ناهید آزادی؛ فایز رئیسی
چکیده
آلودگی خاک به کادمیم و سرب از جمله تنشهای مهم و متداول رو به گسترش در محیط است که رشد و فعالیت جمعیت میکروبی خاک را تحت تأثیر قرار میدهند. این دو فلز سمی ممکن است بهصورت منفرد و یا همزمان در خاک وجود داشته باشند. گرچه اثر منفرد آنها بر ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی خاک شناخته شده است، اما اثر مشترک آنها بر کارکرد ...
بیشتر
آلودگی خاک به کادمیم و سرب از جمله تنشهای مهم و متداول رو به گسترش در محیط است که رشد و فعالیت جمعیت میکروبی خاک را تحت تأثیر قرار میدهند. این دو فلز سمی ممکن است بهصورت منفرد و یا همزمان در خاک وجود داشته باشند. گرچه اثر منفرد آنها بر ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی خاک شناخته شده است، اما اثر مشترک آنها بر کارکرد میکروبی هنوز مشخص نیست. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر برهمکنش کادمیم و سرب بر برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی در یک خاک آهکی طی 120 روز انکوباسیون بود. آزمایش بهصورت فاکتوریل (شامل دو سطح کادمیم و دو سطح سرب) در قالب طرح کاملاً تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی اجرا شد. نتایج نشان داد که حضور همزمان کادمیم و سرب موجب افزایش غلظت قابل جذب این فلزات و ضریب ویژه تنفسی در مقایسه با خاکهای تیمار شده با حضور منفرد این فلزات گردید. همچنین حضور همزمان دو فلز موجب کاهش بیشتر معدنیشدن کربن و نیتروژن، آمونیفیکاسیون آرژنین، سرعت نیتراتسازی، کربن و نیتروژن زیستتوده میکروبی، تنفس پایه، تنفس ناشی از سوبسترا و فعالیت آنزیمی (اورهآز، آریل سولفاتاز، فسفومنواستراز قلیایی، دهیدروژناز، کاتالاز و هیدرولیز فلوروسین دیاستات) در مقایسه با تیمارهای با حضور منفرد کادمیم و سرب شد. بنابراین، حضور همزمان دو فلز، اثرات منفی و بازدارندگی یکدیگر را بر رشد و فعالیت جمعیت میکروبی و کیفیت زیستی خاک تشدید میکنند. این یافتهها نشان میدهند که هنگام ارزیابی خطر اکولوژیکی کادمیم و سرب در محیطهای آلوده باید اثر متقابل آنها بر جامعه خاکزیان نیز مورد توجه قرار گیرد.
الهام صادقی؛ فایز رئیسی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
خاک به عنوان یکی از اجزای اکوسیستم، محیط رشد گیاه و زیستگاه موجودات زنده متنوع با انواع تنشهای زیستی روبهرو است. اگر چه اثرات منفرد تنشهای شوری و آلودگی بر فعالیتهای زیستی خاک عموماً شناخته شده است ولی اثر مشترک این دو تنش بر رشد، جمعیت و فعالیت موجودات زنده خاک مورد توجه قرار نگرفته است. هدف این تحقیق مطالعه اثر متقابل و یا مشترک ...
بیشتر
خاک به عنوان یکی از اجزای اکوسیستم، محیط رشد گیاه و زیستگاه موجودات زنده متنوع با انواع تنشهای زیستی روبهرو است. اگر چه اثرات منفرد تنشهای شوری و آلودگی بر فعالیتهای زیستی خاک عموماً شناخته شده است ولی اثر مشترک این دو تنش بر رشد، جمعیت و فعالیت موجودات زنده خاک مورد توجه قرار نگرفته است. هدف این تحقیق مطالعه اثر متقابل و یا مشترک تنشهای شوری و آلودگی کادمیم بر کادمیم قابل جذب، تنفس و زیستتوده میکروبی و ضریب متابولیکی در یک خاک آهکی آلوده تیمار شده با بقایای گیاهی طی سه ماه انکوباسیون بود. آزمایش به صورت فاکتوریل (دو سطح کادمیم، سه سطح شوری و دو سطح تیمار بقایای گیاهی) در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار و در شرایط آزمایشگاهی اجرا گردید. نتایج نشان داد افزایش سطح شوری باعث افزایش غلظت کادمیم قابل جذب، کاهش تنفس و کربن زیستتوده میکروبی و همزمان افزایش ضریب ویژه تنفسی خاک گردید. مصرف بقایای گیاهی آثار منفی شوری و آلودگی را بر تنفس و کربن زیستتوده میکروبی کاهش داد به گونهای که در خاکهای تیمار نشده با بقایای گیاهی اثرات متقابل این دو تنش اثرات منفی همدیگر را تشدید نموده ولی در خاکهای تیمار شده با بقایای گیاهی اثرات منفی تعدیل شده بود. این نشان میدهد در خاکهای شور و آلوده با محدودیت کربن، افزایش سطح ماده آلی خاک افزایش غلظت کادمیم قابل جذب ناشی از شوری خاک را کاهش و در نتیجه از اثر بازدارنده شوری بر فعالیت و جمعیت میکروبی میکاهد.
مینا نظری زاده؛ فایز رئیسی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
شوری و آلودگی ناشی از فلزات سمی بهعنوان دو تنش زیستمحیطی میتوانند بهصورت همزمان رشد و فعالیت کرمهای خاکی را تحت تأثیر قرار دهند. اثر مشترک این دو تنش غیرزیستی بر کرمهای خاکی، بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اهمیت کرمهای خاکی در زیستبوم، بررسی اثرمتقابل عوامل تنشزا بر رشد ...
بیشتر
شوری و آلودگی ناشی از فلزات سمی بهعنوان دو تنش زیستمحیطی میتوانند بهصورت همزمان رشد و فعالیت کرمهای خاکی را تحت تأثیر قرار دهند. اثر مشترک این دو تنش غیرزیستی بر کرمهای خاکی، بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اهمیت کرمهای خاکی در زیستبوم، بررسی اثرمتقابل عوامل تنشزا بر رشد و فعالیت این جانداران ضروری است. در این پژوهش اثر مشترک شوری ناشی از نمک کلرید سدیم و آلودگی سرب بر جمعیت و فعالیت کرمهای خاکی Eisenia fetida در شرایط گلخانه مطالعه شد. این آزمایش با 3 فاکتور شامل آلودگی (شاهد و 30 میلیگرم سرب بر کیلوگرم خاک)، شوری (شاهد، 4 و 8 دسیزیمنس بر متر) و کود گاوی (شاهد و 4 درصد وزنی)، بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایهی کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد که افزایش سطوح شوری خاک قابلیت دسترسی سرب را افزایش میدهد و سمیت این فلز را برای کرمهای خاکی تشدید میکند. در مقابل افزودن کود گاوی در همهی سطوح شوری، قابلیت دسترسی این فلز را کاهش میدهد. جمعیت، وزن مرطوب و خشک کرم و وزن مرطوب و خشک فضولات تولید شده توسط کرمهای خاکی بهصورت معنیدار (05/0p
هانیه جعفری وفا؛ فایز رئیسی
چکیده
استفاده از پسماندهای آلی همچون لجن فاضلاب در خاک های کشاورزی با ماده ی آلی کم شیوه ای متداول برای اصلاح و بهبود شرایط خاک محسوب می شود. با این حال، مصرف لجن فاضلاب ممکن است از طریق افزایش سوبسترای قابل دسترس و به عنوان یک منبع غذایی، اثر جانوران خاک به ویژه کرم خاکی برشاخصهای زیستی نظیر فعالیت میکروبی و آنزیمی و در پی آن کیفیت میکروبیولوژیک ...
بیشتر
استفاده از پسماندهای آلی همچون لجن فاضلاب در خاک های کشاورزی با ماده ی آلی کم شیوه ای متداول برای اصلاح و بهبود شرایط خاک محسوب می شود. با این حال، مصرف لجن فاضلاب ممکن است از طریق افزایش سوبسترای قابل دسترس و به عنوان یک منبع غذایی، اثر جانوران خاک به ویژه کرم خاکی برشاخصهای زیستی نظیر فعالیت میکروبی و آنزیمی و در پی آن کیفیت میکروبیولوژیک خاک را تغییر دهد. به همین دلیل هدف این پژوهش ارزیابی عکسالعمل ویژگیهای میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاک به مصرف لجن فاضلاب در حضور کرم خاکی بود. تیمارهای آزمایش شامل لجن فاضلاب (در دو سطح بدون لجن فاضلاب و 5/1 درصد لجن فاضلاب) به عنوان فاکتور اول و کرم خاکی [در چهار سطح بدون کرم خاکی، گونه ی آیزنیافتیدا (اپیژئیک)، گونه ی آلولوبوفورا کالیژینوزا (اندوژئیک) و مخلوط دو گونه] به عنوان فاکتور دوم بودند که به صورت فاکتوریل 4×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و شرایط گلخانه برای مدت ۹۰ روز اجرا شد. نتایج تجزیه ی عامل نشان داد که سه مؤلفه ی اول دارای ارزش ویژه ی بیشتر از یک بوده و جمعاً 89 درصد تغییرات را توجیه کردند. بر اساس نمودار دو بعدی اغلب ویژگی های میکروبی خاک با مصرف لجن فاضلاب افزایش یافتند که این اثر مثبت به دلیل بالا بودن میزان مواد آلی و عناصر غذایی و همچنین غلظت پایین فلزات سنگین در این پسماند آلی بود. همچنین با مصرف لجن، وابستگی گونه ی آیزنیافتیدا به ریزجانداران به عنوان منبع غذایی کاهش یافت ولی گونه ی آلولوبوفورا کالیژینوزا به دلیل تغذیهی انتخابی از ریزجانداران، همچنان به زیستتودهی میکروبی وابسته بود و اثرات مثبت به همراه داشت.
هانیه جعفری وفا؛ فایز رئیسی؛ علیرضا حسین پور؛ زهره کریمی
چکیده
کرم های خاکی یکی از مهم ترین جانوران خاک بوده و فعالیت آنها از شاخص های کیفی خاک به شمار می رود. این جانداران ممکن است تحت تأثیر افزودن پسماندهای آلی قرار گیرند. یکی از روش های سریع و آسان برای پایش کیفیت خاک در هنگام کاربرد لجن فاضلاب، استفاده از شاخص های زیستی از جمله فعالیت های میکروبی است. هدف این پژوهش ارزیابی اثر کرم خاکی بر سرعت ...
بیشتر
کرم های خاکی یکی از مهم ترین جانوران خاک بوده و فعالیت آنها از شاخص های کیفی خاک به شمار می رود. این جانداران ممکن است تحت تأثیر افزودن پسماندهای آلی قرار گیرند. یکی از روش های سریع و آسان برای پایش کیفیت خاک در هنگام کاربرد لجن فاضلاب، استفاده از شاخص های زیستی از جمله فعالیت های میکروبی است. هدف این پژوهش ارزیابی اثر کرم خاکی بر سرعت نیتریفیکاسیون و آمونیفیکاسیون آرژینین به عنوان فعالیت میکروبی در خاک های تیمارشده با لجن فاضلاب شهری بود. تیمارهای آزمایش شامل لجن فاضلاب (بدون لجن و دارای 5/1 درصد لجن شهری)، و کرم خاکی (بدون کرم، آیزنیافتیدا، آلولوبوفورا کالیژینوزا و مخلوط این دو گونه) به صورت فاکتوریل (4×2) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بودند. لجن فاضلاب سرعت نیتریفیکاسیون و آمونیفیکاسیون آرژینین را به ترتیب به میزان 7/16 و 5/62 درصد افزایش داد که دلیل آن بالا بودن میزان مواد آلی و عناصر غذایی و همچنین غلظت پایین فلزات سنگین در پسماند آلی به کار برده شده میباشد. تلقیح کرم خاکی نیز این دو شاخص را تحت تأثیر قرار داد (001/0>p). به طور خلاصه، مصرف لجن فاضلاب شهری اثر تحریک کنندگی کرم خاکی را بر فعالیت میکروبی خاک کاهش داد که این کاهش در حضور گونه ی آیزنیافتیدا (اپی ژئیک) به دلیل تغذیه از لجن فاضلاب محسوس تر بود. علاوه بر این، اثر متقابل دو گونه ی کرم خاکی اغلب جمع پذیر (بدون اثر متقابل) بود.
جواد گیوی؛ فایز رئیسی؛ فرشته دهقانی
چکیده
هدف این تحقیق ارزیابی ناپایداری مواد آلی هیستوسولهای جنوب غربی شهرکرد با استفاده از شاخص های ناپایداری هوموس شامل نسبتهای اسید هیومیک (HA) به اسید فولویک (FA)، مجموع مواد آلی محلول در قلیا (AE=FA+HA) به جزء هیومین (HUM) ماده آلی و نیز نسبت دانسیته نوری در 465 (E4)به 665 نانومتر (E6)ماده آلی کل و اجزای آن بود. منطقه مورد مطالعه دارای اقلیم سرد و نیمه ...
بیشتر
هدف این تحقیق ارزیابی ناپایداری مواد آلی هیستوسولهای جنوب غربی شهرکرد با استفاده از شاخص های ناپایداری هوموس شامل نسبتهای اسید هیومیک (HA) به اسید فولویک (FA)، مجموع مواد آلی محلول در قلیا (AE=FA+HA) به جزء هیومین (HUM) ماده آلی و نیز نسبت دانسیته نوری در 465 (E4)به 665 نانومتر (E6)ماده آلی کل و اجزای آن بود. منطقه مورد مطالعه دارای اقلیم سرد و نیمه خشک میباشد. خاکهای تشکیل شده در منطقه مورد مطالعه بعضاً هیستوسول هستند. پنج پروفیل خاک تا عمق 2 متری تشریح و از افق های مختلف آنها نمونه برداری صورت گرفت. تفکیک شیمیایی ماده آلی به اسید فولویک، اسیدهیومیک و هیومین انجام و مقدار هریک از این سه جزء و مقادیر E4وE6 اندازهگیری شد. در همه پروفیلها، روند تغییرات مقادیر اسید فولویک، اسید هیومیکو هیومین، شبیه روند تغییرات مقدار ماده آلی خاک است. بیش از 94 درصد ماده آلی خاک به صورت مواد هوموسی است. افزایش نسبت HA/FAبا افزایش عمق خاک حاکی از درجه بالای پلیمریزاسیون و هوموسی شدن (پایداری) مواد آلی در لایه های پایین تر و سرعت بیشتر تجزیه مواد هوموسی (ناپایداری) در لایههای سطحی است. پویایی کمتر مواد هیومیک در لایههای عمقی بخاطر افزایش مقدار رس با افزایش عمق و جذب هیومین توسط رس میباشد. نسبت E4/E6 کل خاک نیز به طور منظم از افق سطحی به طرف عمق کاهش نشان داد. کاهش این نسبت یک شاخص دیگر برای افزایش درجه پلیمریزاسیون و هوموسی شدن است. پایین ترین درجه پلیمریزاسیون مواد آلی )بیشترین ناپایداری) در پروفیل 5 مشاهده شد. این پروفیل دارای مواد آلی با تجزیه متوسط و سایر پروفیل ها دارای مواد آلی با تجزیه زیاد هستند.
محمدرضا نادری؛ عبدالرزاق دانش شهرکی؛ فایز رئیسی؛ فرزانه نیکوخواه
چکیده
مطالعهی حاضر به منظور جداسازی و ارزیابی ریزوباکترهای متحمل به سرب که قادر به تولید مواد محرک رشد گیاه تحت شرایط تنش فلزات سنگین بوده و توانایی افزایش زیستفراهمی فلز سنگین سرب را نیز دارند، به اجرا در آمد. ریزوباکترهای متحمل به سرب جدا شده از خاک آلوده به صورت Rhodococcus sp.، Bacillus stearothermophilus strain A، Corynebacterium sp.، Bacillus pumilus، Mycobacterium sp.، Bacillus ...
بیشتر
مطالعهی حاضر به منظور جداسازی و ارزیابی ریزوباکترهای متحمل به سرب که قادر به تولید مواد محرک رشد گیاه تحت شرایط تنش فلزات سنگین بوده و توانایی افزایش زیستفراهمی فلز سنگین سرب را نیز دارند، به اجرا در آمد. ریزوباکترهای متحمل به سرب جدا شده از خاک آلوده به صورت Rhodococcus sp.، Bacillus stearothermophilus strain A، Corynebacterium sp.، Bacillus pumilus، Mycobacterium sp.، Bacillus stearothermophilus strain B، Bacillus licheniformis و Bacillus sp. جدا و شناسایی گردیدند. نتایج نشان داد که تمامی باکتریهای جدا شده قادر به تحمل غلظتهای بالای فلز سنگین سرب بودند. حداقل غلظت بازدارندگی سرب (MIC) این باکتریها در دامنهی 1100 تا 1720 میلیگرم بر لیتر (3/3 تا 19/5 میلیمولار) متغیر بود. به علاوه، تمامی سویههای باکتریایی جدا شده، از توانایی تولید ایندول استیک اسید (IAA) (از 5/3 تا 6/43 میلیگرم بر لیتر) و سیدروفور (از 7/57 تا 2/86 درصد) برخوردار بودند. با این وجود، تنها دو باکتری Mycobacterium sp. و Bacillus licheniformis توانایی تولید آنزیم ACC-دیآمیناز را داشتند. تلقیح محیط کشت حاوی کربنات سرب کممحلول با سویهی باکتریایی Corynebacterium sp. به دلیل کاهش محسوس اسیدیته نیز سبب افزایش معنیدار غلظت سرب قابلجذب گردید.
جلال حیدری؛ شجاع قربانی دشتکی؛ فایز رئیسی؛ پژمان طهماسبی
چکیده
آتشسوزیهای سالانه ممکن است بسیاری از ویژگیهای فیزیکی خاک مراتع نیمه استپی را دستخوش تغییر نماید. هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر آتشسوزی بر ویژگی های فیزیکی خاک و پارامترهای نفوذ آب در مراتع نیمه استپی کرسنک واقع در استان چهارمحال و بختیاری بود. بدین منظور، مراتعی با تاریخچهی آتشسوزی متفاوت که طی سالهای 1387، 1388 و 1389 به ...
بیشتر
آتشسوزیهای سالانه ممکن است بسیاری از ویژگیهای فیزیکی خاک مراتع نیمه استپی را دستخوش تغییر نماید. هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر آتشسوزی بر ویژگی های فیزیکی خاک و پارامترهای نفوذ آب در مراتع نیمه استپی کرسنک واقع در استان چهارمحال و بختیاری بود. بدین منظور، مراتعی با تاریخچهی آتشسوزی متفاوت که طی سالهای 1387، 1388 و 1389 به ترتیب 3، 2 و 1 سال پیش از مطالعه حاضر دچار آتشسوزی شده بودند، انتخاب گردید. نفوذ آب به خاک در 54 نقطه از منطقه مطالعاتی با استفاده از نفوذسنج مکشی اندازهگیری شد. تعداد نمونههای خاک برای مطالعات آزمایشگاهی با توجه به دو عمق سطحی (10-0 سانتیمتر) و زیر سطحی (25-15 سانتیمتر)، 108 نمونه بود. برای بررسی تفاوت ویژگی های اندازه گیری شده در مناطق سوخته و شاهد از آزمون t مستقل در سطح 5 درصد و آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که ضرایب پایداری خاکدانهها (MWD و GMD) در لایه سطحی 1 و 2 سال پس از آتشسوزی در مقایسه با شاهد به صورت معنی دار کاهش یافت. رس قابل پراکنش در آب (WDC) و جرم ویژه ظاهری خاک در لایه سطحی تمامی مناطق سوخته شده در مقایسه با شاهد به صورت معنی دار بیشتر بود. هدایت آبی اشباع (Kfs) در تمامی سال های مورد مطالعه در مناطق تحت تاثیر آتش سوزی مقادیری کمتر از شاهد را نشان داد. به دلیل عمق کم، ظرفیت نگهداری آب کم و خطر بالای فرسایش خاک های مراتع نیمه استپی کرسنک، وقوع آتش سوزی های سالانه اثرات منفی زیادی بر ویژگی های فیزیکی خاک این مناطق به دنبال دارد.
طاهره رئیسی؛ علیرضا حسین پور؛ فایز رئیسی
چکیده
این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات ریزوسفر لوبیا بر بعضی از ویژگی های میکروبیولوژیکی و شیمیایی در 10 خاک آهکی تیمار نشده و تیمار شده با لجن فاضلاب شهری در ریزوباکس اجرا شد. بدین منظور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار، لوبیا در ریزوباکس های تهیه شده کشت شد. در پایان دوره کشت، گیاه برداشت، ریزوباکس ها باز، خاکهای ریزوسفری و غیرریزوسفری ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات ریزوسفر لوبیا بر بعضی از ویژگی های میکروبیولوژیکی و شیمیایی در 10 خاک آهکی تیمار نشده و تیمار شده با لجن فاضلاب شهری در ریزوباکس اجرا شد. بدین منظور در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار، لوبیا در ریزوباکس های تهیه شده کشت شد. در پایان دوره کشت، گیاه برداشت، ریزوباکس ها باز، خاکهای ریزوسفری و غیرریزوسفری جدا، و فسفاتاز قلیایی، فسفاتاز اسیدی، کربن آلی محلول، کربن زیست توده میکروبی، فسفر زیست توده میکروبی و فسفر محلول (قابل استخراج با کلرید کلسیم رقیق) تعیین گردید. نتایج نشان داد عموماً در هر دو تیمار (با و بدون کاربرد لجن فاضلاب شهری) مقادیر فسفاتازهای اسیدی و قلیایی، کربن آلی محلول، کربن و فسفر زیست توده میکروبی در خاک ریزوسفری به طور معنی داری بالاتر از خاک غیرریزوسفری بود. با این وجود، مقدار فسفر محلول در خاکهای ریزوسفر هر دو تیمار کمتر از خاک های غیرریزوسفری بود که با افزایش میزان فسفر زیست توده میکروبی مطابقت دارد. علاوه براین، افزودن لجن فاضلاب چه در خاک های ریزوسفری و چه در خاک های غیرریزوسفری منجر به افزایش معنی دار کربن آلی محلول، کربن و فسفر زیست توده میکروبی، فسفر محلول ولی کاهش معنی دار فسفاتاز اسیدی و قلیایی شد.
مریم ریاحی سامانی؛ فایز رئیسی
چکیده
ارزیابی پویایی کربن خاک و فاکتورهای کنترل کننده آن در اکوسیستمهای مرتعی به درک بهتر چرخه جهانی کربن و تغییر آب و هوای جهانی کمک میکند. از این رو این مطالعه با هدف بررسی نقش مدیریت مرتع (قرق و چرا) بر معدنی شدن و پویایی کربن خاک در برخی مراتع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری انجام گردید. سه مدیریت مرتع شامل الف) قرق، ب) چرای تحت کنترل ...
بیشتر
ارزیابی پویایی کربن خاک و فاکتورهای کنترل کننده آن در اکوسیستمهای مرتعی به درک بهتر چرخه جهانی کربن و تغییر آب و هوای جهانی کمک میکند. از این رو این مطالعه با هدف بررسی نقش مدیریت مرتع (قرق و چرا) بر معدنی شدن و پویایی کربن خاک در برخی مراتع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری انجام گردید. سه مدیریت مرتع شامل الف) قرق، ب) چرای تحت کنترل و ج) چرای آزاد (مفرط) در مجاورت یکدیگر در سه منطقه سبزکوه (18 سال قرق)، بروجن (23 سال قرق) و شیدا (2سال قرق) انتخاب و از لایه سطحی (15-0 سانتی متر) نمونههای خاک جمعآوری و میزان کربن آلی، نیتروژن کل و روند معدنی شدن کربن خاک در شرایط استاندارد اندازهگیری گردید. مناطق سبزکوه و شیدا به ترتیب حاوی بیشترین (6/14 میلی گرم در کیلوگرم) و کمترین (8/4 میلی گرم در کیلوگرم) میزان کربن آلی خاک بودند و میزان کربن آلی به طور معنیدار در منطقه سبزکوه با اقلیم مرطوبتر بیشتر از دو منطقه دیگر بود. نتایج نشان داد که قرق مرتع در منطقه سبزکوه و بروجن از طریق افزایش ورود بقایای گیاهی و کربن سهل الوصول به خاک، معدنیشدن کربن را افزایش داده است. در منطقه شیدا به علت اقلیم خشک و سابقه کوتاهمدت مدیریت، قرق تأثیر چندانی بر بهبود پوشش گیاهی و وضعیت خاک و در نتیجه معدنی شدن کربن نداشت. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که اثر چرا یا قرق مرتع بر معدنی شدن کربن به سابقه مدیریت، نوع اقلیم و پوشش گیاهی اکوسیستم بستگی دارد.
محمدرضا نادری؛ عبدالرزاق دانش شهرکی؛ فایز رئیسی
چکیده
انتخاب دقیق ارقام گیاهی مناسب به منظور حصول سازگاری مطلوب با محیط و آلایندهی خاص، یک استراتژی مهم جهت موفقیت در فنآوری گیاهپالایی محسوب میشود. آفتابگردان از جمله گیاهانی است که به دلیل برخورداری از رشد سریع و بیوماس بالا، همواره گیاهی مناسب جهت جذب و استخراج فلزات سمی از خاکهای آلوده محسوب میشود. به منظور ارزیابی کارآیی ...
بیشتر
انتخاب دقیق ارقام گیاهی مناسب به منظور حصول سازگاری مطلوب با محیط و آلایندهی خاص، یک استراتژی مهم جهت موفقیت در فنآوری گیاهپالایی محسوب میشود. آفتابگردان از جمله گیاهانی است که به دلیل برخورداری از رشد سریع و بیوماس بالا، همواره گیاهی مناسب جهت جذب و استخراج فلزات سمی از خاکهای آلوده محسوب میشود. به منظور ارزیابی کارآیی شش رقم آفتابگردان در استخراجگیاهی فلز سنگین سرب از یک خاک حاوی سرب، این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانهی تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد به اجرا در آمد. ارقام مورد استفاده در این آزمون شامل آلستار، هایسان 33، سیرنا، سانبرا، رکورد و ایروفلور بودند. نتایج نشان داد که میان ارقام آفتابگردان از لحاظ غلظت سرب اندام هوایی، فاکتور انتقال و کل سرب برداشت شده توسط اندام هوایی، اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت. بهطورکلی، به دلیل آنکه فاکتور انتقال تمامی ارقام مورد مطالعه در این آزمون کمتر از یک بود، میتوان اظهار داشت که هیچ یک از ارقام کارآیی مناسبی جهت استخراج سرب از خاک آلوده نداشتند. با این وجود، بالا بودن غلظت سرب ریشهی این ارقام و در عین حال اندک بودن فاکتور انتقال آنها بیانگر آن است که کارآیی ارقام مورد مطالعه جهت استفاده در تکنیک تثبیتگیاهی بیشتر از تکنیک استخراجگیاهی است.
فاطمه آقابابایی؛ فایز رئیسی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
موجودات زنده خاک مانند کرمهای خاکی و قارچهای میکوریزا آربسکولار نقش مهمی در پایداری اکوسیستم و زیست فراهمی عناصر بهویژه فلزات سنگین در خاک دارند. جهت بررسی اثرات این موجودات زنده بر زیستتوده میکروبی، فعالیت آنزیمی و تنفس در خاکهای آلوده شده به کادمیم، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه اجرا ...
بیشتر
موجودات زنده خاک مانند کرمهای خاکی و قارچهای میکوریزا آربسکولار نقش مهمی در پایداری اکوسیستم و زیست فراهمی عناصر بهویژه فلزات سنگین در خاک دارند. جهت بررسی اثرات این موجودات زنده بر زیستتوده میکروبی، فعالیت آنزیمی و تنفس در خاکهای آلوده شده به کادمیم، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه اجرا شد. اثرات کرمخاکی (Lumbricus rubellus و بدون کرمخاکی) و قارچ میکوریزا آربسکولار (,Glomus intraradices Glomus mosseae و بدون میکوریزا) بهطور جداگانه و باهم بر ماده آلی، کربن آلی محلول، تنفس خاک، کربن زیست توده میکروبی، فعالیت آنزیم اورهآز، فسفاتاز قلیایی و پروتئین گلومالین خاک در خاکهای آلوده شده با صفر، 10 و 20 میلیگرم کادمیم در کیلوگرم خاک، در کشت گیاه آفتابگردان با سه تکرار مطالعه شد. نتایج نشان داد هر دو موجود کرمخاکی و قارچ میکوریزا در خاکهای آلوده زنده ماندند. بهطور کلی آلودگی کادمیم فعالیتهای میکروبی خاک را کاهش داد. کرم خاکی کربن آلی محلول را در سطوح مختلف کادمیم 10-4 درصد افزایش داد. مقدار کربن زیستتوده میکروبی در تیمارهای میکوریزایی 4/2-9/1 برابر تیمارهای غیرمیکوریزایی بود و نسبت آن به کربن آلی خاک از 23 درصد در خاکهای غیرآلوده تا 53 درصد در خاکهای آلوده افزایش یافت. آلودگی کادمیم نسبت فعالیت آنزیمی خاک به کربن زیستتوده میکروبی را کاهش داد ولی کرمخاکی و قارچ میکوریزا این نسبتها را بهترتیب 18-10 و 54-40 درصد در فسفاتاز قلیایی و 9-4 و 55-40 درصد در اورهآز کاهش دادند. در سطح mg kg-1 20 کادمیم تولید گلومالین توسط دو گونه قارچ اختلاف معنیدار داشت و در گونه G. mosseae 15 درصد بیشتر بود. تنفس خاک نیز اگرچه با افزایش سطح آلودگی کاهش داشت ولی بر اثر فعالیت کرمخاکی و قارچ میکوریزا افزایش یافت.
طاهره رئیسی؛ علیرضا حسین پور؛ فایز رئیسی
چکیده
هدف این پژوهش ارزیابی چند عصاره گیر شیمیایی در برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در خاک های آهکی استان چهارمحال و بختیاری بود. بدین منظور فسفر قابل استفاده 10 نمونه خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف توسط عصارهگیرهای اولسن، کالول، بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای، کلرید کلسیم 01/0 مولار، بری І، ІІ و مهلیچІ و ІІ تعیین شد. همچنین فسفر ...
بیشتر
هدف این پژوهش ارزیابی چند عصاره گیر شیمیایی در برآورد فسفر قابل استفاده لوبیا در خاک های آهکی استان چهارمحال و بختیاری بود. بدین منظور فسفر قابل استفاده 10 نمونه خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف توسط عصارهگیرهای اولسن، کالول، بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای، کلرید کلسیم 01/0 مولار، بری І، ІІ و مهلیچІ و ІІ تعیین شد. همچنین فسفر آلی و فسفر کل خاک ها تعیین شدند. به منظور بررسی ارتباط بین شاخص های گیاه لوبیا و فسفر عصاره گیری شده کشت گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار به مدت 8 هفته اجرا شد. در پایان دوره کشت، لوبیا برداشت و شاخص های گیاهی شامل وزن خشک، غلظت فسفر در گیاه و مقدار جذب فسفر توسط بخش هوایی لوبیا تعیین گردید. نتایج نشان داد که مقدار فسفر استخراج شده توسط عصاره گیرها به صورت زیر کاهش یافت: کالول>مهلیچІІ>بریІІ>اولسن>بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای>مهلیچІ>بریІ>کلریدکلسیم 01/0 مولار. افزون بر این، فسفر آلی و کل خاکها و فسفر عصاره گیری شده با روشهای کالول، مهلیچІІ و اولسن همبستگی معنی داری با شاخصهای گیاه داشتند. بررسی رگرسیون گام به گام نشان داد که فسفر آلی و روشهای عصاره گیری کالول و اولسن به تنهایی قادرند بخش اعظم تغییرات در شاخص های گیاه لوبیا را توضیح دهند. نتایج این تحقیق نشان داد که روش های کالول، اولسن و مهلیچІІ می تواند برای برآورد فسفر قابل استفاده گیاه لوبیا در خاک های آهکی مطالعه شده استفاده شوند.
حمیدرضا متقیان؛ علیرضا حسینپور؛ جهانگرد محمدی؛ فایز رئیسی
چکیده
ریزوسفر ناحیهای کوچک با ویژگیهای شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی متفاوت از توده خاک است. این تحقیق با هدف بررسی اثر ریزوسفر گندم بر قابلیت استفاده و جزءبندی مس با استفاده از ریزوباکس در شرایط گلخانهای انجام شد. تعداد 3 بذر گندم در هر ریزوباکس کاشته شد. پس از 8 هفته گیاهان برداشت و خاکهای ریزوسفری و توده جدا شدند. کربن آلی خاک، کربن ...
بیشتر
ریزوسفر ناحیهای کوچک با ویژگیهای شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی متفاوت از توده خاک است. این تحقیق با هدف بررسی اثر ریزوسفر گندم بر قابلیت استفاده و جزءبندی مس با استفاده از ریزوباکس در شرایط گلخانهای انجام شد. تعداد 3 بذر گندم در هر ریزوباکس کاشته شد. پس از 8 هفته گیاهان برداشت و خاکهای ریزوسفری و توده جدا شدند. کربن آلی خاک، کربن آلی محلول، کربن بیوماس میکروبی، مس قابل استفاده (با استفاده از 7 روش عصارهگیری شیمیایی) و جزءبندی مس در خاکهای ریزوسفری و توده تعیین شدند. نتایج نشان داد که کربن آلی خاک، کربن آلی محلول و کربن بیوماس میکروبی در خاکهای ریزوسفری افزایش معنیداری (01/0p
سیف اله فلاح؛ فایز رئیسی
چکیده
اثر نیتروژن از منبع آلی و شیمیایی بر راندمان عناصر (نیتروژن و فسفر) در شرایط تنش آبی به خوبی مشخص نشده است. بنابراین آزمایشی مزرعهای با هدف تعیین اثر منابع مختلف نیتروژن و تنش خشکی بر کارایی نیتروژن و فسفر در ذرت به صورت طرح کرتهای خرد شده به اجرا درآمد. کرتهای اصلی شامل تیمار آبیاری در دو سطح (آبیاری بدون تنش و قطع آب در مرحله ...
بیشتر
اثر نیتروژن از منبع آلی و شیمیایی بر راندمان عناصر (نیتروژن و فسفر) در شرایط تنش آبی به خوبی مشخص نشده است. بنابراین آزمایشی مزرعهای با هدف تعیین اثر منابع مختلف نیتروژن و تنش خشکی بر کارایی نیتروژن و فسفر در ذرت به صورت طرح کرتهای خرد شده به اجرا درآمد. کرتهای اصلی شامل تیمار آبیاری در دو سطح (آبیاری بدون تنش و قطع آب در مرحله گلدهی به مدت دو هفته) و کرتهای فرعی شامل کودهای نیتروژندار (کود گاوی: 8/40 تن در هکتار، مرغی: 3/13 تن در هکتار، اوره: 435 کیلوگرم در هکتار، تلفیق کود گاوی با اوره: به ترتیب 4/20 تن در هکتار و 217 کیلوگرم در هکتار) و شاهد (عدم مصرف کود) بودند. نتایج نشان داد اثر تنش کم آبی و نوع کود بر جذب نیتروژن معنی دار بود؛ اما جذب فسفر فقط تحت تأثیر نوع کود قرار گرفت، بطوری که بالاترین جذب نیتروژن و فسفر با بکارگیری کود مرغی بدست آمد. همچنین برهمکنش تنش کم آبی با نوع کود بر کارایی زراعی نیتروژن و فسفر و کارایی فیزیولوژیک نیتروژن معنی دار بود (01/0>P). اثر تنش کم آبی بر کارایی جذب نیتروژن و فسفر معنیدار نبود، ولی نوع کود بر این صفت اثر معنی داری داشت. کارایی فیزیولوژیک فسفر در اثر تنش آبی به طور معنیداری کاهش یافت. کارایی زراعی نیتروژن و فسفر و کارایی فیزیولوژیک نیتروژن با مصرف کود مرغی و گاوی و تحت شرایط تنش کم آبی به طور معنیداری کمتر از آبیاری بدون تنش بود. به طور کلی بالاترین کارایی زراعی و جذب نیتروژن و فسفر با بکارگیری کود مرغی در شرایط آبیاری بدون تنش و یا تلفیق کود گاوی با اوره در شرایط تنش کم آبی بدست آمد.
سعیده رجایی؛ فایز رئیسی؛ سید مهدی سیدی
چکیده
آلودگی اجزاء زیست بوم به نفت خام و مشتقات آن، یکی از جدی ترین مشکلات زیست محیطی در کشور، به ویژه در مناطق جنوبی، به شمار ﻣﻰآید. زیستپالایی همواره یکی از راهکارهای مناسب و عملی برای پاکسازی هیدروکربنﻫﺎی نفتی از محیط محسوب می گردد، که در آن از پتانسیل موجودات زنده در حذف و یا کاهش آلایندهها استفاده ﻣﻰشود. لذا این تحقیق به منظور ...
بیشتر
آلودگی اجزاء زیست بوم به نفت خام و مشتقات آن، یکی از جدی ترین مشکلات زیست محیطی در کشور، به ویژه در مناطق جنوبی، به شمار ﻣﻰآید. زیستپالایی همواره یکی از راهکارهای مناسب و عملی برای پاکسازی هیدروکربنﻫﺎی نفتی از محیط محسوب می گردد، که در آن از پتانسیل موجودات زنده در حذف و یا کاهش آلایندهها استفاده ﻣﻰشود. لذا این تحقیق به منظور بررسی کاربرد تکنیکﻫﺎی همزمان افزایش بیولوژیک و گیاه پالایی برای پاکسازی خاک آلوده به نفت خام با آلودگی مسن در شرایط گلخانه انجام گرفت. به این منظور محیط کشت مخلوطی از باکتریﻫﺎی تجزیه کننده نفت خام تهیه و خاک آلوده با غلظت آلودگی 10 درصد نفت خام مسن توسط این کشت مخلوط تلقیح گردید. همچنین به منظور بررسی تأثیر کشت گیاه بر افزایش تجزیه کل هیدروکربنﻫﺎی نفتی (TPH) و راندمان کاربرد مایه تلقیح کشت دو گونه گیاه (جو دوسر وحشی و جو زراعی) نیز صورت گرفت. میزان کل هیدروکربنﻫﺎی نفتی (TPH) تجزیه شده در خاک آلوده مورد مطالعه بعد از گذشت 4 ماه تنها 4/2 درصد بود، در حالی که با کشت گیاه به طور متوسط به 33 درصد رسید و با تلقیح باکتریایی فقط 20 درصد بود. بیشترین میزان تجزیه TPH در کشت توام با تلقیح باکتریایی و بیش از 44 درصد مشاهده شد. به طور کلی افزایش شاخصﻫﺎی میکروبیولوژیکی خاک نظیر تنفس و توده زنده میکروبی، جمعیت میکروبﻫﺎی تجزیه کننده هیدروکربنﻫﺎی نفتی و کاهش ضریب متابولیکی (qCO2) تحت رویش گیاه، نشان داد حضور گیاه در خاک آلوده به نفت خام مسن باعث تشدید فعالیتﻫﺎی بیولوژیک خاک و به دنبال آن افزایش تجزیه زیستی هیدروکربنﻫﺎ گردید.
فایز رئیسی؛ فاطمه آقابابایی
چکیده
چکیده
فعالیت میکروبی و فرآیندهای بیوشیمیایی خاک در مناطق خشک و نیمه خشک اغلب به دلیل پایین بودن سطح ماده آلی با محدودیت کربن روبروست. از این رو، بازگرداندن پسماندهایگیاهی به خاک راهکاری عملی و ساده برای افزایش فعالیت جوامع میکروبی و واکنشهای بیوشیمیایی آن میباشد. هدف این تحقیق مطالعه اثرات پسماندهای مختلف گیاهی بر تنفس و زیست ...
بیشتر
چکیده
فعالیت میکروبی و فرآیندهای بیوشیمیایی خاک در مناطق خشک و نیمه خشک اغلب به دلیل پایین بودن سطح ماده آلی با محدودیت کربن روبروست. از این رو، بازگرداندن پسماندهایگیاهی به خاک راهکاری عملی و ساده برای افزایش فعالیت جوامع میکروبی و واکنشهای بیوشیمیایی آن میباشد. هدف این تحقیق مطالعه اثرات پسماندهای مختلف گیاهی بر تنفس و زیست توده میکروبی و همچنین فعالیت آنزیمی خاک بود. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار و در شرایط آزمایشگاهی اجرا گردید. هفت نوع پسماند گیاهی رایج در اکوسیستمهای کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری شامل 1-گندم، 2-یونجه، 3-ذرت، 4-برنج، 5-بادام، 6-گردو و 7- انگور به همراه یک خاک بدون پسماند گیاهی به عنوان شاهد تیمارهای این مطالعه را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که افزودن پسماندهای گیاهی به خاک موجب افزایش معنیدار فعالیت (تنفس) و زیست توده میکروبی میگردد که افزایش فعالیت آنزیمهای خاک را به همراه داشت. همچنین نتایج حاکی است که به دلیل تغییر سوبسترای آنزیمی، فعالیت آنزیم های خاک در طول دوره تجزیه پسماندهای گیاهی همواره در نوسان بود. با این حال، شدت افزایش تنفس و زیست توده میکروبی، و فعالیت آنزیمی خاک به نوع و کیفیت پسماندهای گیاهی و مرحله تجزیه آنها بستگی داشت.
واژه های کلیدی: کیفیت شیمیائی لاشبرگ، تنفس خاک، زیست توده میکروبی خاک، آنزیم های خاک، سیستمهای زراعی
علی بهشتی آل آقا؛ فایز رئیسی؛ احمد گلچین
چکیده
چکیده
در این مطالعه تأثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعی بر برخی شاخصهای میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری در سه منطقه کنگاور، دهنو و سلطانیه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دو عمق خاک و در سه تکرار نمونه های مرکب خاک از هر سه منطقه که کاربری آن ها از مرتع به زراعی تغیـیر کرده است، تهیه و میزان ...
بیشتر
چکیده
در این مطالعه تأثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعی بر برخی شاخصهای میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاک در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری در سه منطقه کنگاور، دهنو و سلطانیه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دو عمق خاک و در سه تکرار نمونه های مرکب خاک از هر سه منطقه که کاربری آن ها از مرتع به زراعی تغیـیر کرده است، تهیه و میزان تنفس میکروبی، تنفس برانگیخته، ضریب متابولیکی، کربن و نیتروژن توده زنده میکروبی و فعالیت آنزیم های اوره آز، فسفاتاز قلیایی، ساکاراز و آریل سولفاتاز تعیین گردید. نتایج نشان داد تغییر کاربری اراضی سبب کاهش تنفس میکروبی در منطقه کنگاور (64-36 درصد)، ده نو (60-45 درصد) و سلطانیه (34 درصد) گردید. تنفس برانگیخته نیز بر اثر تغییر کاربری در مناطق مورد مطالعه بین 13 الی 37 درصد کاهش یافت. همچنین کربن (60-30 درصد) و نیتروژن (56-18 درصد) توده زنده میکروبی و نسبت کربن به نیتروژن توده زنده میکروبی (17-9 درصد) در هر سه منطقه و در هر دو عمق کاهش یافتند. در حالی که شاخصهای ضریب (کسر) متابولیکی (95-36 درصد)، درصد کربن (60-4 درصد) و نیتروژن (76-3 درصد) توده زنده میکروبی و درصد معدنی شدن کربن (43-9 درصد) در هر سه منطقه بر اثر تغییر کاربری افزایش پیدا کردند. بررسی فعالیت آنزیمها نیز نشان داد فعالیت فسفاتاز قلیایی در هر سه منطقه و هر دو عمق بر اثر تغییر کاربری تغییر معنیدار نیافت. در منطقه سلطانیه تنها در عمق 20-0 سانتیمتری فعالیت اوره آز بر اثر تغییر کاربری به طور معنیدار کاهش (18 درصد) پیدا نمود و برای بقیه آنزیمها تغییرات معنیدار نبود. تغییر کاربری در منطقه کنگاور فعالیت اوره آز، ساکاراز و آریل سولفاتاز را به طور معنیدار به ترتیب 20، 33 و 11 درصد کاهش داد، ولی در عمق 40-20 سانتیمتری تأثیر تغییر کاربری بر فعالیت این سه آنزیم معنیدار نشد و در منطقه ده نو فعالیت اوره آز و آریل سولفاتاز در هر دو عمق و ساکاراز تنها در عمق 20-0 سانتیمتری به طور معنیدار بر اثر تبدیل کاربری مرتع به زراعی کاهش یافت. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که عملیات کشاورزی و به ویژه خاکورزی دراز مدت سبب افزایش دسترسی ریزجانداران خاک به اکسیژن شده و در نتیجه فعالیت های میکروبی و از جمله تنفس خاک افزایش می یابد که نهایتاً منجر به تجزیه ذخیره مواد آلی و کاهش کیفیت خاک می گردد.
واژههای کلیدی: فعالیت آنزیمی، کشت و کار، تغییر کاربری، تنفس میکروبی خاک، کیفیت خاک
فخرالسادات موسوی؛ فایز رئیسی
چکیده
چکیده
کرمهای خاکی بدلیل نقش اساسی در بهبود اغلب خصوصیات خاک، مهمترین جزو فون خاک محسوب میشوند. با این وجود، مطالعات اندکی درباره اثرات متقابل مواد آلی و کرم خاکی بر تغییرات زمانی فعالیتآنزیمی خاک، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، انجام شده است. پایین بودن میزان مادهی آلی در خاکهای این مناطق و در عین حال نقش مهم کرمهای خاکی ...
بیشتر
چکیده
کرمهای خاکی بدلیل نقش اساسی در بهبود اغلب خصوصیات خاک، مهمترین جزو فون خاک محسوب میشوند. با این وجود، مطالعات اندکی درباره اثرات متقابل مواد آلی و کرم خاکی بر تغییرات زمانی فعالیتآنزیمی خاک، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، انجام شده است. پایین بودن میزان مادهی آلی در خاکهای این مناطق و در عین حال نقش مهم کرمهای خاکی در بهبود شرایط میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی خاکهای این اقلیم ضرورت توجه خاص به اثرات متقابل بقایای آلی و کرمهای خاکی را نمایان میسازد. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار، تحت شرایط کنترل شده گلخانهای اجرا گردید. فاکتور اول شامل حضور یا عدم حضور کرم خاکی آنسیک (Lumbricus terrestris L.) و فاکتور دوم شامل بقایای آلی مختلف (بقایای یونجه، کود کمپوست و مخلوط بقایای یونجه + کود کمپوست و کود گاوی) به همراه بدون بقایا (شاهد) بود. فعالیت پنج آنزیم (اورهآز، فسفاتاز قلیایی، ساکاراز، بتاگلوکوسیداز و آریل سولفاتاز) خاک 30، 60 و 90 روز پس از شروع آزمایش در شرایط استاندارد مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که فعالیتهای آنزیمی در خاک تلقیح شده با کرم خاکی در مقایسه با خاک بدون کرم خاکی افزایش معنی دار یافت، اما میزان افزایش فعالیت آنزیمی در حضور کرم خاکی به نوع مواد آلی بستگی دارد. علاوه بر این، فعالیت همه آنزیمها بر اثر افزودن مواد آلی به خاک در مقایسه با تیمار شاهد بهبود یافت. با این وجود، مصرف مواد آلی همراه با تلقیح کرم خاکی نتایج بسیار مطلوبتری به همراه داشت. سنجش فعالیتهای آنزیمی طی هر سه مرحله زمانی (30، 60 و 90 روز) نشان داد که در اغلب موارد متوسط افزایش فعالیت آنزیمها از مرحله دوم تا مرحله سوم (فاصله زمانی 60 تا 90 روز) در خاک بدون کرم خاکی بیشتر از خاک تلقیح شده با کرم خاکی بود که حاکی است کرمهای خاکی قادر هستند زمان رسیدن به حداکثر فعالیت آنزیمی خاک را کوتاهتر نمایند (فاصله زمانی 30 تا 60 روز).
واژه های کلیدی: آنزیم های خاک، فعالیت کرم خاکی، مواد آلی، خاک های خشک و نیمه خشک
لیلا دیانی؛ فایز رئیسی
چکیده
چکیده
کادمیم یکی از فلزات سنگین است که به خاطر اثرات سمی بالقوه آن بر فعالیت و ترکیب موجودات زنده خاک در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. گر چه اثرات بازدارندگی این فلز بر فعالیت میکروبی کاملا محرز و مشخص است، اما شدت این اثرات به شرایط و وضعیت خاک، به ویژه میزان ماده آلی، بستگی دارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ...
بیشتر
چکیده
کادمیم یکی از فلزات سنگین است که به خاطر اثرات سمی بالقوه آن بر فعالیت و ترکیب موجودات زنده خاک در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است. گر چه اثرات بازدارندگی این فلز بر فعالیت میکروبی کاملا محرز و مشخص است، اما شدت این اثرات به شرایط و وضعیت خاک، به ویژه میزان ماده آلی، بستگی دارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر کادمیم بر فعالیت های میکروبی خاک و نقش ماده آلی بر کاهش اثرات آن بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل 5 × 2 شامل دو فاکتور کادمیم در پنج سطح (صفر، 50، 100، 150 و 200 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و کمپوست در دوسطح (صفر و 5/2 تن در هکتار کمپوست در عمق 30 سانتی متر) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در شرایط آزمایشگاهی اجرا گردید. عکس العمل شاخص های میکروبیولوژیک خاک شامل تنفس و کربن بیوماس میکروبی، فعالیت آنزیم های فسفاتاز اسیدی و قلیائی به تیمار های کادمیم و ماده آلی طی 10 هفته انکوباسیون مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش کادمیم بر تمامی شاخص های میکروبیولوژیکی اثر منفی و معنی دار داشت. مقدار کربن تجمعی معدنی شده طی 72 روز با افزایش سطح کادمیم کاهش یافت در حالی که افزودن کمپوست باعث کاهش اثرات کادمیم شد. تقریبا برای تمامی شاخص های مورد بررسی، افزودن مواد آلی به خاک سبب شد تا از اثرات منفی و بازدارندگی کادمیم بر جمعیت میکروبی کاسته شود. نتایج نشان دادند که کل مقدار کادمیم اضافه شده در ابتدای آزمایش در پایان قابل استخراج نبود هر چند ضریب همبستگی بین این دو بسیار بالا بود (96/0=r). اندازهگیری کادمیم قابل جذب خاک به وسیله DTPA مبین این حقیقت بود که جزء قابل جذب کادمیم همبستگی منفی و قویتری با اغلب شاخص های میکروبیولوژیکی اندازه گیری شده داشت (84/0>r>41/0). به طور خلاصه، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کادمیم با غلظت حتی 50 میلی گرم نقش سمی و بازدارنده بر رشد و فعالیت های میکروبی خاک دارد و افزودن مواد آلی می تواند کادمیم را برای ریزجانداران خاک به صورت غیر قابل جذب درآورد و از اثرات بازدارندگی آن تا حدی بکاهد.
واژه های کلیدی: کادمیم، فعالیت های میکروبی، پویائی کربن خاک، کمپوست، آنزیم های خاک
فاطمه نعمتی؛ فایز رئیسی؛ علیرضا حسین پور
چکیده
چکیده
شوری خاک در مناطق وسیعی از دنیا، به خصوص در نواحی خشک و نیمه خشک، یک عامل محدود کننده رشد گیاه و سایر موجودات زنده به شمار می آید. به دلیل همبستگی بین فراوانی کرم های خاکی و حاصلخیزی خاک، فراوانی و فعالیت کرم خاکی به عنوان یک شاخص کیفیت خاک در اکوسیستم های کشاورزی محسوب می گردد. هدف از اجرای این تحقیق مطالعه اثرات متقابل شوری خاک ...
بیشتر
چکیده
شوری خاک در مناطق وسیعی از دنیا، به خصوص در نواحی خشک و نیمه خشک، یک عامل محدود کننده رشد گیاه و سایر موجودات زنده به شمار می آید. به دلیل همبستگی بین فراوانی کرم های خاکی و حاصلخیزی خاک، فراوانی و فعالیت کرم خاکی به عنوان یک شاخص کیفیت خاک در اکوسیستم های کشاورزی محسوب می گردد. هدف از اجرای این تحقیق مطالعه اثرات متقابل شوری خاک و مواد اصلاحی آلی بر رشد و جمعیت کرم خاکی آنسیک(Lumbricus terrestris L.) بود. در این تحقیق اثر سه سطح شوری با استفاده از نمک کلرید سدیم و سه نوع ماده اصلاحی آلی (بقایای یونجه، ذرت و کود گاوی) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط یکنواخت و کنترل شدهی گلخانهای به مدت 15 هفته مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش شوری خاک موجب کاهش معنی دار (001/0P≤) کلیه ی شاخص های رشد کرم خاکی شد. افزایش شوری از 49/0 دسی زیمنس بر متر (شاهد) به 8 دسی زیمنس بر متر موجب کاهش تعداد کرمهای خاکی (32 درصد)، وزن تر کرمها (54 درصد)، وزن خشک کرمها (54 درصد)، طول کرمها (25 درصد) و تعداد پیلهها (35 درصد) شد. نتایج حاکی است که شوری اثر مضر بر رشد و فعالیت کرم خاکی دارد. مواد اصلاحی آلی اثر شوری بر کرم خاکی را تا اندازه ای تعدیل و سبب افزایش تمام شاخص های رشد کرم خاکی شدند. خاک شور تیمار شده با بقایای یونجه کمترین کاهش جمعیت کرم خاکی را در مقایسه با خاک تیمارنشده نشان داد. به طور خلاصه، شوری موجب کاهش رشد و فعالیت کرم خاکی L. terrestris می گردد در حالی که افزودن مواد اصلاحی آلی باعث کاهش اثرات شوری بر رشد و جمعیت کرم خاکی می شود.
واژه های کلیدی: کرم خاکی، شوری، مواد اصلاحی آلی، شاخص رشد، محیط های شور، Lumbricus terrestris L
مژگان بویراحمدی؛ فایز رئیسی؛ جهانگرد محمدی
چکیده
چکیده
فعالیت میکروبیولوژیک خاک، تصویر پیچیده ای از فرآیندهای بیوشیمایی مختلف و مرتبط با هم است که تنها با اندازه گیری یک پارامتر ساده نمیتوان آن را به خوبی مورد ارزیابی قرار داد. به نظر می رسد که تعیین همزمان چند پارامتر و ترکیب آنها، روش مناسب تری برای پی بردن به تغییرات ایجاد شده در شرایط بیولوژیک و کیفیت خاک باشد. هدف این تحقیق، ...
بیشتر
چکیده
فعالیت میکروبیولوژیک خاک، تصویر پیچیده ای از فرآیندهای بیوشیمایی مختلف و مرتبط با هم است که تنها با اندازه گیری یک پارامتر ساده نمیتوان آن را به خوبی مورد ارزیابی قرار داد. به نظر می رسد که تعیین همزمان چند پارامتر و ترکیب آنها، روش مناسب تری برای پی بردن به تغییرات ایجاد شده در شرایط بیولوژیک و کیفیت خاک باشد. هدف این تحقیق، بررسی نسبت فعالیت برخی آنزیم های خاک به کربن بیوماس میکروبی در سطوح مختلف شوری در خاک های تحت کشت و کشت نشده بود. این نسبت نشان دهنده ی فعالیت آنزیمی به ازای هر واحد بیوماس میکروبی می باشد. در این مطالعه، پنج سطح شوری شامل شاهد (5/0)، 5/2، 5، 5/7 و 10 دسی زیمنس بر متر و سه محیط (بدون کشت، خاک تحت کشت گندم و خاک تحت کشت شبدر) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر سه محیط، شوری موجب کاهش معنی دار نسبت فعالیت آنزیمی به کربن بیوماس میکروبی شد. همچنین، اثر نوع محیط کشت بر نسبت فعالیت آنزیم اوره آز به کربن بیوماس میکروبی و نسبت فعالیت آنزیم آریل سولفاتاز به کربن بیوماس میکروبی در کلیه ی سطوح شوری معنی دار بود. با این وجود، نسبت فعالیت آنزیم های بتا-گلوکوسیداز و فسفاتاز قلیایی به بیوماس میکروبی در هیچ یک از سطوح شوری تحت تأثیر نوع محیط قرار نگرفت. به عبارت دیگر، حضور گیاه، در افزایش و یا کاهش توانایی ریزجانداران خاک در تولید این دو آنزیم نقش قابل ملاحظه ای نداشته است. اثر نوع محیط کشت بر نسبت فعالیت آنزیم های ال-گلوتامیناز، ساکاراز و فسفاتاز اسیدی به کربن بیوماس میکروبی در سطوح مختلف شوری متغیر بود. به طور خلاصه، نتایج نشان می دهد که حضور گیاه در خاک های شور، بهبود بیوماس میکروبی و حفظ فعالیت برخی آنزیم های خاک و میزان سنتز آنها توسط بیوماس میکروبی را به همراه دارد. اما سنتز برخی دیگر از آنزیم ها توسط بیوماس میکروبی خاک تحت تأثیر حضور و عدم حضور ریشه ی زنده ی گیاه نمی باشد. به عبارت دیگر، میزان تأثیر ریشه و احتمالاً ترشحات آن بر تعدیل اثر شوری بر میزان آنزیم تولید شده توسط بیوماس میکروبی خاک، وابسته به سطح شوری، نوع گیاه و نوع آنزیم مورد مطالعه می باشد.
واژه های کلیدی: شوری، نسبت فعالیت آنزیمی به کربن بیوماس میکروبی، خاک بدون کشت، خاک تحت کشت گندم، شبدر
میترا فریدونی ناغانی؛ فایز رئیسی؛ سیف اله فلاح
چکیده
چکیده
اضافه کردن کودهای آلی و شیمیایی به عنوان مواد اصلاحی برای بهبود حاصلخیزی و کیفیت خاک ممکن است فعالیت میکروبی و آنزیمی خاک را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه به اثر سطوح مختلف نیتروژن از منبع کود مرغی و اوره بر روند فعالیت آنزیم های اورهآز، الکالین فسفاتاز و ساکاراز یک خاک آهکی با بافت لوم رسی در طی دوره رشد ذرت (Zea mays L.) تحت شرایط ...
بیشتر
چکیده
اضافه کردن کودهای آلی و شیمیایی به عنوان مواد اصلاحی برای بهبود حاصلخیزی و کیفیت خاک ممکن است فعالیت میکروبی و آنزیمی خاک را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه به اثر سطوح مختلف نیتروژن از منبع کود مرغی و اوره بر روند فعالیت آنزیم های اورهآز، الکالین فسفاتاز و ساکاراز یک خاک آهکی با بافت لوم رسی در طی دوره رشد ذرت (Zea mays L.) تحت شرایط مزرعه میپردازد. تیمارهای این آزمایش شامل، شاهد (عدم مصرف کود)، 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع کود مرغی و 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع کود اوره به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار بودند. فعالیت آنزیم اوره آز، الکالین فسفاتاز و ساکاراز طی پنج مرحله مختلف به فاصله زمانی 20 روز یکبار پس از اعمال تیمارها در طول رشد گیاه اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد فعالیت آنزیم اوره آز، الکالین فسفاتاز و ساکاراز در همه تیمارهای کودی در مقایسه با تیمار شاهد (بدون کود) افزایش معنیدار یافت. همچنین سطوح کودی و زمان نیز اثر معنی دار (05/0P