ثمین انصاری؛ علیرضا مساح بوانی؛ عباس روزبهانی
چکیده
امروزه موضوع تغییر اقلیم و مشکلات ناشی از آن از بحرانهای اساسی مدیریت منابع آب می باشد و از طرف دیگر با توجه به اینکه آب های زیرزمینی یکی از مهمترین منابع تامین آب می باشد تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر آب های زیرزمینی و تخمین دقیق میزان تغذیه آنها در دوره آتی ضرورت می یابد. در این تحقیق برای بررسی اثرات سناریوهای تغییر اقلیم بر منابع ...
بیشتر
امروزه موضوع تغییر اقلیم و مشکلات ناشی از آن از بحرانهای اساسی مدیریت منابع آب می باشد و از طرف دیگر با توجه به اینکه آب های زیرزمینی یکی از مهمترین منابع تامین آب می باشد تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر آب های زیرزمینی و تخمین دقیق میزان تغذیه آنها در دوره آتی ضرورت می یابد. در این تحقیق برای بررسی اثرات سناریوهای تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی، مطالعه موردی بر روی دشت سفید دشت واقع در حوزه آبریز مخزن چغاخور واقع در استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است. در راستای این هدف از یکی از مدل های سه بعدی جفت شده اقیانوس- اتمسفر گردش عمومی جو 4AOGCM با نام HadCM3 برای شبیه سازی سری های زمانی متغیرهای اقلیمی دما و بارش تحت سناریوهای انتشار B1 و A2 در دوره آتی استفاده شد. همچنین بهمنظور ریز مقیاس نمائی دادههای اقلیمی روزانه جهت تولید سناریوهای اقلیمی منطقه ای از مدل LARS-WG استفاده شد. برای شبیه سازی رواناب سطحی منطقه، مدل IHACRES با داده های ماهانه دما، بارش و رواناب مشاهداتی واسنجی گردید. در ادامه به منظور مدلسازی سطح آب زیرزمینی منطقه، مدل GMS در دو حالت ماندگار و غیر ماندگار برای یک سال آبی واسنجی شده و سپس با استفاده داده های چهار سال آبی صحت سنجی شد. نهایتاً رواناب تولیدی و بارش در دوره آتی تحت عنوان پارامتر تغذیه به مدل سفره آب زیرزمینی وارد شده و اثر تغییرات اقلیمی در سطح ایستابی زیرزمینی با شبیه سازی آبخوان نام برده توسط نرم افزار GMS5 مورد برررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بارندگی در دوره آتی تحت سناریوی های B1 و A2 به ترتیب حدود 26 و 33 درصد افزایش خواهد داشت. همچنین در دوره آتی در انتهای دوره (سال 2035) میزان تجمعی تغذیه آب زیرزمینی در سناریوی A2 به B1 حدود 10 متر مکعب بر ثانیه افزایش داشته که حاکی از افزایش اثرات تغییر اقلیم در سناریوی A2 نسبت به سناریوی B1 می باشد. ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی این منطقه به منظور برنامه ریزی برای تعیین میزان بهره برداری از این منابع با لحاظ شرایط اقلیمی پیشرو در دوره آتی و ارائه راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم جهت حفظ این منابع و مدیریت صحیح آبخوان به مدیران مربوطه کمک شایانی می نماید.
محمد ابراهیم بنی حبیب؛ خدیجه حسنی؛ علیرضا مساح بوانی
چکیده
در این تحقیق، اثرات تغییر اقلیم بر متغیرهای هیدرولوژیکی و اقلیمی حوضه آبریز سد شاهچراغی واقع در استان سمنان، با استفاده از مدل جامع ارزیابی اثر تغییر اقلیم بررسی شده است. در مدل پیشنهادی، زیرمدل LARS-WG برای تبدیل خروجی روزانه مدل CGCM3 تحت سناریوهای A1B، A2 و B1 به مقیاس محلی و زیرمدل شبکه عصبی مصنوعی (7زیرمدل بدست آمده با استفاده از ترکیبهای ...
بیشتر
در این تحقیق، اثرات تغییر اقلیم بر متغیرهای هیدرولوژیکی و اقلیمی حوضه آبریز سد شاهچراغی واقع در استان سمنان، با استفاده از مدل جامع ارزیابی اثر تغییر اقلیم بررسی شده است. در مدل پیشنهادی، زیرمدل LARS-WG برای تبدیل خروجی روزانه مدل CGCM3 تحت سناریوهای A1B، A2 و B1 به مقیاس محلی و زیرمدل شبکه عصبی مصنوعی (7زیرمدل بدست آمده با استفاده از ترکیبهای متفاوتی از پارامترهای ورودی شامل، دما، بارش و همچنین تابش خورشیدی) برای شبیهسازی جریان ورودی به مخزن در آینده استفاده و با استفاده از آمار دوره پایه
2008-1990واسنجی شده اند.در نهایت جریان ورودی به مخزن سد در دوره آتی (2044-2015) شبیه سازی و با دوره پایه مقایسه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با وجود متوسط افزایش دمای حداقل و حداکثر به ترتیب برابر 15/1 و 21/1 درجه سانتیگراد در دوره آینده نسبت به دوره پایه، میزان تابش خورشیدی تغییرات محسوسی نداشته است و به طور متوسط 55/0درصد در دوره آینده افزایش مییابد. همچنین بیشترین افزایش در میزان بارش در دوره آتی در ماه می(129 درصد) و بیشترین کاهش در ماه ژانویه (9 درصد) رخ می دهد. از طرفی بررسی ها نشان از آن دارد که شاهد افزایش جریان ورودی به مخزن در آوریل و میبه میزان 45 و 70 درصد و نیز کاهش میزان جریان در ماه اوت به میزان 18 درصد در دوره آتی خواهیم بود، ولی در مقیاس سالانه میزان جریان ورودی به مخزن حدود 1/2 تا 1/4 درصد در سناریوهای مختلف کاهش مییابد.
ملیحه مزین؛ علی محمد آخوندعلی؛ علیرضا مساح بوانی؛ فریدون رادمنش
چکیده
با توجه به اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب و هیدرولوژی، تغییرات جریان کم آبی به عنوان بخش مهمی از چرخه آب، مورد توجه محققین، مدیران و استفاده کنندگاه از آب در زمینههای مختلف می باشد. رشد جمعیت و کاهش سرانه آب، محدودیت منابع آبی تجدیدپذیر، همچنین وقوع خشکسالیهای پر تکرار در دهه های اخیر در نقاط مختلف جهان، اهمیت پیش بینی وضعیت جریان ...
بیشتر
با توجه به اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب و هیدرولوژی، تغییرات جریان کم آبی به عنوان بخش مهمی از چرخه آب، مورد توجه محققین، مدیران و استفاده کنندگاه از آب در زمینههای مختلف می باشد. رشد جمعیت و کاهش سرانه آب، محدودیت منابع آبی تجدیدپذیر، همچنین وقوع خشکسالیهای پر تکرار در دهه های اخیر در نقاط مختلف جهان، اهمیت پیش بینی وضعیت جریان رودخانه را خصوصاً در فصول خشک سال به منظور مدیریت منابع آبی منطقه ضروری می سازد. شاخصهای مختلفی به منظور سنجش جریان کم آبی یک منطقه وجود دارند. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر سه شاخص Q70، Q90 و Q95 مستخرج از منحنی تداوم جریان در حوزه آبریز رودخانه سزار در دوره آتی 2040-2011 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور لحاظ کردن عدم قطعیت مدلهای AOGCM در تولید سناریوهای اقلیمی از 10 مدل گردش عمومی جو استفاده و تاثیر سناریوهای مذکور در وضعیت جریان رودخانه، پس از ریزمقیاس نمایی توسط مدل LARS-WG، با استفاده از مدل مفهومی بارش-رواناب IHACRES مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج، تغییرات Q70 از 26- درصد تا 190 درصد، Q90 از 54- درصد تا 221 درصد و Q95 از 64- درصد تا 332 درصد در زیرحوضههای مختلف میباشد. نتایج نشان از افزایش نسبی مقادیر شاخصهای کم آبی در زیرحوضههای مورد مطالعه در دوره آتی مورد مطالعه دارد.
مهدی دلقندی؛ سعید برومند نسب؛ بهرام اندرزیان؛ علیرضا مساح بوانی
چکیده
در این مطالعه راهکارهای سازگاری گندم با تغییر اقلیم، توسط مدل گیاهی ارزیابی شده CERES-Wheat برای شرایط آب و هوایی شهرستان اهواز مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور سناریوهای تغییر اقلیم برای دو دوره آتی 2045-2015 و 20100-2070 با استفاده از 13 مدل GCM تحت دو سناریوی انتشار گازهای گلخانه ای A2 و B1 با ریسک 10/0 تولید شد. نتایج مقایسه عملکرد در شرایط تغییر اقلیم ...
بیشتر
در این مطالعه راهکارهای سازگاری گندم با تغییر اقلیم، توسط مدل گیاهی ارزیابی شده CERES-Wheat برای شرایط آب و هوایی شهرستان اهواز مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور سناریوهای تغییر اقلیم برای دو دوره آتی 2045-2015 و 20100-2070 با استفاده از 13 مدل GCM تحت دو سناریوی انتشار گازهای گلخانه ای A2 و B1 با ریسک 10/0 تولید شد. نتایج مقایسه عملکرد در شرایط تغییر اقلیم با دوره مبنا (2010-1980) نشان داد، با قبول ریسک 10/0، عملکرد در دوره های 2045-2015 و 2100-2070 به ترتیب حدود 4 و 15 کاهش می یابد. برای سازگاری با تغییر اقلیم، 4 راهکار به زراعی (تغییر تاریخ کشت، تغییر مقدار نیتروژن مصرفی، تغییر رژیم آبیاری و اصلاح واریته گندم) مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه گرفته شد که تاریخ کشت های 30 آبان ماه (تاریخ کشت نرمال دوره مبنا) و 20 آذرماه به ترتیب برای دوره های 2045-2015 و دوره 2100-2070، مناسبترین تاریخ کشت می باشند. ارقام دیررس متحمل به گرما عملکرد بالاتری را نسبت به ارقام میان رس و زودرس داشتند، که نشان می دهد اصلاح واریته گیاهی راهکاری مناسب برای سازگاری با تغییر اقلیم می باشد. همچنین مشخص گردید که در دوره های آتی مقدار مصرف نیتروژن به میزان 20 درصد کاهش خواهد یافت. افزایش و کاهش یک نوبت آبیاری (40 میلیمتر) نسبت به رژیم آبیاری دوره مبنا، بهترین نتایج عملکرد را به ترتیب برای دوره 2045-2015 و 2100-2070 به همراه داشت. اما از نظر بهره وری مصرف آب (WPI)، کاهش دو نوبت آبیاری نسبت به رژیم آبیاری دوره مبنا، بهترین رژیم آبیاری برای هر دو دوره آتی معرفی شد.
بهاره منصوری؛ حجت احمدزاده؛ علیرضا مساح بوانی؛ سعید مرید؛ مجید دلاور؛ سعید لطفی
چکیده
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم را بر دما، بارندگی و رواناب در دوره های آتی با کمک مدل آماری LARS-WG و مدل مفهومی هیدرولوژیکی SWAT مورد ارزیابی قرار می دهد. برای مطالعه موردی، حوضه زرینه رود، بزرگترین زیرحوضه دریاچه ارومیه، انتخاب شد. در گام اول، به منظور تولید دادههای هواشناسی دوره آتی در حوضه مدل LARS-WG مورد واسنجی قرار گرفت و سپس ...
بیشتر
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم را بر دما، بارندگی و رواناب در دوره های آتی با کمک مدل آماری LARS-WG و مدل مفهومی هیدرولوژیکی SWAT مورد ارزیابی قرار می دهد. برای مطالعه موردی، حوضه زرینه رود، بزرگترین زیرحوضه دریاچه ارومیه، انتخاب شد. در گام اول، به منظور تولید دادههای هواشناسی دوره آتی در حوضه مدل LARS-WG مورد واسنجی قرار گرفت و سپس از 14 مدل از مدل های AOGCM استفاده گردیده و خروجی این مدل ها برای دوره 2030-2015 در 6 ایستگاه سینوپتیک با استفاده از مدل LARS-WG کوچک مقیاس شدند. از مدل SWAT جهت ارزیابی تأثیرات تغییر اقلیم بر میزان رواناب حوضه استفاده گردید. بدین منظور ابتدا این مدل با استفاده از 6 ایستگاه هیدرومتری برای دوره 2007-1987 واسنجی و اعتبارسنجی شد که مقادیر ضریب تعیین (R2 ) به ترتیب بین 49/0 تا 71/0 و 54/0 تا 77/0 بدست آمد. در ادامه با معرفی میانگین نتایج ریزمقیاس شده مدل های AOGCM به مدل SWAT تغییرات رواناب خروجی از حوضه در طی دوره 2030-2015 شبیه سازی گردید. میانگین نتایج مدل LARS-WG نشان داد که متوسط ماهانه درجه حرارت حداقل و حداکثر در دوره 2030-2015 افزایش خواهد یافت. همچنین متوسط ماهانه بارندگی در فصل بهار کاهش یافته در حالی که به مقدار آن در فصل های تابستان و پاییز افزوده خواهد شد. نتایج نشان داد که در دوره آتی نه تنها در مقدار بارش بلکه در الگوی بارش نیز تغییراتی رخ خواهد داد. نهایتا نتایج نشان از کاهش 28 درصدی رواناب ورودی به سد زرینه رود در دورهی آتی نسبت به دورهی پایه دارد.
مهدی دلقندی؛ بهرام اندرزیان؛ سعید برومند نسب؛ علیرضا مساح بوانی؛ ابراهیم جواهری
چکیده
تحقیقات مزرعه ای که برای تعیین راهکارهای بهینه به زراعی و به نژادی انجام می شوند، علاوه بر هزینه بر بودن، زمان بر نیز می باشند. مدل-های شبیه سازی رشد که جایگزین مناسبی برای کاهش هزینه و مدت زمان انجام اینگونه تحقیقات مزرعه ای محسوب می شوند، اثرات پیچیده عواملی مانند آب و هوا، خصوصیات خاک، و فاکتورهای مدیریتی را بر عملکرد گیاه در نظر ...
بیشتر
تحقیقات مزرعه ای که برای تعیین راهکارهای بهینه به زراعی و به نژادی انجام می شوند، علاوه بر هزینه بر بودن، زمان بر نیز می باشند. مدل-های شبیه سازی رشد که جایگزین مناسبی برای کاهش هزینه و مدت زمان انجام اینگونه تحقیقات مزرعه ای محسوب می شوند، اثرات پیچیده عواملی مانند آب و هوا، خصوصیات خاک، و فاکتورهای مدیریتی را بر عملکرد گیاه در نظر می گیرند. یکی از کاراترین مدل های شبیه سازی رشد گندم، مدل CERES-Wheat می باشد که بایستی قبل از استفاده برای یک منطقه، مورد ارزیابی (واسنجی و صحت سنجی) قرار گیرد. بنابراین، این تحقیق با هدف ارزیابی توانایی مدل CERES-Wheat نسخه DSSAT 4.5در شبیه سازی رشد و نمو، عملکرد و مراحل فنولوژیکی گندم (رقم چمران) برای شرایط آب و هوایی شهرستان اهواز صورت گرفت. برای این منظور، یک آزمایش تحقیقاتی در سال زراعی 90-1389 در محل مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان طراحی و اجرا شد. با استفاده از نتایج این آزمایش و نتایج دو آزمایش دیگر که در سال های گذشته در منطقه مورد مطالعه انجام شده بود، مدل CERES-Wheat واسنجی و صحت سنجی گردید. نتایج مرحله صحت سنجی نشان داد که بیشترین و کمترین خطای مدل به ترتیب مربوط به شبیه سازی حداکثر شاخص سطح برگ (6 درصد) و شبیه سازی مراحل فنولوژی (2 درصد) می باشد و به طور کلی نتیجه گرفته شدکه مدل CERES-Wheat توانایی بالایی در شبیه سازی رشد و نمو، مراحل فنولوژیکی و عملکرد گندم برای شرایط آب و هوایی اهواز دارد.
حسام سیدکابلی؛ علی محمد آخوندعلی؛ علیرضا مساح بوانی؛ فریدون رادمنش
چکیده
مدلهای گردش عمومی (GCMs-General Circulation Models) مناسبترین ابزار برای مطالعه پدیده تغییر اقلیم شناخته شده اند. اما این مدل ها به شبیه سازی پارامتر های اقلیمی در مقیاس بزرگ می پردازند که این مقیاس ها برای شبیه سازی فرایندهایی از جمله مدل های باران-رواناب کارایی ضعیفی دارد. ازاین رو روش های مختلف ریزمقیاس نمایی ایجاد و توسعه یافتند. در این پژوهش ...
بیشتر
مدلهای گردش عمومی (GCMs-General Circulation Models) مناسبترین ابزار برای مطالعه پدیده تغییر اقلیم شناخته شده اند. اما این مدل ها به شبیه سازی پارامتر های اقلیمی در مقیاس بزرگ می پردازند که این مقیاس ها برای شبیه سازی فرایندهایی از جمله مدل های باران-رواناب کارایی ضعیفی دارد. ازاین رو روش های مختلف ریزمقیاس نمایی ایجاد و توسعه یافتند. در این پژوهش مدل ریزمقیاس نمایی، براساس روش ناپارامتریک نزدیکترین همسایگی (K-Nearest Neighbor -K-NN) ارائه شده است. در ادامه برای ارزیابی کارایی مدل، داده های بارش روزانه برای دوره آتی (2044-2015) در ایستگاه اهواز تحت سه سناریوی تغییر اقلیم بر اساس خروجی سه مدل HadCM3، NCARPCM و CSIROMK3.5 تحت سناریوی انتشار A2 شبیه سازی شده است. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده توانایی بالایی در ریزمقایس نمایی داده های اقلیمی دارد. همچنین برای ایستگاه اهواز احتمال وقوع رگبارها با شدت بیشتر در دوره آتی افزایش یافته در حالیکه طول دوره های خشک نیز طولانی تر خواهد شد.
مریم روستایی؛ تیمور سهرابی؛ علیرضا مساح بوانی؛ محمدصادق احدی
چکیده
تغییر اقلیم در عصر حاضر به عنوان مهمترین تهدید برای توسعه پایدار، کشاورزی و امنیت غذایی مطرح است. این پدیده در مناطق خشک مانند ایران که با کمبود آب روبرو هستند، اهمیت بیشتری مییابد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر تغییر اقلیم بر دما، بارش و میزان عملکرد گیاه ذرت و در نهایت بررسی تغییرات بهرهوری آب در دوره 2039-2010، در سطوح مختلف ریسک، ...
بیشتر
تغییر اقلیم در عصر حاضر به عنوان مهمترین تهدید برای توسعه پایدار، کشاورزی و امنیت غذایی مطرح است. این پدیده در مناطق خشک مانند ایران که با کمبود آب روبرو هستند، اهمیت بیشتری مییابد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر تغییر اقلیم بر دما، بارش و میزان عملکرد گیاه ذرت و در نهایت بررسی تغییرات بهرهوری آب در دوره 2039-2010، در سطوح مختلف ریسک، در منطقه پاکدشت تهران می باشد. به این منظور، ترکیبی از 9 مدل AOGCM تحت سناریو انتشار A2 برای اعمال عدم قطعیت ناشی از مدلهای AOGCM و مدل گیاهی AquaCrop برای شبیه سازی عملکرد ذرت استفاده شد. با استفاده از رویکرد بیز-مونتکارلو توابع توزیع تجمعی دما و بارش منطقه برای دوره آتی تولید و از این توابع مقادیر سطوح ریسک 25، 50 و 75 درصد استخراج شد. در ادامه، سطوح ریسک استخراج شده با روش عامل تغییر ریزمقیاس و به مدل AquaCrop معرفی و عملکرد گیاه ذرت برای دوره 2039-2010 تحت سه سطح ریسک، شبیهسازی شد. نتایج سطح ریسک 50 درصد، نشان از Cº68/1-71/0 افزایش دما برای دوره 2039-2010 دارد و میانگین ماهانه بارش در دوره مذکور 19/1-7/0 برابر دوره پایه شبیهسازی شده است. شبیه سازی زیستتوده برای سطوح ریسک 25، 50 و 75 درصد و برای تیمار آبیاری کامل به ترتیب 8/7، 8/6 و 2/6 درصد و برای تیمار کمآبیاری 8/20، 9/18 و 8/17 درصد کاهش بهرهوری آب را نشان میدهد که علت آن افزایش دما و تغییرپذیری باران بوده است
مریم گل محمدی؛ علیرضا مساح بوانی
چکیده
چکیده
افزایش گازهای گلخانه ای باعث تشدید پدیده تغییر اقلیم شده که اثرات منفی آن بر جوامع بشری یکی از دغدغه های مهم بشر در قرن 21 به -شمار می رود. پدیده تغییر اقلیم می تواند بر سیستم های مختلف تاثیرات متفاوتی داشته باشد. که بدلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تاثیرات منفی آن بر شدت و فراوانی وقوع خشکسالی یک منطقه از اهمیت ویژه ای ...
بیشتر
چکیده
افزایش گازهای گلخانه ای باعث تشدید پدیده تغییر اقلیم شده که اثرات منفی آن بر جوامع بشری یکی از دغدغه های مهم بشر در قرن 21 به -شمار می رود. پدیده تغییر اقلیم می تواند بر سیستم های مختلف تاثیرات متفاوتی داشته باشد. که بدلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تاثیرات منفی آن بر شدت و فراوانی وقوع خشکسالی یک منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر وضعیت خشکسالی حوضه قره سو در دوره های آتی با استفاده از شاخص خشکسالی بارش استاندارد شده (SPI) پرداخته می شود. در این راستا در ابتدا با استفاده از مقادیر بارندگی روزانه 11 ایستگاه داخل و خارج از حوضه، سری زمانی روزانه میانگین بارندگی حوضه طی دوره پایه 1971 تا 2000 میلادی با روش عکس مربع فاصله در محیط ArcGIS محاسبه شد. پس از آن مقدار شاخص SPI برای مقیاس های زمانی مختلف 6، 12 و 24-ماهه حوضه تعیین گردید. در ادامه بارش حاصل از مدل گردش عمومی جو HadCM3-A2 در دوره 2069-2040 میلادی برای منطقه به روش آماری کوچک مقیاس گردیده و با در نظر گرفتن عدم قطعیت نوسانات اقلیمی منطقه به تولید 100 سری زمانی بارش روزانه پرداخته شد. با اعمال سری های زمانی بارش کوچک مقیاس شده به شاخص SPI و تجزیه و تحلیل های احتمالاتی، وضعیت خشکسالی حوضه قره سو در دوره 2069-2040 برای دوره بازگشت های مختلف مشخص گردید. مقایسه نتایج حاکی از این است که حوضه در دوره 2069-2040 میلادی شاهد افزایش بارش و به تبع آن کاهش شدت خشکسالی نسبت به دوره پایه خواهد بود. این کاهش شدت، برای مقیاس های زمانی 6 و 12 ماهه با افزایش دوره بازگشت افزایش می یابد. این در حالی است که برای خشکسالی های 24 ماهه با افزایش دوره بازگشت، شدت خشکسالی حوضه بیش از دوره پایه خواهد شد.
واژه های کلیدی: تغییر اقلیم، خشکسالی، شاخص SPI ، حوضه قره سو، HadCM3 ، SDSM
مجید سلیمانی ننادگانی؛ مسعود پارسی نژاد؛ شهاب عراقی نژاد؛ علیرضا مساح بوانی
چکیده
چکیده
در تحقیق حاضر اثر تغییر اقلیم بر نیاز خالص آبیاری و عملکرد کشت گندم دیم در دوره های زمانی آینده با استفاده از داده های خروجی مدل CGCM3، از سری مدل های AOGCM ، در منطقه بهشهر مورد بررسی قرار گرفته است. پارامتر های اقلیمی دما و بارندگی تحت سناریوی انتشار A2، در دوره های زمانی 2040-2011 ، 2070-2041 و 2100-2071، شبیه سازی شدند. این کار با کوچک مقیاس ...
بیشتر
چکیده
در تحقیق حاضر اثر تغییر اقلیم بر نیاز خالص آبیاری و عملکرد کشت گندم دیم در دوره های زمانی آینده با استفاده از داده های خروجی مدل CGCM3، از سری مدل های AOGCM ، در منطقه بهشهر مورد بررسی قرار گرفته است. پارامتر های اقلیمی دما و بارندگی تحت سناریوی انتشار A2، در دوره های زمانی 2040-2011 ، 2070-2041 و 2100-2071، شبیه سازی شدند. این کار با کوچک مقیاس سازی دما به روش آماری و بارندگی به روش تناسبی انجام گرفت. برای تخمین نیاز خالص آبیاری، تبخیر و تعرق پتانسیل با استفاده از روش هارگریوز- سامانی و باران مؤثر به روش USDA محاسبه شد. اثر کمبود آب بر عملکرد محصول با استفاده از تابع تولید خطی ارائه شده توسط FAO مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بارندگی ها در فصل پائیز افزایش اما در فصل های زمستان و بهار کاهش می یابد این در حالی است که درجه حرارت در تمامی ماه های سال افزایشی بین 1 تا 2 درجه سانتیگراد تا پایان سال 2100 خواهد داشت. نیاز خالص آبیاری با جابجائی تاریخ کاشت به سمت فصل زمستان افزایش یافته که این افزایش در دوره های آتی تحت تأثیر تغییر اقلیم تشدید خواهد شد. به ازای یک تاریخ کاشت مشخص، کمبود عملکرد نسبی محصول در دوره های آینده نسبت به دوره پایه تغییر چشمگیری نخواهد داشت اما با جابجائی تاریخ کاشت به سمت فصل زمستان به دلیل افزایش تبخیر و تعرق و استفاده کمتر از باران مؤثر، افزایش می یابد.
واژه های کلیدی: تغییر اقلیم، نیاز خالص آبیاری، عملکرد گندم، مدل گردش عمومی جو، CGCM3
علیرضا کمال؛ علیرضا مساح بوانی
چکیده
چکیده
افزایش گازهای گلخانه ای در دوره های آتی نه تنها باعث تغییر در مقادیر متوسط متغیرهای اقلیمی می شود بلکه نوسانات این متغیرها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. بدیهی است در نظر گرفتن تغییرات توام نوسانات متغیرهای اقلیمی و مقادیر متوسط آن در تأثیر بر رواناب، نتایج واقعی تری را در پی خواهد داشت. در این تحقیق در ابتدا نوسانات و مقادیر متوسط ...
بیشتر
چکیده
افزایش گازهای گلخانه ای در دوره های آتی نه تنها باعث تغییر در مقادیر متوسط متغیرهای اقلیمی می شود بلکه نوسانات این متغیرها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. بدیهی است در نظر گرفتن تغییرات توام نوسانات متغیرهای اقلیمی و مقادیر متوسط آن در تأثیر بر رواناب، نتایج واقعی تری را در پی خواهد داشت. در این تحقیق در ابتدا نوسانات و مقادیر متوسط متغیرهای دما و بارش حوضه قره سو در دوره 2069-2040 میلادی با استفاده از مدل HadCM3-A2 و روش کوچک مقیاس کردن آماری، مورد شبیه سازی قرار گرفت. همچنین بمنظور لحاظ عدم قطعیت نوسانات اقلیمی در محاسبات، اقدام به شبیه سازی 100 سری زمانی از متغیرهای دما و بارش منطقه برای دوره آتی شد. نتایج نشان داد که محدوده عدم قطعیت مربوط به نوسانات اقلیمی منطقه در ماه های مختلف سال بین 5/0 تا 2 درجه سانتیگراد افزایش برای دما و بین 10- تا 20 میلیمتر تغییر برای بارش خواهد بود. در ادامه وضعیت رواناب منطقه تحت تأثیر عدم قطعیت نوسانات اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا و بمنظور لحاظ کردن عدم قطعیت مدل های هیدرولوژی، از دو مدل بارش- رواناب SIMHYD و IHACRES استفاده شد. واسنجی این دو مدل برای دوره پایه و معرفی 100 سری زمانی از متغیرهای دما و بارش تولید شده در مرحله قبل به هر دو مدل، محدوده تغییرات رواناب حوضه را برای دوره 2069-2040 مشخص ساخت. نتایج نشان از هماهنگی دو مدل در شبیه سازی تغییرات رواناب منطقه دارد. بگونه ای که هر دو مدل کاهش رواناب را برای فصل پاییز و افزایش رواناب را برای فصل های دیگر تخمین می زنند. نهایتا یافته های این تحقیق نشان از تأثیر قابل توجه عدم قطعیت مدل های هیدرولوژی و تأثیر کمتر نوسانات اقلیمی در برآورد رواناب یک حوضه تحت تأثیر تغییر اقلیم دارد.
واژه های کلیدی: تغییر اقلیم، نوسانات اقلیمی، بارش- رواناب، HadCM3