علوم خاک
فاطمه رخش؛ احمد گلچین؛ علی بهشتی آل آقا
چکیده
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: ...
بیشتر
بافت خاک یکی از تأثیرگذارترین ویژگی خاکها بر تجزیه و نگهداشت ماده آلی در خاک است. رسها با افزایش نگهداشت ماده آلی خاک موجب کاهش سرعت تجزیه آن میشوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نوع مختلف رس و کاتیونهای تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: نوع رس (ورمیکولیت و زئولیت)، سطوح مختلف رس (صفر، 15، 30 و 45 درصد وزنی) و نوع کاتیون تبادلی (Na+، Ca2+ و Al3+) بودند. نمونههای خاک با توجه به مقدار و نوع رس و نوع کاتیون تبادلی، بهصورت جداگانه تهیه و به نمونهها بقایای یونجه اضافه گردید. پس از افزودن مایه تلقیح و هوا خشک کردن نمونهها، مجدداً رطوبت نمونهها با استفاده از آب مقطر به 60 درصد ظرفیت مزرعه رسید و به مدت 60 روز و در دمای 23 درجه سلسیوس در تاریکی نگهداری شدند. نتایج نشان دهنده تأثیر نوع و مقدار رس و نوع کاتیون تبادلی بر معدنی-شدن نیتروژن آلی بود. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار هر دو نوع رس، درصد نیتروژن معدنی و فعالیت آنزیمهای فسفاتاز اسیدی و قلیایی و سلولاز کاهش یافته ولی نیتروژن زیستتوده میکروبی افزایش یافت. بیشترین درصد نیتروژن معدنی در رسهای اشباع شده با کاتیون کلسیم، پس از 60 روز و کمترین مقدار درصد نیتروژن معدنی، در رسهای اشباع شده با کاتیون آلومینیوم پس از 15 روز خوبانیدن به دست آمدند. بیشترین درصد نیتروژن معدنی شده، نیتروژن زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیمها در نمونههای دارای رس ورمیکولیت اندازهگیری گردید.
علوم خاک
علی باریکلو؛ پریسا علمداری؛ احمد گلچین
چکیده
یکی از مسایل مهم و اساسی در دنیای امروز پاکسازی خاکهای آلوده به آلایندههای آلی و معدنی میباشد و بر این اساس، خارج نمودن آلاینده از خاک (استخراج) و یا غیر متحرکسازی آن یکی از راهکارهای پالایش خاک میباشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر پلیمرهای مختلف در غیر متحرک کردن فلزات سرب، روی و کادمیم در خاک اطراف معدن سرب و روی انگوران ...
بیشتر
یکی از مسایل مهم و اساسی در دنیای امروز پاکسازی خاکهای آلوده به آلایندههای آلی و معدنی میباشد و بر این اساس، خارج نمودن آلاینده از خاک (استخراج) و یا غیر متحرکسازی آن یکی از راهکارهای پالایش خاک میباشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر پلیمرهای مختلف در غیر متحرک کردن فلزات سرب، روی و کادمیم در خاک اطراف معدن سرب و روی انگوران استان زنجان انجام گرفت. برای انجام این پژوهش از یک آزمایش فاکتوریل (سه فاکتوره) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار استفاده شد. فاکتورهای مورد بررسی را نوع پلی مر در سه سطح (کاتیونی، آنیونی و غیر یونی) مقدار پلیمر مصرفی در چهار سطح (صفر، 5/0، 1 و 2 گرم در کیلوگرم خاک) و مدت زمان تماس پلیمر با خاک در هفت سطح (صفر، 3، 9، 72، 168، 236 و720 ساعت) تشکیل میدادند. نمونههای خاک با پلیمرها محلولپاشی و در زمانهای مختلف غلظت قابل استخراج سرب، روی و کادمیم اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با افزایش مدت زمان تماس پلیمر با خاک میزان تحرک فلزات سنگین در خاک کاهش یافت و همچنین با افزایش میزان مصرف پلیمر میزان تثبیت فلزات در خاک افزایش و پلیمر آنیونی به میزان بیشتری سرب، روی و کادمیم را در خاک غیر متحرک کرد. سرب قابل استخراج به میزان 76 %، روی قابل استخراج 72 % و کادمیم قابل استخراج 88 % توسط پلیمر آنیونی غیر متحرک گردید. توصیه میشود این پلیمر اکریلیکی برای کاهش تحرک فلزات سنگین از قبیل سرب، روی و کادمیم مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا قاسمی فر؛ احمد گلچین؛ فاطمه رخش
چکیده
بهمنظور بررسی پاسخ گیاه شبدر برسیم به تلقیح باکتری ریزوبیوم تریفولی و قارچهای آربسکولار میکوریز در خاکهای آلوده به کادمیم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (صفر، 10، 25، 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) و تلقیح با میکروارگانیسم ...
بیشتر
بهمنظور بررسی پاسخ گیاه شبدر برسیم به تلقیح باکتری ریزوبیوم تریفولی و قارچهای آربسکولار میکوریز در خاکهای آلوده به کادمیم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (صفر، 10، 25، 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) و تلقیح با میکروارگانیسم شامل قارچهای آربسکولار میکوریز گونههای گلوموس موسهآ و گلوموس اینترارادیسز و باکتری ریزوبیوم تریفولی بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تأثیر کادمیم بر وزن تر بخش هوایی و ریشه و غلظت آهن، روی و کادمیم بخش هوایی و ریشه گیاه شبدر برسیم در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد. با افزایش غلظت کادمیم در خاک، وزن تر بخش هوایی و ریشه و غلظت آهن و روی کاهش یافتند؛ اما بیشترین غلظت کادمیم بخش هوایی و ریشه و جذب کادمیم زیستتوده گیاه مربوط به تیمار 100 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم خاک بود. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر تلقیح با قارچهای آربسکولار میکوریز و باکتری ریزوبیوم تریفولی بر صفات اندازهگیری شده در سطح احتمال 1 درصد معنیدار شد. بیشترین وزن تر بخش هوایی و ریشه و غلظت عناصر کممصرف نیز در اثر تلقیح مشترک قارچ میکوریز گلوموس موسهآ و باکتری ریزوبیوم تریفولی (MT) مشاهده شدند. با توجه به نتایج اثرات متقابل آزمایش میتوان بیان کرد که، با افزایش کادمیم در خاک عملکرد گیاه شبدر کاهش یافت ولی استفاده از تلقیح مشترک قارچ میکوریز گلوموس موسهآ و باکتری ریزوبیوم تریفولی (MT) موجب بهبود و حفظ عملکرد گیاه شبدر در خاکهای آلوده به کادمیم شد. در نتیجه برای کشت شبدر در خاکهای آلوده به کادمیم میتوان از این تلقیح مشترک (MT) برای بهبود عملکرد استفاده کرد.
سمانه عبداللهی؛ احمد گلچین؛ فاطمه شهریاری
چکیده
به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. تیمارها شامل سه رقم کلم، شامل کلم زینتی (Brassica oleracea var. acephala L.)، کلم برگ (Brassica oleracea var. capitata L.) و کلم بروکلی (Brassica oleracea var. italica L.) و شش سطح تلقیح با باکتریهای محرک رشد ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. تیمارها شامل سه رقم کلم، شامل کلم زینتی (Brassica oleracea var. acephala L.)، کلم برگ (Brassica oleracea var. capitata L.) و کلم بروکلی (Brassica oleracea var. italica L.) و شش سطح تلقیح با باکتریهای محرک رشد گیاه، شاملPseudomonas putida PTCC1694، Bacillus megaterium PTCC1656، Bacillus subtilis PTCC1715،p roteus vulgaris PTCC1079 ، Azotobacter chroococcum و یک تیمار بدون تلقیح بود. به منظور بررسی دقیقتر منطقه ریزوسفری از ریزوباکس استفاده و سه عدد نشاء کلم در قسمت مرکزی هر ریزوباکس (منطقه ریزوسفری) کشت گردید. پس از گذشت سه ماه گیاه کلم برداشت و فعالیت آنزیمهای فسفاتاز قلیایی، فسفاتاز اسیدی، اورهآز و دیهیدروژناز در خاک ریزوسفری اندازهگیری گردید. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که رقم کلم، گونه باکتری و اثرات متقابل آنها تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد (01/0>p) بر فعالیت آنزیمهای منطقه ریزوسفر داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین فعالیت آنزیمهای فسفاتاز قلیایی و اسیدی مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری P. putida، بیشترین فعالیت آنزیم اورهآز مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری A. chroococcum و بیشترین فعالیت آنزیم دیهیدروژناز مربوط به خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری B. subtilis بود. بر این اساس میتوان گفت حضور باکتریهای محرک رشد گیاه در خاک میتواند اثرات سمی فلزات سنگین بر گیاه را تعدیل و فعالیت برخی از آنزیمهای کلیدی برای رشد گیاه در خاک ریزوسفری را افزایش دهد.
سمانه عبداللهی؛ احمد گلچین؛ فاطمه شهریاری
چکیده
اسیدهای آلی از جمله ترکیبات طبیعی هستند که از ریشه گیاه ترشح میشوند و میتوانند حلالیت و جذب فلزات سنگین را تحت تأثیر قرار دهند. به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر تولید اسیدهای آلی و جذب فلزات سنگین توسط ارقام مختلف کلم یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. فاکتورهای ...
بیشتر
اسیدهای آلی از جمله ترکیبات طبیعی هستند که از ریشه گیاه ترشح میشوند و میتوانند حلالیت و جذب فلزات سنگین را تحت تأثیر قرار دهند. به منظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه بر تولید اسیدهای آلی و جذب فلزات سنگین توسط ارقام مختلف کلم یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل سه رقم کلم (کلم زینتی، کلم بروکلی و کلم برگ) و شش سطح تلقیح با باکتریهای محرک رشد گیاه شامل Pseudomonas putida PTCC1694، Bacillus megaterium PTCC1656، Bacillus subtilis PTCC1715،Proteus vulgaris PTCC1079 ، Azotobacter chroococcum و یک تیمار بدون تلقیح بود. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که نوع رقم، تلقیح با باکتریهای محرک رشد گیاه و اثرات متقابل آنها تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد (01/0>p) بر غلظت اسیدهای آلی خاک ریزوسفری، عملکرد تر و خشک گیاه، غلظت سرب و کادمیوم ریشه و بخش هوایی گیاه کلم داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که تولید اسیدهای آلی در منطقه ریزوسفری، حلالیت و غلظت فلزات سنگین در گیاهان را افزایش داد. بهطوری که بیشترین غلظت اسیدمالیک و سیتریک در خاک ریزوسفری تلقیح شده با باکتری P. putida مشاهده شد. بیشترین غلظت سرب و کادمیوم ریشه و بخش هوایی گیاه کلم نیز در همین تیمار به دست آمد. همچنین بیشترین غلظت اسید استیک، بیشترین عملکرد گیاه کلم، بیشترین غلظت کربن آلی محلول و کمترین اسیدیته خاک ریزوسفری مربوط به تیمار تلقیح شده با باکتری B. megaterium بود.
اکبر نعمتی؛ احمد گلچین؛ اکبر قویدل
چکیده
استخراج نفت و تولید مشتقات نفتی متنوع باعث گسترش آلودگی در خاکهای اطراف مکانهای استخراج و پالایش نفت شده است. بزرگترین نگرانی در این مورد، خطرات زیست محیطی این آلایندهها میباشد. به منظور مطالعه تأثیر گیاه پالایی و زیست پالایی در خاک آلوده به نفت خام یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار طراحی و اجرا گردید. ...
بیشتر
استخراج نفت و تولید مشتقات نفتی متنوع باعث گسترش آلودگی در خاکهای اطراف مکانهای استخراج و پالایش نفت شده است. بزرگترین نگرانی در این مورد، خطرات زیست محیطی این آلایندهها میباشد. به منظور مطالعه تأثیر گیاه پالایی و زیست پالایی در خاک آلوده به نفت خام یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار طراحی و اجرا گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سطوح آلودگی خاک با نفت خام شامل صفر (C0)، 2 درصد نفت خام (C1) و 4 درصد نفت خام (C2) و تیمارهای پالایشی شامل کاشت گیاه چمن (B1)، کاشت گیاه یونجه (B2)، کاشت چمن + تلقیح بذر با باکتری سودوموناس پیوتیدا + تلقیح خاک با قارچ فانروکت کریزوسپوریوم (B3)، کاشت یونجه + تلقیح بذر با باکتری سودوموناس پیوتیدا + تلقیح خاک با قارچ فانروکت کریزوسپوریوم (B4) و بدون کشت (شاهد) (B0) بودند. میزان عملکرد ماده خشک گیاهی، میزان حذف نفت خام و تنفس میکروبی برای نمونهها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد غلظت ترکیبات نفتی باقیمانده در سطح C1 آلودگی نفت خام در اثر تیمارهای پالایشی B3 و B4 بهترتیب 59 و 5/56 درصد کاهش یافت و در سطح C2 آلودگی نفت خام نیز این تیمارهای پالایشی بترتیب 41 و 39 درصد غلظت ترکیبات نفتی خاک را کاهش دادند. تیمار پالایشی B3 دارای بیشترین عملکرد ماده خشک اندام هوایی بود. با افزایش سطح آلودگی نفت خام، عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه کاهش یافت. سطوح آلایندههای نفتی (C1 و C2) بهترتیب 46 و 61 درصد عملکرد ماده خشک ریشه، 53 و 63 درصد عملکرد ماده خشک اندام هوایی را کاهش دادند. بیشترین میزان تنفس میکروبی در تیمارهای پالایشی B3 و B4 مشاهده گردید. در هر سه سطح آلودگی اختلاف میزان تنفس میکروبی در تیمارهای پالایشی B1 و B2 با تیمار شاهد، معنیدار نبود.
فاطمه رخش؛ احمد گلچین
چکیده
کانیهای رسی تأثیر زیادی بر پویایی ماده آلی خاک دارند و رسها با حفاظت فیزیکی از ماده آلی سرعت تجزیه آن را کاهش میدهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر نوع و مقدار رس و نوع کاتیون تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی و مقدار نیتروژن زیستتوده میکروبی بود. برای این منظور مقادیر مشخصی از کانیهای رسی کائولینیت، ایلیت و مونتموریلونیت اشباع ...
بیشتر
کانیهای رسی تأثیر زیادی بر پویایی ماده آلی خاک دارند و رسها با حفاظت فیزیکی از ماده آلی سرعت تجزیه آن را کاهش میدهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر نوع و مقدار رس و نوع کاتیون تبادلی بر معدنی شدن نیتروژن آلی و مقدار نیتروژن زیستتوده میکروبی بود. برای این منظور مقادیر مشخصی از کانیهای رسی کائولینیت، ایلیت و مونتموریلونیت اشباع شده با کاتیونهای سدیم، کلسیم و آلومینیوم با شن خالص مخلوط شدند تا خاکهای مصنوعی با مقدار رس، کاتیون تبادلی و نوع رس متفاوت در سه تکرار تهیه شود. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی (3×3×3) اجرا شد. بقایای گیاهی یونجه به خاکهای مصنوعی اضافه و خاکها با فلور میکروبی یک خاک طبیعی تلقیح و به مدت 60 روز خوابانیده شدند و مقدار نیتروژن آمونیومی و نیتراتی هر 15 روز یکبار اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد در مدت دو ماه خوابانیدن، درصد نیتروژن معدنی شده، در شن خالص بیشتر از خاکهایی با مقادیر 5 و 10 درصد رس بود که این امر نشان میدهد مقدار رس بر ظرفیت خاکها در نگهداشت نیتروژن آلی مؤثر است. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش مقدار رس، مقدار نیتروژن زیستتوده میکروبی افزایش یافت. بیشترین و کمترین درصد نیتروژن معدنی شده و نیتروژن زیستتوده میکروبی به ترتیب در خاکهایی با کاتیونهای تبادلی کلسیم و آلومینیوم اندازهگیری شدند. درصد نیتروژن معدنی شده در مدت دو ماه خوابانیدن در خاکهایی با رس کائولینیت حداکثر و در خاکهایی با رس مونتموریلونیت حداقل بود. مقدار نیتروژن زیستتوده میکروبی نیز در خاکهایی با رس مونتموریلونیت کمتر از خاکهایی با رس کائولینیت و ایلیت بود.
زینب بیگدلی؛ احمد گلچین؛ سعید شفیعی
چکیده
تندی تجزیه کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاهی توسط عواملی پرشماری از جمله ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک مهار می-شود. فلزهای سنگین با آلوده ساختن خاک و تغییر ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی آن دینامیک کربن و نیتروژن آلی را تحت پیامد قرار میدهند. با توجه به اینکه میزان زهری بودن فلزهای سنگین گوناگون متفاوت بوده و تندی ...
بیشتر
تندی تجزیه کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاهی توسط عواملی پرشماری از جمله ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک مهار می-شود. فلزهای سنگین با آلوده ساختن خاک و تغییر ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی آن دینامیک کربن و نیتروژن آلی را تحت پیامد قرار میدهند. با توجه به اینکه میزان زهری بودن فلزهای سنگین گوناگون متفاوت بوده و تندی تجزیه ماندههای گیاهی تحت پیامد غلظت فراهم فلزهای سنگین قرار میگیرد، هدف این پژوهش بررسی پیامد غلظتهای گوناگون کادمیوم خاک بر کانی شدن کربن و نیتروژن آلی بود. برای بررسی پیامد آلودگی خاک به کادمیوم بر کانی شدن کربن و نیتروژن آلی مانده های گیاه گندم، یک آزمایش بهروش کیفکلش و بهگونه گلدانی و با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای بررسی شده شامل سطوح آلودگی خاک به کادمیوم (صفر، 10، 20، 40 و 80 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) و زمان (1، 2، 3 و 4 ماه) خوابانیدن مانده ها بودند. نتایج تجزیهی واریانس دادهها نشان داد که سطوح کادمیوم خاک و زمان خوابانیدن پیامد معنیداری بر میزان هدررفت و ثابت تندی تجزیهی کربن و نیتروژن آلی داشتند. نتایج آزمون میانگینها نشان داد که با افزایش غلظت کادمیوم خاک به بیش از 10 میلیگرم در کیلوگرم میزان هدررفت کربن و نیتروژن آلی از ماندههای گندم بهطور معنیدار کاهش یافت و کمترین درصد هدررفت کربن و نیتروژن آلی مربوط به سطح 80 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک بود. میزان هدررفت کربن آلی از ماندههای گندم در یک ماه بعد از خوابانیدن 78/30 درصد و در سه ماهه بعدی خوابانیدن 74/9 درصد و در مجموع 52/40 درصد برای یک دوره چهار ماهه بود. میزان هدررفت نیتروژن آلی از ماندههای گندم نیز در یکماه بعد از خوابانیدن 69/23 درصد ودر سه ماهه بعدی خوابانیدن 56/8 درصد و در مجموع 25/32 درصد برای یک دوره چهار ماهه بود. آلودگی خاک به کادمیوم مایه کندشدن چرخه کربن و نیتروژن شده و به نگهداشت بیشتر این عناصر در خاک کمک می کند.
طاهره منصوری؛ احمد گلچین؛ محمد بابا اکبری ساری
چکیده
آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی توسط آرسنیک رو به گسترش و نگرانکننده است و سبب ورود آن به بخشهای مختلف گیاهان میشود. بهدلیل نقش بسیار مهم ذرت در تغذیه انسان، بررسی نحوه جذب، انتقال و تجمع آرسنیک در بخشهای مختلف این گیاه بسیار مهم است و پژوهش حاضر با هدف ارزیابی پاسخ ذرت به وجود آرسنیک در محیط رشد و تاثیر آرسنیک بر غلظت فسفر، آهن، ...
بیشتر
آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی توسط آرسنیک رو به گسترش و نگرانکننده است و سبب ورود آن به بخشهای مختلف گیاهان میشود. بهدلیل نقش بسیار مهم ذرت در تغذیه انسان، بررسی نحوه جذب، انتقال و تجمع آرسنیک در بخشهای مختلف این گیاه بسیار مهم است و پژوهش حاضر با هدف ارزیابی پاسخ ذرت به وجود آرسنیک در محیط رشد و تاثیر آرسنیک بر غلظت فسفر، آهن، روی و منگنز در این گیاه انجام شد. بدین منظور یک آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 سطح عنصر آرسنیک (0، 6، 12، 24، 48 و 96 میلیگرم در کیلوگرم خاک) با 3 تکرار در گلخانه اجرا شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کل آرسنیک در خاک، غلظت آرسنیک قابل جذب خاک و غلظت آرسنیک ریشه و بخش هوایی ذرت افزایش و رشد آن کاهش یافت. بیشترین غلظت آرسنیک ریشه و بخش هوایی بهترتیب 4/383 و 56/59 میلیگرم در کیلوگرم بود که سبب کاهش وزن خشک این اندامها بهترتیب به مقادیر 94/95 و 22/95 درصد شد. افزایش غلظت آرسنیک خاک سبب افزایش غلظت فسفر و کاهش غلظت آهن، روی و منگنز قابل جذب خاک، افزایش غلظت فسفر ریشه و کاهش غلظت آن در بخش هوایی شد، همچنین سبب کاهش غلظت آهن و روی و افزایش غلظت منگنز ریشه و بخش هوایی گیاه شد.
طاهره منصوری؛ احمد گلچین؛ زهرا رضایی
چکیده
تصعید آمونیاک یکی از مهمترین راه های هدررفت نیتروژن از اکوسیستم های کشاورزی و غیرکشاورزی است. در این مطالعه دو آزمایش جداگانه با اهداف بررسی تأثیر سطوح مختلف کربنات کلسیم خاک (آزمایش اول) و یا سطوح کاربرد بقایای گیاهی (آزمایش دوم) همچنین نوع و مقدار کودهای نیتروژنی مصرفی و بر مقدار تصعید آمونیاک از خاک انجام شد. هر دو آزمایش بصورت ...
بیشتر
تصعید آمونیاک یکی از مهمترین راه های هدررفت نیتروژن از اکوسیستم های کشاورزی و غیرکشاورزی است. در این مطالعه دو آزمایش جداگانه با اهداف بررسی تأثیر سطوح مختلف کربنات کلسیم خاک (آزمایش اول) و یا سطوح کاربرد بقایای گیاهی (آزمایش دوم) همچنین نوع و مقدار کودهای نیتروژنی مصرفی و بر مقدار تصعید آمونیاک از خاک انجام شد. هر دو آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار در 3 تکرار انجام شدند. تیمارهای آزمایش اول شامل سه سطح 20، 27 و 35 درصد کربنات کلسیم خاک، سه سطح صفر، 200 و 400 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و چهار منبع سولفات آمونیوم، نیترات آمونیوم، اوره و اوره- اسید سولفوریک و تیمارهای آزمایش دوم نیز سه سطح صفر، 5/2 و 5 درصد بقایای یونجه، سه سطح نیتروژن و چهار منبع کودهای فوق بود. نتایج نشان داد که با افزایش سطح کربنات کلسیم خاک، مقدار بقایای گیاهی یونجه و همچنین مقدار نیتروژن مصرفی، مقدار نیتروژن تصعید شده به صورت آمونیاک افزایش یافت. با افزایش میزان آهک خاک به مقدار 15 درصد، میزان نیتروژن تصعید شده به صورت آمونیاک شش برابر گردید. در آزمایش دوم بیش ترین میزان نیتروژن تصعید شده از کاربرد 400 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع کود اوره- اسید سولفوریک و 5 درصد بقایای گیاهی و کم ترین میزان آن نیز از تیمار شاهد یا خاک فاقد هر گونه کود نیتروژنی و بقایای گیاهی به دست آمد. در صورت عدم کاربرد بقایای گیاهی ترتیب میزان هدررفت نیتروژن بصورت گاز آمونیاک اوره< سولفات آمونیوم< نیترات آمونیوم< اوره-اسید سولفوریک و در صورت کاربرد بقایای گیاهی بصورت اوره-اسید سولفوریک < نیترات آمونیوم< اوره< سولفات آمونیوم بود.
پریا مهاجری؛ پریسا علمداری؛ احمد گلچین
چکیده
توپوگرافی تأثیرقابلتوجهی بر روی مشخصات خاک های هر منطقه دارد. این پژوهش باهدف بررسی تغییرات برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک های واقعشده در موقعیت های مختلف شیب یک ردیف پستی و بلندی در منطقه دیلمان استان گیلان انجام گرفت. نتایج نشان داد که موقعیت های پایین شیب شامل پا و پنجه شیب دارای حداکثر پایداری خاکدانه، میزان کربن آلی، ...
بیشتر
توپوگرافی تأثیرقابلتوجهی بر روی مشخصات خاک های هر منطقه دارد. این پژوهش باهدف بررسی تغییرات برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک های واقعشده در موقعیت های مختلف شیب یک ردیف پستی و بلندی در منطقه دیلمان استان گیلان انجام گرفت. نتایج نشان داد که موقعیت های پایین شیب شامل پا و پنجه شیب دارای حداکثر پایداری خاکدانه، میزان کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابلجذب و نیتروژن کل بودند درحالیکه وزن مخصوص ظاهری برخلاف سایر پارامترها روند معکوسی داشت و در موقعیت قله شیب بیشتر از موقعیت های پایینی شیب بود. همچنین بررسی های صورت گرفته نشان داد که با افزایش عمق از میزان پایداری خاکدانه ها، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابلجذب و نیتروژن کل خاک کاسته شد درحالیکه میزان رس و وزن مخصوص ظاهری روند معکوسی داشتند و با افزایش عمق میزان آن ها افزایش یافت. تفاوت بسیار فاحش در کیفیت خاک در موقعیت های مختلف شیب بهطور عمده به تفاوت در میزان رطوبت دریافتی، سرعت فرسایش و تجمع مواد نسبت داده شد.
طاهره منصوری؛ احمد گلچین؛ جیران فریدونی
چکیده
اصلاح زمین های آلوده به فلزات سنگین جهت جلوگیری از ورود آن ها به چرخه غذایی انسان ضروری به نظر می رسد. گیاه پالایی فناوریی مبتنی بر استفاده از گیاهان برای پالایش آلودگی از محیطزیست است که روشی موثر، ارزان قیمت و سازگار با محیط زیست می باشد. هدف این مطالعه بررسی پتانسیل گیاه تربچه برای پاکسازی فلز سنگین سرب از خاک آلوده و تأثیر سطوح ...
بیشتر
اصلاح زمین های آلوده به فلزات سنگین جهت جلوگیری از ورود آن ها به چرخه غذایی انسان ضروری به نظر می رسد. گیاه پالایی فناوریی مبتنی بر استفاده از گیاهان برای پالایش آلودگی از محیطزیست است که روشی موثر، ارزان قیمت و سازگار با محیط زیست می باشد. هدف این مطالعه بررسی پتانسیل گیاه تربچه برای پاکسازی فلز سنگین سرب از خاک آلوده و تأثیر سطوح مختلف سرب و تشدید کننده های جذب بر رشد و نمو و غلظت این فلز در گیاه تربچه می باشد. بدین منظور یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 سطح عنصر سرب (0، 200، 400، 600، 800، 1000 و 1200 میلیگرم در کیلوگرم خاک)، 3 سطح اسید سولفوریک (0، 750 و 1500 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و 3 سطح EDTA(0، 10 و 20 میلیگرم در کیلوگرم خاک) با 3 تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی اجرا شد. نتایج نشان داد که تأثیر سطوح مختلف سرب و نوع و مقدار افزودنی های مختلف بر غلظت سرب ، وزن خشک غده و غلظت سایر عناصر در گیاه تربچه معنیدار بود و با افزایش سطوح سرب در خاک، غلظت آن در بخش هوایی و زیرزمینی گیاه تربچه افزایش ولی وزن خشک بخش هوایی و زیرزمینی گیاه کاهش یافت. کاربرد افزودنی های مختلف نیز منجر به افزایش غلظت سرب در بخش هوایی و زیرزمینی گیاه گردید. کاربرد اصلاح کننده ی EDTA غلظت سرب در بخش هوایی گیاه تربچه را بیش از اسید سولفوریک افزایش داد ولی توانایی سطح پایین افزودنی اسیدسولفوریک در جذب سرب بیش از EDTA بود. همچنین یک اثر آنتاگونیستی بین جذب فسفر و سرب توسط گیاه تربچه مشاهده شد.
هاشم آرام؛ احمد گلچین
چکیده
به منظور بررسی تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر وزن خشک و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم شبدر برسیم در یک خاک آلوده یه کادمیم، یک آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (0، 5، 10، 20، 40 و 80 میلی گرم کادمیم در کیلو گرم خاک) و سطوح تلقیح با قارچ ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر وزن خشک و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم شبدر برسیم در یک خاک آلوده یه کادمیم، یک آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف آلودگی خاک به کادمیم (0، 5، 10، 20، 40 و 80 میلی گرم کادمیم در کیلو گرم خاک) و سطوح تلقیح با قارچ آربسکولار میکوریز گونه گلوموس موسیه (با و بدون تلقیح با میکوریز) بود. نتایج نشان داد که تأثیر قارچ آربسکولار میکوریز بر تمامی صفتهای اندازهگیری شده در سطح آماری یک درصد معنیدار گردید. با افزایش غلظت کادمیم در خاک، وزن خشک 37 درصد و 39 درصد غلظت نیتروژن 35 درصد و 28 درصد، غلظت پتاسیم 9/27 درصد و 37 درصد و غلظت فسفر 37 درصد و 39 درصد به ترتیب در ریشه و اندامهای هوایی کاهش یافت. همچنین نتایج نشان داد که قارچ آربسکولار میکوریز، وزن خشک، غلظت نیتروژن، غلظت پتاسیم و غلظت فسفر را در ریشه و اندامهای هوایی به ترتیب 42 درصد و 26 درصد، 3/40 درصد و 30 درصد، 6 درصد و 4/15 درصد، 54 درصد و 2/91 درصد افزایش داد. اثر متقابل سطوح کادمیم و میکوریز بر وزن خشک اندامهای هوایی، غلظت نیتروژن اندام های هوایی و ریشه و غلظت پتاسیم ریشه گیاه در سطح یک درصد معنی دار گردید.
راحله جنابی حق پرست؛ احمد گلچین؛ احسان کهنه
چکیده
فلزات سنگین از راه های مختلفی همچون مصرف نهاده های شیمیایی، پساب ها و فاضلاب ها وارد زمین های کشاورزی و محیط زیست می-شوند. اثرات مخرب آنها بر محیط زیست و موجودات زنده گزارش شده است. با توجه به عکس العمل سریع موجودات زنده به تغییرات اکوسیستم خود، این تحقیق به منظور بررسی اثرات آلودگی یک خاک آهکی با فلز سنگین کادمیوم بر پارامترهای رشدی ...
بیشتر
فلزات سنگین از راه های مختلفی همچون مصرف نهاده های شیمیایی، پساب ها و فاضلاب ها وارد زمین های کشاورزی و محیط زیست می-شوند. اثرات مخرب آنها بر محیط زیست و موجودات زنده گزارش شده است. با توجه به عکس العمل سریع موجودات زنده به تغییرات اکوسیستم خود، این تحقیق به منظور بررسی اثرات آلودگی یک خاک آهکی با فلز سنگین کادمیوم بر پارامترهای رشدی کرم خاکی گونه ایزنیا فتیدا4 انجام شد. بدین منظور رشد کرم خاکی گونه مذکور در خاک آهکی آغشته شده با مقادیر 80،6040،20،10،0 میلی گرم عنصر در کیلوگرم خاک و دو سطح بدون ماده آلی و افزایش 5 درصد وزنی ماده آلی در زمان های0،75،60،45،30،15 روز پس از افزایش عناصر به خاک مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای تغییر وزن کرم، تعداد کوکون تولید شده و درصد زنده مانی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که افزایش ماده آلی می تواند اثرات مخرب فلزات را نسبتاً کاهش دهد. در خاک های تیمار شده با کادمیوم، با افزایش غلظت عنصر در خاک، وزن کرم ها کاهش یافت و کادمیوم بیشترین تاثیر را بر تعداد کوکون تولید شده داشته است (004/0 P< خاک آهکی). در خاک های تیمار شده با افزایش عنصر به خاک درصد زنده مانی کرم ها نیزکاهش معنی دار داشته است.
حمیدرضا سمائی؛ احمد گلچین؛ محمد رضا مصدقی؛ شروین احمدی
چکیده
ماده آلی از عوامل بهبود دهنده ساختمان خاک بوده و کمبود آن موجب ناپایداری ساختمان خاک میگردد. در خاکهای دارای ماده آلی کم، برای بهبود ساختمان از پلیمرهای مصنوعی میتوان استفاده کرد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر پلیمرهای محلول در آب بر ویژگیهای فیزیکی خاکهای با بافت متفاوت به صورت آزمایش فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی در سه ...
بیشتر
ماده آلی از عوامل بهبود دهنده ساختمان خاک بوده و کمبود آن موجب ناپایداری ساختمان خاک میگردد. در خاکهای دارای ماده آلی کم، برای بهبود ساختمان از پلیمرهای مصنوعی میتوان استفاده کرد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر پلیمرهای محلول در آب بر ویژگیهای فیزیکی خاکهای با بافت متفاوت به صورت آزمایش فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش پلیمرهای TC108، R790 و NC218 با نسبتهای1:10 ( یک قسمت حجمی پلیمر و 10 قسمت حجمی آب مقطر )، (1:3) و (1:1) رقیق شده و بر روی نمونه خاکهای شن لومی، لومی و لوم رسی سیلتی هواخشک (که از الک 2 میلیمتری عبور داده شده بودند)، پاشیده شد. پس از خشک شدن نمونه ها، برخی ویژگیهای فیزیکی خاکهای تیمار شده اندازهگیری شد. ویژگیهای فیزیکی خاکهای تیمار شده با این پلیمرها به میزان قابل توجهی بهبود یافت. پلیمرهای اضافه شده به این خاکها سبب زیاد شدن ضریب آبگذری اشباع، افزایش پایداری خاکدانهها در حالت خشک و تر، کاهش رس قابل پراکنش و کاهش چگالی توده خاک گردید. میزان افزایش ضریب آبگذری اشباع و افزایش پایداری خاکدانهها با افزایش غلظت پلیمرها بیشتر شد. میزان رس قابل پراکنش و چگالی نیز با افزایش غلظت پلیمرها بیشتر کاهش یافت. در بهبود ویژگــیهای فـــیزیکـی، پلیمرهای R790 و TC108 مؤثرتر از پلیمر NC218 بودند.
محمد بهبود؛ احمد گلچین؛ حسین بشارتی
چکیده
بمنظور بررسی تاثیر سطوح مختلف فسفر و باکتری های محرک رشد گیاه از گونه (سودوموناس فلورسنس) بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم آگریا، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان انجام شد. در این آزمایش غده های بذری گیاه سیب زمینی در خاکی با بافت لوم ...
بیشتر
بمنظور بررسی تاثیر سطوح مختلف فسفر و باکتری های محرک رشد گیاه از گونه (سودوموناس فلورسنس) بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم آگریا، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان انجام شد. در این آزمایش غده های بذری گیاه سیب زمینی در خاکی با بافت لوم و با چهار سطح فسفر (صفر، 15، 30 و 45 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و دو سطح باکتری محرک رشد سودوموناس فلورسنس (با و بدون باکتری محرک رشد) درجعبه های مخصوص کشت شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که عملکرد غده و غلظت عناصر غذایی پر مصرف برگ (به جز پتاسیم) با افزایش میزان فسفر خاک، افزایش ولی غلظت عناصر کم مصرف برگ کاهش پیدا کرد. همچنین نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که عملکرد غده و غلظت عناصر پرمصرف و کم مصرف برگ در تیمار های تلقیح شده با باکتری های محرک رشد به طور معنی داری بالاتر بود. اثرات متقابل سطوح فسفر و باکتری محرک رشد بر عملکرد و درصد ماده خشک غده معنی دار بود و با افزایش توام سطوح فسفر و باکتری های محرک رشد، عملکرد غده و میزان ماده خشک آن افزایش یافت. اثر متقابل سطوح فسفر و باکتری های محرک رشد بر غلظت عناصر پر مصرف برگ (به جز نیتروژن) معنی دار بود ولی بر غلظت عناصر کم مصرف برگ معنی دار نشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با افزایش میزان فسفر قابل جذب خاک تا سطح 45 میلی گرم بر کیلوگرم، عملکرد سیب زمینی، تعداد، طول و قطر، میزان ماده خشک غده و همچنین غلظت عناصر پر مصرف برگ، غیر از پتاسیم افزایش ولی میزان عناصر کم مصرف برگ کاهش می یابد. کاربرد باکتری های محرک رشد نیز اثر مثبتی بر کمیت و کیفیت سیب زمینی داشت.
محمد بهبود؛ احمد گلچین؛ حسین بشارتی
چکیده
برای بررسی تأثیر سطوح مختلف فشردگی خاک بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی(Solanum tuberosum L.) رقم آگریا، یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان انجام شد. در این آزمایش غده های بذری گیاه سیب زمینی در خاکی با بافت لوم و با سه سطح فشردگی خاک، در جعبه های مخصوص کشت شدند. سطوح فشردگی ...
بیشتر
برای بررسی تأثیر سطوح مختلف فشردگی خاک بر عملکرد، کیفیت و جذب عناصر غذایی توسط گیاه سیب زمینی(Solanum tuberosum L.) رقم آگریا، یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان انجام شد. در این آزمایش غده های بذری گیاه سیب زمینی در خاکی با بافت لوم و با سه سطح فشردگی خاک، در جعبه های مخصوص کشت شدند. سطوح فشردگی خاک به گونه ای بود که دانسیته های 3/1 (شاهد)، 56/1 و g/cm3 8/1 را برای توده خاک ایجاد نمودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که عملکرد گیاه و غلظت عناصر غذایی در برگ و غده سیب زمینی با افزایش میزان فشردگی خاک کاهش یافت و این کاهش غلظت برای سه عنصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم بیشتر بود. مقایسه میانگین ها نشان داد که میانگین عملکرد غده تیمار شاهد 32/6 کیلو گرم در متر مربع و میانگین عملکرد تیمار های با فشردگی بیشتر (سطح دوم و سوم فشردگی خاک) به ترتیب 87/5 و 13/5 کیلوگرم در متر مربع بود که به ترتیب 7 و 19 درصد، نسبت به تیمار شاهد کاهش عملکرد داشتند. بالاترین میانگین تعداد غده نیز از تیمار شاهد به دست آمد و میانگین های این صفت در سطح دوم و سوم فشردگی خاک به ترتیب 1/46 و 5/47 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش داشتند؛ ولی بین سطح دوم و سوم فشردگی خاک از لحاظ تعداد غده اختلاف معنی داری وجود نداشت. در مورد اندازه غده نیز بیشترین میانگین طول و قطر غده در تیمار شاهد اندازه گیری شد و طول و قطر غده با افزایش فشردگی خاک کاهش یافت. غلظت عناصر غذایی برگ در تیمار با فشردگی کم (شاهد) بیشتر از تیمارهای با فشردگی بالا بود و کاهش غلظت برای عناصر غذایی پرمصرف بیشتر از عناصر کم مصرف بود. غلظت عناصر غذایی غده سیب زمینی نیز با افزایش فشردگی خاک کاهش یافت و ماکزیمم این کاهش برای عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم به ترتیب 3/52، 7/34 و 6/45 درصد بود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که فشردگی خاک، با محدود کردن رشد و توسعه ریشه سیب زمینی، جذب مواد غذایی توسط آن را کاهش داده و باعث کاهش عملکرد، اندازه غده و غلظت مواد غذایی در برگ و غده می شود.
علی بهشتی آل آقا؛ فایز رئیسی؛ احمد گلچین
چکیده
چکیده
در این مطالعه تأثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعی بر برخی شاخصهای میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری در سه منطقه کنگاور، دهنو و سلطانیه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دو عمق خاک و در سه تکرار نمونه های مرکب خاک از هر سه منطقه که کاربری آن ها از مرتع به زراعی تغیـیر کرده است، تهیه و میزان ...
بیشتر
چکیده
در این مطالعه تأثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعی بر برخی شاخصهای میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری در سه منطقه کنگاور، دهنو و سلطانیه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دو عمق خاک و در سه تکرار نمونه های مرکب خاک از هر سه منطقه که کاربری آن ها از مرتع به زراعی تغیـیر کرده است، تهیه و میزان تنفس میکروبی، تنفس برانگیخته، ضریب متابولیکی، کربن و نیتروژن توده زنده میکروبی و فعالیت آنزیم های اوره آز، فسفاتاز قلیایی، ساکاراز و آریل سولفاتاز تعیین گردید. نتایج نشان داد تغییر کاربری اراضی سبب کاهش تنفس میکروبی در منطقه کنگاور (64-36 درصد)، ده نو (60-45 درصد) و سلطانیه (34 درصد) گردید. تنفس برانگیخته نیز بر اثر تغییر کاربری در مناطق مورد مطالعه بین 13 الی 37 درصد کاهش یافت. همچنین کربن (60-30 درصد) و نیتروژن (56-18 درصد) توده زنده میکروبی و نسبت کربن به نیتروژن توده زنده میکروبی (17-9 درصد) در هر سه منطقه و در هر دو عمق کاهش یافتند. در حالی که شاخصهای ضریب (کسر) متابولیکی (95-36 درصد)، درصد کربن (60-4 درصد) و نیتروژن (76-3 درصد) توده زنده میکروبی و درصد معدنی شدن کربن (43-9 درصد) در هر سه منطقه بر اثر تغییر کاربری افزایش پیدا کردند. بررسی فعالیت آنزیمها نیز نشان داد فعالیت فسفاتاز قلیایی در هر سه منطقه و هر دو عمق بر اثر تغییر کاربری تغییر معنیدار نیافت. در منطقه سلطانیه تنها در عمق 20-0 سانتیمتری فعالیت اوره آز بر اثر تغییر کاربری به طور معنیدار کاهش (18 درصد) پیدا نمود و برای بقیه آنزیمها تغییرات معنیدار نبود. تغییر کاربری در منطقه کنگاور فعالیت اوره آز، ساکاراز و آریل سولفاتاز را به طور معنیدار به ترتیب 20، 33 و 11 درصد کاهش داد، ولی در عمق 40-20 سانتیمتری تأثیر تغییر کاربری بر فعالیت این سه آنزیم معنیدار نشد و در منطقه ده نو فعالیت اوره آز و آریل سولفاتاز در هر دو عمق و ساکاراز تنها در عمق 20-0 سانتیمتری به طور معنیدار بر اثر تبدیل کاربری مرتع به زراعی کاهش یافت. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که عملیات کشاورزی و به ویژه خاکورزی دراز مدت سبب افزایش دسترسی ریزجانداران خاک به اکسیژن شده و در نتیجه فعالیت های میکروبی و از جمله تنفس خاک افزایش می یابد که نهایتاً منجر به تجزیه ذخیره مواد آلی و کاهش کیفیت خاک می گردد.
واژههای کلیدی: فعالیت آنزیمی، کشت و کار، تغییر کاربری، تنفس میکروبی خاک، کیفیت خاک
سهیلا سید دراجی؛ احمد گلچین؛ شروین احمدی
چکیده
چکیده
بخش کشاورزی عمده ترین مصرف کننده منابع آب در کشور ما می باشد. یکی از راهکارهای افزایش بازده آبیاری و استفاده بهینه از بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک استفاده از پلیمرهای سوپرجاذب است. پلیمرهای سوپر جاذب می توانند آب حاصل از آبیاری و بارندگی را جذب کرده، از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند و کارآیی مصرف آب را افزایش دهند. به منظور بررسی ...
بیشتر
چکیده
بخش کشاورزی عمده ترین مصرف کننده منابع آب در کشور ما می باشد. یکی از راهکارهای افزایش بازده آبیاری و استفاده بهینه از بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک استفاده از پلیمرهای سوپرجاذب است. پلیمرهای سوپر جاذب می توانند آب حاصل از آبیاری و بارندگی را جذب کرده، از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند و کارآیی مصرف آب را افزایش دهند. به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف پلیمر سوپرجاذب superab A200 بر ظرفیت نگهداری آب و تخلخل خاک در خاک هایی با شوری و بافت مختلف سه آزمایش فاکتوریل درقالب طرح کرت های کاملاً تصادفی با سه سطح شوری (شوری اولیه: شاهد،4 و 8 دسی زیمنس بر متر) و سطوح پلیمر (0، 2/0، 4/0 و 6/0 درصد وزنی) در سه تکرار به صورت جداگانه در سه خاک با بافت مختلف (شنی، لومی و رسی) انجام شد. کاربرد 6/0 درصد وزنی پلیمر در شوری اولیه خاک شنی و لومی میزان آب قابل استفاده گیاه را به ترتیب 20/2 و 20/1 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. بنابراین، مصرف پلیمر در خاک و مخصوصاً خاک های شنی می تواند با افزایش ظرفیت نگهداری رطوبت و کاهش شوری خاک باعث موفقیت برنامه های آبیاری در مناطق خشک و نیمه خشک گردد.
واژه های کلیدی: بافت خاک، شوری، پلیمر سوپرجاذب، آب قابل استفاده گیاه، تخلخل خاک