سدیمی، مسطح رسی، فن دلتا، نوار مرطوب، مسطح رسی پفکرده و پوسته نمکی طی مطالعات صحرایی و بررسیهای تصاویر گوگل، تصاویر ماهوارهای و نقشههای توپوگرافی شناسایی شدند. بر روی هر واحد ژئومورفیک یک یا چند خاکرخ حفر، تشریح و پس نمونهبرداری تحت آزمایشهای معمول قرار گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد که میزان هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاکها در محدوده 5/0 تا 2/222 دسی زیمنس بر متر متغیر است، که کمترین و بیشترین میزان هدایت الکتریکی به ترتیب مربوط به سطوح ژئومورفیک فن دلتا و پوسته نمکی میباشد. بلورهای عدسی شکل گچ و پوشش رس در این پلایا شناسائی شدند. پوشش رس مشاهده شده در این منطقه، نوعی متفاوت از پوشش رس میباشد که تحت اثر پراکنندگی سدیم تبادلی ایجاد شده است. نامگذاری خاکها، نشان از مزیت طبقهبندی جهانی نسبت به ردهبندی آمریکایی میباشد به نحوی که خاکهای شور و خاکهای شور و سدیمی را به خوبی از یکدیگر تفکیک کرده و در دو گروه مرجع مختلف سولونتز و سولونچاک قرار میدهد، در حالی که ردهبندی آمریکایی خاکها را فقط در زیررده سالیدز قرار میدهد.
صالح سنجری؛ محمد هادی فرپور؛ مجید محمودآبادی؛ سعید برخوری
چکیده
طبقهبندی خاک، ابزاری مفید برای فهم و مدیریت صحیح خاکها میباشد. در این پژوهش، مقایسه دو سامانه ردهبندی آمریکایی و جهانی در ارتباط با خاکهای خشک و فراخشک منطقه ایرانشهر و دلگان واقع در استان سیستان و بلوچستان مورد بحث قرار گرفته است. پس از تفکیک سطوح ژئومورفیک در این منطقه، تعدادی خاکرخ در هر کدام حفر و تشریح گردید. در نهایت ...
بیشتر
طبقهبندی خاک، ابزاری مفید برای فهم و مدیریت صحیح خاکها میباشد. در این پژوهش، مقایسه دو سامانه ردهبندی آمریکایی و جهانی در ارتباط با خاکهای خشک و فراخشک منطقه ایرانشهر و دلگان واقع در استان سیستان و بلوچستان مورد بحث قرار گرفته است. پس از تفکیک سطوح ژئومورفیک در این منطقه، تعدادی خاکرخ در هر کدام حفر و تشریح گردید. در نهایت تعداد 10 خاکرخ شاهد با در نظر گرفتن تنوع خاکی (خاکهای جوان، گچی، آهکی، شور و سدیمی)، برای این مطالعه انتخاب شد. افقهای مشخصه کلسیک، جیپسیک، انهیدریتیک، آرجیلیک، ناتریک و سالیک پس از مطالعات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی شناسایی شدند. بر اساس یافتههای این پژوهش، اضافه کردن زیرگروههای جدید یرمیک توریفلوونتز، یرمیک توریاُرتنتز، کلسیک جیپسیآرجیدز، جیپسیک ناترسالیدز، ناتریک جیپسیسالیدز، انهیدریتیک جیپسیسالیدز و انهیدریتیک کلسیسالیدز به سامانه ردهبندی آمریکایی از یک سو و افزودن توصیفکننده انهایدرایت و همچنین توصیفکننده اکوییک برای خاکی با گروه مرجع سولونچاک در سامانه ردهبندی جهانی، میتواند در همبستگی بالاتر این دو سامانه ردهبندی مؤثرتر باشد. از طرفی، درصد کربنات کلسیم معادل برای افق کلسیک در ارتباط با خاکهایی با بافت درشت و سنگریزه به مانند سامانه ردهبندی آمریکایی، برای سامانه ردهبندی جهانی نیز پیشنهاد میشود. همچنین برای سامانه ردهبندی آمریکایی، تعریف افق سالیک، مشابه آنچه که در سامانه ردهبندی جهانی آمده توصیه میگردد. نتایج پژوهش نشان داد که سامانه ردهبندی جهانی برای تفسیر خاکهای شور، سدیمی، گچی، آهکی و جوان، بهدلیل استفاده از توصیفکنندههای مختلف و انعطافپذیری بالاتر در انعکاس خصوصیات خاکها کارایی بیشتری دارد.
زهرا دیانت مهارلویی؛ مجید فکری؛ مجید محمود آبادی؛ اسما سلجوقی؛ مجید حجازی مهریزی
چکیده
در سالهای اخیر، برخی از محققین بر این باورند که کاربرد بایوچار خام در محیطهای بسیار آلوده نمیتواند بر جذب آلایندههای مختلف موثر باشد، بنابراین به منظور حل این مشکل، بایوچارهای مهندسی شده با خصوصیات و ساختارهای جدید را پیشنهاد کردند. با توجه به این مساله، در این پژوهش با کاربرد دو نوع بایوچار (پوست نرم بادام و پوست برنج) ...
بیشتر
در سالهای اخیر، برخی از محققین بر این باورند که کاربرد بایوچار خام در محیطهای بسیار آلوده نمیتواند بر جذب آلایندههای مختلف موثر باشد، بنابراین به منظور حل این مشکل، بایوچارهای مهندسی شده با خصوصیات و ساختارهای جدید را پیشنهاد کردند. با توجه به این مساله، در این پژوهش با کاربرد دو نوع بایوچار (پوست نرم بادام و پوست برنج) اصلاح شده با NaOHوHNO3در سطوح صفر و 4 درصد وزنی به خاک هر گلدان افزوده و به مدت یک ماه در شرایط رطوبت مزرعهای نگهداری شدند. سپس سرب در سه سطح صفر، 300 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم به خاک گلدانها اضافه گردید در همان شرایط قبلی به مدت 5 ماه نگهداری شدند. بعد از گذشت 5 ماه انکوباسیون، سینتیک واجذب سرب در خاک مورد مطالعه بررسی گردید. نتایج نشان داد که در زمانهای آغازین سرعت واجذبی سریع (30 دقیقه اولیه) و به دنبال آن واجذبی با سرعتی کمتر (8 ساعت) تا در نهایت رسیدن به تعادل در نمونهها مشاهده گردید. تغییرات حاصله از میزان آزاد سازی سرب در خاک تیمار شده نسبت به شاهد نشاندهنده تاثیر مثبت بایوچارهای اصلاح شده در این تحقیق میباشد. افزودن بایوچار پوست نرم بادام و پوست برنج اصلاح شده با NaOHوHNO3 به خاک منجر به کاهش واجذب سرب در تمام زمانهای عصارهگیری نسبت به تیمار شاهد گردید، در حالیکه بایوچار پوست برنج در مقایسه با بایوچار پوست نرم بادام تاثیر بیشتری را در کاهش واجذبی سرب نشان داد. همچنین کمترین میزان واجذبی مربوط به بایوچار پوست برنج اصلاح شده با NaOHمیباشد.
هدی حسینی؛ مجید فکری؛ محمد هادی فرپور؛ مجید محمودآبادی
چکیده
آگاهی از تاثیر اجزای مختلف خاک همانند ماده آلی و کربناتها بر قابلیت دسترسی فسفر در خاک جهت تغذیه گیاه و مدیریت حاصلخیزی خاک مهم است. در این مطالعه تاثیر حذف ماده آلی و کربناتها بر رفتار جذب فسفر در شش نمونه خاک در سه تکرار و سه تیمار ( تیمار هیپوکلریت سدیم، تیمار استات سدیم و خاک شاهد (بدون تیمار)) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد ...
بیشتر
آگاهی از تاثیر اجزای مختلف خاک همانند ماده آلی و کربناتها بر قابلیت دسترسی فسفر در خاک جهت تغذیه گیاه و مدیریت حاصلخیزی خاک مهم است. در این مطالعه تاثیر حذف ماده آلی و کربناتها بر رفتار جذب فسفر در شش نمونه خاک در سه تکرار و سه تیمار ( تیمار هیپوکلریت سدیم، تیمار استات سدیم و خاک شاهد (بدون تیمار)) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که معادلات لانگمویر و فروندلیچ برازش خوبی بر دادههای جذب فسفر نشان دادند. حذف ماده آلی باعث افزایش حداکثر جذب فسفر (qmax) با دامنه 37 تا 104 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به خاکهای تیمار نشده شد. برعکس، با حذف کربناتها از خاکها، حداکثر جذب فسفر (qmax) در محدوده 43 تا 345 میلیگرم بر کیلو گرم نسبت به خاکهای تیمار نشده کاهش نشان داد. ثابت انرژی پیوند (Kl) بعد از حذف مواد آلی و کربناتها به ترتیب 03/17 درصد افزایش و 78/28 درصد کاهش یافت. نیاز استاندارد فسفر در خاکهای مورد مطالعه بعد از حذف مواد آلی 43/14 درصد افزایش و حذف کربناتها از خاکهای مورد مطالعه نیاز آنها را به فسفر 5/40 درصد کاهش داد. جهت مدیریت کارامد فسفر در خاکهای کشاورزی توجه به میزان کربناتها و کاهش آن در خاک اهمیت زیادی دارد و همچنین افزودن مواد آلی به خاک یا حداقل حفظ مواد آلی موجود در آن میتواند سبب افزایش کارایی مصرف فسفر در خاک شود.
سمیرا زمانی؛ مجید محمودآبادی؛ نجمه یزدان پناه؛ محمد هادی فرپور
چکیده
فرسایش بادی یکی از پدیدههای مخرب و مؤثر در بیابانیشدن اراضی است که در اثر وزش بادهای فرساینده بر سطح خاکهای حساس و سطوح هموار رخ میدهد. برای شناخت بهتر این پدیده، تحلیل دادههای بادسنجی هر منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل فرسایش بادی در استان کرمان بصورت فصلی و بر اساس دادههای بادسنجی طی ...
بیشتر
فرسایش بادی یکی از پدیدههای مخرب و مؤثر در بیابانیشدن اراضی است که در اثر وزش بادهای فرساینده بر سطح خاکهای حساس و سطوح هموار رخ میدهد. برای شناخت بهتر این پدیده، تحلیل دادههای بادسنجی هر منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل فرسایش بادی در استان کرمان بصورت فصلی و بر اساس دادههای بادسنجی طی سالهای 2006 تا 2010 انجام شد. به این منظور، هشت ایستگاه سینوپتیک دارای دادههای معتبر انتخاب و گلباد و گلماسه هر یک با نرمافزارهایWR Plot View.8 و Sand Rose Graph 3 ترسیم شد. کلاس سرعت بادهای فرساینده، جهت غالب بادهای هر ایستگاه و همچنین شاخصهای گلماسه شامل پتانسیل توان حمل ماسه، دبی رسوب و شاخص همگنی به صورت فصلی و نیز برای کل دوره مورد مطالعه تعیین شد. نتایج بررسی بادهای فرساینده نشان داد که کلاس سرعت متوسط 8/9-7/7 متر بر ثانیه با جهت غربی و جنوب غربی بیشترین فراوانی را در بیشتر ایستگاههای مورد مطالعه داشت. بیشترین بادهای فرساینده در فصلهای زمستان و تابستان و کمترین آن در فصل پاییز رخ داده است. در بین ایستگاههای مورد مطالعه، بیشترین مقادیر پتانسیل حمل ماسه و دبی رسوب مربوط به ایستگاه رفسنجان بهترتیب با 1637 واحد برداری و 6/102 کیلوگرم بر متر در ثانیه برآورد شد. بررسی شاخص همگنی نیز نشان داد که در فصلها و مناطق مختلف استان، رژیم بادخیزی متفاوت است. مقایسه جهت بردار برآیند توان حمل ماسه بادی نشان داد که جهت حرکت ماسه در ایستگاههای کرمان، جیرفت، سیرجان، رفسنجان و شهربابک از غرب به شرق، در ایستگاه لالهزار از جنوب غربی به شمال شرقی، در ایستگاه بم از شمال به جنوب و در ایستگاه زرند از شمال غربی به جنوب شرقی است. یافتههای این پژوهش اهمیت بررسی دادههای بادسنجی را به منظور شناخت بهتر فرسایندگی بادها و مکانیسم حمل ذرات رسوب ناشی از فرسایش بادی برای مناطق مختلف استان کرمان نشان داد.
مجید محمودآبادی؛ ام لیلا رشیدی؛ مجید فکری
چکیده
به منظور بررسی تأثیر توأم کودهای آلی و پتاسیم بر برخی خصوصیات خاک و همچنین عملکرد غده پیاز در شرایط مزرعه ای، آزمایشی به-صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای ماده آلی شامل کود مرغی و بقایای یونجه (هر یک به میزان 10 تن در هکتار) و شاهد به همراه دو سطح تیمار کود شیمیایی پتاسیم (صفر و 250 کیلوگرم در هکتار اکسید ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر توأم کودهای آلی و پتاسیم بر برخی خصوصیات خاک و همچنین عملکرد غده پیاز در شرایط مزرعه ای، آزمایشی به-صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای ماده آلی شامل کود مرغی و بقایای یونجه (هر یک به میزان 10 تن در هکتار) و شاهد به همراه دو سطح تیمار کود شیمیایی پتاسیم (صفر و 250 کیلوگرم در هکتار اکسید پتاسیم) بود. نتایج نشان داد که کاربرد کود مرغی و بقایای یونجه به ترتیب باعث افزایش 7/57 و 9/40 درصد عملکرد محصول در مقایسه با تیمار شاهد شد. همچنین میزان عملکرد در تیمار کود پتاسیم، به طور متوسط 8/7 درصد بیشتر از تیمار عدم کاربرد کود پتاسیم بود. مصرف کود مرغی و بقایای یونجه، باعث افزایش معنی دار متوسط سرعت نهایی نفوذ آب در خاک به ترتیب به میزان 2/73 و 1/56 درصد نسبت به شاهد شد. در مقابل، مصرف کود شیمیایی پتاسیم کاهش معنی دار آن را در پی داشت. مصرف کودهای آلی به ویژه کود مرغی تأثیر معنی داری بر افزایش رطوبت اشباع، تخلخل کل، EC، کربن آلی و فسفر قابل جذب و همچنین کاهش جرم مخصوص ظاهری و pH داشت ولی مصرف کود پتاسیم، تنها افزایش معنی دار EC را به دنبال داشت. با مصرف کود مرغی و بقایای یونجه، کربن آلی خاک به ترتیب 8/129 و 2/80 درصد و فسفر قابل جذب به ترتیب 8/104 و 9/51 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت. در بین خصوصیات مورد مطالعه، کربن آلی بیشترین تأثیر را در افزایش عملکرد محصول نشان داد.
نجمه یزدان پناه؛ مجید محمودآبادی
چکیده
وضعیت نامطلوب حاصلخیزی و فعالیت های زیستی از جمله محدودیت های مهم خاک های شور و سدیمی محسوب می شود. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی می پردازد. آزمایش ها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ ...
بیشتر
وضعیت نامطلوب حاصلخیزی و فعالیت های زیستی از جمله محدودیت های مهم خاک های شور و سدیمی محسوب می شود. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین تنفس میکروبی طی فرآیند اصلاح خاک آهکی شور و سدیمی می پردازد. آزمایش ها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار مواد اصلاحی معدنی و آلی شامل؛ شاهد، کود گاوی، تفاله پسته، گچ، ترکیب کود گاوی با گچ و ترکیب تفاله پسته با گچ، 2 تیمار آب آبیاری (با و بدون اسید سولفوریک) و 3 تکرار بود که در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از ستون خاک اجرا گردید. چهار مرحله آبیاری به روش متناوب با فواصل زمانی یک ماه هر کدام به میزان یک حجم تخلخل انجام شد. در طول مدت آزمایش های آبشویی، تنفس میکروبی و در پایان دوره، غلظت عناصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم در عمق های مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که هر دو ماده آلی به طور یکسانی مقادیر نیتروژن بیشتری نسبت به تیمارهای شاهد و گچ به خاک افزوده اند. در پایان عملیات اصلاح، برای تمام تیمارها به جز تیمار گچ، مقدار فسفر قابل جذب با عمق کاهش یافت. نتایج همچنین دلالت بر این داشت که در بین تیمارهای مورد مطالعه، تیمار شاهد و گچ کمترین و تیمار تفاله پسته بیشترین کارایی را در افزایش فراهمی سه عنصر پرمصرف مورد مطالعه داشته-اند. همچنین با مصرف اسید سولفوریک همراه با آب آبیاری، فسفر و پتاسیم قابل جذب نسبت به آبیاری با آب معمولی افزایش یافت. بررسی تنفس میکروبی نشان داد که سرعت تنفس در تیمار شاهد کمترین و در تیمار کود دامی بیشتر از سایر تیمارها می باشد. یافته های این تحقیق روشن ساخت که تفاله پسته، کارایی مطلوب تری نسبت به سایر اصلاح کننده ها در افزایش فراهمی سه عنصر غذایی پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم داشته است.