علوم خاک
فاطمه بی بی شهابی؛ رضا خراسانی؛ زهرا قشلاقی
چکیده
اغلب خاکهای مناطق کشور آهکی هستند و از مشکلات اصلی آنها، کمبود عناصر ریزمغذی مانند آهن بهدلیل قلیاییت بالاست. این مطالعه جهت بررسی تأثیر منابع مختلف آهن و گلوتاتیون بر جذب و فراهمی آهن و رشد گیاه بادامزمینی، در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل با دو فاکتور منابع آهن در چهار سطح (شاهد، سکوسترین آهن، اکسید آهن و ...
بیشتر
اغلب خاکهای مناطق کشور آهکی هستند و از مشکلات اصلی آنها، کمبود عناصر ریزمغذی مانند آهن بهدلیل قلیاییت بالاست. این مطالعه جهت بررسی تأثیر منابع مختلف آهن و گلوتاتیون بر جذب و فراهمی آهن و رشد گیاه بادامزمینی، در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل با دو فاکتور منابع آهن در چهار سطح (شاهد، سکوسترین آهن، اکسید آهن و براده آهن) در خاک و گلوتاتیون در سه سطح (صفر، 1 و 2 میلیمولار) به صورت محلولپاشی، به صورت کشت گلدانی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. نتایج نشان دادند که گلوتاتیون به تنهایی و یا در ترکیب با منابع آهن اثر مثبتی بر رشد اندام هوایی و بهبود جذب آهن داشت. در تیمار سکوسترین آهن، کاربرد گلوتاتیون 1 میلیمولار موجب افزایش آهن فعال برگ (11 درصد)، جذب کل آهن در اندام هوایی (20 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (8 درصد) و جذب نیتروژن (3/34 درصد) شد و در سطح 2 میلیمولار گلوتاتیون، جذب آهن در ریشه و وزن خشک ریشه بهترتیب 9/37 و 4/34 درصد افزایش یافت. در تیمار براده آهن، گلوتاتیون 1 میلیمولار باعث افزایش آهن فعال برگ (6/50 درصد) و جذب نیتروژن (5 درصد) گردید، در حالیکه در سطح 2 میلیمولار محلولپاشی گلوتاتیون، جذب آهن در ریشه، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی بهترتیب 6/55، 4/39 و 5/12 درصد افزایش نشان داد. همچنین، نسبت آهن فعال به کل در اندام هوایی در این سطح تا 4/38 درصد نسبت به تیمار براده آهن بدون گلوتاتیون بهبود یافت. این نتایج نشان میدهد که گلوتاتیون با بهبود فراهمی آهن در خاک آهکی و افزایش انتقال درونگیاهی آن، میتواند کارایی کودهای آهن، بهویژه منابع معدنی مانند براده آهن را افزایش دهد. بنابراین، کاربرد همزمان گلوتاتیون با منابع مناسب آهن، بهویژه در شرایط قلیایی خاک، راهکاری مؤثر برای کاهش کلروز آهن و بهبود تغذیه گیاهان حساس از جمله بادامزمینی است.
علوم خاک
مهسا حسنپور کاشانی؛ شکراله اصغری
چکیده
آب قابل استفاده خاک (SAW) از تفاضل دو نقطه مهم و کاربردی منحنی رطوبتی خاک (رطوبتهای ظرفیت مزرعهای و پژمردگی دائم) بهدست میآید؛ روش مستقیم اندازهگیری این نقاط رطوبتی خاک مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی میباشد. بنابراین اخیراً از روشهای غیر مستقیم مانند توابع انتقالی رگرسیونی و مدلهای هوشمند برای تخمین این متغیرهای دیریافت ...
بیشتر
آب قابل استفاده خاک (SAW) از تفاضل دو نقطه مهم و کاربردی منحنی رطوبتی خاک (رطوبتهای ظرفیت مزرعهای و پژمردگی دائم) بهدست میآید؛ روش مستقیم اندازهگیری این نقاط رطوبتی خاک مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی میباشد. بنابراین اخیراً از روشهای غیر مستقیم مانند توابع انتقالی رگرسیونی و مدلهای هوشمند برای تخمین این متغیرهای دیریافت خاک استفاده گردیده است. هدف از این پژوهش، مقایسه عملکرد سه مدل هوشمند نروفازی (NF)، برنامهریزی بیان ژن (GEP) و جنگل تصادفی (RF) در برآورد SAW از روی ویژگیهای زودیافت خاک بود. در این تحقیق، دادههای اندازهگیری شده مربوط به تعداد 102 نمونه خاک سطحی دشت اردبیل شامل مقادیر ذرات شن، سیلت، رس، میانگین و انحراف معیار هندسی قطر ذرات، جرم مخصوص ظاهری، کربن آلی و SAW مورد استفاده قرار گرفت. دادهها بهطور تصادفی به دو گروه آموزشی (82 نمونه) و آزمونی (20 نمونه) تقسیم شدند. شش تابع SAW با ترکیب متفاوت از متغیرهای زودیافت خاک بهعنوان ورودی مدل انتخاب و مدلهای NF، GEP و RF برای هر کدام اجرا گردید. نتایج مدلها بیانگر آن بود که کربن آلی و جرم مخصوص ظاهری خاک، دو متغیر ورودی مهم و اثرگذار در برآورد SAW بودند. مقادیر آمارههای ضریب تبیین (R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب نش-ساتکلیف (NS) براساس دادههای آزمونی برابر 73/0، % g g-1 51/2، % g g-1 09/0 و 71/0، 76/0، % g g-1 10/3 ، % g g-1 41/1 - و 56/0، 68/0، % g g-1 30/3 ، % g g-1 45/1 - و 50/0 بهترتیب برای بهترین مدل NF، GEP و RF تعیین شد. مقایسه نتایج آمارههای ارزیابی مدلها نشان داد که مدل NF به علت داشتن مقدار کم RMSE، مقدار نزدیک به صفر ME و مقدار زیاد NS نسبت به دو مدل دیگر از خطای پایین و دقت بالا در برآورد SAW برخوردار بود.
علوم خاک
فریدون نورقلی پور؛ مریم محمدی؛ حسین میرسید حسینی؛ رضا سلیمانی
چکیده
کلزا دارای بیشترین مساحت کشت از بین گیاهان زراعی دانه روغنی در ایران است. گوگرد چهارمین عنصر ضروری مورد نیاز گیاه کلزا بعد از نیتروژن، فسفر و پتاسیم است. عنصر سلنیم به عنوان عنصر مفید برای گیاهان درنظر گرفته می شود. با توجه به شباهت سلنیوم به گوگرد، مسیرهای متابولیکی گوگرد به اشتراک گذاشته میشود، بنابراین انتظار میرود اثر سلنیوم ...
بیشتر
کلزا دارای بیشترین مساحت کشت از بین گیاهان زراعی دانه روغنی در ایران است. گوگرد چهارمین عنصر ضروری مورد نیاز گیاه کلزا بعد از نیتروژن، فسفر و پتاسیم است. عنصر سلنیم به عنوان عنصر مفید برای گیاهان درنظر گرفته می شود. با توجه به شباهت سلنیوم به گوگرد، مسیرهای متابولیکی گوگرد به اشتراک گذاشته میشود، بنابراین انتظار میرود اثر سلنیوم بر رشد تا حد زیادی تحت اثر تغذیه با گوگرد قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات شاخصهای رشد اندام هوایی و دانه گیاه کلزا رقم دلگان با کاربرد گوگرد و سلنیوم اجرا شد. آزمایش در شرایط گلخانه، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل کود گوگرد عنصری در دو سطح صفر و 20 میلیگرم بر کیلوگرم تلقیح شده با مایه تلقیح تیوباسیلوس، دو منبع کودی سلنیوم (سلنات و سلنیت سدیم) در سه سطح صفر، ۳۰ و60 میکروگرم سلنیوم بر کیلوگرم به صورت خاکی پیش از کشت بود. بر اساس نتایج، کاربرد گوگرد باعث افزایش معنیدار وزن خشک شاخساره و دانه کلزا نسبت به شرایط عدم کاربرد گوگرد شد (8/48 درصد افزایش در شاخساره و 3/51 درصد افزایش در دانه). میانگین غلظت گوگرد شاخساره بیشتر از غلظت گوگرد دانه بود (728/0 درصد در مقابل 243/0 درصد). کاربرد سلنیوم از منبع سلنات در مقایسه با سلنیت، باعث جذب بیشتر سلنیوم در اندام هوایی (918/2 در مقابل 36/2 میکروگرم در گلدان) و دانه کلزا (86/0 میکروگرم در گلدان در مقابل 8/0 میکرو گرم در گلدان) شد. بیشترین میزان عملکرد دانه کلزا با غلظت 86/19 میلی گرم بر کیلوگرم گوگرد و 0267/0 میلی گرم بر کیلوگرم سلنیوم در خاک به دست آمد.
علوم خاک
یحیی کوچ؛ مهین فولادی دوقزلو؛ کتایون حق وردی
چکیده
پوششهای گیاهی به عنوان عوامل کلیدی در اکوسیستمها، اثرات قابل توجهی بر ویژگیهای خاک دارند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای مختلف لایهآلی و بخش معدنی خاک در اراضی دارای پوشش درختی با غالبیت اوری، پوشش درختچهای ولیک، زرشک، آمیخته ولیک و زرشک در شهرستان رودبار استان گیلان انجام شد. بدین منظور در هر یک از رویشگاههای ...
بیشتر
پوششهای گیاهی به عنوان عوامل کلیدی در اکوسیستمها، اثرات قابل توجهی بر ویژگیهای خاک دارند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای مختلف لایهآلی و بخش معدنی خاک در اراضی دارای پوشش درختی با غالبیت اوری، پوشش درختچهای ولیک، زرشک، آمیخته ولیک و زرشک در شهرستان رودبار استان گیلان انجام شد. بدین منظور در هر یک از رویشگاههای مورد مطالعه 10 نمونه لایه آلی (لاشه ریزه) و 10 نمونه خاک از عمق10-0 سانتیمتری جهت تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه انتقال داده شد. یک بخش از نمونههای خاک جهت انجام آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی، پس از هوا خشک شدن از الک 2 میلیمتری عبور داده شده و بخش دوم نمونهها برای انجام آزمایشهای زیستی زیستی تا زمان آزمایش در دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شد. طبق نتایج پژوهش حاضر بیشترین مقادیر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم لایه آلی در پوشش درختی اوری و کمترین مقدار این ویژگیها در پوشش درختچهای زرشک مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار پایداری خاکدانهها، خاکدانه درشت، بیشترین مقادیر pH و ویژگیهای حاصلخیزی خاک در پوشش درختی اوری مشاهده شد. بیشترین و کمترین میزان معدنی شدن کربن و نیتروژن به ترتیب به پوشش درختی اوری و پوشش درختچهای زرشک تعلق داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حضور پوششهای درختی، اثرات مثبتی بر ویژگیهای خاک دارد. این پوششها با بهبود ساختار فیزیکی، افزایش مواد آلی و فعالیتهای میکروبی کیفیت خاک را بهطور چشمگیری افزایش میدهند. در همین راستا پیشنهاد میشود برای احیاء اراضی تخریب یافته با شرایط اکولوژی مشابه از پوشش درختی (اوری) استفاده کرد.
علوم خاک
سیده حمیده موسوی دیزکوهی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ اسماعیل دردی پور؛ الهام ملک زاده؛ فردین صادقزاده؛ محمود قاسم نژاد
چکیده
تولید فرآوردههای آلی راهکاری موثر برای دفع پسماند زیتون و آلودگی زیستمحیطی ناشی از آن، میباشد. در این پژوهش، تاثیر کمپوست و ورمیکمپوست حاصل از پسماند زیتون بر عملکرد و کیفیت روغن رقم آربکین بررسی شد. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در رودبار استان گیلان اجرا شد. تیمارها شامل تفاله خام زیتون، کمپوست غنی نشده، ...
بیشتر
تولید فرآوردههای آلی راهکاری موثر برای دفع پسماند زیتون و آلودگی زیستمحیطی ناشی از آن، میباشد. در این پژوهش، تاثیر کمپوست و ورمیکمپوست حاصل از پسماند زیتون بر عملکرد و کیفیت روغن رقم آربکین بررسی شد. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در رودبار استان گیلان اجرا شد. تیمارها شامل تفاله خام زیتون، کمپوست غنی نشده، کمپوست غنی شده شیمیایی، کمپوست غنی شده زیستی، ورمیکمپوست غنی نشده، ورمیکمپوست غنی شده شیمیایی، ورمیکمپوست غنی شده زیستی، NPK (از منبع کود اوره- سوپرفسفات تریپل و سولفات پتاسیم)، Blank (دارای 10 کیلوگرم کود دامی (شاهد مثبت))، شاهد (بدون کود دامی) بودند. مواد آلی غنی شده با باکتریهای محرک رشد گیاه به میزان 3 درصد وزنی در چالههای مورد نظر اعمال شد. در نهایت عملکرد میوه، روغن و برخی ویژگیهای روغن زیتون ارزیابی شدند. بر طبق نتایج، ورمیکمپوست غنی شده زیستی عملکرد کل میوه زیتون (33/50 کیلوگرم به ازای هر درخت) را نسبت به شاهد به میزان 58/93 درصد افزایش داد. بیشترین عملکرد روغن زیتون نسبت به شاهد متعلق به ورمیکمپوست غنی شده زیستی به میزان 14/11 کیلوگرم به ازای هر درخت بود. پایینترین ارزش پراکسید روغن زیتون با کاربرد ورمیکمپوست غنی شده زیستی به میزان 06/1 میلی اکیوالان اکسیژن بر کیلوگرم روغن نسبت به شاهد حاصل شد و 27/88 درصد کاهش نشان داد. کمپوست بر درصد روغن میوهی زیتون اثرگذار بود؛ به طوری که بیشترین درصد روغن با کاربرد کمپوست غنی شده زیستی به میزان 77/57 درصد حاصل شد که نسبت به تیمار شاهد 3/2 برابر افزایش داشت. پایینترین شاخص ضرایب خاموشی روغن زیتون (k270) و (k232) با کاربرد ورمیکمپوست غنی شده زیستی حاصل شد که نسبت به شاهد به ترتیب 24/96 و 53/78 درصد کاهش داشتند. کمترین مقدار اسیدهای چرب آزاد روغن با کاربرد ورمیکمپوست غنی شده زیستی نسبت به تیمار شاهد با کاهش 66/94 درصد، حاصل شد. بیشترین فسفر برگ متعلق به ورمیکمپوست غنی شده زیستی با 33/0 درصد و کمترین مقدار متعلق به تیمار شاهد به میزان 1/0 درصد بود. به طور کلی، درختان زیتونی که با فرآوردههای آلی حاصل از تفاله جامد زیتون غنی شده با باکتری تغذیه شدهاند، از نظر برخی ویژگیهای کیفی روغن و عملکرد میوه رضایت بخش بودهاند. بنابراین، میتوان از باکتریهای محرک رشد گیاه در غنیسازی مواد آلی در جهت بهبود کیفیت روغن زیتون بهره برد. ضمنا، ورمیکمپوست غنی شده زیستی به عنوان تیمار برتر شناخته شد.
علوم خاک
سیدسجاد حسینی؛ فرهاد رجالی؛ پیمان کشاورز
چکیده
این آزمایش با هدف انتخاب نوع کود زیستی (باکتریایی یا قارچی) و فرمولاسیون کودی مناسب برای گیاه گندم بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی طرق، واقع در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی در طی سال زراعی 1401-1402 اجرا شد. کرتهای اصلی شامل سطوح آبیاری بودند: آبیاری کامل، ...
بیشتر
این آزمایش با هدف انتخاب نوع کود زیستی (باکتریایی یا قارچی) و فرمولاسیون کودی مناسب برای گیاه گندم بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی طرق، واقع در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی در طی سال زراعی 1401-1402 اجرا شد. کرتهای اصلی شامل سطوح آبیاری بودند: آبیاری کامل، تنش آبی ملایم و شدید که بهترتیب معادل 100 درصد (5438 متر مکعب در هکتار)، 85 درصدو 65درصد نیاز آبی گیاه بود. کرتهای فرعی شامل سطوح کود زیستی بودند: بدون کود زیستی (F1)، باکتری Pseudomonas fluorescens تولیدکننده آنزیم ACC-دآمیناز (F2)، باکتری P. fluorescens فاقد ACC-دآمیناز (F3)، قارچ میکوریز آربسکولار (AM) بهصورت مایع (F4)، و پودری (F5). ویژگیهای مورد مطالعه شامل درصد کلنیزاسیون ریشه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب بود. نتایج نشان داد که در بین کودهای زیستی باکتریایی، تنها کاربرد تیمار F2 در تنش آبی شدید موجب افزایش 9 درصد عملکرد دانه، 7 درصد عملکرد زیستی، 6/8 درصد کارایی مصرف آب دانه و 7 درصد کارایی مصرف آب بر حسب عملکرد زیستی نسبت به شاهد شد. کارایی کودهای زیستی قارچی نسبت به باکتریایی بهطور قابل توجهی بیشتر بود. همچنین شکل پودری قارچ AM نسبت به مایع آن کارایی بیشتری داشت بهطوریکه این تیمار موجب افزایش 26 و 21 درصد عملکرد دانه و عملکرد زیستی، و افزایش 26 و 22 درصد کارایی مصرف آب برحسب عملکرد دانه و عملکرد زیستی در تنش آبی شدید شد. بهطور کلی، تفاوتهای مشاهده شده در کارایی کودهای زیستی نشان میدهد که انتخاب مناسب نوع و فرم این کودها میتواند نقش قابلتوجهی در مدیریت تنش آبی و بهبود تولید محصول داشته باشد. با این حال، انجام پژوهشهای بلند مدت برای تأیید و تقویت این نتایج ضروری است.
علوم خاک
نیلوفر خلیلی؛ رضا قربانی نصرآبادی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ رضا خدادادی
چکیده
اکتینوباکتریها از جمله گروههای میکروبی خاکزی بوده که دارای توانمندی آزادسازی فسفر از منابع کم محلول فسفر هستند و منجر به بهبود رشد گیاه میگردند. از طرفی اسیدهیومیک بهعنوان یک ترکیب آلی محرک رشد نقش مهمی در تقویت حاصلخیزی و جامعه زیستی خاک دارد، که کاربرد تلفیقی آنها سبب افزایش کارایی مصرف کودها بهویژه کودهای فسفره خواهد ...
بیشتر
اکتینوباکتریها از جمله گروههای میکروبی خاکزی بوده که دارای توانمندی آزادسازی فسفر از منابع کم محلول فسفر هستند و منجر به بهبود رشد گیاه میگردند. از طرفی اسیدهیومیک بهعنوان یک ترکیب آلی محرک رشد نقش مهمی در تقویت حاصلخیزی و جامعه زیستی خاک دارد، که کاربرد تلفیقی آنها سبب افزایش کارایی مصرف کودها بهویژه کودهای فسفره خواهد شد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان حلکنندگی فسفر توسط جدایههای اکتینوباکتری در زمانهای مختلف انکوباسیون و بررسی اثر افزودن اسیدهیومیک بر میزان حلالیت فسفر توسط جدایههای اکتینوباکتری در شرایط آزمایشگاهی و نیز پایش تأثیر جدایه اکتینوباکتری منتخب و اسیدهیومیک در سطوح مختلف کودی فسفر بر میزان فسفر قابل دسترس خاک، فسفر گیاه و برخی خصوصیات بیوشیمیایی خاک بود. در این پژوهش تعداد پنج جدایه اکتینوباکتری مورد غربالگری قرار گرفتند. سپس اثر زمان انکوباسیون و کاربرد اسیدهیومیک بر توانمندی حلالیت فسفات جدایههای اکتینوباکتری مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور بررسی اثر جدایه اکتینوباکتریایی برتر منتخب و اثر متقابل آن با سطوح مختلف فسفر و کاربرد اسیدهیومیک، آزمایش گلدانی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با فاکتورهای آزمایش شامل: منبع معدنی فسفر در سه سطح فسفر از منبع مونوآمونیوم فسفات (شاهد، 20 کیلوگرم فسفر خالص در هکتار، 40 کیلوگرم فسفر خالص در هکتار)، مایهزنی اکتینوباکتری در دو سطح (شاهد، مایهزنی با جدایه منتخب)، کاربرد اسیدهیومیک در دو سطح (شاهد، کاربرد 2 میلیگرم در کیلوگرم) در سه تکرار بر روی گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 صورت گرفت. در پایان آزمایش، مقدار فسفر قابل دسترس خاک و گیاه و همچنین پاسخهای بیوشیمیایی خاک اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بهدست آمده از این پژوهش، کاربرد اسیدهیومیک سبب افزایش میزان زیستتوده میکروبی و افزایش آزادسازی فسفر بهوسیله جدایههای اکتینوباکتری در شرایط آزمایشگاهی گردید. با افزایش زمان انکوباسیون از 7 به 14 روز میزان حلالیت فسفر روند افزایشی داشت. بررسی نتایج نشان داد که بیشترین میزان فسفر قابل دسترس خاک مربوط به کاربرد تلفیقی سطح بالای فسفر (40 میلیگرم در کیلوگرم) به همراه کاربرد اسیدهیومیک و مایهزنی استرپتومایسس بوده است. بررسی میزان فسفر زیستتوده میکروبی نشان داد که بیشترین میزان آن مربوط به تیمار کاربرد تلفیقی بالاترین سطح کود فسفره و اسیدهیومیک بوده است. براساس نتایج حاصل از این پژوهش در رابطه با آنزیمهای فسفاتاز، کاربرد تلفیقی تیمار استرپتومایسس، اسیدهیومیک و فسفر سبب افزایش میزان این آنزیمها گردید. همچنین، نتایج تنفس میکروبی خاک نشان داد که تیمار تلفیقی استرپتومایسس و بالاترین سطح کود فسفره، سبب افزایش میزان تنفس میکروبی در خاک گردید. کاربرد تلفیقی مایهزنی استرپتومایسس و اسیدهیومیک در فراهمی فسفر قابل دسترس خاک مؤثر بوده و سبب افزایش محتوای فسفر گیاه گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، کاربرد همزمان اسیدهیومیک و مایهزنی استرپتومایسس منجر به افزایش قابلیت دسترسی فسفر خاک و محتوای فسفر گیاه گردیده و همچنین منجر به بهبود پاسخهای بیوشیمیایی خاک گردید.
علوم خاک
احسان فتحی؛ محمد رضا اختصاصی؛ علی طالبی؛ جمال مصفایی
چکیده
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت ...
بیشتر
حوزههای آبخیز، بهعنوان بومسازگانهای متنوع، نقش مهمی در ارائه خدمات بومسازگانی به جوامع محلی دارند. با توجه به فشارهای فزاینده بر این مناطق در سراسر جهان، پژوهشگران در تلاشاند با استفاده از روشهای علمی مؤثر و پایدار از تخریب و زوال این حوزهها جلوگیری کنند. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی راهبردهای بهبود سلامت آبخیز سد ایلام به عنوان یک حوزه مهم در ارائه خدمات به ویژه تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی با استفاده از مدل SWOT انجام شده است. دادهها از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه با کارشناسان، بررسی منابع و جلسات طوفان فکری جمعآوری شدند. برای وزندهی عوامل داخلی و خارجی از فرآیند AHP و نرمافزار Expert Choice استفاده شد. سپس براساس نتایج ماتریس ارزیابی، راهبردهای مناسب تدوین و با ماتریس QSPM اولویتبندی شدند. در مجموع ۷ عامل قوت، ۷ عامل ضعف، ۷ فرصت و ۷ تهدید شناسایی شدند. امتیازات نقاط قوت 33/3، نقاط ضعف 57/3، فرصتها 54/3 و تهدیدها 28/3 بهدست آمد. براساس این نتایج، راهبرد WO پیشنهاد شد. راهبردهای اولویتبندی شده شامل مدیریت مطلوب آبهای سطحی و زیرزمینی (SO2)، استفاده از ظرفیت سازمانی و بومی برای مقابله با تغییر اقلیم (ST4)، تقویت برنامههای حفاظت خاک و آب و توسعه تحقیقات (WO2) و توسعه برنامههای آموزشی مرتبط با بحران آب و تغییر اقلیم (WT1) هستند. در نهایت، اجرای این راهبردها با بهبود مدیریت منابع آب، تقویت آگاهیهای محلی و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی، میتواند به تقویت تابآوری جامعه محلی، حفظ منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند. نتایج این تحقیق نشاندهنده اهمیت ویژه تقویت برنامههای حفاظتی، مدیریتی و آموزشی در جهت بهبود سلامت آبخیز سد ایلام است. پیشنهاد میشود که اجرای این راهبردها با همکاری و مشارکت فعال جامعه محلی و نهادهای مرتبط صورت گیرد تا بتوان به بهترین نتایج دست یافت.
علوم خاک
زهرا موحدی راد؛ محسن حمیدپور؛ احمد تاج آبادی پور
چکیده
اخیراً پتانسیل هیدروکسیدهای دوگانه لایهای در تأمین عناصر ضروری گیاهان بهطور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش Mg-Zn-Mn-Al-LDH با آنیون بین لایهای نیترات با دو نسبت کاتیون دو به سه ظرفیتی 3:1 (LDH (3:1)) و 4:1 (LDH (4:1)) به روش همرسوبی تهیه شد. پس از بررسی ویژگیهای ساختاری و مورفولوژیکی با استفاده از تکنیکهای XRD، SEM، FTIR و BET، ...
بیشتر
اخیراً پتانسیل هیدروکسیدهای دوگانه لایهای در تأمین عناصر ضروری گیاهان بهطور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش Mg-Zn-Mn-Al-LDH با آنیون بین لایهای نیترات با دو نسبت کاتیون دو به سه ظرفیتی 3:1 (LDH (3:1)) و 4:1 (LDH (4:1)) به روش همرسوبی تهیه شد. پس از بررسی ویژگیهای ساختاری و مورفولوژیکی با استفاده از تکنیکهای XRD، SEM، FTIR و BET، روند رهاسازی عناصر روی، منگنز و منیزیم از آنها در حضور و عدم حضور اسیدهای آلی سیتریک و تارتاریک با مطالعات پیمانهای مورد بررسی قرار گرفت. از بین مدلهای سینتیکی مختلف، مدلهای تابع توانی و شبه مرتبه دوم بهدلیل دارا بودن ضریب تبیین (R2) بیشتر و خطای تخمین استاندارد کمتر (SE) جهت برازش بر دادههای سینتیکی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد اسیدهای آلی نقش مهمی در رهاسازی عناصر از ساختار LDH داشته بهگونهای که در حضور اسید سیتریک، از LDH (3:1) مقدار رهاسازی روی، منگنز و منیزیم بهترتیب 99، 99 و 91 درصد و از LDH (4:1) بهترتیب 97، 98 و 85 درصد بیشتر از عدم حضور این اسید بود. همچنین در حضور اسید تارتاریک مقدار رهاسازی روی، منگنز و منیزیم از LDH (3:1) بهترتیب 99، 90 و 89 درصد و از LDH (4:1) این مقادیر 93، 86 و 69 درصد بیشتر از عدم حضور این اسید بود. نسبت کاتیون دو به سه ظرفیتی در ساختار LDH تأثیر مستقیم بر پایداری LDH داشته و افزایش این نسبت منجر به کاهش پایداری LDH گردید. با توجه به نتایج حاصل میتوان در رویکردی جدید هیدروکسیدهای دوگانه لایهای را بهعنوان ترکیبات کودی با قابلیت آزادسازی آرام عناصر غذایی در شرایط کمبود آنها و در حضور گیاه مورد بررسی بیشتر قرار داد.
علوم خاک
علی انصوری سواری؛ مجید نبی پور؛ معصومه فرزانه
چکیده
شوری یکی از عوامل تنشزا است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر رشد و عملکرد گیاهان تأثیر میگذارد. بهمنظور ارزیابی تأثیر سیلیکون بر رشد و عملکرد نیشکر تحت تنش شوری حاصل از زهآب زراعت نیشکر، آزمایشی در دو سال زراعی 1401- 1400 و 1402- 1401 بهصورت گلدانی در مجموعه کشاورزی شرکت کشت و صنعت نیشکر دهخدا در قالب آزمایش اسپلیت اسپلیت پلات و طرح ...
بیشتر
شوری یکی از عوامل تنشزا است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر رشد و عملکرد گیاهان تأثیر میگذارد. بهمنظور ارزیابی تأثیر سیلیکون بر رشد و عملکرد نیشکر تحت تنش شوری حاصل از زهآب زراعت نیشکر، آزمایشی در دو سال زراعی 1401- 1400 و 1402- 1401 بهصورت گلدانی در مجموعه کشاورزی شرکت کشت و صنعت نیشکر دهخدا در قالب آزمایش اسپلیت اسپلیت پلات و طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی آبیاری در سه سطح شوری 4/1 (شاهد)، 1/4 و 2/ 8 دسیزیمنس بر متر، دو واریته CP73-21 و CP69-1062 و زمان کاربرد سیلیکون در چهار سطح شاهد (بدون کاربرد سیلیکون)، یکماه قبل از تنش، همزمان با تنش و یکماه بعد از اعمال تنش شوری بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، تنش شوری ارتفاع ساقه نیشکر را بهشدت کاهش داد. با آبیاری در سطح شوری 1/4 و 2/8 دسیزیمنس بر متر بهترتیب شاخص سبزینگی 3/22 و 27 درصد، رطوبت نسبی برگ 4/6 و 8/11 درصد، نشت الکترولیت 11 و 7/22 درصد، سرعت فتوسنتز 28 و 42 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. همچنین کاهش 1/14 و 5/33 درصدی ساکارز و 5/20 و 8/42 درصدی شکر سفید بهترتیب در آبیاری با سطوح شوری 1/4 و 2/8 دسیزیمنس بر متر، برای واریته CP69-1062 نسبت به تیمار شاهد بدون تنش مشاهده شد. واریته CP69-1062 در همه صفات رشدی و فیزیولوژیکی توانایی بهتری نسبت به واریته CP73-21 از خود نشان داد. بهترین زمان کاربرد کود سیلیکون یکماه قبل از اعمال تنش بود که سبب افزایش معنیدار همه صفات مورد مطالعه در تیمارهای آبیاری شده با سطوح شوری 4/1 و 1/4 دسیزیمنس بر متر نسبت به عدم کاربرد سیلیکون گردید. با کاربرد سیلیکون درصدهای ساکارز، خلوص و شکر سفید بهترتیب 1، 7/3 و 3 درصد در واریته CP69-1062 افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد استفاده از زهآب با شوری بالا از طریق ایجاد تنش یونی و اسمزی سبب کاهش ارتفاع ساقه نیشکر میگردد. لذا در سالهایی که منابع آبی کاهش پیدا مییابد میتوان با اختلاط زهآبها با شوری پایین و آب رودخانه به تولید پایدار نیشکر ادامه داد. همچنین بهمنظور کاهش شرایط تنش شوری میتوان با تغذیه زودهنگام نیشکر با کود سیلیکون از آسیبهای تنش کاست.
علوم خاک
نرگس لطفی؛ شهرام کیانی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم ...
بیشتر
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم در محلول غذایی (صفر، 1/0، 5/0، 1، 5، 10 و 20 میکرومول بر لیتر از منبع سلنات سدیم) در چهار تکرار بهصورت کشت بدون خاک در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد سطوح مختلف سلنیم تأثیر معناداری بر شاخصهای رشدی کاهو از قبیل طول برگ، عرض برگ و تعداد برگ در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم نداشت. اگرچه کاربرد سلنیم با غلظت 10 میکرومول بر لیتر منجر به کاهش معنادار ارتفاع گیاه در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد؛ اما قطر گیاه با کاربرد سلنیم افزایش یافت، بهطوریکه بیشترین قطر بوته با کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم حاصل شد. کاربرد سلنیم با غلظت یک میکرومول بر لیتر منجر به افزایش معنادار شاخص سبزینگی کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. بر مبنای نتایج حاصله کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم منجر به بیشترین وزن تازه شاخساره کاهو شد که در مقایسه با محلول غذایی فاقد سلنیم 22 درصد افزایش یافت. کاربرد سلنیم با غلظتهای 10 و 20 میکرومول بر لیتر بهترتیب منجر به تجمع 4/7 و 15 میلیگرم سلنیم بر کیلوگرم ماده خشک در شاخساره کاهو شد که از لحاظ غنیسازی این محصول با سلنیم دارای اهمیت زیادی است. نتایج نشان داد کاربرد سلنیم منجر به کاهش معنادار غلظت نیترات ریشه، برگهای بیرونی، برگهای درونی و کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. کمترین غلظت نیترات در کل برگهای کاهو در گیاهان تغذیه شده با 5/0 میکرومول بر لیتر سلنیم مشاهده شد که در مقایسه با عدم مصرف سلنیم بهطور معنادارای کاهش یافت. بر اساس غلظت نیترات در کل برگهای کاهو، کاربرد سلنیم با غلظت 5/0 میکرومول بر لیتر در محلول غذایی برای تولید کاهوی فرانسوی قرمز در کشت هیدروپونیک در شرایط این پژوهش توصیه میشود.
علوم خاک
سهیلا حسین زاده؛ اسفندیار فاتح؛ امیر آینه بند؛ معصومه فرزانه؛ جعفر حبیبی اصل
چکیده
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد. این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه ...
بیشتر
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد. این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه آموزشی گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 1403-1402 اجرا گردید. فاکتور اصلی، شامل روشهای خاکورزی در سه سطح (خاکورزی مرسوم، کمخاکورزی و بیخاکورزی) و فاکتور فرعی نیز شامل 5 سطح کاربرد بقایای گیاهی (بدون کاربرد یا افزودن بقایا (شاهد)، بقایای گندم، لوبیا چشم بلبلی، کنجد و نصف بقایای گندم + نصف بقایای لوبیا چشم بلبلی) بود. ملاک انتخاب بقایا کشت رایج منطقه و میزان بقایای مورد استفاده برای هر کرت، تقریبا 30% عملکرد کاه و کلش و بیولوژیک محصول بود که بر این اساس برای گندم، کنجد و لوبیا چشم بلبلی بهترتیب 3، 5/1 و 1 تن در هکتار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد عملکرد دانه در روش کمخاکورزی 5/12 درصد و 6/7 درصد بیشتر از روشهای مرسوم و بیخاکورزی بود. همچنین روش کمخاکورزی 2/32 درصد افزایش پروتئین دانه و 32 درصد افزایش نیتروژن دانه نسبت به روش خاکورزی مرسوم نشان داد، نتایج نشان داد اثر متقابل تیمارهای خاکورزی و کاربرد بقایا بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار میباشد. همچنین اثر متقابل خاکورزی و کاربرد بقایا بر صفت جرم مخصوص ظاهری در سطح احتمال یک درصد معنیدار و بر روی صفت ماده آلی و کربن آلی و نیتروژن خاک در سطح احتمال 5 درصد معنیدار میباشد. نتایج نشان داد، بیشترین ماده آلی خاک (53/1 درصد) از تیمار کمخاکورزی و با کاربرد بقایای گندم بود. با توجه به اینکه اهداف کشاورزی پایدار در راستای تولید عملکرد مطلوب و در عین حال حفظ ساختار محیط و کمینهسازی پیامدهای منفی فعالیتهای کشاورزی بوده و کمبود مواد آلی و تبعات آن یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی پایدار میباشد، اجرای خاکورزی حفاظتی و مدیریت بقایای گیاهی که یکی از ارکان اصلی تولید در کشاورزی است با بهبود کیفیت خاک، افزایش بهرهوری در تولید را در پی خواهد داشت.
علوم خاک
عادل نیسی؛ مصطفی چرم؛ حیدر غفاری؛ جعفر آل کثیر
چکیده
چرخههای رشد فنولوژیکی نیشکر باعث تغییرات در نیازهای غذایی گیاه میشود، بنابراین تشخیص این امر مستلزم آگاهی کامل از مراحل رشد گیاه و تجزیه خاک و برگ گیاهان در مراحل رشدی میباشد. قابلیت دسترسی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در مراحل رشدی گیاه از نکات کلیدی رشد نرمال گیاهان میباشد به همین دلیل مدیریت تغذیه گیاه در دستیابی به عملکرد ...
بیشتر
چرخههای رشد فنولوژیکی نیشکر باعث تغییرات در نیازهای غذایی گیاه میشود، بنابراین تشخیص این امر مستلزم آگاهی کامل از مراحل رشد گیاه و تجزیه خاک و برگ گیاهان در مراحل رشدی میباشد. قابلیت دسترسی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در مراحل رشدی گیاه از نکات کلیدی رشد نرمال گیاهان میباشد به همین دلیل مدیریت تغذیه گیاه در دستیابی به عملکرد مطلوب نقش بسزایی دارد. با توجه به این تغییرات، روش تجزیه و تشخیص برگ میتواند از محدودیت های ناشی از اختلالات تغذیه ایی گیاهان و مصرف بهینه کودی مورد نیاز در کشت نیشکر جلوگیری کند. روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) یکی از روشهای مناسب در تفسیر نتایج تجزیه عناصر غذایی در گیاه، نیازهای عناصر غذایی و وضعیت تعادل تغذیهای در گیاهان میباشد. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت تغذیهای نیشکر با روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی در 25 مزرعه نیشکر بازروئی با واریته CP69-1062 و مساحت کل 541 هکتار در کشت و صنعت نیشکر امام خمینی شمال خوزستان و تعیین ترتیب محدودیت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، مس، آهن، منگنز و روی بود که عملکرد نیشکر را از لحاظ تغذیهای محدود میکنند. پایگاه داده شامل غلظت عناصر غذایی برگ نیشکر و عملکرد مزارع است که با جمعآوری نمونههای مرکب برگ نیشکر در شهریور ماه 1402 و انجام آنالیز، همچنین مشخص شدن عملکرد هر مزرعه پس از پایان برداشت، تشکیل شد. با استفاده از روش CND و تعیین اعداد مرجع و براساس تابع توزیع تجمعی واریانس، عملکرد 99 تن در هکتار نیشکر بعنوان عملکرد میانی مشخص شد در نتیجه مزارع نیشکر مورد مطالعه به دو گروه عملکردی مطلوب و نامطلوب تقسیم شدند. سپس شاخصهای عناصر غذایی محاسبه و براساس آن اولویتبندی نیاز عناصر غذایی بهترتیب Cu>Fe>Zn>Mg>Mn>Ca>K>P>N مشخص گردید. میانگین شاخص تعادل تغذیه ای (r2) در مزراع گروه عملکردی نامطلوب (62/84) بود که نشان دهنده عدم تعادل تغذیهای در این مزارع است. بنابراین از روش تشخیص چندگانه عناصر غذاییCND میتوان برای شناسایی محدودیتهای تغذیهای که مسئول عدم تعادل تغذیهای هستند و میتواند منجر به بهرهوری پایین نیشکر شود، استفاده کرد.
علوم خاک
شکراله اصغری؛ کیمیا حیدری؛ مهسا حسنپور کاشانی؛ حسین شهاب آرخازلو
چکیده
اندازهگیری مستقیم میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانههای تر بهعنوان یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک، کاری وقتگیر و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه دقت مدل رگرسیون خطی چندگانه (MLR) و دو مدل هوشمند شامل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) در برآورد MWD از روی متغیرهای زودیافت و سهلالوصول خاک ...
بیشتر
اندازهگیری مستقیم میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانههای تر بهعنوان یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک، کاری وقتگیر و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه دقت مدل رگرسیون خطی چندگانه (MLR) و دو مدل هوشمند شامل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) در برآورد MWD از روی متغیرهای زودیافت و سهلالوصول خاک بود. برای این منظور، 80 نمونه خاک سطحی دستخورده و دستنخورده از عمق صفر تا cm 10 اراضی جنگلی، مرتعی و زراعی منطقه فندقلوی استان اردبیل جمعآوری شد. سپس برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی زودیافت آنها و میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانههای تر مطابق روشهای معمول و استاندارد تعیین گردید. دادهها بهطور تصادفی به دو مجموعه آموزشی (60 داده) و آزمونی (20 داده) تقسیم گردید. مدلهای MLR، ANN و GEP بهترتیب با بهکارگیری نرمافزارهای SPSS، MATLAB و Gene Xpro Tools ایجاد شدند. نتایج نشاندهنده همبستگی مثبت و معنیدار (**59/0 r=) بین شن و کربن آلی خاک بود. شن، کربن آلی و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانههای خشک از مهمترین متغیرهای ورودی مدلها در برآورد MWD خاکدانههای تر بودند. براساس دادههای آزمونی، مقادیر ضریب تبیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب نش-ساتکلیف (NS) برابر 52/0، mm 48/0، mm 13/0 و 48/0، 85/0، mm 30/0 ، mm 03/0 و 78/0، 79/0، mm 35/0، mm 10/0 - و 95/0 بهترتیب در بهترین مدل MLR، ANN و GEP بهدست آمد. بنابراین مدل MLR در مقایسه با مدلهای هوشمند از دقت کمتری و خطای بیشتری در برآورد MWD برخوردار بود؛ مدل ANN به علت داشتن R2 و NS بالا و RMSE پایین توانست در مقایسه با دو مدل دیگر، MWD خاکدانههای تر را با دقت زیاد و خطای کم در منطقه مورد مطالعه تخمین بزند.
علوم خاک
علی سرابچی؛ حسین رضائی؛ فرزین شهبازی
چکیده
مطالعه الگوی کاربری/پوشش اراضی و کسب اطلاعات درست و بهروز در این خصوص از گامهای نخست در مدیریت اراضی است. تحقیق حاضر در منطقهای با وسعت 8000 هکتار از اراضی شهرستان سراب بهمنظور بررسی امکان تفکیک حداکثری و نقشهبرداری دقیق پدیدههای زمینی مرتبط با کاربری/پوشش اراضی انجام شد. الگوی کاربری/پوشش منطقه مورد مطالعه با استفاده از باندهای ...
بیشتر
مطالعه الگوی کاربری/پوشش اراضی و کسب اطلاعات درست و بهروز در این خصوص از گامهای نخست در مدیریت اراضی است. تحقیق حاضر در منطقهای با وسعت 8000 هکتار از اراضی شهرستان سراب بهمنظور بررسی امکان تفکیک حداکثری و نقشهبرداری دقیق پدیدههای زمینی مرتبط با کاربری/پوشش اراضی انجام شد. الگوی کاربری/پوشش منطقه مورد مطالعه با استفاده از باندهای مرئی، NIR و SWIR سنجنده OLI و به کمک الگوریتم ماشینبردار پشتیبان و حداکثر احتمال طبقهبندی شدند. سپس بهمنظور بهبود کیفیت نقشه کاربری/پوشش اراضی، نقشه DEM و سه گروه شاخص طیفی شامل شاخصهای پوشش گیاهی (NDVI-SAVI-LAI-EVI1-EVI2)، شاخصهای خاک (BSI-BSI3-MNDSI-NBI-DBSI-NBLI) و شاخصهای تلفیقی مستخرج از تصاویر ماهوارهای (TLIVI-ATLIVI-LST-) بررسی و شاخصهای منتخب مجدد در الگوریتم طبقهبندی برتر وارد و کیفیت نقشههای خروجی مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه نتایج محاسبه صحت کلی طبقهبندی و ضریب کاپا نشان داد که در تمامی ترکیبات باندی بهکار رفته، روش ماشینبردار پشتیبان عملکرد بهتری نسبت به روش حداکثر احتمال داشته است. سپس، شاخصهایی که بیشترین تأثیر را در افزایش صحت طبقهبندی داشتند انتخاب و مجدداً عملیات طبقهبندی فقط با روش ماشینبردار پشتیان انجام شد و تا حصول بیشترین مقادیر پارامترهای ارزیابی صحت نقشه تکرار شد. نتایج نشان داد از شاخصهای گیاهی، شاخص LAI با بیشترین تأثیر باعث افزایش 64/2 درصدی صحت طبقهبندی، از شاخصهای خاک، شاخصهای BSI و MBI مطلوبترین عملکرد را داشته و بهترتیب باعث افزایش 95/1 و64/1 واحدی صحت طبقهبندی شده و از شاخصهای تلفیقی، LST و ALTIVI بهترتیب موجب افزایش 75/2 و 35/2 واحدی درصد صحت طبقهبندی شدند. در نهایت فرآیند طبقهبندی با استفاده از پنج باند سنجنده OLI (باندهای مرئی+NIR+SWIR1) و شاخصهای منتخب شامل LAI، BSI، MBI، LST و ALTIVI و الگوریتم ماشین بردار پشتیبان انجام و صحت طبقهبندی و ضریب کاپا بهترتیب 24/85 % و 82/0 محاسبه و منطقه مورد مطالعه به دوازده کلاس کاربری/پوشش اراضی تفکیک شد. در نهایت بهمنظور بهرهگیری از نقشه کاربری/پوشش اراضی در مدیریت پایدار اراضی توصیه به تهیه این نقشه در دو مرحله شامل انتخاب الگوریتم برتر و در گام بعد استفاده از شاخصهای طیفی میباشد.
علوم خاک
محمد ماله میر چگینی؛ احمد گلچین
چکیده
فلزات سنگین آلایندههای پایدار خاک هستند که سلامت محیطزیست و انسان را به خطر میاندازند. استفاده از مواد اصلاح کننده خاک مانند بیوچار و کربن فعال بهعنوان روشی مؤثر برای کاهش تحرک فلزات سنگین در خاک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، اثر ضایعات آلی (کاه و کلش گندم، پوست سخت گردو و بادام کاغذی)، بیوچار و کربن فعال تولید شده ...
بیشتر
فلزات سنگین آلایندههای پایدار خاک هستند که سلامت محیطزیست و انسان را به خطر میاندازند. استفاده از مواد اصلاح کننده خاک مانند بیوچار و کربن فعال بهعنوان روشی مؤثر برای کاهش تحرک فلزات سنگین در خاک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، اثر ضایعات آلی (کاه و کلش گندم، پوست سخت گردو و بادام کاغذی)، بیوچار و کربن فعال تولید شده از آنها بر غیرمتحرک کردن فلزات سنگین سرب، روی و کادمیوم و رشد گیاه ذرت در خاک آلوده در شرایط گلخانهای بررسی شد. بیوچارها در دو دمای ۳۰۰ و ۵۰۰ درجه سلسیوس تولید و سپس با اسید فسفریک فعال و تیمارهای آزمایش در چهار سطح (0، 5/2، 5 و 10 درصد وزنی) و در سه تکرار به یک خاک آلوده اضافه شدند. نتایج نشان داد ضایعات آلی، بیوچارها و کربنهای فعال، غلظت فلزات سنگین قابلدسترس در خاک را در سطح احتمال 5 درصد بهطور معنیداری کاهش دادند. کربنهای فعال بیشترین و ضایعات آلی کمترین اثر را داشتند. کمترین غلظت فلزات سرب، کادمیوم و روی قابل عصارهگیری با DTPA مربوط به تیمار کربن فعال ۵۰۰ درجه سلسیوس حاصل از بیوچار کاه و کلش گندم 500 درجه سلسیوس و سطح مصرف ۱۰ درصد بهترتیب با مقادیر 6/1، 5/4 و 464 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود که بهترتیب 46/99، 67/83 و 96/63 درصد غلظت فلزات سنگین قابل جذب را نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند. کمترین غلظت فلزات سنگین در بخش هوایی و ریشه گیاه ذرت مربوط به همین تیمار و سطح مصرف بود. کمترین غلظت سرب، روی و کادمیوم در بخش هوایی بهترتیب 67/71، 67/490 و 67/1 میلیگرم در کیلوگرم و در بخش ریشه بهترتیب ۲۰۶، ۱۰۹۵ و ۲۰ میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک گیاهی بود. بیشترین وزن خشک بخش هوایی و ریشه در همین تیمار و سطح مصرف 5 درصد بهترتیب با مقادیر 76/5 و 84/1 گرم در گلدان مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بکارگیری کربن فعال میتواند بهعنوان یک روش کارآمد و پایدار برای پاکسازی خاکهای آلوده به فلزات سنگین و افزایش رشد گیاهان در نظر گرفته شود.
علوم خاک
دنیا پرماه؛ حمیدرضا چقازردی؛ فرزاد مندنی؛ علی بهشتی آل آقا؛ دانیال کهریزی
چکیده
تولید عملکرد مطلوب در کشت دیم بهطور مستقیم به میزان بارندگی و ذخیره رطوبت در خاک بستگی دارد. سیستم خاکورزی بهطور مستقیم بر محتوی ذخیره رطوبتی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تأثیر میگذارد و انتخاب سیستم مناسب خاکورزی درنهایت عملکرد محصول را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین منظور و با توجه به ارزش کشت گیاهان دانه روغنی، آزمایشی ...
بیشتر
تولید عملکرد مطلوب در کشت دیم بهطور مستقیم به میزان بارندگی و ذخیره رطوبت در خاک بستگی دارد. سیستم خاکورزی بهطور مستقیم بر محتوی ذخیره رطوبتی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تأثیر میگذارد و انتخاب سیستم مناسب خاکورزی درنهایت عملکرد محصول را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین منظور و با توجه به ارزش کشت گیاهان دانه روغنی، آزمایشی برای بررسی تأثیر خاکورزی و کوددهی بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ در شرایط دیم انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و بهصورت دیم انجام گردید. تیمارها شامل سامانههای خاکورزی (خاکورزی مرسوم، خاکورزی کاهشیافته و بیخاکورزی) بهعنوان عامل اصلی و کود NPK (مخلوطی از کودهای اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم)، در چهار سطح صفر، 33، 66 و 100 درصد بهعنوان عامل فرعی بودند. در تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت تمام مدیریتهای زراعی بر اساس مدیریت مرسوم منطقه مورد بررسی و به شیوه کشاورز صورت گرفت. در مرحله رسیدگی فیزیولوژیک نمونهبرداری نهایی یا برداشت بهصورت دستی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صفات مورد بررسی شامل شاخص سطح برگ، میزان ماده خشک، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد زیستی تحت تأثیر سیستم خاکورزی، کود و اثر متقابل آنها قرار گرفتند. بالاترین عملکرد دانه گلرنگ به میزان 6/195 گرم در متر مربع از نسبت کودی 33 درصد و خاکورزی مرسوم و کمترین عملکرد دانه به میزان 2/116 گرم در متر مربع نیز از بیخاکورزی و عدم مصرف کود حاصل شد. نتایج نشان داد که سیستم خاکورزی مرسوم نسبت به کمخاکورزی و بیخاکورزی نتیجه بهتری داشت. در بیشتر صفات مورد بررسی کاربرد نسبت 33 و 66 درصد نیاز کودی سبب بهترین نتیجه شده و نسبت کودی 100 درصد تأثیرات منفی بر جای گذاشته است که این امر نشان دهنده نیاز کودی کمتر این رقم در شرایط مورد مطالعه نسبت به ارقام در مناطق دیگر میباشد. با توجه به اینکه پژوهش در سالهای پرباران انجام شد، خاکورزی مرسوم بهتر از کم خاکورزی بوده است. پیشنهاد میشود میزان تولید این گیاه در شرایط آبیاریهای مختلف و محدودیت رطوبتی ارزیابی شود تا سیستمهای خاکورزی و روشهای مدیریتی با دقت بیشتری بررسی و انتخاب شوند.
علوم خاک
فاطمه رخش؛ احمد گلچین؛ علی بهشتی آل آقا
چکیده
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: ...
بیشتر
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: نوع رس (ورمیکولیت و زئولیت)، سطوح مختلف رس (صفر، 15، 30 و 45 درصد وزنی) و نوع کاتیون تبادلی (Na+، Ca2+ و Al3+) بودند. نمونههای خاک با توجه به مقدار و نوع رس و نوع کاتیون تبادلی، بهصورت جداگانه تهیه و به نمونهها بقایای یونجه اضافه گردید. پس از افزودن مایه تلقیح و هوا خشک کردن نمونهها، مجدداً رطوبت نمونهها با استفاده از آب مقطر به 60 درصد ظرفیت مزرعه رسید و بهمدت 60 روز و در دمای 23 درجه سلسیوس در تاریکی نگهداری شدند. نتایج نشاندهنده تأثیر نوع و مقدار رس و نوع کاتیون تبادلی بر معدنیشدن نیتروژن آلی بود. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار هر دو نوع رس، درصد نیتروژن معدنی و فعالیت آنزیمهای فسفاتاز اسیدی و قلیایی و سلولاز کاهش یافته ولی نیتروژن زیستتوده میکروبی افزایش یافت. بیشترین درصد نیتروژن معدنی در رسهای اشباع شده با کاتیون کلسیم، پس از 60 روز و کمترین مقدار درصد نیتروژن معدنی، در رسهای اشباع شده با کاتیون آلومینیوم پس از 15 روز خوبانیدن بهدست آمدند. بیشترین درصد نیتروژن معدنی شده، نیتروژن زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیمها در نمونههای دارای ورمیکولیت اندازهگیری گردید.
علوم خاک
فاطمه جنتی؛ فریدون سرمدیان
چکیده
مدیریت صحیح و منطقی و طراحی برنامههای کاربری اراضی در تأمین تقاضای غذا در سراسر جهان مفید بوده است. ارزیابی و تعیین تناسب زمین در حصول اطمینان از استفاده بهینه از منابع اراضی و درعینحال حفظ پتانسیل آن برای نسلهای آینده مفید است. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی رقومی تناسب اراضی برای کشت آبی محصولات زراعی گندم، جو و یونجه در منطقه ...
بیشتر
مدیریت صحیح و منطقی و طراحی برنامههای کاربری اراضی در تأمین تقاضای غذا در سراسر جهان مفید بوده است. ارزیابی و تعیین تناسب زمین در حصول اطمینان از استفاده بهینه از منابع اراضی و درعینحال حفظ پتانسیل آن برای نسلهای آینده مفید است. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی رقومی تناسب اراضی برای کشت آبی محصولات زراعی گندم، جو و یونجه در منطقه آبیک دشت قزوین است. بدینمنظور از اطلاعات 288 تعداد پروفیل خاک برای محاسبه شاخص اراضی استفاده گردید. همچنین متغیرهای توپوگرافی شامل مشتقات اولیه و ثانویه مدل رقومی ارتفاع و متغیرهای مستخرج از تصاویر سنجشازدور (ماهواره لندست 8) شامل شاخصهای طیفی بهعنوان متغیرهای محیطی جهت مدلسازی نقشه تحت کلاس تناسب اراضی برای سه محصول یونجه، گندم و جو و همچنین تهیه نقشه ردهبندی خاک در سطح فامیل استفاده شدند. هشت عامل توپوگرافی، خاک و اقلیمی شامل درصد شیب، اقلیم، بافت، گچ، کربنات کلسیم معادل، هدایت الکتریکی (EC) و نسبت جذب سدیم (SAR) بهعنوان عوامل مؤثر در ارزیابی تناسب زمین برای گندم، جو و یونجه شناسایی شدند. در ادامه از روش پارامتریک (ریشه دوم) برای محاسبه درجات تناسب سرزمین برای محصولات مورد نظر استفاده شد. مدل یادگیری ماشین جنگل تصادفی نیز جهت مدلسازی مکانی، تهیه نقشه پهنهبندی و تعیین درجه اهمیت متغیرهای محیطی مورداستفاده قرار گرفت. نتایج پیشبینی مکانی نشان داد که مدل جنگل تصادفی تناسب اراضی را برای گندم، جو و یونجه بهترتیب با ضرایب کاپا 81، 84، 85 درصد و دقت کلی 86، 88 و 89 درصد طبقهبندی کرد. بهترتیب نتایج ارزیابی تناسب اراضی نشان داد که بیشترین کلاس تناسب اراضی مربوط به جو با 40 درصد، یونجه با 5/35 درصد و گندم با 32 درصد از کل مساحت منطقه در کلاس S1 بود. در بین متغیرهای محیطی پیشبینی کننده برای محصول جو متغیرهایDiffuse ،SHt و MrVBF، برای محصول گندم متغیرهای Diffuse، MrVBF و TWI و برای محصول یونجه سه متغیر MrVBF، Diffuse و Valley_depth مهمترین مشاهده گردیدند. بطور کلی، مهمترین عوامل محدود کننده برای زراعت آبی محصولات مورد نظر مربوط به ویژگیهای خاک بود، بهنحویکه در نواحی شمالی بافت و در نواحی جنوبی ویژگیهای درصد آهک، گچ، شوری و قلیاییت خاکها بهعنوان مهمترین عوامل محدودکننده شناسایی شدند.
علوم خاک
زهرا موحدی راد؛ محسن حمیدپور
چکیده
امروزه هیدروکسیدهای دوگانه لایهای بهعنوان گروهی از ترکیبات با قابلیت رهاسازی تدریجی عناصر غذایی بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفتهاند. در پژوهش حاضر Mg-Zn-Mn-Al-LDH با آنیون بین لایهای نیترات و نسبتهای متفاوت کاتیون دو به سه ظرفیتی در دو نوع LDH (3:1) و LDH (4:1) به روش همرسوبی تهیه و ویژگیهای آن مورد مطالعه قرار گرفت. بهمنظور ...
بیشتر
امروزه هیدروکسیدهای دوگانه لایهای بهعنوان گروهی از ترکیبات با قابلیت رهاسازی تدریجی عناصر غذایی بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفتهاند. در پژوهش حاضر Mg-Zn-Mn-Al-LDH با آنیون بین لایهای نیترات و نسبتهای متفاوت کاتیون دو به سه ظرفیتی در دو نوع LDH (3:1) و LDH (4:1) به روش همرسوبی تهیه و ویژگیهای آن مورد مطالعه قرار گرفت. بهمنظور بررسی اثرات نسبت کاتیون دو به سه ظرفیتی موجود در ساختار LDH، اسید مالیک و pH، در رهاسازی عناصر روی، منگنز و منیزیم در زمانهای مختلف مطالعات پیمانهای انجام گرفت. مدلهای مختلف سینتیکی جهت بررسی سینتیک رهاسازی عناصر استفاده شد. اثر اسید مالیک بر رهاسازی عناصر از هر دو نوع LDH قابل توجه بوده بهطوریکه سرعت اولیه رهاسازی روی، منگنز و منیزیم از LDH (3:1) بهترتیب افزایش 75/3، 4/82 و 6/0 برابری نسبت به شرایط بدون حضور اسید مالیک داشت و سرعت اولیه رهاسازی عناصر روی، منگنز و منیزیم از LDH (4:1) بهترتیب 75/84، 39/3 و 64/1 برابر نسبت به شاهد افزایش یافت. همچنین رهاسازی عناصر در زمانهای اولیه با سرعت بیشتر و بعد از زمان 60 دقیقه با سرعت کمتر انجام گرفت. از بین مدلهای مختلف سینتیکی بررسی شده، مدلهای شبه مرتبه دوم و الوویچ بهدلیل دارا بودن ضریب تبیین بالاتر و خطای استاندارد کمتر جهت برازش بر دادههای سینتیکی انتخاب گردیدند. بررسی اثر تغییرات pH محیط (محدوه بین 5 تا 10) بر رهاسازی عناصر نشان داد که کاهش pH بر روند رهاسازی عناصر از این ترکیبات اثر افزایشی داشته و در تمام شرایط مورد مطالعه رهاسازی عناصر از LDH (4:1) نسبت به LDH (3:1) بیشتر بود. بهطور کلی با توجه به پتانسیل مناسب رهاسازی عناصر روی و منگنز از این ترکیبات، ممکن است LDHs بهعنوان کود کندرهای روی و منگنز برای گیاهان مفید باشند که بررسی آن نیازمند مطالعه در حضور گیاه میباشد.
علوم خاک
زینب براتی؛ حمیدرضا اولیایی؛ ابراهیم ادهمی؛ مهدی نجفی قیری
چکیده
زیستبوم جنگلهای بلوط زاگرس، از گستردهترین اکوسیستمهای جنگلی در حال تخریب در ایران است که از نظر حفاظت آب و خاک و مسائل اقتصادی و اجتماعی اهمیت بالایی دارد. تنشهای رطوبتی در سالهای اخیر موجب رو به زوال رفتن این جنگلها در گستره وسیعی شدهاست. مقدار و شکل عنصر پتاسیم در خاک با توجه به نقشی که این عنصر در مقاومت گیاه ...
بیشتر
زیستبوم جنگلهای بلوط زاگرس، از گستردهترین اکوسیستمهای جنگلی در حال تخریب در ایران است که از نظر حفاظت آب و خاک و مسائل اقتصادی و اجتماعی اهمیت بالایی دارد. تنشهای رطوبتی در سالهای اخیر موجب رو به زوال رفتن این جنگلها در گستره وسیعی شدهاست. مقدار و شکل عنصر پتاسیم در خاک با توجه به نقشی که این عنصر در مقاومت گیاه به تنش رطوبتی دارد، اهمیت زیادی دارد. این پژوهش بهمنظور بررسی وضعیت کلی پتاسیم در خاک و درختان بلوط در 10 منطقه جنگلی در استان کهگیلویه و بویراحمد و معرفی عصارهگیرهای مناسب برای استخراج پتاسیم صورت گرفت. عصارهگیرهای مورد استفاده شامل کلرید سدیم 1 و 2 مولار، کلرید کلسیم 01/0 مولار، مورگان، بیکربنات آمونیم-DTPA، استات آمونیم 1 و 25/0 مولار، استات سدیم 1 مولار، استات منیزیم 1 مولار، اسید نیتریک 1/0 مولار، اسید کلریدریک 2 مولار و اسید سولفوریک 025/0 مولار بودهاند. میانگین پتاسیم محلول، تبادلی، غیرتبادلی، ساختمانی و کل بهترتیب 4/15، 247، 515، 4026 و 4493 میلیگرم در کیلوگرم خاک بوده است. پتاسیم استخراج شده توسط عصارهگیرهای DTPA، استات آمونیوم 25/0 مولار و کلرید سدیم 1 مولار، بیشترین همبستگی را با پتاسیم برگ بلوط نشان دادند. مقدار پتاسیم موجود در برگ بلوط (در دامنه 65/0 تا 18/1 درصد) همبستگی معناداری با پتاسیم تبادلی خاک نشان داد. نتایج نشان داد که میزان پتاسیم در نیمی از نمونههای گیاه کمتر از حد بحرانی بودهاست. عصارهگیرهای کلریدسدیم 1 مولار و استاتآمونیوم 25/0 مولار، بهدلیل همبستگی بیشتر، سادگی روش و اقتصادیبودن جهت استخراج پتاسیم پیشنهاد میگردند.
علوم خاک
جلال صادقی؛ امیر لکزیان؛ اکرم حلاج نیا؛ مینا علیخانی مقدم
چکیده
استفاده از جاذبهای مختلف بهمنظور حذف فلزات سنگین از محیطهای آبی موضوعی است که به فراوانی در مطالعات مختلف به آن پرداخته شده است. با این وجود همچنان استفاده از جاذبهای ارزان با قابلیت جذب بالا؛ از جمله موضوعاتی است که در بحث حذف فلزات سنگین از محیطهای آبی مطرح میباشد. در این مطالعه به بررسی تأثیر کربندات قارچی بر سینتیک، ...
بیشتر
استفاده از جاذبهای مختلف بهمنظور حذف فلزات سنگین از محیطهای آبی موضوعی است که به فراوانی در مطالعات مختلف به آن پرداخته شده است. با این وجود همچنان استفاده از جاذبهای ارزان با قابلیت جذب بالا؛ از جمله موضوعاتی است که در بحث حذف فلزات سنگین از محیطهای آبی مطرح میباشد. در این مطالعه به بررسی تأثیر کربندات قارچی بر سینتیک، همدما و ترمودینامیک جذب سرب پرداخته شد. بدینصورت که پس از کشت قارچ Alternaria alternata، اگزوپلی ساکارید این قارچ استخراج و با استفاده از روش هیدروترمال و به کمک اتوکلاو با پوشش تفلون در دمای 200 درجه سلسیوس بهمدت 24 ساعت به کربندات تبدیل شد. در ادامه جذب سینتیک، همدما و ترمودینامیک جذب سرب توسط این نانو جاذب بررسی شد. در این آزمایش 7 سطح غلظت سرب (100، 200، 300، 400، 500، 750 و 1000 میلیگرم در لیتر)، 7 زمان تماس (5، 10، 15، 20، 25، 30 و 60 دقیقه)، 8 سطح pH (2، 4، 6، 7، 8، 9، 10 و 11)، 8 غلظت نانوجاذب (50، 100، 200، 300، 400، 500، 750 و 1000 میلیگرم در لیتر)، 3 قدرت یونی محلول (1/0، 01/0 و 001/0 مولار کلرید پتاسیم) و 5 نوع دمای محلول (25، 30، 35، 40 و 45 درجه سلسیوس) بررسی شد. نتایج نشان داد که حداکثر میزان جذب سرب توسط این جاذب 59/13 میلیگرم بر گرم بود. از میان مدلهای سینتیک جذب انتخاب شده (شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم و پخشیدگی درون ذرهای)، دادهها به خوبی توسط مدل شبه مرتبه دوم با 99/0 =R2 و 064/0 = RMSE توصیف شد. معادله لنگمویر بهترین برازش را برای همدما جذب سرب در این مطالعه نشان داد که بیانگر جذب تک لایهای و همگن سرب توسط جاذب مورد مطالعه بود. مقادیر مثبت DH° (kJ mol-1 3/13) و DS (J mol °K-1 34/70) نشاندهنده گرماگیر بودن واکنش و افزایش بینظمی در سطح مشترک جامد-مایع در طول جذب سرب توسط کربندات قارچی بود. مقادیر منفی DG نیز نشاندهنده خود به خودی بودن واکنش جذب بود.
علوم خاک
زهره مصلح قهفرخی؛ ابوالفضل آزادی
چکیده
با توجه به اینکه دقت و صحت تمام اطلاعات خاکشناسی وابسته به بهترین گمانهزنی در مورد مکان تغییرات خاکها در قالب تعیین الگوی نمونهبرداری میباشد، انتخاب روشی کارآمد که بتواند به بهترین شکل این تغییرات را رصد نماید بسیار حائز اهمیت است. تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با بررسی تأثیر تصادفی بودن انتخاب نمونهها در روش فرامکعب ...
بیشتر
با توجه به اینکه دقت و صحت تمام اطلاعات خاکشناسی وابسته به بهترین گمانهزنی در مورد مکان تغییرات خاکها در قالب تعیین الگوی نمونهبرداری میباشد، انتخاب روشی کارآمد که بتواند به بهترین شکل این تغییرات را رصد نماید بسیار حائز اهمیت است. تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با بررسی تأثیر تصادفی بودن انتخاب نمونهها در روش فرامکعب لاتین بر صحت نقشهها انجام شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی دقت روش فرامکعب لاتین در انتخاب موقعیت نمونهبرداری بهمنظور انجام مطالعات نقشهبرداری رقومی خاک در منطقهای از شهرستان بروجن در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. با توجه به اینکه، چندین مرتبه نمونهبرداری میدانی برای ارزیابی روش نمونهبرداری خاک امری غیرمنطقی است در این پژوهش تلاش گردید تا از روشهای شبیهسازی بر اساس نقشههایی با صحت بسیار بالا برای این منظور استفاده شود. فاصله باهاتاچاریا برای کمّیسازی فاصله بین توزیع احتمال جامعه اصلی و اجراهای مختلف روش فرامکعب لاتین استفاده گردید. نقشه ویژگیهای خاک (درصد کربنات کلسیم معادل، رس و کربن آلی) عمق سطحی (صفر تا 30 سانتیمتر) با استفاده از روش ماشینبردار پشتیبان تهیه گردید و اعتبارسنجی شد. علاوه بر آن، انتخاب موقعیت نقاط نمونهبرداری با استقاده از روش فرامکعب لاتین با تراکم 200 نقطه با 500 مرتبه اجرا انجام گردید. در هر مرحله، اعتبارسنجی برای پیشبینی ویژگیهای خاک با استفاده از R2، RMSE و %RMSE انجام شد. نتایج نشان داد که برای تمامی ویژگیهای مورد بررسی، مدل ماشینبردار پشتیبان از صحت قابل قبولی (%RMSE کمتر از 40) برخوردار میباشد. از سوی دیگر، نتایج گویای آن است که خروجیهای مختلف روش فرامکعب لاتین در اجراهای مختلف آن بر صحت مدلسازی تأثیرگذار است و مقادیر RMSE مدل در حالتهای مختلف برای درصد کربنات کلسیم معادل، رس و کربن آلی بهترتیب از 1/1، 1/1 و 02/0 تا 2/3، 2 و 12/0 متغیر است. اگرچه این موضوع متأثر از ویژگی مورد بررسی و میزان تغییرات آن در منطقه مورد مطالعه نیز میباشد.
علوم خاک
هانیه عسگری؛ مجتبی بارانی مطلق؛ سید علیرضا موحدی نائینی؛ امیر بابائی
چکیده
اکسید گرافن بهدلیل سطح بسیار زیاد و ساختار دو بعدی منحصر به فرد، بستر ایدهآلی را برای بارگیری مواد مغذی و بررسی پتانسیل این ماده جدید در رهاسازی عناصر غذایی فراهم میکند. در این مطالعه سنتز ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن (GO-P) بهعنوان منبع تأمین فسفر انجام شد. بدین منظور سنتز اکسید گرافن به روش هامرز و بارگذاری آهن بر روی اکسید ...
بیشتر
اکسید گرافن بهدلیل سطح بسیار زیاد و ساختار دو بعدی منحصر به فرد، بستر ایدهآلی را برای بارگیری مواد مغذی و بررسی پتانسیل این ماده جدید در رهاسازی عناصر غذایی فراهم میکند. در این مطالعه سنتز ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن (GO-P) بهعنوان منبع تأمین فسفر انجام شد. بدین منظور سنتز اکسید گرافن به روش هامرز و بارگذاری آهن بر روی اکسید گرافن صورت گرفت و سپس بارگذاری فسفات بر روی ترکیب اکسید گرافن-آهن انجام شد که یون آهن در این ترکیب، بهعنوان پل عمل میکند. غلظت فسفر و آهن کل، pH، EC، آنالیز طیفسنجی پراش پرتو ایکس (EDS)، وزن مخصوص ظاهری و ظرفیت نگهداشت آب کود در خاک ترکیب سنتز شده فسفر اندازهگیری شد. نتیجه آنالیز EDS، بارگذاری فسفر بر روی اکسید گرافن را تأیید نمود. ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن (GO-P) بهصورت پودری شکلسیاه رنگ، دارای 5/35 درصد P2O5، 1/31 درصد P2O5 محلول در آب، 6/19 درصد آهن و 28/15 درصد پتاسیم کل بود. هدف از این مطالعه بررسی برخی از خصوصیات ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن (GO-P) و اختلاط آن با کود سوپر فسفات تریپل به نسبت 50:50 درصد فسفر (GO-P-TSP) در مقایسه با کود محلول سوپر فسفات تریپل (TSP) و تأثیر آنها بر غلظت عناصر غذایی در اندام هوایی گیاه گندم بود. آزمایش گلخانهای از طریق آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) با 10 تیمار شامل سه سطح کودی (1-ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن، 2-سوپر فسفات تریپل و 3- اختلاط ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن و سوپر فسفات تریپل با نسبت 50:50 درصد فسفر) و سه سطح کوددهی (10، 15و 20 میلیگرم بر کیلوگرم) و یک شاهد بدون کوددهی فسفر در سه تکرار انجام و با استفاده از نرمافزارSAS تجزیه آماری شدند. مقایسه میانگینها در سطح اطمینان 99 درصد با استفاده از آزمون LSD انجام شد. طبق نتایج بدست آمده pH ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن 8/5 که تقریباً 5/2 واحد بالاتر از کود سوپر فسفات تریپل، وزن مخصوص ظاهری آن 32/0 که بهطور قابل توجهی از کود سوپر فسفات تریپل کمتر و EC آن مشابه EC کود سوپر فسفات تریپل بود. ظرفیت نگهداشت آب کود در خاک با تیمار ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن (GO-P) در مقایسه با خاک (شاهد) و سایر ترکیبات اضافه شده به خاک، بالاترین مقدار بود. بیشترین وزن تازه اندام هوایی (6/10 گرم در گلدان)، وزن خشک اندام هوایی (03/2 گرم در گلدان)، غلظت فسفر در اندام هوایی (31/0 درصد) و غلظت فسفر خاک بعد از برداشت گیاه (5/9 میلیگرم بر کیلوگرم) مربوط به تیمار ترکیب فسفره بر پایه اکسید گرافن در سطح 20 میلیگرم بر کیلوگرم بود. این پژوهش نشان داد ترکیب مبتنی بر اکسید گرافن در مقایسه با کود سوپر فسفات تریپل کارایی بالاتری در رشد رویشی و افزایش فراهمی فسفر داشت.
علوم خاک
امیر حسن زاده؛ محسن حمیدپور
چکیده
در خاکهای آهکی که بخش عمدهای از اراضی زراعی و باغی کشورمان را شامل میگردد، مقادیر زیادی از فسفر موجود در کودهای شیمیایی، بعد از ورود به خاک نامحلول و بهصورت فسفاتهای کلسیم یا آپاتیت تبدیل شده و بههمین منظور امروزه برای افزایش کارایی آنها و همچنین کاهش آلودگی زیستمحیطی ناشی از کاربرد این کودها به ترکیبات جدید کندرها ...
بیشتر
در خاکهای آهکی که بخش عمدهای از اراضی زراعی و باغی کشورمان را شامل میگردد، مقادیر زیادی از فسفر موجود در کودهای شیمیایی، بعد از ورود به خاک نامحلول و بهصورت فسفاتهای کلسیم یا آپاتیت تبدیل شده و بههمین منظور امروزه برای افزایش کارایی آنها و همچنین کاهش آلودگی زیستمحیطی ناشی از کاربرد این کودها به ترکیبات جدید کندرها توجه ویژهای شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر pH و نسبتهای کاتیون دو ظرفیتی به سه ظرفیتی بر سرعت رهاسازی فسفر از هیدروکسیدهای دوگانه لایهای (LDHs) بود. در این پژوهش ابتدا دو نوع Mg-Al-LDH با آنیون بین لایهای نیترات و با نسبتهای کاتیون دو ظرفیتی به سه ظرفیتی دو به یک و سه به یک (بهترتیب LDH-N1 و LDH-N2) ساخته شدند و سپس با استفاده از روش تبادل یونی، آنیون بین لایهای با آنیون فسفات جایگزین شد و در نهایت دو Mg-Al-LDH با آنیون بینلایهای فسفات تهیه گردید. آزمایشات پیمانهای در محلول زمینه 0/03 مولار نیترات پتاسیم جهت بررسی اثر pH و زمان بر سرعت رهاسازی فسفر از LDH-P1 و LDH-P2انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش pH از 6 به 8 در حضور محلول زمینه 0/03 مولار نیترات پتاسیم، منجر به افزایش فسفر رهاشده از هر دو نوع LDH شد. بهعنوان مثال با افزایش pH اولیه سوسپانسیونها از ۶ به ۸ مقدار فسفر رهاشده از LDH-P1 از 59/38 میلیگرم بر کیلوگرم به 91/41 میلیگرم بر کیلوگرم افزایش یافت. در هر دو pH مورد مطالعه (6 و 8)، مقدار فسفر رهاشده از LDH-P2 بهترتیب 46/1، 33/1 برابر بیشتر ازLDH-P1 بود. سرعت رهاسازی فسفر ازLDH در مرحله اول از 0 تا 400 دقیقه، دارای سرعت بیشتر و در طی 400-1175 دقیقه با سرعت کمتری ادامه یافت. همچنین بر اساس نتایج، در بین معادلات سینتیکی مطالعه شده، معادلات شبه مرتبه دوم و پخشیدگی پارابولیکی بهترین برازش را بر دادههای رهاسازی فسفر داشتند.