مقالات پژوهشی
محمد رضا آلاشتی؛ مجتبی خوش روش؛ فردین صادق زاده؛ هازی محمد عظمت الله
چکیده
نیترات یکی از مهمترین آلایندهها در منابع آبی میباشد که سبب بروز مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی میشود. این پژوهش با هدف بررسی همدماهای جذب لانگمویر و فروندلیچ، در توصیف جذب نیترات توسط اشکال مختلف زغالهای زیستی انجام شد. در این پژوهش پس از انجام پیشآزمایشات بهینهسازی دوز جاذب در نسبتهای 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 1 گرم از جاذب و 40 میلیلیتر ...
بیشتر
نیترات یکی از مهمترین آلایندهها در منابع آبی میباشد که سبب بروز مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی میشود. این پژوهش با هدف بررسی همدماهای جذب لانگمویر و فروندلیچ، در توصیف جذب نیترات توسط اشکال مختلف زغالهای زیستی انجام شد. در این پژوهش پس از انجام پیشآزمایشات بهینهسازی دوز جاذب در نسبتهای 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 1 گرم از جاذب و 40 میلیلیتر محلول نیترات، غلظتهای 20، 45، 80، 100، 150 و 200 میلیگرم در لیتر محلول نیترات (از منبع نیترات پتاسیم) مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل زغال زیستی (B)، زغال زیستی و اولتراسونیک (BU)، زغال زیستی با پوشش آهن(III) (BF)، زغال زیستی با پوشش آهن(III) و اولتراسونیک (BFU)، زغال زیستی با پوشش روی (BZ) و زغال زیستی با پوشش روی و اولتراسونیک (BZU) و تعداد تکرار 3 عدد بود. نتایج نشان داد تیمارهای BF و BFU بهترتیب با مقادیر جذب 34/3 و 66/3 میلیگرم بر گرم دارای ماکزیمم ظرفیت جذب بود. همدمای فروندلیچ، با توجه به مقادیر ضرایب تعیین بالاتر و RMSE کمتر برازش بهتری را برای دادههای جذب نشان داد. در بررسی همدمای فروندلیچ، مقادیر n (درجهی همگنی سطوح جذبکننده)، برای تیمارهای BF و BFU (با مقادیر بین 2 تا 10) نشاندهندهی همدما از نوع مطلوب بود. مقادیر بالای ظرفیت جذب (KF) به دست آمده برای BF و BFU که بهترتیب 414/1909 و 22/1484 ((mg/g)(L/mg)1/n) است، نشاندهندهی ظرفیت جذب بالای این جاذبها برای نیترات است. مقایسهی مقادیر بهدست آمده برای درصد حذف نیترات از محلول، ضریب تعیین همدماها و نیترات جذبشده در واحد وزن مادهی جذبکننده (qe)، نشان داد اولتراسونیک اثرات مثبتی بر فرایند جذب نیترات توسط بیوچار دارد.
مقالات پژوهشی
خدیجه جوان؛ علیرضا موقری
چکیده
بررسی تغییرات وقایع حدی ناشی از گرمایش جهانی و تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات آنها بر بخشهای مختلف جامعه بسیار مهم است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات شاخصهای حدی دما در شمال غرب ایران و ارتباط آنها با گردش کلی جو میباشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از داده های دمای روزانه 20 ایستگاه سینوپتیک شمال غرب ایران در دوره 25 ساله (2010-1986) شاخص ...
بیشتر
بررسی تغییرات وقایع حدی ناشی از گرمایش جهانی و تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات آنها بر بخشهای مختلف جامعه بسیار مهم است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات شاخصهای حدی دما در شمال غرب ایران و ارتباط آنها با گردش کلی جو میباشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از داده های دمای روزانه 20 ایستگاه سینوپتیک شمال غرب ایران در دوره 25 ساله (2010-1986) شاخص های حدی دما محاسبه شد و سپس نقشههای توزیع مکانی این شاخص ها ترسیم گردید. برای بررسی تغییرات گردش کلی جو و تأثیر آن بر وقایع حدی نیز، دادههای گردش جو برای دوره آماری 1985-1961 به عنوان نماینده اقلیم پیشین و دوره آماری 2016-1986 به عنوان دوره تظاهر تغییر اقلیم بر اساس داده های باز تحلیل NCEP/NCAR دریافت گردید. سپس نقشههای تفاضل با استفاده از پارامترهای ارتفاع ژئوپتانسیل و چرخندگی نسبی تراز 500 هکتوپاسکال، امگای سطح زمین، ضخامت جو و دمای هوای سطح زمین ترسیم گردید. نتایج بررسی تغییرات شاخصهای حدی نشان داد در اکثر ایستگاههای شمالغرب ایران شاخصهای حدی سرد رو به کاهش است، درحالیکه شاخصهای حدی گرم افزایش یافته است. بررسی تاثیر گردش کلی جو بر تغییرات شاخصهای حدی نیز نشان داد که تقویت گردش آنتیسیکلونی و افزایش ارتفاع ژئوپتانسیل از طریق افزایش پایداری جو، تغییرات اقلیمی در شمال غرب ایران را تشدید نموده است. بررسی نقشههای تفاضل دمای فصلی نیز حاکی از این است که کل منطقه در فصول گرم و سرد سال با افزایش دما و تنها شمال استان آذربایجان غربی اندکی کاهش دمای دوره سرد سال را منعکس میسازد که معنادار نمیباشد.
مقالات پژوهشی
علی سرابچی؛ حسین رضائی؛ فرزین شهبازی
چکیده
مطالعه الگوی کاربری/پوشش اراضی و کسب اطلاعات درست و بهروز در این خصوص از گامهای نخست در مدیریت اراضی است. تحقیق حاضر در منطقهای با وسعت 8000 هکتار از اراضی شهرستان سراب بهمنظور بررسی امکان تفکیک حداکثری و نقشهبرداری دقیق پدیدههای زمینی مرتبط با کاربری/پوشش اراضی انجام شد. الگوی کاربری/پوشش منطقه مورد مطالعه با استفاده از باندهای ...
بیشتر
مطالعه الگوی کاربری/پوشش اراضی و کسب اطلاعات درست و بهروز در این خصوص از گامهای نخست در مدیریت اراضی است. تحقیق حاضر در منطقهای با وسعت 8000 هکتار از اراضی شهرستان سراب بهمنظور بررسی امکان تفکیک حداکثری و نقشهبرداری دقیق پدیدههای زمینی مرتبط با کاربری/پوشش اراضی انجام شد. الگوی کاربری/پوشش منطقه مورد مطالعه با استفاده از باندهای مرئی، NIR و SWIR سنجنده OLI و به کمک الگوریتم ماشینبردار پشتیبان و حداکثر احتمال طبقهبندی شدند. سپس بهمنظور بهبود کیفیت نقشه کاربری/پوشش اراضی، نقشه DEM و سه گروه شاخص طیفی شامل شاخصهای پوشش گیاهی (NDVI-SAVI-LAI-EVI1-EVI2)، شاخصهای خاک (BSI-BSI3-MNDSI-NBI-DBSI-NBLI) و شاخصهای تلفیقی مستخرج از تصاویر ماهوارهای (TLIVI-ATLIVI-LST-) بررسی و شاخصهای منتخب مجدد در الگوریتم طبقهبندی برتر وارد و کیفیت نقشههای خروجی مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه نتایج محاسبه صحت کلی طبقهبندی و ضریب کاپا نشان داد که در تمامی ترکیبات باندی بهکار رفته، روش ماشینبردار پشتیبان عملکرد بهتری نسبت به روش حداکثر احتمال داشته است. سپس، شاخصهایی که بیشترین تأثیر را در افزایش صحت طبقهبندی داشتند انتخاب و مجدداً عملیات طبقهبندی فقط با روش ماشینبردار پشتیان انجام شد و تا حصول بیشترین مقادیر پارامترهای ارزیابی صحت نقشه تکرار شد. نتایج نشان داد از شاخصهای گیاهی، شاخص LAI با بیشترین تأثیر باعث افزایش 64/2 درصدی صحت طبقهبندی، از شاخصهای خاک، شاخصهای BSI و MBI مطلوبترین عملکرد را داشته و به ترتیب باعث افزایش 95/1 و64/1 واحدی صحت طبقهبندی شده و از شاخصهای تلفیقی، LST و ALTIVI بهترتیب موجب افزایش 75/2 و 35/2 واحدی درصد صحت طبقهبندی شدند. در نهایت فرآیند طبقهبندی با استفاده از پنج باند سنجنده OLI (باندهای مرئی+NIR+SWIR1) و شاخصهای منتخب شامل LAI، BSI، MBI، LST و ALTIVI و الگوریتم ماشین بردار پشتیبان انجام و صحت طبقهبندی و ضریب کاپا بهترتیب 24/85 % و 82/0 محاسبه و منطقه مورد مطالعه به دوازده کلاس کاربری/پوشش اراضی تفکیک شد. در نهایت بهمنظور بهرهگیری از نقشه کاربری/پوشش اراضی در مدیریت پایدار اراضی توصیه به تهیه این نقشه در دو مرحله شامل انتخاب الگوریتم برتر و در گام بعد استفاده از شاخصهای طیفی میباشد.
مقالات پژوهشی
عبدالرضا ظهیری؛ خلیل قربانی؛ حامد فیض آبادی؛ حسین شریفان
چکیده
مخازن سدها از منابع حیاتی تأمینآب جوامع بشری محسوب میشوند که آگاهیداشتن از مقدار حجم آب ذخیرهشده در آنها امری ضروریاست. استفاده از اشل و منحنی حجم-سطح-ارتفاع مخزن که بهکمک عملیات نقشهبرداری تهیه میشود، روش معمول برای تخمین ظرفیت ذخیرهسازی مخازن میباشد. با گذشتزمان و وقوع رسوبگذاریهای متعدد، منحنی حجم-سطح-ارتفاع ...
بیشتر
مخازن سدها از منابع حیاتی تأمینآب جوامع بشری محسوب میشوند که آگاهیداشتن از مقدار حجم آب ذخیرهشده در آنها امری ضروریاست. استفاده از اشل و منحنی حجم-سطح-ارتفاع مخزن که بهکمک عملیات نقشهبرداری تهیه میشود، روش معمول برای تخمین ظرفیت ذخیرهسازی مخازن میباشد. با گذشتزمان و وقوع رسوبگذاریهای متعدد، منحنی حجم-سطح-ارتفاع مخزن تغییر میکند که استفاده مجدد از آن نیازمند تصحیح این منحنی است. عملیات هیدروگرافی مخازن بااستفاده از ابزاری مثل اکوساندر روشی مرسوم برای تصحیح این منحنیاست که علاوه بر پرهزینه بودن، زمانبر نیز میباشد. در سالهای اخیر مطالعات مختلفی برمبنای سنجشازدور با هدف تخمین حجم آبذخیرهشده در مخازن، بهمحاسبه سطوح آب برای ترسیم منحنی حجم-سطح-ارتفاع پرداختهاند. اساس کار این مطالعات تفکیک پهنههای آبوخشکی بهکمک شاخصهای طیفی، محاسبه سطوحآب و ترسیم منحنیهای سطح-ارتفاع مخازن بااستفاده از روابط خطی یا چندجملهایها میباشند. محدودیت این روشها عدمدقت مناسب روابط خطی یا چندجملهای در برازش منحنی سطح-ارتفاع مخزن برای نقاط ابتدایی و انتهایی بازه تغییرات عمقآب است. در این پژوهش با هدف رفعمحدودیت روابط خطی و چندجملهای برای پیشبینی دقیق نقاطی از منحنی سطح-ارتفاع مخزن که دادههای مشاهداتی بهدلیل عدم وقوع موجود نیستند، از ترسیم منحنی هیپسومتریک بهروش استرالر اصلاحشده استفاده شدهاست. بااستفاده از منحنی هیپسومتریک میتوان ظرفیت ذخیرهسازی مخزن بین سطوحآب متوالی را محاسبه کرد و حجمنهایی آب ذخیرهشده در آنرا بهدست آورد. براین اساس با مقایسه حجم آب ذخیرهشده در زمان فعلی و ظرفیت ذخیرهسازی طراحیمخزن در زمان شروع بهرهبرداری، نرخ رسوبگذاری و عمرمفید مخزن سد نگارستان برآورد شد. نتایح نشانداد که در بازهزمانی 9 ساله، ظرفیت ذخیره مخزن در تراز سطح آب حدود 5/189 متر که معادل تراز تقریبی تاج سرریز میباشد، از حدود 24 به 20 میلیونمترمکعب کاهش یافتهاست که براین اساس نرخ متوسط رسوبگذاری سالانه مخزن حدود 6/1 درصد برآورد شد. همچنین در اینمدت، تراز کف مخزن سد نگارستان بهدلیل انباشتهشدن رسوبات به طور متوسط حدود 10 متر افزایش داشته-است و کمترین تراز کفمخزن از 160 به حدود 170 متر رسیدهاست. مطابق نتایج بهدستآمده از این پژوهش و با فرض ثابت بودن شرایط اقلیمی، عمرمفید مخزن سد نگارستان از ابتدای سال 1403 حدود 53 سال برآوردشد.
مقالات پژوهشی
محمد ماله میر چگینی؛ احمد گلچین
چکیده
فلزات سنگین آلایندههای پایدار خاک هستند که سلامت محیط زیست و انسان را به خطر میاندازند. استفاده از مواد اصلاح کننده خاک مانند بیوچار و کربن فعال به عنوان روشی مؤثر برای کاهش تحرک فلزات سنگین در خاک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، اثر ضایعات آلی (کاه و کلش گندم، پوست سخت گردو و بادام کاغذی)، بیوچار و کربن فعال تولید شده از ...
بیشتر
فلزات سنگین آلایندههای پایدار خاک هستند که سلامت محیط زیست و انسان را به خطر میاندازند. استفاده از مواد اصلاح کننده خاک مانند بیوچار و کربن فعال به عنوان روشی مؤثر برای کاهش تحرک فلزات سنگین در خاک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، اثر ضایعات آلی (کاه و کلش گندم، پوست سخت گردو و بادام کاغذی)، بیوچار و کربن فعال تولید شده از آنها بر غیرمتحرک کردن فلزات سنگین سرب، روی و کادمیوم و رشد گیاه ذرت در خاک آلوده در شرایط گلخانهای بررسی شد. بیوچارها در دو دمای ۳۰۰ و ۵۰۰ درجه سلسیوس تولید و سپس با اسید فسفریک فعال و تیمارهای آزمایش در چهار سطح (0، 5/2، 5 و 10 درصد وزنی) و در سه تکرار به یک خاک آلوده اضافه شدند. نتایج نشان داد ضایعات آلی، بیوچارها و کربنهای فعال، غلظت فلزات سنگین قابلدسترس در خاک را در سطح احتمال 5 درصد به طور معنیداری کاهش دادند. کربنهای فعال بیشترین و ضایعات آلی کمترین اثر را داشتند. کمترین غلظت فلزات سرب، کادمیوم و روی قابل عصارهگیری با DTPA مربوط به تیمار کربن فعال ۵۰۰ درجه سلسیوس حاصل از بیوچار کاه و کلش گندم 500 درجه سلسیوس و سطح مصرف ۱۰ درصد بهترتیب با مقدار 6/1، 5/4 و 464 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود که بهترتیب 46/99، 67/83 و 96/63 درصد غلظت فلزات سنگین قابل جذب را نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند. کمترین غلظت فلزات سنگین در بخش هوایی و ریشه گیاه ذرت مربوط به همین تیمار و سطح مصرف بود. کمترین غلظت سرب، روی و کادمیوم در بخش هوایی بهترتیب 67/71، 67/490 و 67/1 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک گیاهی و در بخش ریشه بهترتیب ۲۰۶، ۱۰۹۵ و ۲۰ میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک گیاهی بود. بیشترین وزن خشک بخش هوایی و ریشه در همین تیمار و سطح مصرف پنج درصد بهترتیب با مقادیر 76/5 و 84/1 گرم در گلدان مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بکار گیری کربن فعال میتواند به عنوان یک روش کارآمد و پایدار برای پاکسازی خاکهای آلوده به فلزات سنگین و افزایش رشد گیاهان در نظر گرفته شود.نتایج نشان داد که با افزایش دمای گرماکافت، pH، هدایت الکتریکی (EC) و خاکستر بیوچارها افزایش و درصد کربنآلی، نسبت C/N و ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) آنها کاهش مییابد. فعالسازی بیوچارها با اسید فسفریک، pH، خاکستر، EC و کربن آلی آنها را کاهش و CEC آنها را افزایش داد. افزودن بیوچارها به خاک pH و EC خاک را افزایش و کربنهای فعال pH خاک را کاهش دادند.
فلزات سنگین آلایندههای پایدار خاک هستند که سلامت محیط زیست و انسان را به خطر میاندازند. استفاده از مواد اصلاح کننده خاک مانند بیوچار و کربن فعال به عنوان روشی مؤثر برای کاهش تحرک فلزات سنگین در خاک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، اثر ضایعات آلی (کاه و کلش گندم، پوست سخت گردو و بادام کاغذی)، بیوچار و کربن فعال تولید شده از آنها بر غیرمتحرک کردن فلزات سنگین سرب، روی و کادمیوم و رشد گیاه ذرت در خاک آلوده در شرایط گلخانهای بررسی شد. بیوچارها در دو دمای 300
مقالات پژوهشی
نادیا بهره مند؛ حسین آروئی؛ احمد آئین
چکیده
شناسایی استراتژیهای آبیاری کارآمد و اثر آنها بر عملکرد گیاه و بهرهوری آب موضوع درخور توجهی میباشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر کمآبیاری و کمآبیاری تنظیم شده بر عملکرد و بهرهوری آب درگیاه هندوانه بود که با آزمایشی بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با 8 تیمار شامل سه سطح آبیاری 100، 70 و 50 درصد نیاز آبی گیاه (تبخیر و تعرق) و ...
بیشتر
شناسایی استراتژیهای آبیاری کارآمد و اثر آنها بر عملکرد گیاه و بهرهوری آب موضوع درخور توجهی میباشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر کمآبیاری و کمآبیاری تنظیم شده بر عملکرد و بهرهوری آب درگیاه هندوانه بود که با آزمایشی بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با 8 تیمار شامل سه سطح آبیاری 100، 70 و 50 درصد نیاز آبی گیاه (تبخیر و تعرق) و 5 سطح آبیاری تنظیم شده شامل 50 درصد نیاز آبی مراحل گیاهچه، ساقهدهی، گلدهی، توسعه میوه و بلوغ میوه با سه تکرار، تحت خاکپوش پلاستیک سیاه، طی سالهای 1401-1399 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب استان کرمان انجام شد. سال نخست، عمق کل آب آبیاری در تیمارهای فوق الذکر بهترتیب 444، 321، 237، 413، 389، 435، 345 و 425 و سال دوم 427، 303، 223، 395، 373، 416، 331 و 405 میلیمتر بود. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین عملکرد (بهترتیب 1/60 و 3/16 تن در هکتار) در تیمارهای آبیاری کامل و آبیاری 50 درصد مشاهده شد، در بین تیمارهای کمآبیاری تنظیم شده، آبیاری 50 درصد مرحله گیاهچه، نزدیکترین تیمار به آبیاری کامل و آبیاری 50 درصد مرحله توسعه میوه کمترین عملکرد را داشت. بیشترین مقادیر بهرهوری آب، به آبیاری 50 درصد مراحل ساقهدهی و گیاهچه (بهترتیب 9/15 و 1/15 کیلوگرم بر مترمکعب) تعلق داشت. آبیاری 50 درصد مرحله بلوغ میوه برخلاف آبیاری 50 درصد، سبب بهبود ویژگیهای کیفی نظیر مواد جامد محلول، ویتامین ث، ماده خشک، لیکوپن و مزه میوه شد. بطور کلی کمآبیاری تنظیم شده نسبت به کمآبیاری بدلیل کاهش عملکرد کمتر، افزایش بهرهوری آب و کیفیت میوه در هندوانه نتایج مطلوبتری داشت که در مواجه با محدودیت آب میتواند قابلتوجه باشد.
مقالات پژوهشی
هلاله فهیمی؛ عبدالله فرجی؛ بهلول علیجانی
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش پرارتفاع عربستان بر بارشهای فرین دوره سرد سال ایران است. به این منظور با استفاده از دادههای ایستگاهی بارش روزانه ایران، روزهای با بارش فرین استخراج شد. 7 الگو با بیشترین بارش فرین و بیشترین همگنی مکانی جهت تحلیلهای سینوپتیکی انتخاب گردید. با استفاده از دادههایERA5 نقشههای ارتفاع ژئوپتانسیل ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش پرارتفاع عربستان بر بارشهای فرین دوره سرد سال ایران است. به این منظور با استفاده از دادههای ایستگاهی بارش روزانه ایران، روزهای با بارش فرین استخراج شد. 7 الگو با بیشترین بارش فرین و بیشترین همگنی مکانی جهت تحلیلهای سینوپتیکی انتخاب گردید. با استفاده از دادههایERA5 نقشههای ارتفاع ژئوپتانسیل و رطوبت ویژه ترسیم گردید. نتایج حاکی از آن است که پرارتفاع عربستان براساس موقعیت مکانی و تعامل با الگوهای گردشی عرض میانی نقش مهمی در تامین رطوبت بارشهای فرین فصل سرد سال ایران دارد. موقعیت مکانی و میزان گسترش آن تحتتاثیر نفوذ حارهای سامانههای غربی در 2 تراز زیرین و میانی تغییر مییابد. بیشترین حاکمیت بر روی ایران را در تراز زیرین دارد زیرا در ترازهای بالاتر به علت نفوذ بیشتر شاخه جنوبی بادهای غربی، موقعیتی جنوبیتر یافته و اثرات آن بر ایران کاهش مییابد. طوریکه از تراز 600 هکتوپاسکال به بالا تاثیری بر ایران ندارد. تعامل پرارتفاع عربستان با سامانههای عرض میانی منجر به شکلگیری رودخانه جوی با منشا حارهایی میشود. در عینحال عاملی مهم در انتقال رطوبت به شرق آفریقای مرکزی در منطقه حاره میباشد که محل منشاء شکلگیری رودخانه جوی است. در سطح زمین پرارتفاع عربستان رطوبت دریای عرب و خلیج فارس را به نواحی جنوب، جنوبغرب، غرب و شمال غرب میرساند و مانع از ورود گسترده کمفشار ترکیه به شمالغرب و غرب ایران میشود و با حاکمیت بر روی دریای سرخ جنوبی مانع ورود کمفشار سودان به خاورمیانه است. این نتیجه نشان میدهد که کمفشار سودان و مدیترانه عامل اصلی تمام بارشهای فرین فراگیر فصل سرد سال ایران نیستند. اگرچه پرارتفاع عربستان مانع ورود سامانههای بارشی به درون ایران است اما در تامین رطوبت بارشهای فرین فراگیر مناطق جنوب و نیمه غرب ایران هم به صورت ایجاد رودخانه جوی در تعامل با سردچال عرض میانی و هم انتقال رطوبت از طریق جریان واچرخندی خود به درون ایران نقش بسیار مهمی دارد.
مقالات پژوهشی
نرگس لطفی؛ شهرام کیانی؛ حمیدرضا متقیان
چکیده
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم در ...
بیشتر
سلنیم جزو عناصر مفید برای گیاهان بوده که معمولا در محلولهای غذایی در کشتهای هیدروپونیک مورد استفاده قرار نمیگیرد. این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سلنیم در محلول غذایی بر شاخصهای رشدی و تجمع نیترات در کاهوی فرانسوی قرمز رقم لولا رزا (Lactuca sativa L. cv. Lolla Rossa) انجام شد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با هفت غلظت سلنیم در محلول غذایی (صفر، 1/0، 5/0، 1، 5، 10 و 20 میکرومول بر لیتر از منبع سلنات سدیم) در چهار تکرار به صورت کشت بدون خاک در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد سطوح مختلف سلنیم تأثیر معناداری بر شاخصهای رشدی کاهو از قبیل طول برگ، عرض برگ و تعداد برگ در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم نداشت. اگرچه کاربرد سلنیم با غلظت 10 میکرومول بر لیتر منجر به کاهش معنادار ارتفاع گیاه در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد؛ اما قطر گیاه با کاربرد سلنیم افزایش یافت، به طوریکه بیشترین قطر بوته با کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم حاصل شد. کاربرد سلنیم با غلظت یک میکرومول بر لیتر منجر به افزایش معنادار شاخص سبزینگی کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. بر مبنای نتایج حاصله کاربرد یک میکرومول بر لیتر سلنیم منجر به بیشترین وزن تازه شاخساره کاهو شد که در مقایسه با محلول غذایی فاقد سلنیم 22 درصد افزایش یافت. کاربرد سلنیم با غلظتهای 10 و 20 میکرومول بر لیتر به ترتیب منجر به تجمع 4/7 و 15 میلیگرم سلنیم بر کیلوگرم ماده خشک در شاخساره کاهو شد که از لحاظ غنیسازی این محصول با سلنیم دارای اهمیت زیادی است. نتایج نشان داد کاربرد سلنیم منجر به کاهش معنادار غلظت نیترات ریشه، برگهای بیرونی، برگهای درونی و کل برگهای کاهو در مقایسه با عدم کاربرد سلنیم شد. کمترین غلظت نیترات در کل برگهای کاهو در گیاهان تغذیه شده با 5/0 میکرومول بر لیتر سلنیم مشاهده شد که در مقایسه با عدم مصرف سلنیم به طور معنادارای کاهش یافت. بر اساس غلظت نیترات در کل برگهای کاهو، کاربرد سلنیم با غلظت 5/0 میکرومول بر لیتر در محلول غذایی برای تولید کاهوی فرانسوی قرمز در کشت هیدروپونیک در شرایط این پژوهش توصیه میشود.
مقالات پژوهشی
سمیه میرشکاری؛ فاطمه یعقوبی؛ سید ابوالفضل هاشمی
چکیده
تغییر اقلیم بهدلیل تأثیرات مخرب زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن به مهمترین چالش در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در این مطالعه، 10 مدل گردش عمومی از ششمین گزارش IPCC جهت پیشنگری تغییرات بارندگی و دما در سه منطقه ایرانشهر، زابل و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان موردارزیابی قرار گرفتند. سپس روشهای مختلف تصحیح اریبی در CMhyd ارزیابی ...
بیشتر
تغییر اقلیم بهدلیل تأثیرات مخرب زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن به مهمترین چالش در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در این مطالعه، 10 مدل گردش عمومی از ششمین گزارش IPCC جهت پیشنگری تغییرات بارندگی و دما در سه منطقه ایرانشهر، زابل و زاهدان در استان سیستان و بلوچستان موردارزیابی قرار گرفتند. سپس روشهای مختلف تصحیح اریبی در CMhyd ارزیابی شدند و با استفاده از روشی که از کارایی بالاتری نسبت به سایر روشها برخوردار بود، بارندگی و دمای حداکثر و حداقل مدلهای منتخب برای سه دوره زمانی در آینده (2050-2026، 2075-2051 و 2100-2076) تحت دو سناریو SSP2-4.5 و SSP5-8.5 تصحیح گردیدند. دادههای تصحیح اریبیشده مدلهای منتخب میانگینگیری شده و سپس تغییرات آنها در دو مقیاس ماهانه و سالانه در سه دوره آینده نسبت به دوره پایه (2014-1994) موردارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از 10 مدل موردمطالعه، 8 مدل از کارایی خوبی (R2 < 40/0، 02/12 < RMSE < 23/4 درجهسانتیگراد، 74/0 < NSE < 12/0، 59/9 < MAE < 36/3 درجهسانتیگراد) در شبیهسازی دمای حداقل و حداکثر روزانه برخوردار بودند. بااینحال، کارایی تمامی مدلها در شبیهسازیشده بارندگی روزانه ضعیف بود (R2 ˃ 19/0، 70/3 < RMSE < 24/1 میلیمتر، 57/0- < NSE < 41/7-، 85/0 < MAE < 23/0 میلیمتر). از بین روشهای مختلف تصحیح اریبیِ دما و بارندگی موجود در CMhyd، روش نقشهبرداری توزیع دما و بارش بهترین عملکرد را داشتند و سبب بهبود کارایی خروجیهای مدلهای اقلیمی گردیدند. بهطور میانگین در همه مکانها، دمای حداکثر سالانه در دورههای پیشبینیشده نزدیک، میانه و دور به ترتیب 3/1، 1/2، و 8/2 درجهسانتیگراد تحت SSP2-4.5 و 6/1، 1/3، و 1/5 درجهسانتیگراد تحت SSP5-8.5 افزایش نشان خواهد داد. درحالیکه برای دمای حداقل، میزان افزایش 6/1، 6/2، و 4/3 درجهسانتیگراد برای SSP2-4.5 و 9/1، 9/3، و 3/6 درجهسانتیگراد برای SSP5-8.5 خواهد بود. بارندگی سالانه در تمامی مکانها بین 22/58- تا 33/49 درصد نسبت به دوره پایه تحت سناریوی SSP5-8.5 بهترتیب در دورههای آینده نزدیک و دور در زابل و ایرانشهر متغیر خواهد بود. افزایش سالانه در میانگین دمای حداکثر و حداقل عمدتاً ناشی از افزایش دمای هوا درماههای ژانویه، فوریه، آگوست، سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر خواهد بود. کاهش سالانه بارندگی نیز عمدتاً از کاهش بارندگی درماههای ژانویه، فوریه، مارچ، نوامبر و دسامبر و افزایش سالانه بارندگی از افزایش قابلتوجه بارندگی در ماههای می و اکتبر نسبت به دوره پایه ناشی خواهد شد. نتایج مطالعه حاضر میتواند به بهبود درک ما از اثرات تغییر اقلیم بر منطقه موردمطالعه کمک کند و برنامهریزان و ذینفعان را تشویق کند تا راهبردهای بهینه برای کاهش اثرات منفیِ آن را شناسایی کنند.
مقالات پژوهشی
پیمان طهماسبی؛ فاطمه دالوند؛ سید ابولفضل حسینی؛ بختیار کریمی؛ هیرش قدرشناس
چکیده
تولیدات محصولات کشاورزی به انرژی ورودی و خروجی مزارع بستگی دارد به این خاطر استفاده کارا از منابع انرژی مصرفشده در تولید محصولات کشاورزی، یکی از مؤلفههای اصلی کشاورزی پایدار به شمار میرود. هدف از این پژوهش ارزیابی الگو انرژی مصرفی محصول گندم در دو سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت آبپاش- متحرک (سامانه 1) و ویلموو (سامانه 2)، بوده ...
بیشتر
تولیدات محصولات کشاورزی به انرژی ورودی و خروجی مزارع بستگی دارد به این خاطر استفاده کارا از منابع انرژی مصرفشده در تولید محصولات کشاورزی، یکی از مؤلفههای اصلی کشاورزی پایدار به شمار میرود. هدف از این پژوهش ارزیابی الگو انرژی مصرفی محصول گندم در دو سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت آبپاش- متحرک (سامانه 1) و ویلموو (سامانه 2)، بوده است. اطلاعات مورد نیاز، شامل کل نهادههای ورودی (مصرفی) ساعات کارکرد ماشینها و نیروی انسانی بهصورت کاملاً تصادفی در 50 مزرعه انتخابی در قالب پرسشنامه از کشاورزان در دشت شهرستان دهگلان در طول فصل زراعی 1400-1401 استخراج شد. در پایان فصل آبی، میزان برق مصرفی مزارع در واحد هکتار از شرکت برق منطقهای شهرستان مذکور، دریافت شد. مقدار کل انرژیهای ورودی در سامانه (1) و (2) به ترتیب 04/69189 و 97/85943 مگاژول در هکتار محاسبه گردید. مقدار انرژی خروجی در دو سامانه (1) و (2) به ترتیب 110700 و 150100 مگاژول در هکتار بهدست آمد. بر این اساس مقادیر شاخص کارائی انرژی مصرفی در دو سامانه (1) و (2) به ترتیب 60/1 و 75/1 درصد محاسبه گردید. سهم انرژی مستقیم در دو سامانه (1) و (2) 23/13933 و 73/17678 مگاژول در هکتار و همچنین سهم انرژیهای تجدیدپذیر که یکی از معیارهای پایداری بوم نظامی کشاورزی است، در سامانه (1) و (2) به ترتیب 68/5209 و 58/4929 مگاژول در هکتار برآورد گردید. در کل با توجه به نتایج در دشتهای شهرستان دهگلان به لحاظ جنبههای مصرف انرژی به نظر میرسد سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت- آبپاش متحرک کاراتر از سامانه آبیاری بارانی ویلموو میباشد.
مقالات پژوهشی
سهیلا حسین زاده؛ اسفندیار فاتح؛ امیر آینه بند؛ معصومه فرزانه؛ جعفر حبیبی اصل
چکیده
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد،. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه ...
بیشتر
خاکورزی جزء مهمی از مدیریت خاک محسوب میشود که بر تولید گیاهان زراعی تأثیر میگذارد،. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی وکاربرد بقایای گیاهی بر درصد پروتئین و نیتروژن گیاه تریتیکاله و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار درمزرعه آموزشی گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 1402-1401 اجرا گردید. فاکتور اصلی، شامل روشهای خاکورزی در سه سطح (خاکورزی مرسوم، کمخاکورزی و بیخاکورزی) و فاکتور فرعی نیز شامل 5 سطح کاربرد بقایای گیاهی (بدون کاربرد یا افزودن بقایا ( شاهد)، بقایای گندم، لوبیا چشم بلبلی، کنجد و نصف بقایای گندم + نصف بقایای لوبیا چشم بلبلی) بود. ملاک انتخاب بقایا کشت رابج منطقه و میزان بقایای مورد استفاده برای هر کرت، تقریبا 30% عملکرد کاه و کلش و بیولوژیک محصول بود که بر این اساس برای گندم، کنجد و لوبیا چشم بلبلی به ترتیب 3، 5/1 و 1 تن در هکتار در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد عملکرد دانه در روش کمخاکورزی 5/12 درصد و 6/7 درصد بیشتر از روشهای مرسوم و بیخاکورزی بود. همچنین روش کمخاکورزی 2/32 درصد افزایش پروتئین دانه و 32 درصد افزایش نیتروژن دانه نسبت به روش خاکورزی مرسوم نشان داد، نتایج نشان داد اثر متقابل تیمارهای خاکورزی و کاربرد بقایا بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار میباشد. همچنین اثر متقابل خاکورزی و کاربرد بقایا بر صفت جرم مخصوص ظاهری در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بر این اساس کمترین جرم مخصوص ظاهری خاک (g/cm3 3/1) مربوط به تیمار خاکورزی مرسوم و کاربرد بقایای گندم و لوبیا چشم بلبلی و ترکیبی بود که در یک گروه قرار گرفتند. بیشترین جرم مخصوص ظاهری خاک (g/cm3 75/1) از تیمار بیخاکورزی و عدم کاربرد (شاهد) بهدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده اثر متقابل خاکورزی و کاربرد بقایا بر روی صفت ماده آلی و کربن آلی و نیتروژن خاک در سطح احتمال 5 درصد معنیدار میباشد. بررسی برهمکنش اثرات خاکورزی و کاربرد بقایا نشان داد که بیشترین ماده آلی خاک (53/1 درصد) از تیمار کمخاکورزی و با کاربرد بقایای گندم بود. با توجه به اینکه اهداف کشاورزی پایدار در راستای تولید عملکرد مطلوب و در عین حال حفظ ساختار محیط و کمینهسازی پیامدهای منفی فعالیتهای کشاورزی بوده و کمبود مواد آلی و تبعات آن یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی پایدار میباشد، اجرای خاکورزی حفاظتی و مدیریت بقایای گیاهی که یکی از ارکان اصلی تولید در کشاورزی است با بهبود کیفیت خاک، افزایش بهرهوری در تولید را در پی خواهد داشت.