مقالات پژوهشی
مهدی اسدی
چکیده
در این مطالعه، آستانههای زایشی و رویشی گیاه عناب در طول فصول مختلف در شهرستانهای استان خراسان جنوبی بررسی شد و تغییرات روند دما و بارش تحلیل و پهنهبندی گردید. دادههای مورد استفاده شامل میانگین ماهانه دما و بارش، ساعت آفتابی و روزهای داغ از 7 ایستگاه همدید با دوره آماری 25 ساله (2000 تا 2024) بود که از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. ...
بیشتر
در این مطالعه، آستانههای زایشی و رویشی گیاه عناب در طول فصول مختلف در شهرستانهای استان خراسان جنوبی بررسی شد و تغییرات روند دما و بارش تحلیل و پهنهبندی گردید. دادههای مورد استفاده شامل میانگین ماهانه دما و بارش، ساعت آفتابی و روزهای داغ از 7 ایستگاه همدید با دوره آماری 25 ساله (2000 تا 2024) بود که از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. برای تحلیل روند، از آزمونهای من-کندال تصحیح شده، تخمینگر شیب سن و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان داد که بهجز ایستگاههای نهبندان (در ماههای ژوئن، جولای و آگوست) و بشرویه (در جولای)، سایر ایستگاهها در هیچ زمانی از نظر دمای حداکثر دچار توقف رویشی نشدند. با این حال، تمام ایستگاهها از ماه مارس تا اکتبر از نظر رشد زایشی متوقف شدند. بیشترین دمای ثبتشده در جنوب شرقی استان، بهویژه در ایستگاه نهبندان، مشاهده شد، درحالیکه مناطق مرکزی، شمال و شمال شرق از نظر دمایی مستعدتر بودند. بررسی بارش سالانه نشان داد که ایستگاه زیرکوه با 8/182 میلیمتر بارش سالانه، بیشترین میزان را دارد، که بیانگر نیاز عناب به آبیاری مکمل 2/267 میلیمتری است. تحلیل مقادیر P-value برای میانگین دما نشاندهنده تغییرات فضایی معنادار است، بهطوریکه ایستگاههای بیرجند، بشرویه و قاین (05/0 p ≤) در شمال و مرکز استان، فاقد روند معناداری آماری بوده است، درحالیکه ایستگاههای جنوبیتر مانند نهبندان (02/0 =p) دارای روند قوی معناداری آماری در سطح 95% اطمینان میباشد. همچنین تحلیل مقادیر P-value برای میانگین بارش نشاندهنده این است که ایستگاههای بیرجند، بشرویه، زیرکوه و قاین (05/0 p ≤) در شمال و مرکز استان، روند قوی معناداری آماری بوده است، درحالیکه ایستگاههای جنوبیتر مانند نهبندان (28/0 =p) فاقد روند معناداری آماری در سطح 95% اطمینان میباشد. همچنین از نظر نمره Z من-کندال تصحیحشده بیشترین میزان افزایش دما در ایستگاه نهبندان با مقدار 43/۳ و کمترین آن در ایستگاه زیرکوه با مقدار 94/0 مشاهده شده است. در مورد روند بارش، نتایج آزمون من–کندال تصحیحشده حاکی از کاهش بارش در تمامی ایستگاهها طی دوره مورد بررسی است. بیشترین کاهش بارش در ایستگاه نهبندان با مقدار 32/۳- و کمترین کاهش در ایستگاه بیرجند با مقدار 63/0- ثبت شده است. در کل کاهش بارش، افزایش ساعات آفتابی و روزهای داغ، نشاندهنده تشدید تابش خورشید، تبخیر-تعرق و خشکی محیط است. در کنار کاهش بارش، روند افزایشی ساعات آفتابی و روزهای داغ حاکی از افزایش میزان تابش خورشید و افزایش میزان تبخیر-تعرق و خشکی بیشتر محیط است.
مقالات پژوهشی
امید رحمتی؛ سید مسعود سلیمانپور؛ صمد شادفر؛ صلاحالدین زاهدی
چکیده
این پژوهش با هدف پیشبینی مکانی استعداد فرسایش خندقی با استفاده از مدلهای جنگل تصادفی و درختان رگرسیونی تقویتشده در حوزه آبخیز تلوار استان کردستان انجام شده است. در ابتدا 99 خندق در بازدیدهای میدانی تشخیص داده شد و موقعیت پیشانی خندقها ثبت و نقشه پراکنش مکانی خندقها تهیه شد. خندقها بهصورت تصادفی به دو گروه آموزش و اعتبارسنجی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف پیشبینی مکانی استعداد فرسایش خندقی با استفاده از مدلهای جنگل تصادفی و درختان رگرسیونی تقویتشده در حوزه آبخیز تلوار استان کردستان انجام شده است. در ابتدا 99 خندق در بازدیدهای میدانی تشخیص داده شد و موقعیت پیشانی خندقها ثبت و نقشه پراکنش مکانی خندقها تهیه شد. خندقها بهصورت تصادفی به دو گروه آموزش و اعتبارسنجی به نسبت 70:30 تقسیم شدند. همچنین نقشه عوامل مؤثر بر فرسایش خندقی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، سنگشناسی، فاصله از آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی، کاربری اراضی، انحنای سطح، انحنای مقطع، میانگین بارندگی سالانه، موقعیت شیب نسبی، شاخص توان جریان، فاصله از جاده، رده خاک و بافت خاک در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. مقدار احتمال ایجاد فرسایش خندقی توسط مدل جنگل تصادفی بین 006/0 تا 996/0 و توسط مدل درختان رگرسیون تقویتشده بین 011/0 تا 799/0 بهدست آمد. خروجی الگوی مکانی ایجاد فرسایش خندقی توسط این دو مدل نشان داد بخشهای میانی، شرقی و شمالی این حوضه که در مجاورت آبراههها و رودخانهها هستند، از استعداد ایجاد فرسایش خندقی بیشتری برخوردار هستند. میزان دقت پیشبینی مدلها بر اساس روش مساحت زیر منحنی مشخصه عملکرد گیرنده (AUC)، که یک رویکرد مستقل از آستانه است، ارزیابی شد. بر این اساس، مقدار مساحت زیر منحنی مشخصه عملکرد گیرنده در مدلهای جنگل تصادفی و درختان رگرسیونی تقویتشده بهترتیب 952/0 و 891/0 بهدست آمد. بنابراین مدل جنگل تصادفی دقت بیشتری در پیشبینی ایجاد فرسایش خندقی نشان داد. به این سبب، استفاده از مدل هوش مصنوعی جنگل تصادفی در مدیریت سرزمین و برنامههای حفاظت خاک حوزههای آبخیز مستعد ایجاد فرسایش خندقی پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی
زهرا علیزاده؛ محمد شاهسوندی؛ محمدرضا مسعودی مقدم؛ سمیه طالبی؛ جعفر یزدی
چکیده
سیلاب بهعنوان یکی از مخربترین بلایای طبیعی، هر ساله خسارات جانی و مالی فراوانی به جوامع وارد میکند. در این پژوهش، یک سامانهی نرمافزاری یکپارچه Web-GIS برای پیشبینی و هشدار سیل طراحی و توسعه داده شده است. در این سامانه، از بستر نرمافزاری React برای توسعه رابط کاربری (GUI) بهره گرفته شده است. برنامهنویسی سمت سرور در زبان Python و کتابخانه ...
بیشتر
سیلاب بهعنوان یکی از مخربترین بلایای طبیعی، هر ساله خسارات جانی و مالی فراوانی به جوامع وارد میکند. در این پژوهش، یک سامانهی نرمافزاری یکپارچه Web-GIS برای پیشبینی و هشدار سیل طراحی و توسعه داده شده است. در این سامانه، از بستر نرمافزاری React برای توسعه رابط کاربری (GUI) بهره گرفته شده است. برنامهنویسی سمت سرور در زبان Python و کتابخانه تحت وب آن Django انجام شده و در همین بخش، پایگاه اطلاعاتی PostgreSQL و افزونه مکانی آن PostGIS برای ذخیرهسازی اطلاعات استفاده شده است. سرویسدهنده نقشه نیز در این سامانه نرمافزار GeoServer انتخاب شده است. سامانه یکپارچه پیشبینی و هشدار سیل، با استفاده از تلفیق مدل پیشبینی بارش WRF، مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS و همچنین مدل هیدرولیکی HEC-RAS-2D، به پیشبینی سیلاب و پهنهبندی آن میپردازد. این سامانه برای حوضه آبریز سیلخیز گرگانرود پیادهسازی شده است. حوضه آبریز گرگانرود، به دلیل ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی خاص خود، در معرض سیلابهای مکرر و گسترده قرار دارد. مدل پیشبینی بارش WRF برای تخمین بارش با افق زمانی پیشبینی 6 ساعت تا 48 ساعت آینده آمادهسازی شده است و به منظور بهبود دقت پیشبینیها، پارامترهای نرمافزارها واسنجی و تحلیل حساسیت شدهاند. این پژوهش با ترکیب مدلهای پیشرفته، دقت پیشبینیها را افزایش داده و ابزار مؤثری برای مدیریت بهتر سیلابها فراهم میآورد. این سامانه با فراهم آوردن افق پیشبینی ۴۸ ساعته برای وقوع سیل و همچنین غلبه بر چالشهای محاسباتی از طریق بهکارگیری زیرساخت پردازش قوی (HPC) و مدلسازی متمرکز بر نواحی کلیدی، میتواند بهعنوان ابزاری عملیاتی برای مدیریت بحران در مناطق سیلخیز عمل نماید.
مقالات پژوهشی
وحیدرضا جلالی؛ سمانه اطمینان
چکیده
روشهای نوین آبیاری در سطح مزرعه راهکاری کاربردی در مدیریت معضل کاهش منابع آب شیرین است. در بحث مدیریت منابع آب، نیاز به برآورد پارامترهای هیدرولیکی- فیزیکی خاک میباشد. در این پژوهش، با هدف مطالعه میزان کارایی الگوریتم لونبرگ – مارکواردت، به ارزیابی جریان غیراشباع آب تحت روش آبیاری سنتر پیوت، انتقال و آبشویی نیترات در سطح مزرعه ...
بیشتر
روشهای نوین آبیاری در سطح مزرعه راهکاری کاربردی در مدیریت معضل کاهش منابع آب شیرین است. در بحث مدیریت منابع آب، نیاز به برآورد پارامترهای هیدرولیکی- فیزیکی خاک میباشد. در این پژوهش، با هدف مطالعه میزان کارایی الگوریتم لونبرگ – مارکواردت، به ارزیابی جریان غیراشباع آب تحت روش آبیاری سنتر پیوت، انتقال و آبشویی نیترات در سطح مزرعه یونجه چهار ساله در مدل HYDRUS-3D پرداخته شد. در این تحقیق پارامترهای حاکم بر میزان نفوذپذیری آب و انتقال املاح با استفاده از الگوریتم لونبرگ – مارکواردت در شرایط واقعی برآورد گردید. به منظور شبیهسازی روند تغییرات غلظت نیترات و آمونیوم در امتداد ستون خاک از ضریب جذب فروندلیچ بهره گرفته شد. نتایج شبیهسازی HYDRUS-3D، بیانگر دقت مدل در شبیهسازی جریان آب باcm3.cm-3 0057/0 = RMSE (خطای ریشه میانگین مربعات) و 98/0= NSE (ناش-ساتکلیف) و 98/0= NSE در لایه سطحی، و cm3.cm-3 0049/0= RMSE و 99/0= NSE در لایه عمقی خاک بود. میزان دقت مدل در بررسی روند تغییرات نیترات خاک نیز در دو لایه سطحی و عمقی به ترتیب برابر باcm3.cm-3 009/0= RMSE و 008/0 = RMSEبه دست آمد. همچنین در این تحقیق به بررسی روند جذب نیترات توسط گیاه طی چهارسال پرداخته شد که روند تغییرات بیانگر افزایش جذب نیترات در گیاه بود. براساس نتایج حاصله میتوان ذکر نمود که الگوریتم لونبرگ – مارکواردت بهخوبی توانسته روند تغییرات پارامترها را در مدل HYDRUS-3D تحت روش آبیاری سنترپیوت شبیهسازی نماید. از این رو میتوان بیان نمود الگوریتم لونبرگ – مارکواردت قادر به برآورد تغییرات پارامترها تحت روشهای نوین آبیاری حتی در مدلهای چند بعدی نیز میباشد.
مقالات پژوهشی
افسانه برور؛ ناصر برومند؛ مجید حجازی مهریزی؛ محمد سادات حسینی
چکیده
چکیده
فسفر یکی از عناصر غذایی کلیدی در خاک به شمار میرود و مطالعه تأثیر کودهای فسفره بر نحوه توزیع و تحرک آن در خاک، میتواند نقش مهمی در بهینهسازی مصرف کود، ارتقاء عملکرد محصولات کشاورزی، و کاهش پیامدهای زیستمحیطی ناشی از کاربرد بیش از حد کودهای شیمیایی ایفا کند. بهمنظور بررسی تأثیر مصرف کود مونوپتاسیم فسفات و کود آلی بر اشکال ...
بیشتر
چکیده
فسفر یکی از عناصر غذایی کلیدی در خاک به شمار میرود و مطالعه تأثیر کودهای فسفره بر نحوه توزیع و تحرک آن در خاک، میتواند نقش مهمی در بهینهسازی مصرف کود، ارتقاء عملکرد محصولات کشاورزی، و کاهش پیامدهای زیستمحیطی ناشی از کاربرد بیش از حد کودهای شیمیایی ایفا کند. بهمنظور بررسی تأثیر مصرف کود مونوپتاسیم فسفات و کود آلی بر اشکال مختلف فسفر در خاک، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارها شامل چهار سطح کود مونوپتاسیم فسفات (صفر، 70، 140 و 210 کیلوگرم در هکتار) و دو سطح کود گاوی (صفر و 30 تن در هکتار) بود. تأثیر تیمارهای مورد مطالعه بر میزان هدایت الکتریکی، pH، کربن آلی و اشکال مختلف فسفر در خاک (فرم قابل استخراج با آب و سود و اسید کلریدریک و بیکربنات، فسفر اولسن و فسفر باقیمانده) بررسی شد. بهطورکلی نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن مونوپتاسیم فسفات و کود گاوی به خاک سبب افزایش میزان هدایت الکتریکی و ماده آلی خاک شد. نتایج نشان داد که کود مونوپتاسیم فسفات باعث افزایش معنیدار هدایت الکتریکی (تا 2/49 واحد) و کود دامی موجب افزایش کربن آلی خاک تا 1.74 درصد شد. حضور کود دامی در سطح 210 کیلوگرم کود شیمیایی موجب کاهش هدایت الکتریکی نسبت به کاربرد تنها کود شیمیایی شد. بیشترین مقدار فسفر در بخش قابل استخراج با آب (Water-P) مشاهده شد که با کاربرد همزمان کود دامی و فسفر شیمیایی، نسبت به شاهد، به ترتیب تا 35، 51، 9/36 و 1/62 درصد افزایش یافت. فسفر قابل استخراج با بیکربنات (NaHCO₃-P) نیز در حضور کود دامی تا 3/28 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. در مقابل، فسفر قابل حل در اسید کلریدریک (HCl-P) با افزایش سطح فسفر کاهش یافت؛ بهویژه در سطح 210 کیلوگرم کود، نسبت به شاهد کاهش معنیداری مشاهده شد. فسفر باقیمانده (Residual-P) نیز با کاربرد 210 کیلوگرم فسفر و کود دامی، تا 48.5 درصد افزایش یافت. همبستگی معنیداری بین کربن آلی و فسفرهای قابل استخراج با آب (r=0.57) و اسید کلریدریک (r=0.60) مشاهده شد.
کلمات کلیدی: فرکشنبندی فسفر، فسفر محلول در آب، کود آلی، فسفر اولسن
مقالات پژوهشی
شیما معصومی؛ حمیدرضا متین فر؛ سید روح اله موسوی
چکیده
تغییرات زمانی و مکانی کربن آلی خاک تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله کاربری اراضی، شرایط اقلیمی، توپوگرافی و فعالیتهای انسانی قرار دارد. با توجه به جایگاه کربن آلی در بهبود کیفیت خاک، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کربن آلی خاک (SOC) با استفاده از رویکرد مدلسازی معکوس بر مبنای مدل مکانی تهیه شده در سال 2024 و تعمیم آن به سالهای ...
بیشتر
تغییرات زمانی و مکانی کربن آلی خاک تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله کاربری اراضی، شرایط اقلیمی، توپوگرافی و فعالیتهای انسانی قرار دارد. با توجه به جایگاه کربن آلی در بهبود کیفیت خاک، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کربن آلی خاک (SOC) با استفاده از رویکرد مدلسازی معکوس بر مبنای مدل مکانی تهیه شده در سال 2024 و تعمیم آن به سالهای ماقبل 2015، 2010 و 2000 با استفاده از متغیرهای محیطی در حوضه آبخیز زاینده رود انجام گردید. همچنین سه مدل یادگیری ماشین جنگل تصادفی (RF)، رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و درخت تقویت شده با گرادیان افراطی (XGBoost) برای بررسی ارتباط بین فاکتورهای محیطی و SOC به همراه دو رویکرد کمی سازی عدم قطعیت پیشبینی شامل بوتسراپت و k-فولد استفاده گردید. نتایج اعتبارسنجی کارایی مدلهای یادگیری ماشین حاکی از دقت بالاتر مدل RF نسبت به دو مدل دیگر بود. اگرچه بطور مشابه در هر سه مدل روند دقت پیشبینی SOC از سال 2024 به 2000 کاهش یافت. همچنین رویکرد عدم قطعیت بوتسراپت بر اساس آمارههای انحراف معیار و میانگین عدم قطعیت از اطمینان بالاتری در پیشبینی SOC برخوردار بود. اهمیت نسبی متغیرهای محیطی نیز نشان دهنده فاکتورهای اقلیمی و توپوگرافی از درجه اهمیت بالاتری در پیشبینی SOC بودند. همچنین، تغییرات مکانی SOC با روند الگوی پراکنش متغیرهای اقلیمی و توپوگرافی همخوانی داشت، به طوری که مناطق با بارش و ارتفاع بیشتر بههمراه دمای پایینتر، محتوای SOC بیشتری را نشان دادند. نقشههای پیش-بینی مکانی و زمانی نیز بیانگر افزایش سطح اراضی با محتوای SOC بسیار پایین (کمتر از 5/0 درصد) در طی دوره زمانی بلند مورد بررسی از 2000 تا 2024 بود. بطورکلی رویکرد مورد استفاده در این پژوهش میتواند بهعنوان یک چارچوب مناسب برای دستیابی به روند تغییرات ویژگیهای خاک در مناطقی باشد، که بطور عمده فاقد پایگاه دادههای اطلاعات مکانی خاک در گذشته میباشند.
مقالات پژوهشی
جلال قادری؛ شاهرخ فاتحی؛ مجید فروهر؛ کمال خلخال
چکیده
چغندرقند در ایران پس از ذرت علوفهای و گندم، بالاترین مقدار تولید آبی را در کشور به خود اختصاص داده است. استفاده از روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) روش مفیدی برای ارزیابی وضعیت عناصرغذایی چغندرقند است. هدف از این تحقیق ارزیابی و بهینهسازی وضعیت تغذیهای چغندرقند به مدت دو سال زراعی در استان خراسان رضوی (در مناطق مختلف) با روش CND ...
بیشتر
چغندرقند در ایران پس از ذرت علوفهای و گندم، بالاترین مقدار تولید آبی را در کشور به خود اختصاص داده است. استفاده از روش تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) روش مفیدی برای ارزیابی وضعیت عناصرغذایی چغندرقند است. هدف از این تحقیق ارزیابی و بهینهسازی وضعیت تغذیهای چغندرقند به مدت دو سال زراعی در استان خراسان رضوی (در مناطق مختلف) با روش CND است. در سال اول 30 مزرعه و در سال دوم 31 مزرعه با دامنه متفاوتی از خصوصیات خاک، انتخاب گردید. خصوصیات فیزیکوشیمیایی این نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. در سالهای اول و دوم، نمونهبرداری از برگها برای تعیین غلظت عناصر غذایی انجام شد. در این پژوهش گروه عملکرد زیاد در مزارع چغندرقند، با استفاده از روش CND از طریق ریاضی، آماری و کاربرد تابع تجمعی متمایز گردید. نتایج حاصله در استان خراسان رضوی نشان داد که 67%، 5/52%، 82%، 62%، 59% و 53% مزارع به ترتیب دچار کمبود فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس در خاک و میانگین عملکرد در کل مزارع 5/58 تن بر هکتار بود. بر اساس میانگین شاخصهای CND، محدود کنندهترین عناصرغذایی در مزارع با عملکرد پایین برای عناصر غذایی پرمصرف و کممصرف به ترتیب بدین صورتK (44%) > P (34%) > N (10%) وCu (27%) > Mn (22%) > Fe (17%) > Zn (15%) بدست آمد. شاخص تعادل غذایی (NBI) برای مزارع چغندر قند این استان نشاندهنده عدم تعادل تغذیهای است. بنابراین به منظور افزایش عملکرد و بهبود کیفیت محصول چغندرقند بایستی توجه ویژهای به کوددهی پتاسیم، فسفر، مس و منگنز در این مزارع شود.
مقالات پژوهشی
ملیحه اکبری؛ مجتبی فرهادزاده؛ پریسا ملکی
چکیده
ناهماهنگی وضعیت منابع و مصارف آب یکی از چالش های اصلی در خصوص عدم تحقق اهداف توسعه پایدار به شمار می رود. لذا در این مطالعه با مقایسه میزان منابع موجود و مصارف کشاورزی، شرب، صنعت و زیست محیطی در حوضه آبریز رودخانه تجن تلاش شده است تا تعادل بین منابع و مصارف آب به صورت مکانی بررسی شده و میزان کمبودها مشخص شود. کل حوضه آبریز رودخانه تجن ...
بیشتر
ناهماهنگی وضعیت منابع و مصارف آب یکی از چالش های اصلی در خصوص عدم تحقق اهداف توسعه پایدار به شمار می رود. لذا در این مطالعه با مقایسه میزان منابع موجود و مصارف کشاورزی، شرب، صنعت و زیست محیطی در حوضه آبریز رودخانه تجن تلاش شده است تا تعادل بین منابع و مصارف آب به صورت مکانی بررسی شده و میزان کمبودها مشخص شود. کل حوضه آبریز رودخانه تجن با مساحت حدود 4850 کیلومترمربع به عنوان محدوده مورد مطالعه تعریف شده است. در این پژوهش از اطلاعات آماربرداری ایستگاه های آب سنجی رودخانه های حوضه میانی و همچنین آمار ورودی و خروجی سد شهید رجائی طی دوره ده ساله 1390-1400 و اطلاعات منابع آب زیرزمینی شرکت آب منطقه ای مازندران استفاده شده است. نیاز سالانه کشاورزی و آبزی پروری کل حوضه آبریز تجن معادل 598 میلیون مترمکعب و نیاز کل شرب و صنعت منطقه 7/68 میلیون مترمکعب در سال برآورد شده است. نیاز زیست محیطی رودخانه تجن نیز حدود 100میلیون مترمکعب در سال میباشد. منابع آب در دسترس برای مصارف مختلف شامل آب تنظیمی سد شهید رجائی، جریان به هنگام رودخانههای حوضه میانی، ذخیره آب بندانها و منابع آب زیرزمینی است. برای مقایسه مصارف با منابع آب قابل دسترس از سه سطح مقایسه شامل سال آبی نرمال و خشک و خیلی خشک استفاده شده است. حجم آب قابل استحصال از سد شهید رجائی در شش ماهه اول سال برای سال آبی نرمال، خشک و خیلی خشک به ترتیب 231، 194 و 122 میلیون متر مکعب است. حجم آب قابل استحصال از آب بندانها و چاههای واقع در محدوده نیز به ترتیب 8/12 و 176 میلیون مترمکعب در سال برآورد شده است. نتایج حاصل از مقایسه نیازها و منابع آب موجود نشان می دهد که میزان کمبود آب در کل حوضه آبریز تجن در سال های آبی نرمال، خشک و خیلی خشک به ترتیب 166، 231 و 324 میلیون مترمکعب است.
مقالات پژوهشی
امید اقبالی؛ حجت امامی؛ رضا خراسانی
چکیده
مدیریت زراعی نقشی کلیدی در حفظ کیفیت خاک و پایداری اکوسیستمهای کشاورزی دارد. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر کشت یونجه (سیستم تک کشتی) و ذرت-گندم (تناوب) بر کیفیت خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 400-1399 انجام شد. نمونههای خاک از اعماق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر پس از برداشت محصول، جمعآوری و 11 ویژگی فیزیکی، شیمیایی ...
بیشتر
مدیریت زراعی نقشی کلیدی در حفظ کیفیت خاک و پایداری اکوسیستمهای کشاورزی دارد. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر کشت یونجه (سیستم تک کشتی) و ذرت-گندم (تناوب) بر کیفیت خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 400-1399 انجام شد. نمونههای خاک از اعماق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر پس از برداشت محصول، جمعآوری و 11 ویژگی فیزیکی، شیمیایی و حاصلخیزی خاک (پهاش، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، نیتروژن کل، فسفر قابل استفاده، پتاسیم قابل استفاده، میانگین وزنی قطر خاکدانهها به روشهای تر و خشک، شاخص پایداری ساختمان خاک، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک و کربن آلی) اندازهگیری و محاسبه شدند. مجموعه حداقل دادهها (MDS) با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) تعیین شد و شاخص کیفیت خاک (SQI) با روشهای مجموعه کل دادهها (TDS) و MDS محاسبه گردید. براساس نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی برای کشت یونجه و تناوب ذرت-گندم، 4 مؤلفه با مقدار ویژه بزرگتر از یک که بیش از 80 درصد واریانس کل دادهها را در برداشتند، انتخاب گردید که برای یونجه، کربن آلی، نیتروژن کل، کربنات کلسیم معادل و میانگین وزنی قطر خاکدانهها در حالتهای تر و خشک و در مورد تناوب ذرت-گندم، کربن آلی، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل و میانگین وزنی قطر خاکدانهها در حالتهای تر و خشک انتخاب شدند. نتایج نشان داد که خاک زیرکشت یونجه در مقایسه با تناوب ذرت-گندم، بهویژه در لایه سطحی (10-0 سانتیمتر) کیفیت بهتری (رده کیفی Ⅱ) داشت، درحالیکه خاک در تناوب ذرت-گندم در ردههای ضعیفتر (Ⅲ و Ⅳ) قرار گرفت. پوشش دائمی خاک، نوع ریشه و تثبیت نیتروژن در یونجه به بهبود مواد آلی و پایداری ساختمان خاک کمک کرد، درصورتیکه خاکورزی مکرر در تناوب موجب کاهش کیفیت خاک شد. این یافتهها بر اهمیت کاشت گیاهان چندساله برای مدیریت پایدار خاک و افزایش ماده آلی در مناطق نیمهخشک تأکید دارد و همچنین استفاده از MDS روشی کارآمد و جایگزین برای ارزیابی کیفیت خاک است.