علوم خاک
سحر عرب تیموری؛ اکرم حلاج نیا؛ امیر لکزیان؛ فهیمه نیک بین
چکیده
در این پژوهش تاثیر دو نوع سورفکتانت باکتریایی بر کادمیم محلول همراه با کاربرد سه نوع کلات کننده (اسید هیومیک، سیترات سدیم و Na2-EDTA) در یک خاک آهکی آلوده به کادمیم در چند آزمایش جداگانه در شرایط آزمایشگاه بررسی شد. زمان تعادل در کاربرد غلظت 1 میلی مولار کلات کنندهها در شش زمان (6، 12، 24، 36، 48، 72 ساعت) و غلظت موثر هر یک از کلات کنندهها ...
بیشتر
در این پژوهش تاثیر دو نوع سورفکتانت باکتریایی بر کادمیم محلول همراه با کاربرد سه نوع کلات کننده (اسید هیومیک، سیترات سدیم و Na2-EDTA) در یک خاک آهکی آلوده به کادمیم در چند آزمایش جداگانه در شرایط آزمایشگاه بررسی شد. زمان تعادل در کاربرد غلظت 1 میلی مولار کلات کنندهها در شش زمان (6، 12، 24، 36، 48، 72 ساعت) و غلظت موثر هر یک از کلات کنندهها در کاربرد غلظتهای 0، 1/0، 25/0، 5/0، 1 و mM2 تعیین گردید. درنهایت تاثیر کاربرد همزمان هر یک از کلات کنندهها و دو نوع سورفکتانت استخراج شده از باکتریهای Pseudomonas putida وBacillus subtilis در غلظتهای صفر، 50،25 و mg L-1100 بر کادمیم محلول بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش زمان تماس، کادمیم محلول خاک با کاربرد اسید هیومیک و Na2-EDTA به صورت معنیداری (p<0.05) افزایش یافت. کاربرد Na2-EDTA در همه غلظتهای مورد مطالعه و کاربرد اسید هیومیک در غلظتهای بالاتر از mM 0/25 موجب افزایش کادمیم محلول در مقایسه با شاهد شد. سیترات سدیم در هیچ یک از غلظتها و زمانهای مورد مطالعه تاثیر معنیداری بر کادمیم محلول نداشت. بیوسورفکتانتهای مورد استفاده تاثیر معنیداری بر کارایی سیترات سدیم از نظر افزایش کادمیم محلول نداشتند. کاربرد سورفکتانت تولید شده بوسیله Bacillus subtilis در غلظت mg L-125 همراه با Na2-EDTA موجب افزایش کادمیم محلول گردید و افزایش غلظت این بیوسورفکتانت تاثیر معنیداری نسبت به غلظت mg L-125 ایجاد نکرد. در حالیکه کاربرد همزمان Na2-EDTA و سورفکتانت Pseudomonas putida تاثیری بر کادمیم محلول نداشت این بیوسورفکتانت در غلظت mg L-1100 اسید هیومیک موجب تفاوت معنیداری در غلظت کادمیم محلول خاک شد.
رضا مهاجر؛ محمد حسن صالحی
چکیده
یکی از رسالتهای مهم سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاک برای اهداف مدیریتی میباشد. در سالهای اخیر اهمیت مد نظر قرار دادن تأثیر انسان در تغییر ویژگیهای خاک در آخرین نسخههای طبقهبندیخاک مرسوم مانند ردهبندی امریکایی و جهانی بیش از گذشته، مطرح و مواردی در این رابطه، اصلاح و یا اضافه شده است. ...
بیشتر
یکی از رسالتهای مهم سامانههای طبقهبندی خاک، شناسایی تفاوت ویژگیهای مهم خاک برای اهداف مدیریتی میباشد. در سالهای اخیر اهمیت مد نظر قرار دادن تأثیر انسان در تغییر ویژگیهای خاک در آخرین نسخههای طبقهبندیخاک مرسوم مانند ردهبندی امریکایی و جهانی بیش از گذشته، مطرح و مواردی در این رابطه، اصلاح و یا اضافه شده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کارایی دو سامانه ردهبندی آمریکایی و طبقهبندی جهانی در بیان آلودگیهای زیستمحیطی خاکهای بخشی از اراضی کشاورزی منطقه لنجانات اصفهان میِباشد. نمونهگیری از خاک سطحی، محصولات کشاورزی رایج و نیز گوشت دام چرا کرده یا تغذیه شده از منطقه گرفته شد و بعد از ردهبندی 30 خاکرخ و تعیین خاکرخ شاهد در هریک از واحدهای نقشه خاک (در مجموع پنج خاکرخ شاهد)، در نهایت هر یک از خاکرخهای شاهد مطابق با آخرین کلید ردهبندی آمریکایی (2014) و طبقهبندی جهانی (2015) خاک، طبقهبندی شدند. نتایج نشان داد که خاکهای مزبور در سامانه آمریکایی در دو رده اریدیسول و اینسپتیسول و بر اساس سامانه طبقه بندی جهانی خاک در سه گروه مرجع گلی سول، کمبی سول و کلسی سول قرار میگیرند. با توجه به وجود آلودگی خاک، محصولات کشاورزی و دامی منطقه به برخی فلزات سنگین، سامانه ردهبندی آمریکایی حتی با وجود آنکه در آخرین نسخه خود در سطح فامیل، کلاسی برای تاثیرات بشری بر روی خاکها اضافه نموده است ولی نتوانست آلودگی خاکهای منطقه به عناصر سنگین را نشان دهد ولی سامانه جهانی بهدلیل وجود توصیفکننده توکسیک در بیان شرایط زیستمحیطی و آلودگی خاکهای مورد مطالعه از کارایی بیشتری برخوردار بود.
بنفشه افراسیابی؛ ابراهیم ادهمی؛ حمیدرضا اولیایی
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر نوع و سطوح مختلف بیوچار در شرایط مختلف رطوبتی بر قابلیت جذب کادمیم افزوده شده به یک نمونه خاک آهکی طی یک دوره 90 روزه انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2×9 در قالب طرح کاملا تصادفی در دو تکرار انجام شد. تیمارها شامل مصرف بیوچار در 9 سطح شامل: عدم مصرف بیوچار (شاهد) و تفاله خام پسته و بیوچار تهیه شده آن در دماهای ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر نوع و سطوح مختلف بیوچار در شرایط مختلف رطوبتی بر قابلیت جذب کادمیم افزوده شده به یک نمونه خاک آهکی طی یک دوره 90 روزه انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 2×9 در قالب طرح کاملا تصادفی در دو تکرار انجام شد. تیمارها شامل مصرف بیوچار در 9 سطح شامل: عدم مصرف بیوچار (شاهد) و تفاله خام پسته و بیوچار تهیه شده آن در دماهای 200، 400 و 600 درجه سلیسیوس در مقادیر 2 و 4 درصد وزنی، و رطوبت در 2 سطح (غرقاب و رطوبت بیست درصد وزنی) در دو تکرار بود. نمونهها با مقادیر 25 و 50 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم از منبع نیترات کادمیم آلوده شدند. در زمانهای 15، 30، 60 و 90 روز کادمیم قابل جذب با عصارهگیر DTPA اندازهگیری شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که در همه زمانها و هر دو غلظت کادمیم کاربردی برهمکنش بیوچار و رطوبت اثر معنیداری بر کادمیم قابل جذب در سطح یک درصد آماری داشت. با گذشت زمان قابلیت جذب کادمیم در همه تیمارها کاهش یافت. بیوچار تهیه شده در دمای 600 درجه سلیسیوس بیشترین تأثیر را بر کاهش قابلیت جذب کادمیم نشان داد و با افزایش سطح مصرف بیوچار قابلیت جذب کادمیم کاهش یافت. در رطوبت 20 درصد وزنی بیوچار دمای 600 کادمیم قابل دسترس کمتری در مقایسه با شرایط غرقاب نشان داد در حالی که در تیمارهای تفاله پسته، بیوچار دمای 200، 400 روند معکوسی مشاهده گردید.
زینب بیگدلی؛ احمد گلچین؛ سعید شفیعی
چکیده
تندی تجزیه کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاهی توسط عواملی پرشماری از جمله ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک مهار می-شود. فلزهای سنگین با آلوده ساختن خاک و تغییر ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی آن دینامیک کربن و نیتروژن آلی را تحت پیامد قرار میدهند. با توجه به اینکه میزان زهری بودن فلزهای سنگین گوناگون متفاوت بوده و تندی ...
بیشتر
تندی تجزیه کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاهی توسط عواملی پرشماری از جمله ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک مهار می-شود. فلزهای سنگین با آلوده ساختن خاک و تغییر ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی آن دینامیک کربن و نیتروژن آلی را تحت پیامد قرار میدهند. با توجه به اینکه میزان زهری بودن فلزهای سنگین گوناگون متفاوت بوده و تندی تجزیه ماندههای گیاهی تحت پیامد غلظت فراهم فلزهای سنگین قرار میگیرد، هدف این پژوهش بررسی پیامد غلظتهای گوناگون کادمیوم خاک بر کانی شدن کربن و نیتروژن آلی بود. برای بررسی پیامد آلودگی خاک به کادمیوم بر کانی شدن کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاه گندم، یک آزمایش بهروش کیفکلش و بهگونه گلدانی و با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای بررسی شده شامل سطوح آلودگی خاک به کادمیوم (صفر، 10، 20، 40 و 80 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) و زمان (1، 2، 3 و 4 ماه) خوابانیدن مانده ها بودند. نتایج تجزیهی واریانس دادهها نشان داد که سطوح کادمیوم خاک و زمان خوابانیدن پیامد معنیداری بر میزان هدررفت و ثابت تندی تجزیهی کربن و نیتروژن آلی داشتند. نتایج آزمون میانگینها نشان داد که با افزایش غلظت کادمیوم خاک به بیش از 10 میلیگرم در کیلوگرم میزان هدررفت کربن و نیتروژن آلی از ماندههای گندم بهطور معنیدار کاهش یافت و کمترین درصد هدررفت کربن و نیتروژن آلی مربوط به سطح 80 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک بود. میزان هدررفت کربن آلی از ماندههای گندم در یک ماه بعد از خوابانیدن 78/30 درصد و در سه ماهه بعدی خوابانیدن 74/9 درصد و در مجموع 52/40 درصد برای یک دوره چهار ماهه بود. میزان هدررفت نیتروژن آلی از ماندههای گندم نیز در یکماه بعد از خوابانیدن 69/23 درصد ودر سه ماهه بعدی خوابانیدن 56/8 درصد و در مجموع 25/32 درصد برای یک دوره چهار ماهه بود. آلودگی خاک به کادمیوم مایه کندشدن چرخه کربن و نیتروژن شده و به نگهداشت بیشتر این عناصر در خاک کمک می کند.
احمد فرخیان فیروزی؛ محمدجواد امیری؛ حسین حمیدی فر؛ مهدی بهرامی
چکیده
کادمیم یکی از فلزات سنگین است که به خاطر اثرات سمی بالقوه آن بر فعالیت و ترکیب موجودات زنده خاک، در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تثبیت فلزات سنگین با استفاده از اصلاح کننده ها، روشی ساده و سریع برای کاهش گسترش آلودگی فلزات سنگین محسوب می شود. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات مگنتیت (Fe3O4) تثبیت شده با سدیم دودسیل سولفات ...
بیشتر
کادمیم یکی از فلزات سنگین است که به خاطر اثرات سمی بالقوه آن بر فعالیت و ترکیب موجودات زنده خاک، در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تثبیت فلزات سنگین با استفاده از اصلاح کننده ها، روشی ساده و سریع برای کاهش گسترش آلودگی فلزات سنگین محسوب می شود. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات مگنتیت (Fe3O4) تثبیت شده با سدیم دودسیل سولفات (SDS) و بررسی اثر درصدهای مختلف آن (از صفر تا 10 درصد) بر شکل های مختلف کادمیم در خاک آلوده شده با 1000 میلی گرم کادمیم بر کیلوگرم با روش عصاره گیری دنباله ای تسیر بود. نتایج نشان داد غلظت کادمیم در شکل های محلول و کربناتی با افزایش درصد نانوذرات کاهش یافت. بیشترین میزان کاهش غلظت کادمیم در تیمار 10 درصد نانوذره (80 درصد در شکل محلول و 28 درصد در شکل کربناتی نسبت به تیمار شاهد) مشاهده شد. غلظت کادمیم متصل به شکل اکسیدها با افزایش درصد نانوذرات افزایش یافت، به طوری که در تیمار 10 درصد نانوذره به سه برابر تیمار شاهد رسید. غلظت کادمیم در شکل های تبادلی و باقی مانده با تغییر درصد نانوذرات تغییرات چندانی نداشت. همچنین، تحرّک و فراهمی زیستی کادمیم در خاک در تیمار 10 درصد نانوذره، 17 درصد کاهش یافت. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که نانوذرات مگنتیت تثبیت شده باعث کاهش حلالیت کادمیم در خاک و کاهش فراهمی زیستی این فلز می گردد.
محدثه سواسری؛ سید مصطفی عمادی؛ محمدعلی بهمنیار؛ پوریا بی پروا
چکیده
آلودگی خاک ها با فلزات سنگین یکی از مشکلات زیست محیطی عمده در جوامع بشری است. در این راستا استفاده از نانو ذرات آهن صفرظرفیتی به عنوان اصلاح کننده آلودگی های محیط زیست مورد توجه محققان می باشد. بدین منظور سنتز و تعیین مشخصات نانو آهن صفرظرفیتی پایدار شده با اسیدآسکوربیک (AAS – ZVIN) در شرایط هوازی و ارزیابی تأثیر آن بر قابلیت جذب کادمیوم ...
بیشتر
آلودگی خاک ها با فلزات سنگین یکی از مشکلات زیست محیطی عمده در جوامع بشری است. در این راستا استفاده از نانو ذرات آهن صفرظرفیتی به عنوان اصلاح کننده آلودگی های محیط زیست مورد توجه محققان می باشد. بدین منظور سنتز و تعیین مشخصات نانو آهن صفرظرفیتی پایدار شده با اسیدآسکوربیک (AAS – ZVIN) در شرایط هوازی و ارزیابی تأثیر آن بر قابلیت جذب کادمیوم در خاک و توزیع شکل-های شیمیایی آن در سه خاک شنی، اسیدی و آهکی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با تیمارهایی شامل کادمیوم در سطوح 15 و 45 میلی گرم بر کیلوگرم و AAS – ZVIN در سطوح 0، 5/0، 1 و 2 درصد وزنی در سه خاک شنی، اسیدی و آهکی در دو دوره زمانی یک و چهار هفته با سه تکرار انجام شد. توزیع شکل های شیمیایی کادمیوم با استفاده از عصاره گیری دنباله ای تعیین گردید. نتایج تصاویر SEM، XRD نشان داد که نانو آهن سنتز شده با اسیدآسکوربیک به ترتیب دارای اندازه کمتر از 50 نانومتر، حداکثر پیک در2θ برابر 8/44 درجه دارد. نتایج نشان داد که در هر سه خاک شنی، اسیدی و آهکی، کاربرد 5/0، 1 و 2 درصد وزنی از AAS - ZVIN در هر دو سطح آلودگی 15 و 45 میلی گرم بر کیلوگرم مقدار کادمیوم قابل جذب کاهش یافت. با گذشت زمان از یک به چهار هفته با کاربرد AAS – ZVIN تغییرات کادمیوم قابل جذب، روند کاهشی داشت. هم چنین نتایج حاصل از عصاره گیری دنباله ای نشان داد که در هر سه خاک شنی، اسیدی و آهکی با افزایش غلظت AAS – ZVIN از صفر به 2 درصد وزنی، شکل های محلول و تبادلی و کربناتی کاهش و شکل های متصل به ماده آلی و اکسید آهن و منگنز و باقیمانده کادمیوم افزایش یافت. بنابراین میتوان بیان داشت کارایی نانو آهن صفرظرفیتی در کاهش کادمیوم از خاک بالا بوده و میتواند به عنوان یک روش کارآمد در رفع آلودگی این قبیل خاک ها معرفی شود.
وحید مرادی نسب؛ مهران شیروانی؛ شمس الله ایوبی؛ محمدرضا بابایی
چکیده
با توجه به کمبود آب در نواحی خشک و نیمه خشک کشور، استفاده از آب های نامتعارف نظیر فاضلاب های تصفیه شده جهت آبیاری گیاهان ضروری است. شرکت فولاد مبارکه جهت آبیاری قطره ای حدود 1350 هکتار از اراضی فضای سبز خود از فاضلاب صنعتی تصفیه شده این مجتمع استفاده می کند. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آبیاری با پساب تصفیه شده این شرکت به مدت 2، ...
بیشتر
با توجه به کمبود آب در نواحی خشک و نیمه خشک کشور، استفاده از آب های نامتعارف نظیر فاضلاب های تصفیه شده جهت آبیاری گیاهان ضروری است. شرکت فولاد مبارکه جهت آبیاری قطره ای حدود 1350 هکتار از اراضی فضای سبز خود از فاضلاب صنعتی تصفیه شده این مجتمع استفاده می کند. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آبیاری با پساب تصفیه شده این شرکت به مدت 2، 6 و 18 سال بر غلظت فلزات سنگین خاک در مقایسه با آب چاه و خاک بدون آبیاری انجام گرفت. بدین منظور از ناحیه پیاز رطوبتی درختان از سه عمق 20-0، 40 -20 و 60-40 سانتی متر نمونههای خاک تهیه و غلظت قابل دسترس و کل فلزات سنگین در آنها اندازه گیری گردید. نتایج این مطالعه افزایش معنی داری را در غلظت آهن، مس، روی، سرب، کادمیم و نیکل قابل دسترس در خاک های آبیاری شده با پساب به مدت 6 و 18 سال نسبت به خاک بکر (نمونه شاهد) نشان داد. مقادیر کل فلزات سنگین نیز نسبت به نمونه شاهد افزایش یافت ولی غلظت این فلزات بطور قابل توجهی کمتر از استانداردهای سازمان محیط زیست کشور بود. بنابراین، استفاده از پساب حاصل از تصفیه فاضلاب صنعتی، حتی در درازمدت، سبب آلوده شدن خاک های اراضی فضای سبز شرکت فولاد مبارکه نشده است. بنابراین، آبیاری اراضی جنگلی با پساب تصفیه شده می تواند به عنوان روشی مناسب در مدیریت بحران آب در مراکز صنعتی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
علی افشاری؛ حسین خادمی؛ شمس الله ایوبی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بدست آوردن اطلاعاتی در مورد غلظت و الگوی شیمیایی برخی عناصر سنگین در خاک های اطراف زنجان تحت تأثیر کاربری های اراضی مختلف انجام گرفت. برای این منظور تعداد 241 نمونه خاک سطحی (عمق 10-0 سانتی متر) برداشت گردید که سهم کاربری-های اراضی کشاورزی، مرتع و شهری به ترتیب 137، 77 و 27 نمونه بود. غلظت کل (241=N)، قابل جذب (75=N) و عصاره گیری ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بدست آوردن اطلاعاتی در مورد غلظت و الگوی شیمیایی برخی عناصر سنگین در خاک های اطراف زنجان تحت تأثیر کاربری های اراضی مختلف انجام گرفت. برای این منظور تعداد 241 نمونه خاک سطحی (عمق 10-0 سانتی متر) برداشت گردید که سهم کاربری-های اراضی کشاورزی، مرتع و شهری به ترتیب 137، 77 و 27 نمونه بود. غلظت کل (241=N)، قابل جذب (75=N) و عصاره گیری متوالی (75=N) به ترتیب با روش اسید نیتریک 5 نرمال، DTPA و تسیر انجام شده و با استفاده از دستگاه جذب اتمی قرائت گردید. نتایج نشان داد که غلظت کل سرب، روی، مس و کادمیم در کاربری شهری بالاتر می باشد (به ترتیب میانگین 1/220، 1/399، 9/75 و 47/2 میلی گرم برکیلوگرم). در کاربری شهری میانگین (هندسی) مقادیر قابل جذب عناصر نیز بالاتر از سایر کاربری های اراضی بود و برای روی، سرب، نیکل، مس و کبالت به ترتیب 09/27، 24/27، 11/1، 24/4 و 41/0 میلی گرم برکیلوگرم بدست آمد. کاربری اراضی مختلف تأثیر آشکاری بر توزیع فرم های شیمیایی عناصر گذاشته است. در تمام نمونه های خاک بیشترین درصد کبالت، نیکل و مس در جزء باقیمانده و کمترین مقدار برای کبالت جزء متصل به مواد آلی و برای نیکل و مس جزء تبادلی بود. جزءبندی روی و سرب در کاربری کشاورزی و مرتع تقریباً یکسان است و جزء باقیمانده بیشترین سهم را دارد. در کاربری شهری جزء متصل به اکسیدهای آهن و منگنز، جزء غالب بوده و برای روی و سرب به ترتیب 8/40 درصد و 8/30 درصد مشاهده گردید. جزء باقیمانده در این دو فلز در رتبه دوم قرار داشت.
محسن حمیدپور؛ لیلا اکبری؛ حسین شیرانی؛ علی اکبر محمدی
چکیده
به منظور بررسی اثر زئولیت و ورمیکمپوست بر تثبیت و شکلهای شیمیایی روی در یک خاک آلوده، آزمایش گلخانهای در قالب طرح فاکتوریل با دو عامل شامل زئولیت در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی، و عامل ورمیکمپوست در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. با کاربرد ورمیکمپوست، غلظت شکل محلول + تبادلی روی کاهش ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر زئولیت و ورمیکمپوست بر تثبیت و شکلهای شیمیایی روی در یک خاک آلوده، آزمایش گلخانهای در قالب طرح فاکتوریل با دو عامل شامل زئولیت در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی، و عامل ورمیکمپوست در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. با کاربرد ورمیکمپوست، غلظت شکل محلول + تبادلی روی کاهش معنیداری یافت. کمترین غلظت شکل محلول + تبادلی روی در تیمار ترکیبی 10% ورمیکمپوست × 10% زئولیت مشاهده شد که نسبت به شاهد، حدود 57 درصد کمتر بود. زئولیت میزان روی پیوند شده با کربنات ها را کاهش داد. کمترین غلظت روی پیوند شده با کربنات ها در تیمار ترکیبی 10% ورمیکمپوست × 10% زئولیت مشاهده شد که نسبت به شاهد حدود 30 درصد کاهش غلظت داشت. در همه سطوح ورمیکمپوست، کاربرد زئولیت باعث کاهش غلظت روی پیوند شده با کربنات ها و روی پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز گردید. با کاربرد ورمیکمپوست و زئولیت غلظت روی پیوند شده با مواد آلی بهطور معنیداری افزایش یافت. بیشترین غلظت روی پیوند شده با مواد آلی در تیمار 5% ورمیکمپوست مشاهده شد که این تیمار نسبت به شاهد حدود 40 درصد غلظت روی پیوند شده با مواد آلی را افزایش داد. در تمامی سطوح زئولیت، با کاربرد ورمیکمپوست روند افزایشی در غلظت روی پیوند شده با مادهی آلی مشاهده شد. بهطور کلی، کاربرد همزمان ورمیکمپوست و زئولیت باعث کاهش شکل های قابل دسترس روی در خاک می گردد. بنابراین، استفاده از آنها به صورت ترکیبی در تثبیت شیمیایی روی درخاک های آلوده پیشنهاد می گردد.
علی اکبر طاهری پور؛ شهرام کیانی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
در پژوهش حاضر کارایی عوامل کلات کننده بر بهبود گیاه استخراجی مس و روی از یک خاک طبیعی آلوده توسط ارقام ذرت (Zea mays L.) در قالب یک آزمایش گلدانی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه نوع کلات در سه غلظت مختلف و سه نوع رقم ذرت در سه تکرار در سال 1391 در دانشگاه شهرکرد انجام شد. کلاتهای مورد استفاده شامل ...
بیشتر
در پژوهش حاضر کارایی عوامل کلات کننده بر بهبود گیاه استخراجی مس و روی از یک خاک طبیعی آلوده توسط ارقام ذرت (Zea mays L.) در قالب یک آزمایش گلدانی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه نوع کلات در سه غلظت مختلف و سه نوع رقم ذرت در سه تکرار در سال 1391 در دانشگاه شهرکرد انجام شد. کلاتهای مورد استفاده شامل دو کلات اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (EDTA) و اسید سیتریک بودند که در سطوح غلظتی صفر، 75/0 و 5/1 میلی مول بر کیلوگرم خاک مورد استفاده قرار گرفتند. سه رقم ذرت مورد استفاده نیز شامل ارقام سینگل کراس 704، تری وی کراس647 و سینگل کراس677 بودند. نتایج نشان داد کاربرد EDTA با غلظت 5/1 میلی مول بر کیلوگرم خاک، وزن تر ریشه و اندام هوایی را در تمامی ارقام ذرت به طور معنی داری در مقایسه با شاهد کاهش داد (به استثنای وزن تر ریشه در رقم سینگل کراس677)، در حالی که افزایش غلظت اسید سیتریک تا 75/0 میلی مول بر کیلوگرم خاک وزن تر ریشه را در مقایسه با شاهد (به استثنای رقم تری وی کراس647) افزایش داد. بیشترین غلظت مس در ریشه و اندام هوایی ذرت (به ترتیب 1/2506 و 6/355 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک) با کاربرد EDTA با غلظت 5/1 میلی مول بر کیلوگرم خاک در رقم تری وی کراس 647 حاصل شد که نسبت به شاهد به ترتیب 2/62 و 9/422 درصد افزایش یافت. بیشترین جذب مس (1/871 میکروگرم در گلدان) و روی (6/76 میکروگرم در گلدان) توسط اندام هوایی ذرت در رقم تری وی کراس647 با کاربرد 5/1 میلی مول برکیلو گرم خاک به ترتیب از کلاتهای EDTA و اسید سیتریک حاصل شد. بر اساس نتایج حاصله استفاده از رقم تری وی کراس647 و کاربرد EDTA با غلظت 5/1 میلی مول بر کیلوگرم می تواند گزینه مناسبی برای گیاه استخراجی مس از خاک باشد.
محمد امیر دلاور؛ یاسر صفری
چکیده
در این پژوهش برای تعیین منابع احتمالی کنترلکنندة توزیع فلزات سنگین در خاکهای اطراف شهرک صنعتی روی زنجان از تکنیکهای آماری چندمتغیره استفاده شده است. برای انجام این مطالعه، از خاکهای سطحی (صفر تا 10 سانتیمتری) 184 نقطهی نمونهبرداری در قالب الگوی شبکهای منظم به فاصلهی 500 متر نمونهبرداری و غلظت کل فلزات سرب، روی، کادمیوم، ...
بیشتر
در این پژوهش برای تعیین منابع احتمالی کنترلکنندة توزیع فلزات سنگین در خاکهای اطراف شهرک صنعتی روی زنجان از تکنیکهای آماری چندمتغیره استفاده شده است. برای انجام این مطالعه، از خاکهای سطحی (صفر تا 10 سانتیمتری) 184 نقطهی نمونهبرداری در قالب الگوی شبکهای منظم به فاصلهی 500 متر نمونهبرداری و غلظت کل فلزات سرب، روی، کادمیوم، نیکل و مس در آنها اندازهگیری شد. برای تشخیص منابع احتمالی ورود آلایندههای فلزی به خاک، از تکنیکهای ماتریس همبستگی، تجزیه به مؤلفههای اصلی و تجزیه به عاملها استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که خاکهای منطقه به سرب، روی و کادمیوم آلوده هستند و میانگین غلظت آنها در خاکها بهترتیب 8/152، 2/294 و 6/5 میلیگرم بر کیلوگرم است. ولی عناصر نیکل و مس در این خاکها خطر آلودگی چندانی ندارند. بررسی ماتریس همبستگی نشان از بالا بودن ضرایب همبستگی میان جفت عناصر روی-کادمیوم و نیکل-مس داشت که دلیلی بر کنترل شدن توزیع این عناصر توسط عوامل مشترک است. استفاده از راهکار تجزیه به مؤلفههای اصلی منتج به استخراج تنها دو مؤلفهی اثرگذار بر توزیع دادهها شد که در مجموع، حدود 84 درصد از واریانس کل دادهها را توجیه میکنند. بهنظر میرسد فعالیتهای مختلف صنعتی انجام گرفته در شهرک صنعتی روی، عامل اصلی کنترل کنندة توزیع عناصر سرب، روی و کادمیوم در خاکهای اراضی مطالعاتی است؛ در حالیکه عناصر نیکل و مس تحت تأثیر عامل مواد مادری میباشند. انطباق یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشهای پیشین در منطقة مطالعاتی، بیانگر کارایی آمار چندمتغیره برای شناسایی منشأهای احتمالی فلزات سنگین در خاک است.
هاشم آرام؛ احمد گلچین
چکیده
به منظور بررسی تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر وزن خشک و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم شبدر برسیم در یک خاک آلوده یه کادمیم، یک آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (0، 5، 10، 20، 40 و 80 میلی گرم کادمیم در کیلو گرم خاک) و سطوح تلقیح با قارچ ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر وزن خشک و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم شبدر برسیم در یک خاک آلوده یه کادمیم، یک آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (0، 5، 10، 20، 40 و 80 میلی گرم کادمیم در کیلو گرم خاک) و سطوح تلقیح با قارچ آربسکولار میکوریز گونه گلوموس موسیه (با و بدون تلقیح با میکوریز) بود. نتایج نشان داد که تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر تمامی صفتهای اندازهگیری شده در سطح آماری یک درصد معنیدار گردید. با افزایش غلظت کادمیم در خاک، وزن خشک 37 درصد و 39 درصد غلظت نیتروژن 35 درصد و 28 درصد، غلظت پتاسیم 9/27 درصد و 37 درصد و غلظت فسفر 37 درصد و 39 درصد به ترتیب در ریشه و اندامهای هوایی کاهش یافت. همچنین نتایج نشان داد که قارچ آربسکولار میکوریز، وزن خشک، غلظت نیتروژن، غلظت پتاسیم و غلظت فسفر را در ریشه و اندامهای هوایی به ترتیب 42 درصد و 26 درصد، 3/40 درصد و 30 درصد، 6 درصد و 4/15 درصد، 54 درصد و 2/91 درصد افزایش داد. اثر متقابل سطوح کادمیم و میکوریز بر وزن خشک اندامهای هوایی، غلظت نیتروژن اندام های هوایی و ریشه و غلظت پتاسیم ریشه گیاه در سطح یک درصد معنی دار گردید.
محمدرضا نادری؛ عبدالرزاق دانش شهرکی؛ فایز رئیسی
چکیده
انتخاب دقیق ارقام گیاهی مناسب به منظور حصول سازگاری مطلوب با محیط و آلایندهی خاص، یک استراتژی مهم جهت موفقیت در فنآوری گیاهپالایی محسوب میشود. آفتابگردان از جمله گیاهانی است که به دلیل برخورداری از رشد سریع و بیوماس بالا، همواره گیاهی مناسب جهت جذب و استخراج فلزات سمی از خاکهای آلوده محسوب میشود. به منظور ارزیابی کارآیی ...
بیشتر
انتخاب دقیق ارقام گیاهی مناسب به منظور حصول سازگاری مطلوب با محیط و آلایندهی خاص، یک استراتژی مهم جهت موفقیت در فنآوری گیاهپالایی محسوب میشود. آفتابگردان از جمله گیاهانی است که به دلیل برخورداری از رشد سریع و بیوماس بالا، همواره گیاهی مناسب جهت جذب و استخراج فلزات سمی از خاکهای آلوده محسوب میشود. به منظور ارزیابی کارآیی شش رقم آفتابگردان در استخراجگیاهی فلز سنگین سرب از یک خاک حاوی سرب، این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانهی تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد به اجرا در آمد. ارقام مورد استفاده در این آزمون شامل آلستار، هایسان 33، سیرنا، سانبرا، رکورد و ایروفلور بودند. نتایج نشان داد که میان ارقام آفتابگردان از لحاظ غلظت سرب اندام هوایی، فاکتور انتقال و کل سرب برداشت شده توسط اندام هوایی، اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت. بهطورکلی، به دلیل آنکه فاکتور انتقال تمامی ارقام مورد مطالعه در این آزمون کمتر از یک بود، میتوان اظهار داشت که هیچ یک از ارقام کارآیی مناسبی جهت استخراج سرب از خاک آلوده نداشتند. با این وجود، بالا بودن غلظت سرب ریشهی این ارقام و در عین حال اندک بودن فاکتور انتقال آنها بیانگر آن است که کارآیی ارقام مورد مطالعه جهت استفاده در تکنیک تثبیتگیاهی بیشتر از تکنیک استخراجگیاهی است.
بهروز عظیم زاده؛ حسین خادمی
چکیده
یکی از مشکلات اصلی در ارزیابی وضعیت آلودگی خاک ها عدم وجود استانداردهای منطقه ای است. این مطالعه با هدف برآورد غلظت زمینه به منظور ارزیابی زیست محیطی و شناسایی مناطق آلوده برخی فلزات سنگین در قسمتی از اراضی مرکزی استان مازندران با وسعتی برابر با 5500 کیلومترمربع که از دیدگاه فعالیت های کشاورزی و تراکم جمعیتی با اهمیت به شمار می رود، ...
بیشتر
یکی از مشکلات اصلی در ارزیابی وضعیت آلودگی خاک ها عدم وجود استانداردهای منطقه ای است. این مطالعه با هدف برآورد غلظت زمینه به منظور ارزیابی زیست محیطی و شناسایی مناطق آلوده برخی فلزات سنگین در قسمتی از اراضی مرکزی استان مازندران با وسعتی برابر با 5500 کیلومترمربع که از دیدگاه فعالیت های کشاورزی و تراکم جمعیتی با اهمیت به شمار می رود، اجرا گردید. بدین منظور 256 نمونه مرکب از عمق 10-0 سانتیمتر خاک سطحی بر اساس روش نظام مند آشیانه ای برداشته شد. از این تعداد نمونه، 148 نمونه در اراضی کشاورزی، 60 نمونه در مناطق شهری و 48 نمونه در عرصه های طبیعی واقع شدند. پس از آماده سازی نمونه ها و هضم با اسید نیتریک 5 نرمال مقدار کل مس، روی، نیکل، سرب و کادمیم توسط دستگاه جذب اتمی تعیین شد. با استفاده از نمونه خاک های عرصه های طبیعی غلظت زمینه طبیعی مس، روی، نیکل، سرب و کادمیم به ترتیب برابر با 3/28، 2/40، 7/45، 2/34 و 23/0 میلی گرم بر کیلوگرم برآورد شد. با استفاده از این میزان نقشه های پراکنش فاکتور آلودگی و شاخص بار آلودگی فلزات سنگین رسم گردیدند. با هماهنگ کردن نقشه های فاکتور آلودگی و شاخص بار آلودگی با نقشه های زمین-شناختی و موقعیت شهرها مشخص گردید که غلظت فلزات سرب، روی و مس تحت تاثیر فعالیت های شهری و کادمیم و نیکل بیشتر تحت کنترل عوامل طبیعی مانند مواد مادری و نیز فعالیت های کشاورزی هستند. هم چنین با توجه به کلاس های ارزیابی فاکتور آلودگی، غالب نمونه ها دارای آلودگی متوسط به فلزات سنگین بودند.
سلمان نعیمی مرندی؛ شمس الله ایوبی؛ بهروز عظیم زاده
چکیده
آلودگی خاک به وسیله فلزات سنگین یک مسئله مهم زیست محیطی می باشد، به طوری که تعیین منشاء فلزات سنگین، انباشت و توزیع این فلزات در خاک مورد توجه بسیاری از محققان بوده است. هدف از این مطالعه تعیین منشاءهای احتمالی برخی از فلزات سنگین در خاک های سطحی منطقه صنعتی ذوب آهن به کمک آمار چند متغیره و زمین آمار می باشد. طی مطالعات صحرایی تعداد ...
بیشتر
آلودگی خاک به وسیله فلزات سنگین یک مسئله مهم زیست محیطی می باشد، به طوری که تعیین منشاء فلزات سنگین، انباشت و توزیع این فلزات در خاک مورد توجه بسیاری از محققان بوده است. هدف از این مطالعه تعیین منشاءهای احتمالی برخی از فلزات سنگین در خاک های سطحی منطقه صنعتی ذوب آهن به کمک آمار چند متغیره و زمین آمار می باشد. طی مطالعات صحرایی تعداد 202 نمونه خاک سطحی (cm30-0) جمع آوری شد. مقدار کل غلظت سرب، روی، منگنز، آهن، مس، نیکل، کبالت، کروم و همچنین برخی از خوصیات فیزیکی و شیمیایی در نمونه ها اندازه گیری شد. به منظور شناسایی منشاء فلزات سنگین از روش های چند متغیره شامل تجزیه خوشه ای، تجزیه مولفه های اصلی و نیز نقشه کریجینگ پراکنش امتیاز مولفه ها در منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه مولفه های اصلی منجر به شناسایی سه مولفه شد. به طوری که این مولفه ها به ترتیب تقریباً توانسته بودند 31، 27 و 16 درصد از کل واریانس تاثیر گذار بر غلظت فلزات سنگین را توجیه کنند. با توجه به پراکنش امتیاز هر یک از مولفه ها در منطقه مورد مطالعه، احتمال می رود مولفه اول به عنوان فعالیت های انسانی تغییرات مقدار عناصر آهن، منگنز، سرب و روی، مولفه دوم به عنوان فعالیتهای زمین شناختی مقدار کبالت و در نهایت مولفه سوم به صورت یک عامل مشترک انسانی-زمین شناختی تغییرات مقدار عناصر مس، نیکل و کروم را در منطقه مورد بررسی را کنترل کنند.
سمانه عبداللهی؛ محمد امیر دلاور؛ پرویز شکاری
چکیده
آلودگی منابع خاک به عناصر سنگین و اثرات مخرب و دراز مدت آن بر طبیعت و سلامت انسان از نگرانیهای متخصصین علوم محیطی در عصر حاضر است. هدف از انجام این تحقیق پهنهبندی توزیع مکانی فلزات سنگین در خاک سطحی (صفر تا 10 سانتیمتر)، با استفاده از 315 نمونه با فواصل 500 متری در یک الگوی شبکهبندی منظم در منطقه انگوران استان زنجان است. مقادیر کل و ...
بیشتر
آلودگی منابع خاک به عناصر سنگین و اثرات مخرب و دراز مدت آن بر طبیعت و سلامت انسان از نگرانیهای متخصصین علوم محیطی در عصر حاضر است. هدف از انجام این تحقیق پهنهبندی توزیع مکانی فلزات سنگین در خاک سطحی (صفر تا 10 سانتیمتر)، با استفاده از 315 نمونه با فواصل 500 متری در یک الگوی شبکهبندی منظم در منطقه انگوران استان زنجان است. مقادیر کل و قابل جذب سرب، روی و کادمیم برای نمونهها با استفاده از HNO3 و DTPA-TEA استخراج و اندازهگیری شدند. میانگین غلظت کل سرب، روی و کادمیم 96/109، 57/165 و 02/6 و برای شکل قابل جذب به ترتیب 36/46، 54/61 و 63/2 میلیگرم بر کیلوگرم بود. دادهها دارای توزیع چولگی مثبت و مقادیر پرت و دور از مرکز بودند. رویکرد Box-Cox برای نرمالسازی دادهها استفاده شد. همبستگی مثبت قوی بین سه فلز سنگین مشاهده شد. نتایج نشان داد که مدل کروی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییرپذیری مکانی سرب، روی و کادمیم داشته است. دامنه تأثیر برای تغییرنماهای سرب، روی و کادمیم به ترتیب 4800، 3987 و 4845 متر بود. استفاده از روش کریجینگ معمولی نتایج مطلوبی در برآورد غلظت فلزات سنگین در مناطق نمونهبرداری نشده داشت. نتایج نقشههای کریجینگ نشان داد که غلظت فلزات سنگین در اطراف کارخانههای تولیدی افزایش یافته و با افزایش فاصله غلظت آنها کاهش مییابد. بر اساس نقشههای کریجینگ غلظت کل و قابل جذب فلزات سنگین یک الگوی مکانی قوی در جنوب شرق و مرکز منطقه مورد مطالعه را نشان داد. این نقشهها اطلاعات با ارزشی درخصوص ارزیابی آلودگی فراهم میسازد.
ابراهیم بابائیان؛ مهدی همایی؛ رسول راهنمایی
چکیده
استخراج گیاهی یکی از روش های آلودگی زدایی سرب از خاک محسوب می شود. استفاده از عوامل کی لیت کننده در خاک می تواند کارآیی این روش را افزایش دهد. در این پژوهش، اثر کاربرد کی لیت های طبیعی و سنتزی بر کارآیی استخراج سرب از خاک توسط هویج مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایشی شامل: 1) 6 سطح سرب: صفر، 100، 200، 300، 500 و 800 میلی گرم در کیلوگرم خاک از ...
بیشتر
استخراج گیاهی یکی از روش های آلودگی زدایی سرب از خاک محسوب می شود. استفاده از عوامل کی لیت کننده در خاک می تواند کارآیی این روش را افزایش دهد. در این پژوهش، اثر کاربرد کی لیت های طبیعی و سنتزی بر کارآیی استخراج سرب از خاک توسط هویج مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایشی شامل: 1) 6 سطح سرب: صفر، 100، 200، 300، 500 و 800 میلی گرم در کیلوگرم خاک از منبع نیترات سرب، 2) کی-لیت : EDTA4، NTA5 و اسید اگزالیک و 3) غلظت کی لیت: صفر، 5/2، 5 و 10 میلی مول در کیلوگرم خاک بود. نتایج نشان داد EDTA به طور مؤثری باعث افزایش غلظت سرب در محلول خاک شد، به گونه ای که در غلظت 10 میلی مولار آن، سرب قابل استخراج از خاک 463 برابر نسبت به شاهد افزایش یافت. با افزایش غلظت کی لیت ها، غلظت سرب در شاخساره و ریشه نیز افزایش یافت. بیشترین مقدار سرب در شاخساره و ریشه در غلظت 10 میلی مول بر کیلوگرم EDTA و سطح 800 میلی گرم بر کیلوگرم سرب خاک به ترتیب 342 و 301 میلی گرم در کیلوگرم بدست آمد. با افزایش غلظت سرب و کی لیت، پتانسیل استخراج گیاهی سرب از خاک افزایش یافت، به طوری که بیشترین مقدار سرب استخراج شده از خاک در طول دوره رشد هویج، در بالاترین سطح آلودگی خاک و غلظت EDTA، برابر 1367 گرم در هکتار بدست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که هویج توانایی زیادی در جذب و تجمع سرب در اندام های خود دارد و بنابراین می تواند به عنوان گیاهی سرب اندوز در فناوری پالایش گیاهی مورد استفاده قرار گیرد.