زراعت
دنیا پرماه؛ حمیدرضا چقازردی؛ فرزاد مندنی؛ علی بهشتی آل آقا؛ دانیال کهریزی
چکیده
تولید عملکرد مطلوب در کشت دیم بهطور مستقیم به میزان بارندگی و ذخیره رطوبت در خاک بستگی دارد. سیستم خاکورزی بهطور مستقیم بر محتوی ذخیره رطوبتی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تأثیر میگذارد و انتخاب سیستم مناسب خاکورزی درنهایت عملکرد محصول را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین منظور و با توجه به ارزش کشت گیاهان دانه روغنی، آزمایشی ...
بیشتر
تولید عملکرد مطلوب در کشت دیم بهطور مستقیم به میزان بارندگی و ذخیره رطوبت در خاک بستگی دارد. سیستم خاکورزی بهطور مستقیم بر محتوی ذخیره رطوبتی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تأثیر میگذارد و انتخاب سیستم مناسب خاکورزی درنهایت عملکرد محصول را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین منظور و با توجه به ارزش کشت گیاهان دانه روغنی، آزمایشی برای بررسی تأثیر خاکورزی و کوددهی بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ در شرایط دیم انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و بهصورت دیم انجام گردید. تیمارها شامل سامانههای خاکورزی (خاکورزی مرسوم، خاکورزی کاهشیافته و بیخاکورزی) بهعنوان عامل اصلی و کود NPK (مخلوطی از کودهای اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم)، در چهار سطح صفر، 33، 66 و 100 درصد بهعنوان عامل فرعی بودند. در تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت تمام مدیریتهای زراعی بر اساس مدیریت مرسوم منطقه مورد بررسی و به شیوه کشاورز صورت گرفت. در مرحله رسیدگی فیزیولوژیک نمونهبرداری نهایی یا برداشت بهصورت دستی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صفات مورد بررسی شامل شاخص سطح برگ، میزان ماده خشک، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد زیستی تحت تأثیر سیستم خاکورزی، کود و اثر متقابل آنها قرار گرفتند. بالاترین عملکرد دانه گلرنگ به میزان 6/195 گرم در مترمربع از نسبت کودی 33 درصد و خاکورزی مرسوم و کمترین عملکرد دانه به میزان 2/116 گرم در مترمربع نیز از بیخاکورزی و عدم مصرف کود حاصل شد. نتایج نشان داد که سیستم خاکورزی مرسوم نسبت به کم خاکورزی و بیخاکورزی نتیجه بهتری داشت. در بیشتر صفات مورد بررسی کاربرد نسبت 33 و 66 درصد نیاز کودی سبب بهترین نتیجه شده و نسبت کودی 100 درصد تأثیرات منفی بر جای گذاشته است که این امر نشان دهنده نیاز کودی کمتر این رقم در شرایط مورد مطالعه نسبت به ارقام در مناطق دیگر میباشد. با توجه به اینکه پژوهش در سالهای پرباران انجام شد، خاکورزی مرسوم بهتر از کم خاکورزی بوده است. پیشنهاد میشود میزان تولید این گیاه در شرایط آبیاریهای مختلف و محدودیت رطوبتی ارزیابی شود تا سیستمهای خاکورزی و روشهای مدیریتی با دقت بیشتری بررسی و انتخاب شوند.
علوم خاک
فاطمه رخش؛ احمد گلچین؛ علی بهشتی آل آقا
چکیده
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: ...
بیشتر
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: نوع رس (ورمیکولیت و زئولیت)، سطوح مختلف رس (صفر، 15، 30 و 45 درصد وزنی) و نوع کاتیون تبادلی (Na+، Ca2+ و Al3+) بودند. نمونههای خاک با توجه به مقدار و نوع رس و نوع کاتیون تبادلی، بهصورت جداگانه تهیه و به نمونهها بقایای یونجه اضافه گردید. پس از افزودن مایه تلقیح و هوا خشک کردن نمونهها، مجدداً رطوبت نمونهها با استفاده از آب مقطر به 60 درصد ظرفیت مزرعه رسید و به مدت 60 روز و در دمای 23 درجه سلسیوس در تاریکی نگهداری شدند. نتایج نشان دهنده تأثیر نوع و مقدار رس و نوع کاتیون تبادلی بر معدنی-شدن نیتروژن آلی بود. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار هر دو نوع رس، درصد نیتروژن معدنی و فعالیت آنزیمهای فسفاتاز اسیدی و قلیایی و سلولاز کاهش یافته ولی نیتروژن زیستتوده میکروبی افزایش یافت. بیشترین درصد نیتروژن معدنی در رسهای اشباع شده با کاتیون کلسیم، پس از 60 روز و کمترین مقدار درصد نیتروژن معدنی، در رسهای اشباع شده با کاتیون آلومینیوم پس از 15 روز خوبانیدن به دست آمدند. بیشترین درصد نیتروژن معدنی شده، نیتروژن زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیمها در نمونههای دارای رس ورمیکولیت اندازهگیری گردید.
علوم خاک
شکوفه مرادی؛ محمدرضا ساریخانی؛ علی بهشتی آل آقا؛ عادل ریحانی تبار؛ سید سیامک علوی کیا؛ علی بنده حق؛ روح اله شریفی
چکیده
آلایندههای آلی از جمله ترکیبات نفتی، یک مشکل جهانی برای سلامت محیطزیست و موجودات زنده محسوب میشوند که میتوانند ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک را تحت تأثیر قرار دهند. در این تحقیق، شاخصهای زیستی از جمله جمعیت میکروبی و فعالیت آنزیم اورهآز در خاکهای آلوده به نفت نفت-شهر کرمانشاه مورد توجه بود. بهمنظور بررسی ...
بیشتر
آلایندههای آلی از جمله ترکیبات نفتی، یک مشکل جهانی برای سلامت محیطزیست و موجودات زنده محسوب میشوند که میتوانند ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک را تحت تأثیر قرار دهند. در این تحقیق، شاخصهای زیستی از جمله جمعیت میکروبی و فعالیت آنزیم اورهآز در خاکهای آلوده به نفت نفت-شهر کرمانشاه مورد توجه بود. بهمنظور بررسی اثرات آلودگی نفتی طولانیمدت و طبیعی، 120 نمونه خاک آلوده با سطوح مختلف نفت؛ آلودگی شدید (H:High)، متوسط (M:Moderate) و کم (L: Low) از عمق 15-0 سانتیمتری از 4 منطقه مختلف تهیهشد. پس از اندازهگیری ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاکها، شمارش میکروبی و اندازهگیری فعالیت اورهآز انجامشد. برای تعیین جمعیت میکروبی کل و باکتریهای درگیر در تجزیه نفت، بهترتیب اقدام به شمارش میکروبی در محیط کشتهای NA (Nutrient Agar) و CFMM (Carbon Free Minimal Medium) شد که رابطه مستقیمی با افزایش میزان نفت داشت. میانگین درصد نفت اندازهگیری شده به روش سوکسله، بهترتیب 03/4، 95/9 و 50/22 درصد بهترتیب برای سطوح L، M و H بهدست آمد. نتایج نشان داد که با افزایش شدت آلودگی، جمعیت میکروبی افزایش یافت. بالاترین جمعیت میکروبی شمارششده در محیط کشت NA، در خاکهای با آلودگی شدید CFU/g 105×54/9 و پایینترین جمعیت در خاکهای با آلودگی کمCFU/g 105×25/3 بهدست آمد. در محیط کشت CFMM نیز بیشترین و کمترین جمعیت بهترتیب در خاکهای با آلودگی شدید و کم با مقادیر CFU/g 105×11/3 و 104×11/8 بهدست آمد. میزان افزایش جمعیت میکروبی در دو محیط NA و CFMM با افزایش آلودگی بهترتیب 9/2 و 8/3 برابر بود. برای هردو محیط کشت، منطقه 1 دارای بیشترین جمعیت و بیشترین درصد آلودگی نفتی و منطقه 4 دارای کمترین جمعیت و کمترین درصد آلودگی نفتی بود. پایینترین فعالیت اورهآز در منطقه 1 و بالاترین آن در منطقه 4 مشاهده شد. آلودگی نفتی نمونههای خاک منجر به کاهش فعالیت اورهآز شد به گونهای که بیشترین فعالیت آنزیمی در خاکهای با آلودگی کم ( µgNH4/g.h90/594) و کمترین فعالیت در خاکهای با آلودگی شدید (µgNH4/g.h 11/176) بهدست آمد، میزان درصد کاهش فعالیت با افزایش سطح آلودگی 5/70 درصد بود. آنالیز مؤلفههای اصلی نیز انجام شد و 71 درصد از واریانس تراکمی نمونهها توسط دو مؤلفه اول (مؤلفه بیوشیمیایی و مؤلفه فیزیکی) قابل توجیه بود. یافتههای این تحقیق نشان داد که آلودگی نفتی طولانیمدت و طبیعی باعث گزینش جامعه میکروبی مقاوم به نفت شده و بنابراین پاسخ مثبت آنها به حضور ترکیبات نفتی را شاهد بودیم اما فعالیت آنزیم اورهآز تحت تأثیر آلودگی نفتی کاهش یافت. بهنظر اثرات بازدارندگی ترکیبات نفتی بر فعالیت اورهاز یا جامعه غالب میکروبی با فعالیت اورهاز محدود، سبب شده است تا فعالیت اورهاز واکنش منفی به حضور آلاینده نفتی نشان دهد.
علوم خاک
مهرانگیز سادات ساداتی؛ علی بهشتی آل آقا؛ فردین حامدی
چکیده
تغییر کاربری اراضی، تأثیر زیادی بر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک میگذارد. در این پژوهش تأثیر رهاسازی اراضی کشاورزی که به مدت حداقل 10 سال رهاشدهاند بر شاخصهای pH، EC، وزن مخصوص ظاهری، پایداری خاکدانهها، میزان فسفر، نیتروژن و کربن آلی خاک، معدنی شدن کربن آلی، کسر متابولیکی و کربن زیستتوده میکروبی در دو عمق صفر تا ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی، تأثیر زیادی بر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک میگذارد. در این پژوهش تأثیر رهاسازی اراضی کشاورزی که به مدت حداقل 10 سال رهاشدهاند بر شاخصهای pH، EC، وزن مخصوص ظاهری، پایداری خاکدانهها، میزان فسفر، نیتروژن و کربن آلی خاک، معدنی شدن کربن آلی، کسر متابولیکی و کربن زیستتوده میکروبی در دو عمق صفر تا 20 و 20 تا 40 سانتیمتری در 3 منطقه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رهاسازی اراضی کشاورزی پایداری خاکدانهها را بهطور معنیدار افزایش و میزان رس قابل انتشار را کاهش داد. جرم مخصوص ظاهری نیز در اثر رهاسازی اراضی کشاورزی در کلیه مناطق بهجز در منطقه قلعه کهنه کاهش یافت. نتایج تجزیهوتحلیل ویژگیهای شیمیایی خاک حاکی از کاهش pH خاک در کلیه مناطق و اعماق بهجز در منطقه قلعه کهنه بود. نتایج بیولوژیکی نیز نشان داد که رهاسازی اراضی کشاورزی سبب تغیر ویژگیهای بیولوژیکی شد. رهاسازی اراضی کشاورزی در هر سه منطقه منجر به افزایش کربن زیستتوده میکروبی و تنفس میکروبی خاک شد. بالا بودن تنفس میکروبی در اراضی رهاشده به احتمال زیاد به کربن آلی بیشتر در این خاکها مرتبط است. هدر رفت ماده آلی خاک بر اثر کشت و کار و مدیریت نامناسب خاک اغلب عامل اصلی کاهش تنفس خاک در اراضی کشاورزی نسبت به اراضی رها شده است. بهطور خلاصه، تغییر کاربری اراضی از کشاورزی به رهاشده باعث بهبود شاخصهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی کیفیت خاک، بهویژه لایه سطحی خاک گردید که نهایتاً بهبود کیفیت خاک را در تمامی مناطق مورد مطالعه در پی داشته است. از اینرو، میتوان چنین نتیجه گرفت که رهاسازی اراضی کشاورزی با افزایش ورود کربن به خاک، بهبود خاکدانهها و بهبود فعالیت میکروبی خاک باعث افزایش سلامت خاک گردیده است.
علوم خاک
نقشینه یاری نیلاوره؛ علی بهشتی آل آقا؛ مهین کرمی؛ مرضیه صادقی
چکیده
آلودگی خاک با هیدروکربنهای نفتی یک مشکل زیستمحیطی مهم است. روشهای فیزیکی و شیمیایی متعددی برای مقابله با آلودگیهای نفتی در خاک وجود دارد. گیاهپالایی یک فناوری نسبتاً نوین پالایش خاکهای آلوده است که در آن از گیاهان مقاوم و مناسب جهت حذف یا کاهش غلظت آلایندهها از محیطزیست استفاده میشود. در این پژوهش، خاک آلوده به هیدروکربنهای ...
بیشتر
آلودگی خاک با هیدروکربنهای نفتی یک مشکل زیستمحیطی مهم است. روشهای فیزیکی و شیمیایی متعددی برای مقابله با آلودگیهای نفتی در خاک وجود دارد. گیاهپالایی یک فناوری نسبتاً نوین پالایش خاکهای آلوده است که در آن از گیاهان مقاوم و مناسب جهت حذف یا کاهش غلظت آلایندهها از محیطزیست استفاده میشود. در این پژوهش، خاک آلوده به هیدروکربنهای نفتی از اطراف چاههای استخراج نفت غرب استان کرمانشاه برداشت شد. محل نمونه-برداری خاک غیر آلوده کمترین فاصله را با محل نمونهبرداری خاک آلوده داشت. پس از تعیین مقدار کل هیدروکربنهای نفتی در خاکهای آلوده، خاکهای آلوده با خاک غیر آلوده در 4 نسبت وزنی مختلف (صفر، 10، 25 و 35 درصد آلودگی) با یکدیگر مخلوط شدند. سپس بذر 6 گیاه مختلف (جو، چمن، یونجه، شاهدانه، گاودانه و کاملینا) در 3 تکرار در گلدانها کشت شدند. پس از اتمام دوره کشت، گیاهان برداشت و برخی ویژگیهای فیزیولوژیک گیاهان و همچنین درصد کاهش هیدروکربنهای نفتی در خاک اندازهگیری شدند. بهطورکلی رشد اکثر گیاهان روند کاهشی متناسب با افزایش میزان آلودگی خاک از خود نشان داد، اما این کاهش رشد در گیاهان مختلف، متفاوت بود. گیاه کاملینا اگرچه قادر به جوانهزنی در خاکهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی بود اما وجود این آلایندهها در خاک مانع از رشد و عملکرد مناسب گیاه شد، بنابراین استفاده از آن در مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده به نفت، توصیه نمیشود. طبق نتایج مقایسه میانگین-ها، درصد هیدروکربنهای نفتی در تیمارهای کشت شده، تفاوت آماری معنیداری با تیمار بدون کشت نداشت و از آنجایی که کل خاکهای مورد بررسی استریل نشده و دارای باکتریهای بومی بودند پس احتمالاً تجزیه و حذف هیدروکربنها توسط باکتریهای بومی موجود در خاک صورت گرفته است. از اینرو احتمال میرود که تقویت باکتریهای بومی در این گونه خاکها باعث افزایش تجزیه و تخریب هیدروکربنهای نفتی شود.
علوم خاک
سحر مهرنوش؛ علی بهشتی آل آقا؛ فاطمه رخش؛ مرتضی پوررضا؛ علی اکبر صفری سنجانی
چکیده
نگهداری و حفظ جنگلهای دست کاشت در سرزمینهای خشک و نیمهخشک وابسته به بررسی ویژگیهای خاک است، زیرا این جنگلها بهمرور زمان ویژگیهای خاک را تغییر داده و مطالعه این تغییرات موجب افزایش آگاهی و حفظ جنگلها میشود. پژوهش کنونی با هدف بررسی پیامدهای خوب و بد این تودههای گیاهی جنگلی بر کیفیت زیستی خاک انجام شد. دو نوع جنگل (سوزنیبرگ ...
بیشتر
نگهداری و حفظ جنگلهای دست کاشت در سرزمینهای خشک و نیمهخشک وابسته به بررسی ویژگیهای خاک است، زیرا این جنگلها بهمرور زمان ویژگیهای خاک را تغییر داده و مطالعه این تغییرات موجب افزایش آگاهی و حفظ جنگلها میشود. پژوهش کنونی با هدف بررسی پیامدهای خوب و بد این تودههای گیاهی جنگلی بر کیفیت زیستی خاک انجام شد. دو نوع جنگل (سوزنیبرگ و پهنبرگ) که بر روی یک چشمانداز با درجه و جهت شیب یکسان بود انتخاب شدند. 5 تیمار (زمین کشاورزی، زمین بکر، گونه اقاقیا، سرو نقرهای و درخت کاج) انتخاب شده و در 3 تکرار از لایه صفر تا 5 سانتیمتر در دو بخش سایهانداز و دور از سایهانداز درخت به گونه تصادفی نمونهگیری مرکب از خاک انجام شد. نتایج تجزیهوتحلیل ویژگیهای زیستی خاک نشان داد که بالاترین مقادیر ویژگیهای تنفس خاک و مقدار ماده آلی مصرفشده (89/12 میلیگرم بر کیلوگرم)، تنفس برانگیخته (97/753 میلیگرم بر کیلوگرم)، کربن زیستتوده میکروبی (04/1 میکروگرم کربن بر گرم کربن زیستتوده میکروبی در روز)، فعالیتهای آنزیمی و تنفس قارچی در سوزنیبرگان اندازهگیری شد. اگرچه مقدار این ویژگیها در پهن برگان نیز قابلتوجه بود اما دارای تفاوت معنیداری بودند. همچنین بالاترین مقادیر کسر متابولیکی (04/1 و 99/0 میکروگرم کربن بر گرم کربن زیستتوده میکروبی در روز) و تنفس باکتریایی (به ترتیب 6/0 و 78/0 میلیگرم دی اکسید کربن بر گرم خاک) در پوششهای کشاورزی و چراگاه مشاهده شد. نتایج نشان داد که در منطقه بیستون جنگلکاری با گونههای پهنبرگ و بهخصوص سوزنیبرگ باعث بهبود کیفیت خاک نسبت به پوششهای کشاورزی و چراگاه شده است که میتواند وابسته به انباشتگی لاش برگ فراوان و خاستگاه کربن آلی برای ریزجانداران در این پوششها باشد.